مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
گرایش به خودکشی
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر شاهد روند روبه رشد میزان خودکشی نسبت به سال های گذشته در میان اقشار مختلف، بخصوص در میان قشر جوان و نوجوان هستیم. وجود چنین معضلی، زمینه را برای انجام پژوهش های علمی به منظور علت یابی و ارایه ی راهکار های بهینه فراهم می سازد . هدف اصلی تحقیق حاضر بررسی جامعه شناختی میزان گرایش داتشجویان دانشگاه رازی کرمانشاه به خودکشی بوده است. برای نیل به این منظور از روش تحقیق پیمایشی و ابزار پرسشنامه جهت جمع آوری اطلاعات بهره گرفته شد. جامعه آماری تحقیق حاضر را کلیه داتشجویان مشغول به تحصیل در دانشگاه رازی کرمانشاه در سال تحصیلی 87-1386 تشکیل داد ه اند، که در مجموع380 نفر از این دانشجویان به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای چند مرحله ای متناسب انتخاب شدند. چهارچوب نظری تحقیق مبتنی بر نظریه خودکشی دورکیم می باشد و متغیر های مستقل مدل تحلیلی که در پی تبیین متغیر وابسته (میزان گرایش به خودکشی) بوده اند، شامل حمایت اجتماعی، نظارت خانواده، رفتار بزهکارانه، تقدیرگرایی و آنومی بوده است. نتایج تحقیق نشان می دهد، مهمترین پیش بینی کننده های تغییرات میزان گرایش به خودکشی پاسخگویان به طور کلی ، به ترتیب متغیر های حمایت اجتماعی(45/0- ) ،رفتار بزهکارانه (32/ 0 ) ، نظارت خانواده (31/ 0) و تقدیر گرایی (25/ 0) بوده است. به لحاظ تاثیر مستقیم ، متغیر رفتار بزهکارانه ( 32/ 0 ) بیشترین تاثیر را داشته است.همچنین حمایت اجتماعی از طرق تاثیر بر روی رفتار بزهکارانه تاثیر غیر مستقیم بالایی بر روی گرایش به خودکشی داشته است
اثر بخشی گروه درمانی فعال ساز رفتاری بر کاهش گرایش به خودکشی و افزایش خویشتن پذیری افراد وابسته به مواد افیونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۱
259-274
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین بررسی اثربخشی گروه درمانی فعال ساز رفتاری بر کاهش گرایش به خودکشی و افزایش خویشتن پذیری افراد وابسته به مواد افیونی انجام شد. روش: طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی بود. جامعه آماری پژوهش شامل مردان معتاد به انواع مواد مخدر در شهر اهواز بودند. نمونه پژوهش شامل 30 نفر از معتادان وابسته به مواد افیونی بودند که به روش نمونه گیری در دسترس از بین معتادان مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد در شهر اهواز انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) گمارده شدند. ابزارهای پژوهش عبارت بودند از: مقیاس گرایش به خودکشی بک و همکاران (1996)، پرسش نامه خویشتن پذیری بک و استیر (1974). گروه درمانی فعال ساز رفتاری به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای برای گروه آزمایش ارائه شد. یافته ها: نتایج نشان داد درمان گروهی فعال ساز رفتاری در کاهش گرایش به خودکشی وافزایش پذیرش خود مؤثر بود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش، گروه درمانی فعال ساز رفتاری بر کاهش گرایش خودکشی و افزایش پذیرش خود در افراد وابسته به مواد افیونی مؤثر می باشد.
بررسی رابطه ساختار خانواده، حمایتهای اجتماعی، گرایش به خودکشی با رضایت از زندگی در بین مردان معتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه بین ساختار خانواده، حمایتهای اجتماعی، گرایش به خودکشی با رضایت از زندگی در بین مردان معتاد انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل کلیه مردان معتاد مراجعه کننده به کلینیک های ترک اعتیاد اعم از خصوصی و دولتی شهر رشت از خرداد تا شهریور سال 95 می باشد. 150 نفراز مردان معتاد به شیوه تصادفی ساده انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها پرسشنامه های خانواده اپشتاین، بالدوین وپیشاپ (1983)، چندبعدی حمایت اجتماعی ادراک شده زمان و همکاران (1998) ، افکار خودکشی آنتون ورید (1991)، رضایت از زندگی داینر و همکاران (1987) را تکمیل نمودند. برای تحلیل داده ها از روش ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه در محیط SPSS 18 استفاده گردید. یافته ها نشان داد که بین ساختار خانواده با رضایت از زندگی رابطه مثبت و معنادار و گرایش به خودکشی با رضایت از زندگی رابطه منفی و معنادار وجود دارد. بین حمایت اجتماعی با رضایت از زندگی رابطه معنادار و مثبتی وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که ساختار خانواده 72 درصد و گرایش به خودکشی نیز 74 درصد از تغییرات رضایت زندگی را پیش بینی می کنند. نتایج نشان داد که بین ساختار خانواده، حمایتهای اجتماعی، گرایش به خودکشی با رضایت از زندگی در بین مردان معتاد رابطه وجود دارد.
