فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۵۲۱ تا ۲٬۵۴۰ مورد از کل ۳۶٬۲۵۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
Objective: The current study aimed to examine the effectiveness of Emotion-Focused Couple Therapy (EFCT) on intimacy, marital adjustment, and forgiveness among couples with a history of extramarital affairs. Methods: The research design was a quasi-experimental pretest-posttest with a control group. The study population included all women in Tehran who were affected by their husbands' extramarital relationships in 2022. A sample of 30 women affected by such relationships and visiting counseling centers in District 2 of Tehran was selected through convenience sampling and randomly assigned to either the experimental or control group in equal numbers. The research instruments included the Thompson and Walker (1983) Intimacy Scale, the Spanier (1976) Marital Adjustment Questionnaire, and the Rye et al. (2001) Forgiveness Questionnaire. The experimental group received EFCT in eight 60-minute sessions over a month; the control group was placed on a waiting list. Data were analyzed using repeated measures analysis of variance with the aid of SPSS version 23 software. Findings: The findings indicated that EFCT significantly improved intimacy (p < 0.01), marital adjustment (p < 0.01), and marital forgiveness (p < 0.01). Conclusion: It can be concluded that Emotion-Focused Couple Therapy effectively enhances intimacy, adjustment, and forgiveness in couples with a history of extramarital affairs.
الگوی محیط یادگیری مبتنی بر عامل آموزشی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: محیط یادگیری دارای عناصر و ابزارهایی است که با وجود آن ها امکان استفاده بهینه از محتوای آموزشی را برای یادگیرندگان فراهم و به آن ها در دستیابی به اهداف آموزشی کمک می کند. اما اگر یادگیرندگان در محیط های یادگیری بدون حمایت و توجه رها شوند، امکان کسالت از تنهایی، خستگی از عدم درک محتوای آموزشی و در نهایت ترک محیط یادگیری وجود دارد. به همین دلیل می بایست به نحوی یادگیرنده را در محیط یادگیری حفظ کرد و در مواقع نیاز به وی یاری رساند. حضور عامل آموزشی متحرک در محیط های الکترونیکی می تواند موجب ایجاد انگیزه در یادگیرنده، جلب توجه بیشتر و طولانی تر نسبت به موضوع و در نهایت یادگیری بهتر و درک عمیقتر موضوع آموزشی شود.
روش: در این مطالعه از روش تحقیق ترکیبی اکتشافی متوالی استفاده شد. داده های پژوهش جهت طراحی الگو با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته از اعضای هیئت علمی، فارغ التحصیلان و دانشجویان دکتری رشته تکنولوژی آموزشی از طریق نمونه گیری هدفمند به دست آمد. به منظور اعتبارسنجی یافته ها، از روش معادلات ساختاری استفاده شد و برازنده بودن مدل عاملی ویژگهای عامل آموزشی مورد تایید قرار گرفت و برای بررسی اعتبار روایی محتوا از مدل (CVR)، از پرسشنامه لاوشه استفاده شده است.
یافته ها: براساس یافته ها، کلیه مؤلفه های مدل طراحی شده مثبت ارزیابی شده و مشخص شد که کلیه مؤلفه های مدل از اعتبار محتوایی مناسب برخوردار می باشند.
نتایج: با توجه به اینکه مدل طراحی شده از اعتبار محتوای خوبی برخوردار است، می تواند توسط طراحان محیط یادگیری مورد استفاده قرار گیرد و پیشنهاد میشود که طراحان و افراد درگیر در این زمینه در حوزه پزشکی در طراحی محتوای آموزشی خود از الگوی محیط یادگیری مبتنی بر عامل آموزشی استفاده کنند و از عامل آموزشی برای بهبود فضای یادگیری و کیفیت یادگیری برای دانشجویان خود استفاده کنند.
