فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۸۸۱ تا ۴٬۹۰۰ مورد از کل ۳۵٬۵۲۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مقایسه معنای تحصیل در دانش آموزان دختر وابسته و ناوابسته به تلفن همراه بود. روش پژوهش توصیفی و از نوع علی –مقایسه ای بود. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه دانش آموزان دختر منطقه 4 تهران ، که در سال تحصیل 1395-96 مشغول به تحصیل می باشد بود. نمونه پژوهش شامل 60 نفر از دانش آموزان دختر مقطع پیش دانشگاهی بودند که به شیوه ی نمونه گیری در دسترس که با استفاده از اجرای پرسش نامه وابستگی به تلفن همراه بیانچی و فیلیپس (2005) در دو طیف وابسته و ناوابسته به تلفن همراه انتخاب شدند(n1=30n2=30). ابزار پژوهش، پرسشنامه معنای تحصیل (MOE) هندرسون و همکاران (2006 بود. نتایج حاصل از تحلیل واریانس چند متغیری نشان داد که پبین میانگین نمرات معنای تحصیل در مولفه های یادگیری، استقلال و فشار روانی در دو گروه دانش آموزان وابسته و ناوابسته به تلفن همراه تفاوت معنی داری وجود دارد. (05/0p<).
مقایسه عملکرد تحصیلی و پرخاشگری بر اساس گرایش به شبکه های اجتماعی
منبع:
مطالعات و تحقیقات در علوم رفتاری سال چهارم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۱
129 - 138
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه عملکرد تحصیلی و پرخاشگری بر اساس گرایش به شبکه های اجتماعی بود. روش پژوهش توصیفی از نوع على مقایسه ای و جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان متوسطه دوم کیش بود. نمونه آماری بر اساس جدول مورگان ۲۳۰ نفر از این افراد بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و به پرسشنامه پرخاشگری باس و پری (۱۹۹۲) و پرسشنامه عملکرد تحصیلی فام و تیلور (۱۹۹۹) پاسخ دادند. اطلاعات به دست آمده با استفاده از تحلیل واریانس یک راهه مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین میانگین نمرات پرخاشگری دانش آموزان بر اساس گرایش به شبکه های اجتماعی تفاوت معناداری وجود دارد. در ادامه نتایج آزمون تعقیبی LSD مشخص کرد که تفاوت میانگین ها در دو گروه نیم ساعت با یک ساعت معنادار است. همچنین تفاوت میانگین ها در دو گروه یک ساعت با دو ساعت یا بیشتر معنادار است. همچنین نتایج نشان داد که بین میانگین نمرات عملکرد تحصیلی دانش آموزان بر اساس گرایش به شبکه های اجتماعی ای تفاوت معناداری وجود ندارد. بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گیری کرد که گرایش به شبکه های اجتماعی بر پرخاشگری دانش آموزان تاثیر دارد ولی بر عملکرد تحصیلی تاثیر معناداری ندارد.
پیکربندی و اعتباریابی الگوی روانی اجتماعی هویت نوجوانان پسر ایرانی: یک مطالعه روایتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۲ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۶
79 - 100
حوزههای تخصصی:
مقدمه : شواهد بیشماری حاکی از تغییرات رفتاری اساسی در نوجوانان ایرانی است. به احتمال زیاد بتوان این تغییرات را به مسائل هویتی آنان نسبت داد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی و اعتباریابی الگوی روانی اجتماعی هویت نوجوانان ایرانی و تعیین رابطه احتمالی آن با تغییرات رفتاری آنان انجام شد.
روش : این پژوهش از لحاظ رویکرد آمیخته بود. در مرحله کیفی از روش روایت پژوهی و در مرحله کمّی از روش همبستگی استفاده شد. در بخش کیفی، جامعه آماری پژوهش نوجوانان پسر 15 تا 20 ساله بعلاوه روان شناسان و جامعه شناسان شهر تهران در سال 1399 بود. 19 نفر از نوجوانان با نمونه گیری داوطلبانه و 6 نفر از متخصصان با نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. در بخش کمی، جامعه آماری پژوهش نوجوانان پسر 15 تا 20 ساله شهر تهران در سال 1399 بود که از بین آن ها 218 نفر با نمونه گیری داوطلبانه انتخاب شدند. گردآوری داده ها در بخش کیفی از طریق مصاحبه داستان زندگی مک آدامز (1995) و در بخش کمی به وسیله پرسشنامه محقق ساخته صورت پذیرفت. جهت تحلیل داده ها در بخش کیفی از روش تحلیل محتوا و در بخش کمی از تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد.
یافته ها : نتایج تحلیل محتوا بعلاوه تحلیل عاملی نشان داد که مدل کلان روایت نوجوانان شامل مؤلفه هایی چون تعلق به خانواده، پایبندی به ارزش های دینی و اطاعت از والدین است و مدل ضد روایت نیز مؤلفه هایی چون سبک زندگی اختیاری، حس منحصر به فرد بودن، استقلال خواهی و رقابت جویی را در بردارد.
