فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۵۴۱ تا ۴٬۵۶۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ زمستان (دی) ۱۴۰۲ شماره ۱۳۰
۲۰۵۸-۲۰۴۱
حوزههای تخصصی:
زمینه: با توجه به تأثیر تنظیم هیجانات، کاهش خود انتقادی و خشم در بهبود روابط بین فردی و تحصیلی دانش آموزان، شناسایی میزان اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بعنوان یکی از روش های درمانی از اهمیت زیادی برخوردار است. هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر تعیین ﺍﺛﺮ ﺑﺨﺸﯽ دﺭﻣﺎﻥ ﻣﺒﺘﻨﯽ ﺑﺮ ﺷﻔﻘﺖ ﺑﺮ تنظیم هیجان، خود انتقادی و خشم دانش آموزان پسر مقطع متوسطه دوم بود. روش: طرح پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری دانش آموز پسر 15 تا 18 ساله بودند که در سال تحصیلی 1401-1402 به کلینیک های روانشناسی آموزش و پرورش منطقه 2 و 3 شهر تهران مراجعه کردند. حجم نمونه 30 نفر و روش نمونه گیری به صورت تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و گواه (هر کدام 15 نفر) قرار گرفته اند. ابزار گردآوری پرسشنامه های تنظیم هیجان گارنفسکی و کرایج (2006) خود انتقادی تامسون و زاراف (2004)، پرخاشگری باس و پری (۱۹۹۲) بود. در بخش آمار استنباطی، از آزمون تحلیل کواریانس استفاده شد. یافته ها: درمان مبتنی بر شفقت بر تنظیم هیجان، خودانتقادی و خشم دانش آموزان پسر مقطع دوم متوسطه در سطح معناداری (0/001 p<) تأثیر دارد. با توجه به مجذور اتا میزان این اثربخشی به ترتیب 44/8، 66/3، 62/0 و 60/6 درصد برآورد گردید. نتیجه گیری: درمان مبتنی بر شفقت باعث کاهش راهبردهای غیر انطباقی و افزایش راهبردهای انطباقی در تنظیم هیجانی و کاهش خود انتقادی و کاهش خشم و بهبود شرایط عاطفی و روانی نوجوانان دانش آموز می شود.
مقایسه اثربخشی آموزش مهارت های شناختی رفتاری، مهارت های ذهن آگاهی و مهارت های خودیاری شناختی رفتاری مبتنی بر فضای مجازی بر افسردگی و سلامت اجتماعی زنان دارای افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ زمستان (بهمن) ۱۴۰۲ شماره ۱۳۱
۲۲۲۸-۲۲۰۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: زنان افسرده اختلال آشکاری در سلامت اجتماعی نیز نشان می دهند و با این که این مشکل نقش اساسی در سلامت خانواده و جامعه ایفا می کند، کمتر مورد بررسی قرار گرفته است. لذا مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری به عنوان یک درمان رایج اختلالات افسردگی با درمان ذهن آگاهی به عنوان یکی از درمان های موج سوم روان درمانی و درمان های مبتنی بر فضای مجازی به عنوان یک درمان دردسترس و کم هزینه جهت بهبود آسیب های روانی، عاطفی و اجتماعی زنان افسرده می تواند کمک کننده باشد. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش مهارت های شناختی رفتاری، مهارت های ذهن آگاهی و مهارت های خودیاری شناختی رفتاری مبتنی بر فضای مجازی بر افسردگی و سلامت اجتماعی زنان دارای افسردگی انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی زنان مبتلا به افسردگی منطقه دو شهر تهران در سال 1400 بود که از بین این زنان، 60 نفر (15 نفر گروه شناختی رفتاری، 15 نفر گروه ذهن آگاهی، 15 نفر گروه خودیاری شناختی رفتاری مجازی و 15 نفر گروه گواه) به صورت غیرتصادفی هدفمند انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات در این پژوهش پرسشنامه های سلامت اجتماعی (کییز، 2004) و افسردگی (بک، 1961) بود. پس از تکمیل پرسشنامه های پژوهش، شرکت کنندگان گروه شناختی رفتاری (لوپز و همکاران، 2019) در 12 جلسه، شرکت کنندگان گروه ذهن آگاهی (کابات زین، 1990) در 8 جلسه و شرکت کنندگان گروه خودیاری شناختی رفتاری مبتنی بر فضای مجازی (ریچاردز و همکاران، 2018) در 7 جلسه تحت آموزش قرار گرفتند. یافته ها: یافته ها نشان داد که در مورد تفاوت اثربخشی سه گروه درمان بر افسردگی به ترتیب درمان شناختی رفتاری، خودیاری شناختی رفتاری مبتنی بر فضای مجازی و ذهن آگاهی موثر بودند (0/05 P<) ولی در مورد تفاوت اثربخشی سه گروه درمان بر سلامت اجتماعی ابتدا ذهن آگاهی، سپس درمان شناختی رفتاری و در نهایت خودیاری شناختی رفتاری مبتنی بر فضای مجازی اثربخش بودند (0/05 P<). نتیجه گیری: پیشنهاد می شود درمانگران مراکز مشاوره و روانشناختی با ترکیب سه درمان شناختی رفتاری، ذهن آگاهی و خودیاری شناختی رفتاری مجازی باهم جنبه های مختلف روان درمانی افراد افسرده را تحت تأثیر قرار دهند.