بررسی رابطه ساختار خانواده، گرایش به خودکشی با رضایت از زندگی در بین مردان معتاد
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه بین ساختار خانواده،گرایش به خودکشی با رضایت از زندگی در بین مردان معتاد انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری شامل کلیه مردان معتاد که از خرداد 95 تا شهریور95 به کلینیک های ترک اعتیاد اعم از خصوصی و دولتی شهر رشت مراجعه کرده بودند. نمونه آماری این پژوهش 150 نفر بود که از میان مردان معتاد که به شیوه تصادفی ساده انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از ابزار سنجش خانواده اپشتاین، بالدوین وپیشاپ (1983)، پرسشنامه افکار خودکشی آنتون ورید (1991)، رضایت از زندگی داینر و همکاران (1987) استفاده شد. به منظور تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه با استفاده از نرم افزار SPSS18 انجام شد. یافته ها نشان داد که بین ساختار خانواده با رضایت از زندگی رابطه مثبت و معنادار و بین گرایش به خودکشی با رضایت از زندگی رابطه منفی و معنادار وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که ساختار خانواده 72 درصد و گرایش به خودکشی نیز 74 درصد از تغییرات رضایت زندگی را پیش بینی می کنند. نتایج نشان داد که بین ساختار خانواده،گرایش به خودکشی با رضایت از زندگی در بین مردان معتاد رابطه وجود دارد.
آزمون مدل علّی گرایش به خودکشی براساس سبک زندگی با واسطه گری دلبستگی به خدا در دختران دانش آموز
منبع:
زن و فرهنگ سال دهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۹
59-69
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش آزمون مدل علّی گرایش به خودکشی براساس سبک زندگی با واسطه گری دلبستگی به خدا در دانش آموزان دختر شهر ایذه بود که از بین آنان به روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای 250 نفر به عنوان آزمودنی انتخاب شدند. طرح پژوهش از نوع بنیادی و در چارچوب طرح های همبستگی است. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت والکر و پیلرکی (1996)، مقیاس دلبستگی به خدا بک و مک دونالد (2004) و پرسشنامه خودکشی کیت (1984) استفاده شد. روش تجزیه و تحلیل داده ها براساس روش تحلیل مسیر صورت گرفت. نتایج یافته ها نشان داد؛ که مدل علّی سبک زندگی با گرایش به خودکشی و واسطه گری دلبستگی به خدا در دانش آموزان دختر با داده های به دست آمده از مدل برازش دارد. بر این اساس سبک زندگی و دلبستگی به خدا بر گرایش به خودکشی اثر مستقیم، هم چنین دلبستگی به خدا در رابطه بین سبک زندگی و گرایش به خودکشی اثر غیرمسقیم دارد.
بررسی رابطه سلامت روان و رضایت از زندگی با گرایش به خودکشی در دانش آموزان
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق، بررسی رابطه سلامت روان و رضایت از زندگی با گرایش به خودکشی در دانش آموزان است.در این تحقیق که تحقیقی همبستگی است از روش بررسی اسناد، مدارک و روش میدانی استفاده شده است. در این مطالعه از سه پرسشنامه سلامت عمومی(GHQ)، رضایت از زندگی(SWLS) و پرسشنامه خودکشی در نوجوانان (ASQ) استفاده شده است که نتایج حاصله با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس چندمتغیره (تحلیل مانوا) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. یافته های این تحقیق نشان داد که خودکشی در این شهرستان رابطه معناداری با میزان سلامت روان و میزان رضایت زندگی در دانش آموزان دوره متوسطه دوم دارد.
