فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۳۵٬۵۳۵ مورد.
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۹۱
۶۵-۳۰
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، شناسایی نگرش مشاوران خانواده نسبت به دلایل و زمینه های شکل گیری روابط موازی در بین زوج ها ی شهر اهواز است. روش: این پژوهش با استفاده از رویکرد کیفی و روش نظریه زمینه ای از طریق نمونه گیری نظری و هدفمند، ۲۰ نفر از مشاوران مراکز دولتی و خصوصی خانواده با مصاحبه های عمیق صورت گرفت. فرایند نمونه گیری نظری تا مرحله اشباع داده ها ادامه یافت. داده های گردآوری شده با استفاده از کدگذاری باز، محوری و گزینشی تحلیل شد. یافته ها: مدل ظهور یافته شامل سه بعد شرایط، کنش- تعامل ها و پیامدهاست. بعد «شرایط» شامل اضمحلال نگرش ها و عقاید عمومی، فضای مجازی تسهیل کننده روابط فرا زناشویی، هیجان خواهی و عدم مراقبت از بدن، متمایل نبودن زوج ها نسبت به گفت وگو با هم، حفظ نکردن پرچین های زندگی شخصی، غوطه ورشدن در نقش های خانوادگی و اجتماعی، تحمیل انتخاب و اعتراض پنهان، تجربه عشق مدرن و سرخوردگی زناشویی، نداشتن توان مقابله، فقدان رضایت از زندگی زناشویی، بعد «کنش _ تعامل»، شامل تلاش جهت تسکین باتکیه بر دیگری مهم، بعد «پیامدها»، شامل ازبین رفتن فرهنگ شرم و حیا، خودفریبی و دیگر فریبی مکارانه، جدال با خود و در جستجوی عشق وسواسی، انزوای اجتماعی و شیوع آسیب های اجتماعی که حول مقوله هسته "اعتراض پنهان به زندگی بدون عشق"شکل گرفته اند. نتیجه گیری: با توجه به اینکه روابط موازی به عنوان زنگ خطری برای سلامت و امنیت خانواده و جامعه است. بنابراین متخصصان می توانند با بهره گیری از مفاهیم مستخرج در این پژوهش، بسترهای شکل گیری روابط موازیرا شناسایی و استراتژی ها بررسی و در مشاوره زوج درمانی مشاوره پیش از ازدواج رهگشا باشد. شماره ی مقاله: ۲
تجربه زیسته والدین از چالش های فرزندپروری پس از طلاق: یک مطالعه پدیدار شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ تابستان (شهریور) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۸
1473 - 1492
حوزههای تخصصی:
زمینه: فرزندپروری یکی از تکالیف چالش برانگیز برای والدین پس از طلاق است که بر سلامت روانی کودکان تأثیر می گذارد. بااین حال کمتر پژوهشی تجارب زیسته والدین از فرزندپروری پس از طلاق را با رویکرد پدیدارشناسی، بر اساس تأثیر ناآگاهی والدین و راهکارهای ناکارآمد والدین بررسی کرده اند.
هدف: هدف پژوهش حاضر فهم تجربه زیسته والدین از چالش های فرزندپروری پس از طلاق بود.
روش: این مطالعه با رویکرد کیفی و با استفاده از روش پدیدارشناسی توصیفی انجام شد. جامعه هدف شامل والدینی بود که تجربه فرزند پروری پس از طلاق را در سال 1401 داشتند. مشارکت کنندگان پژوهش، 16 نفر از والدین بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند با حداکثر تنوع، از میان مراجعه کنندگان به مجتمع قضایی خانواده 1 تهران دعوت به مشارکت شدند و به وسیله مصاحبه نیمه ساختاریافته مورد بررسی قرار گرفتند. داده ها با روش هفت مرحله ای کلایزی با استفاده از نرم افزار MAXQDA تجزیه وتحلیل شدند.
یافته ها: تجزیه وتحلیل داده ها به استخراج 7 مضمون اصلی و 46 زیر مضمون منجر شد، مضمون های اصلی عبارت اند از: ناسازگاری فرزندان پس از طلاق، مشکلات روانشناختی والدین، چالش های والدین با یکدیگر، چالش های والدین با فرزندان، ناآگاهی والدین از فرزندپروری پس از طلاق، تغییر ساختار خانواده پس از طلاق و راهکارهای ناکارآمد والدین.
نتیجه گیری: والدین فرزندپروری پس از طلاق را تکلیفی چالش برانگیز می دانند. ارتباط والدین با یکدیگر مشکلات روانشناختی والدین پس از طلاق و آگاهی آن ها به شیوه های فرزندپروری و استفاده از شیوه های کارآمد در فرزندپروری با توجه به تغییر ساختار خانواده می تواند بر سازگاری کودکان تأثیر گذارد.
