مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
تحریک پذیری
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلال بد تنظیمی خلق اخلالگر، تشخیصی جدید در پنجمین ویرایش راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی محسوب می شود که با تحریک پذیری مزمن، مداوم و شدید در کودکان و نوجوانان مشخص می شود . هدف : هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش های مهارت های تنظیم خلق در کاهش اضطراب و تحریک پذیری دانش آموزان مبتلا به اختلال بد تنظیمی خلق اخلالگر بود. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر دوره متوسطه اول مدارس شهرستان ابهر در سال تحصیلی ۹۸-۱۳۹۷ بودند. تعداد نمونه ۳۰ دانش آموز بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. ابزارهای مورد استفاده شاخص واکنش پذیری عاطفی استرینگرز و پرسشنامه اضطراب بک بود. گروه آزمایش به مدت ۱۲ جلسه در آموزش مهارت های تنظیم خلق شرکت کردند و گروه کنترل مداخله خاصی دریافت نکردند. برای تحلیل داده های جمع آوری شده در پیش آزمون و پس آزمون از تحلیل کواریانس چند متغیری (مانکوا) و نرم افزار ۲۱ spss استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که بین میانگین نمرات پیش آزمون، پس آزمون در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری (۰/۰۱> p ) وجود دارد. نتیجه گیری: آموزش تنظیم خلق باعث کاهش تحریک پذیری و اضطراب دانش آموزان مبتلا به اختلال بد تنظیمی خلق اخلالگر می شود.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی-رفتاری و آموزش تنظیم هیجان بر تحریک پذیری، افسردگی، اضطراب، استرس و تنظیم هیجانی نوجوانان دارای اختلال بدتنظیمی خلق مخرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلال بدتنظیمی خلق مخرب با تحریک پذیری و حملات خشم مکرر مشخص می شود. هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری و آموزش تنظیم هیجان بر تحریک پذیری، افسردگی، اضطراب، استرس و تنظیم هیجان در نوجوانان دارای اختلال بدتنظیمی خلق مخرب بود. روش: این پژوهش به صورت یک مطالعه نیمه آزمایشی (پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه کنترل) طراحی و اجرا شد. جامعه آماری آن را کلیه دانش آموزان دارای نشانه های اختلال بدتنظیمی خلق مخرب پسر شهر شاهرود در سال تحصیلی 97-96 تشکیل دادند. نمونه این پژوهش شامل 45 دانش آموز پسر دارای نشانه های اختلال بدتنظیمی خلق مخرب بود که به شیوه هدفمند انتخاب شدند. برای جمع آوری داده-ها از مقیاس شاخص تحریک پذیری عاطفی، تنظیم هیجانی و مقیاس اضطراب، افسردگی و استرس استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان شناختی رفتاری و تنظیم هیجان به طور معنی داری کاهش افسردگی، اضطراب و تحریک پذیری اثربخش بوده اند. نتایج آزمون تعقیبی نشان داد میانگین نمرات گروه های آزمایشی در متغیرهای مورد مطالعه به طور معناداری کمتر از گروه کنترل بود. آموزش تنظیم هیجانی نسبت به شناختی رفتاری بطور معنی داری در کاهش علایم افسردگی موثرتر بود. نتیجه گیری: نتایج حاکی است که درمان شناختی رفتاری و آموزش تنظیم هیجانی می تواند افسردگی، اضطراب و تحریک پذیری نوجوانان را تعدیل نماید. کلید واژه: درمان شناختی رفتاری،آموزش تنظیم هیجانی، اختلال بدتنظیمی خلق مخرب، تحریک پذیری، اضطراب، افسردگی و استرس
