فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۰۲۱ تا ۳٬۰۴۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۴
122 - 131
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی مدل یابی معادلات ساختاری عملکرد جنسی بر اساس کیفیت خواب با نقش میانجی تحمل پریشانی در زنان یائسه مبتلا به دیابت نوع دو بود. مطالعه حاضر از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل زنان یائسه مبتلا به دبابت نوع 2 ساکن شهر تهران در سال 1402 بودند. حجم نمونه بر اساس مدل Kline (2023) و با روش نمونه گیری در دسترس 300 نفر انتخاب شد. ابزار گردآوری داده های پژوهش شامل پرسشنامه عملکرد جنسی زنان (FSFI-6) Isidoriو همکاران (2010)، پرسشنامه کیفیت خواب پیتزبورگ (PSQI) بویس و همکاران (1989) و مقیاس تحمل پریشانی (DTS) سیمونز و گاهر (2005) بود. تحلیل آماری داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و AMOS نسخه 28 انجام گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که اثرات مستقیم اضطراب، افسردگی و تحمل پریشانی بر عملکرد جنسی معنادار بود. همچنین نتایج نشان داد که تحمل پریشانی در رابطه بین کیفیت خواب با عملکرد جنسی نقش میانجی و معنادار دارد. همچنین مدل نهایی پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بود (0/056=RMSEA و 0/05>P-value) و 90 درصد عملکرد جنسی به وسیله کیفیت خواب با نقش میانجی تحمل پریشانی تبیین می شود. بنابراین عملکرد جنسی زنان یائسه مبتلا به دیابت نوع دو می تواند متاثر از کیفیت خواب و تحمل پریشانی آنان باشد. لذا نتیجه گیری می شود که کیفیت خواب نامطلوب با تاثیرگذاری بر تحمل پریشانی موجب نقص در عملکرد جنسی زنان یائسه مبتلا به دیابت نوع دو می شود که بر این اساس پیشنهاد می شود در مداخلات روانشناختی برای این زنان اقدام به بهبود عملکرد جنسی آنان کرد.
مدل یابی معادلات ساختاری ابعاد مرضی شخصیت، طرح واره های هیجانی و سندرم سیندرلا با نگرش به روابط فرا زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۴
255 - 266
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف مدل یابی معادلات ساختاری ابعاد مرضی شخصیت، طرح واره های هیجانی و سندرم سیندرلا با نگرش به روابط فرا زناشویی در دانشجویان دختر دانشگاه گیلان صورت گرفت. روش پژوهش توصیفی همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه پژوهش شامل همه دانشجویان دانشگاه گیلان در سال تحصیلی 1400_1401 بود. تعداد 340 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با استفاده از پرسشنامه های ابعاد مرضی شخصیت گروگر و همکاران (2012)، طرح واره های هیجانی لیهی (2002)، نگرش به روابط فرا زناشویی ینیسری و کوکدمیر (2006) و سندرم سیندرلا دمیر و همکاران (2021) ارزیابی شدند. تجزیه و تحلیل داده ها به وسیله نرم افزار SPSS25 و AMOS24 صورت گرفت. نتایج نشان داد میان ابعاد مرضی شخصیت، طرح واره ها هیجانی و سندرم سیندرلا در نگرش به روابط فرا زناشویی رابطه معنی داری وجود دارد. همچنین نتایج مدل یابی ساختاری نیز بیانگر آن بود که ابعاد مرضی شخصیت، طرح واره ها هیجانی و سندرم سیندرلا رابطه قابل توجهی با نگرش به روابط فرا زناشویی دارند و یافته ها از برازندگی مطلوب مدل موردمطالعه حمایت کردند. از نتایج حاصل شده از پژوهش می توان در جهت طراحی مداخلات پیشگیرانه به منظور کاهش روابط فرا زناشویی استفاده نمود.
تدوین الگوی ساختاری رابطه الگوهای ارتباطی و مهارتهای مقابله با استرس با رضایت از زندگی با میانجی گری تمایزیافتگی فردی در زنان متاهل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۳
205 - 213
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تدوین الگوی ساختاری رابطه الگوهای ارتباطی و مهارتهای مقابله با استرس با رضایت از زندگی با میانجی گری تمایزیافتگی فردی در زنان متاهل بود.روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و به لحاظ هدف کاربردی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمام زنان متاهل شهر تهران در سال 1401-1400 تشکلیل دادند که از میان آنها600 نفر به روش نمونه گیری چندمرحله ای تصادفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش حاضر شامل پرسشنامه های الگوهای ارتباطی کریستنسین و سالوی(1984)، مهارتهای مقابله با استرس بلینگز و موس(1981)، رضایت از زندگی داینر و همکاران(1985) و تمایزیافتگی دریک (2011) بود. روش تحلیل داده ها با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری بود و تحلیل با استفاده از نرم افزار spss-26 و amos-24 صورت گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که مدل از برازش مطلوبی برخوردار بود. نتایج حاصل از ضریب مسیر ستقیم متغیرهای پژوهش در مدل نهایی نشان داد که ضریب مسیر مستقیم بین تعاملات سازنده، راهبرد مساله محور و تمایزیافتگی فردی با رضایت از زندگی زنان از لحاظ آماری معنادار بود. بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که الگوهای ارتباطی و مهارتهای مقابله با استرس با میانجی گری تمایزیافتگی فردی بر رضایت از زندگی زنان متاهل برازش دارد.
