فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۱۶۱ تا ۶٬۱۸۰ مورد از کل ۳۵٬۸۹۱ مورد.
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۶
55 - 75
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی مؤلفه های مؤثر برارتقاء ظرفیت کارتیمی در مدارس ابتدایی براساس سند تحول بنیادین آموزش و پرورش بوده است. روش پژوهش توصیفی بود که به شکل میدانی و به صورت کیفی انجام شد. جامعه مورد مطالعه این پژوهش شامل کلیه افراد مطلع در خصوص تعلیم و تربیت، سند تحول آموزش و پرورش، مدیران و معلمان مقطع ابتدایی بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. بدین منظور10 مصاحبه تا رسیدن به اشباع نظری انجام شد. برای شناسایی مؤلفه های مؤثر بر ارتقاء کار تیمی در مدارس ابتدایی، از تحلیل تماتیک استفاده شد. نتایج حاصل از کدگذاری باز، محوری و انتخابی پژوهش به شناسایی و انتخاب شش مؤلفه اصلی ساختاری، محتوایی، زمینه ای، فرهنگی، مجازی و اقتصادی منجر گردید. همچنین چهارده زیرمقوله برای مقولات اصلی مؤثر بر ارتقاءظرفیت کار تیمی در مدارس ابتدایی شهر تهران استخراج شدند که عبارت اند ازساختار سازمانی، رهبری سازمانی، ظرفیت دانشی سازمان، فرهنگ سازمانی، ارزیابی عملکرد، نظام تشویق و تنبیه، سیستم آموزشی دبستان، سیستم گزینش همکاران آموزشی و تربیتی، رهبری، فرهنگ، تکنولوژی، قابلیت های منابع انسانی، اثربخشی کار تیمی و امکانات اقتصادی .یافته ها حاکی از این بود که فعالان عرصه فرهنگ و تعلیم و تربیت باید به کار تیمی در مدارس ابتدایی اهمیت بیشتری داده و دانش آموزان را به دانش مهارت های کار تیمی تجهیز کنند و تلاش کنند که با یک تربیت اجتماعی صحیح و در عین حال فعال و در قالب شش بعد مذکورظرفیت کار تیمی را ارتقاء داده و از این طریق به اجتماعی شدن متربیان کمک کنند.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری (CBT) با درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) بر کاهش افسردگی و امید به زندگی در سالمندان با سندرم آشیانه خالی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: ترک خانه توسط فرزندان و احساس کردن ناگهانی جای خالی آنها در خانه منجر به پدید آمدن برخی ناراحتی ها و استرس ها در سالمندان می گردد که برایشان بسیار وحشت آور است و به آن سندروم آشیانه خالی گفته می شود. هدف از پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری (Cbt) با درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (Act) بر کاهش افسردگی و امید به زندگی در سالمندان با سندرم آشیانه خالی بوده است. روش: روش تحقیق به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش گردآوری اطلاعات شبه آزمایشی می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل سالمندان حاضر در خانه سالمندان پهنه کلای ساری می باشند. حجم نمونه آماری این بخش از پژوهش با توجه به ماهیت روش مطالعه 30 نفر بوده است. ابزاراهای پژوهش پرسشنامه افسردگی بک، پرسشنامه امید به زندگی اشنایدر و همکاران، درمان شناختی- رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد می باشد. یافته ها: مبتنی بر یافته های پژوهش حاضر مشخص گردید درمان شناختی رفتاری بر افسردگی سالمندان دچار سندروم آشیانه خالی اثربخش بوده است، درمان شناختی رفتاری بر امید به زندگی سالمندان دچار سندروم آشیانه خالی اثربخش بوده است.، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افسردگی سالمندان دچار سندروم آشیانه خالی اثربخش بوده است، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر امید به زندگی سالمندان دچار سندروم آشیانه خالی اثربخش بوده است. نتیجه گیری: مشخص گردید که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد نسبت به درمان شناختی رفتاری اثربخش تر بوده است.
نقش واسطه ای تمایز خود در رابطه علّی بین افسردگی و رضایت زناشویی زنان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۶ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۴)
358 - 365
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه میان افسردگی و رضایت زناشویی با نقش واسطه ای تمایز خود در زنان متأهل از منطقه 2 شهرداری شهر اهواز انجام شد. این پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی و از طریق مدلیابی معادلات ساختاری به روش همبستگی چندمتغیری انجام شد. 260 زن متأهل شهر اهواز در سال 1399 به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده سیاهه های تمایز خود (اسکورن و فریندلندر، 1998)، رضایت زناشویی انریچ (به نقل از سلیمانیان، 1373) و افسردگی بک (بک و همکازان، 1996) بود. برای تحلیل داده ها از روش الگویابی معادلات ساختاری و برای بررسی اثرات واسطه ای از روش بوت استراپ استفاده شد. تحلیل های الگویابی معادلات ساختاری تأیید کرد که برازندگی مدل پیشنهادی مناسب است. نتایج حاکی از آن بود که نشانگان افسردگی به صورت مستقیم بر متغیر رضایت زناشویی تأثیر می گذارد (001/0 =p) و همچنین نتایج مربوط به تحلیل مسیرهای غیر مستقیم نشان داد که نشانگان افسردگی از طریق میانجی گری تمایز خود و خرده مقیاس های آن (جدایی عاطفی، واکنش هیجانی، جایگاه من و آمیختگی با دیگران) بر رضایت زناشویی تأثیرگذار بوده است (001/0 =p). با توجه به بحث تمایزیافتگی، به نظر می رسد آشنا کردن زوجین با این متغیر در زمان ازدواج به رضایت بیشتری در ازدواج و رابطه زناشویی آنان منجر می شود.
