فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۵۸۱ تا ۷٬۶۰۰ مورد از کل ۳۵٬۵۲۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال خواندن یکی از انواع اختلالات یادگیری ویژه است که به مشکلات تحصیلی و رفتاری در دانش آموزان منجر می شود و در مدارس میزان شیوع بسیار بالایی دارد. بنابراین پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر یکپارچگی حسی در حافظه شنیداری و حساسیت شنیداری دانش آموزان با اختلال خواندن انجام شد. روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی، و از نظر شیوه گردآوری اطلاعات نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی کودکان پسر 7 تا 12 سال دارای اختلال خواندن بود که به مراکز روان شناسی و مشاوره و کلینیک های روان پزشکی تهران در سال ۱۳۹۹-۱۴۰۰ مراجعه کردند. از جامعه آماری مورد نظر تعداد 30 دانش آموز به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گروه گواه قرار گرفتند. در طی فرایند مداخله گروه آزمایش برنامه درمان مبتنی بر یکپارچگی حسی را به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای دریافت کردند. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش شامل خرده آزمون سنجش حافظه شنیداری برنامه رایانه ای حافظه کاری ان بک و نسخه تجدیدنظرشده آزمون حساسیت شنیداری را تکمیل کردند. تحلیل داده های پژوهش با استفاده از تحلیل کوواریانس یک راهه اندازه گیری مکرر با نرم افزار spss26 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان دادند که برنامه درمان مبتنی بر یکپارچگی حسی بر حافظه شنیداری و حساسیت شنیداری در گروه آزمایش اثربخش است؛ همچنین اثربخشی این برنامه در مرحله پیگیری یک ماهه نیز پایدار مانده است (0/001p<). نتیجه گیری: بر اساس یافته های به دست آمده در این مطالعه می توان نتیجه گرفت که برنامه یکپارچگی حسی با تأکید بر حافظه شنیداری و حساسیت شنیداری در درمان اختلال خواندن مؤثر است و در نتیجه می تواند به عنوان یکی از محورهای مداخله ای دانش آموزان با این اختلال مورد توجه قرار گیرد.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر آسیب پذیری روان شناختی نوجوانان تحت پوشش سازمان بهزیستی شهرستان نوشهر
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر آسیب پذیری روان شناختی نوجوانان تحت پوشش سازمان بهزیستی شهرستان نوشهر بود. روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی نوجوانان تحت پوشش سازمان بهزیستی شهرستان نوشهر در سال 1397 بودند. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی تعداد 40 نفر از آنان در دو گروه آزمایش (20 نفر) و کنترل (20 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش تحت 8 جلسه 90 دقیقه ای درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد قرار گرفتند؛ در این مدت گروه کنترل در لیست انتظار گروه درمانی قرار داشتند. از پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ) گلدبرگ و هیلر (1979) به منظور گردآوری اطلاعات استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل اطلاعات از تحلیل کواریانس چندمتغیره استفاده شد. نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به طور معنی داری باعث کاهش آسیب پذیری روان شناختی نوجوانان شد؛ بنابراین می توان نتیجه گیری کرد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به کاررفته در این پژوهش می تواند آسیب پذیری روان شناختی نوجوانان تحت پوشش سازمان بهزیستی شهرستان نوشهر را بهبود بخشد. بر اساس نتایج، استفاده از درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در کنار سایر روش های درمانی برای کاهش آسیب پذیری روان شناختی نوجوانان پیشنهاد می گردد.
پیش بینی اضطراب مرگ بر اساس مؤلفه های فراتشخیصی (کمال گرایی، بدتنظیمی هیجانی) در همزمانی شیوع کرونا ویروس و آنفولانزا در شهروندان تهرانی
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی پیش بینی اضطراب مرگ بر اساس مؤلفه های فراتشخیصی (کمال گرایی، بدتنظیمی هیجانی) در همزمانی شیوع کرونا ویروس و آنفولانزا در شهروندان تهرانی بود. روش پژوهش کمی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه شهروندان شهر تهران در دوره همزمانی شیوع کرونا ویروس و آنفولانزا در سال 1399 بودند. حجم نمونه 150 نفر از این افراد به شیوه در دسترس (روش اجرای آنلاین) انتخاب شده و به پرسشنامه اضطراب مرگ (DAQ) تمپلر و روف (1971)، مقیاس کمال گرایی چندبعدی (MPS) هویت و فلت (1991) و مقیاس بدتنظیمی هیجانی (DERS) گراتز و رومر (2004) پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندمتغیره تحلیل شد. یافته ها نشان داد که بین مؤلفه های فراتشخیصی (کمال گرایی، بدتنظیمی هیجانی) با اضطراب مرگ رابطه معنی داری وجود دارد (01/01>P). نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نیز آشکار کرد که 80/3 از کل واریانس اضطراب مرگ به وسیله مؤلفه های فراتشخیصی (کمال گرایی، بدتنظیمی هیجانی) تبیین می شود. یافته های این پژوهش نشان می دهد که مؤلفه های فراتشخیصی (کمال گرایی، بدتنظیمی هیجانی) سهم معنادار در اضطراب مرگ دارد.