نتیجه گیری : می توان تغییرات رفتاری نوجوانان پسر ایرانی را به دو عامل عمده نسبت داد: 1- تضاد میان برخی مؤلفه های ضد روایت و کلان روایت آن ها 2- وضعیت نسبتاً افراطی برخی مؤلفه های روایت های آن ها.
تأملی بر وضع موجود غنای شغلی اعضای هیئت علمی شاغل در دانشگاه های وزارت علوم، تحقیقات و فناوری: مورد مطالعه دانشگاه های غرب کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی وضعیت موجود غنای شغلی اعضای هیئت علمی دانشگاه های دولتی غرب کشور، از طریق طراحی و اعتباریابی یک ابزار روا و پایا می باشد. روش: این پژوهش از نوع آمیخته اکتشافی است که در دو بخش کیفی و کمی، انجام شده است. در بخش کیفی مشارکت کنندگان، 25 نفر از خبرگان و مطلعان کلیدی بودند که به صورت هدفمند و گلوله برفی انتخاب و مصاحبه شدند. برای شناسایی مجموعه نشانگان و ابعاد غنای شغلی، داده های این بخش در سطوح باز و محوری کدگذاری شدند. مجموعه شناسایی شده به روش خود بازبینی، ارزیابی شاخص های مقبولیت و کنترل از سوی اعضا، اعتباریابی شد(اعتباریابی کیفی). سپس نشانگان تبدیل به گویه های یک پرسشنامه 24 گویه ای در مقیاس 5 درجه ای لیکرت شدند که روایی محتوایی آن با استفاده از روایی متخصصان بررسی شد. در بخش کمی، به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای، 324 نفر از اعضای هیأت علمی دانشگاه های غرب کشور(ایلام، کرمانشاه، کردستان و همدان) انتخاب شده و پرسشنامه طراحی شده در بخش کیفی را تکمیل کردند. داده های این بخش، ابتدا به منظور تعیین روایی سازه پرسشنامه(اعتباریابی کمی)، با استفاده از تحلیل عاملی تاییدی، و همچنین تعیین پایایی پرسشنامه با استفاده از روش همسانی درونی(آلفای کرونباخ) تحلیل شد. سپس برای ارزیابی وضع موجود، داده ها با استفاده از آزمون t تک نمونه ای تحلیل شد. یافته ها: در بخش کیفی مجموعه نشانگان(24 نشانگر) غنای شغلی در قالب ابعاد آموزشی، پژوهشی، خدمات تخصصی، فردی و سازمانی شناسایی و اعتباریابی شد. همچنین روایی محتوایی پرسشنامه توسط متخصصان تایید شد. در بخش کمی روایی سازه و پایایی پرسشنامه تایید شد و همچنین یافته های ارزیابی وضع موجود در مجموع نشان داد که غنای شغلی اعضای هیات علمی وضعیت مطلوبی ندارد. نتیجه گیری: این پژوهش ضمن اینکه ابزار جدیدی را برای استفاده پژوهشگران علاقه مند به حوزه غنای شغلی اعضای هیئت علمی معرفی می کند، می تواند نگاه دست اندرکاران، تصمیم سازان و مدیران آموزش عالی را به بهبود غنای شغلی اعضای هیئت علمی موشکافانه تر کند.
تبیین همبستگی آموزش مجازی و یادگیری سیار بر خودناتوان سازی تحصیلی دانش آموزان در دوران پاندمی کووید-19
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی رابطه آموزش مجازی و یادگیری سیار بر خودناتوان سازی تحصیلی دانش آموزان در دوران شیوع کرونا بود. پژوهش حاضر از حیث هدف کاربردی است و در زمره پژوهش های توصیفی از نوع همبستگی قرار می گیرد. جامعه ی آماری شامل کلیه دانش آموزان ابتدایی شهرستان زابل می باشد. با استفاده از فرمول کوکران و جدول مورگان و با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای تعداد 277 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. گردآوری داده ها با استفاده از پرسشنامه مقیاس خودناتوان سازی جونز و رودوالت (1982)، پرسشنامه اشتیاق به یادگیری سیار و پرسشنامه آموزش مجازی انجام شد و در پایان داده ها با استفاده از SPSS-25 تحلیل شدند. نتایج تحلیل آماری حاکی از بین خودناتوان سازی تحصیلی دانش آموزان و آموزش مجازی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد شدت این رابطه در حد بسیار قوی است و آموزش مجازی قدرت پیش بینی خودناتوان سازی تحصیلی را دارد (05/0≥P). همچنین بین خودناتوان سازی تحصیلی دانش آموزان و یادگیری سیار رابطه معناداری وجود ندارد، شدت این رابطه بسیار قوی است و یادگیری سیار قدرت پیش بینی خود ناتوان سازی تحصیلی را ندارد (05/0<P)؛ بنابراین نتیجه می گیریم که دانش آموزانی که گرایش بیشتری به خودناتوان سازی تحصیلی دارند درنتیجه تمایل کمتری به شرکت در کلاس درس نشان می دهند بنابراین این دانش آموزان برای سرگرم شدن به محیط خارج از کلاس درس روی می آورند و درنتیجه با افت تحصیلی شدیدی روبه رو می شوند.