تدوین و اثریخشی درمان مبتنی بر هیجان بر مؤلفه های سازگاری روانی با بیماری سرطان در سالمندان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۳۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
297 - 316
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تدوین و اثربخشی درمان مبتنی بر هیجان بر مؤلفه های سازگاری روانی با بیماری سالمندان مبتلا به سرطان انجام شد. طرح پژوهش حاضر آمیخته (ترکیبی) می باشد. در بخش کیفی به روش روایت پژوهی و در بخش کمی، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بوده است. جامعه آماری پژوهش سالمندان زن مبتلا به سرطان در شهر تهران در سال 1401-1400تشکیل دادند که از این جامعه 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. تدوین بسته درمان مبتنی بر هیجان در قالب 10 جلسه 90 دقیقه ای طراحی و ارائه شد. برای اعتباریابی آن از اعتبار محتوایی استفاده شد. ابزار پژوهش را پرسشنامه سازگاری روانی با بیماری (Watson et al.) مورد استفاده قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس آمیخته بهره برده شد. نتایج پژوهش در بخش کیفی نشان داد که چهار مقوله اصلی چالش های حمایتی، چالش های جسمی و فیزیولوژیکی، چالش های معنوی و چالش ها هیجانی با نه مقوله محوری استخراج شد. سپس بر اساس مقوله های به دست آمده و مطالعات کتابخانه ای بسته مداخله مبتنی بر هیجان برای سالمندان مبتلا به سرطان تدوین و اعتبار آن توسط متخصصان درمان هیجان محور مورد تأیید قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که بسته مداخله ای هیجان مدار توانست با (سطح معنی داری، 001/0=p) سازگاری روانی با بیماری سرطان را افزایش دهد. به علاوه بسته مداخله ای هیجان مدار پس از اجرای پس آزمون، پیگیری شد و نتایج نشان داد که تغییر محسوسی در پس آزمون بعد از دو ماه ایجاد نشده است. می توان نتیجه گرفت بسته مداخله مبتنی بر هیجان بر سازگاری با بیماری و مؤلفه های آن در زنان سالمند مبتلا به سرطان اثر بخش است.
پیش بینی ناتوانی کارکردی بر اساس سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت، پریشانی روانشناختی، سازگاری هیجانی با نقش میانجی اجتناب تجربه ای در بیماران مبتلا به درد مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۴
78 - 86
حوزههای تخصصی:
درد مزمن از بیماری های مزمن با سرعت گسترش بالا در جهان است. می تواند علت یا معلول طیف گسترده ای از علایم روانشناختی بیماران باشد. هدف این پژوهش پیش بینی ناتوانی کارکردی براساس سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت، پریشانی روانشناختی، سازگاری هیجانی با نقش میانجی اجتناب تجربه ای در بیماران دچار درد مزمن است.پژوهش حاضر توصیفی_همبستگی است، جامعه آماری آن شامل کلیه بیمارانی است که با تشخیص درد مزمن به مرکز روماتیسم ایران و بیمارستان فرهیختگان در نیمه اول سال 1401 مراجعه کردند. روش نمونه گیری هدفمند و با در نظر گرفتن ملاک های ورود و خروج 130 نفر انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه های خود ناتوان سازی جونز و رودوالت، سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت والکر و همکاران، پریشانی روا نشناختی کسلر و همکاران، سازگاری هیجانی رابیو و همکاران، پذیرش و عمل باند و همکاران استفاده شده است. داده های جمع آوری شده در سطوح توصیفی و استنباطی و مدل پژوهش با استفاده از تکنیک تحلیل مسیر ارزیابی شد.رابطه معنی داری بین تمامی متغیرهای پیش بین و اجتناب تجربه ای با متغیر ناتوانی کارکردی برقرار است (0/05>p). همبستگی معنی داری بین متغیرهای مستقل پریشانی روان شناختی و سازگاری هیجانی با متغیر میانجی اجتناب تجربه ای مشاهده شد (0/05>p)، نقش میانجی اجتناب تجربه ای در رابطه بین سازگاری هیجانی و ناتوانی کارکردی تایید شد (0/05>p). نقش میانجی اجتناب تجربه ای در رابطه بین سبک زندگی ارتقادهنده سلامت و پریشانی روانشناختی با ناتوانی کارکردی تایید نشد (0/05<p). یافته های پژوهش همسو با مدل های پژوهش است. بر اساس یافته های به دست آمده می توان بیان کرد، ناتوانی کارکردی در طی زندگی با درد در بیماران ایجاد می گردد و به وسیله سایر متغیرهای روانشناختی مذکور می توان بر شدت ناتوانی تاثیر گذاشت.