Predicting Social Anxiety in Schoolgirls Based on Parenting Styles and Mothers Cognitive Flexibility
حوزههای تخصصی:
Based on research evidence, parenting styles and cognitive factors in mothers may be effective in shaping and exacerbating children's social anxiety. The aim of the present study is to determine the social anxiety of schoolgirls based on parenting styles and cognitive flexibility of their mothers. For this descriptive study, a correlational design is used. The participants of the study include all students in sixth grade elementary school and their mothers in the city of Khomem in the academic year of 2019-2020. The number of participants is 200 sixth grade elementary school students selected based on convenience sampling. Liebowitz Children and Adolescents Social Anxiety Scale (LSAS-CA), Baumrind Parenting Styles Scale and Cognitive Flexibility Scale (CFS) are employed to collect data. The statistical data are analyzed based on Pearson correlation coefficient and multiple regression analysis. The results of multiple regression analysis reveal that parenting styles and cognitive flexibility predict 64.1% of the variance of students' social anxiety. These findings suggest that parenting styles and cognitive flexibility play a crucial role in the pathology and prevention of students' social anxiety.
Effect of Compassion-Focused Therapy on Mindfulness and Rumination in Women with HIV(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۴, Issue ۴ - Serial Number ۱۰, December ۲۰۲۱
67 - 76
حوزههای تخصصی:
Objective: Women with human immunodeficiency virus (HIV) experience negative emotions. Considering the importance of these emotions and their significant impact on mental health of women with HIV, and also considering the gap of information in this regard, this study aimed to assess the effect of compassion-focused therapy on mindfulness and rumination in women with HIV. Method: This was a quasi-experimental study with pre-test and post-test phases, and a control group. Sixty women with HIV were selected and randomly assigned to the experimental and control groups. The experimental group received nine 90-min sessions of compassion-focused therapy, held once a week. The instruments used included the Five-Facet Mindfulness Questionnaire (FFMQ) and the Rumination-Reflection Questionnaire (RRQ). The questionnaires were filled-out by patients in both the experimental and control groups in two stages before and after the intervention. Results: According to the analysis of covariance (ANCOVA), compassion-focused therapy significantly increased the mindfulness dimensions (observing, non-judging, non-reactivity to inner experience) in the experimental group, compared with the control group at post-test (P<0.05). No significant difference was observed between the experimental and control groups in terms of rumination-reflection.Conclusion: It appears that compassion-focused therapy would be effective in increasing the mindfulness dimensions in women with HIV.
تبیین آسیب شناختی توده بدنی بالا در دختران نوجوان مبتلا به چاقی بر اساس مدل الگوهای پردازش حسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقش تعدیل کننده اشتغال در رابطه بین کظم غیظ و سلامت روان در زنان شاغل و خانه دار(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۷ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
80-91
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: مطالعات منابع انسانی پیشرفته مثبت گویای این مهم است که خشم و خصومت سلامت روان را تحت تأثیر قرار می دهد و آنچنان می تواند برای سلامت روان مضر و مخرب باشد که سیر تأثیرگذاری آن تا مرز اختلالات روانی پیش می رود. از سویی اسلام نیز براى کنترل صحیح خشم، صفت «کظم غیظ» را به کار برده و افراد را به فروخوردن و مدیریت آن دعوت نموده است؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف نقش تعدیل کننده اشتغال بر رابطه بین کظم غیظ و سلامت روان در زنان شاغل و خانه دار انجام شده است. روش کار: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه مورد مطالعه زنان شاغل و خانه دار شهر تهران و کرج در سال تحصیلی 95-1394 بود که به روش نمونه گیری دردسترس 384 خانواده بر اساس جدول کرجسی و مورگان انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه محقق ساخته کظم غیظ و پرسش نامه سلامت روان گلدنبرگ بود و برای تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی استفاده شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج نشان داد بین کظم غیظ و سلامت روان رابطه مثبت و معناداری وجود داشت (01/0>P) و شغل نیز اثر تعدیل کننده ای بر رابطه بین کظم غیظ و سلامت روان داشت. نتیجه گیری: یافته های پژوهش بیانگر اهمیت متغیّرهای اشتغال و کظم غیظ بر سلامت روان زنان شاغل و خانه دار است.
