فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۸۲۱ تا ۵٬۸۴۰ مورد از کل ۳۵٬۵۲۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر بهزیستی درمانی بر اضطراب کرونا و سلامت روانشناختی سالمندان بهبودیافته از کرونا انجام شد. این مطالعه نیمه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش، سالمندان مراجعه کننده به مراکز و درمانگاههای خدمات بهداشتی شهر ایلام در فصل تابستان سال 1399 بودند. نمونه پژوهش 50 نفر بودند که پس از بررسی ملاک های ورود به مطالعه با روش نمونه گیری هدفمند، انتخاب و با روش تصادفی در دو گروه مساوی جایگزین شدند. ابزار پژوهش، مقیاس های اضطراب کرونا و سلامت روانشناختی بودند. گروه آزمایش 10 جلسه 90 دقیقه ای درمان مبتنی بر بهزیستی درمانی دریافت کرد و گروه کنترل در لیست انتظار برای آموزش قرار گرفت. داده ها با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر تحلیل شدند. یافته ها نشان دادند بهزیستی درمانی به کاهش اضطراب کرونا و افزایش سلامت روانشناختی منجر شد و این تأثیر در مرحله پیگیری نیز بر اضطراب کرونا و افزایش سلامت روانشناختی تداوم داشت. با توجه به نتایج پژوهش حاضر، درمانگران و متخصصان سلامت می توانند از روش بهزیستی درمانی برای م-داخله های مرتبط با سلامت، به ویژه برای کاهش اضطراب کرونا و بهبود سلامت روانشناختی در سالمندان استفاده کنند.
اعتباریابی و رواسازی نسخه فارسی مقیاس بی حوصلگی شغلی در جامعه معلمان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف اعتباریابی و رواسازی نسخه فارسی مقیاس بی حوصلگی شغلی در جامعه معلمان ایرانی صورت پذیرفت. روش: پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی بود. در این مطالعه 500 نفر از معلمان شاغل شهر تهران به روش در دسترس و با استفاده از پرسشنامه آنلاین انتخاب شدند. جمع آوری داده ها با استفاده از پرسشنامه های بی حوصلگی شغلی لی(1986)، اشتیاق شغلی اسکاوفلی(2002)، فرسودگی شغلی مسلش(1981)، رضایت شغلی اسمیت(1969) بود. برای تحلیل داده ها از تحلیل عاملی اکتشافی به روش مؤلفه های اصلی و تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل اکتشافی، ساختار عاملی بی حوصلگی شغلی با 17 گویه را تأیید نمود که تمام 17 گویه در 3 عامل یکنواختی، برانگیختگی پایین و عدم تمایل به شغل طبقه بندی شدند. نتایج تحلیل عاملی تأییدی مؤید برازش خوب مدل سه عاملی بود. ضرایب روایی همگرای بی حوصلگی شغلی با فرسودگی شغلی 47/0 و ضرایب روایی واگرا با رضایت شغلی 50/0- و اشتیاق شغلی 74/0- بدست آمد. همچنین پایایی پرسشنامه به روش بازآزمایی در دوره ای سه ماهه ارزیابی شد که همبستگی معنی داری معادل 87/0 بود و ضریب آلفای کرونباخ 94/0 شد که بیانگر تأیید پایایی به روش همسازی درونی بود. نتیجه گیری: بنابراین، می توان به محققین و دست اندرکاران پیشنهاد داد که در پژوهش های مربوط به تعیین بی حوصلگی شغلی و بازنگری وضعیت شغلی معلمان از این ابزار بهره جویند.
اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر اضطراب و استرس ادراک شده در بیماران مبتلا به کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره هجدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
93 - 104
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان مبتنی برشفقت، بر اضطراب و استرس ادراک شده در بیماران مبتلا به کرونا انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه اماری شامل تمامی مبتلایان به بیماری کرونا، مراجعه کننده به بیمارستان شهید رجایی تنکابن در تابستان و پاییز ۱۴۰۰ بود. حجم نمونه شامل 30 نفرمبتلا به ویروس کرونا بود که با روش نمونه گیری در دسترس و با توجه به ملاک های ورود به مطالعه انتخاب شدند. گروه آزمایش مداخله اموزشی را طی 8 هفته و ۸ جلسه ۹۰ دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده شامل مقیاس اضطراب کرونا علی پور و همکاران و پرسشنامه استرس ادراک شده کوهن و همکاران بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چند متغیره (مانکوا) استفاده شد. یافته ها نشان داد مداخله درمان مبتنی بر شفقت به طور معناداری باعث کاهش اضطراب و استرس ادراک شده در بیماران مبتلا به کروناگردید. منطبق با یافته های پژوهش حاضر می توان مداخله درمان مبتنی بر شفقت را به عنوان روشی کارآمد جهت کاهش اضطراب و استرس ادراک شده در بیماران مبتلا به کرونا پیشنهاد داد.