مقایسه پردازش اطلاعات اجتماعی بر اساس مدل شناختی اجتماعی Dodge و Crick در کودکان با و بدون اختلال بی نظمی خُلق اخلال گر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف این پژوهش بررسی و مقایسه پردازش اطلاعات اجتماعی در کودکان مبتلا به اختلال بی نظمی خلق اخلالگر و کودکان عادی بر اساس مدل شناختی اجتماعی کریک و داج (1994) بود. این اختلال اخیراً در مبحث اختلالات خلقی در نسخه پنجم راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی گنجانیده شده است و دارای دو نشانه اصلی خشم و تحریک پذیری می باشد. روش کار: در این پژوهش علی- مقایسه ای، تعداد 57 کودک پسر دارای اختلال و 167 کودک پسر عادی 9 تا 12 سال به روش خوشه ای تصادفی و با استفاده از پرسش نامه خشم و تحریک پذیری و مصاحبه بالینی انتخاب و سپس به وسیله مقیاس ارزیابی کودکان از روابط اجتماعی روزمره مقایسه شدند. یافته ها: تحلیل واریانس چند متغییری نشان داد که بین دو گروه کودکان در مراحل تفسیر و اسناددهی به نشانه ها (5/5f= و001/.p=) تولید و روشنگری اهداف (65/6f= و001/.p=)، پردازش هیجانی (01/4f= و004/.p=) و تولید پاسخ (02/7f= و001/.p=) تفاوت معنی داری وجود دارد. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که کودکان مبتلا به اختلال بی نظمی خلق اخلالگر در مقایسه با کودکان عادی در یک موقعیت اجتماعی مبهم هنگام پردازش اطلاعات بیشتر دچار سوگیری شده و عملکرد مناسبی ندارند در نتیجه بیشتر رفتارهای خصمانه از خود نشان می دهند. پیشنهاد می شود در پژوهش های بعدی اثربخشی پروتکل های مداخله ای بر اساس مدل داج جهت درمان و کاهش نشانه های اختلال بی نظمی اخلالگر بررسی شود.
اثربخشی بخشایش درمانی بر تحریک پذیری و خطاهای شناختی دانش آموزان دختر مبتلابه بی نظمی خلق اخلالگر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
107 - 116
حوزههای تخصصی:
مقدمه :هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی، بخشایش درمانی بر تحریک پذیری و خطاهای شناختی دانش آموزان دختر مبتلابه بی نظمی خلق اخلالگر بود. روش: روش تحقیق نیمه آزمایشی، از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش ،کلیه دانش آموزان مبتلابه اختلال بی نظمی خلق اخلاگر،محدوده سنی 17-14 سال مدارس شهر بهارستان در سال1400 بودند. تعداد 35 نفر به روش نمونه گیری در دسترس و بر اساس ملاک های ورود به مطالعه انتخاب و به صورت تصادفی در گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزار پژوهش،شامل مقیاس واکنش پذیری عاطفی استریگرزو همکاران ، پرسشنامه خطاهای شناختی کویین ، دوزس و اوجین وین بود. آزمودنی های گروه آزمایشی، 15 جلسه 60دقیقه ای تحت مداخله بخشایش درمانی پرز قرار گرفتند و گروه کنترل، هیچ مداخله ای دریافت نکردند . برای تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چند متغیره (MANCOVA)استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل در میزان تحریک پذیری نوجوان و تحریک پذیری آنها از نظر والدین و خطاهای شناختی و مولفه های آن شامل ذهن خوانی، تفکر همه یا هیچ، نتیجه گیری احساسی، برچسب زنی، تصفیه ذهنی، تعمیم دادن بیش از حد، شخصی سازی و عبارتهای بایددار کاهش معناداری (05/0(P< داشته اند. نتیجه گیری: بنا بر یافته های حاصل از پژوهش، بخشایش درمانی از طریق کاهش تحریک پذیری و خطاهای شناختی بر دانش آموزان دارای اختلال بی نظمی خلق اخلالگر تأثیرگذار بود.