تأثیر آموزش بخشایش گری در مادران کودکان با اختلال نارسایی توجه - بیش فعالی بر اصلاح روابط والد – کودک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر آموزش بخشایش گری در مادران کودکان با اختلال نارسایی توجه - بیش فعالی بر اصلاح روابط والد - کودک انجام گرفت. 30 نفر از مادران دارای کودک نارسایی توجه – بیش فعالی از ناحیه 4 و 1 تبریز انتخاب شدند. کودکان این مادران درحال تحصیل در پایه دوم و سوم ابتدایی در سال تحصیلی 98-99 بودند. 15 نفر از آنها به صورت تصادفی در گروه آزمایش و 15 نفر نیز در گروه کنترل جایگزین شدند. روش این تحقیق از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل همراه با پیگیری بود و آموزش برنامه بخشایش گری در 8 جلسه 90 دقیقه ای به صورت یک جلسه در هفته انجام شد. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه تعامل والد - کودک جرارد استفاده شد. برای تحلیل داده ها از تحلیل کواریانس چندمتغیری با اندازه گیری مکرر بهره گرفته شد. نتایج، تفاوت معنی داری در خرده مقیاس های کیفیت تعامل والد - کودک یعنی حمایت والدینی، رضایت از فرزندپروری، مشارکت در فرزندپروری و ارتباط با فرزند گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل در مرحله پس آزمون و نیز در دوره پیگیری نشان داد. نتایج حاکی از آن بود که آموزش بخشایش گری سبب بهبود اصلاح روابط والد - کودک در مادران کودکانی با اختلال نارسایی توجه - بیش فعالی می شود و این برنامه مداخله آموزشی می تواند در مراکز مشاوره به منظور اصلاح روابط والد - کودک استفاده شود.
اثربخشی معنا درمانی گروهی بر ترس از پیشرفت بیماری و کنترل درد و رنج در بیماران مبتلا به سرطان پستان
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی معنادرمانی بر ترس از پیشرفت بیماری و کنترل درد و رنج در بیماران مبتلا به سرطان پستان انجام شد. روش پژوهش، شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه بیماران زن مبتلا به بیماری سرطان پستان مراجع کنند به بیمارستان صارم در سال 1398 بود. با روش نمونه گیری دواطلب، تعداد 24 نفر از بیماران مبتلا به سرطان پستان انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. سپس گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 2 ساعته تحت آموزش های معنادرمانی قرار گرفتند. ابزار جمع آوری اطلاعات ترس از پیشرفت و مقیاس کوتاه شدت درد بود که قبل و بعد از آموزش، اجرا گردید. داده های جمع آوری شده، با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 25 و روش آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که معنادرمانی گروهی، باعث کاهش معنادار (001/0> p ) ترس از پیشرفت بیماری و شدت درد در مرحله پس آزمون نسبت به پیش آزمون در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل شد. بنابراین می توان از این درمان به عنوان یک درمان مکمل در کنار دارودرمانی برای بهبود زندگی این بیماران استفاده کرد.
