مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
خشونت زناشویی
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف :پژوهش حاضر با هدف کشف همسرآزاری روان شناختی مردان علیه زنان در نمونه ای از زوجین ایرانی انجام شد. مواد و روش ها:این پژوهش به لحاظ هدف، بنیادی و از منظر روش، یک طرح کیفی از نوع داده بنیاد بود. جامعه آماری مطالعه را «زنان مورد آزار قرار گرفته از طرف همسر در شهر اصفهان، متخصصان مشاوره خانواده و منابع الکترونیکی، کتاب، پایان نامه و مجلات معتبر» تشکیل داد. نمونه گیری به صورت هدفمند آغاز شد و تا اشباع مقوله ها ادامه یافت. داده ها مشتمل بر 21 مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته با زنان متأهل آزار دیده، 10 مصاحبه با متخصصان مشاوره خانواده و همچنین، تحلیل محتوای کتب، مقالات و مجلات در ارتباط با همسرآزاری روان شناختی بود. یافته ها:از جمله مصادیق همسرآزاری روان شناختی مردان علیه زنان می توان به «بی توجهی نسبت به همسر، عدم تعهد و مسؤولیت پذیری، رفتار تحکمی، روی آوردن به ارزش های ضد اخلاقی و برخی عادات و ویژگی های شخصیتی آزار دهنده» اشاره نمود. عوامل همسرآزاری نیز شامل عوامل زمینه ای همچون «زمینه اجتماعی، مذهبی، اقتصادی، محیطی، فرهنگی و خانوادگی» بود. عوامل مداخله گر به صورت «عوامل مربوط به مداخله دیگران، ویژگی های فرد آزار دیده و عوامل زمینه ساز» بروز پیدا کرد. عوامل علی شامل «شرایط بین فردی و تیپ های شخصیتی» بود. مهم ترین استراتژی زنان نسبت به همسرآزاری عبارت از «واکنش تهاجمی- تقابلی، سکوت، مسالمت آمیز، تدافعی، اصلاحی و جایگزینی» بود. پیامدهای همسرآزاری روان شناختی نیز به شکل «پیامد های فردی، بین فردی، خانوادگی و اجتماعی» نمایان شد. نتیجه گیری:بر اساس نتایج مطالعه حاضر، همسرآزاری روان شناختی مردان علیه زنان تحت تأثیر عوامل زمینه ای، مداخله گر، روان شناختی و شخصیتی قرار دارد. از این رو، به نظر می رسد مدل برگرفته از تحقیق حاضر بتواند مدل مناسبی جهت استفاده در مداخلات درمانی برای زنان آسیب دیده باشد.
مدل مفهومی عوامل زمینه ساز خشونت زناشویی مردان علیه زنان از دیدگاه مردان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خانواده مهم ترین نهاد اجتماعی است که از دیرباز مورد توجه فرهنگ ها، ادیان و اقوام گوناگون بوده است، اما بروز خشونت در خانواده و بویژه علیه زنان سبب ناسازگاری های می شود که این نهاد اجتماعی را در ایفای نقش خود دچار مشکل می کند. این پژوهش با هدف بررسی عوامل زمینه ساز این نوع خشونت در مصاحبه با مردان، انجام گرفته است. این پژوهش به شیوه کیفی و با استفاده از روش نظریه داده بنیاد انجام شد. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، مشارکت کنندگان، انتخاب شدند و تا رسیدن به اشباع نظری در نهایت 17 مشارکت کننده که دارای تجربه خشونت زناشویی نسبت به همسرشان بودند، مورد مصاحبه نیمه ساختاریافته قرار گرفتند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که خشونت خانگی مردان علیه زنان، دارای ابعاد اصلی فردی، زوجی، خانوادگی و فرا خانوادگی می باشد که خود به مقوله های فرعی تقسیم می شوند. سپس با توجه به نتایج بدست آمده شرایط علی، شرایط زمینه ای و مداخله گر، پدیده، استراتژی های کنش /کنش متقابل و پیامدها استخراج گردیده اند و مدل مفهومی مربوطه و خط داستانی آن، تبیین شد.