مواجهه ای انتقادی با دغدغه های فلسفه دانشگاهی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله تلاش شده است با تکیه بر پژوهش ها و آموزش هایی که در گروه فلسفه دانشگاه تهران صورت گرفته است، عناصر و مؤلفه های فلسفه دانشگاهی در ایران صورت بندی شوند و بر پایه اصل «معاصر بودن در فلسفه ورزی» مورد بررسی انتقادی قرار گیرند. گروه فلسفه دانشگاه تهران، در این نوشته، از آن رو نماد فلسفه دانشگاهی قلمداد شده است که این نهاد، نخستین گروه رسمی و تثبیت شده فلسفه در ایران بوده و بسیاری از استادانی که در دیگر گروه های فلسفه در سطح کشور مشغول تدریس شده اند از دانش آموختگان این گروه بوده اند. ازاین رو توجه به دغدغه های آموزشی-پژوهشی این گروه می تواند در فهم پدیدار فلسفه دانشگاهی ایران بینش آفرین و رهگشا باشد. در این مقاله بحث شده است که از پیشینه یک صدساله گروه فلسفه دانشگاه تهران شش ویژگی قابل استخراج است که کمابیش می توانند در پیوند با یکدیگر عناصر و مؤلفه های فلسفه دانشگاهی در ایران به شمار آیند. این عناصر عبارت اند از: ۱. کانونی بودن توجه به مسائل مابعدالطبیعی؛ ۲. حضور پررنگ فلسفه اسلامی، تاریخ و لوازم آن (زبان عربی، منطق، کلام و عرفان اسلامی)؛ ۳. حضور دائمی فلسفه تطبیقی با همه تنوعاتش؛ ۴. دغدغه هایی ناظر بر مسائل فلسفی معاصر (در مقیاسی به مراتب کمتر از سه ویژگی پیشین)؛ ۵. جهت گیری تدریجی و بطئی از رویکردی عمومی و کلی به رویکردی تخصصی و فنی با تاریخ و مسائل فلسفی در هر دو حوزه آموزش و پژوهش؛ و ۶. حضور برخی از چهره های گروه فلسفه در ساختار قدرت سیاسی. مؤلفه های مذکور در بخشی دیگر از این مقاله با این پرسش ها مواجه شده اند که تا چه حد مسائلی که فلسفه دانشگاهی در حوزه های مذکور با آن ها سروکار داشته است، مسائل فلسفی امروز آن حوزه ها بوده اند؟ شیوه فلسفه خوانی در فلسفه دانشگاهی آیا اصولاً واجد امکانی برای دعوت به فلسفه ورزی بوده است؟ اگر قرار بر صورت بندی «شرایط امکان تأسیس تفکر فلسفی در ایران» باشد، فلسفه دانشگاهی آیا می تواند خود را همراه چنین دغدغه ای بداند و مشارکتی در آن داشته باشد؟
اثربخشی فرزندپروری مبتنی بر ذهن آگاهی بر خودکارآمدی مادر و علائم اضطرابی کودکان پیش دبستانی دارای علائم اضطرابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش فرزندپروری مبتنی بر ذهن آگاهی بر خودکارآمدی مادران و علائم اضطرابی کودکان پیش دبستانی دارای علائم اضطرابی شهر تهران بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه مادران کودکان پنج تا شش ساله دارای علائم اضطرابی مهدکودک های شهر تهران، در سال تحصیلی 98-1397 بود که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای 40 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 20 نفری جایگذاری شدند. در این پژوهش گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای برنامه آموزش فرزندپروری مبتنی بر ذهن آگاهی را دریافت کردند. همچنین شرکت کنندگان در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری پرسش نامه های اضطراب کودکان پیش دبستانی (PAS، اسپنس و همکاران، 1996) و خودکارآمدی والدین (PSAM، دومکا و همکاران، 1996) را تکمیل کردند. نتایج تحلیل واریانس مختلط با اندازه گیری مکرر نشان داد که آموزش فرزندپروری مبتنی بر ذهن آگاهی بر افزایش خودکارآمدی (05/0p< ،610/27= F) و کاهش علائم اضطرابی (05/0p< ،329/32= F) کودکان اثر داشته و این تأثیر در دوره پیگیری پایدار مانده است. باتوجه به یافته های پژوهش حاضر به نظر می رسد که باید به نقش دوره های فرزندپروری مبتنی بر ذهن آگاهی در پیشگیری و کاهش مشکلات روان شناختی کودکان پیش دبستان توجه کرد.