اثربخشی درمان روان تحلیلی کارکردی بر سبک های دلبستگی و طرح واره های ناسازگار اولیه در زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ خرداد ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۹۶)
181 - 192
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان روان تحلیلی کارکردی بر سبک های دلبستگی و طرح واره های ناسازگار اولیه در زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره منطقه 5 شهر تهران در سال 1400 بود. بر این اساس تعداد 30 زن به صورت نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و با گمارش تصادفی 15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند. ابزار گردآوری اطلاعات در این تحقیق پرسشنامه سبک دلبستگی هازن و شیور (1987 AASQ,) و پرسشنامه طرح واره ناسازگار اولیه یانگ (1998YSQ-SF, ) بود. پروتکل روان درمانی تحلیلی کارکردی در 12 جلسه 90 دقیقه ای، هفته ای دو بار به صورت گروهی برای گروه آزمایش اجرا شد. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون کوواریانس چندمتغیره (مانکوا) استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون در سبک های دلبستگی و طرح واره های ناسازگار اولیه در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری در سطح 05/0 وجود داشت. در نتیجه، درمان روان تحلیلی کارکردی می تواند به عنوان یک مداخله مؤثر برای زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی مؤثر باشد.
تدوین مدل ساختاری بهزیستی روانشناختی مادران دارای کودک با کم توانی ذهنی بر اساس هسته ارزشیابی خود با میانجی گری احساس کهتری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ بهار (اردیبهشت) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۴
381 - 396
حوزههای تخصصی:
زمینه: تولد یک کودک دارای کم توانی ذهنی می تواند شرایط دشواری را برای والدین و دیگر اعضای خانواده به همراه بیاورد، چون والدین به طور غیرمنتظره ای در یک معمای دشوار عاطفی گرفتار می شوند که به خاطر طبیعت غیرمنتظره این مشکل و تمایلات ذاتی برای نگهداری از فرزندان شان، ناراحتی و نگرانی بیشتری را تحمل می کنند. در نتیجه توان عملکرد در شرایط ناگوار برایشان سخت تر می شود و نمی توانند در این شرایط هیجانات خود را به خوبی مدیریت کنند. همچنین این مادران به دلیل نداشتن بهزیستی روانشناختی بالا، دچار تنش های بیشتری می شوند.
هدف: هدف از پژوهش حاضر، تدوین مدل ساختاری بهزیستی روانشناختی مادران دارای کودک با کم توانی ذهنی بر اساس هسته ارزشیابی خود با میانجی گری احساس کهتری بود.
روش: روش پژوهش حاضر توصیفی، از نوع همبستگی و مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه والدین دارای کودک با کم توانی هوشی هستند که درشهر تهران در سال 1402-1401) تحت پوشش سازمان بهزیستی بودندو از سازمان بهزیستی خدمات دریافت می کنند. حجم نمونه در پژوهش حاضر نیز با در نظر گرفتن احتمال اُفت نمونه ها ۳۰۰ نفر از شهر تهران، در نظر گرفته شد. روش نمونه گیری مورد استفاده نیز به صورت در دسترس بود. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های بهزیستی روانشناختی (ریف، 1989)، هسته ارزشیابی خود (جاج و همکاران، 2003) و شاخص مقایسه ای احساس کهتری (دیکسون و استرانو، 1990) استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون های همبستگی پیرسون با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 25 و مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار Lisrel نسخه 8/8 تحلیل شد.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد ضریب مسیر کل (مجموع ضرایب مسیرهای مستقیم و غیرمستقیم) بین هسته ارزشیابی خود با بهزیستی روانشناختی معنادار بود (0/001=p، 0/481- =β ). براین اساس می توان گفت، بین بهزیستی روانشناختی مادران دارای کودک با کم توانی ذهنی بر اساس هسته ارزشیابی خود با میانجی گری احساس کهتری رابطه وجود دارد.
نتیجه گیری: به نظر می رسد با توجه به این که والدین دارای کودکان با کم توانی ذهنی در قیاس با والدین کودکان عادی، تنیدگی بالاتری را تجربه می کنند، لذا بهتر است پژوهش های گسترده تری با نمونه های بیشتر در این خانواده ها انجام شود.