Predicting Perceived Social Support based on Perceived Stress and Cognitive Emotion Regulation in Patients with Ulcerative Colitis(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۵, Issue ۱ - Serial Number ۱۱, Winter ۲۰۲۲
39 - 48
حوزههای تخصصی:
Objective: The aim of present study was to predict perceived social support based on perceived stress mediated by cognitive emotion regulation in patients with ulcerative colitis. Methods: The method of study was correlational, structural equation modeling type. The statistical population of the present study included all patients with ulcerative colitis, referred to gastroenterology clinics in Districts 4 and 7 of Tehran in 2019. Among them, 261 people were selected through purposeful sampling method. The research tools included perceived social support scale (Zimet et al., 1998), perceives stress scale (Cohen et al., 1983), and cognitive emotion regulation scale (Garnefski and Kraaij, 2006). Results: The results revealed a negative relationship between perceived stress and perceived social support (β=-0.13, t=2.04) and negative relationship between perceived stress and cognitive emotion regulation (β=-0.21, t=2.96) in patients with ulcerative colitis. A positive relationship was also found between cognitive emotion regulation and perceived social support (β= 0.47, t=7.18) but cognitive emotion regulation had no mediating role between perceived stress and perceived social support in patients with ulcerative colitis (β= 0.09, p>0.05). Conclusions: Although there were direct relationships between perceived stress, perceived social support and cognitive emotion regulation but the results revealed no indirect relationship between perceived stress and perceived social support mediated by cognitive emotion regulation in patients with ulcerative colitis. Thus, paying attention to these variables helps researchers and therapists in design of appropriate therapy for Ulcerative Colitis patients.
مهارت های اجتماعی فرزندان بر اساس سرمایه اجتماعی خانواده با توجه به نقش واسطه ای منش های اخلاقی والدین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر پیش بینی مهارت های اجتماعی فرزندان بر اساس سرمایه اجتماعی خانواده با توجه به نقش واسطه ای منش های اخلاقی والدین بود. جامعه پژوهش شامل کلیه والدین دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر یزد بود که در سال تحصیلی 1398-1399 مشغول به تحصیل بودند. حجم نمونه تعداد 400 نفر از والدین بودند که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای (چندمرحله ای) انتخاب شدند و از این تعداد 382 نفر پرسشنامه ها را تکمیل نمودند. برای سنجش متغیرهای مورد مطالعه از پرسشنامه های مهارت های اجتماعی گرشام و الیوت (1990) (SSRS) ، سرمایه اجتماعی خانواده اکبری (1393) (FSCQ) و پرسشنامه منش های اخلاقی خرمائی و قائمی (1397) ( MCQ ) استفاده شد. جهت انجام معادلات ساختاری از PLS-SEM استفاده شد. یافته ها نشان داد که مسیر مستقیم سرمایه اجتماعی به منش های اخلاقی معنی دار است (001/0> p ، 23/0= β ). مسیر مستقیم سرمایه اجتماعی به مهارت های اجتماعی معنی دار است (002/0= p، 26/0= β ). مسیر مستقیم منش های اخلاقی به مهارت های اجتماعی معنی دار است (001/0> p ، 25/0= β ). مسیر غیرمستقیم سرمایه اجتماعی به مهارت های اجتماعی با توجه به نقش واسطه ای منش های اخلاقی نیز معنی دار است (045/0= p ، 057/0= β ). شاخص های برازش مدل نیز نشان داد که مدل مذکور برازش مناسبی دارد. می توان نتیجه گرفت که سرمایه اجتماعی خانواده هم به صورت مستقیم و هم به واسطه منش های اخلاقی والدین می تواند مهارت اجتماعی فرزندان را پیش بینی کند.