پیش بینی میزان گرایش به مصرف مواد مخدر بر اساس عوامل فرهنگی، اجتماعی و خانوادگی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۲
۱۸۸-۱۶۸
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر پیش بینی میزان گرایش به مصرف مواد مخدر بر اساس عوامل فرهنگی، اجتماعی و خانوادگی در دانشجویان بود. روش: روش پژوهش توصیفی-همبستگی بود. از میان دانشجویان استان همدان، 400 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه های محقق ساخته شامل گرایش به مواد مخدر، تضاد خانوادگی، فردگرایی، احساس آنومی، پایبندی دینی و میزان کنترل دانشجو توسط خانواده بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که متغیرهای تضاد خانوادگی، احساس آنومی و فردگرایی رابطه مثبت معنادار و متغیرهای میزان کنترل دانشجو توسط خانواده، پایبندی دینی و عملکرد تحصیلی رابطه منفی معنادار با گرایش دانشجویان به مواد مخدر داشتند. نتایج رگرسیون نیز حاکی از این بود که متغیرهای تضاد خانوادگی، احساس آنومی، فردگرایی، میزان کنترل دانشجو توسط خانواده و پایبندی دینی به طور همزمان با هم توانستند 32 درصد از واریانس گرایش به مواد مخدر را تبیین کنند اما متغیر عملکرد تحصیلی نقشی در پیش بینی میزان گرایش دانشجویان به مواد مخدر نداشت. نتیجه گیری: طبق نتایج به دست آمده، عوامل فرهنگی، اجتماعی و خانوادگی نقش مهمی در پیش بینی گرایش دانشجویان به مصرف مواد مخدر دارند. درنتیجه، برای پیشگیری از شکل گیری عوامل زمینه ساز در گرایش دانشجویان به مصرف مواد مخدر، لازم است عوامل فرهنگی، اجتماعی و خانوادگی در طراحی و اجرای برنامه های پیشگیری از گرایش دانشجویان به مصرف مواد مخدر در نظر گرفته شود. در این راستا، سرمایه گذاری مناسب در کنترل و جهت دهی رفتار دانشجویان به مصرف مواد مخدر باتوجه به متغیرهای شناسایی شده پیشنهاد می شود.
Comparison of self-acceptance, self-compassion and fear of negative evaluation by others in blind, visually impaired and normal people(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Aim: The purpose of this study was to compare self-acceptance, self-compassion and fear of negative evaluation by others in blind, visually impaired and normal people. Method: The method of this causal-comparative research and its statistical population included all blind, partially sighted and sighted people in Ardabil city in 2022. 60 people (30 blind, 30 visually impaired) were selected as the study group using the available sampling method and 30 people (sighted people) were selected as the comparison group through comparison and formed the research sample. They gave. To collect information, Lori's (1983) fear of negative evaluation, Neff's (2003) self-compassion, and Chamberlain and Haga's (2001) unconditional self-acceptance questionnaires were used. The obtained data were analyzed using multivariate and univariate analysis of variance. Findings: The results showed that there is a significant difference between self-acceptance, self-compassion and fear of negative evaluation by others among three groups of blind, partially sighted and normal people. In this way, self-acceptance and self-compassion are lower in blind people than in visually impaired people and lower in visually impaired people than in normal people. Also, in the scale of fear of negative evaluation by others, blind people, visually impaired people and normal people obtained more scores (P < 0.01). Conclusion: Accurate recognition and full attention to individual differences by professionals who provide psychological services to people with visual impairments can lead to the design and detailed educational plans for this group.
The effectiveness of psycho-educational family-oriented interventions based on the integration of systemic approaches on the dimensions of family functioning(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The current study investigated the impact of family-oriented psycho-educational interventions based on integrating systemic approaches on the dimensions of family functioning.