ارائه برنامه آموزش حل مسئله خانواده محور برای والدین کودکان با نشانگان داون(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات اسلامی ایرانی خانواده سال ۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
31 - 47
حوزههای تخصصی:
هدف : این مطالعه با هدف ارائه برنامه آموزش حل مسئله خانواده محور برای والدین کودکان با نشانگان داون تدوین شده است. به نظر می رسد برای ارتقای کیفیت زندگی همه افراد خانواده اصلاح ساختاری شیوه های والدگری از اهمیت فراوانی برخوردار است. اصلاح ساختار کارکردی خانواده های دارای کودکان با نیازهای ویژه از جمله کودکان با نشانگان داون به دلیل ویژگی های متفاوت روانی- اجتماعی شان ضروری به نظر می رسد. بر این اساس توانمندسازی والدین از طریق روی آوردهای نوین شناختی – رفتاری مانند برنامه های حل مسئله خانواده محور از اولویت های مهم جوامع رشد یافته قلمداد می شود. روش: در این پژوهش نظامند نخست ماهیت و اهمیت این مهم بررسی شد سپس چگونگی آماده سازی برنامه آموزشی حل مسئله خانواده محور ویژه والدین کودکان با نشانگان داون که تلفیقی نوآورانه از برنامه های"من می توانم مسئله ام را حل کنم" و "تربیت کودک/ نوجوان اندیشمند" است، ارائه شد. یافته ها: مرور شواهد تجربی موجود نشان می دهد که کاربست برنامه حل مسئله خانواده محور بر تغییر رفتاری کودکان و نوجوانان با نیازهای ویژه و والدین آنها اثر مثبت دارد. نتیجه گیری: بنابراین لزوم توجه به بهزیستی خانواده از طریق تدوین برنامه های کارآمد بومی شده بر اساس الگوی ایرانی- اسلامی ضروری است. کاربست برنامه آموزش حل مسئله خانواده محور به وسیله والدین کودکان با نشانگان داون تا حد زیادی انگیزه یادگیری توانش های عملی میان فردی آنها افزایش داده و والدین با اتخاذ سبک مقابله مسئله گشایی شرایط بهزیستی روانی- اجتماعی خود و کودکان شان را فراهم نمایند.
اثربخشی ذهن آگاهی مبتنی بر شناخت درمانی بر بهزیستی روان شناختی، کیفیت زندگی و تاب آوری در زوجین با تعارضات زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۶ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۲)
140 - 149
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی ذهن آگاهی مبتنی بر شناخت درمانی بر بهزیستی روان شناختی، کیفیت زندگی و تاب آوری در زوجین با تعارضات زناشویی انجام شد. این پژوهش آزمایشی و از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زوجین با تعارضات زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر قم در سال 1400 بود. نمونه آماری شامل 40 زوج دارای تعارضات زناشویی بود که به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایشی هشت جلسه آموزش 90 دقیقه ای ذهن آگاهی مبتنی بر شناخت درمانی دریافت نمودند و گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکردند. برای جمع آوری داده ها، از مقیاس تاب آوری کانر-دیویدسون، مقیاس کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت و مقیاس بهزیستی روان شناختی ریف و برای تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر شناخت درمانی افزایش معناداری در تاب آوری (01/0>P)، بهزیستی روان شناختی (01/0>P) و کیفیت زندگی (01/0>P) زوجین با تعارضات زناشویی ایجاد کرده است و این نتایج در پیگیری دو ماهه ثابت باقی مانده است (05/0<P). با توجه به یافته های این پژوهش، برنامه آموزشی ذهن آگاهی مبتنی بر شناخت درمانی می تواند به عنوان یک روش موثر موجب افزایش بهزیستی روان شناختی، تاب آوری و کیفیت زندگی شود.
ساخت و بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس هوش هیجانی کودکان 4 تا 6 سال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره نهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۳۳)
۱۳۹-۱۲۱
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هوش هیجانی به عنوان توانایی فرد در بیان و مدیریت هیجانات به شیوه ای مناسب و همراه با احترام به هیجانات دیگران تعریف می شود. این مجموعه، مهارت هایی است که اکتسابی بوده و کودکان می توانند در هر سنی یاد بگیرند؛ بنابراین هدف این پژوهش، ساخت و بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس هوش هیجانی کودکان ۴ تا ۶ سال شهر اصفهان بود. روش: این پژوهش به روش توصیفی - پیمایشی انجام شد. جامعه آماری شامل تمامی کودکان پیش دبستانی ۴-۶ سال شهر اصفهان در سال ۱۳۹۵ بودند که به شیوه نمونه گیری سهمیه ای، ۵۳۰ کودک (۲۶۵ دختر، ۲۶۵ پسر) انتخاب شده اند. پرسشنامه هوش هیجانی (مردیها، ۱۳۹۳) جهت تعیین روایی همگرا، و مقیاس محقق ساخته هوش هیجانی کودکان ۴-۶ سال توسط پژوهشگر تکمیل شد. داده ها به کمک نرم افزارهای SPSS-22 و LISREL-8.5 و به روش ضریب همبستگی، تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی وارسی و تحلیل شدند. همچنین روایی محتوایی این مقیاس توسط ۵ نفر از متخصصان حوزه روان شناسی تأیید شد. یافته ها: نتایج تحلیل عاملی نشان داد که پنج عامل درون فردی، بین فردی، سازش یافتگی، مدیریت تنیدگی، و خلق عمومی با مقدار ویژه بالاتر از ۱ توانسته اند ۲۱۱/۴۴ درصد از واریانس گویه ها را تبیین کنند. نتایج تحلیل عاملی تأییدی مرتبه یکم و دوم نشان داد که شاخص برازش مدل، در سطح مطلوبی قرار دارد. آلفای کرونباخ برای کل مقیاس ۹۵/۰ و برای هر یک از عوامل بیشتر از ۷/۰ به دست آمد. نتیجه گیری: از این مطالعه می توان نتیجه گیری کرد که مقیاس 32 گویه ای هوش هیجانی کودکان ۴-۶ سال، ابزار مناسبی جهت استفاده در حوزه های مختلف روان شناسی، آموزشی، و پژوهشی است.