تأثیر برنامه والدگری مبتنی بر ذهن تمام عیار در افسردگی، اضطراب و تنیدگی مادران دارای فرزند دچار اختلال ناخشنودی جنسیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظر به موضوعیت دو گروه جنسیتی در جوامع، جای شگفتی نیست که برخی والدین به مجرد آگاه شدن از انتخاب جنسیت ناهمخوان با جنس فرزندان، به دلیل تنش برآمده از شرم و سرافکندگی دچار مشکلات روانی شوند. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه والدگری مبتنی بر ذهن تمام عیار بر افسردگی، اضطراب و تنیدگی در مادران دارای فرزند با اختلال ناخشنودی جنسیتی انجام گرفت. روش پژوهش نیمه آزمایشی با گروه آزمایش و گروه کنترل بود که در آن از طرح پیش آزمون-پس آزمون با دوره پیگیری سه ماهه استفاده شد. جامعه آماری پژوهش را همه مادران دارای فرزند دچار ناخشنودی جنسیتی و مراجعه کننده به مرکز بهزیستی و انستیتو روان پزشکی شهر تهران در سال 1401 تشکیل می دادند که از میان آن ها بر پایه پرسشنامه هویت جنسیتی (Deogracias et al, 2007) و مصاحبه بالینی ساختاریافته طبق معیارهای DSM-5 با فرزندانشان،30 نفر به شیوه در دسترس انتخاب شده و به صورت تصادفی در گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. آزمودنی های انتخاب شده در هر دو گروه به وسیله پیش آزمون و توسط پرسشنامه افسردگی، اضطراب و تنیدگی (Lovibond & Lovibond, 1996) مورداندازه گیری قرار گرفتند، پس ازآن برنامه والدگری مبتنی بر ذهن تمام عیار (Bögels & Restifo, 2014) به گروه آزمایش آموزش داده شد ولی گروه کنترل هیچ آموزشی را دریافت نکردند. پس از آموزش در هر دو گروه پس آزمون اجراشده و همچنین پس از سه ماه آزمون پیگیری از هر دو گروه به عمل آمد. داده های به دست آمده با به کارگیری روش آماری واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرم افزار SPSS مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد که برنامه والدگری مبتنی بر ذهن تمام عیار مایه بهبود سطح افسردگی، اضطراب و تنیدگی در مادران دارای فرزند دچار ناخشنودی جنسیتی شده که این بهبودی تا مرحله پیگیری برقرار بوده است (05/0 P<). بر این بنیاد پیشنهاد می شود که مشاوران و روان شناسان از این روش در مراکز مشاوره برای این گروه از مادران استفاده کنند.
تدوین مدل مشارکت تحصیلی بر اساس خودارزشیابی مرکزی و سرمایه های تحولی با نقش میانجی کمک طلبی تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۳
7 - 30
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین رابطه بین خودارزشیابی مرکزی و سرمایه های تحولی با مشارکت تحصیلی و نقش میانجی کمک طلبی تحصیلی انجام شد. جامعه آماری آن شامل کلیه دانشجویان شاغل به تحصیل در سال تحصیلی 1400-1401 در دانشگاه بوعلی سینا همدان بود. گروه نمونه که شامل 387 نفر بود با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. و به پرسشنامه سرمایه های تحولی (موسسه پژوهشی مینه-سوتا، 2005) ، پرسشنامه خودارزشیابی مرکزی(جاج و همکاران، 2003)، پرسشنامه کمک خواهی تحصیلی(قدم پوروسرمد، 1385) و پرسشنامه مشارکت تحصیلی (شافلی و همکاران، 2002) پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و تحلیل معادلات ساختاری استفاده شد. یافته های حاصل از این پژوهش نشان داد، خودارزشیابی مرکزی و سرمایه های تحولی با بعد پذیرش کمک طلبی و مشارکت تحصیلی رابطه مثبت و معنادار و با بعد اجتنابی کمک طلبی رابطه منفی و معناداری دارند. بین بعد پذیرش کمک طلبی و مشارکت تحصیلی رابطه مثبت و معنادار و بین بعد اجتنابی کمک طلبی و مشارکت تحصیلی رابطه منفی و معناداری وجود دارد. بعد پذیرش کمک-طلبی تحصیلی و بعد اجتنابی کمک طلبی تحصیلی در ارتباط بین خودارزشیابی و مشارکت تحصیلی و سرمایه های تحولی و مشارکت تحصیلی نقش واسطه ای معناداری دارند. بر اساس این یافته می توان اینگونه استنتاج کرد که با تقویت سرمایه های تحولی درونی و بیرونی و خود ارزشیابی مرکزی فرد، بعد پذیرش کمک طلبی افزایش و بعد اجتنابی آن کاهش می یابد. این عوامل می توانند در تعامل با یکدیگر مشارکت و درگیری تحصیلی افراد را نیز افزایش دهند.