Methods: The research design is a pre-test and post-test experiment using two experimental and control groups. The statistical population included all the families referred to family and marriage counseling centers in Tabriz City under the supervision of the General Department of Sports and Youth of East Azerbaijan Province. In response to advertisements published in these centers, the families volunteered to participate in a psycho-educational course to enhance their family functioning. The volunteers were examined using the family assessment device (FAD), and 20 couples whose scores were average to low were selected as sample members and randomly replaced in the experimental (10 couples) and control (10 couples) groups. The experimental intervention was implemented in 10 sessions, each lasting 120 minutes on the experimental group, and the control group did not receive any intervention. At the end of the intervention, the members of both groups were re-evaluated with the family assessment device. The data was analyzed using univariate covariance analysis.
Results: The results indicated a significant difference in family performance between the groups, showing that the intervention has successfully improved the performance of the families.
Conclusion: The use of systemic family therapy, especially in an integrated form, is effective in improving various family-related components.
The Impact of Mindfulness Training on Occupational Stress and Quality of Life among Operating Room Personnel
حوزههای تخصصی:
Objective: This research demonstrates that the practice of mindfulness training led to a notable decrease in occupational stress and an improvement in the overall quality of life for professionals working in operating rooms.Methods: The method of the present research was practical in nature and quasi-experimental in the form of pretest-posttest with a control group. The statistical population of this research included all operating room experts in Tehran hospitals. 50 people from this community were selected by convenience sampling method and were randomly divided into two experimental (25 people) and control (25 people) groups. Data was collected using standard questionnaires. T tests and ANCOVA were used to analyze data. Results: The results showed that there is no significant difference in both occupational stress and quality of life in the pretest (both P>0.05). However, it was observed that experimental group had significantly lower occupational stress and higher quality of life compared to control group in the posttest (both P=0.001). Finally, the results of ANCOVA showed significant differences between experimental and control groups in both occupational stress and quality of life (both P=0.001).Conclusion: These findings indicate that mindfulness can play a crucial role in managing work-related stress among operating room experts. Consequently, by actively participating in mindfulness activities, it is plausible to create more favorable circumstances for professionals working in operating rooms in terms of their quality of life.
تدوین و امکان سنجی بسته آموزشی جامع مبتنی بر درمان های موج سوم بر تنظیم هیجان و علائم ترک در افراد تحت درمان اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ شهریور ۱۴۰۳ شماره ۶ (پیاپی ۹۹)
۱۹۰-۱۸۱
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تدوین و امکان سنجی بسته آموزشی جامع مبتنی بر درمان های موج سوم بر تنظیم هیجان و علائم ترک در افراد تحت درمان اعتیاد بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل افراد تحت درمان اعتیاد شاغل در مجتمع چادرملو اردکان در سال 1401 بودند. نمونه پژوهش شامل 30 نفر از این افراد بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه استاندارد علایم ترک (COWS، 1990) و پرسش نامه تنظیم هیجان (ERQ، 2003) بود. گروه آزمایش 10 جلسه بسته آموزشی جامع مبتنی بر درمان های موج سوم را دریافت کردند ولی گروه کنترل در لیست انتظار ماند. داده ها به روش تحلیل کوواریانس چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج تحلیل کوواریانس نشان دادبا کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون توانایی تنظیم هیجان در دو گروه تفاوت معناداری در سطح 001/0P< وجود داشت اما بین میانگین پس آزمون علائم ترک دو گروه تفاوت معناداری در سطح08/0P< دیده نشد. با توجه به اثربخشی درمان های موج سوم در کاهش مشکلات بیماران تحت درمان با متادون، پیشنهاد می گردد که این درمان ها به عنوان برنامه مکمل در کنار درمان های دارویی به منظور بهبود مهارت تنظیم هیجان در مراکز درمانی مخصوص اعتیاد بکار گرفته شود.
اثر بخشی زوج درمانی هیجان مدار بر دلزدگی زناشویی در زنان آسیب دیده از خیانت همسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف تعیین اثر بخشی زوج درمانی هیجان مدار بر دلزدگی زناشویی زنان آسیب دیده از خیانت همسر انجام شده است. روش تحقیق به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش گردآوری اطلاعات شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل با سنجش در خط پایه پس از مداخله و پیگیری سه ماهه می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه زنان آسیب دیده از خیانت شهر تهران در سال 1402 بود که به مراکز مشاوره منطقه 1 شهر تهران مراجعه کرده بودند. با توجه به طرح پژوهش، نمونه ای به حجم 30 نفر و به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها پرسشنامه دلزدگی زناشویی را در سه مرحله مورد استفاده قرار گرفت. گروه آزمایش 8 جلسه ی 90 دقیقه ای برنامه ی زوج درمانی هیجان مدار را دریافت کردند و و گروه کنترل که در لیست انتظار قرار داشت هیچ آموزشی دریافت نکرد. داده ها با استفاده تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی تحلیل شدند.نتایج نشان داد که بعد از کنترل اثرات پیش آزمون، تفاوت معناداری بین میانگین پس آزمون دو گروه در دلزدگی زناشویی وجود داشت که می تواند حاکی از اثربخشی مداخله مذکور بر متغیر ذکر شده و نیز پایداری اثربخشی در مرحله پیگیری باشد. نتایج این پژوهش نشان داد که زوج درمانی هیجان مدار می تواند در کاهش دلزدگی زناشویی زنان آسیب دیده از خیانت همسر به عنوان مداخله روانشناسی استفاده شود.