فراتحلیلی روانشناختی بر مطالعات زنانگی و توسعه اجتماعی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ بهار (اردیبهشت) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۴
451 - 468
حوزههای تخصصی:
زمینه: اولین آموزش دهنده و ایجاد کننده یک نسل آگاه و برخوردار از علم برای فراهم نمودن زمینه های پیشرفت و توسعه در یک کشور و یک جامعه، زنان هستند. بنابراین کافی است که پیشرفت و توسعه زنان یک جامعه را برابر با پیشرفت و توسعه آن کشور نیز بدانیم. مرور مطالعات پیشین نشان داد در مورد فراتحلیل روانشناختی مطالعات زنانگی و توسعه اجتماعی در ایران، شکاف پژوهشی وجود دارد.
هدف: پژوهش حاضر با هدف فراتحلیل (ترکیب) مطالعات انجام شده در حوزه زنانگی و توسعه انجام شد.
روش: روش مورد استفاده در پژوهش حاضر، روش فراتحلیل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی مطالعات در دسترس و مرتبط بود که در فاصله سال های 1385 تا 1401 در ایران و به زبان فارسی به صورت مقاله علمی منتشر شده بودند. پس از بررسی ملاک های ورود و خروج، 55 اندازه اثر از 17 مطالعه دارای شرایط فراتحلیل، به دست آمد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل حساسیت، نمودار قیفی، مدل های تصادفی و تحلیل ناهمگنی با استفاده از نرم افزار 2CMA استفاده شد.
یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان داد که میزان اندازه اثر ترکیبی برای مدل تصادفی (مدل انتخاب شده برای این فراتحلیل) برابر با 0/497 به دست آمد که از لحاظ آماری معنادار بود (0/001>p). اندازه اثر به دست آمده از مطالعات طبق جدول تفسیر اندازه کوهن، متوسط محاسبه شد. همچنین با در نظر گرفتن توسعه اجتماعی به عنوان متغیر تعدیل کننده، این ضریب 603/0 محاسبه شد که در سطح ( 0/001>p) معنادار بود.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده در مطالعه حاضر، بیشترین اندازه اثر ترکیبی مربوط به توسعه اجتماعی و کمترین آن مربوط به توسعه اقتصادی بود. علی رغم این که 50 درصد نیروهای بالقوه در هر جامعه ای را زنان تشکیل می دهند، اما زنان ایرانی به دلیل مسئولیت های خانه داری و محدودیت های موجود در جامعه، تأثیر متوسطی در توسعه دارند.
پیش بینی اشتغال پذیری خود- ادراک شده براساس سبک های دلبستگی، ذهنی سازی و بلندپروازی مسیر شغلی در فارغ التحصیلان دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵
145 - 160
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تداوم مسیرشغلی پس از دوران دانشگاه و ورود به عرصه اشتغال مورد توجه غالب فارغ التحصیلان دانشگاه ها است. لذا پژوهش حاضر با هدف پیش بینی اشتغال پذیری خود-ادراک شده بر اساس سبک های دلبستگی، ذهنی سازی و بلندپروازی مسیرشغلی در فارغ التحصیلان دانشگاه انجام شد.
روش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه پژوهش شامل کلیه فارغ التحصیلان بیکار جویای کار مراجع کننده به مراکز کاریابی استان اصفهان در طی سال های 1400الی 1402 بودند. از این جامعه، نمونه ای به حجم 163 نفر به روش در دسترس انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه های ویژگی های دموگرافیک (محقق ساخته)، اشتغال پذیری خود-ادراک شده (راتول و همکاران، 2008)، سبک های دلبستگی (هاوزن و شیور، 1985)، عملکرد بازتابی (فونگی و همکاران، 2016) و بلند پروازی مسیرشغلی (اوتو و همکاران، 2015) استفاده شد. داده ها با استفاده از روش های آزمون ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندمتغیره (روش گام به گام) تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که بین سبک های دلبستگی، ذهنی سازی و بلندپروازی مسیرشغلی با اشتغال پذیری خود-ادراک شده همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد (05/0>P). در مجموع متغیرهای سبک های دلبستگی، ذهنی سازی و بلندپروازی مسیرشغلی 84 درصد از واریانس اشتغال پذیری خود-ادراک شده را به عنوان متغیر ملاک تبیین می کند. در نتیجه می توان اشتغال پذیری خود-ادراک شده را به کمک سبک های دلبستگی، ذهنی سازی و بلندپروازی مسیرشغلی پیش بینی نمود.
نتیجه گیری: با توجه به اهمیت اشتغال پذیری فارغ التحصیلان دانشگاه ها توجه به نقش متغیرهای روانشناختی در کنار کسب مهارت ها و صلاحیت های حرفه ای برای ورود به عرصه اشتغال ضروری است.