واکاوی تجارب و راهکارهای انجام هدایت تحصیلی-شغلی مطلوب از دیدگاه دانشجویان و فارغ التحصیلان دانشگاه تهران: مطالعه ای پدیدارشناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدایت تحصیلی-شغلی در مسیری است که با پیمودن آن، نیازهای جامعه و نیازهای فردی برآورده می شود، بنابراین برون داد های نامطلوب در نظام آموزش عالی و بازار کار، می تواند حاصل از هدایت تحصیلی-شغلی نادرست افراد باشد. لذا؛ پژوهش حاضر با هدف واکاوی تجارب و راهکارهای انجام هدایت تحصیلی-شغلی مطلوب از دیدگاه دانشجویان و فارغ التحصیلان دانشگاه تهران بود. روش: این پژوهش با رویکرد کیفی به روش پدیدارشناسی انجام شد. داده های پژوهش با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته با نه نفر از دانشجویان ناراضی از رشته فعلی، 11 نفر از دانشجویان دارای تجربه تغییر رشته و پنج نفر از فارغ التحصیلان مشغول به کار غیرمرتبط با رشته تحصیلی خود که به شیوه هدفمند انتخاب شدند، جمع آوری و براساس راهبرد هفت مرحله ای کلایزی تحلیل شد. یافته ها: راهکارهای انجام یک هدایت تحصیلی-شغلی مطلوب، در 22 زیرمضمون و شش مضمون کلی حیطه آموزش و پرورش، حیطه آموزش عالی، حیطه تخصصی، حیطه خانوادگی، حیطه سیاسی-اجتماعی و حیطه شغلی طبقه بندی شدند. نتیجه گیری: بطور کلی با توجه به آن که راهکارهای ارائه شده در پژوهش حاضر برخاسته از تجربیات افراد از چالش های هدایت تحصیلی-شغلی می باشد، لذا توصیه می شود این راهکارها در قالب یک دستورکار جمع بندی شده در اختیار مدارس و دست اندرکاران برنامه هدایت تحصیلی-شغلی قرار گیرد تا با توجه به بستر موجود در جامعه، بکار گرفته شوند.
طراحی مدل ارتباط والد - نوجوان بر اساس منابع اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
رابطه، نیاز ذاتی انسان ها است که در بستر شکل گیری و تداوم نوع سالم آن، احساس امنیت، خودمختاری، عزت نفس، کارآمدی، تعهد، صمیمیت، جرئت ورزی و محدودیت پذیری در فرد از تولد تا بزرگسالی تأمین می شود. از این رو، تنظیم روابط، نقش مؤثری بر سلامت روانی فردی و جامعه نزدیک و دور دارد. دین اسلام نگاه ویژه ای به تنظیم این روابط در نهادهای مختلف، از جمله اولین و مهم ترین نهاد ارتباطی، یعنی خانواده، در قالب ارتباط والد - نوجوان دارد. هدف پژوهش حاضر تبیین مدل ارتباطی والد - فرزندی بر اساس منابع اسلامی برای سازمان دهی ارتباطات بینِ فردی والدین با فرزندان نوجوان آن ها است. در این پژوهش، از روش تحلیل مفهومی محتوایی استفاده شد. همچنین، از شاخص روایی محتوا (CVI) و نسبت روایی محتوا (CVR) برای تأیید روایی استنباط به عمل آمده مبتنی بر نظر 10 کارشناس خبره استفاده شد. یافته ها نشان داد مدل ارتباط والد - نوجوان، مبتنی بر عقل ورزی ارتباطی است. در مدل عقل ورزی ارتباطی، مؤلفه های ساختی شامل «احسان ورزی» و «پرهیز از اسائه ورزی» و مؤلفه های نگه داری شامل «استبشار» و «شکرورزی» و مؤلفه های بازساختی ارتباط شامل «استغفار» و «صبرورزی - غفران» به صورت مجموعه ای و توأمان به کار گرفته شد. همچنین میزان CVI و CVR به دست آمده بالا بود که بیانگر صحت استنباط چهار موقعیت ارتباطی در حد کاملاً مطلوب از روایت مورد استناد است.