پیش بینی تمایل به طلاق از طریق اعتیاد به فضای مجازی، خیانت های اینترنتی و اعتیاد به بازی های رایانه ای در افراد متقاضی طلاق
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش اعتیاد به فضای مجازی، خیانت های اینترنتی و اعتیاد به بازی های رایانه ای در پیش بینی تمایل به طلاق انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری آن شامل کلیه افراد متاهل خواهان طلاق مراجعه کننده به مرکز مداخله در بحران دادگستری و بهزیستی در سال 1398 بود که از بین آن ها 130 نفر به روش در تصادفی ساده انتخاب و به پرسشنامه های پژوهش شامل اعتیاد به اینترنت (یانگ،1999)، اعتیاد به بازی رایانه ای (آنیوتاورن،2008)، تمایل به طلاق (روزلت، جانسون و مورو،1986) و خیانت های اینترنتی (آلج، 2009) پاسخ دادند. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار آماری 23 SPSS و روش تحلیل همبستگی و تحلیل رگرسیون چند متغیره مورد بررسی قرار گرفت. یافته های تحقیق نشان داد که رابطه بین اعتیاد به فضای مجازی، اعتیاد به بازی های رایانه ای و خیانت های اینترنتی با تمایل به طلاق مثبت و معنی دار بود. هم چنین هر سه متغیر اعتیاد به بازی های رایانه ای، خیانت های و اینترنتی اعتیاد به فضای مجازی به ترتیب توانسته اند تمایل به طلاق در افراد متقاضی طلاق را پیش بینی کنند.
مقایسه ظرفیت خودمهارگری و خودنظم بخشی عاطفی دانش آموزان پرخاشگر و غیر پرخاشگر پایه ششم ابتدایی شهرستان بندر انزلی
حوزههای تخصصی:
یکی از دلایل مهم شکل گیری پرخاشگری در دانش آموزان می توان به نقص در خودمهارگری و خودنظم بخشی عاطفی اشاره کرد. هدف پژوهش حاضر مقایسه ظرفیت خودمهارگری و خودنظم بخشی عاطفی دانش آموزان پرخاشگر و غیر پرخاشگر پایه ششم ابتدایی شهرستان بندر انزلی بود. روش پژوهش علی- مقایسه ای (پس رویدادی) بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی تمامی دانش آموزان پایه ششم ابتدایی شهرستان بندر انزلی در نیمسال دوم سال تحصیلی 99-1398به تعداد تقریبی 950 نفر بود. نمونه پژوهش نیز شامل 120 نفر (60 نفر دانش آموز پرخاشگر و 60 نفر دانش آموز غیر پرخاشگر) بود که با توجه به پیشینه پژوهش های مرتبط با عنوان پژوهش به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و پرسشنامه های خودمهارگری تانجنی و همکاران (2004) و خودنظم بخشی عاطفی مارس (صالحی مورکانی،1385) را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از آزمون های t گروه های مستقل و تحلیل واریانس چندمتغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد بین میانگین بین میانگین ظرفیت خودمهارگری دو گروه دانش آموزان پرخاشگر و غیر پرخاشگر تفاوت معنی دار وجود دارد (01/0> P ). همچنین، بین میانگین خودنظم بخشی عاطفی و مولفه های شناختی، رفتاری، تمرکز بر موقعیت، تمرکز بر تغییر عاطفه، کاهش عاطفه منفی و افزایش عاطفه مثبت دو گروه دانش آموزان پرخاشگر و غیر پرخاشگر تفاوت معنی دار وجود (01/0> P ). بر این اساس می توان نتیجه گرفت که دانش آموزان پرخاشگر نسبت به دانش آموزان غیر پرخاشگر دارای سطوح پایین تری از ظرفیت خودمهارگری و خودنظم بخشی عاطفی هستند.
تاثیر برنامه آموزش جایگزین پرخاشگری بر کنترل عواطف و خرده مقیاس های آن در نوجوانان بزهکار کانون اصلاح و تربیت شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی تاثیر آموزش جایگزین پرخاشگری بر کنترل عواطف و خرده مقیاس های آن در نوجوانان بزهکار کانون اصلاح و تربیت شهر تهران انجام شد. بدین منظور در یک طرح پژوهشی نیمه آزمایشی دو گروهی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه از بین نوجوانان ساکن در کانون اصلاح و تربیت شهر تهران با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 40 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 20 نفری (آزمایش و کنترل) جایگزین شدند. شرکت کنندگان، قبل از شروع مداخله پرسشنامه کنترل عواطف را تکمیل نمودند. سپس گروه آزمایشی تحت 10 جلسه 90 الی 120 دقیقه ای آموزش جایگزین پرخاشگری قرار گرفت و گروه کنترل، آموزشی را دریافت نکرد. بعد از اتمام جلسات آموزشی و همچنین دو ماه بعد، مجدداً هر دو گروه پرسشنامه کنترل عواطف را تکمیل نمودند. بررسی تحلیل واریانس مختلط نشان داد که در خصوص نمره های کنترل عواطف و خرده مقیاس های آن (خشم، خلق افسرده، اضطراب و عاطفه مثبت) در نوجوانان بزهکار، با توجه به اثر اصلی مراحل زمانی و روش های آموزشی و همچنین اثر تعاملی مراحل زمانی با روش های آموزشی، تفاوت معناداری قابل مشاهده است. مطابق نتایج بدست آمده نمرات کنترل عواطف و خرده مقیاس های آن در شرکت کنندگان گروه آزمایشی در مقایسه با گروه کنترل و در طول مراحل مطالعه کاهش معناداری را نشان می دهد. با توجه به یافته های مطالعه می توان از روش آموزشی مورد استفاده در این مطالعه برای افزایش کنترل عواطف در نوجوانان بزهکار و پیشگیری از وقوع رفتارهای پرخاشگرانه در آن ها استفاده نمود.