بررسی اثربخشی طرحواره درمانی گروهی بر تعدیل طرحواره های ناسازگار در دختران 14 الی 18 ساله دارای گرایش به خودکشی
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی طرحواره درمانی گروهی بر تعدیل طرحواره های ناسازگار در دختران 14 الی 18 ساله دارای گرایش به خودکشی بود. روش: پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش از نوع پژوهش های مداخله ای با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری حاضر شامل کلیه دختران 14 الی 18 ساله مراجعه کننده به کلینیک مشاوره و روان درمانی نوید مهر در منطقه 18 شهر تهران در طی دوره ی زمانی خرداد 1398 لغایت مرداد 1398 با افکار گرایش به خودکشی بر اساس پرسشنامه افکار خودکشی بک بود. برای انتخاب نمونه مورد مطالعه از روش نمونه گیری هدفمند و در دسترس با گمارش تصادفی در گروه ها استفاده شد. بدین منظور آزمودنی ها به صورت هدفمند انتخاب و با همین روش در گروه های آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. افراد گروه آزمایش در یک دوره طرحواره درمانی که طی 8 جلسه 5/1 ساعته هفتگی به صورت گروهی برگزار شد، شرکت کردند. ابزار مورد استفاده شامل پرسشنامه ی افکار خودکشی بک و فرم کوتاه مقیاس طرحواره های ناسازگار یانگ بود. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد طرحواره درمانی در تعدیل طرحواره های محرومیت هیجانی، نقص / شرم، وابستگی / بی کفایتی، آسیب پذیری به ضرر و بیماری، گرفتار / خودتحول نیافته، اطاعت، ایثار، بازداری هیجانی، معیارهای سرسختانه، استحقاق و خویشتن داری / خودانضباطی دختران 14 الی 18 ساله دارای گرایش به خودکشی اثربخش می باشد.
رابطه خشم سرکوب شده و احساس خودکهتری با گرایش به خودکشی در دانش آموزان دختر و پسر شهر نوک آباد شهرستان خاش
منبع:
مطالعات کاربردی در علوم اجتماعی و جامعه شناسی سال چهارم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵ (پیاپی ۱۸) جلد دوم
61-76
حوزه های تخصصی:
پیش بینی گرایش به خودکشی بر اساس تحمل پریشانی و حمایت اجتماعی ادراک شده در دانشجویان دانشگاه های شهر همدان
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۱
93 - 103
حوزه های تخصصی:
هدف: : پژوهش حاضر با هدف پیش بینی گرایش به خودکشی بر اساس تحمل پریشانی و حمایت اجتماعی ادراک شده در دانشجویان دانشگاه های شهر همدان طی دوران کرونا انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی، از نظر زمان یک پژوهش مقطعی، از لحاظ نوع داده ها کمی و از نظر روش تحقیق، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش را همه دانشجویان دانشگاه های شهر همدان تشکیل دادند. نمونه ها تصادفی از نوع تصادفی طبقه ای نسبی بود. از جامعه آماری مذکور بر اساس فرمول فیدل و تاباچنیک (2007) 106 نفر انتخاب که به لحاظ احتیاط این تعداد به 120 نفر افزایش یافت. ابزار پژوهش سه مقیاس گرایش به خودکشی یک (2006)، تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005) و حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت، داهلم، زمیت و فارلی (1988) بود. برای آزمون فرضیه پژوهش ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل پژوهش از نرم افزار SPSS 25 استفاده شد. یافته ها: تحلیل نتایج نشان داد حمایت اجتماعی ادراک شده پیش بینی کننده معنادار گرایش به خودکشی است. تحمل پریشانی نتوانست پیش بینی کننده معنادار گرایش به خودکشی باشد نتیجه گیری: با تأمین حمایت اجتماعی و افزایش توان تحمل پریشانی، گرایش به خودکشی را می توان به میزان چشمگیری کاهش داد.
رابطه سبک های دلبستگی و گرایش به خودکشی با نقش تعدیل کنندگی خودانتقادی و وابستگی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۳ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۹۲)
424-439
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین رابطه سبکهای دلبستگی و گرایش به خودکشی با نقش تعدیل کنندگی خودانتقادی و وابستگی در دانشجویان انجام شد. روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه گلستان بودند (3757=N) که از این تعداد و بر اساس جدول مورگان، نمونه ای به حجم 380 نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقهای متناسب انتخاب شد. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه تجربیات افسردگی بلات و همکاران، مقیاس گرایش به خودکشی بک و پرسشنامه سبکهای دلبستگی هازان و شیور است. دادهها با روش ضریب همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری تحلیل شدند. نتایج نشان داد که بین سبک اجتنابی با خود- انتقادی و گرایش به خودکشی رابطه مثبت و معنادار و بین سبک دلبستگی اضطرابی با وابستگی، خود- انتقادی و گرایش به خودکشی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد، ولی بین سبک اجتنابی با وابستگی رابطه منفی و معنادار وجود دارد. همچنین شاخصهای برازش مدل نقش میانجی وابستگی و خود- انتقادی در رابطه بین سبکهای دلبستگی اضطرابی و اجتنابی با گرایش به خودکشی را تأیید میکنند؛ با توجه به نتایج به دست آمده میتوان گفت که سبکهای دلبستگی اجتنابی و اضطرابی در موقعیتهای منفی همراه با وابستگی و خود- انتقادی در افراد مؤلفههای مناسبی برای میزان گرایش به خودکشی در دانشجویان هستند.