سطح سلامت جسمانی در کودکان پیش دبستانی دارای اعتیاد به فضای مجازی
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
85 - 95
حوزههای تخصصی:
سلامت از دیدگاه سازمان جهانی بهداشت، عبارت است از برخورداری از آسایش کامل جسمی، روانی و اجتماعی و نه فقط نداشتن بیماری و نقص عضو از طرفی دوران کودک ی مهم ترین و حساس ترین دوران شکل گیری شخصیت هر فرد است و به علت نقش مه م ک ودکان در پایه و اس اس جامع ه، نباید نسبت به دوران کودک ی شخص بی توجه ب ود. امروزه مسئله اعتیاد به فضای مجازی به یکی از مسائل بزرگ جهانی تبدیل شده و گستره جهانی دارد. اعتیاد به فضای مجازی یکی از مهم ترین چالش های جهان امروز، خانواده های زیادی را گرفتار خودکرده است. مقاله پیشرو منظر ماهیت داده ها، کیفی، بر اساس هدف در زمره پژوهش های کاربردی و از منظر نحوه گردآوری داده ها جزء تحقیقات توصیفی و از نظر رویکرد پژوهش؛ کیفی است. جامعه این پژوهش همه مقالات و کتاب و منابع در دسترس در خصوص سلامت جسمی در کودکان پیش دبستانی دارای اعتیاد به فضای مجازی موجود در پایگاه های علمی معتبر بوده است. طبق پژوهش های انجام شده اعتیاد به فضای مجازی با اجتناب یا رهایی از استرس های روانی با مشکلات روان شناختی مانند هیجانات منفی، ناپایداری هیجانی، اضطراب، استرس مدام و پرخاشگری و کاهش سلامت روان ارتباط داشته است. حال باتوجه به اهمیت این موضوع و عوارض مطرح شده درباره اعتیاد کودکان و آسیب آن به سلامت کودک؛ در این مقاله سعی شده با دادن آگاهی و سواد درست در این رابطه و ارائه راهکارهایی مناسب و مفید، شاهد کاهش آسیب های روزافزون در این حیطه باشیم. امیدواریم مطالعه این مقاله برای دغدغه مندان این حوزه مثمرثمر واقع بشود
نقش کنش های اجرایی و مؤلفه های چشم انداز زمانی در پیش بینی قلدری دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره ۱۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۸)
15 - 30
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: خشونت و قلدری در مدرسه رایج ترین شکل قربانی شدن در دوران کودکی و نوجوانی است که اثرات زیان باری بر حوزه های مختلف عملکرد از جمله بهزیستی تحصیلی، رفتاری، روانی، و اجتماعی برجا می گذارد. پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش کنش های اجرایی و چشم انداز زمانی در پیش بینی قلدری دانش آموزان انجام شد. روش: طرح پژوهش توصیفی – همبستگی و جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان ۱۰ تا ۱۳سال مدارس شهر قم در سال تحصیلی 1400 – 1401 بود که از این میان تعداد ۲۷۳ نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مقیاس قلدری ایلی نویز (2001)، سیاهه چشم انداز زمانی زیمباردو (1999)، و مقیاس نقایص کنش های اجرایی کودکان و نوجوانان بارکلی (2012) گردآوری شد. تحلیل داده ها توسط نسخه 24 نرم افزار SPSS و با استفاده از روش های آماری توصیفی و استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام) انجام شد. یافته ها: نتایج نشان دادند قلدری با نارسایی در خودمهارگری/ بازداری (۱۶۸/۰r=، 005/0=p) و چشم انداز گذشته منفی (246/0=r، 000۱/0=p) رابطه مثبت و معنادار داشت (00۱/0> p). همچنین نتایج رگرسیون نشان داد که خودمهارگری/بازداری (007/0=p، 159/0=ß) و چشم انداز زمانی گذشته منفی (00۱/0=p، 246/0=ß) توانستند تغییرات رفتار قلدری دانش آموزان را در ۶/۸ درصد پیش بینی کنند. نتیجه گیری: باتوجه به اینکه چشم انداز زمانی گذشته منفی و نقص در خودمهارگری/ بازداری، توانایی تبیین تغییرات رفتار قلدری در دانش آموزان را دارند؛ بنابراین پیشنهاد می شود برنامه های مداخله ای به منظور بهبود کنش های اجرایی و چشم انداز زمانی برای پیشگیری از قلدری در دانش آموزان مورد توجه قرار گیرد.
تحلیل مقایسه ای آگاهی واج شناختی، حافظه دیداری و سرعت نام گذاری واژه در دانش آموزان نارساخوان ادراکی و زبان شناختی با همتایان عادی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
تحقیقات علوم رفتاری دوره ۲۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۷۶)
274 - 287
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: نارساخوانی، به عنوان یک ناتوانی یادگیری رایج، توانایی های پردازش زبان و خواندن دانش آموزان را تحت تأثیر قرار می دهد. در این راستا پژوهش حاضر با هدف مقایسه آگاهی واج شناختی، حافظه دیداری و سرعت نام گذاری واژه در دانش آموزان نارساخوان تحولی ادراکی و زبان شناختی با دانش آموزان عادی انجام شد. مواد و روش ها: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع علی-مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش، شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر پایه اول و دوم ابتدایی در سال تحصیلی ۱۴۰۳-۱۴۰۲ در شهر فردوس بود. از این میان، ۴۵ نفر (در ۳ گروه 15 نفره) از طریق روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل ماتریس های پیش رونده ریون، آزمون ارزیابی توانایی خواندن فارسی_ سطح یک پوراعتماد و همکاران (۱۳۸۰)، پرسشنامه غربالگری اختلال یادگیری ویژه علیزاده و همکاران (۱۴۰۱)، آزمون ارزیابی آگاهی واج شناختی سلیمانی و دستجردی کاظمی (۱۳۸۴)، دو خرده آزمون سواد و مقدار سرعت نامگذاری ویرایش پنجم هوش وکسلر کودکان کرمی و کرمی (۲۰۱۴) و آزمون تصاویر درهم آندره ری (۱۹۴۲) بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس چند متغیره و نرم افزار SPPS نسخه ۲۵ استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین متغیرهای شناختی (آگاهی واج شناختی، حافظه دیداری و سرعت نامیدن واژه) در گروه های نارساخوان ادراکی و زبان شناختی تفاوت معنادار وجود داشت. همچنین در هر سه متغیر میان کودکان عادی با نارساخوان ها تفاوت وجود داشت. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش می توان گفت نارساخوان های گروه زبان شناختی در دو متغیر آگاهی واج شناختی و حافظه دیداری نسبت به گروه نارساخوان های ادراکی و کودکان عادی عملکرد ضعیفی دارند. همچنین نارساخوان های ادراکی در متغیر سرعت نامیدن واژه، عملکرد ضعیف تری نسبت به گروه نارساخوان های زبان شناختی و کودکان عادی داشتند.