نقش کنترل تکانه، تحریک پذیری و سبک دلبستگی مادران در پیش بینی نشانه های نقص توجه- بیش فعالی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۶ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۲)
190 - 199
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش کنترل تکانه، تحریک پذیری و سبک دلبستگی مادران در پیش بینی نشانه های نقص توجه-بیش فعالی کودکان بود. پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. تعداد 120 نفر (65 دختر و 55 پسر) از مادران دانش آموزان مقطع ابتدایی که در سال تحصیلی 99- 98 در شهر تهران مشغول به تحصیل بودند و نشانه های نقص توجه- بیش فعالی را داشتند با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه کانرز والدین (1999)، پرسشنامه تحریک پذیری باس و پلامین (1984)، مقیاس کنترل تکانه لینهام (2006) و پرسشنامه سبک های دلبستگی کولینز و رید (1999) استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که کنترل تکانه، تحریک پذیری و سبک دلبستگی مادران با تبیین 58 درصد از واریانس نمره کل نشانه های نقص توجه- بیش فعالی، قابلیت پیش بینی متغیر ملاک را دارد. این یافته ها توجه جدی درمانگران و روانشناسان به ویژگی های روانشناختی مادران در اثربخش بودن درمان نشانه های نقص توجه- بیش فعالی کودکان را نشان می دهد.
اثربخشی طرحواره درمانی بر تحریک پذیری و خودکارآمدی در روابط با همسالان در کودکان دارای اختلال بی نظمی خلق اخلالگر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۲
171 - 180
حوزههای تخصصی:
اختلال بی نظمی خلق اخلالگر با ویژگی هایی مانند خشم و تحریک پذیری شدید و مداوم، علاوه بر ایجاد مشکلات عملکردی در کودکی منجر به کاهش سلامت روان در بزرگسالی می شود. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی طرحواره درمانی بر تحریک پذیری و خودکارآمدی در روابط با همسالان در کودکان دارای اختلال بی نظمی خلق اخلالگر بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل پسران ۸ تا 11 سال دارای اختلال بی نظمی خلق اخلالگر شهر اصفهان به همراه مادرانشان بودند که به مراکز تخصصی مشاوره کودک شهر اصفهان مراجعه کردند. از میان آن ها 30 کودک به همراه مادرشان به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و سپس در هر گروه (آزمایش و کنترل) 15 نفر به صورت تصادفی قرار گرفتند.گروه آزمایش تحت مداخله طرحواره درمانی طی 10 جلسه 60 دقیقه ای با کودکان و 30 دقیقه ای با مادران و به صورت هفته ای یکبار قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس اختلال کژتنظیمی خلقی ایذایی(شاه محمدی قهساره و همکاران، ۱۴۰۰)، شاخص واکنش پذیری عاطفی(استرینگرز و همکاران، 2012) و مقیاس خودکارآمدی در تعامل با همسالان(ویلر و لد،۱۹۸2) بود. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس اندازه های تکراری مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت و نتایج نشان داد طرحواره درمانی بر بهبود تحریک پذیری و خودکارآمدی در روابط باهمسالان در کودکان با اختلال بی نظمی خلقی اخلالگر تأثیر معناداری دارد(01/0>p). بنابراین می توان از طرحواره درمانی به عنوان مداخله ای موثر بر تحریک پذیری و افزایش خودکارآمدی در روابط کودکان دارای اختلال بی نظمی خلق اخلاگر بهره گرفت.
اثربخشی مداخله مبتنی بر تاب آوری و بخشش بر تحریک پذیری و رفتار یادگیری در قربانیان قلدری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
7 - 22
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی اثربخشی مداخله مبتنی بر تاب آوری و بخشش بر تحریک پذیری و رفتار یادگیری دانش آموزان قربانی قلدری بود. طرح پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون_پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری سه ماهه بود. نمونه پژوهش شامل 30 دانش آموز قربانی قلدری دوره متوسطه دوم شهرستان بستان آباد در سال تحصیلی1402- 1403 بود که از طریق روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری پژوهش شامل پرسشنامه قلدری، مقیاس تحریک پذیری و مقیاس رفتار یادگیری بود. مداخله مبتنی بر تاب آوری و بخشش در هشت جلسه 45 دقیقه ای و به صورت گروهی و با تفکیک جنسیت برای گروه آزمایش اجرا شد و گروه کنترل هیچ گونه آموزشی دریافت نکردند. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی توکی و بونفرونی استفاده شد. نتایج نشان دا د که مداخله مبتنی بر تاب آوری و بخشش به طور معنا داری باعث کاهش تحریک پذیری و افزایش رفتار یادگیری دانش آموزان قربانی قلدری شده است؛ لذا با توجه به این یافته ها استفاده از چنین برنامه های جامعی توسط مسئولان آموزش و پرورش در مدارس کل کشور توصیه می شود.