واکاوی تجارب و راهکارهای انجام هدایت تحصیلی-شغلی مطلوب از دیدگاه دانشجویان و فارغ التحصیلان دانشگاه تهران: مطالعه ای پدیدارشناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدایت تحصیلی-شغلی در مسیری است که با پیمودن آن، نیازهای جامعه و نیازهای فردی برآورده می شود، بنابراین برون داد های نامطلوب در نظام آموزش عالی و بازار کار، می تواند حاصل از هدایت تحصیلی-شغلی نادرست افراد باشد. لذا؛ پژوهش حاضر با هدف واکاوی تجارب و راهکارهای انجام هدایت تحصیلی-شغلی مطلوب از دیدگاه دانشجویان و فارغ التحصیلان دانشگاه تهران بود. روش: این پژوهش با رویکرد کیفی به روش پدیدارشناسی انجام شد. داده های پژوهش با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته با نه نفر از دانشجویان ناراضی از رشته فعلی، 11 نفر از دانشجویان دارای تجربه تغییر رشته و پنج نفر از فارغ التحصیلان مشغول به کار غیرمرتبط با رشته تحصیلی خود که به شیوه هدفمند انتخاب شدند، جمع آوری و براساس راهبرد هفت مرحله ای کلایزی تحلیل شد. یافته ها: راهکارهای انجام یک هدایت تحصیلی-شغلی مطلوب، در 22 زیرمضمون و شش مضمون کلی حیطه آموزش و پرورش، حیطه آموزش عالی، حیطه تخصصی، حیطه خانوادگی، حیطه سیاسی-اجتماعی و حیطه شغلی طبقه بندی شدند. نتیجه گیری: بطور کلی با توجه به آن که راهکارهای ارائه شده در پژوهش حاضر برخاسته از تجربیات افراد از چالش های هدایت تحصیلی-شغلی می باشد، لذا توصیه می شود این راهکارها در قالب یک دستورکار جمع بندی شده در اختیار مدارس و دست اندرکاران برنامه هدایت تحصیلی-شغلی قرار گیرد تا با توجه به بستر موجود در جامعه، بکار گرفته شوند.
مدل علی استفاده آسیب زا از اینترنت: نقش دلبستگی ناایمن با میانجیگری راهبردهای تنظیم هیجان و پریشانی روانشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۶
7 - 27
حوزههای تخصصی:
اینترنت اثرات گسترده ای بر ابعاد مختلف زندگی انسان دارد و استفاده بی رویه از اینترنت با آسیب های متعدد فردی و اجتماعی همراه است. پژوهش حاضر به بررسی نقش واسطه ای راهبردهای تنظیم هیجان و پریشانی روانشناختی در رابطه بین دلبستگی ناایمن و استفاده آسیب زا از اینترنت می پردازد. مطالعه حاضر، توصیفی-همبستگی و از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه دانشجویان مشغول به تحصیل در دوره کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم تحقیقات، مرکز و کرج در سال تحصیلی 99-1398 بود. با روش نمونه گیری خوشه ای، تعداد 397 نفر به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه استاندارد استفاده آسیب زا از اینترنت، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس و مقیاس سبک های دلبستگی بزرگسال بود. تحلیل داده ها از طریق روش های ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر با بهره گیری از نرم افزار لیزرل انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد که پریشانی روانشناختی (50/0)، راهبردهای ناسازگارانه (23/0)، راهبردهای سازگارانه (21/0-)، دلبستگی اجتنابی (11/0)، و دلبستگی دوسوگرا (10/0) دارای بالاترین تا پایین ترین ضریب همبستگی با استفاده آسیب زا از اینترنت هستند (05/0 >P). همچنین راهبردهای تنظیم هیجان و پریشانی روانشناختی دارای نقش میانجی در رابطه بین سبک دلبستگی ناایمن و استفاده آسیب زا از اینترنت بودند. بر این اساس در زمینه طراحی اقدامات لازم به منظور کاهش استفاده آسیب زا از اینترنت می توان به تدوین برنامه هایی در جهت بهبود سبک دلبستگی ناایمن، راهبردهای تنظیم هیجان و پریشانی روانشناختی اقدام نمود.
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر اضطراب کووید-19 و تحمل پریشانی بهبودیافتگان کرونا ویروس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر اضطراب کووید-19 و تحمل پریشانی بهبودیافتگان کرونا ویروس اجرا شد. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و مرحله پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل بیماران بهبود یافته کووید-19 شهر شیراز در شش ماهه پاییز و زمستان سال 1399 بود. در این پژوهش تعداد 31 بیمار بهبود یافته کووید-19 با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه جایگزین شدند. گروه آزمایش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (کابات- زین، 2003) را طی یک ماه در 8 جلسه 75 دقیقه ای به صورت آنلاین دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه اضطراب کرونا ویروس (علیپور و همکاران، 1398) (CDAS) و پرسشنامه تحمل پریشانی (سیمونز و گاهر، 2005) (DTQ) (سیمونز و گاهر، 2005) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه به شیوه تحلیل واریانس آمیخته تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر اضطراب کووید-19 و تحمل پریشانی بهبودیافتگان کرونا ویروس تأثیر معنادار داشته (0001>P) و توانسته منجر به کاهش اضطراب کووید-19 و بهبود تحمل پریشانی این افراد شود. بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی با بهره گیری از نگرش ذهن آگاهانه، فعالیت های ذهنآگاهانه، پرداختن به احساسات و هیجانات مشکل ساز و تمرینات تنفس می تواند به عنوان یک مداخله موثر جهت کاهش اضطراب کووید-19 و بهبود تحمل پریشانی بهبودیافتگان کرونا ویروس مورد استفاده گیرد.
