فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۵٬۵۶۱ تا ۲۵٬۵۸۰ مورد از کل ۳۵٬۵۲۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این مطالعه با هدف بررسی و مقایسه مکانیزمها و سبکهای دفاعی افراد مبتلا به اختلال وسواس- بی اختیاری (OCD )، اختلال اضطراب تعمیم یافته(GAD) و اختلال هراس اجتماعی(SP) انجام پذیرفته است.
روش: نمونه این پژوهش متشکل از افراد مبتلا به اختلال- وسواس بی اختیاری (30 نفر)، اختلال اضطراب تعمیم یافته (30 نفر)، اختلال هراس اجتماعی(30 نفر) و افراد غیر مبتلا(30 نفر) است که توسط روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده اند. ابزار مورد استفاده جهت سنجش مکانیزمهای دفاعی پرسشنامه سبکهای دفاعی (DSQ-40) می باشد. مکانیزمها و سبکهای دفاعی گروههای مبتلا با گروه بهنجار و الگوی مکانیزمهای دفاعی هر چهار گروه با استفاده از روش های آماری مقایسه میانگین ها، و تحلیل واریانس یک راهه و آزمون های تعقیبی با یکدیگر مقایسه شدند.
یافته ها: بررسی های آماری نشان داد که گروه های مبتلا نسبت به گروه غیر مبتلا از سبکهای دفاعی رشد نایافته و روان آزرده به صورت معنا داری بیشتر استفاده می کنند و مشخص شد که میان گروه ها در استفاده برخی از مکانیزمهای دفاعی تفاوت معنا دار وجود دارد. به علاوه مشخص گردید که مشخصه اصلی الگوی دفاعی گروه مبتلایان به اختلال وسواس- بی اختیاری در مقایسه با گروه بهنجار در استفاده زیاد آنها از مکانیزم های دفاعی گذار به عمل، تشکل واکنشی و ابطال است به همین ترتیب مشخصه اصلی الگوی دفاعی گروه مبتلایان به اختلال اضطراب تعمیم یافته در مقایسه با گروه بهنجار در استفاده زیاد آنها از مکانیزم های دفاعی فرافکنی، آرمانی سازی، جسمی سازی و استفاده کمتر آنها از مکانیزم های دفاعی طنز و فرونشانی است و مشخصه اصلی الگوی دفاعی گروه مبتلایان به اختلال هراس اجتماعی در مقایسه با گروه بهنجار در استفاده زیاد آنها از مکانیزم های دفاعی فرافکنی، آرمانی سازی، جسمی سازی و پرخاشگری منفعلانه و استفاده کمتر آنها از مکانیزم دفاعی فرونشانی است.
نتیجه گیری: مطالعه کنونی اهمیت بررسی مکانیزمهای دفاعی را چه در گستره بهنجار و چه در گستره بالینی جهت تشخیص و درمان اختلالات اضطرابی نمایان می سازد. یافته های این پژوهش به طور کلی با یافته های سایر مطالعات قابل مقایسه هستند، با این حال انجام پژوهش در زمینه مکانیزمهای دفاعی در ایران نیازمند توجه بیشتری است.
"تحلیل محتوای مجله های علمی ـ پژوهشی روان شناختی ایران: موضوع و روشهای پژوهش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تحلیل محتوای مقاله هـای علمی ـ پژوهشی در مجله های روان شناسی شکل گرفت. سیصدوهفده مقاله منتشر شده در هفـت مجله علمی ـ پژوهشی بین سالهای 1386-1384، بـه طور تصادفی به 6 پژوهشگر روان شنـاسی ارائه شد تا براساس موضوع و روشهای پژوهشی آنها تحلیـل محتـوا شـوند. پژوهشگر دیگری نیز 20 درصد از مقاله های هدف را به طور تصادفی تحلیل کرد (ضریب توافق بین ارزیابها = 85/0). یافته هـا نشان دادند کـه قلمروهای روان شناسی سلامت، تحولی، تربیتی، بالینی و مشاوره ای، فراوانترین مـوضوعها و استانداردسازی آزمون، همبستگی، مدلهای علی، تجربی و شبـه تجربی فراوانترین روشهای پژوهش بودند. مقاله ای درباره روان شناسی ورزش یا مبتنی بر روشهای کیفی یافت نشد.