طراحی و روایی یابی برنامه توانمندسازی حرفه ای برای مشاوران برخط (آنلاین) و اثربخشی آن بر خودکارآمدی شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹۲
۱۰۹-۷۶
حوزههای تخصصی:
هدف: مشاوره روان شناختی، سوپرویژن و مشاوره در محیط آنلاین گسترده شده است. لذا این مطالعه با هدف بررسی طراحی، تدوین و روایی یابی برنامه توانمندسازی حرفه ای برای مشاوران برخط (آنلاین) و اثربخشی آن بر خودکارآمدی شغلی انجام شد. روش: پژوهش حاضر طی دو مرحله انجام شد. در مرحله اول پس از مرور ادبیات و مفاهیم موجود در حوزه مشاوره برخط، شیوه نامه توانمندسازی حرفه ای تدوین شد. سپس 5 نفر از متخصصان روان شناسی و مشاوره، روایی محتوایی جلسات را تعیین کردند. در مرحله دوم، از روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل همراه با پیگیری 2 ماهه استفاده شد. جامعه آماری مشاوران برخط (آنلاین) در شهر تهران در زمستان سال 1402 بودند که با نمونه گیری دو مرحله ای ارزیابی شدند. در مرحله اول بر اساس نمونه گیری هدفمند غربالگری انجام شد. در مرحله دوم از بین مشاورین واجد شرایط، بر اساس روش تصادفی ساده 20 نفر با دارا بودن ملاک های ورود و خروج پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی در یک گروه آزمایش (10 نفر) و یک گروه کنترل (10 نفر) جایگزین شدند. برنامه توانمندسازی حرفه ای طی 7 جلسه برای گروه آزمایش اجرا شد، و پس از گذشت 2 ماه پیگیری به عمل آمد. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه خودکارآمدی شغلی ریگز و نایت (1994) استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد برنامه توانمندسازی حرفه ای اعتبار محتوایی قابل قبولی دارد. همچنین نتایج مداخله آموزشی نشان داد که برنامه توانمندسازی حرفه ای به طور معنی داری خودکارآمدی شغلی در مشاوران برخط را افزایش می دهد (433/21=F، 001/0sig=) و در مرحله ی پیگیری این اثر به طور معنی داری ماندگار بوده است. نتیجه گیری: می توان نتیجه گیری کرد که برنامه توانمندسازی حرفه ای می تواند به عنوان برنامه ای روا و کارآمد برای افزایش خودکارآمدی شغلی در روان شناسان و مشاوران برخط (آنلاین) مورد توجه قرار گیرد. شماره ی مقاله: ۴
بررسی اثربخشی آموزش رویکرد هیجان مدار بر بهبود حساسیت بین فردی در زوج ها در آستانه طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹۲
۱۷۵-۱۶۲
حوزههای تخصصی:
هدف: بررسی تأثیر آموزش رویکرد هیجان مدار بر بهبود حساسیت بین فردی در زوج ها در آستانه طلاق می باشد. روش: روش تحقیق به صورت کمی و از نوع نیمه آزمایشی (طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل) بود. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل زوج ها در آستانه طلاق استان تهران منطقه 11 و 12 هستند که در دامنه سنی بین 25 تا 35 سال باشند و بصورت داوطلبانه و براساس ملاک های ورود به پژوهش انتخاب شده اند. تعداد نمونه پژوهش 20 نفر از زوج ها در آستانه طلاق بودند که به روش نمونه گیری تصادفی از زوج های در آستانه طلاق که برای انجام امور حقوقی به مراکز حقوقی و مراکز مشاوره شهر تهران مراجعه کرده بودند، انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه حساسیت بین فردی بود و برای آزمون فرضیه های تحقیق از تحلیل کواریانس چند متغیری با رعایت مفروضه ها (همگنی ضرایب رگرسیون، خطی بودن رابطه بین متغیرها، توزیع نرمال ویژگی مورد بررسی، همگنی واریانسها) استفاده شد. یافته ها: نتایج تحقیق حاکی از آن است که ابعاد حساسیت بین فردی (آگاهی بین فردی، نیاز به تأیید، اضطراب جدایی، کمرویی و عزت نفسه) در زوج های در آستانه طلاق که آموزش رویکرد هیجان مدار دریافت کردند کمتر از زوج هایی است که این آموزش را دریافت نکردند. نتیجه گیری: نتایج حاصل از این پژوهش بیانگر این است که برنامه آموزش رویکرد هیجان مدار تأثیر معناداری بر بهبود حساسیت بین فردی در زوج هایی در آستانه طلاق داشته و می تواند به عنوان برنامه آموزشی موثر مورد توجه روان شناسان و مشاوران باشد. شماره ی مقاله: ۷
اثربخشی زندگی درمانی بر بهزیستی روان شناختی و امیدواری در بیماران مبتلا به نشانگان روده تحریک پذیر
حوزههای تخصصی:
مقدمه: یکی از شایع ترین بیماری های مزمن دستگاه گوارش، نشانگان روده تحریک پذیر است که می تواند فرایندهای شناختی، هیجانی و روان شناختی بیماران را متأثر سازد. هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی زندگی درمانی بر بهزیستیروانشناختی و امیدواری بیماران مبتلا به نشانگان روده تحریک پذیربود. روش: روش تحقیق نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه کنترل بود.جامعه آماری شامل کلیه بیماران مراجعه کننده با شکایت علائم نشانگان روده تحریک پذیر به مطب های خصوصی فوق تخصص گوارش شهر ساری در سال 1400 بودند که تعداد 30 نفر با شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15نفر) و کنترل (15نفر) جایدهی شدند. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف و همکاران(1980) و امیدواری (1999) و پروتکل زندگی درمانی حسن زاده (1399) به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از آزمون کوواریانس چند متغیره و نسخه ۲۲ نرم افزار SPSS استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که بین نمرات گروه کنترل و آزمایش تفاوت معناداری وجود دارد (001/0=P). به طور کلی زندگی درمانی موجب افزایش نمره کلی بهزیستی روان شناختی و امیدواری در بیماران مبتلا به نشانگان روده تحریک پذیر شد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد زندگی درمانی منجر به افزایش یهزیستی روان شناختی و امیدواری در بیماران مبتلا به نشانگان روده تحریک پذیر شد. لذا می توان از زندگی درمانی در کنار درمان های دارویی به عنوان یک مداخله کمکی، حمایتی و توان بخشی در راستای بهبود توان بخشی و ارتقاء کیفیت زندگی بیماران به کار گرفته شود.
نقش تعدیلگر راهبردهای مثبت مقابله ای در رابطه بین پریشانی روان شناختی و ایده پردازی خودکشی
حوزههای تخصصی:
این پژوهش باهدف، نقش تعدیلگر راهبردهای مثبت مقابله ای در رابطه بین پریشانی روان شناختی و ایده پردازی خودکشی انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع اول متوسطه شهر قم در سال تحصیلی 1404-1403 تشکیل دادند که بر اساس فرمول تاباچنیک و فیدل (2007)، تعداد 138 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در این پژوهش از ابزارهای ایده پردازی خودکشی (بک و استیر، 1991)، پریشانی روان شناختی (کسلر و همکاران، 2003) و راهبردهای مقابله ای (بیلینگز و موس، 1981)، استفاده شد. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها پاسخگویی به فرضیه های پژوهش از همبستگی پیرسون و رگرسیون سلسله مراتبی با نرم افزار SPSS-V25 استفاده گردید. یافته های پژوهش نشان داد که ضریب همبستگی بین راهبردهای مثبت مقابله ای و ایده پردازی خودکشی، منفی و معنی دار است. ضریب همبستگی پریشانی روان شناختی و راهبردهای مثبت مقابله ای، منفی و معنی دار است. همچنین نتایج نشان داد که راهبرهای مثبت مقابله ای توانسته است در رابطه بین دو متغیر پریشانی روان شناختی و ایده پردازی خودکشی نقش تعدیل کننده داشته باشد. این نتایج اهمیت توجه به توسعه و تقویت راهبردهای مثبت مقابله ای را به عنوان یک مداخله کلیدی در پیشگیری از خودکشی و بهبود سلامت روانی افراد تأکید می کند. پژوهش حاضر می تواند به متخصصان سلامت روان در طراحی برنامه های مداخله ای مؤثر برای کاهش خطر خودکشی کمک کند.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شناختی-رفتاری بر تاب آوری در افراد وابسته به مواد در حال بهبود شاغل و غیر شاغل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۳
۷۸-۵۵
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شناختی-رفتاری بر تاب آوری در افراد وابسته به مواد در حال بهبود شاغل و غیرشاغل انجام شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی مردان شاغل و غیرشاغل بود که در سال ۱۴۰۱ برای ترک اعتیاد و درمان به دو مرکز توانمندسازی استان تهران مراجعه کرده بودند. از این بین، ۹۰ نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (60 نفر) و یک گروه کنترل (۳۰ نفر) قرار گرفتند. گروه های آزمایش طی 8 جلسه ۹۰ دقیقه ای (هر هفته یک جلسه) درمان گروهی را دریافت کردند و شرکت کنندگان پرسشنامه تاب آوری را تکمیل کردند. داده ها با روش تحلیل واریانس طرح دو عاملی تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که در میزان تاب آوری افراد وابسته به مواد در حال بهبودی شاغل با غیرشاغل تفاوت معناداری وجود دارد و میزان تاب آوری افراد وابسته به مواد در حال بهبود شاغل و غیرشاغل در گروه های درمانی با گروه کنترل تفاوت معنادار داشت، به نحوی که در گروه های درمانی تاب آوری بیشتر از گروه کنترل بود. به طورکلی نتایج نشان داد اثر هر دو مداخله درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد و شناختی-رفتاری در افزایش تاب آوری افراد وابسته به مواد در حال بهبودی شاغل بیشتر از افراد وابسته به مواد در حال بهبودی غیرشاغل بود. همچنین، هر دو مداخله درمانی در افزایش تاب آوری افراد وابسته به مواد در حال ترک نقش داشت اما بین میزان اثر درمانی دو روش تفاوت معناداری وجود نداشت. نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاکی از اثربخشی شاغل بودن (حمایت اجتماعی) به عنوان یک مداخله درمانی برای درمان افراد وابسته به مواد و پیشگیری از عود بود. بنابراین، اشتغال حلقه مفقوده در درمان اعتیاد است و استفاده از درمان های شناختی توام با اشتغال افراد وابسته به مواد روش مؤثری در درمان اعتیاد و کاهش عود است.