مدل بی حوصلگی تحصیلی بر اساس جهت گیری هدف و خودکارآمدی تحصیلی با میانجی گری اهمال کاری دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تبیین برازش مدل بی حوصلگی بر اساس جهت گیری هدف و خودکارآمدی تحصیلی با میانجی گری اهمال کاری دانش آموزان است. پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی و از نوع معادلات ساختاری است. جامعه ی آماری این پژوهش شامل تمامی دانش آموزان مقطع متوسطه ی شهر تهران است که از بین این تعداد نمونه ای ۴۹۰ نفری به شیوه ی نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه های بی حوصلگی جی شارپ (۲۰۲۱)، پرسشنامه ی اهداف پیشرفت الیور و مک گریگور (۲۰۰۱)، پرسشنامه ی خودکارآمدی تحصیلی میجلی و همکاران (۲۰۰۰) و پرسشنامه ی اهمال کاری تحصیلی سواری (2011) استفاده شد و داده های جمع آوری شده با استفاده از ضریب مسیر و روش معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای SPSS نسخه ی ۲۳ و Amos نسخه ی ۲۴ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت، هم چنین جهت اندازه گیری تأثیر متغیر میانجی از آزمون سویل استفاده شد. یافته ها نشان داد که متغیرهای خودکارآمدی تحصیلی و جهت گیری هدف اثر مستقیم، منفی و معناداری بر بی حوصلگی تحصیلی و اهمال کاری دارد. هم چنین اهمال کاری با توجه به میزان t، اثر مستقیم، مثبت و معناداری بر بی حوصلگی دارد. شایان ذکر است که ضرایب برای همه مسیرهای مستقیم معنادار بوده است. از سویی نتایج اثرات غیرمستقیم نشان داد که هر یک از متغیرهای جهت گیری هدف و خودکارآمدی تحصیلی با میانجی گری اهمال کاری اثر غیرمستقیم، منفی و معناداری بر بی حوصلگی دارد. این یافته ها بیانگر این است که مدل ساختاری بی حوصلگی بر اساس جهت گیری هدف و خودکارآمدی تحصیلی با میانجی گری اهمال کاری از برازش مناسبی برخوردار است.
جایگاه آموزش چندفرهنگی در کتاب های درسی علوم اجتماعی دوره متوسطه اوّل و اسناد بالادستی ایران با تاکید بر رویکرد فمینیستی
منبع:
مطالعات روانشناختی نوجوان و جوان سال سوم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۶ ویزه نامه تحصیلی)
۱۳۹-۱۲۶
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: فراهم کردن شرایط مساوی برای دستیابی به فرصت های آموزشی از نظر سیاسی، اقتصادی و اجتماعی حائزاهمیت فراوانی است. در این میان برنامه درسی به عنوان مهم ترین رکن نظام آموزشی، باید مورد توجه ویژه قرار گیرد؛ لذا هدف پژوهش حاضر بررسی کتاب های درسی علوم اجتماعی دوره اوّل متوسطه و اسناد بالا دستی ایران بر اساس مولفه های آموزش چندفرهنگی با تاکید بر رویکرد فمینیستی است. روش پژوهش: رویکرد حاکم بر این پژوهش کیفی و از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است. میدان مطالعه شامل اسناد بالا دستی و کتاب های درسی دوره متوسطه اوّل بوده است. روش نمونه گیری هدفمند و نمونه مورد نظر برای اسناد بالا دستی شامل: سند تحوّل بنیادین و سند برنامه درسی ملّی و برای کتاب های درسی: کتاب های درسی علوم اجتماعی دوره متوسطه اوّل که شامل سه کتاب پایه هفتم، هشتم و نهم می باشد بوده است. ابزار گردآوری داده ها کاربرگ های تحلیل محتوا می باشد. برای تجزیه و تحلیل داده ها، ازکدگذاری باز و محوری استفاده شده است. یافته ها: نتایج تحلیل مربوط به اسناد بالا دستی و کتاب های درسی نشان داد که مولفه های آموزش چندفرهنگی تا حدودی مورد توجه قرار گرفته است؛ اما مولفه های رویکرد فمینیستی هنوز مورد توجه نبوده است. نتایج تحلیل کتاب های درسی نیز نشان داد که به مولفه های آموزش چندفرهنگی بصورت پراکنده اشاره شده است و نشان چندانی از رویکرد فمینیستی دیده نمی شود. نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش به طور مشخص پیشنهاد می شود واقعیّت ها و ویژگی های تکثّر فرهنگی با تاکید بر رویکرد فمینیستی (توجه به زنان چندفرهنگی ایران) در تدوین و باز نگری اسناد بالادستی مورد توجه قرار گیرد به طوری که واقعیت های اجتماعی و فرهنگی جامعه در اسناد مربوطه منعکس شود. هم چنین پیشنهاد می شود در طراحی کتاب های درسی و محتوای آن ها به مولفه های آموزش چندفرهنگی با تاکید بر رویکرد فمینستی توجه ویژه ای مبذول گردد.