الگوهای متفاوت رابطه ی سرریزشدگی کار-خانواده با اشتیاق کاری و شادکامی: نقش میانجی استرس ادراک شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، الگویابی رابطه سرریزشدگی منفی و مثبت کار-خانواده با اشتیاق کاری و شادکامی با نقش میانجی استرس ادراک شده در شاغلین شهر اصفهان بود.روش: این پژوهش از نوع مقطعی-توصیفی و الگویابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری آن شاغلین شهر اصفهان بودند (1589044 نفر) که با استفاده از فرمول بنتلر و چو (1987) برای تعیین حجم نمونه در پژوهشهای معادلات ساختاری، 279 نفر به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از مقیاس سرریزشدگی مثبت و منفی کار-خانواده گرزیواچ ومارکز(2000)، مقیاس استرس ادراک شده فرم4 سوالی وارتیگ، فورشاو، ساث و وایت (2013)، فهرست شادکامی آکسفورد هیلزوآرگایل (2002) و مقیاس اشتیاق کاری اوترخت- فرم کوتاه شافلی، باکروسالانووا (2006) استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و AMOS نسخه 24 تحلیل شدند.یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که استرس ادراک شده در رابطه بین سرریزشدگی منفی کار-خانواده با اشتیاق کاری نقش میانجی کامل و در رابطه با شادکامی نقش میانجی جزئی دارد. رابطه مستقیم سرریزشدگی منفی وشادکامی نیزمعناداربود (17/0-β= و 01/0p<). رابطه مستقیم سرریزشدگی مثبت کار-خانواده بااشتیاق کاری (31/0+β= و 01/0p<) وشادکامی (35/0+β= و 01/0p<) معناداربود واسترس ادراک شده نقش میانجی دراین رابطه ایفانکرد. الگوی نهایی پژوهش، برازش مطلوبی باداده ها داشت (075/0+RMSEA= و 01/0p<) و 28درصدواریانس اشتیاق کاری و20 درصدواریانس شادکامی راتبیین کرد.نتیجه گیری: با توجه به مسیرهای متفاوت رابطه سرریزشدگی مثبت ومنفی بااشتیاق کاری وشادکامی ونقش متفاوت استرس ادراک شده دراین روابط،سازمانها باید اقدامات خودرا برمبنای این الگوها برای تاثیرگذاری حداکثری روی اشتیاق کاری و شادکامی تنظیم کنند.
مدل یابی معادلات ساختاری نقش میانجی رفتارهای خودمراقبتی در رابطه بین ذهن آگاهی و شفقت به خود با پریشانی روانشناختی بیماران دیالیزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۶
260 - 273
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی مدل یابی معادلات ساختاری نقش میانجی رفتارهای خودمراقبتی در رابطه بین ذهن آگاهی و شفقت به خود با پریشانی روانشناختی بیماران دیالیزی بود. روش این مطالعه توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش بیماران دیالیزی شهر کاشان از فروردین تا مرداد سال 1403 بودند. حجم نمونه بر اساس مدل کلاین(2023) و با روش نمونه گیری هدفمند 300 نفر انتخاب شد. ابزار گردآوری داده های پژوهش شامل مقیاس پریشانی روانشناختی کسلر(K-10) کسلر و همکاران(2003)، سیاهه ذهن آگاهی فرایبورگ(FMI) والش و همکاران(2006)، فرم کوتاه مقیاس شفقت به خود(SF-SCS) رائس و همکاران(2011) و مقیاس تجربه توان خودمراقبتی(ESCAS) کئرنی و فلیسچر(1979) بود. داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری تحلیل شد. نرم افزار تحلیل داده ها برنامه SPSS و AMOS نسخه 28 بود. یافته های پژوهش نشان داد که اثرات مستقیم ذهن آگاهی(0/62-=β و 0/001=sig) و شفقت به خود (0/53- =β و 0/001=sig) بر پریشانی روانشناختی معنادار بود. همچنین نتایج نشان داد که رفتارهای خودمراقبتی در رابطه بین ذهن آگاهی (0/50- =β و 0/001=sig) و شفقت به خود (0/47- =β و 0/002=sig) با پریشانی روانشناختی نقش میانجی و معنادار دارد. مدل نهایی پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بود (0/05=RMSEA و 0/05>p). با توجه به یافته های این پژوهش و اهمیت نقش ذهن آگاهی و شفقت به خود در پریشانی روانشناختی بیماران دیالیزی استفاده از آموزش ذهن آگاهی و درمان مبتنی بر شفقت به خود برای بهبود پریشانی روانشناختی در این بیماران پیشنهاد می شود.