نفس چیست ؟
سوءاستفاده از حق طلاق و راهکارهای قانونی مقابله با آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به موجب قانون مدنی، طلاق از اختیارات مرد است. تنها محدودیتی که در قانون ما نسبت به اعمال این حق وجود دارد لزوم مراجعه به دادگاه و رعایت شرایط اغلب شکلی می باشد. وجود حقی با چنین گستردگی خودبه خود ممکن است مورد سوءاستفاده قرار گیرد و اعمال یا عدم اعمال نابه جای آن موجب اضرار زوجه و تحمیل فشارهای ناموجهی بر او گردد. در این پژوهش کوشیده شده به سوءاستفاده از حق طلاق و راه های جلوگیری از آن پرداخته شود و طرق جبران خسارت از زنان مطلقه مورد بررسی قرار گیرد. آن چه از منابع فقهی استنباط می گردد آنست که اگرچه طلاق در دست مرد است اما طلاق های ناموجه و بی جهت امری مذموم و ناپسند دانسته شده اند. در قوانین نیز به طور پراکنده حمایت هایی از زنان در این خصوص صورت گرفته اما هیچ وقت کافی نبوده است. روش هایی که قانون گذار به منظور جلوگیری از سوءاستفاده از حق طلاق مقرر کرده: طلاق خلع، مبارات و طلاق قضائی می باشد. این روش ها در مواردی اعمال می گردند که مرد با عـدم اعمال نابه جای حق طلاق، زن را وادار به ادامه زندگی مشترکی کند که برای او دشوار و غیرقابل تحمل است. به نظر می رسد بتوان جهت جلوگیری از سوءاستفاده از حق طلاق خصوصاً در مواردی که با اعمال نابه جا و ظالمانه آن مواجه هستیم راهکارهای دیگری نیز ارائه داد. از جمله می توان به سلب اثر مورد نظر سوءاستفاده کننده از طلاق و الزام به جبران خسارت از زنی که در اثر وقوع طلاق متحمل صدماتی شده است، اشاره نمود.
اثربخشی درمان شناختی رفتاری وسواس مادران بر افسردگی کودکان آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر درمان شناختی ـ رفتاری وسواس مادران بر کاهش افسردگی کودکان آن ها انجام شده است. به این منظور ابتدا به روش نمونـه گیری تصادفی یکی از نواحی پنج گانـه استان اصفهان انتخاب و سپس به همین روش دو دبستان از این ناحیه برگزیده شدند به مادران 260 دانش آموز کلاس اول و دوم، پرسشنامه وسواس مادزلی و مقیاس سلامت روانی کودک انتاریو (جهت سنجش افسردگی کودک) داده شد.
تحلیل نتایج در مرحله اول، همبستگی 49/0 و معناداری را در سطح 01/0 بین وسواس مادر و اختلالات رفتاری کودک نشان داد. در مرحله دوم از میان کل آزمودنی ها 40 نفر از افرادی که بالاترین نمره را در سیاهه وسواس مادزلی کسب کرده بودند، انتخاب و مورد مصاحبه تشخیصی قرار گرفتند. از این افراد، 32 نفر که بر اساس ملاک های تشخیصی چهارمین ویرایش راهنمای تشخیصی و آمـاری اختلالات روانی (DSMIV) واجد علائم وسواس، تشخیص داده شدند به طور تصادفی در دو گروه 16 نفری آزمایش و کنترل جایگزین گردیدند. نمرات اولیه آزمودنی ها در دو مقیاس نام برده، به عنوان نمره پیش آزمون در نظر گرفته شد. گروه آزمایش، در مدت یک ماه، 8 جلسه 90 دقیقه ای درمان شناختی ـ رفتاری گروهی شامل آرام سازی عضلانی، شناخت خطاهای منطقی، چالش با افکار، مواجهه و جلوگیری از پاسخ را دریافت نمود. بعد از پایان جلسات درمانی، پس آزمون بر روی دو گروه اجرا شد. یک ماه بعد از اجرای پس آزمون نیز آزمون پیگیری انجام گرفت. تحلیل کوواریانس نتایج نشان داد که علائم وسواس مادران گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در مراحل پس آزمون و پیگیری به طور معناداری کاهش یافته است (0001/0P<). افسردگی کودکان گروه آزمایش در مرحله پس آزمون تفـاوت معنـاداری نسبـت بـه گـروه کنتـرل نـداشـت (118/0=P)؛ اما در مرحله پیگیری، نمرات گروه آزمایش کاهش معناداری نسبت به گروه کنترل نشان داد (012/0=P).