مقایسه معنای زندگی و کنترل عواطف در بازماندگان قربانیان بیماری کرونا ویروس و مرگ به دلایل زیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵ (پیاپی ۹) مجموعه مقالات کووید- ۱۹
146 - 161
حوزههای تخصصی:
هدف: این تحقیق با هدف مقایسه معنای زندگی و کنترل عواطف در بازماندگان قربانیان بیماری کرونا ویروس -19 و مرگ و میر به دلایل زیستی صورت گرفت. روش پژوهش: پژوهش حاضر علی _ مقایسه ای و به لحاظ گردآوری داده ها از نوع میدانی می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی بازماندگان قربانیان بیماری کرونا ویروس-19 و مرگ و میر به دلایل زیستی با دامنه سنی 20 الی 50 سال ساکن در شهر تهران سال 400-1399 بود که طی 3 الی 6 ماه اخیر یکی از اعضای خانواده خود را از دست داده اند. با روش نمونه گیری در دسترس تعداد 100 فرد سوگوار ناشی از مرگ شخص یا اشخاصی از خانواده به دلیل کرونا یا سایر مرگ ها (50 نفر سوگوار ناشی از مرگ عزیز به دلیل کرونا ویروس و 50 نفر سوگوار ناشی از مرگ عزیز به دلایل زیستی) انتخاب شدند. ابزار گرداوری داده ها پرسشنامه کنترل عواطف ویلیامز، چامبلز و آهرنس (1997) و پرسشنامه معنای زندگی پرسشنامه معنای زندگی توسط استگر، فرازیر، اویشی و کالر (2006) بود. جهت تحلیل داده های پژوهش از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره و تک متغیره از نرم افزار آماری SPSSنسخه 26 استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که بین متغیرهای معنای زندگی و کنترل عواطف در بین بازماندگان قربانیان بیماری کرونا ویروس-19 و مرگ و میر به دلایل زیستی تفاوت معنی داری وجود دارد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد بازماندگان قربانیان بیماری کرونا می توانند با کنترل عواطف منفی خود بر سوگ خود غلبه کنند.
مقایسه اثربخشی درمان ارتباطی والد-کودک با درمان تعامل والد-کودک بر مهارت های ارتباطی و سازگاری اجتماعی کودکان مبتلا به نقص توجه/ بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ضعف در مهارت های ارتباطی و سازگاری اجتماعی از مشکلات ثانویه نقص توجه/ بیش فعالی است که توجه به این مشکلات برای بهبود زندگی اجتماعی کودکان مبتلا حائز اهمیت است؛این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی درمان ارتباطی والد-کودک و درمان تعامل والد-کودک بر مهارت های ارتباطی و سازگاری اجتماعی کودکان مبتلا به نقص توجه/ بیش فعالی ۶ تا ۱۲ سال، به روش نیمه تجربی با طرح تک آزمودنی انجام شد. در این پژوهش12 بار اندازه گیری (4 بار به عنوان خط پایه، 4 بار طی درمان و 4 بار در مرحله ی پیگیری) به عمل آمد. از مادران دارای کودک 6 تا 12 سال مبتلا به به نقص توجه/بیش فعالی شهر اصفهان به همراه کودکانشان، 6 مادر-کودک (12 نفر) شیوه هدفمند انتخاب و تصادفاً در دو گروه درمان ارتباطی والد-کودک و درمان تعاملی والد-کودک جایگزین شدند. سپس 11 جلسه درمان ارتباطی والد-کودک برای گروه اول و 12 جلسه درمان تعامل والد-کودک برای گروه دوم اجرا شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه مهارت های ارتباطی جرابک (2004) و مقیاس سازگاری اجتماعی واینلند (1935) بود. نتایج نشان داد درمان ارتباطی والد-کودک و درمان تعامل والد-کودک بر مهارت های ارتباطی کودکان مبتلا به نقص توجه/بیش فعالی تاثیر داشته اند (05/0>p)؛ لیکن تنها درمان ارتباطی والد-کودک بر سازگاری اجتماعی کودکان مبتلا به نقص توجه/ بیش فعالی تاثیرات پایدار داشته است. بنابراین درمان ارتباطی والد-کودک نسبت به درمان تعامل والد-کودک نقش موثرتری در بهبود مهارت های ارتباطی و سازگاری اجتماعی کودکان مبتلا به نقص توجه/ بیش فعالی ایفا کند.