بررسی اثربخشی آموزش غنی سازی روابط خانوادگی میلر بر بهزیستی روانشناختی و خشونت زناشویی از نگاه زنان آزار دیده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال دهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۸
147 - 176
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش غنی سازی روابط خانوادگی میلر بر بهزیستی روان شناختی و خشونت زناشویی از نگاه زنان آزار دیده انجام گرفت. طرح پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش تمام زوجین قربانی خشونت زناشویی است که در بازه زمانی بهار 96 به مراکز مشاوره ناحیه 2 شهر مشهد مراجعه کردند که از میان آن ها 30 زوج قربانی خشونت زناشویی به صورت در دسترس و هدفمند انتخاب شد و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 زوج) و کنترل (15 زوج) قرار داده شدند. گروه آزمایشی به مدت 8 جلسه درمان هفتگی 90 دقیقه ای تحت درمان قرار گرفت و گروه گواه طی این مدت هیچ مداخله ای دریافت نکرد. جهت جمع آوری داده ها از مقیاس خشونت زناشویی استراس و همکاران (1996) و بهزیستی روان شناختی ریف (1980) استفاده شد. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون تجزیه وتحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد، آموزش غنی سازی روابط خانوادگی میلر بر بهزیستی روان شناختی و خشونت زناشویی از نگاه زنان آزار دیده تأثیر دارد؛ لازم به ذکر است، ماندگاری اثر درمان بعد از دو ماه حفظ شده است (05/0›p). بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که هرچه روابط بین زوجین غنی تر شد از نظر زنان آزار دیده، بهزیستی روان شناختی آنان بهبود یافت و در اثر این بهبود، خشونت زناشویی همسران آن ها کاسته شد.
نقش میانجی گر راهبردهای تنظیم هیجانی در رابطه بین شخصیت مرزی و خشونت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین نقش میانجی گر راهبردهای تنظیم هیجانی ناسازگارانه در رابطه بین شخصیت مرزی و خشونت زناشویی بود. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمام دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج به تعداد 28000 دانشجو در سال 1393 بود؛ که از میان آن ها به روش نمونه گیری چندمرحله ای 311 دانشجوی متأهل که شرایط ورود به پژوهش را داشتند، انتخاب شد. ابزار پژوهش مقیاس ه ای تاکتیک های تعارضی اِستراوس، همبلی، بانی- مک کوی، و سوگارمن (1996)، نشانه های مرزی بوهوس، لیمبرگر، فرنک، چاپمن، کوهلر و همکاران (2007)، سبک های پاسخ نشخواری نولن- هوکسیما و مارو (1991) و سرکوب خرس سفید وگنر و زاناکاس (1994) بود. پس از حذف 5 آزمودنی پرت، داده های 306 آزمودنی با استفاده از روش الگویابی معادله های ساختاری تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد راهبردهای تنظیم هیجانی نشخوار فکری و سرکوب فکر، رابطه بین شخصیت مرزی و خشونت زناشویی را میانجی گری می کند. نتیجه گیری: افراد دارای شخصیت مرزی برای اجتناب از عاطفه منفی و راهبردهای تنظیم هیجانی ناسازگارانه به برون ریزی خشونت نسبت به همسر خود مبادرت می کنند. از این رو پیشنهاد می شود به عوامل زیست شناختی و روان شناختی دخیل در این اختلال در تدوین برنامه های درمانی توجه شود. لاتین عنوان لاتین: The mediating role of emotion regulation strategies in the relationship between borderline personality and conjugal violence Abstract Aim: The purpose of this study was to determine the mediation role of maladaptive emotion regulation strategies in the relationship between borderline personality and conjugal violence. Method: This study utilized a descriptive correlational design. The statistical population of this study consisted of all the students of the Islamic Azad University of Karaj, N= 28000 in the academic year 2014-15. Of these, only married students who were eligible to enter the study were selected via multistage sampling. Thus, 311 students were selected. Research tools were as follows: the Conflict Tactics Scale (Straus, Hambly, Boney-Mccoy, & Sugarman, 1996); the Borderline Symptom List (Bohus, Limberger, Frank, Chapman, Kühler, 2007); the Ruminative Response Scale (Nolen-Hoeksema & Morrow, 1991) and the White Bear Suppression Inventory (Wegner & Zanakos, 1994). After removal of five outlier respondants, structural equation modeling was used to analyze the data. Results: Results showed that rumination and thought suppression emotion regulation strategies mediate the relationship between borderline personality and conjugal violence. Conclusion: To avoid negative affect and maladaptive emotion regulation strategies, borderline personalities perpetrate to acting out violence towards their partners. Therefore, it is suggested that biological and psychological factors in borderline personality disorder should be considered when designing treatment programs. Keywords: borderline personality, conjugal violence, emotion regulation, strategies