تاثیر آموزش در زمینه ایدز بر میزان آگاهی و نگرش دانشجویان
حوزههای تخصصی:
اهداف: شیوع بیماری ایدز در جوامع مختلف در حال افزایش است و دانشجویان به علت عدم آگاهی کافی در این زمینه در معرض خطر ابتلا به ایدز قرار دارند. لذا این مطالعه با هدف بررسی تاثیر آموزش در زمینه بیماری ایدز بر میزان آگاهی و نگرش دانشجویان پسر دانشگاه آزاد اسلامی واحد مهاباد انجام گرفت.
روشها: این مطالعه، نیمهتجربی و از نوع قبل و بعد است. روش نمونهگیری غیرتصادفی ساده و در دسترس بود که 195 پسر مشغول به تحصیل در رشتههای مختلف مقاطع کاردانی و کارشناسی انتخاب شدند. دادهها با استفاده از پرسشنامه در دو مرحله جمعآوری شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از نرمافزار SPSS 13 و روشهای آماری توصیفی و استنباطی از جمله آزمون T و ضریب همبستگی استفاده شد.
یافتهها: 60% دانشجویان، آگاهی درباره بیماری ایدز و راههای پیشگیری از آن را از طریق رادیو و تلویزیون و 3% آنها از خانواده، دوستان و اطرافیان بهدست آورده بودند. میزان آگاهی دانشجویان بعد از آموزش نسبت به قبل از آن افزایش قابلتوجهی یافت و براساس آزمون T این اختلاف معنیدار بود (001/0 >p). 85% نمونهها دارای نگرش منفی و 15% دارای نگرش مثبت نسبت به بیماری بودند. بعد از آموزش، نگرش مثبت به 81% ارتقا و نگرش منفی به 19% کاهش یافت.
نتیجهگیری: در حال حاضر، بسیج مبارزه با گسترش بیماری ایدز ضرورتی اساسی است و دانشگاهها باید بهعنوان یکی از کانونهای اصلی در استراتژی کاهش بیماری ایدز مدنظر قرار گیرند و آموزشهای لازم درخصوص جنبههای بیماری در تمامی دانشگاههای کشور به دانشجویان ارایه شود.
صدا و سیمای پیش دبستان!
رابطه انگیزه پیشرفت مدیران با میزان مشارکت دبیران در تصمیم گیری دبیرستان های شهرستان ارومیه در سال تحصیلی 89-1388
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین انگیزه پیشرفت مدیران با میزان مشارکت دبیران در تصمیم گیری دبیرستان های شهرستان ارومیه در سال تحصیلی 88-89 است. این تحقیق از نوع پیمایشی-همبستگی است. جامعه پژوهش در بر گیرنده کلیه مدیران به تعداد 93 نفر بود که 75 نفر و به ازای هر مدیر 5 دبیر بر اساس فرمول کرجسی و مورگان به عنوان حجم نمونه با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شد. جمع آوری اطلاعات با به کارگیری پرسش نامه انگیزش پیشرفت هرمنس 30 سوالی و پرسشنامه محقق ساخته 38 سوالی جهت سنجش مشارکت دبیران انجام گرفت آزمون های پارامتریک همبستگی پیرسون،tمستقل و تحلیل واریانس یک طرفه بعد از مشخص کردن نرمال بودن توزیع پراکندگی متغیرها با استفاده از آزمون اسمیرنف کولموگروف، برای تجزیه و تحلیل داده ها به کار برده شده است.نتایج تحلیل داده ها نشان داد که بین انگیزه پیشرفت مدیران و مشارکت دبیران، بین سن مدیران و انگیزه پیشرفت انان همبستگی مستقیم معنی داری بدست آمد. اما بین سابقه خدمت مدیران و سابقه مدیریت مدیران با انگیزه پیشرفت انان همبستگی معنی دار نبود.
بررسی رابطه هوش هیجانی و مهارتهای اجتماعی دانش آموزان دختر دوره دبیرستانی تیز هوش و عادی شهرستان خوی در سال تحصیلی 89-88
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی ارتباط هوش هیجانی و مهارتهای اجتماعی دانش آموزان دختر دبیرستانی تیز هوش و عادی شهرستان خوی در سال تحصیلی 1388-89 می باشد. این تحقیق از نظر روش توصیفی و از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری پژوهش، کلیه دانش آموزان دختر تیز هوش و عادی پایه دوم و سوم متوسطه رشته های علوم تجربی و ریاضی فیزیک (شاخه نظری) دبیرستانهای دولتی شهرستان خوی به تعداد 1982 نفر است که از این تعداد 1774 نفر دانش آموز عادی و 118 نفر دانش آموز تیز هوش می باشند تعداد نمونه آماری مطالعه حاضر با استفاده از فرمول کوکران به ترتیب 268 نفر و 51 نفر می باشد که با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، شامل دو پرسشنامه هوش هیجانی (شرینگ) و مهارتهای اجتماعی دانش آموزان (جرج هربرت) است.نتایج مطالعه نشانگر ان بود که بین هوش هیجانی و مهارت های اجتماعی دانش آموزان تیزهوش و عادی رابطه معنی داری وجود ندارد اما میانگین نمرات هوش هیجانی و مهارت های اجتماعی دانش آموزان تیز هوش بطور معنی داری بیشتر از دانش آموزان عادی است.