رابطه بین تغییر رفتار جنسی، عملکرد خانواده و صمیمیت زناشویی در بزرگسالان متأهل 20 تا 50 ساله حین همه گیری کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال یازدهم خرداد ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۷۲)
۱۳۴-۱۲۵
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین تغییر رفتار جنسی، عملکرد خانواده و صمیمیت زناشویی در بزرگسالان متأهل 20 تا 50 ساله حین همه گیری کووید-19 بود. پژوهش حاضر از لحاظ هدف جزء پژوهش های بنیادین و از لحاظ روش از نوع مطالعات همبستگی است. جامعه پژوهش را کلیه کارمندان متاهل ادارات دولتی و خصوصی شهر کوهدشت در سال 1400-1399 تشکیل دادند (1935=N) که از بین آنها به صورت دردسترس 338 نفر به عنوان نمونه توسط جدول مورگان انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه تغییر رفتار جنسی (SBCQ) (2020)، سنجش عملکرد خانواده (FAD) (1983) و مقیاس صمیمیت زناشویی (MIS) (1983) بود. داده ها با استفاده از روش ضریب همبستگی و رگرسیون چندگانه به روش گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد که بین مقاربت جنسی، میل جنسی، رضایت جنسی و عملکرد خانواده با صمیمت زناشویی رابطه مثبت و مستقیم وجود دارد و مولفه رضایت جنسی با صمیمت زناشویی بالاترین همبستگی را دارد (01/0 >P). همچنین تحلیل رگرسیون ورود نشان داد که رضایت جنسی، عملکرد خانواده ، میل جنسی و فراوانی مقاربت جنسی در مجموع 54/0 واریانس صمیمت زناشویی را تبیین می کنند (01/0 >P). بنابراین عوامل رفتار جنسی و عملکرد خانواده عوامل مستقل مهم تعیین کننده صمیمیت زناشویی در بین افراد 20 تا 50 ساله بودند. این می تواند اطلاعات حمایتی را برای مراقبت های بهداشتی فراهم کند تا برنامه ها و خدمات مداخله ای را برای ترویج توسعه هماهنگ روابط صمیمانه ایجاد کند.
اثر روان درمانی تحلیلی مبتنی بر روابط ابژه بر سازمان شخصیت و سبک های دفاعی افراد مبتلا به شخصیت مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ژوهش حاضر با هدف تعیین اثر بخشی روان درمانی تحلیلی مبتنی بر روابط ابژه (معطوف به انتقال) بر سازمان شخصیت و سبک های دفاعی افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی انجام شد. روش پژوهش از نوع طرح تک آزمودنی A-B-A بود. جامعه آماری شامل کلیه افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی که به بخش سرپایی بیمارستان روانپزشکی زارع و کلینیک خانه معنا ساری در بازه زمانی اردیبهشت الی خرداد 99 مراجعه کردند، که با تایید روانپزشک 32 نفر بودند، از میان آنها 7 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و در دو گروه روان درمانی تحلیلی مبتنی بر روابط ابژه 4 نفر و گروه گواه 3 نفر به روش تصادفی قرار داده شد و داده ها در طی یک سال، با استفاده از پرسشنامه سازمان شخصیت کرنبرگ IPO (کرنبرگ، 2002) و سبک های دفاعی DSQ-40 (اندورز و همکاران، 1993) گرداوری شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل نمودار، تغییر پایا و درصد بهبودی، استفاده شد. یافته ها نشان داد که روان درمانی تحلیلی مبتنی بر روابط ابژه (معطوف به انتقال) می تواند نتایج مطلوبی بر روان سازمان شخصیت و سبک های دفاعی افراد مبتلا به شخصیت مرزی بگذارد. موفقیت آمیز بودن درمان بیماران مرزی بسیار پیچیده تر از آن است که متون پژوهشی نشان می دهند و همچنین فرجام درمان به صورت موفقیت در مقابل شکست نیست، بلکه شماری از حوزه های عملکردی را شامل می شود. همچنین برای تعمیم نتایج به پژوهش های بیشتر نیازمندیم.
اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار بر تمایزیافتگی و تنظیم هیجان زنان آسیب دیده از بی وفایی زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار بر تمایزیافتگی و تنظیم هیجان زنان آسیب دیده از بی وفایی زناشویی انجام شد. روش پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون -پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه ی آماری شامل کلیه ی زنان آسیب دیده از بی وفایی زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره ی شهر گرگان در 9 ماهه ی اول سال 1399 بود. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، 30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15نفر) و گواه (15 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش، زوج درمانی هیجان مدار را در 12 جلسه ی 90 دقیقه ای دوبار در هفته دریافت کرد و گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. ابزارهای پژوهش پرسش نامه های تمایزیافتگی خود (DSI) اسکورون و فرید لندر (1998) و تنظیم شناختی هیجان (CERQ) گارنفسکی و همکاران (2002) بود. داده ها با روش تحلیل کوواریانس چند متغیری (MANCOVA) و آزمون تعقیبی بنفرونی با استفاده از نرم افزار 16-SPSS در سطح معناداری 05/0 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که زوج درمانی هیجان مدار بر تمایزیافتگی (48/28=F ، 001/0>P) و تنظیم هیجان (39/21=F، 001/0>P) تأثیر معناداری دارد. با توجه به نتایج می توان بیان نمود که زوج درمانی هیجان مدار می تواند به عنوان یک مداخله ی مؤثر به منظور بهبود تمایزیافتگی و تنظیم هیجان در زنان آسیب دیده از بی وفایی زناشویی مورد استفاده قرار گیرد.