جایگاه آموزش چندفرهنگی در کتاب های درسی علوم اجتماعی دوره متوسطه اوّل و اسناد بالادستی ایران با تاکید بر رویکرد فمینیستی
منبع:
مطالعات روانشناختی نوجوان و جوان سال سوم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۶ ویزه نامه تحصیلی)
۱۳۹-۱۲۶
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: فراهم کردن شرایط مساوی برای دستیابی به فرصت های آموزشی از نظر سیاسی، اقتصادی و اجتماعی حائزاهمیت فراوانی است. در این میان برنامه درسی به عنوان مهم ترین رکن نظام آموزشی، باید مورد توجه ویژه قرار گیرد؛ لذا هدف پژوهش حاضر بررسی کتاب های درسی علوم اجتماعی دوره اوّل متوسطه و اسناد بالا دستی ایران بر اساس مولفه های آموزش چندفرهنگی با تاکید بر رویکرد فمینیستی است. روش پژوهش: رویکرد حاکم بر این پژوهش کیفی و از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است. میدان مطالعه شامل اسناد بالا دستی و کتاب های درسی دوره متوسطه اوّل بوده است. روش نمونه گیری هدفمند و نمونه مورد نظر برای اسناد بالا دستی شامل: سند تحوّل بنیادین و سند برنامه درسی ملّی و برای کتاب های درسی: کتاب های درسی علوم اجتماعی دوره متوسطه اوّل که شامل سه کتاب پایه هفتم، هشتم و نهم می باشد بوده است. ابزار گردآوری داده ها کاربرگ های تحلیل محتوا می باشد. برای تجزیه و تحلیل داده ها، ازکدگذاری باز و محوری استفاده شده است. یافته ها: نتایج تحلیل مربوط به اسناد بالا دستی و کتاب های درسی نشان داد که مولفه های آموزش چندفرهنگی تا حدودی مورد توجه قرار گرفته است؛ اما مولفه های رویکرد فمینیستی هنوز مورد توجه نبوده است. نتایج تحلیل کتاب های درسی نیز نشان داد که به مولفه های آموزش چندفرهنگی بصورت پراکنده اشاره شده است و نشان چندانی از رویکرد فمینیستی دیده نمی شود. نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش به طور مشخص پیشنهاد می شود واقعیّت ها و ویژگی های تکثّر فرهنگی با تاکید بر رویکرد فمینیستی (توجه به زنان چندفرهنگی ایران) در تدوین و باز نگری اسناد بالادستی مورد توجه قرار گیرد به طوری که واقعیت های اجتماعی و فرهنگی جامعه در اسناد مربوطه منعکس شود. هم چنین پیشنهاد می شود در طراحی کتاب های درسی و محتوای آن ها به مولفه های آموزش چندفرهنگی با تاکید بر رویکرد فمینستی توجه ویژه ای مبذول گردد.
اثربخشی آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر واقعیت مجازی بر بهبود تنظیم شناختی هیجان در دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر واقعیت مجازی بر بهبود تنظیم شناختی هیجان دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص انجام شد. روش: پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و یک پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری دانش آموزان دختر با اختلال یادگیری مراکز اختلال یادگیری در سال تحصیلی 1401-1402 در شهر کرمانشاه بودند. پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان برای دانش آموزان اجرا شد و از بین آن هایی که ملاک های ورود به پژوهش را داشتند 24 دانش آموز به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و در دو گروه 12 نفره آزمایش و گواه به صورت تصادفی جایدهی شدند. گواه آزمایش 10 جلسه تحت آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر واقعیت مجازی قرار گرفتند ولی گروه گواه آموزشی دریافت نکرد یک هفته پس از آخرین جلسه آموزش، پس آزمون و دو ماه بعد آزمون پیگیری اجرا شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه-گیری مکرر تحلیل شدند. نتایج نشان داد آموزش ذهن آگاهی تنظیم شناختی هیجان را دانش آموزان بهبود بخشیده است (001/0>P) و این تأثیرات در مرحله پیگیری پایدار بودند. ازآنجایی که آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر واقعیت مجازی توانایی تنظیم شناختی هیجان این دانش آموزان را بهبود می-بخشد، می توان از این روش کارآمد برای بهبود تنظیم شناختی این دانش آموزان استفاده کرد.