علل اطاله ی دادرسی در هیأت رسیدگی به تخلفات اداری کارمندان و تأثیر آن ها در هیات های دبیرخانه ی ستاد مبارزه با مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۳
۲۴۰-۲۰۵
حوزههای تخصصی:
هدف: تصمیم گیری در خصوص ادعاهای مطروحه منتهی به رسیدگی قضایی یا شبه قضایی در زمان معقول با رعایت اصول دادرسی منصفانه تضمین گر عدالت است. روش: تحقیق حاضر از نوع توصیفی و تحلیلی بود. برای گردآوری اطلاعات از روش کتابخانه ای یا اسنادی و همچنین مصاحبه و از طریق مراجعه به منابع، اصول و قواعدحقوقی و غیره تلاش شده تا به این پرسش که چه عواملی در رسیدگی به تخلفات اداری-مراجع شبه قضایی- موجب اطاله دادرسی می شود. در این زمینه و چگونگی و چرایی موضوع در مجموعه ای پس از تبیین مفهومی، تاریخچه تقنینی رسیدگی به تخلفات اداری و ساختار جاری ناظر بر رسیدگی به تخلفات اداری، به اجمال عواملی از قبیل ضعف در شفافیت مصادیق تخلفات در قانون رسیدگی به تخلفات اداری، ابهام در تشدید تنبیهات، ایهام در اعمال تخفیفات متناسب با موقعیت شغلی، متناسب نبودن قانونی تخلفات و تنبیهات، نارسایی قانون در حقوق دفاعی متهم، اشکال در تعیین مراجع عالی و تالی، اشکال در مرجع حل اختلاف در صلاحیت و نظارت سلسله مراتبی مراجع عالی و تالی، شفاف نبودن قلمرو اجرای قانون در مکان و زمان، ابهام در شروع به رسیدگی و فوریت، ناکافی بودن تعیین مواعد قانونی، ابهام در امضای اوراق، ناکافی بودن ضوابط استفاده از کارشناس، ضعف در مقررات ابلاغ و نظارت بر آن، ضرورت پیش بینی محدودیت های ناظر بر عدم مداخله افراد ذی نفوذ و غیره در اطاله ی رسیدگی در هیئت ها احصاء شده است. در این پژوهش، بامطالعه موردی، عملکرد دبیرخانه ی ستاد مبارزه با مواد مخدر از طریق مطالعه پرونده های مختومه و مطروحه در هیأت تخلفات اداری این مرجع و کسب نظر از دست اندرکاران مربوط مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد عواملی از قبیل ایرادات تقنینی، نیروی انسانی، ضعف در استفاده از تخصص در رسیدگی و غیره موجب اطاله می گردد. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش اقداماتی از قبیل ضرورت آموزش اجباری برای اعضاء، تدوین آیین دادرسی متناسب، آموزش کارمندان، استفاده از وکلاء و مشاوران حقوقی می تواند اطاله را به حداقل ممکن کاهش دهد.