شناسایی و مدل یابی مؤلفه های شناختی الگوی ترغیب به رفتار کارآفرینانه (یک مطالعه کیفی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۴
93 - 124
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش واکاوی مؤلفه های شناختی بود که در فرایند ترغیب به رفتار کارآفرینانه نقش علی ایفا کردند. روش پژوهش کیفی و بر اساس نظریه داده بنیاد بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کارآفرینان صنایع تبدیلی کشاورزی استان مازندران در مقطع زمانی زمستان 1400 تا بهار 1401 و نمونه آماری پژوهش 21 نفر از خبرگان سازمانی و نظری بودند که به روش نمونه برداری هدفمند و از نوع گلوله برفی شناسایی و با استفاده از روش مصاحبه نیمه ساختاریافته مورد مطالعه قرار گرفتند. داده های گردآوری شده براساس شیوه اشتراوس و کوربین (1998) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های فرآیند کدگذاری 275 کد باز بود که پس از گذراندن مراحل کدگذاری باز، مرکزی و انتخابی. 25 مقوله فرعی و 11 مقوله اصلی شناسایی و در 5 محور طبقه بندی شدند که عبارتند از: انگیزش شناختی (ادراک نیازهای مالی و نیاز روان شناختی)، بسترهای شناختی (نگرش کارآفرینانه، توانائی های آموخته شده کارآفرینی، ویژگی های شخصیتی و کارآفرینانه)، مداخله گرها (مداخلات شناختی)، راهبردها (خودشکوفایی، تفکر کارآفرینانه، ساختارسازی) و پیامدها (نتایج شناختی و نتایج فراشناختی) حول مقوله محوری (مؤلفه های شناختی الگوی ترغیب). نتایج در قالب الگوهای پارادایمی و مفهومی شکل گرفت. یافته های این مطالعه می تواند در سطح کلان برای سیاست-گذاران کشوری و مدیران اجرایی بخش دولتی و خصوصی و در سطح خرد برای ترغیب دانشجویان و علاقمندان به کارآفرینی مورد استفاده واقع شود.
مقایسه اثربخشی گروه درمانی شناختی-رفتاری و بهشیاری مبتنی بر شناخت بر کاهش عود در افراد وابسته به مواد افیونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۳)
33 - 46
حوزههای تخصصی:
مقدمه: عود مصرف مواد افیونی از چالش های مهم درمان وابستگی است و روش های مؤثر درمانی می توانند نقش بسزایی در کاهش آن داشته باشند. این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی گروه درمانی شناختی-رفتاری و گروه درمانی بهشیاری مبتنی بر شناخت در کاهش عود در افراد وابسته به مواد افیونی انجام شد روش: مطالعه به روش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل صورت گرفت. جامعه آماری شامل افراد وابسته به مواد افیونی مراجعه کننده به مرکز ترک اعتیاد شهرستان سرپل ذهاب در نیمه اول سال 1396 بود. از میان داوطلبان واجد شرایط، 36 نفر با تشخیص وابستگی به مواد افیونی به صورت تصادفی انتخاب و در سه گروه 12 نفری (گروه درمانی شناختی-رفتاری، گروه درمانی بهشیاری مبتنی بر شناخت، و گروه کنترل) جایگزین شدند. داده ها با استفاده از مقیاس پیش بینی عود گردآوری شد. گروه درمانی بهشیاری مبتنی بر شناخت در 8 جلسه 2 ساعته و گروه درمانی شناختی-رفتاری در 12 جلسه 90 دقیقه ای ارائه شد. یافته ها: نتایج تحلیل ها نشان داد بین سه گروه تفاوت معناداری از نظر تأثیر بر قدرت میل (36/0=η²، 001/0p<)، احتمال مصرف (41/0=η²، 001/0p<)، و ترکیب خطی خرده مقیاس های قدرت میل و احتمال مصرف (77/0=η²، 001/0p< ) وجود دارد. گروه بهشیاری مبتنی بر شناخت نسبت به گروه شناختی-رفتاری و گروه کنترل نمرات پایین تری در قدرت میل و احتمال مصرف مواد داشت. نتیجه گیری: هر دو روش گروه درمانی شناختی-رفتاری و بهشیاری مبتنی بر شناخت در کاهش عود مواد افیونی مؤثرند، اما روش بهشیاری مبتنی بر شناخت اثربخشی بیشتری نشان داد. این یافته ها بر لزوم بهره گیری از مداخلات مبتنی بر بهشیاری در درمان وابستگی به مواد تأکید دارد.