پیش بینی دلزدگی زناشویی بر اساس مقایسه اجتماعی و سبک تبادل زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر پیش بینی دلزدگی زناشویی براساس مقایسه اجتماعی و سبک تبادل زوجین بود. پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری افراد متأهل مبتلا به دلزدگی زناشویی شهر تهران در نیمه اول سال 1400 بود که با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس 298 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها عبارت بودند از پرسشنامه دلزدگی زناشویی (CBM) پاینز (1996)، پرسشنامه سبک های تبادل اجتماعی (SESQ) لیبمن و همکاران (2011) و پرسشنامه مقایسه اجتماعی (SCQ) گیبونز و بونک (1999). داده ها توسط نرم افزار SPSS24 و با استفاده از تحلیل رگرسیون چندگانه تحلیل گردید. نتایج نشان داد مقایسه اجتماعی و سبک های تبادلِ پیگیری، فردگرایی و منفعت طلبی با دلزدگی زناشویی رابطه مثبت دارند، در حالی که سبک های تبادلِ انصاف و سرمایه گذاری افراطی با دلزدگی زناشویی رابطه منفی داشتند (01/0p<)؛ 35% از کل واریانس دلزدگی زناشویی توسط سبک های تبادل زوجین و مقایسه اجتماعی را تبیین گردید (001/0>p). براساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت مقایسه اجتماعی و سبک غیرانطباقی تبادل زوجین، موجبات دلزدگی زناشویی آن ها را فراهم می سازند.
بررسی اثربخشی مداخلات روان شناختی بر روی اضطراب و افسردگی در زمان پاندمی کووید 19: مطالعه مروری نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سطوح افسردگی و اضطراب هم در بازماندگان بیماری و هم در جمعیت عمومی در طول همه گیری ویروس کووید-19 به طور قابل توجهی افزایش پیداکرده است. بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی و جمع بندی روش های درمانی مؤثر بود تا بتواند عاملی جهت تصمیم گیری های آگاهانه از طرف دولت و سازمان های مربوطه با بیماری و راهنمایی برای کاربرد بالینی درمان اضطراب و افسردگی شود. پژوهش حاضر از نوع توصیفی و روش کتابخانه ای (از نوع مروری) بود. به منظور بررسی منابع متعددی در حوزه اضطراب و افسردگی و با استفاده از کلیدواژه های: (درمان، اضطراب، افسردگی، کووید 19) تعدادی مقاله و پایان نامه داخلی و خارجی از سال های (2019 تا ۲۰۲۱) به وسیله موتورهای جستجوگر (پایگاه جهاد دانشگاهی، مگیران، نورمگز، اسپرینگر ، ساینس دایرکت و گوگل اسکولار ) یافت شد. درنهایت از تعداد 124 مورد مقاله بدست آمده، 35 مقاله مورد تحلیل و بررسی نهایی قرار گرفتند. درمانگران در سراسر دنیا برای درمان آسیب های روانی ذکرشده مداخلات روان شناختی مختلفی مانند درمان شناختی رفتاری به ویژه به صورت آنلاین، تکنیک های رهایی هیجانی، ذهن آگاهی، تکنیک های تنظیم هیجان و نوروفیدبک استفاده کردند. یافته های دیگر در این بررسی نشان دادند که ویژگی های روان شناختی مثبت مانند سلامت معنوی و مقابله مذهبی بالا، انعطاف پذیری شناختی و تاب آوری بالا، هوش معنوی بالا، خود مراقبتی و وظیفه شناسی می توانند در مقابله با بیماری کرونا و مشکلات آن به افراد کمک کنند. بر طبق مرور مطالعات انجام شده، مشخص شد که به طورکلی در زمان پاندمی کووید-19 با افزایش شیوع اضطراب و افسردگی لازم است مداخلات روان شناختی به خصوص خدمات تلفنی و آنلاین صورت گیرد و ویژگی های روان شناختی مثبت برای مقابله با بیماری کرونا تقویت گردد.
توسعه ناپایدار و شیوع اعتیاد در روستاها (موردمطالعه: روستای امام زاده شهرستان ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۵
۳۸۰-۳۵۵
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی پژوهش حاضر کشف زوایا و ابعاد پنهان چیستی، چرایی، چگونگی و پی آمدی شیوع اعتیاد در فرآیند توسعه ناپایدار روستایی و نامتوازن شهری، سنجش شدت و ضریب دامنه شیوع اعتیاد در روستا، و ارایه یک نظریه مبنایی برای انجام پژوهش های پیمایشی در پژوهش های آتی از یک طرف و کشف وضعیت انتقال دامنه اعتیاد از سنین خاکستری به دامنه سنی پایین و جوان و تغییر الگوی سنتی اعتیاد به مواد صنعتی از طرف دیگر بود. روش: پژوهش حاضر بر اساس روش نظریه بنیانی با استفاده از مصاحبه نیمه ساختارمند بود که مطابق با مدل استراس کوربین طراحی شد و از دو گروه مطلعین روستا (به تعداد 17 نفر) و افراد وابسته به مواد روستا (به تعداد 33 نفر) تشکیل شد. یافته ها: مواد پرمصرف در این روستا به ترتیب تریاک، روان گردان ها از جمله شیشه و سایر مواد صنعتی و ضریب شیوع اعتیاد در سال های اخیر با مبدا سال 1397 تا 1399 سالیانه حدود 35 در هزار یعنی حدود 5/3 درصد بود. شرایط علّی روستا با محوریت توسعه ناپایدار آن و سرریز مسائل و آسیب های شهری شهرستان ارومیه به دلیل توسعه نامتوازنش با شرایط زمینه ای موجود در ساختار روستا و افراد وابسته به مواد و با دخالت و میانجی گری متغیرهای موثر، بستر را برای ضریب شیوع بالای اعتیاد در این روستا فراهم می سازد که پی آمدهای آن در صورت عدم اقدام مداخله ای شایسته، افزایش ضریب شیوع و شدت یافتن میزان توسعه نیافتگی روستای امام زاده ارومیه در آینده خواهد بود. نتیجه گیری: پیامدهای نگران کننده توسعه نامتوازن، ازدیاد اختلال کارکردی روستا، کاهش همبستگی اجتماعی، تشدید نابرابری اجتماعی، اشاعه مضاعف اعتیاد، فروپاشی سرمایه اجتماعی و غیره همگی هشدارهای نگران کننده ای هستند که باید برایشان چاره اندیشی عاجلانه کرد.