نقش واسطه ای راهبردهای مقابله ای در رابطه بین الگوی ارتباطی خانواده و آمادگی به اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۹
311-334
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای راهبردهای مقابله ای در رابطه بین الگوی ارتباطی خانواده و آمادگی به اعتیاد در جوانان انجام شد. روش : پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی است از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل اعضا سازمان جوانان جمعیت هلال احمر کل ایران در سال 1397 بود. 595 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. داده های پژوهش با استفاده از پرسش نامه آمادگی به اعتیاد، پرسش نامه الگوی ارتباطی خانواده و پرسش نامه راهبردهای مقابله ای جمع آوری شد. داده ها با روش های همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج حاکی از برازش مناسب مدل بود. در این مدل، جهت گیری گفت و شنود (به طور منفی) و جهت گیری همنوایی (به طور مثبت) تاثیرات غیر مستقیم و معناداری بر آمادگی به اعتیاد داشتند. راهبردهای مسئله مدار به طور معناداری در رابطه جهت گیری گفت و شنود و جهت گیری همنوایی با آمادگی به اعتیاد دارای نقش واسطه ای بودند. همچنین، راهبردهای هیجان مدار به طور معناداری میانجی کننده رابطه بین جهت گیری همنوایی و آمادگی به اعتیاد بود. نتیجه گیری: به نظر می رسد الگوی ارتباطی خانواده در کنار سایر عوامل از جمله شیوه ی مقابله ای، نقشی کلیدی در آمادگی اعتیاد و مصرف مواد ایفا می کند و لزوم توجه به این عوامل در برنامه های پیشگیری ضروری است.
پایایی سنجی و اعتباریابی پرسشنامه نهادینه شدن شغلی در بین کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر پایایی سنجی و اعتباریابی پرسشنامه نهادینه شدن شغلی بود. روش تحقیق توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان دانشگاه بوعلی سینا همدان می باشد که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی نمونه ای به حجم 265 نفر به عنوان نمونه آماری جهت مطالعه انتخاب شدند. برای گردآوری داده های پژوهش از پرسشنامه نهادینه شدن شغلی استفاده شد. در این مطالعه پس از بررسی روایی محتوا جهت بررسی روایی سازه از تحلیل عاملی اکتشافی و برای بررسی پایایی از آلفای کرونباخ و جهت تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS16استفاده شد. بر اساس تحلیل عاملی اکتشافی پرسشنامه نهادینه شدن شغلی در شش عامل تحت عناوین تناسب با سازمان، فدا کردن برای سازمان، پیوند با سازمان، تناسب با جامعه، فدا کردن برای جامعه و پیوند با جامعه تقسیم بندی شد. پایایی پرسشنامه نیز با استفاده از ضریب همبستگی آلفای کرونباخ برای تناسب سازمانی (76/0)، فدا کردن برای سازمان (72/0)، پیوند با سازمان (82/0)، تناسب با جامعه (73/0)، فدا کردن برای جامعه (75/0) و پیوند با جامعه (70/0) محاسبه شد. نتایج این مطالعه نشان داد، پرسشنامه 18 سوالی بدست آمده، مقیاس مناسبی برای سنجش نهادینه شدن شغلی است.