مقایسه اثربخشی طرح واره درمانی مبتنی بر برنامه غنی سازی و زوج درمانی سیستمی - تلفیقی بر بخشودگی بین فردی زنان خیانت دیده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی طرح واره درمانی مبتنی بر برنامه غنی سازی و زوج درمانی سیستمی - تلفیقی بر بخشودگی بین فردی زنان خیانت دیده بود. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی زنان خیانت دیده مراجعه کننده به مراکز مشاوره مستقر در شهرستان رودهن در سال 1401 تشکیل دادند. که تعداد 45 نفر به شیوه هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه قرار گرفتند. ابزار این پژوهش پرسشنامه بخشودگی بین فردی پولارد (IFS، 1998) بود. مداخله طرح واره درمانی مبتنی بر برنامه غنی سازی ارتباطی پذیرش لو و مک کی (۲۰۱۲) و پروتکل زوج درمانی سیستمی - تلفیقی فلدمن (۱۹۹۰) در ۱۲ جلسه ۹۰ دقیقه ای هفته ای دوبار به صورت گروهی برای گروه آزمایش اول و دوم اجرا شد. داده ها با بهره گیری از تحلیل واریانس آمیخته تجزیه وتحلیل شدند. . نتایج تحلیل واربانس نشان داد بین گروه ها در پس آزمون و پیگیری بخشودگی بین فردی تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>P)، و نتایج نشان داد طرح واره درمانی مبتنی بر برنامه غنی سازی ارتباطی پذیرش نسبت به زوج درمانی سیستمی - تلفیقی فلدمن به طور معناداری بر بخشودگی بین فردی زنان خیانت دیده اثربخش تر بود و بین دو درمان تفاوت معنادار مشاهده شد (05/0<P). می توان این گونه نتیجه گرفت که بین دو درمان طرح واره درمانی مبتنی بر غنی سازی ارتباط پذیرش و زوج درمانی سیستمی تفاوت معنادار وجود دارد.
پیش بینی تعهد زناشویی بر اساس الگوهای ارتباطی و جو عاطفی خانواده مبدأ با میانجی گری بلوغ عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر پیش بینی تعهد زناشویی بر اساس الگوهای ارتباطی و جو عاطفی خانواده مبدأ با میانجی گری بلوغ عاطفی بود. روش پژوهش توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را زنان و مردان متأهل شهر تهران در سال 1401 تشکیل دادند. تعداد افراد نمونه 339 نفر بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورداستفاده، پرسشنامه های تعهد زناشویی (DCI) آدامز و جونز (1997)، بلوغ عاطفی (EMS) سینگ و بهارگاوا (1990)، الگوهای ارتباطی خانواده (RFCP) کوئرنر و فیتزپاتریک (2004) و جو عاطفی خانواده (FEAQ) هیل برن (1964) بود. تجزیه وتحلیل داده ها به روش معادلات ساختاری انجام گرفت. یافته ها نشان داد که مدل آزمون شده از برازش مطلوبی برخوردار است. اثر مستقیم الگوی ارتباطی گفت وشنود، همنوایی (05/0>P) و جو عاطفی خانواده مبدأ (001/0>P) بر تعهد زناشویی معنی دار بود. همچنین در رابطه ی بین الگوی ارتباطی همنوایی و جو عاطفی خانواده مبدأ با تعهد زناشویی، بلوغ عاطفی نقش میانجی را به ترتیب در سطوح معنادری 001/0 داشت. بنابراین، با توجه به رابطه معنی دار الگوهای ارتباطی و جو عاطفی خانواده با تعهد زناشویی و همین طور نقش میانجی و اثرگذار بلوغ عاطفی، درمانگران و مشاوران خانواده می توانند در مسیر بهبود الگوهای ارتباطی خانواده ها و همین طور اصلاح جو عاطفی خانواده های مبدأ در راستای افزایش سطح بلوغ عاطفی مناسب فرزندان حرکت کنند.
اثربخشی آموزش مهارت های ارتباطی زوجین بر سبک های تبادل اجتماعی و آشفتگی روانشناختی زنان دچار دلزدگی زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ بهمن ۱۴۰۲ شماره ۱۱ (پیاپی ۹۲)
۱۱۸-۱۰۹
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش مهارت های ارتباطی بر سبک های تبادل اجتماعی و آشفتگی روانشناختی زنان دچار دلزدگی زناشویی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش، زنان متاهل دچار دلزدگی زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره "رکن" و "ره سلامت" شهر تهران در سال 1401 بودند که به منظور انتخاب حجم نمونه، 30 زن به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. ابزار پژوهش مقیاس سبک های تبادل اجتماعی لیبمن و همکاران 2011 (SES)، آشفتگی روانشناختی کسلر و همکاران 2003 (K-10) و دلزدگی زناشویی پاینز 1996 (CBM) بود. گروه آزمایش تحت 10 جلسه 90 دقیقه ای آموزش مهارت های ارتباطی قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل داده ها با تحلیل کوواریانس چندمتغیره انجام شد. نتایج نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون دو گروه آزمایش و گواه در متغیر سبک های تبادل اجتماعی (004/0P=) و آشفتگی روانشناختی (002/0P=) زنان دچار دلزدگی زناشویی تفاوت معنادار وجود دارد که نشان دهنده تاثیر آموزش مهارت های ارتباطی در این زنان است (05/0>P). بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که آموزش مهارت های ارتباطی با ایجاد ارتباط کلامی و غیرکلامی موثر، سازگاری و شکل گیری رفتارهای مثبت و مفید منجر به تقویت سبک های تبادل اجتماعی سازگارانه، کاهش آشفتگی روانشناختی زنان دچار دلزدگی زناشویی می شود.