رابطه بین ابعاد جو کاری مشارکتی با تعهد سازمانی کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در عصر حاضر یکی از مهم ترین چالش های اساسی مدیران منابع انسانی حفظ کارکنان توانمند به منظور ایجاد موفقیت سازمان و استفاده بهینه از آن هاست؛ این پژوهش با هدف، بررسی رابطه بین جو مشارکتی با تعهد سازمانی کارکنان در یک واحد نظامی انجام شده است. جامعه آماری، کارکنان حوزه ستادی یک واحد نظامی بود که از طریق روش نمونه گیری تصادفی ساده، 184 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه جو مشارکتی و پرسش نامه تعهد سازمانی استفاده شد. طرح پژوهش از نوع همبستگی از طریق الگویابی معادلات ساختاری (SEM) بود. ارزیابی الگوی پیشنهادی با استفاده از نرم افزارهای SPSS و AMOS صورت گرفت. یافته ها نشان داد که جو مشارکتی و ابعاد آن (فرهنگ مشارکت در سازمان، حمایت گروه های کاری، نگرش کارکنان و نظارت مداوم) بر تعهد سازمانی یک واحد نظامی تأثیر مثبت و معنی داری می گذارد. مطابق با یافته های پژوهش حاضر، مادام که در یک واحد نظامی فرهنگ مشارکت و کمک و همکاری حاکم باشد می توان انتظار داشت که تعهد سازمانی کارکنان افزایش یابد. هر چقدر تیم سازی و حمایت از گروه های کاری در این واحد نظامی به خوبی صورت گیرد، این فضای همکاری گروه های کاری باعث اثربخشی تعهد سازمانی در این سازمان می شود.
بررسی تاثیر مشارکت سیاسی زنان بر طرحواره های نقش جنسیتی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: اشتغال می تواند بر طرحواره های نقش جنسیتی تاثیر بگذارد. در نتیجه پژوهش حاضر با هدف مقایسه طرحواره های نقش جنسیتی زنان شاغل در سازمان های اجرایی سیاسی و غیرسیاسی انجام شد. روش: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا مقایسه ای بود. جامعه پژوهش زنان شاغل در سازمان های اجرایی سیاسی و غیرسیاسی شهر مشهد در سال 1398 بودند. نمونه پژوهش 114 نفر از زنان شاغل در سازمان های سیاسی بودند که با روش نمونه گیری سرشماری انتخاب و 384 نفر از زنان شاغل در سازمان های غیرسیاسی بودند که با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش فرم کوتاه سیاهه طرحواره های نقش جنسیتی (بم، 1981) بود که روایی آن با نظر متخصصان تایید و پایایی کل آن با روش آلفای کرونباخ ۰.۸۶بدست آمد. داده ها با آزمون های کای اسکوئر، فیشر و تی مستقل در نرم افزار SPSS-22 تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که زنان شاغل در سازمان های اجرایی سیاسی و غیرسیاسی بر اساس آزمون کای اسکوئر از نظر تحصیلات و تأهل، بر اساس آزمون فیشر از نظر استان تولد، شهر تولد، رده شغلی و رضایت شغلی و بر اساس آزمون تی مستقل از نظر میانگین سنی و سابقه کار تفاوت معنی داری نداشتند (05/0P>). یافته های دیگر نشان داد میانگین نمره طرحواره های نقش جنسیتی مردانه زنان شاغل در سازمان های اجرایی سیاسی به طورمعنی داری بیشتر از میانگین آن در زنان شاغل در سازمان های اجرایی غیرسیاسی بود (05/0˂P)، اما آنها از نظر میانگین نمره طرحواره های نقش جنسیتی زنانه و طرحواره های مطلوبیت اجتماعی تفاوت معنی داری نداشتند (05/0P>). نتیجه گیری: نتایج نشان داد که طرحواره های نقش جنسیتی مردانه در زنان تحت تاثیر اشتغال در سازمان های اجرایی سیاسی و غیرسیاسی است.
مدل یابی گرایش به اعتیاد بر اساس صفات مدل پنج عاملی شخصیت با میانجی گری تاب آوری در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۳
۲۸۴-۲۶۷
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مدل یابی گرایش به اعتیاد بر اساس صفات مدل پنج عاملی شخصیت با میانجی گری تاب آوری انجام شد. روش: پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل دانشجویان دانشگاه آزاد شهر مسجد سلیمان در سال 1398 بود. 217 نفر از دانشجویان با استفاده از فرمول کوکران با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان پرسش نامه تاب آوری، پرسشنامه ویژگی های شخصیتی و همچنین پرسشنامه گرایش به اعتیاد را پاسخ دادند. همبستگی پیرسون، مدل یابی معادلات ساختاری و بوت استروپ روش های مورد استفاده برای تحلیل داده ها بودند. یافته ها: نتایج برازش مدل فرضی پژوهش را تایید کرد. تنها صفت دلپذیرخویی برازش خوبی با مدل نشان نداد که بعد از اصلاحات حذف گردید و مدل بهبود یافت. چهار ویژگی مدل پنج عاملی شخصیت شامل روان رنجورخویی، برونگرایی، گشودگی نسبت به تجارب و باوجدان بودن به صورت مستقیم با تاب آوری رابطه داشتند. همچنین این ویژگی ها رابطه غیرمستقیمی با میانجی گری تاب آوری، با میزان گرایش به اعتیاد داشتند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج می توان گفت که ویژگی های شخصیتی با تعدیل تاب آوری موجب کاهش گرایش به اعتیاد در دانشجویان می شود و داشتن تاب آوری در برابر استرس می تواند نقش صفات شخصیت بر میزان گرایش دانشجویان به اعتیاد را تعدیل کند.