مقیاس یادگیری خودراهبر برای دانشجویان: روایی، پایایی و تغییرناپذیری اندازه گیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۷
83 - 106
حوزههای تخصصی:
توانش یادگیری خودراهبر، که در پاسخ به تغییرات سریعِ جوامع مدرن، به مثابه یک مهارتِ بقا، نقش می آفریند، در بسیاری از کشورهای جهان، به عنوانِ یکی از هدف های اصلی آموزشی، تلقی می شود. بنابراین، این پژوهش با هدف تحلیل ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی مقیاس یادگیری خودراهبر(Lounsbury & Gibson, 2006) در دانشجویان انجام شد. در این پژوهش پیمایشی توصیفی، 400 دانشجوی کارشناسی دانشگاه شهید بهشتی (200 مرد و 200 زن) با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، انتخاب شدند. دانشجویان به مقیاس یادگیری خودراهبر، مقیاس نظم بخشی انگیزشی (Kim, Brady & Wolters, 2018) و مقیاس پایستگی انگیزشی(Constantin, Holman & Hojbota, 2012) پاسخ دادند. در بخش نخست، نتایج تحلیل مولفه های اصلی، بر ساختار تک عاملی مقیاس، تاکید کرد. در ادامه، در حالی که نتایج تحلیل عاملی تاییدی، ساختار تک عاملی مقیاس را تایید کرد، نتایج تحلیل عاملی تاییدی چندگروهی نیز از هم ارزی جنسیتی ساختار عاملی، حمایت کرد. یافته مربوط به آلفای کرونباخ نیز نشان داد که مقیاس از نظر درونی هماهنگ بود. نتایج مربوط به همبستگی بین یادگیری خودراهبر با نظم بخشی و پایستگی انگیزشی، شواهد متقتنی در دفاع از روایی همگرا مقیاس، فراهم آورد. در مجموع، مطالعه حاضر با تدارک شواهدی در دفاع از روایی و پایانی نسخه فارسی مقیاس یادگیری خودراهبر در دانشجویان نشان داد که مقیاس مزبور برای سنجش یادگیری خودراهبر در بافت دانشگاهی ایران، ابزاری قابل استفاده بود. نتایج این مطالعه، همچنین، موافق با دیگر شواهد تجربی از طریق تاکید بر برخی همبسته های انگیزشی یادگیری خودراهبر مانند نظم بخشی و پایستگی انگیزشی، در گستراندن دامنه موضوعی ایده بسیط یادگیری خودراهبر و خودانگیخته از نقشی بنیادین، برخوردار بود.
بررسی ویژگی ها علم سنجی و روند انتشاراتی مدارک سلب اعتبار شده حوزه روان شناسی در پایگاه استنادی وب آوساینس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۶
108 - 126
حوزههای تخصصی:
سلب اعتبار روشی ضروری برای تصحیح متون علمی و اطلاع رسانی به مخاطبان در مورد خطاهای قابل توجه رخ داده در بروندادهای علمی است. هدف مطالعه حاضر بررسی علم سنجی بروندادهای سلب اعتبار شده در حوزه روان شناسی نمایه شده در پایگاه استنادی وب آوساینس و شناسایی روند انتشاراتی آنها است. لذا با استفاده از رویکرد کمی و روش پیمایشی 382 مدرک سلب اعتبار شده حوزه روان شناسی با جستجوی پیشرفته در پایگاه وب آوساینس بدون درنظر گرفتن بازه زمانی خاص به روش سرشماری مورد مطالعه قرار گرفتند. ویژگی هایی از قبیل روند انتشاراتی و استنادی مدارک سلب اعتبار شده حوزه روان شناسی بر اساس سال، انواع زبان نگارش و قالب رایج انتشاراتی، حامیان مالی و پرتولیدترین ناشران و نشریه های مدارک سلب اعتبار شده حوزه روان شناسی شناسایی شده است. با توجه به نتیجه به دست آمده مشخص است که در سال 2020 بیشترین تعداد مدارک سلب اعتبار شده برابر با 31 مدرک است و با الگو برازش توانی روندی صعودی دارد که تا سال 2055 به دو برابر میزان خود می رسد. همچنین درصد بالایی از مدارک مورد حمایت مالی مؤسسه Fundamental Research Funds for The Central Universities سلب اعتبار شده است. علاوه بر این بر اساس یافته ها تعداد مدارک سلب اعتبار شده یک نشریه با مجموع تعداد مدارک منتشرشده آن، تعداد استنادها و ضریب تمرکز خودارجاعی نرمال شده رابطه معنا دارد. اغلب این مدارک در قالب مقاله پژوهشی، انگلیسی و تماماً دسترسی آزاد منتشر شده اند؛ بنابراین بر اساس یافته های این پژوهش لازم است سیاست گذاران علمی ضمن جلوگیری از انتشار نادرست یا نفوذ داده هایی غلط به پژوهش های حوزه روانشناسی، به بررسی بیشتر در مورد سایر ابعاد مدارک سلب اعتبار شده این حوزه ادامه دهند تا از ورود مواردی مشابه به علم جلوگیری کنند.