The Effectiveness of the Integrated Intervention of Joint Sexual Therapy and Satir Model on Sexual Satisfaction and Marital Silence of Couples With Sexual Dissatisfaction(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The purpose of this research was to determine the effectiveness of the integrated intervention of joint sexual therapy and Satir model on sexual satisfaction and marital silence of couples with sexual dissatisfaction. Method: The research method was quasi-experimental with experimental and control groups. The statistical population of this research included all couples who referred to counseling centers in Malayer city in 2022. 30 couples were selected as available and were replaced in two experimental (15 couples) and control (15 couples) groups randomly and by lottery method. The combined intervention of joint sex and Satir therapy was performed in 9 sessions twice a week for 90 minutes. Then both experimental groups participated in the post-test phase and after 3 months the follow-up phase was done. Rezaei and Rasouli's sexual satisfaction questionnaire (2018) and Larson's sexual satisfaction questionnaire (1998) were used to collect data. In order to analyze the data, descriptive statistics tests (mean and standard deviation) and analysis of variance with repeated measurements and SPSS version 24 software were used. Results: The results showed that the combined intervention of joint sexual and sexual therapy had an effect on reducing marital silence (F= 49.26) and increasing sexual satisfaction (F=179.54) of couples (P<0.001). Conclusion: According to the results of this research, it is suggested to use the combined intervention of joint sexual therapy and Satir in reducing marital silence and increasing sexual satisfaction of couples with sexual dissatisfaction.
پژوهشی گسترده در شناخت شناسی، علل، رویکردها و روش های درمانی اختلال اضطراب فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ بهار (فروردین) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۳
۱۶۴-۱۴۵
حوزههای تخصصی:
زمینه: یکی از اختلالات اضطرابی که همبودی بالایی با سایر اختلالات دارد، اختلال اضطراب فراگیر است. با توجه به میزان شیوع و ناتوان کننده بودن این اختلال، شناسایی درمان های مؤثر با پتانسیل بالا برای بهبود نتایج درمان افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر بسیار مهم است با این حال، در پیشینه این حوزه مطالعه ای که به بررسی و مرور رویکردهای رایج در درمان این اختلال به روش مروری نقلی بپردازد، یافت نشد. هدف: مطالعه حاضر با هدف مروری بر مداخلات درمانی مؤثر در اختلال اضطراب فراگیر انجام شد. روش: مطالعه حاضر یک مطالعه مروری نقلی بود. با استفاده از کلیدواژه های اختلال اضطراب فراگیر، روش های درمانی و درمان روانشناختی در پایگاه های اختصاصی نظیر Medline، SID، Magiran، PubMed، Scopus و Science Direct جستجو انجام شد. تعداد 73 مقاله بازیابی شده و پس از بررسی ملاک های ورود و خروج، 21 مقاله از جمله مقالاتی که ارتباط مستقیمی با موضوع بحث نداشتند و همچنین مقالات با یافته های تکراری حذف شدند. یافته ها: مروری بر مطالعات نشان داد رویکردهای عمده مورده استفاده برای درمان اختلال اضطراب فراگیر رویکرد دارویی و رویکرد روانشناختی هستند که درمان های روانشناختی مانند طرحواره درمانی هیجانی، آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد و آرام سازی کاربردی نسبت به درمان دارویی اثربخشی بیشتری دارد. نتیجه گیری: نتایج مرور و بررسی مطالعات داخلی و خارجی پیشین نشان داد با توجه به ویژگی های اختلالات اضطرابی بالاخص اختلال اضطراب فراگیر که بر شناخت افراد تأثیر بسیاری دارند، فرآیندهای درمان روانشناختی با رویکرد شناختی-رفتاری از جمله مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی هیجانی را تأثیر بیشتر و طولانی تری بر درمان و کاهش نشانگان این اختلال دارند.
Content Analysis of Young People's Attitude towards the Positive and Negative Effects of Instagram
حوزههای تخصصی:
Objective : Social networks have become widely popular among young people in recent years. This research was conducted with the aim of analyzing the content of young people's attitude towards the positive and negative effects of Instagram. Methods : The approach of the current research is qualitative and its method is qualitative content analysis. Among the students of Islamic Azad University of Shiraz, 13 students were selected in a purposeful way until the theoretical saturation of the data and were subjected to a semi-structured interview. Coding of the interviews was done in three steps and manually. Finding : The coding of the interviews shows 5 components of increasing awareness (with the subcomponents of enhancing awareness in various fields, learning techniques and skills, increasing media literacy), strengthening relationships (with the subcomponents of awareness of the conditions of friends and relatives, holding celebrations and occasions and strengthening group connection), addiction to Instagram (with the subcomponents of excessive use of Instagram, failure to handle other tasks and unpleasant mental states when not using Instagram), physical and psychological problems (with the subcomponents of negative effects on sleep, negative effects on attention and concentration, experiencing negative and unpleasant emotions and physical pains) and disruption in social ties (with the subcomponents of increased social comparisons, inequality and injustice, mistrust of others and social scandal). Conclusion : According to these findings, it can be concluded that the expansion of social networks, especially Instagram, in recent years has been associated with positive and negative individual and social consequences, which are necessary and vital to pay attention to by the relevant institutions.