اثربخشی درمان مبتنی بر رویکرد خودشفابخشی بر خودکارآمدی و باورهای مرتبط با مواد در افراد وابسته به مواد در حال ترک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۴
۱۰۲-۸۱
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر رویکرد خودشفابخشی بر خودکارآمدی و باورهای مرتبط با مواد در افراد وابسته به مواد در حال ترک، انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با یک گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل همه مردان وابسته به مواد در حال ترک در سال 1399 بود. از این بین، 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. شرکت کنندگان هر دو گروه پرسشنامه های خودکارآمدی و باورهای مرتبط با مواد را در پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تکمیل کردند. مداخله درمانی بر اساس پروتکل لطیفی، مروی و لوید (1397) در ۱۴ جلسه 60 دقیقه ای بر روی گروه آزمایش اجرا شد. داده ها با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج این مطالعه نشان داد که درمان مبتنی بر رویکرد خودشفابخشی بر خودکارآمدی و باورهای مرتبط با مواد در افراد وابسته به مواد در حال ترک، اثربخشی معناداری داشت و این اثربخشی در طول زمان نیز پایدار ماند. نتیجه گیری: بنابر نتایج پژوهش حاضر می توان درمان خودشفابخشی را به عنوان یکی از رویکردهای جدید مثبت نگر جهت افزایش خودکارآمدی، کاهش باورهای ناسالم مرتبط با مواد و پیشگیری از بازگشت مجدد افراد وابسته به مواد مخدر در مراکز درمانی مرتبط با ترک مواد مخدر با اثرات نسبتا پایدار برای بهبود مهارت های خودمراقبتی به کاربرد.
تدوین چارچوب مفهومی گرایش به تفکر انتقادی بر اساس کارکردهای اجرایی و سبک یادگیری در آموزش عالی؛ از نظر متخصصین
منبع:
مطالعات روانشناختی نوجوان و جوان سال سوم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۶ ویزه نامه تحصیلی)
۸۳-۶۸
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تفکر انتقادی عنوانی است که در پس اکثر پرسش هایی که درباره آموزش عالی و پیشرفت حرفه ای مطرح می شوند، کمین کرده است (مون ۱۳۹۷)؛ لذا ضرورت دارد که در دوران تحصیل پرورش یافته و فضای کسب آن در سیستم آموزشی، مورد توجهی در خور قرار گیرد.تا فارغ التحصیلان علاوه بر دانش تخصصی، توانایی بازتولید و ارتقا علم را نیز بدست آورند. هدف از انجام این مطالعه، بازکاوی دیدگاه و تجربیات صاحب نظران ایرانی درباره مولفه های تاثیر گذار در بالابردن گرایش به تفکر انتقادی در دانش جویان آموزش عالی است. روش پژوهش: پژوهش حاضر به بررسی و تدوین چارچوب مفهومی گرایش به تفکر انتقادی در دانشجویان تحصیلات تکمیلی پرداخته است. نوع تحقیق بنیادی نظری با رویکرد کیفی است. جامعه آماری پژوهش، متخصصین رشته های مختلف، که در زمینه تفکر انتقادی فعالیت دارند. انتخاب هدفمند این صاحب نظران به روش گلوله برفی، یازده نفر انتخاب و مصاحبه انجام شد. برای گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختار یافته و باز پاسخ درباره مولفه های موثر بر گرایش به تفکر انتقادی استفاده شد مصاحبه ها اغلب شفاهی (به غیر از یک مورد که مکتوب پاسخ دادند) ضبط، دست نویس و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش دلفی فازی انجام شده است. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که از شاخص های اولیه بدست آمده از پیشینه تحقیق (تنظیم هیجانی ، سطح جرات ورزی، هوش اخلاقی، خرد،) ، دو شاخص هوش اخلاقی و خرد مورد تایید صاحب نظران قرار نگرفتند و از بین متغیرهای تایید شده بیشترین اولویت را متغیر تنظیم هیجانی دارا بوده است. نتیجه گیری: چهار متغیر روحیه پرسشگری، مهارتهای ارتباطی، جرات مندی و تنظیم هیجان ، از متن مصاحبه ها استخراج و به چارچوب مفهومی اضافه گردید.