اثربخشی آموزش شفقت به خود در تحمل ناکامی و کنترل عواطف نوجوانان بدسرپرست مرکز شبه خانواده بهزیستی تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۵
30 - 47
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف اثربخشی آموزش شفقت به خود در تحمل ناکامی و کنترل عواطف نوجوانان بدسرپرست مرکز شبه خانواده بهزیستی شهر تهران انجام شد. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه های مجزا است. جامعه آماری، کلیه نوجوانان 13-19ساله تحت سرپرستی بهزیستی تهران در سال1402بودند. جهت تعیین نمونه 40 نفر به صورت داوطلبانه انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. جهت سنجش تحمل ناکامی از پرسشنامه هارینگتون(2005) و جهت سنجش کنترل عواطف از پرسشنامه کنترل عواطف ویلیامز و همکاران(1997) استفاده شد. قبل از اجرای مداخله از هر دو گروه پیش آزمون تحمل ناکامی و کنترل عواطف به عمل آمد. گروه آزمایش آموزش شفقت به خود را از طریق پروتکل آموزشی در 8 جلسه دریافت کرد و گروه گواه هیچگونه مداخله آموزشی دریافت نکرد. پس از اجرای مداخله در مرحله پس آزمون، هر دو گروه مجددا ابزارهای مرحله پیش آزمون را پاسخ دادند و 45 روز بعد مجددا در بین هر دو گروه ابزارها اجرا شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس آمیخته تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد: آموزش شفقت به خود در افزایش تحمل ناکامی و همچنین کنترل عواطف اثربخش بوده و بعد از 45 روز تحمل ناکامی نوجوانان همچنان پایدار بوده است(05/0>p). باتوجه به اثربخشی آموزش شفقت به خود در افزایش تحمل ناکامی و کنترل عواطف نوجوانان؛ پیشنهاد می-شود در مراکز حمایتی نظیر شبه خانواده بهزیستی به بهره گیری از این روش برای بهبود وضعیت عاطفی و تحمل ناکامی نوجوانان بهره گرفته شود.
ترجمه و اعتباریابی پرسشنامه مقابله با تغییر پیش از قاعدگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ آبان ۱۴۰۳ شماره ۸ (پیاپی ۱۰۱)
۲۳۰-۲۲۱
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ترجمه و اعتباریابی پرسشنامه مقابله با تغییر پیش از قاعدگی انجام شد. پژوهش حاضر از نوع توصیفی-همبستگی و اعتباریابی بود. جامعه آماری در این پژوهش شامل دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب در سال 1403 بود. در پژوهش حاضر 250 نفر به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه مشارکت داشتند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه مقابله با تغییر پیش از قاعدگی (PMS-Cope؛ کایسر و همکاران، 2018) و پرسشنامه مقابله با شرایط استرس زا (CISS؛ اندلر و پارکر، 1990) بود. جهت تحلیل داده ها از روش تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی از ساختار سه عاملی این پرسشنامه حمایت کردند. نتایج روایی ملاکی نشان داد که پرسشنامه مقابله با تغییر پیش از قاعدگی با راهبردهای مقابله ای مسئله محور رابطه مثبت (05/0>P)، و با راهبردهای مقابله ای هیجان محور و اجتنابی رابطه منفی و معنادار داشت (05/0>P). همچنین نتایج پایایی به روش همسانی درونی با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ و (پایایی بازآزمایی) برای پرسشنامه مقابله با تغییر پیش از قاعدگی 82/0 و (78/0) محاسبه شد؛ همچنین با توجه به نتایج پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که پرسشنامه مقابله با تغییر پیش از قاعدگی در جامعه ایرانی از روایی و پایایی مطلوب برخوردار است و می تواند به عنوان ابزار پژوهشی در مطالعات روانشناسی و بالینی مورد استفاده قرار داد.