رابطه دلبستگی به والدین و ادراک سندرم ترومای عشق: نقش میانجی طرحواره های ناسازگارانه حوزه طرد و بریدگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش دلبستگی به والدین و ادراک ترومای عشق با میانجی گری طرحواره های ناسازگارانه حوزه طرد و بریدگی بود. این پژوهش توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه افراد مجردی بودند که با تجربه شکست عاطفی به مراکز مشاوره دانشگاه های علوم پزشکی ایران، تهران و آزاد اسلامی رودهن در سال 1399 مراجعه کردند که به شیوه در دسترس 200 نفر به عنوان نمونه مشارکت داشتند. جمع آوری داده ها با استفاده از نسخه کوتاه پرسشنامه طرحواره یانگ (YSQ-SF) (یانگ، 1998)، پرسشنامه دلبستگی والدین و همسالان (IPPA) (آرمسدن و گرینبرگ، 1987) و پرسشنامه ضربه عشق (LTI) (راس، 1999) انجام شد. روش تحلیل این پژوهش، مدل معادلات ساختاری بود. پس از اصلاح مدل و حذف روابط غیرمعنادار، نتایج نشان داد که ارتباط با والدین بر ادراک ترومای عشق اثر منفی دارد. همچنین اعتماد به والدین و بیگانگی از والدین بر طرحواره های حوزه طرد اثر مستقیم و معنادار دارند (05/0>P). طرحواره های حوزه طرد بر ادراک ترومای عشق اثر مثبت و معنادار دارند. همچنین نتایج نشان داد که اعتماد به والدین و بیگانگی از والدین با میانجی گری طرحواره های حوزه طرد بر ادراک ترومای عشق به ترتیب اثر منفی و مثبت معنادار دارند (05/0>P). همچنین نتایج نشان داد که مدل پژوهش از برازش مطلوب برخوردار بود. از یافته های فوق می توان نتیجه گرفت که ادراک ترومای عشق تحت تاثیر دلبستگی به والدین و طرحواره های حوزه طرد بود، بنابراین اجرای مداخلات درمانی با هدف بهبود این عوامل پیشنهاد می شود.
اثربخشی تئاتر درمانی بر حساسیت اضطرابی، تنظیم هیجان و اضطراب تعامل اجتماعی بیماران مبتلا به اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال یازدهم مرداد ۱۴۰۱ شماره ۵ (پیاپی ۷۴)
۱۸۲-۱۷۱
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور تعیین اثربخشی تئاتر درمانی بر روی حساسیت اضطرابی، تنظیم هیجان و اضطراب تعامل اجتماعی بیماران مبتلا به اضطراب اجتماعی صورت گرفت. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و گروه گواه با دوره های پیگیری 2 ماهه و 6 ماهه بود. جامعه ی آماری شامل کلیه ی دانشجویان شهر تهران در سال 1398 و 1399 بود که از بین آن ها 40 نفر به صورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و گواه تخصیص یافتند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه اضطراب تعامل اجتماعی (SIAS) هیمبرگ و همکاران (1992)، مقیاس حساسیت اضطرابی-3 (ASI-3) تیلور و کاکس (1998) و پرسشنامه ی تنظیم هیجان (ERQ) گراس و جان (2003) بود. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار SPSS 24 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که تئاتر درمانی منجر به بهبود معنادار تنظیم هیجان، اضطراب تعامل اجتماعی و حساسیت اضطرابی می شود (05/0P<) از یافته های فوق می توان نتیجه گرفت از تئاتر درمانی می توان به عنوان رویکردی جذاب و عاری از عارضه برای بهبود مشکلات روانشناختی بیماران مبتلا به اضطراب اجتماعی استفاده کرد.
اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد با نگاهی بر شفقت درمانی در تنظیم شناختی هیجان های مثبت و شادکامی بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۰)
263 - 284
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد با نگاهی بر شفقت درمانی در تنظیم شناختی هیجان و شادکامی بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی بود. روش: روش پژوهش از نوع مطالعات نیمه آزمایشی است که به صورت پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و مرحله ی پیگیری سه ماهه مداخله درمانی بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس از بین بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی شهرستان جم، سیراف، کنگان، عسلویه و شهرک های پردیس و شهرک نفت جم در سال 1399 انتخاب و به صورت تصادفی در یک گروه 8 نفره آزمایش و یک گروه 8 نفره کنترل گمارده شدند. پس از اجرای پیش آزمون گروه های آزمایش به مدت 8 جلسه (جلسات 90 دقیقه در 8 هفته متوالی) در معرض گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد با نگاهی بر شفقت درمانی قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل؛ پرسشنامه های تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و همکاران و شادکامی آکسفورد بود. داده ها با استفاده از روش آماری نتایج تحلیل واریانس با رویکرد اندازه گیری مکرر و با استفاده از نرم افزار 25 SPSS مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: یافته ها نشان داد که گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد با نگاهی بر شفقت موجب افزایش تنظیم شناختی هیجان سازگار و شادکامی در گروه آزمایش گردیده است، بنابراین می توان گفت؛ این درمان در بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی در پس آزمون بیشتر مؤثر واقع شده است. نتیجه گیری: نتایج کلی این پژوهش بیانگر تأثیر گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد با نگاهی بر شفقت درمانی بر بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی می باشد که در نهایت منجر به افزایش تنظیم شناختی هیجان های مثبت و شادکامی می گردد
ویژگی های روان سنجی مقیاس پرطاقتی روانی برای نوجوانان تیزهوش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۱شماره ۳ (پیاپی ۶۳)
153 - 135
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تحلیل روان سنجی نسخه کوتاه مقیاس پرطاقتی روانی برای نوجوانان (مک گیوئن، کلیر تامپسون و پوتوین، 2016) در بین گروهی از نوجوانان تیزهوش ایرانی انجام شد. روش: در این پژوهش همبستگی، 300 نوجوان تیزهوش (150 پسر و 150 دختر) به مقیاس پرطاقتی روانی و پرسشنامه نظم بخشی شناختی هیجان (گارنفسکی، کرایج و اسپینهاون، 2001) پاسخ دادند. به منظور تعیین روایی عاملی مقیاس پرطاقتی روانی از روش آماری تحلیل عامل تأییدی و به منظور بررسی همسانی درونی مقیاس پرطاقتی روانی از ضرایب آلفای کرونباخ استفاده شد. همچنین، به منظور مطالعه روایی ملاکی مقیاس پرطاقتی روانی، ضرایب همبستگی بین ابعاد پرطاقتی روانی با راهبردهای انطباقی و غیرانطباقی نظم بخشی شناختی هیجان در نوجوانان گزارش شد. یافته ها: نتایج تحلیل عاملی تاییدی بر پایه نرم افزار AMOS نشان داد که در نمونه نوجوانان تیزهوش ساختار شش عاملی مقیاس پرطاقتی روانی شامل چالش، تعهد، کنترل هیجانی، کنترل زندگی، اعتماد به توانایی ها و اعتماد بین فردی با داده ها برازش مطلوبی داشت. نتایج مربوط به همبستگی بین ابعاد پرطاقتی روانی با راهبردهای انطباقی و ناانطباقی نظم بخشی شناختی هیجان نیز به طور تجربی از روایی سازه مقیاس پرطاقتی روانی حمایت کرد. مقادیر ضرایب همسانی ابعاد مقیاس پرطاقتی روانی شامل چالش، تعهد، کنترل هیجانی، کنترل زندگی، اعتماد به توانایی ها و اعتماد بین فردی به ترتیب برابر با 88/0، 90/0، 80/0، 91/0، 81/0 و 96/0 به دست آمد. نتیجه گیری: در مجموع، نتایج مطالعه حاضر نشان داد که مقیاس پرطاقتی روانی برای سنجش خصیصه شخصیتی پرطاقتی روانی در نوجوانان ایرانی ابزاری روا و پایا است.
بررسی تأثیر رهبری اصیل بر مهارت افزایی با تأکید بر نقش میانجی خودکارآمدی حرفه ای معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال سوم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
69 - 82
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر رهبری اصیل بر مهارت افزایی با تاکید بر نقش میانجی خودکارآمدی حرفه ای معلمان انجام شد. روش تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر گردآوری داده ها توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مدیران و معلمان مقاطع سه گانه شهرستان نهاوند بود. تعداد 331 نفر از آنها با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای جهت مطالعه انتخاب شدند. روش برآورد حجم نمونه آماری جدول مورگان بود. برای گردآوری داده های پژوهش از سه پرسشنامه استاندارد رهبری اصیل، مهارت افزایی و خودکارآمدی حرفه ای استفاده شد. داده های تحقیق پس از جمع آوری با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و مدل سازی ساختاری در نرم افزارهای آماری Lisrel وSPSS تحلیل شدند. نتایج نشان داد که تاثیر رهبری اصیل و خودکارآمدی حرفه ای بر مهارت افزایی مثبت و معنی دار می باشد، همچنین مشخص شد که تاثیر رهبری اصیل بر مهارت افزایی با نقش میانجی خودکارآمدی حرفه ای مثبت و معنی دار بود. در نتیجه از عوامل اثر گذار بر مهارت افزایی معلمان توجه به رهبری اصیل و خودکارآمدی حرفه ای می تواند باشد.