اثربخشی درمان شناختی – رفتاری مبتنی بر اینترنت بر مسئولیت پذیری افراطی و تحریک پذیری نوجوانان دختر دارای علائم اختلال وسواسی – جبری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان شناختی رفتاری مبتنی بر اینترنت بر مسئولیت پذیری افراطی و تحریک پذیری نوجوانان دختر دارای علائم اختلال وسواسی – جبری شهر رشت در سال تحصیلی 1401- 1400 بود.روش: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل، بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه نوجوانان دختر پایه های پنجم و ششم دارای اختلال وسواس فکری – جبری دبستان های ابتدایی شهر رشت در سال 1401-1400 بود که از میان 28 نفر به عنوان نمونه شناسایی شدند و پس از غربالگری بر اساس ملاک های ورود، 24 نفر آن ها در دو گروه آزمایش و کنترل به صورت تصادفی جایدهی شدند.گروه آزمایش به مدت 8 جلسه (انفرادی) درمان شناختی – رفتاری مبتنی بر اینترنت را دریافت کردند. در این پژوهش از مقیاس وسواسی – جبری ییل براون (YBOCS)، برای غربالگری، مصاحبه بالینی برای تشخیص، نگرش مسئولیت پذیری سالکوسکیس (RAS) و پرسشنامه واکنش پذیری عاطفی استرینگز (ARI) برای پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل آزمون واریانس با اندازه گیری های مکرر مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایح پژوهش نشان می دهد درمان شناختی - رفتاری مبتنی بر اینترنت در کاهش مشکلات مسئولیت پذیری افراطی و تحریک پذیری دختران نوجوان موثر بوده است. این نتایج حاکی از آن است که استفاده از درمان شناختی رفتاری مبتنی بر اینترنت، می تواند به عنوان یک خط درمانی منجر به ارتقا خدمات درمانی برای بیماران مبتلا به وسواس گردد.
اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیکی بر کاهش تحریک پذیری و پرخاشگری نوجوانان دارای اختلال بی نظمی خلق مخرب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۳
96 - 106
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش، بررسی اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی بر کاهش تحریک پذیری و پرخاشگری در دانش آموزان دوره اول متوسطه شهر کرمانشاه بود. روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان پسر بود که در سال تحصیلی 1402-1401 در شهر کرمانشاه مشغول به تحصیل بودند. نمونه پژوهش شامل 39 نفر (19 نفر گروه آزمایش و 20 نفر گروه کنترل) بودند که با روش نمونه گیری دردسترس، انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه خودگزارشی اختلال بی نظمی خلق مخرب بودجریدا و همکاران (2022)، واکنش پذیری هیجانی استرینگاریس و همکاران (2012)، مقیاس پرخاشگری نوجوانان آخنباخ (1991) و مصاحبه بالینی نوزبام (2013) بود. گروه آزمایش 10 جلسه 60 دقیقه ای (هفته ای دو جلسه) تحت رفتار درمانی دیالکتیکی قرار گرفتند و گروه کنترل، آموزشی دریافت نکرد. در پایان جلسات پس آزمون و در نهایت بعد از 3 ماه پیگیری به عمل آمد. تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس تک متغیره انجام شد. نتایج نشان داد که رفتار درمانی دیالکتیکی بر کاهش تحریک-پذیری و پرخاشگری در مراحل پس آزمون و پیگیری تاثیر معنی دار داشته است. یافته های این پژوهش اطلاعات ارزشمندی را در ارتباط با رفتار درمانی دیالکتیکی فراهم می کند و مشاوران و روان شناسان می توانند برای کاهش رفتارهای مخرب مانند تحریک پذیری و پرخاشگری در نوجوانان دارای اختلال بی نظمی خلق مخرب از این درمان استفاده کنند.