تبیین نقش نیرومندی من و جایگاه وضعیت اشتغال در گرایش به خودکشی زنان مطلقه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳شماره ۱ (پیاپی ۶۹)
230 - 250
حوزه های تخصصی:
هدف: خودکشی، یکی از بزرگ ترین معضلات در زمینه سلامت روان است. لذا هدف پژوهش حاضر، الگویابی ساختاری گرایش به خودکشی بر اساس نیرومندی من با نقش تعدیل گری وضعیت اشتغال در زنان مطلقه است. روش: پژوهش حاضر در رده پژوهش های کاربردی و از نوع همبستگی بر اساس مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل زنان مطلقه تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی (ره) اصفهان در سال 1402 بود که ابتدا به روش نمونه گیری چندمرحله ای از میان مناطق پنجگانه، دو منطقه (2 و 3) انتخاب و تعداد 270 نفر بر اساس جدول مورگان و جریسی و حداقل کفایت افراد گروه نمونه (SMART PLS3) انتخاب گردید. لذا پس از خارج نمودن تعداد پرسشنامه های مخدوش در نهایت تعداد 250 پرسشنامه بررسی شد. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه سنجش افکار خودکشی (بک، 1961) و پرسشنامه سنجش نیرومندی من (استروم و همکاران،1997) بودند. یافته ها: نتایج نشان داد تأثیر نیرومندی من بر گرایش به خودکشی معنی دار است (001/0≥p، 455/0- β=). همچنین تأثیر نیرومندی من بر گرایش به خودکشی در زنان مطلقه خانه دار (001/0≥p، 637/0- β=) و زنان مطلقه شاغل (001/0≥p، 311/0- β=) معنادار به دست آمد. در راستای بررسی نقش تعدیل گر وضعیت اشتغال، ضرایب تأثیر نیرومندی من بر گرایش به خودکشی در گروه زنان خانه دار و شاغل بررسی شد و بر اساس میزان تفاوت این ضرایب (326/0) وضعیت اشتغال تقشی تعدیل گر دارد (001/0≥p). نتیجه گیری: با توجه به نقش تعدیل گر معنادار وضعیت اشتغال، می توان با اشتغال زایی مناسب برای زنان گرایش به خودکشی را در این قشر کاهش داد.
آزمون مدل ساختاری روابط بین سبکهای دلبستگی ناایمن و گرایش به خودکشی در زنان: بررسی نقش میانجیگر راهبردهای تنظیم هیجان و تحریف های شناختی بین فردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۱
233 - 243
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف آزمون مدل ساختاری روابط بین سبک های دلبستگی ناایمن با گرایش به خودکشی با توجه به نقش میانجیگر راهبردهای تنظیم هیجان و تحریف های شناختی بین فردی در زنان متأهل شهر اصفهان انجام شد. طرح پژوهش حاضر توصیفی، از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل زنان متأهل مراجعه کننده به مراکز بهداشت در شهر اصفهان بود که 350 نفر از آنها با استفاده از روش نمونه گیری سهمیه ای انتخاب شدند. شرکت کنندگان در پژوهش به فرم کوتاه مقیاس تج ارب در رواب ط نزدی ک (وی و همکاران، 2007)، پرسشنامه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان (گارنفسکی و همکاران، 2001) و مقیاس های نگرش های چندگانه گرایش به خودکشی (اورباخ و همکاران، 1991) و تحریف های شناختی بین فردی (هامامچی و بایکوزتورک، 2004) پاسخ دادند. داده ها با روش مدل یابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزارهای آماری SPSS-24 و AMOS-24 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج آزمون مدل نشان داد که شاخص های برازش مربوط به مدل پژوهش با داده های تجربی برازش خوبی دارند. بررسی پارامترهای مدل نیز نشان داد که تمام ضرایب مسیر، به جز مسیر دلبستگی اضطرابی به گرایش به خودکشی، و اثرات غیرمستقیم مدل معنادارند (01/0p˂). راهبردهای منفی تنظیم شناختی هیجانی و تحریف های شناختی بین فردی می توانند به عنوان متغیرهای میانجیگر، ارتباط بین سبک های دلبستگی ناایمن و گرایش به خودکشی را تبیین کنند.