اثربخشی تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای بر ولع مصرف و سبک های تصمیم گیری در افراد مصرف کننده مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۱
31 - 54
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای بر ولع مصرف و سبک های تصمیم گیری در افراد مصرف کننده مواد انجام شد. روش: روش این مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و با گروه کنترل بود. جامعه آم اری ای ن پژوهش شامل افراد مصرف کننده مواد شهر اردبیل در سال 1400 بود که به مراکز ترک اعتیاد مراجعه کرده بودند. از این بین، 30 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. شرکت کنندگان گروه آزمایش تحت 15 جلسه 20 دقیقه ای تحریک آندی منطقه F3 و تحریک کاتدی منطقه F4 قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس کوتاه ولع مصرف مواد و پرسشنامه سبک های تصمیم گیری کلی استفاده شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل کواریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که تفاوت معنی داری بین دو گروه آزمایش و کنترل در متغیرهای سبک های تصمیم گیری عقلایی، شهودی، وابستگی، آنی و اجتنابی و همچنین ولع مصرف وجود داشت. نتیجه گیری: این نتایج حاکی از اختلال عملکردی مناطق پیش پیشانی در ولع مصرف و فرایندهای تصمیم گیری در مصرف کنندگان مواد است و تحریک الکتریکی این مناطق نیز می تواند مداخله ای اثربخش در کاهش این نارسایی ها باشد.
مقایسه فشار زمانی و اضطراب مربوط به شغل در کارکنان دارای فرسودگی شغلی بالا و فرسودگی شغلی پایین سازمان تامین اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ فروردین ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۹۴)
151 - 160
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه فشار زمانی و اضطراب مربوط به شغل در کارکنان دارای فرسودگی شغلی بالا و فرسودگی شغلی پایین سازمان تأمین اجتماعی بود. پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش علی- مقایسه ای بود. جامعه پژوهش را کلیه کارکنان مرد و زن شاغل در سازمان تأمین اجتماعی شهر تهران در سال 1400- 1399 تشکیل دادند که از بین آنها 50 کارمند دارای فرسودگی شغلی بالا و 50 کارمند دارای فرسودگی شغلی پایین به عنوان نمونه و به صورت هدفمند انتخاب شدند. ابزار پژوهش حاضر شامل پرسشنامه فرسودگی شغلی مسلش و همکاران (MBI، 1981) و استرس شغلی پارکر و همکاران (MPS، 1983) بود. داده های پژوهش، به روش تحلیل واریانس چند متغیره (MANOVA) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد بین مقایسه فشار زمانی و اضطراب مربوط به شغل در کارکنان دارای فرسودگی شغلی بالا و کارکنان دارای فرسودگی شغلی پایین تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>P)؛ به طوری که اندازه اثر حاکی از آن است که حدود 7/58 درصد از تغییرات فشار زمانی و 57 درصد از تغییرات اضطراب مربوط به شغل در کارکنان سازمان تأمین اجتماعی تحت تأثیر «میزان فرسودگی شغلی» در آن ها است. از یافته های فوق می توان نتیجه گرفت که فرسودگی شغلی در افزایش فشار زمانی و اضطراب مربوط به شغل در کارکنان سازمان تأمین اجتماعی موثر است.