اثربخشی روان درمانی معنوی- مذهبی بر طرحواره های هیجانی و سازگاری زناشویی زنان در آستانه طلاق(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
طلاق یکی از استرس زاترین اتفافات زندگی است، به گونه ای که بعد از تجربه مرگ عزیزان، دومین منبع استرس در زندگی و یکی از سخت ترین تجربه های فرد در زندگی به شمار می رود. یکی از درمان های روان شناختی که برای زنان در آستانه طلاق طراحی شده، «روان درمانی معنوی مذهبی» است. هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر «روان درمانی معنوی مذهبی» بر طرحواره های هیجانی و سازگاری زناشویی زنان در آستانه طلاق است. روش پژوهش «نیمه آزمایشی» با طرح پیش آزمون پس آزمون است که با گروه کنترل اجرا گردید. جامعه آماری پژوهش را تمام زنان متقاضی طلاق مراجعه کننده به دادگاه طلاق شهر بندرعباس در نیمه اول سال 1398 تشکیل می دهند که از میان آنها با استفاده از روش «نمونه گیری در دسترس» 30 تن انتخاب و به طور تصادفی در گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. شرکت کنندگان گروه آزمایش، 12 جلسه برنامه «روان درمانی معنوی مذهبی» را دریافت نمودند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه «سازگاری زناشویی» گراهام اسپانیز (1976) و مقیاس «طرحواره های هیجانی» لیهی استفاده شد. داده ها با روش آماری «تحلیل کواریانس» تجزیه و تحلیل گردید. یافته ها نشان می دهد: زنان در آستانه طلاق گروه آزمایش نسبت به زنان در آستانه طلاق گروه کنترل در پس آزمون، به طور معناداری، سازگاری زناشویی و طرحواره های هیجانی سازگار بیشتر و طرحواره های هیجانی ناسازگار کمتری داشتند و فرضیه پژوهش مبنی بر تأثیر «روان درمانی معنوی مذهبی» بر طرحواره های هیجانی و سازگاری زناشویی زنان در آستانه طلاق تأیید گردید (01/0>P). می توان نتیجه گرفت که «روان درمانی معنوی مذهبی» بر طرحواره های هیجانی و سازگاری زناشویی زنان در آستانه طلاق تأثیر دارد.
مدل بی حوصلگی تحصیلی بر اساس جهت گیری هدف و خودکارآمدی تحصیلی با میانجی گری اهمال کاری دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تبیین برازش مدل بی حوصلگی بر اساس جهت گیری هدف و خودکارآمدی تحصیلی با میانجی گری اهمال کاری دانش آموزان است. پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی و از نوع معادلات ساختاری است. جامعه ی آماری این پژوهش شامل تمامی دانش آموزان مقطع متوسطه ی شهر تهران است که از بین این تعداد نمونه ای ۴۹۰ نفری به شیوه ی نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه های بی حوصلگی جی شارپ (۲۰۲۱)، پرسشنامه ی اهداف پیشرفت الیور و مک گریگور (۲۰۰۱)، پرسشنامه ی خودکارآمدی تحصیلی میجلی و همکاران (۲۰۰۰) و پرسشنامه ی اهمال کاری تحصیلی سواری (2011) استفاده شد و داده های جمع آوری شده با استفاده از ضریب مسیر و روش معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای SPSS نسخه ی ۲۳ و Amos نسخه ی ۲۴ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت، هم چنین جهت اندازه گیری تأثیر متغیر میانجی از آزمون سویل استفاده شد. یافته ها نشان داد که متغیرهای خودکارآمدی تحصیلی و جهت گیری هدف اثر مستقیم، منفی و معناداری بر بی حوصلگی تحصیلی و اهمال کاری دارد. هم چنین اهمال کاری با توجه به میزان t، اثر مستقیم، مثبت و معناداری بر بی حوصلگی دارد. شایان ذکر است که ضرایب برای همه مسیرهای مستقیم معنادار بوده است. از سویی نتایج اثرات غیرمستقیم نشان داد که هر یک از متغیرهای جهت گیری هدف و خودکارآمدی تحصیلی با میانجی گری اهمال کاری اثر غیرمستقیم، منفی و معناداری بر بی حوصلگی دارد. این یافته ها بیانگر این است که مدل ساختاری بی حوصلگی بر اساس جهت گیری هدف و خودکارآمدی تحصیلی با میانجی گری اهمال کاری از برازش مناسبی برخوردار است.