ارائه مدل اختلالات یادگیری بر اساس ارتباط با والدین و کمال گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین مدل اختلالات یادگیری بر اساس ارتباط با والدین و کمال گرایی بود. روش پژوهش: روش این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ روش گردآوری اطلاعات توصیفی- پیمایشی از نوع همبستگی و جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر پایه پنجم و ششم ابتدایی مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 1400-1399 شهر کرمانشاه بود که نمونه آماری پژوهش، 270 دانش آموز دختر همراه با والدین شان به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به پرسشنامه های مشکلات یادگیری ویلکات و همکاران (2011)، پرسشنامه کیفیت روابط والد، کودک فاین و همکاران (1983) و پرسشنامه چندگانه کمال گرایی هویت و فلت (1991) پاسخ دادند. یافت ها: نتایج پژوهش نشان داد بین عاطفه مثبت، همانند سازی با والدین، اعتماد، خشم، کمال گرایی خودمدار، کمال گرایی دیگر مدار و کمال گرایی جامعه مدار با اختلال یادگیری همبستگی معناداری (05/0=P) دارد؛ همچنین ضریب همبستگی چندگانه بین کمال گرایی و کیفیت رابطه والد-کودک با اختلال یادگیری برابر با 462/0 = R است و ضریب تعیین برابر 213/0= R2 است که 21.3 درصد از واریانس اختلال یادگیری از طریق کمال گرایی و کیفیت رابطه والد کودک قابل تبیین است. نتیجه گیری: در نهایت این نتیجه حاصل شده است که ارتباط با والدین در پیش بینی اختلالات یادگیری و همچنین کمال گرایی در پیش بینی اختلالات یادگیری سهم دارد.
شناسایی طرح های شغلی نوجوانان در آستانه فراغت از مدرسه
منبع:
پژوهش های کاربردی در مشاوره سال پنجم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱۶
95 - 129
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با رویکرد کیفی و با روش پدیدارشناسی صورت گرفته است. مشارکت کنندگان در این پژوهش شامل 19 نفر از دانش آموزان مقطع متوسطه شهر کامیاران بود که در سال تحصیلی 1399-1400 انتخاب شدند. همچنین مشارکت این افراد در پژوهش بر اساس رضایت شخصی با توجه به قاعده اشباع نظری بود. داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته گردآوری و در قالب سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی تجزیه وتحلیل شد. تحلیل نتایج منجر به شناسایی 3 مقوله کلی عوامل مؤثر بر انتخاب (با زیر مقوله های آرامش شغل، مسئولیت کم در شغل، امنیت شغلی، نقش بارز در مسیر شغلی، درآمد بالا، عدم علاقه به تحصیل، رسیدن به شغل در سن پایین، بیکار نماندن، حس قدرت و ابهت، احساس قوی بودن، خود کارآمدی اجتماعی، جایگاه اجتماعی بالا، نفوذ اجتماعی، هیجان شغلی، اثربخش بودن شغل، توجه به شرایط جامعه، مسئولیت پذیری اجتماعی، هیجان شغلی)؛ منابع و امکانات (با زیر مقوله های قدرت تعامل با دیگران، انگیزه خلاقیت و ابتکار، جسارت و ریسک پذیری، ثبات، صداقت، کنجکاو بودن، خودباوری، پشتکار، استعداد، رغبت) و روند تصمیم گیری (با زیر مقوله های الگوبرداری از خانواده، حمایت مالی خانواده، عملی کردن ایده ها، نداشتن هدف و برنامه، اجباری بودن انتخاب، رقابت با همسالان، برنامه ریزی، الگوبرداری از اطرافیان، کنکاش و تحقیق کردن) شد.
تحلیل پیشایندها و پسایندهای پیاده سازی مدیریت دانش در نظام آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال سوم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
79 - 96
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر دارای رویکردی آمیخته، از نظر هدف کاربردی و توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی و کمّی پژوهش شامل اساتید و خبرگان می باشند روش نمونه گیری هدفمند و 23 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمّی پرسشنامه است که روایی آن با استفاده از روایی محتوا و پایایی آن با استفاده از نرخ ناسازگاری مورد تأیید قرار گرفت. در بخش کیفی پژوهش داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزار MAXQDA و فرآیند کدگذاری تحلیل و از این طریق پیشایندها و پسایندهای پیاده سازی مدیریت دانش در نظام آموزش عالی شناسایی شدند. در نهایت در بخش کمّی برای مشخص نمودن میزان اهمیت و اولویت بندی آن ها از روش دلفی فازی بهره گرفته شد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که امکانات و فناوری به روز، ایجاد پایگاه دانش، تسهیم دانش، خط مشی گذاری برای بسط و تعامل دانش، ایجاد و جذب دانش، ایجاد انگیزه در سازمان، هدف گذاری در استقرار دانش، ذخیره سازی دانش، حمایت سازمانی، ایجاد سیستم ارتباطی مؤثر، تمرکززدایی و رسمیت زدایی، آموزش کارکنان و ساماندهی دانش به عنوان پیشایندهای پیاده سازی مدیریت دانش و افزایش بهره وری، بهبود یادگیری، انعطاف پذیری، افزایش توجه به محیط درونی و بیرونی، توانمندسازی کارکنان، بهبود فرهنگ کارگروهی، همراستایی اهداف سازمانی با اهداف مدیریت دانش، بهبود فرهنگ مشارکتی، افزایش شفافیت و پاسخگویی، تغییر رفتار کارکنان، افزایش سطح آگاهی، ارائه خدمات بهتر و ممانعت از دوباره کاری نیز به عنوان پسایندهای پیاده سازی مدیریت دانش در نظام آموزش عالی مشخص شدند.