بررسی ابعاد شناختی هیجانی شخصیت و نیمرخ روانی بیماران سایکوتیک ناشی از مصرف شیشه و مقایسه آن با افراد عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم تابستان (تیر) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۰
533-536
حوزههای تخصصی:
زمینه: یکی از مهمترین مباحث در زمینه وابستگی و سوء مصرف مواد فرآیندهای شناختی هیجانی در مصرف کنندگان می باشد. این بدین دلیل است که سوء مصرف باعث آسیب های بلند مدت مغزی در این قربانیان می شود. در حقیقت، اعتیاد به مواد یک فرآیند پیچیده ذهنی است که فاکتورهای شناختی، هیجانی و زیستی را درگیر می کند. هدف: این پژوهش با هدف بررسی ابعاد شناختی هیجانی نظریه شخصیت کلونینجر در افراد وابسته به شیشه و مقایسه آنها با افراد عادی انجام شد. روش: این پژوهش یک مطالعه علی مقایسه ای است. در این تحقیق 50 بیمار سایکوتیک ناشی از مصرف شیشه که برای ترک اعتیاد خود به مرکز درمانی کنگره 60 مراجعه کردند و نیز 50 نفر از دانشجویان دانشکده روانشناسی دانشگاه تهران به عنوان گروه کنترل با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و دو پرسشنامه TCI و ASR را پاسخ دادند. داده های استنباطی تفاوت معنادار در سطح 0/001 در ابعاد شخصیت بین دوگروه نشان داد، اما در بعد پشتکار تفاوت معناداری 0/05 بدست نیامد. یافته ها: به وسیله آزمون تحلیل واریانس چند متغیری بررسی شدند و برای تحلیل ارتباط این دو گروه از رگرسیون چندگانه استفاده شد. نتیجه گیری: این بدان معنی است که بیماران سایکوتیک ناشی از مصرف متامفتامین در ابعاد شناختی هیجانی بجز پشتکار و مؤلفه های نیمرخ روانی از سلامت روانی کمتری نسبت به گروه عادی برخوردارند و تمامی مؤلفه های نیمرخ روانی نیازمند توجه بالینی است
پیش بینی اضطراب کرونا براساس کیفیت خواب: تحلیل نقش تعدیل کنندگی جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بیماری COVID-19 علاوه بر سلامت جسمی، تهدیدی برای سلامت روان نیز محسوب می شود. پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش کیفیت خواب در پیش بینی اضطراب کرونا با توجه به نقش تعدیل گر جنسیت انجام شد. روش: روش شناسی این پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه افراد 18 تا 50 ساله بود که به صورت اینترنتی در پژوهش شرکت کردند. جهت نمونه گیری افرادی که پرسشنامه را به صورت آنلاین تکمیل کردند، انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه کیفیت خواب پتزبورگ و اضطراب کرونا بود. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که با شروع اپیدمی کرونا کیفیت خواب در هر دو جنس کاهش محسوسی یافته است و کیفیت خواب و مولفه های آن توان پیش بینی اضطراب کرونا را دارند. همچنین تحلیل اثرات تعدیل کنندگی جنسیت نیز نشان داد که مولفه های کیفیت خواب و شاخص کیفیت خواب توان پیش بینی اضطراب کرونا در زنان و مردان دارند، اما مقدار ضریب پیش بینی در گروه مردان بیشتر بود. نتیجه گیری: از آنجا که شیوع اضطراب ناشی از بیماری COVID-19 می تواند بر کیفیت خواب اثرگذار باشد، از این رو به نظر لازم است که آموزش هایی در اختیار افراد جامعه به خصوص افرادی که بیشتر در معرض تجربه اضطراب شدید کرونا هستند، قرار داده شود تا بتوانند اضطراب خود را کنترل کنند.