واکاوی تنیدگی ادراک شده در دختران نوجوان فرزند طلاق: یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تحولی: روانشناسان ایرانی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۷
109 - 119
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش واکاوی تنیدگی ادراک شده فرزندان نوجوان دختر طلاق بود. این پژوهش کیفی از نوع پدیدارشناسی و جامعه ی پژوهش، 17دختر زیر 18 سال بود که براساس نمونه برداری هدفمند به منظور انجام مصاحبه نیمه ساختاریافته انتخاب شدند و تا رسیدن به اشباع، جمع آوری داده ها ادامه پیدا کرد. به منظور تحلیل داده ها از روش کلایزی استفاده شد. تحلیل داده ها منجر به شناسایی 3 مضمون اصلی و 53 مضمون فرعی شد. نتایج پژوهش نشان داد منابع تنیدگی زا، راهبردهای مقابله ای مثبت و منفی و پیامدهای تنیدگی بالا در دختران به عنوان سه مضمون اصلی دارای طیف گوناگونی هستند. بنابراین طلاق ضمن برهم زدن تعادل روانی-عواطفی افراد خانواده موجب بروز تنیدگی هایی درباره زندگی آینده افراد می شود. به گونه ای که راهبردها و پیامدهای منفی می تواند آینده آنان را تحت الشعاع قرار دهد و سلامت جسمانی و روانی شان را به مخاطره اندازد. بنابراین لزوم مداخله های حمایتی مشاوره ای برای این طیف احساس می شود.
ارائه مدل مسئولیت پذیری بر اساس سبک های هویت با نقش میانجی گری خودپنداره در دانشجویان دانشگاه های تهران
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۲
36 - 46
حوزههای تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف تعیین مدل پیش بینی مسئولیت پذیری بر اساس سبک های هویت با نقش میانجی گری خودپنداره در دانشجویان دانشگاه های تهران انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع همبستگی با شیوه تحلیل مسیر با مشارکت 411 نفر از دانشجویان در حال تحصیل دانشگاه های تهران، شهید بهشتی و آزاد واحد علوم تحقیقات در سال 1401 انجام شد. نمونه گیری به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی بود. داده ها با استفاده از پرسشنامه های مسئولیت پذیری، سبک های هویت و مقیاس خودپنداره جمع آوری شدند. تحلیل داده ها در نرم افزار AMOS -24 با استفاده از روش تحلیل مسیر انجام شد. یافته ها : بین سبک های هویت اطلاعاتی و هنجاری و همچنین خودپنداره با مسئولیت پذیری همبستگی مثبت و معنی دار و بین سبک هویت سردرگم/اجتنابی با مسئولیت پذیری همبستگی منفی و معنی دار وجود داشت (01/0> p ). همچنین ضرایب مربوط به تاثیر غیرمستقیم سبک هویت اطلاعاتی (028/0= β ، 17/5= t )، سبک هویت هنجاری (047/0= β ، 32/4= t ) و سبک هویت سردرگم/اجتنابی (056/0-= β ، 27/3-= t ) با میانجی گری خودپنداره بر مسئولیت پذیری معنی دار بود(۰5/0> p ). ضرایب مسیر مستقیم هرسه سبک هویت نیز در پیش بینی مسئولیت پذیری معنادار بود (۰۱/0> p ). نتیجه گیری: مطالعه نشان داد مسئولیت پذیری بر اساس سبک های هویت قابل پیش بینی بود. همچنین نقش میانجی خودپنداره در رابطه سبک های هویت با مسئولیت پذیری مورد تایید قرار گرفت
مقایسه اثر بخشی رویکرد طرحواره درمانی با درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر هوش هیجانی زنان و مردان متأهل دارای روابط فرازناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
286 - 311
حوزههای تخصصی:
هدف: این تحقیق با هدف مقایسه اثر بخشی رویکرد طرحواره درمانی با درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر هوش هیجانی زنان و مردان متاهل دارای روابط فرازناشویی شکل گرفت. روش پژوهش: پژوهش حاضر یک تحقیق کاربردی و از نظر روش پژوهش، غیرتوصیفی شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه پژوهش حاضر شامل زنان و مردان متأهل دارای رابطه فرازناشویی بود که بخاطر اختلافات زناشویی با همسر و علنی شدن رابطه فرازناشویی خود در 12 ماه سال 1399 و 9 ماه اول سال 1400 به چهار کلینیک مشاوره و روانشناسی شهر تهران، مراجعه نمودند. از بین زوج ها، 45 زوج بصورت تصادفی انتخاب شدند (23 خانم و 22 آقا که مرتکب رابطه فرازناشویی شده اند). ملاک های ورود در تحقیق شامل: متأهل بودن، باردار نبودن، حداقل سن 25 و حداکثر سن 60، داشتن حداقل سواد خواندن و نوشتن، نداشتن بیماری یا مشکل روانشناختی حاد و ثبت رضایت آگاهانه کتبی برای شرکت در جلسات درمانی بود. آزمودنی ها در