اثربخشی زوج درمانی متمرکز بر خشونت خانگی در خشونت علیه زنان؛ مداخله در رابطه زوجین ناسازگار ساکن شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اینکه خشونت یک مسئله جهان ی است و همه اعضای خانواده را درگیر می کند و به نوعی بر کارکرد خانواده تأثیر می گذارد بسیار مهم است که بر روی راهبردهای درمانی مؤثر که می توانند نه تنها به خانواده بلکه به جامعه نیز کمک کند متمرکز شد. هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی زوج درمانی متمرکز بر خشونت خانگی در خشونت علیه زنان؛ مداخله در رابطه زوجین ناسازگار شهر اهواز است. جامعه ی پژوهش شامل کلیه ی زوج های مراجعه کننده به مراکز مشاوره خصوصی و دولتی شهر اهواز سال 1397 است. نمونه ی پژوهش شامل 4 زوج (8 نفر) از افراد مراجعه کننده به این مراکز بوده که با توجه به پرسشنامه ی خشونت علیه زنان- حاج یحیی، مقیاس سازگاری زوجی و اقرار به خشونت فیزیکی وارد دوره درمان شدند. روش نمونه گیری در این پژوهش نمونه گیری هدفمند بوده است از طرح آزمایشی تک موردی از نوع خط پایه ی چندگانه ی ناهم زمان استفاده شده است. پروتکل درمان در دو فاز 18 جلسه مداخله و 5 مرحله خط پایه و پیگیری اول 45 روزه و پیگیری دوم 3 ماهه در مورد تمام شرکت کننده ها اعمال شد. آزمودنی ها قبل از درمان و در جلسات 4-8-12-16-18 و پیگیری 45 روزه و 3 ماهه توسط پرسشنامه های مذکور مورد تحلیل قرار گرفتند. پاسخ داده ها به روش ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایا و فرمول درصد بهبودی تحلیل شدند. نمره های آزمودنی ها با درص د بهبودی کلی (54/55( در پایان درمان و درص د بهبودی کلی) 78/56( و سطح معنی داری ) 01/0(P< بود. در پایان پیگیری نتایج نشان داد که: زوج درمانی خشونت خانگی باعث کاهش خشونت علیه زنان شد.
مدل سازی معادله ساختاری ارتباط بین منبع کنترل و شخصیت تاریک با خشونت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۶ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۶۴
74-95
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین خشونت زناشویی، منبع کنترل و شخصیت تاریک است. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و همچنین مدل یابی معادلات ساختاری می باشد که هدف از آن بررسی رابطه سازه های نهان برونزا و درونزا موجود در مدل است. جامعه آماری این پژوهش را همه مردان و زنان طلاق گرفته طی شش ماه گذشته(نیمه دوم سال 1394) و مردان و زنان متقاضی طلاق در مراکز قضائی شهر اصفهان، تشکیل می دهند. نمونه شامل 250 نفر بود که با استفاده از روش نمونه گیری ساده انتخاب شدند و 201 نفر پرسشنامه ها را کامل پاسخ دادند. جهت جمع آوری داده ها از ابزارهای مقیاس کنترل درونی- بیرونی راتر، مقیاس شخصیت تاریک(سه تایی تاریک) DT و مقیاس تجدید نظر شده تاکتیک های تعارضی (CTS-2) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی و مدل معادلات ساختاری و همچنین از دو نرم افزار Spss و Amos استفاده شد. یافته های تحقیق نشان داد که منبع کنترل و شخصیت تاریک پیش بینی کننده قوی و معناداری برای خشونت زناشویی است .
مقایسه اثربخشی درمان یکپارچه توحیدی و درمان روابط موضوعی بر خود متمایزسازی و خشونت زوجین
منبع:
زن و فرهنگ سال دهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۹
31-47
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه اثربخشی درمان یکپارچه توحیدی و درمان روابط موضوعی بر خود متمایزسازی و خشونت زوجین شهر مشهد انجام شده است. از جامعه مذکور نمونه ای به حجم 30 نفر به روش در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش هر گروه پنج زوج (10 نفر) و در گروه کنترل پنج زوج (10 نفر) به صورت ساده جایگزین شدند. طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی (پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه تمایز- خود و پرسشنامه خشونت زناشویی استفاده شد. مداخلات بر روی 2 گروه به صورت 10 جلسه دوساعته در هفته انجام شد و گروه کنترل، هیچ درمانی را دریافت نکرد. داده ها با استفاده از آمار استنباطی شامل تحلیل کواریانس چندمتغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که درمان یکپارچه توحیدی و درمان روابط موضوعی با اثربخشی معناداری در خود متمایزسازی و خشونت زوجین همراه بودند، علاوه بر آن نتایج نشان داد که درمان روابط موضوعی در مقایسه با درمان یکپارچه اثربخشی بهتری در افزایش خودمتمایزسازی داشته است و نیز درمان یکپارچه در مقایسه با درمان روابط موضوعی اثربخشی بهتری در کاهش خشونت زناشویی داشته است.