اثربخشی برنامه آموزش تاب آوری و سرسختی روانشناختی بر رضایت شغلی و انگیزه پیشرفت (مورد مطالعه: کارکنان شرکت گاز البرز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ فروردین ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۹۴)
211 - 222
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه آموزش تاب آوری و سرسختی روانشناختی بر رضایت شغلی و انگیزه پیشرفت کارکنان شرکت گاز البرز در سال 1401 انجام گرفت. روش پژوهش، نیمه آزمایشی و به لحاظ هدف کاربردی می باشد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه کارکنان شرکت گاز البرز تشکیل می دهدکه از بین 187 نفری که به روش نمونه گیری تصادفی ساده بررسی شدند، تعداد بیست نفر که نمرات پایین تر از حد متوسط را در متغیرهای تحقیق کسب کرده بودند به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و در تحقیق آزمایشی شرکت کردند. در این تحقیق نمونه های انتخاب شده در دوازده ساعت دوره آموزشی در زمینه تقویت تاب آوری و سرسختی روان شناختی شرکت داده شدند و مجدداً سطح هر چهار متغیر وابسته و مستقل در آنان مورد سنجش قرار گرفت. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های سرسختی کوباسا، تاب آوری کانر و دیویدسون، ارزیابی مسیر پیشرفت شغلی دلانگ و رضایت شغلی اسپکتور(JSS) بهره گرفته شد. داده ها با استفاده از از نرم افزار های SPSS 24 و PLS 2 تحلیل شدند. پس از اطمینان از نرمال بودن داده های تحقیق از آزمون تی جفت شده استفاده شد. تحلیل داده های حاصل از قیاس میانگین نمرات قبل و بعد از مداخله در هر چهار متغیر حاکی از آن است که تفاوت معنی داری در رضایت شغلی، سرسختی روانشناختی، تاب آوری و انگیزه پیشرفت گروه آزمایش قبل و بعد از مداخله وجود دارد، که نشان از تأثیر مداخله آموزشی دارد.
مقایسه اثربخشی بازتوانی شناختی رایانه ای و تمرین های عملی عصب روانشناختی بر حافظه-کاری و نشانگان بالینی کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/بیش فعالی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: باتوجه به افزایش آمار کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی نسبت به سال های گذشته و نیز نیاز جامعه مبنی بر داشتن اطلاعات درست و دقیق علمی پیرامون این اختلال، ضروری است تا با انجام پژوهش و بررسی های دقیق تر در جامعه جهت درمان این اختلال اقدام شود .
هدف: این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی بازتوانی شناختی رایانه ای و تمرین های عملی عصب روانشناختی بر حافظه کاری و نشانگان بالینی کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/بیش فعالی انجام شد.
روش: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه این پژوهش کلیه کودکان 7 تا 11 سال مبتلا به اختلال نقص توجه/بیش فعالی مراجعه کننده به روانپزشکان اطفال و روانشناسان کودک شهر تهران در ماه های فروردین تا شهریور سال 1401 بودند که از بین آنها با روش نمونه گیری هدفمند تعداد 45 کودک انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه مساوی 15 نفری جایگزین شدند. برای جمع آوری اطلاعات از آزمون حافظه کاری وکسلر(WISC-R) و ویرایش چهارم مقیاس سوانسون، نولان و پلهام SNAP-IV بهره برده شد. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و آزمون های تحلیل کوواریانس چند متغیره استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که هر دو مداخله بازتوانی شناختی رایانه ای و تمرین های عملی عصب روانشناختی نسبت به گروه گواه تفاوت معنی داری در مرحله پس آزمون و پیگیری بر حافظه کاری و نشانگان بالینی کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/بیش فعالی ایجاد کرده اند.
نتیجه گیری: نتایج گویایی این است که در متغیرهای حافظه کاری و نشانگان بالینی، آموزش بازتوانی شناختی رایانه ای و تمرین های عملی عصب روانشناختی اثربخشی یکسانی داشته اند.
رابطۀ بین خُلق و خو و مشکلات برونی سازی در کودکان: نقش تعدیل گر ظرفیت تأملی والدینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین نقش تعدیلکنندۀ ظرفیت تأملی مادر در رابطۀ بین خُلقوخوی کودک و مشکلات برونیسازی کودکان بود. طـرح پژوهـش از نـوع همبسـتگی و جامعۀ آماری مادران کودکان 6 تا 8 ساله شهرستان ساوه در ایران بود. 200 نفر از این مادران با روش نمونهبرداری در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامۀ ظرفیت تأملی والدین (لویتن، مایز، نیجسنز و فوناگی، 2017). فهرست رفتاری کودک (آشنباخ و رسکورلا، 2001) و سیاهۀ منش و خُلقوخوی کودکان (کنستانتینو، کلونینجر، کلارک، هاشمی و پریزبک، 2002) را تکمیل کردند. برای تحلیل دادهها از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی استفاده شد. نتایج نشان داد بین پیشذهنیسازی و مشکلات برونیسازی کودکان رابطۀ مثبت و متغیرهای اجتناب از آسیب، نوجویی، وابستگی به پاداش با مشکلات برونیسازی رابطۀ مستقیم دارد. همچنین نتایج نشان داد زیرهمقیاس علاقه و کنجکاوی در حالات ذهنی در رابطۀ بین نوجویی و مشکلات برونیسازی نقش تعدیلکننده دارد. بر این اساس میتوان گفت با افزایش ظرفیت تأملی مادران میتوان از بروز مشکلات در اوایل کودکی بهویژه در کودکان دارای خُلقوخوی دشوار پیشگیری کرد.