Predicting Marital Satisfaction based on Forgiveness and Tolerance in Spouses' Relationships
حوزههای تخصصی:
Objective : Forgiveness and tolerance in relationships between spouses can be effective in increasing their marital satisfaction. This research was conducted with the aim of predicting marital satisfaction based on forgiveness and tolerance in spouses' relationships. Methods : This research is descriptive and correlational. The research population was the married students of Qazvin Islamic Azad University in the academic year of 2021-2022. 185 married students were selected using convenience sampling method. Research tools included ENRICH Marital Satisfaction Scale (EMS), Marital Offense-Specific Forgiveness Scale (MOFS) and Tolerance in Spouses' Relations Scale (TSRS). Data were analyzed based on Pearson's correlation coefficient and standard regression with SPSS-20 software. Results : The results showed that there is a positive and significant relationship between marital satisfaction and forgiveness and tolerance in spouses' relationships (P < 0.01). Also, forgiveness and tolerance in spouses' relationships could significantly predict marital satisfaction (P < 0.001). Conclusion : According to these results, it can be concluded that the existence of forgiveness and tolerance in the relationship of spouses can strengthen their marital satisfaction, and therefore, they are important topics for teaching couples.
مقایسه خلق، عاطفه، خستگی و عملکرد خلبانی دوره های زیست آهنگ دانشجویان خلبانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
11 - 25
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی مقایسه ی خلق، عاطفه، خستگی، حافظه، توانایی های شناختی و عملکرد خلبانی دوره های اوج و حضیض زیست آهنگ گروه خلبانان بود. روش پژوهش تحقیق علی-مقایسه ای بود. جامعه آماری مطالعه حاضر، شامل کلیه دانشجویان خلبانی مرکز آموزش شهید وطن پور اصفهان در بهار 1400 بودند که 60 نفربه روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار های تحقیق شامل پرسشنامه افسردگی ، اضطراب ، استرس لاویبوند (۱۹۹۵) ˛ پرسشنامه عاطفه مثبت و عاطفه منفی واتسن، کلارک و تلگن ( 1988)˛ پرسشنامه شدت خستگی کراپ و همکارانش ( 1989)˛ پرسشنامه حافظه آینده نگر و گذشته نگر کرافورد و همکاران (2003)˛ پرسشنامه توانایی های شناختی برادبنت (1982) ، ارزیابی عملکرد خلبانی ونرم افزار ( 3.04 Natural Biorhythms) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش های آماری و به کارگیری نرم افزار (spss25) با تحلیل واریانس با اندازه گیری های تکراری بود. نتایج تحلیل واریانس تکراری یک گروهی، نشان داد که میانگین های نمرات خلق، عاطفه، خستگی، حافظه، توانایی شناختی و عملکرد خلبانی در دوره اوج و دوره حضیض زیست آهنگ دانشجویان خلبانی ، با یکدیگر تفاوت معناداری دارند (01/0p< ).
بررسی رابطه معنای زندگی با رضایت زناشویی وانعطاف پذیری روانی زوجین
حوزههای تخصصی:
این پژوهش باهدف بررسی رابطه بین معنای زندگی با رضایت زناشویی و انعطاف پذیری روانی زوجین انجام شد و تحقیق از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل تمام زوجین ساکن در منطقه 1و2 شهرستان نیشابور بود که اعضای جامعه 4000 هزار نفر و از این تعداد 384 نفر با توجه به جدول مورگان با روش نمونه گیری در دسترس و هدفمند انتخاب شدند پرسشنامه های معنای زندگی استگر، رضایت زناشویی انریج و دنیس ووندروال بر روی آن ها اجرا شد. نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین معنای زندگی و رضایت زناشویی و انعطاف پذیری روان شناختی همبستگی مثبت و مستقیم وجود دارد. بنابراین بین معنای زندگی و رضایت زناشویی و انعطاف پذیری روان شناختی رابطه وجود دارد. فرضیه اصلی پژوهش تائید شد. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که مدل به طور کامل معنادار است و مدل رگرسیونی مناسب است. ضرایب استاندارد و غیراستاندارد رگرسیون چندگانه نشان داد رضایت زناشویی و انعطاف پذیری روان شناختی زوجین می توانند معنای زندگی در افراد نمونه را پیش بینی کنند. مثبت بودن ضریب رگرسیون برای متغیرهای رضایت زناشویی و انعطاف پذیری روان شناختی بدین معناست که هر چه نمرات آن ها بیشتر بوده، نمرات معنای زندگی آنان نیز بیشتر بوده است و بالعکس. درنتیجه بین معنای زندگی و رضایت زناشویی و انعطاف پذیری روان شناختی رابطه وجود دارد.