مقایسه تأثیر دو روش آموزشی مونته سوری و مبتنی بر ربات بر کارکردهای اجرایی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثر دو روش آموزشی مونته سوری و مبتنی بر ربات بر کارکردهای اجرایی دانش آموزان است. تحقیق از نوع شبه آزمایشی با دو گروه آزمایشی همراه با پس آزمون و پیگیری است. در کل تعداد 34 دانش آموز دختر پایه دوم دبستان به صورت در دسترس از مدارسی که در آن کلاس های مونته سوری دایر بود انتخاب شدند. این دانش آموزان هیچ گونه مشکلات جسمی و ذهنی نداشتند و دارای اختلال یادگیری نیز نبودند. هر گروه آزمایشی یکی از روش های آموزشی را در 12 جلسه 90 - 75 دقیقه ای دریافت کردند. سپس پس آزمون و پیگیری با ابزارهای ویسکانسین برای ارزیابی انعطاف پذیری شناختی، استروپ برای ارزیابی بازداری پاسخ و کورنولدی برای ارزیابی حافظه کاری انجام شد. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس آمیخته چندمتغیره استفاده شد. نتایج پژوهش، تفاوت معنادار این دو روش آموزشی را در ارتقای کارکردهای اجرایی دانش آموزان نشان داد (001/0> p). همچنین خرده مقیاس های کارکردهای اجرایی (طبق تعریف میاک،2000) نیز تفاوت های معناداری را نشان دادند که در نتیجه تأییدی بر مؤثربودن روش آموزشی مونته سوری بر ارتقای انعطاف پذیری شناختی و بازداری پاسخ بود؛ هرچند در مورد حافظه کاری، معلوم شد که روش آموزشی مبتنی بر ربات نقش مهم تری داشته است. به دلیل ماهیت روش آموزش مونته سوری که بر اساس ابزارها و فعالیت های کاملاً هدفمند شکل گرفته است نتایج فوق قابل قبول است؛ همچنین به دلیل توالی برنامه نویسی ها در ربات های آموزشی و نیاز به استفاده از اطلاعات و توجه به مراحل پیشین کدگذاری، مؤثربودن آموزش مبتنی بر ربات نیز قابل پذیرش است.
شناسایی نیازهای مشاوره ای والدین دانش آموزان دوره اول متوسطه به منظور تدوین بسته آموزشی و راهنمای اجرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۸
187 - 232
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی نیازهای مشاوره ای والدین دانش آموزان دوره اول متوسطه به منظور تدوین بسته آموزشی و راهنمای اجرایی انجام گرفت. این پژوهش از نوع بنیادی و از نظر روش، کیفی است. نمونه پژوهشی در مرحله اول شامل: مبانی نظری و مقالات پژوهشی مرتبط، و مرحله دوم شامل: والدین در دسترس به تعداد30 نفر تا حد اشباع است. ابزار گردآوری داده ها: دسته اول شامل: تمامی لغات و مضامین مرتبط برگرفته از پیشینه پژوهشی و دسته دوم شامل: متون و مضامین حاصل از مصاحبه نیمه ساختار است. روش تجزیه و تحلیل: از نوع استقرایی «تحلیل نظام مند داده بنیاد»، که داده های حاصل از مطالعه متون فوق در قالب کدهای باز، مقوله ای و نظری به روش تحلیل محتوا کدگذاری شده اند. نیازها و مضامین استخراج شده در اختیار 5 ارزیاب خبره قرار گرفت که پس از ارائه برخی پیشنهادات، مورد تأیید قرار گرفت. یافته ها نشان داد: که مهم ترین نیازهای مشاوره ای والدین در چهار مؤلفه کلی به ترتیب شامل: نیازهای روانی – اجتماعی/ روانی – عاطفی/ شناختی – تحصیلی/ اخلاقی – معنوی قرار دارند و سه نمونه از مهم ترین نیازهای جزئی آنان به ترتیب شامل: افزایش مهارت خودآگاهی فرزندان، تنظیم و مدیریت هیجان، و ارتباط صحیح والد-فرزندی می باشند، که در قالب بسته آموزشی و راهنمای اجرایی تدوین شد. نتیجه گیری: این بسته به عنوان پیشنهادات اجرایی و آموزشی می تواند خدمات مشاوره برای والدین و همچنین پیشرفت دانش آموزان را فراهم نماید، تا به نیازهای شان بصورت مناسب پاسخ دهد.
پیامدهای روانشناختی تجربه ازدواج زیر هجده سال در دختران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مطالعه پیامدهای روانشناختی ازدواج زیر هجده سال در دختران می باشد. در راستای نیل به این هدف، رویکرد کیفی از نوع پدیدارشناسی و انجام مصاحبه نیمه ساختاریافته عمیق با هر نمونه اتخاذ شده است. در این پژوهش، بیست زنی که تجربه ازدواج زیر هجده سال داشتند و اکنون کمتر از پنجاه سال دارند، از استان های گیلان، خوزستان، یزد، سیستان و بلوچستان و خراسان رضوی با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند. محقق با سفر به هر استان به مشاهده عینی و انجام مصاحبه با هر یک از این زنان پرداخته است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش هفت مرحله ای کلایزی استفاده شد. با عنایت به نتایج پژوهش، پیامدهای روانشناختی از قرار پنج مقوله اصلی و پانزده مقوله فرعی می باشند. مقولات اصلی عبارتند از آسیب دیدگی«من/ایگو»، آسیب های روانی، هیجانات منفی، عدم پختگی و رشد و بلوغ شخصیت. به طور کلی پیامدهای روانشناختی منفی این پدیده بسیار بیشتر از کارکردهای مثبت آن می باشد.