این تحقیق در سه گروه آزمایش طرحواره درمانی یانگ (2003)، آزمایش مبتنی بر پذیرش و تعهد و کنترل قرار گرفتند و پیش و پس از مداخله پرسشنامه هوش هیجانی بار – ان (2000) را تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از واریانس اندازه مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد مداخله گروه آزمایش طرحواره درمانی (66/6=F، 020/0=P) و گروه مبتنی بر پذیرش و تعهد (10/6=F، 024/0=P) بر هوش هیجانی در مرحله پس آزمون موثر است و این تاثیر در مرحله پیگیری پایدار بود؛ همچنین بر اساس نتایج آزمون تعقیبی توکی بین دو گروه رویکرد طرحواره درمانی و پذیرش و تعهد بر هوش هیجانی از نظر میزان اثر بخشی تفاوت معناداری وجود ندارد.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شناختی رفتاری بر نگرانی از تصویر بدنی زنان مبتلا به اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
340 - 355
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین و مقایسه اثربخشی درمان شناختی-رفتاری با درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر نگرانی از تصویر بدن در زنان مبتلا به اضافه وزن بود. روش پژوهش: طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با مرحله پیگیری در سه گروه آزمایش و گواه بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه زنان دارای اضافه وزن (نمایه توده بدنی بین 25 و 9/29) شهرستان ورامین در سال 1400 تشکیل دادند که تعداد 60 نفر با روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه آماری انتخاب و در سه گروه آزمایش و گواه به صورت تصادفی جایگزین شدند؛ ابتدا هر سه گروه با پرسشنامه نگرانی از تصویربدنی لیتلتون همکاران (2005) ارزیابی شدند. گروه آزمایش درمان شناختی رفتاری با استفاده از پروتکل درمانی پیمنترا و همکاران (2017) و گروه آزمایش درمان مبتنی بر پذیرش تعهد با استفاده از پروتکل درمانی سیاروچی، بیلی و هریس(2005) به مدت هشت جلسه 90 دقیقه ای تحت مداخله قرار گرفتند. داده های جمع آوری شده با استفاده از واریانس اندازه های مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان شناختی- رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر نگرانی از تصویر بدن (21/28=F، 001/0=P) در زنان مبتلا به اضافه وزن موثر بود و این تاثیر در مرحله پیگیری پایدار بود. همچنین نتایج آزمون تعقیبی نشان داد بین دو روش درمانی تفاوت وجود ندارد و هر دو مداخله بر کاهش نگرانی از تصویر بدن موثر بودند. نتیجه گیری: با توجه به اثر بخشی درمان شناختی- رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر نگرانی از تصویر بدن در زنان مبتلا به اضافه وزن این دو مداخله می توانند به عنوان روش های موثر در زمینه نگرانی از تصویر بدنی در افراد مبتلا به اضافه وزن مورد استفاده روانشناسان و مشاوران قرار گیرد.
تحلیل روان شناختی هوش هیجانی و هوش اخلاقی در تربیت حماسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف واکاوی مدل تربیتی حماسی با رویکرد دینی در مولفه های هوش هیجانی و هوش اخلاقی در روان شناسی انجام شد.روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی، کیفی است که با استفاده از تکنیک نظریه پایه ور انجام شده است جامعه؛ نمونه آماری به روش نمونه گیری هدفمند از میان مجموعه کتب موجود کتاب حماسه حسینی انتخاب شده است و مفاهیم مرتبط با هوش اخلاق و هوش هیجانی از کتاب استخراج شده و محتوای آن در سه مرحله کد گذاری شد.یافته ها: یافته های پژوهش نشانگر سازگاری و نقش مکملی مؤلفه های تربیت حماسی و مؤلفه های هوش هیجانی از دیدگاه "دانیل گلمن" و هوش اخلاقی از منظر "میکله بوربا" بود، به نحوی که با وجود این بررسی ضمانت اجرایی تری برای تحقق دو مورد هوش اشاره شده در زندگی فردی و به ویژه زندگی اجتماعی بوجود خواهد آمد.نتیجه: نتیجه حاکی از آن است که در جای جای بررسی ابعاد هوش هیجانی و هوش اخلاقی، تربیت حماسی نقش آفرین است و می تواند عامل عینیت بخشی، تسهیل کنندگی و تکمیلی کنندگی برای هوش هیجانی و هوش اخلاقی در زندگی باشد. با وجود این همخوانی و تلاقی مفهومی بین تربیت حماسی، هوش هیجانی و تربیت حماسی، هوش اخلاقی می توان به کاربردی بودن مدل تربیت حماسی در علوم گوناگون از جمله تعلیم و تربیت، روان شناسی و جامعه شناسی صحه گذاشت.