وضعیت حافظه شرح حال در سه گروه از پسران؛ افسرده، افسرده دارای سوء مصرف مواد و سالم
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف این پژوهش بررسی کلی گویی حافظه شرح حال در نوجوانان پسر افسرده دارای سوء مصرف مواد، افسرده و سالم بود. روش: نمونه مورد بررسی 76 نفر(25 نفر با تشخیص افسردگی، 25 نفر افسرده دارای اختلال سوءمصرف مواد و 26 نفر عادی) از نوجوانان کرمانشاه بودند که گروه ها از لحاظ سن، جنس، میزان تحصیلات و وضعیت تاهل همتاسازی شدند. برای ارزیابی حافظه شرح حال از آزمون حافظه شرح حال ویلیامز و برادبنت (1986) بهره گرفته شد. در تجزیه و تحلیل داده ها، از شاخص آماری مان ویتنی استفاده گردید.
یافته ها: نتایج نشان داد که نوجوانان افسرده، در مقایسه با گروه کنترل (افراد سالم) در بازیابی حافظه شرح حال، میزان کلی گویی بیشتری دارند. نوجوانان افسرده دارای سوء مصرف مواد، نسبت به نوجوانان سالم، از لحاظ میزان کلی گویی حافظه شرح نمرات بیشتری کسب کردند. میزان کلی گویی حافظه شرح حال نوجوانان و جوانان افسرده بالاتر از نوجوانان افسرده دارای سوء مصرف مواد بود.
نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن است که کلی گویی حافظه شرح حال یک خصیصه مهم برای افسردگی، تداوم و عود مجدد آن محسوب می شود.
رفتار سازمانی شهروندی: تبیین بر اساس ابعاد شخصیت، تعهد سازمانی و رضایت شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تبیین رفتار سازمانی شهروندی بر اساس شخصیت، تعهد سازمانی و رضایت شغلی کارکنان دانشگاه تهران انجام شد. در این تحقیق 213 نفر از کارکنان دانشگاه تهران به عنوان نمونه انتخاب شدند. نتایج تحقیق حاکی از آن است که: 1- وضعیت رفتار سازمانی شهروندی، رضایت شغلی و تعهد سازمانی و ابعاد برون گرایی، همسازی، وظیفه شناسی و تجربه پذیری کارکنان دانشگاه تهران، بالاتر از متوسط است. ولی بُعد نوروزگرایی نسبتا نامطلوب است؛ 2- نتایج همبستگی پیرسون نشان می دهد که رفتار سازمانی شهروندی کلی با رضایت شغلی و ابعاد آن (ماهیت کار، شناسایی، موفقیت و مسؤولیت)، تعهد سازمانی و مؤلفه های آن (تعهد عاطفی و تعهد هنجاری) و ابعاد شخصیت (برون-گرایی، همسازی، وظیفه شناسی و تجربه پذیری) رابطه مثبت داشته و در سطح 01/0 معنادار است ولی نوروزگرایی رابطه منفی معناداری با رفتار سازمانی شهروندی دارد؛ 3- تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی نشان داد که مؤلفه مسؤولیت از رضایت شغلی، تعهد عاطفی از تعهد سازمانی و ابعاد وظیفه شناسی، همسازی و تجربه پذیری از شخصیت رفتار سازمانی شهروندی را پیش بینی می-نمایند.