مقایسه سوگیری توجه نسبت به تهدید در کودکان دارای نشانه های اختلالات درونی سازی و برونی سازی شده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۶
135 - 170
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی مقایسه ای سوگیری توجه نسبت به تهدید بین اختلالات درونی سازی شده و برونی سازی شده بود. ابتدا با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای، به والدین 700 نفر از کودکان پسر رده سنی 12-11 سال مقطع ابتدایی در شهرستان تبریز پرسشنامه سی بی سی آل ارائه شد و از بین این تعداد 80 کودک که مبتلا به اختلالات افسردگی، اضطراب، بیش فعالی و پرخاشگری بودند (برای هر اختلال 20 دانش آموز)، انتخاب شدند. سپس نحوه اجرا آزمون به هر دانش آموز توضیح داده شد و نهایتاً با استفاده از آزمون رایانه ای دات- پروب سوگیری توجه در این کودکان بررسی شد. یافته ها نشان داد که سوگیری توجه نسبت به تهدید در کودکان دارای نشانگان افسردگی با کودکان دارای نشانگان پرخاشگری متفاوت می باشد. علاوه بر آن، سوگیری توجه نسبت به تهدید در کودکان دارای نشانگان اضطراب با کودکان دارای نشانگان بیش فعالی متفاوت است ولی بین سوگیری توجه نسبت به تهدید در کودکان دارای نشانگان اضطراب و کودکان داری نشانگان پرخاشگری تفاوتی دیده نشد. همین طور بین سوگیری توجه نسبت به تهدید در کودکان دارای نشانگان افسردگی با کودکان دارای نشانگان بیش فعالی تفاوتی به دست نیامد.
پیش بینی خشونت علیه همسران بر اساس صفات پنج عاملی شخصیت و سبک های دل بستگی شوهران در قرنطینه خانگی دوران شیوع کرونا ویروس (کووید-19)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی پیش بینی خشونت علیه همسران بر اساس صفات پنج عاملی شخصیت و سبک های دل بستگی شوهران در قرنطینه خانگی دوران شیوع کرونا ویروس (کووید-19) بود. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش کلیه زنان متأهل و شوهران آن ها در شهر تهران در دوران شیوع کرونا در سال 1399 بودند. حجم نمونه 150 نفر از این افراد بر اساس فرمول پلنت از تاباکینگ، فیدل و اولمن (2007) و به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به مقیاس پرسشنامه همسر آزاری (WAQ) قهاری، عاطف وحید و یوسفی (1384)، سیاهه تجدیدنظر شده پنج عامل شخصیت (NEO-PI-R) کاستا و مک کری (2008) و مقیاس سبک های دل بستگی بزرگسالان (AAS) کولینز و رید (1990) پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندمتغیره تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین ویژگی های شخصیتی و سبک های دل بستگی شوهران با خشونت علیه زنان رابطه معنادار وجود دارد (0/01>P). نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نیز آشکار کرد که 69/8 درصد واریانس خشونت علیه زنان به وسیله ویژگی های شخصیتی و سبک های دل بستگی شوهران تبیین می شود. یافته های این پژوهش نشان می دهد که ویژگی های شخصیتی و سبک های دل بستگی شوهران نقش مهمی در پیش بینی خشونت علیه زنان در دوران شیوع کرونا ویروس (کووید-19) دارند.
نقش واسطه ای خشونت زناشویی در رابطه بین صفات تاریک شخصیت با فرسودگی زناشویی در زنان متاهل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ خرداد ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۹۶)
205 - 214
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای خشونت زناشویی در رابطه بین صفات تاریک شخصیت با فرسودگی زناشویی در زنان متاهل انجام شد. این پژوهش توصیفی - همبستگی به روش مدلیابی معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری پژوهش، تمامی زنان متاهل مراجعه کننده به مراکز بهزیستی و مشاوره شهر تنکابن در سال 1401 بودند. نمونه پژوهش 278 نفر از زنان متاهل بودند که به روش در دسترس انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از سنجش فرسودگی زناشویی (CBM) پاینز (1996)، پرسش نامه های تاکتیک های حل تعارض (CTS-2) استراس و همکاران (1996) و سه گانه تاریک شخصیت (SD3) جونز و پالهوس (2014) استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد مدل پیشنهادی از برازش مطلوب برخوردار بوده است. همچنین نتایج نشان داد که اثر مستقیم صفات تاریک شخصیت بر خشونت زناشویی و فرسودگی زناشویی و خشونت زناشویی بر فرسودگی زناشویی معنادار بود (05/0>P). در نهایت نتایج نشان داد که نقش میانجی خشونت زناشویی بین صفات تاریک شخصیت و فرسودگی زناشویی معنادار بود (05/0>P). می توان نتیجه گرفت که صفات تاریک شخصیت به صورت مستقیم و به واسطه خشونت زناشویی می توانند بر فرسودگی زناشویی تاثیر داشته باشند.