فراترکیب کاربردهای اینترنت اشیاء و هوش مصنوعی در محیط های آموزشی هوشمند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فناوری های آموزشی در یادگیری دوره ۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۰
134 - 165
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر شناسایی کاربردهای اینترنت اشیاء و هوش مصنوعی در محیط های آموزشی هوشمند به منظور افزایش کیفیت و نوآوری های آموزشی است. روش پژوهش حاضر کیفی و راهبرد آن فراترکیب می باشد. جامعه مورد بررسی پژوهش های علمی معتبر از سال 2018 تا 2023 در حوزه ی آموزش بودند. در ابتدا با استفاده از واژه های کلیدی «کاربردهای اینترنت اشیاء»، «کاربردهای هوش مصنوعی»، «اینترنت اشیاء در آموزش»، «هوش مصنوعی در آموزش»، «آموزش هوشمند»، «فناوری در آموزش» و براساس معیار ورود، 1025 پژوهش علمی شناسایی و سپس با توجه به معیار خروج درنهایت 56 مقاله به مرحله ی تحلیل نهایی وارد شد. برای تجزیه و تحلیل کیفی اسناد از الگوی هفت مرحله ی فراترکیب سندلوسکی و باروسو استفاده شد. به منظور افزایش اعتبار نتایج از ضریب کاپای کوهن استفاده گردید که میزان توافق میان دو کدگذار 846/0 بدست آمد. درنهایت 15مولفه شناسایی شد که در بُعد مربوط به اینترنت اشیاء با 8 مولفه شامل؛ 1- مدیریت کتابخانه، 2- نظارت بر حضور و غیاب، 3- مدیریت رزرو فضا، 4- مدیریت انرژی ساختمان محیط های آموزشی 5- امنیت و ایمنی، 6- رصد سلامتی و رضایت فراگیران، 7- آموزش و کلاس درس هوشمند و 8- اتوماسیون و در بُعد مربوط به هوش مصنوعی با 7 مولفه شامل؛ 1-پیش بینی، 2-سیستم های تدریس هوشمند، 3-سنجش و ارزیابی، 4-سیستم های تطبیق و شخصی سازی، 5-ربات معلم و چت بات، 6- تجسم ها و 7- بلاکچین بود. بنابراین با توجه به شناسایی کاربردها، این دو فناوری هم در بُعد آموزش و یادگیری و هم در بُعد بهبود زیرساخت های موسسات آموزشی نقش مهمی دارند.
فراتحلیل تاثیر میزان و نوع استفاده از فضای مجازی بر هویت و ارزش های خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
47 - 60
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه فضای مجازی به عنوان یک پدیده نوین تأثیر گسترده ای بر ابعاد زندگی افراد در خانواده دارد و تحولات بسیاری را در بین آنان موجب شده است از آنجایی که خانواده کانون اصلی حفظ هنجارها و ارزش های اجتماعی است از این رو در این پژوهش به بررسی تأثیر میزان و نوع استفاده از فضای مجازی بر هویت و ارزش های خانواده به شیوه فراتحلیل پرداخته شده است.روش: بدین منظور از بین پژوهش های مرتبط بین سال های 1390- 1400 تعداد 46 (19پژوهش نوع استفاده، 27 پژوهش میزان استفاده) که از نظر روش شناختی ملاک های لازم جهت ورود به فراتحلیل را داشتند، انتخاب و با استفاده از روش مقایسه ای (همبستگی) نرم افزار فراتحلیل تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که نوع استفاده از فضای مجازی به طور کلی بر ارزش ها و هویت خانواده تأثیر معناداری ندارد، درحالی که میزان استفاده از فضای مجازی برحسب جدول تفسیری اندازه اثرکوهن به طور متوسطی (313/0) می تواند بر هویت و ارزش های خانوادگی اثرگذار باشد و آن را کاهش دهد (05/0>P).نتیجه گیری: بر این اساس می توان گفت که بیشتر از آن که نوع استفاده از فضای مجازی بر ارزش ها و هویت خانواده تاثیرگذار باشد، میزان استفاده از آن منجر به نزول هویت و ارزش ها در خانواده به اندازه متوسطی می گردد.