نقش میانجی تنظیم هیجانی در رابطه دلبستگی و رفتارهای خوردن کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی تنظیم هیجانی در رابطه دلبستگی و رفتارهای خوردن کودکان بود. روش پژوهش حاضر توصیفی_ همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری را کودکان مراجعه کننده به کلینیک های تغذیه شهر تبریز در سال 1401 تشکیل دادند. تعداد 240 نفر به روش نمونه گیری دردسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه رفتار خوردن کودکان (CEBQ) واردل و همکاران (2001)، سیاهه تنظیم هیجان (ERC) شیلدز و چیکتی (1998) و پرسشنامه دلبستگی به والدین و همسالان (IPPA) آرمسدن و گرینبرگ (1989) بود. از تحلیل معادلات ساختاری برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج بیانگر برازش مطلوب مدل پژوهش بود. نتایج نشان داد که اثر مستقیم معنادار دلبستگی بر بی ثباتی و تنظیم هیجان انطباقی (001/0=P) و عدم اثر مستقیم معنادار بر رفتارهای خوردن کودکان بود (08/0=P). همچنین اثرمستقیم تنظیم هیجان انطباقی بر رفتارهای خوردن کودکان معنادار نبود (21/0=P) ولی اثر مستقیم بی ثباتی بر رفتارهای خوردن معنادار بود (001/0=p). دلبستگی اثر غیر مستقیم معناداری بر رفتارهای خوردن کودکان با میانجی گری بی ثباتی نشان داد (05/0>P)، اما تنظیم هیجان انطباقی نقش میانجی معناداری را در رابطه دلبستگی و رفتارهای خوردن کودکان نشان نداد (05/0<P). این نتایج نشان می دهد که بی ثباتی در تنظیم هیجان نقش میانجی معناداری در رابطه دلبستگی و رفتارهای خوردن کودکان دارد.
پیشبینی اضطراب فراگیر بر اساس سبک های فرزندپروری و عملکرد خانواده در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۹۵)
245 - 254
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی اضطراب فراگیر بر اساس سبک های فرزندپروری و عملکرد خانواده در نوجوانان انجام شد. روش پژوهش توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی نوجوانان 15 تا 18 ساله شهر شیراز در سال 1402 بود. حجم نمونه آماری 384 نفر برآورد گردید و این افراد با روش در دسترس انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری پژوهش شامل پرسشنامه اختلال اضطراب فراگیر-ویرایش چهارم (IV-GADQ، نیومن و همکاران، 2002)، پرسشنامه فرزندپروری آلاباما (APQ، شلتون و همکاران، 1996) و پرسشنامه سنجش عملکرد خانواده مک مستر (FAD، اپشتاین و همکاران، 1983) بود. داده ها با استفاده از روش تحلیل رگرسیون چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که مولفه های حل مساله (001/0=p)، ارتباطات (001/0=p)، واکنش های عاطفی (003/0=p) و سبک فرزندپروری اقتدار منطقی (001/0=p)، به صورت منفی و معنادار و سبک های فرزندپروری استبدادی (001/0=p) و آزاد گذار (008/0=p)، به صورت مثبت و معنادار قادر به پیش بینی اضطراب فراگیر نوجوانان می باشند. دیگر نتایج حاکی از آن بود که سبک های فرزندپروری و عملکرد خانواده در مجموع 33 درصد از واریانس نمرات اضطراب فراگیر را تبیین می کند. بنابراین عملکرد خانواده و نحوه ی ارتباط والدین با فرزندان می تواند در بروز اختلالات اضطرابی در نوجوانان نقش داشته باشد.
مدل یابی ساختاری رابطه سازگاری هیجانی و ذهن آگاهی با میانجگری تنظیم شناختی هیجان در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۴۹)
83 - 98
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مولتیپل اسکلروزیس شایع ترین بیماری سیستم اعصاب مرکزی است که باعث از کارافتادگی و ناتوانی بسیاری از بیماران می شود. در این راستا، پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه سازگاری هیجانی و ذهن آگاهی با میانجگری تنظیم شناختی هیجان در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس انجام شد.
روش: روش این پژوهش توصیفی و طرح پژوهش از نوع طرح های همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی افراد مبتلا به بیماری ام.اس در شهر تهران در سال 1401 تشکیل دادند. برای این منظور به انجمن ام.اس ایران مراجعه و 300 بیمار به وسیله نمونه گیری داوطلبانه و در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه های سازگاری هیجانی (رابیو و همکاران، 2007)، ذهن آگاهی (کارداسیوتو و همکاران، 2008) و تنظیم شناختی هیجان (گارنفسکی و کرایج، 2006) استفاده شد.
یافته ها: نتایج بدست آمده از این پژوهش نشان داد ابعاد ذهن آگاهی (آگاهی متمرکز بر لحظه حاضر و پذیرش) به عنوان متغیرهای برونزای پژوهش بر ابعاد سازگاری هیجانی (فقدان نظم بخشی انگیختگی های هیجانی و فیزیولوژیک، ناامیدی و تفکر آرزومندانه) هم دارای اثر مستقیم و هم اثر غیرمستقیم است (001/0>P).
نتیجه گیری: آنچه از یافته های حاضر می توان نتیجه گرفت، اهمیت دادن به آموزش مهارت های ذهن آگاهی در بیماران مبتلا به ام .اس و بهبود مهارت های شناختی در تنظیم هیجانی است. باتوجه به استرس ادراک شده توسط این افراد، هرچه قدر فرد بر آرزوها و افکار مخرب متمرکز شود و تمرکز خود را بر زمان حال از دست دهد و نتواند بیماری خود را بپذیرد، بدون شک سیر و روند بیماری سریع تر خواهد بود.