بررسی نقش سبک های فرزندپروری و رابطه والد کودک در پیش بینی اختلال بی نظمی خلق اخلالگر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال بی نظمی خلق اخلالگر یکی از اختلالات خلقی است که به تازگی در دوره کودکی و نوجوانی مطرح شده و شیوع نسبتاً بالایی در میان اختلالات دوران کودکی دارد. پژوهش حاضر، به منظور بررسی نقش سبک های فرزند پروری و رابطه والد کودک در پیش بینی اختلال بی نظمی خلق اخلالگر انجام شده است. مواد و روش ها: این پژوهش از نوع توصیفی-همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان پسر ۹ تا ۱۲ ساله مبتلا به اختلال بی نظمی خلق اخلالگر شهر بوشهر در سال ۱۳۹۸-۱۳۹۷ بود. نمونه پژوهش شامل ۵۵ کودک مبتلا به اختلال بی نظمی خلق اخلالگر که به روش نمونه گیری هدفمند و ۱۳۰ کودک عادی همراه با والدین آن ها که به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند، بود. شرکت کنندگان با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته خشم و تحریک پذیری، پرسشنامه فرزند پروری آلاباما شلتون، فریک و ووتون (۱۹۹۶) و پرسشنامه رابطه والد کودک پیانتا (۱۹۹۲) موردبررسی قرار گرفتند. داده های پژوهش با استفاده از روش همبستگی و رگرسیون لجستیک و نرم افزار SPSS-۲۴ مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج رگرسیون لجستیک نشان داد از میان سبک های فرزند پروری، ابعاد فرزند پروری مثبت و تنبیه جسمانی در تبیین اختلال بی نظمی خلق اخلالگر نقش پیش بینی دارند (۰۱/۰>p). همچنین از زیر مقیاس های رابطه والد کودک، مؤلفه نزدیکی، تعارض و رابطه مثبت کلی اختلال بی نظمی خلق اخلالگر را به طور معنی داری پیش بینی نمود (۰۱/۰>p). نتیجه گیری: ازاین رو با توجه به یافته های فوق در یک نتیجه گیری کلی می توان نتیجه گرفت که فرزند پروری مثبت، تنبیه جسمانی، نزدیکی، تعارض و رابطه مثبت کلی می تواند اختلال بی نظمی خلق اخلالگر را پیش بینی کند و یکی از راه های کاهش نشانه های اختلال بی نظمی می تواند مداخلات مبتنی بر آموزش والدین باشد.
اثربخشی طرحواره درمانی بر طرحواره های ناسازگار اولیه و استرس ادراک شده سالمندان مراکز روزانه شهرستان گرگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سالمندی یکی از مراحل تکامل زندگی انسان بوده که آخرین تحولات رشدی آدمی در آن صورت می پذیرد. هدف مطالعه حاضر بررسی اثربخشی طرحواره درمانی بر طرحواره های ناسازگار اولیه و استرس ادراک شده سالمندان مراکز روزانه است. روش: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_ پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری بود. جامعه آماری کلیه سالمندان مراکز نگهداری روزانه سالمندان مهر پویان شهر گرگان بودند که شرکت کنندگان با سطح بالای استرس ادراک شده به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15n=) و گواه (15n=) گمارده شدند. گروه آزمایش 10 جلسه مداخله طرحواره درمانی دریافت کردند، در حالیکه گروه گواه در لیست انتظار ماندند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه طرحواره ناسازگار اولیه و استرس ادراک شده بودند. در نهایت، داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس تحلیل شدند. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که مداخله طرحواره درمانی منجر به کاهش استرس ادراک شده و طرحواره های ناسازگار گروه آزمایش شد (001/0>p). و این اثربخشی در مرحله پیگیری ثابت ماند. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که استفاده از طرحواره درمانی می تواند روشی جهت کاهش استرس ادراک شده و طرحواره های ناسازگار اولیه سالمندان باشد.
مدل یابی روابط ساختاری بین ابعاد هویت فردی، اجتماعی و ملی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۶ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۱)
56 - 66
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مدل یابی روابط ساختاری بین ابعاد هویت فردی، اجتماعی و ملی در میان دانشجویان دانشگاه های تهران انجام شد. مطالعه حاضر از نوع مطالعات توصیفی- همبستگی بود. از دو پرسشنامه هویت فردی آدامز، مشهور به پرسشنامه گسترش یافته سنجش عینی من و پرسشنامه هویت اجتماعی (شامل هویت مدرن، دینی، قومی) و ملی به عنوان ابزار تحقیق استفاده گردید. این دو پرسشنامه روی 600 دانشجوی دانشگاه های شهر تهران (17 دانشگاه شهر تهران به عنوان جامعه آماری پژوهش) به اجرا در آمد و در نهایت 524 پرسشنامه (فاقد ایراد) در سیستم پردازش داده ها ثبت و روابط ساختاری آنها در قالب تحلیل مسیر مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از تحلیل مسیر نشان داد مدل روابط ساختاری متغیرهای هویت از برازش لازم برخوردار است و اثرات مستقیم و غیرمستقیم ابعاد هویت فردی و اجتماعی بر هویت ملی معنادار است (01/0>P) و فهم هویت ملی بدون توجه به لایه های هویت فرد اجتماعی فهمی کاهش گرایانه است. بر این اساس به سیاست گذاران اجتماعی توصیه می شود در تلاش برای تقویت هویت ملی در دانشجویان نقش پایگاه های هویت فردی و اجتماعی جوانان را در نظر داشته باشند و برای تقویت این مولفه ها اقدامات کاربردی صورت دهند.