مقایسه اتحاد درمانی در بیماران با اختتام موفق روان درمانی و بیماران با اختتام زودرس روان درمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۱
29 - 60
حوزههای تخصصی:
امروزه ختم زودرس روان درمانی به عنوان یک مشکل بزرگ در کار متخصصان بهداشت روانی مشخص شده است. عوامل زیادی در بروز این امر نقش دارند. هدف از انجام پژوهش حاضر مقایسه دو گروه بیماران با اختتام موفق روان درمانی و اختتام زودرس روان درمانی در اتحاد درمانی بود. طرح پژوهش حاضر علی مقایسه ای بود که در آن به مقایسه دو گروه در متغیر مطالعه پرداخته شد. جامعه آماری پژوهش حاضر تمامی بیماران مراجعه کننده به کلینیک های سلامت روان، کلینیک های درد و مراکز درمانی سوء مصرف مواد سطح شهر مشهد بود که به شیوه نمونه گیری هدفمند در طول 9 ماه از دی ماه 1399 تا شهریور 1400 تعداد 60 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردیدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه ی اطلاعات جمعیت شناختی، مقیاس تجدید نظر شده ی اتحادکاری(WAI-SR) و مقیاس پیامد درمانی (OQ®-42.2) بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS-19، یافته های توصیفی و آزمون تی تست مستقل استفاده گردید. میانگین و انحراف استاندارد سنی جمعیت مورد مطالعه به ترتیب 37/38 و 6/98 بود. میانگین اتحاد درمانی در گروه با اختتام موفق روان درمانی 42 حاصل شد که بیشتر از گروه با اختتام زودرس روان درمانی (26/13) است. نتایج آزمون تی- تست دو گروه مستقل نیز نشان داد دو گروه از لحاظ آماری با یکدیگر در اتحاد درمانی تفاوت معنی دار داشتند (05/0P<). نتایج پژوهش حاضر نشان داد اتحاد درمانی در بین دو گروه تفاوت معناداری داشت. متخصصان حوزه سلامت روان و روانپزشکی جهت کاهش و جلوگیری از بروز اختتام زودرس روان درمانی نیاز است به فرایند روان درمانی و عوامل تاثیرگذار بر روند آن، توجه به سزایی داشته باشند.
بررسی تأثیر گروه درمانی شناختی رفتاری بر عزت نفس و خوش بینی بیماران مبتلابه افسردگی اساسی مراجعه کننده به مرکز آموزشی درمانی رازی تهران درسال 1401
حوزههای تخصصی:
اختلال افسردگی اساسی یک بیماری رایج روان شناختی همراه با پیامدهایی با بار منفی فردی و اجتماعی است. این پژوهش باهدف تعیین تأثیر گروه درمانی شناختی رفتاری بر عزت نفس و خوش بینی بیماران مبتلابه افسردگی اساسی مراجعه کننده به مرکز آموزشی درمانی رازی تهران انجام شد. در این کار آزمایی بالینی تعداد 80 نفر از بیماران با تشخیص افسردگی اساسی بستری در مرکز آموزشی درمانی رازی تهران به طور تصادفی در دو گروه کنترل و مداخله قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها سه پرسشنامه شامل: فرم ثبت اطلاعات دموگرافیک، مقیاس عزت نفس روزنبرگ و خوش بینی شییر وکارور بود که قبل از مداخله به صورت پیش آزمون تکمیل شد. مداخله ای به صورت گروه درمانی شناختی رفتاری علاوه بر درمان های روتین برای هر گروه مداخله طی 8 جلسه 90 دقیقه ای با تواتر دو جلسه در هفته برگزار شد و مجدداً پرسشنامه ها در قالب پس آزمون، بلافاصله، سه ماه بعد از آخرین جلسه گروه درمانی، توسط واحدهای موردپژوهش تکمیل گردید. نتایج این مطالعه نشان داد که بین نمرات عزت نفس و خوش بینی در طی بازه های زمانی قبل از مداخله، بلافاصله، سه ماه بعد و شش ماه بعد در دو گروه کنترل و مداخله تفاوت آماری معناداری یافت شد که بیانگر اثربخشی مداخله انجام شده می باشد(p<0/05). در پایان نتایج مطالعه حاضر بیان کننده اثربخشی گروه درمانی شناختی رفتاری بر عزت نفس و خوش بینی بیماران مبتلابه افسردگی اساسی در مرکز آموزشی درمانی رازی تهران است.
رابطه اضطراب کرونا ، بهزیستی روانشناختی و خودکار آمدی فردی: نقش تعدیلگر اضطراب وداع با زندگی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
در دوران شیوع همه گیری COVID-19 به دلایل مختلف افراد اضطرابی را تجربه کردند که بر ابعاد مختلف روانشناختی آنها تاثیر گذار بوده که در این پژوهش جایگاه اضطراب مرگ در روابط بین اضطراب کرونا، بهزیستی روانشناختی و خودکار امدی فردی مورد بررسی قرار گرفته است. طرح این پژوهش از نوع طرح های همبستگی بوده است. جامعه آماری این پژوهش کلیه زنان و مردان شهر اصفهان در بازه سنی 18 تا 50 سال بودند که نمونه به صورت تصادفی از دو منطقه شهری انتخاب شد. افراد به پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف، پرسشنامه خودکارآمدی شرر و مادوکس، پرسشنامه اضطراب کرونا و پرسشنامه اضطراب مرگ تمپلر پاسخ دادند. به منظور تحلیل داده ها در نرم افزار SPSS از آزمون معنی داری ضرایب همبستگی پیرسون و برای تحلیل رگرسیون چندگانه از برنامه الحاقی پردازش گر هایس استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که هر یک از متغیرهای اضطراب کرونا و اضطراب مرگ پیش بین معنی دار خودکارآمدی بودند. اما سهم خالص تعامل اضطراب کرونا واضطراب مرگ در پیش بینی خودکارآمدی برابر با 3/0 درصد و معنی دار نیست(05/0>p). متغیرهای اضطراب کرونا و اضطراب مرگ پیش بین معنی دار بهزیستی روانشناختی بودند.نتایج این پژوهش نشان داد اضطراب مرگ نقش تعدیلی معنی داری در رابطه بین اضطراب کرونا و بهزیستی روانشناختی دارد. اما اضطراب مرگ نقش تعدیلی معنی داری در رابطه بین اضطراب کرونا و خودکارآمدی ندارد.