یادگیری برخط عاطفه مدار: یک مرور نظام مند
حوزههای تخصصی:
زمینه: در آموزش، یکی از ابعاد مهم، جنبه عاطفی آن است که در فضای برخط اهمیت مضاعف پیدا می کند، زیرا فاصله ذاتی میان مدرسان و فراگیران در محیط های برخط چالشی منحصربه فرد را به وجود می آورد. در حالی که مجموعه قابل توجهی از پژوهش ها، پویایی های عاطفی را در محیط های یادگیری برخط بررسی کرده اند و به تأثیرگذاری آن اذعان دارند، پیشینه موجود پراکنده به نظر می آید.هدف: پژوهش حاضر به دنبال آن بود تا با استفاده از روش مرور نظام مند کیفی، مطالعاتی را که در آن ها اصول طراحی آموزشی در زمینه جنبه های عاطفی پیشنهاد شده است، مورد بررسی قرار دهد و با توجه به یافته ها، مجموعه ای منسجم از اصول را برای تضمین اثربخشی و درگیرسازی عاطفی آموزش در بسترهای برخط ارائه دهد.روش: در این پژوهش، بر اساس دستورالعمل پیشنهادی برای مرورهای نظام مند و فراتحلیل (PRISMA) برای شناسایی، غربالگری، ارزیابیِ واجد شرایط بودن و شمول نهایی مقالات، مراحل اجرای پژوهش پیگیری شد. بدین منظور، جستجو در سه پایگاه داده علمیِ Web of Science،SCOPUS و PsychInfo با استفاده از کلیدواژه های مرتبط در بازه زمانی 2010 تا 2024 صورت گرفت که به شناسایی 1348 مقاله انجامید. پس از اعمال معیارهای خروج، در نهایت 26 مقاله منتخب، با استفاده از روش تحلیل درون مایه ای بر اساس نسخه شش مرحله ای براون و کلارک، مورد ارزیابی قرار گرفتند.یافته ها: در نهایت، تحلیل صورت گرفته به شناسایی چهار درون مایه اصلی انجامید: (1) محیط صمیمانه: ایجاد احساس نزدیکی، آشنایی و پیوند عاطفی بین فراگیران و محیط یادگیری برخط؛ (2) محتوای درگیرکننده: اجتناب از یادگیری غیرفعال از طریق به کارگیری عناصری که فراگیران را از نظر فکری و عاطفی درگیر نگه می دارند؛ (3) طراحی خلاقانه: استفاده از عناصری مانند بازی واره سازی و رابط کاربریِ گیرا برای ایجاد تجربه یادگیری جذاب تر؛ (4) جلوه های انسانی شده: ایجاد احساس ارتباط انسانی و پرورش احساس مثبت از طریق به کارگیری عناصر هم ذات پندارانه و غیررسمی.نتیجه گیری: یافته های این پژوهش با ارائه یک دیدگاه جامع و منسجم از ملاحظات مربوط به بُعد عاطفیِ یادگیری برخط، به دانش نظری موجود می افزاید. علاوه بر این، درون مایه های شناسایی شده را می توان به عنوان مبنایی برای اتخاذ راهبردهایی در نظر گرفت که مدرسان و طراحان آموزشی از آن ها در طراحی دوره های آموزشی برخط بهره گیرند.
نقش میانجی خودکارآمدی در رابطه بین خودمهارگری و اهمال کاری تحصیلی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش میانجی خودکارآمدی در رابطه بین خود مهارگری و اهمال کاری تحصیلی در دانشجویان انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی از نوع مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه دانشجویان دانشگاه پیام نور-واحد بین المللی عسلویه در سال تحصیلی 1403-1402 بود. در این مطالعه 208 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی (ASEQ؛ اون و فرامن، 1988)، مقیاس اهمال کاری تحصیلی دانشجویان (APQ؛ سولومون و راثبلوم، 1984) و مقیاس خود مهارگری (SCS؛ تاجنی و همکاران، 2004) استفاده شد. تحلیل داده ها به روش مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. نتایج نشان داد که مدل پیشنهادی از برازش مطلوب برخوردار است. نتایج نشان داد خود مهارگری و خودکارآمدی به طور مستقیم بر اهمال کاری تحصیلی اثر منفی و معنادار داشتند؛ همچنین خودمهارگری به طور مثبت بر خودکارآمدی اثر معنادار داشت (05/0>P). نتایج آزمون بوت استرپ نشان داد که خودکارآمدی بین خود مهارگری و اهمال کاری تحصیلی نقش میانجی داشت (05/0>P). نتایج این مطالعه دلالت بر این دارد که خود مهارگری یک عامل مهم در کاهش اهمال کاری تحصیلی دانشجویان است، همچنین این رابطه به وسیله خودکارآمدی میانجی گری شد؛ در واقع خود مهارگری به واسطه بهبود خودکارآمدی می تواند نقش مهمی در کاهش اهمال کاری تحصیلی دانشجویان داشته باشد.