مقایسه تطبیقی اشتغال زوجه در نظام فقهی و حقوقی ایران و مصر و تأثیرآن بر سبک زندگی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۱۳)
624 - 638
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر مقایسه تطبیقی اشتغال زوجه در نظام فقهی و حقوقی ایران و مصر و تأثیرآن بر سبک زندگی اسلامی بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر یک پژوهش مروری و توصیفی بود که با استفاده از منابع کتابخانه ای انجام شد. یافته ها: در آموزه های مکتب اسلام، نه تنها حق کار زنان به رسمیت شناخته شده است، بلکه در کنار آن، استقلال مالی آنان و دستمزد عادلانه نیز مورد تأکید قرار گرفته است. در فقه زنان و سبک زندگی اسلامی، پیوند زناشویی حقوقی را برای هر یک از همسران به همراه می آورد که متناسب با جایگاه اجتماعی او است. در قبال این امتیاز از زن خواسته شده است که برای انجام برخی فعالیت ها و رفت و آمدها نظر همسر و اجازه وی را کسب کند. گستره مواردی که در آن ها زن موظف به کسب اجازه از شوهر است موضوعی است که میان مذاهب مختلف اسلامی و بلکه میان مجتهدان یک مذهب، آرا و فتاوای مختلفی را پدید آورده است. از نظر مبانی فقهی، مسئله اذن زوجه از زوج در آیات به صورت اشاره و در روایات به طور صریح مطرح شده است. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که در نظام حقوقی ایران و مصر، اشتغال زوجه یک حق مدنی محسوب شده است که تنها زمانی قابل سلب است که در تنافی با مصالح خانوادگی یا حیثیات زوج و زوجه بعد از اثبات در محاکم باشد. دیدگاه غالب در زمینه جایگاه اشتغال زوجه در حقوق ایران و مصر، این است که چنانچه زوجه حین ازدواج شاغل باشد و زوج بر این امر وقوف داشته باشد، در این صورت نیز حق مرد بر منع زوجه از اشتغال بر قوت خود باقی است، مگر آن که عقد نکاح مبنی بر ادامه اشتغال زوجه منعقد شده یا اشتغال ضمن عقد، شرط شده باشد، در این صورت این حق ساقط است
بررسی تحولی اثر خلق مثبت بر انعطاف پذیری شناختی و رابطه آن با خلاقیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۱شماره ۲ (پیاپی ۶۲)
81 - 59
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف : خلق مثبت و انعطاف پذیری شناختی از عوامل تقویت کننده خلاقیت شناخته می شوند. مطالعه حاضر با این فرض که خلق مثبت احتمالاً با اثرگذاری بر انعطاف پذیری شناختی موجب ارتقا خلاقیت می شود، این مهم را در بازه سنی 8 تا 12 سال بررسی کرده است. روش پژوهش: جامعه پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر 8 تا ۱۲ ساله مناطق 4 و ۸ شهر تهران بودند. از جامعه پژوهش 60 نفر در دو گروه سنی ۸ تا ۱۰ (76/0±80/8) و ۱۰ تا ۱۲ (76/0±20/11) سال به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. پس از جایگذاری تصادفی افراد در گروه های پژوهش بر مبنای حالت خلقی القا شده و سن آن ها، افراد با استفاده از نسخه کامپیوتری آزمون کارت های ویسکانسین (1948) و آزمون تفکر خلاق تورنس (1974)، مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده های گردآوری شده با استفاده از آزمون های آماری تی مستقل، ضریب همبستگی پیرسون، یو مان-ویتنی و مدل رگرسیونی متغیر میانجی هیز (2017) تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها: تحلیل مدل رگرسیونی نقش میانجی انعطاف پذیری شناختی میان حالت خلقی و نمرات افراد در آزمون خلاقیت را تأیید کرده و نشان داد خلق مثبت موجب بهبود انعطاف پذیری شناختی افراد و بواسطه آن عملکرد بهتر آن ها در آزمون خلاقیت می گردد. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش به عنوان شاهدی علمی اهمیت حالات خلقی و تاثیر آن بر میزان انعطاف پذیری شناختی و عملکرد خلاقانه در کودکان را نشان می دهد و بر ضرورت در نظر گرفتن این مسئله در محیط های آموزشی با هدف ایجاد و تقویت تفکر خلاقانه در کودکان تأکید داشت.