اثربخشی درمان متمرکز بر هیجان بر انتظارات زناشویی بدبینانه و خودانتقادی در دختران کمال گرای روان رنجور: یک مطالعه ی آزمایشی تک موردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان متمرکز بر هیجان بر انتظارات زناشویی بدبینانه و خودانتقادی در دختران کمال گرای روان رنجور بود. جامعه ی آماری پژوهش دختران کمال گرای روان رنجور مراجعه کننده به مراکز مشاوره ی شهر اهواز در سال 1401 بود که نمونه ی پژوهش 5 نفر از دختران کمال گرای روان رنجور بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و کسب حداقل نمره ی خط برش 145 در آزمون کمال گرایی روان رنجور انتخاب شدند. طرح تحقیق مطالعه حاضر، طرح شبه آزمایشی تک موردی بود. مشارکت کنندگان مقیاس انتظارات زناشویی بدبینانه و خودانتقادی را تکمیل نمودند. پروتکل درمان متمرکز بر هیجان طی 11 جلسه 90 دقیقه ای اجرا شد. داده ها در سه مرحله ی خط پایه، درمان و پیگیری جمع آوری شدند و به روش شاخص تغییر پایا، درصد بهبودی و ترسیم دیداری تحلیل شدند. نتایج درصد بهبودی نشان داد که شرکت کنندگان در مرحله ی درمان در متغیر انتظارات زناشویی بدبینانه (75/18) و در متغیر خودانتقادی (98/21) و در مرحله ی پیگیری در متغیر انتظارات زناشویی بدبینانه (91/23) و در متغیر خودانتقادی (66/49) بهبود پیدا کردند. هم چنین شاخص تغییر پایای هر دو متغیر در مرحله ی پس از درمان و پیگیری معنی دار (96/1 z= و سطح معنی داری 05/0) بود و نشان داد که درمان متمرکز بر هیجان باعث کاهش انتظارات زناشویی بدبینانه و خودانتقادی در دختران کمال گرای روان رنجور می شود
تاثیر برنامه توان بخشی شناختی بر کنترل شناختی و حل مسأله در زنان مبتلا به چاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مشکلات شناختی و عصب روان شناختی در سیر، پیش آگاهی و درمان بیماری چاقی نقش ویژه ای دارند. پژوهش حاضر با هدف طراحی و اعتبار سنجی برنامه توان بخشی شناختی و تأثیر آن بر کنترل شناختی و حل مسأله زنان چاق انجام شد. پژوهش حاضر در قالب یک طرح آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه کنترل و پیگیری انجام شد. شرکت کنندگان در این مطالعه شامل 40 بیمار زن مبتلا به چاقی ساکن شهر ارومیه بودند که به طور تصادفی در دو گروه توان بخشی شناختی (20n=) و کنترل (20n=) تخصیص یافتند. گروه آزمایش در 16 جلسه مداخله توان بخشی شناختی را دریافت و مقیاس درجه بندی رفتاری کارکردهای اجرایی- فرم بزرگسال BRIEF-A، آزمون انعطاف پذیری شناختی و برج لندن در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری برای دو گروه اجرا و یافته های به دست آمده با استفاده از آزمون تحلیل واریانس آمیخته مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. همچنین پس از اتمام دوره گروه کنترل نیز مداخله توان بخشی شناختی را دریافت کردند. نتایج به دست آمده نشان دهنده عملکرد بهتر گروه آزمایش در متغیرهای کنترل شناختی (بازداری، حافظه کاری و انعطاف پذیری شناختی) و زیر مؤلفه های حل مسأله در مرحله پس آزمون و پیگیری نسبت به گروه کنترل بود. بدین معنا که گروه آزمایش که مداخله توان بخشی شناختی را دریافت کردند، در مرحله پس آزمون و پیگیری در مؤلفه های مطرح شده عملکرد بهتری نشان دادند. درمجموع از یافته های به دست آمده می توان چنین نتیجه گیری کرد که مداخله توان بخشی شناختی به عنوان یک گزینه درمانی کارآمد و مؤثر می تواند تأثیرات مثبت و پیامدهای شناختی- آموزشی قابل توجهی برای بیماران مبتلا به چاقی پی داشته باشد. ازاین رو متخصصین، پژوهشگران و درمان گران این حوزه می توانند از این مداخله به عنوان یک گزینه مؤثر درمانی جهت ارتقاء کارکردهای شناختی و عصب روان شناختی بیماران چاق و دارای اضافه وزن و به تبع آن بهبود شاخص های سلامت روان و کیفیت زندگی این بیماران استفاده کنند.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی-رفتاری مذهب محور و آموزش تاب آوری در تبعیت از درمان بیماران مبتلا به دیابت نوع دو(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۸ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
38-52
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: بیماری دیابت از جمله بیماری های مزمن است که برای جلوگیری از عوارض آن تبعیت از درمان نقش بسزایی دارد. این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی-رفتاری مذهب محور (RCBT) و آموزش تاب آوری در مؤلفه های تبعیت از درمان بیماران مبتلا به دیابت نوع دو انجام شده است. روش کار: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون و گروه کنترل است که از میان بیماران مبتلا به دیابت نوع دو مراجعه کننده به مراکز خدمات جامع سلامت با روش نمونه گیری هدفمند، تعداد 45 نفر نمونه نهایی در نظر گرفته و سپس به طور تصادفی ساده در سه گروه 15 نفره شامل دو گروه آزمایش و یک گروه گواه گمارده شدند. یک گروه آزمایشی 10 جلسه 60 دقیقه ای درمان شناختی-رفتاری مذهب محور و گروه دیگر 9 جلسه 60 دقیقه ای آموزش تاب آوری دریافت کردند. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس تک متغیّره و آزمون توکی تجزیه وتحلیل شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین گروه های آزمایش و گروه گواه در پس آزمون تبعیت از درمان با کنترل پیش آزمون (001/0P= و 5/22F=) در سطح اطمینان 95 درصد (05/0P<) تفاوت وجود داشت؛ ولی در بین دو گروه درمان شناختی-رفتاری مذهب محور و آموزش تاب آوری (46/8F= و 2/0P=) در سطح 95 درصد (05/0P<) به لحاظ آماری تفاوت معنادار وجود نداشت. نتیجه گیری: یافته ها نشان داد که درمان شناختی-رفتاری مذهب محور و آموزش تاب آوری هر دو در افزایش تبعیت از درمان بیماران مبتلا به دیابت مؤثر است. بنابراین از هر دو روش می توان به عنوان روشی کمکی در درمان بیماران مبتلا به دیابت جهت افزایش تبعیت از درمان بهره برد.