اثر بخشی مشاوره گروهی به شیوه شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (MBCT) برشفقت ورزی به خود و تاب آوری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش مقایسه اثر بخشی مشاوره گروهی به شیوه شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی برشفقت به خود، و تاب آوری خانوادگی مادران کودکان آموزش بود. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با انجام پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه و یک دوره پیگیری 5 ماه بود . نمونه گیری به صورت نمونه گیری تصادفی ساده انجام شد. جامعه آماری شامل مادران کودکان آموزش پذیر در سال 1400-1401 در شهر های ملارد و شهریار بود از میان لیست جامعه آماری (24) نفر با استفاده از اعداد تصادفی انتخاب شدند و در دو گروه آزمایشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی گروه گواه، قرار داده شدند. مداخله آموزشی با استفاده از بسته آموزشی کران 2009 در 8 جلسه 2 ساعته برای گروه آزمایشی انجام شد روش تجزیه و تحلیل داده ها، تحلیل کو واریانس چند متغییری (آنوا) بود. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار (SPSS 22) استفاده شد. از پرسشنامه های شفقت به خود ،نف 2003 و تاب آوری خانوادگی سیکسبی 2005 به عنوان ابزار استفاده شد نتایج نشان داد که شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی به شیوه مشاوره گروهی بر افزایش شفقت به خود، و تاب آوری خانوادگی مادران کودکان آموزش پذیر تأثیر دارد (001/0P<) و این تأثیر در مرحله پیگیری 5 ماه دارای ثبات بود. (001/0P<) با توجه به یافته های این پژوهش می توان از روش مشاوره گروهی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی برای افزایش شفقت به خود و تاب آوری خانوادگی استفاده نمود .
نقش میانجی حمایت اجتماعی ادراک شده در ارتباط بین راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و اضطراب بیماری کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
65 - 77
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی رابطه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و اضطراب بیماری کرونا با واسطه گری حمایت اجتماعی انجام شد. طرح پژوهش، توصیفی- همبستگی و جامعه ی آماری شامل دانشجویان شاغل به تحصیل دانشگاه شیراز در سال تحصیلی 1400-1399 بود که از این تعداد، 293 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به مقیاس اضطراب بیماری کرونا علی پور و همکاران، مقیاس چند بعدی حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت و همکاران و فرم کوتاه پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و کرایج پاسخ دادند. نتایج نشان داد همبستگی منفی معنی داری بین راهبردهای سازگارانه تنظیم شناختی هیجان با اضطراب بیماری کرونا و همبستگی مثبت معنی داری بین راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان و اضطراب بیماری کرونا وجود دارد. همچنین راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، هم به طور مستقیم و هم به طور غیرمستقیم از طریق حمایت اجتماعی با اضطراب بیماری کرونا، رابطه معنی داری داشتند. شاخص های نیکویی برازش نیز حاکی از برازندگی مطلوب مدل پیشنهادی بود. این نتایج علاوه بر تبیین نقش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در بروز اضطراب، اهمیت توجه به این راهبردها به ویژه راهبردهای سازگارانه را در کنار ارتقاء حمایت اجتماعی خاطرنشان می سازد.
راهکارهای افزایش معناداری زندگی دربین نوجوانان
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
16 - 23
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله راهکارهای افزایش معناداری زندگی دربین نوجوانان است .بسیاری ازتغییرات فیزیولوژیکی ،روانی اجتماعی درون شخص درطول این دوره اززندگی رخ می دهد.دوره نوجوانی دوره ای است که فردبیشترازدوران کودکی ،کشمکش واشفتگی روانی راتجربه می کندوبه جستجوی بیشتر،جهت یافتن معنای زندگی خودمی پردازد.داشتن معناوهدف درزندگی می توانددرحل بحران هویتی که نوجوان به طورمعمول درطی این دوره زمانی باان مواجهه است ،کمک نماید. با توجه به اهمیت معنای زندگی در سلامت جسمی و روانی نوجوانان، مطالعه حاضر با هدف مروری بر مؤلفه های مرتبط با معنای زندگی در نوجوانان انجام شد.مطالعه ای مروری حاضرباجستجودرمنابع اطلاعاتی sid،Googlescholar،magiran،civilica ، حوزه انجام شد.مقالات مرتبط با تمرکزبرموضوع موردپژوهش ازسال 1386 تا 1402استخراج شد. مطالعات نشان میدهدکه سلامت روانی مفهومی پیچیده بااجزای مختلف است که ابعادان شامل استقلال ،تسلط محیطی ،رشدشخصی ،روابط مثبت بادیگران ،هدف درزندگی وخودپذیرشی می باشد.تمامی این عوامل می توانندبه عنوان اجزای کلیدی درتعریف سلامت روانی درنظرگرفته شوند.ازسوی دیگرمعنای زندگی به طورپیوسته باپیامدهای سلامت روانی مثبت درارتباط است.نتایج نشان میدهدکه یکی از تکالیف مهم تحولی انسان روند شکل گیری هویت است و تکوین هویت موفق با معنای زندگی ارتباط مستقیم دارد. هویت جنبه درونی و اساسی است که به کمک آن یک فرد با گذشته خود مرتبط می شود واحساس تداوم و یکپارچگی می کنند.