ناتوانایی های یادگیری
نظریه هوش چندگانه و دلالت های آن در طراحی تجارب و فرصت های یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه هوش چندگانه گاردنر، به دلیل اتخاذ نگاهی جامع نگر به توانمندی های ذهنی انسان و مردود شمردن رویکرد خطی، تک ساحتی و یک بُعدی نسبت به هوش، ضمن گسترش دیدگاه برنامه ریزان درسی و کارورزان آموزشی نسبت به راه های یادگیری دانش آموزان، در طراحی و اجرای برنامه های درسی نیز دلالت های کاربردی فراوانی دارد. برنامه ریزان درسی می توانند با استناد به نظریه هوش چندگانه، در مرحله تدوین و طراحی تجارب یادگیری، به عنوان ابزار اصلی تحقّق اهداف برنامه درسی، مجموعه ای متنوع و متعدد از حق انتخاب ها را برای دانش آموزان فراهم کنند، که همخوان با تنوّع و تکثّر هوشی دانش آموزان برای رشد و شکوفایی انواع هوش طراحی و استفاده شود. این مقاله با تأکید بر ابعاد و جنبه های کاربردی نظریه هوش چندگانه، تلاش کرد تا دلالت های عملی این نظریه را در مرحله طراحی فرصت ها و تجارب یادگیری ارائه و مستند کند.
دیدگاه مربیان آموزشی و دانشجویان پرستاری درباره آموزش های بالینی در عرصه
حوزههای تخصصی:
اهداف. کارآموزی پرستاری در عرصه ، قلب آموزش حرفهای پرستاری است. بهمنظور بهبود کیفیت آموزش بالینی، ارزیابی وضعیت این نوع کارآموزیها ضروری بهنظر میرسد؛ لذا این مطالعه با هدف تعیین مشکلات ک ارآموزی در عرصه، از دیدگاه مربیان و دانشجویان پرستاری دانشگاه آزاد اسلامی واحد مهاباد در سال 1387 صورت گرفت.
روشها. در مطالعهای توصیفی- مقطعی، نمونه مورد نظر شامل 6 نفر مربی آموزشی و 30 دانشجوی پرستاری سال آخر دانشگاه آزاد اسلامی واحد مهاباد به روش سرشماری انتخاب شدند. اطلاعات مربوطه به وسیله پرسشنامه پژوهشگرساخته گردآوری شد و از طریق آمار توصیفی شامل توزیع فراوانی، میانگین و انحراف معیار و آمار استنباطی شامل آزمون t بررسی گردید و با نرمفزار SPSS 11 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها. اکثریت مربیان و دانشجویان بیان کردند که نیازی به مربی بالینی نیست و وجود مربی مشاور کافی است و نحوه نظارت مربی مشاور و کسب مهارت در اجرای فرآیند پرستاری، مشخص بودن وظایف دانشجو و مربی و اهداف کارآموزی را خوب تا عالی ارزیابی نمودند. گروه نمونه دسترسی به امکانات رفاهی، هماهنگی بین گروه پرستاری و واحدهای بهداشتی- درمانی، نداشتن زمینه علمی مناسب در بخش و پیروی از عادات نادرست حاکم بر محیط را نسبتا ضعیف تا ضعیف ارزیابی کردند.
نتیجهگیری. پیاده کردن اصول عملی صحیح در کارآموزیهای بالینی برای غلبه بر پیروی از عادات نادرست حاکم بر محیط، ارایه آموزشهای علمی و صحیح در زمینه مراقبت از بیمار و اصلاح معیار ارزشیابی دانشجویان پیشنهاد میشود.
تاثیر خودآموزی کلامی بر بهبود نشانه های مرضی کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف :در این پژوهش اثر خودآموزی کلامی بر علائم مرضی کودکان مبتلا به اختلال بی اعتنایی مقابله ای مورد بررسی قرار گرفت.روش :با بهره گیری از طرح نیمه آزمایشی ، نمونه ای شامل 40 نفر از دانش آموزان پایه چهارم و پنجم مبتلا به اختلال بی اعتنایی مقابله ای از مدارس ابتدایی شهر تبریز انتخاب و پس از جایگزینی تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار جمع آوری اطلاعات : شامل ملاکهای تشخیصی DSM-IV-TR و پرسشنامه علائم مرضی کودکان (CSI-4) (فرم معلم) بود . در فرایند اجرا، گروه آزمایش به مدت 12 جلسهیک ساعتی طی 6 هفته تحت آموزش خودآموزی کلامی قرار گرفت و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. یافته ها: نتایج حاصل از روش تحلیل کوواریانس یک راهه نشان داد که کاربرد و آموزش خودآموزی کلامی موجب بهبود نشانه های مرضی دانش آموزان واجد اختلال بی اعتنایی مقابله ای می شود. نتیجه گیری : با استفاده از این روش آموزشی – درمانی می توان به بهبود نشانه های مرضی دانش آموزان دارای اختلال بی اعتنایی مقابله ای کمک کرد.