بررسی شیوع سایبرکوندریا در دوره ی کووید- ۱۹: یک مطالعه ی مقطعی در نمونه ی دانشجویان علوم پزشکی کرمانشاه
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه اینترنت و فضای مجازی نقش مهمی در کسب اطلاعات پزشکی دارند. افراد زیادی در اینترنت به دنبال جستجوی اطلاعات مختلف در خصوص بیماری ها و عوارض جانبی آن هستند. هدف: هدف مطالعه ی حاضر تعیین شیوع سایبرکوندریا در بین دانشجویان علوم پزشکی کرمانشاه بود. روش: پژوهش حاضر به روش توصیفی- مقطعی انجام شد. جمعیت مورد مطالعه در پژوهش حاضر کلیه ی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه در سال ۱۳۹۹ بودند. نمونه ی پژوهش حاضر شامل ۳۷۲ نفر (۲۰۶ مرد و ۱۶۶ زن) از این دانشجویان بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده فرم کوتاه شدت سایبرکوندریا بود. در پژوهش حاضر به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار آماری SPSS نسخه ی ۲۵ استفاده گردید. از شاخص های توصیفی فراوانی، درصد، میانگین، انحراف استاندارد، آزمون دقیق فیشر و کای اسکوئر و شاخص های استنباطی آزمون تی مستقل، آزمون تحلیل واریانس یک راهه و آزمون شفه استفاده گردید. یافته ها: نتایج آزمون تی مستقل نشان داد در نمره ی کل سایبرکوندریا (۰/۰۱۹=P) بین مردان و زنان تفاوت معناداری وجود دارد و زنان میزان بالاتری از سایبرکوندریا را گزارش کردند. از نظر شیوع، بیشتر دانشجویان در دامنه ی متوسط سایبرکوندریا قرار داشتند (۷۴/۴۶ درصد) و شیوع وضعیت شدید سایبرکوندریا شرکت کنندگان در پژوهش حاضر ۱۳/۹۷% برآورد شد. نتیجه گیری: با توجه به اینکه دانشجویان علوم پزشکی در بیمارستان ها با مراجعین مختلف و نشانگان متفاوت روبرو هستند، برای کسب اطلاعات در حوزه پزشکی از اینترنت استفاده فراوانی دارند. براساس نتایج حاصل از پژوهش می توان نتیجه گرفت سایبرکوندریا در بین دانشجویان علوم پزشکی دارای شیوع نسبتاً بالایی است.
مقایسه اثربخشی آموزش گروهی واقعیت درمانی با آموزش گروهی شناختی رفتاری بر همدلی و خودکنترلی زنان دارای تعارض زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۰ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۷۹
194-167
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف مطالعه حاضر مقایسه تأثیر آموزش گروهی واقعیت درمانی و آموزش گروهی شناختی رفتاری بر همدلی و خودکنترلی زنان دارای تعارض زناشویی بود. روش : طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون- پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان دارای تعارض و درگیری با همسر و مراجعه کننده به مراکز مشاوره منطقه 7 شهر تهران در سال 1398 بودند که از بین آنها با روش نمونه گیری هدفمند 60 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل (هر گروه 20 نفر) جایگزین شدند. در ابتدا از هر سه گروه پیش آزمون به عمل آمد و پس از آن گروه آزمایش اول به مدت 8 جلسه آموزش مبتنی بر واقعیت درمانی (گلاسر، 2012) و گروه آزمایش دوم نیز به مدت 8 جلسه آموزش شناختی رفتاری (فری، 1999)، بک (2011)، نینان و درایدن (2004) را به شیوه گروهی دریافت کردند. در پایان از هر سه گروه پس آزمون به عمل آمد و پس از گذشت سه ماه یک آزمون پیگیری جهت اطمینان از نتایج حاصله به عمل آمد. ابزارهای جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه تعارض زناشوئی ثنایی و براتی، پرسشنامه های همدلی جولیف و فارینگتون و خودکنترلی تانجی و همکاران بودند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیره وتحلیل واریانس اندازه گیری مکرر نشان داد که هر دو آموزش گروهی مبتنی بر واقعیت درمانی و شناختی رفتاری اثر معناداری بر همدلی و خودکنترلی زنان دارای تعارض زناشویی داشتند ( P<0.01 ) . همچنین، روش شناختی رفتاری بر خودکنترلی مؤثرتر از روش واقعیت درمانی و روش واقعیت درمانی بر همدلی مؤثرتر از روش شناختی رفتاری عمل نموده است. نتیجه گیری : با توجه به تأثیر هر دو روش بر متغیرهای پژوهش، استفاده از این آموزش ها به وسیله روان شناسان و مشاوران در برنامه های روان آموزشی افراد دارای تعارض زناشویی توصیه می شود. همچنین با توجه به اثرگذاری بیشتر هر آموزش بر یک متغیر پیشنهاد می شود تا برنامه های آموزش زوجی براساس این یافته ها تنظیم گردد.