مرور نظری ارتباط فرسودگی تحصیلی، هوش معنوی و تاب آوری روان شناختی
حوزههای تخصصی:
زمینه: فراگیران در حین تحصیل با استرس ها و فشارهایی روبه رو می شوند که گاهی باعث نگرش و احساس منفی نسبت به درس و محیط تحصیل و در نهایت فرسودگی تحصیلی می شود. فرسودگی تحصیلی باعث ایجاد احساس خستگی جسمی، هیجانی، بی علاقگی و ناکارآمدی تحصیلی و در نهایت افت تحصیلی می شود. به همین جهت برای داشتن یک نظام آموزشی اثربخش، باید به وضعیت روانی و تحصیلی فراگیران و کاهش فرسودگی تحصیلی در آن ها توجه داشت.
هدف: این مطالعه با هدف بررسی تعاریف و مبانی نظری سه متغیر فرسودگی تحصیلی، هوش معنوی و تاب آوری روان شناختی و ارتباط نظری و پژوهشی این سه متغیر با یکدیگر صورت پذیرفت. روش جمع آوری اطلاعات به صورت بررسی، مطالعه و جمع آوری اطلاعات از پایان نامه های در دسترس و مرتبط و پژوهش های شش اخیر ایران و خارج با جستجو کلیدواژه های فرسودگی تحصیلی، تاب آوری روان شناختی و هوش معنوی به فارسی و انگلیسی در مجلات پایگاه های معتبر صورت پذیرفت.
روش: روش پژوهش به صورت مروری نظری بر پایان نامه های مرتبط و در دسترس در مورد تاب آوری روان شناختی، هوش معنوی و فرسودگی تحصیلی و پژوهش های شش سال اخیر انجام شده در مورد این متغیرها و ارتباط آن ها با یکدیگر صورت پذیرفت. پس از محدودسازی جست و جو با واژگان فراگیران، دانش آموزان و مقالات علمی مصوب حدود 600 پایان نامه و پژوهش به دست آمد که بعد از بررسی و مطالعه چکیده و متن آن ها، 32 پژوهش و پایان نامه جامع و جدیدتر انتخاب و برای انجام پژوهش حاضر به کار برده شد.
یافته ها: پس از بررسی به این نتیجه دست یافتیم که مبانی نظری و پژوهشی فرسودگی تحصیلی با تاب آوری روان شناختی، فرسودگی تحصیلی با هوش معنوی و هوش معنوی با تاب آوری روان شناختی ارتباط دارد.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده، می توان با آموزش و افزایش مهارت تاب آوری روان شناختی و هوش معنوی فراگیران باعث پیشرفت تحصیلی و کاهش فرسودگی تحصیلی آنان گردید.
مقایسه اثربخشی درمان فرا تشخیصی یکپارچه و روان پویشی کوتاه مدت در بهزیستی فضیلت گرای زنان آسیب دیده از بی وفایی زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روابط فرا زناشویی، یکی از دشواری ها و مشکلاتی است که همواره تهدیدی برای همسران و یکی از مهم ترین آسیب های خانوادگی و اجتماعی در طول زندگی به شمار می آید. هدف پژوهش مقایسه اثربخشی درمان های فراتشخیصی یکپارچه و روان پویشی کوتاه مدت در بهزیستی فضیلت گرای زنان آسیب دیده از بی وفایی زناشویی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی و از طرح پیش آزمون-پس آزمون-پیگیری با گروه کنترل استفاده شد. جامعه آماری زنان آسیب دیده از بی وفایی زناشویی شهر جم در شش ماهه اول 1401 و نمونه آماری 45 نفر از زنان واجدالشرایط و داوطلب مراجعه کننده به مرکز مشاوره مطالعات اجتماعی بودند. پس از ارزیابی، افراد به طور تصادفی به گروههای آزمایش(درمان فراتشخیصی یکپارچه و درمان روان پویشی کوتاه مدت) و گروه کنترل واگذار شدند(هر گروه 15 نفر). سپس گروه روان پویشی کوتاه مدت 12 جلسه و گروه فرا تشخیصی یکپارچه 8 جلسه تحت درمان قرار گرفتند و گروه کنترل در لیست انتظار بود. پس از پایان مداخلات ، پس آزمون و بعد از دو ماه پیگیری انجام شد. ابزار سنجش پرسشنامه بهزیستی فضیلت گرا واترمن و همکاران (2010) بود. برای آزمون فرضیه از تحلیل کوواریانس و نرم افزار SPSS-25 استفاده شد. نتایج نشان داد که درمان فراتشخیصی یکپارچه و درمان پویشی کوتاه مدت در افزایش بهزیستی فضیلت گرا موثر بودند و درمان فراتشخیصی یکپارچه موثرتر از درمان روان پویشی کوتاه مدت بود و این اثر بخشی در طی زمان ماندگار است (P<05). درمان های فراتشخیصی یکپارچه و روان پویشی کوتاه مدت در افزایش بهزیستی فضیلت گرا در زنان آسیب دیده موثر هستند و می توانند در مشاوره آنان مورداستفاده قرار گیرد.