پیراستن خود یا دیگری؟ مسئله این است... (نقدی بر کتاب آئین نگارش و ویرایش)
حوزههای تخصصی:
آشنایی با آئین نگارش و ویرایش متون با توجه به افزایش اهمیت نوشتن به صورت موثق و منسجم برای نویسندگان مقالات و کتب علمی امری مهم و اجتناب ناپذیر است، ازاین رو منابع بسیاری در این رابطه منتشرشده اند که جویندگان علم را تا حدودی با نکته هایی در این زمینه آشنا می کنند. آئین نگارش و ویرایش تألیف قاسم صافی نیز در این راستا یکی از کتبی است که ویژه دانشجویان دانشگاه ها، مراکز تربیت معلم، نویسندگان مقالات و پایان نامه ها، نگاشته شده است و در برخی مراکز مورد تدریس قرار می گیرد؛ کما این که اگر آن را موشکافانه بررسی کرد، با اشتباهات ویرایشی و نگارشی متعددی مواجه می شویم که برای منبعی که به عنوان الگو استفاده می شود، مناسب نیست و اصلاح آن حائز اهمیت است. با توجه به نکات ذکرشده لذا این مقاله در پی بررسی اجمالی اثر و یادآوری خطاهای نگارشی و ویرایشی متن برای اصلاح در ویرایش و چاپ های بعدی کتاب مذکور در آینده و نیز راهنمایی برای تدوین مطالب دقیق تر درباره آئین نگارش و ویرایش می باشد
طراحی الگوی شناختی- اجتماعی برنامه درسی مبتنی بر آموزش آنلاین در دوران پاندمی کووید-19 در کودکان
حوزههای تخصصی:
مقدمه: شیوع ویروس کرونا نشان داد نظام های آموزشی با برنامه درسی سنتی نمی توانند به حیات خود ادامه دهند و برنامه درسی مجازی نیز ضرورتی انکارناپذیر است. هدف: هدف اصلی پژوهش حاضر طراحی الگوی شناختی- اجتماعی برنامه درسی مبتنی بر آموزش آنلاین در دوران پاندمی کووید-۱۹ در کودکان بود. روش : روش پژوهش حاضر از نظر شیوه اجرا کیفی با تحلیل مضمون و از نظر هدف کاربردی بود. جامعه پژوهش شامل اعضای هیئت علمی دانشگاه ها در سال تحصیلی ۱۴۰۰ در شهر شیراز بودند که ۱۹ نفر با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبه های نیمه ساختار یافته بود که اعتبار یافته ها از طریق روایی محتوایی بررسی شد. همچنین پایایی با ضریب توافق کدگذاری مقدار ۰/۸۴ شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از روش تحلیل مضمون با کدگذاری باز، محوری و انتخابی استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد ۵۱ کد باز، ۱۵ کد محوری (اعتقاد معلم به آموزش آنلاین، شایستگی های حرفه ای- آنلاین، تنوع روش ارائه مجازی، تفاوت های فردی یادگیرندگان، ارزشیابی مجازی محور، تفکیک دروس، مدیریت یادگیری، چالش های مالی، آموزش مهارت های الکترونیکی فراگیران، نگرش خانواده، حمایت های رسانه ای، ترس زدایی از آموزش آنلاین، سازگاری با تغییرات جهانی و اهداف و محتوا) و ۳ کد انتخابی (برنامه درسی مبتنی بر یاد دهنده، یادگیرنده و سازمان دهنده) برای الگوی شناختی- اجتماعی برای برنامه درسی وجود دارد. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت الگوی شناختی- اجتماعی برنامه درسی مبتنی بر آموزش آنلاین یک ضرورت اساسی است که توجه به سه بعد اساسی آن یعنی یاد دهنده، یادگیرنده و سازمان دهنده اجتناب ناپذیر است؛ لذا، پیشنهاد می شود وزارت آموزش وپرورش نسبت به تقویت و ارتقای کیفیت برنامه شاد توجه بیشتری کند.