تجربه زیسته معلمان مدارس ابتدایی از چالش ها و فرصت های آموزش به شیوه الکترونیکی در بستر شبکه شاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناسی تربیتی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
134 - 107
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل پدیدارشناسانه ادراک معلمان مدارس ابتدایی از چالش ها و فرصت های آموزش به شیوه الکترونیکی در بستر نرم افزار شاد انجام شد. این مطالعه از نوع کیفی و با استفاده از روش پدیدار شناسی بود و با بهره گیری از نمونه گیری هدفمند و تحلیل مصاحبه های نیمه ساختاریافته با آموزگاران مدارس دخترانه ابتدایی در منطقه 15 شهر تهران انجام شد. معیار ورود به پژوهش بازه سنی 20-55 سال و داشتن سلامت روانی آموزگاران بود.مصاحبه ها با روش پدیدارشناسی اسمیت مورد بررسی قرار گرفتند. ضریب لاوشه به دست آمده 0.97 بود و این به معنای روایی محتوایی سوالات مصاحبه است.در نهایت پس از انجام 16 عمیق ، پژوهشگر به اشباع داده ها رسید. در این پژوهش 2 مضمون اصلی و 6 مضمون فرعی و 34 واحد معنایی به دست آمد که مضامین اصلی عبارت بودند از: «مولفه های مرتبط با فرصت های آموزش الکترونیکی در بستر نرم افزار شاد» و « چالش های آموزش الکترونیکی در بستر نرم افزار شاد». در پژوهش حاضر معلمان دوره ابتدایی ضمن برشمردن فرصت های ایجاد شده در بستر شاد، چالش های زیادی را برای آن برشمردند و راهکارهایی در راستای افزایش بهره وری آموزش الکترونیکی ارائه دادند که با همت مسئولان آموزشی و سیاست گذاران قابل اجرا خواهند بود.
اثربخشی درمان فراشناختی بر ذهن خوانی، حافظه سرگذشتی و تنظیم شناختی هیجان در دانش آموزان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۳شماره ۴ (پیاپی ۷۲)
219 - 243
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی درمان فراشناختی بر ذهن خوانی، حافظه سرگذشتی و تنظیم شناختی هیجان در دانش آموزان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی انجام شد. روش: طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش، دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی مراجعه کننده به مراکز مشاوره آموزش و پرورش سنندج در سال تحصیلی 1402-1401 بودند که 30 نفر از آن ها به صورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه گواه و آزمایش قرار داده شدند. گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای درمان فراشناختی دریافت کرد، اما گروه گواه هیچ درمانی دریافت نکرد. تمامی شرکت کنندگان در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری (چهار ماه بعد از پس آزمون) به پرسشنامه های اضطراب اجتماعی، آزمون حافظه سرگذشتی، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان و آزمون ذهن خوانی از طریق چشم پاسخ دادند. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها نشان داد که درمان فراشناختی تأثیر معناداری در کاهش میزان اضطراب اجتماعی گروه آزمایش داشته است (01/0> p) و موجب افزایش معنادار حافظه سرگذشتی، ذهن خوانی و تنظیم شناختی هیجان در دانش آموزان مبتلا به اضطراب اجتماعی شده است (01/0> p)، همچنین این اثر با گذشت زمان نیز حفظ شده است. نتیجه گیری: بر اساس این یافته ها، پیشنهاد می شود که درمان فراشناختی به عنوان یک روش کارآمد در مدارس و مراکز مشاوره برای دانش آموزان مبتلا به اضطراب اجتماعی به کار گرفته شود.
رابطه صمیمیت و رضایت زناشویی با بخشودگی زناشویی زوجین شهر کرمانشاه
حوزههای تخصصی:
رابطه زناشویی، زیربنای روابط خانوادگی و تربیت نسل های آینده است و به عنوان اساسی ترین رابطه انسانی تلقی می شود، استحکام و بهبود آن همواره از اهمیت و توجه والایی برخوردار است؛ بنابراین هدف از انجام پژوهش حاضر رابطه صمیمیت و رضایت زناشویی با بخشودگی زناشویی زوجین شهر کرمانشاه بود. پژوهش حاضر توصیفی، از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر کرمانشاه در سال 1401-1400 بود. نمونه موردنظر در پژوهش حاضر مطابق با فرمول کوکران 269 نفر با روش نمونه گیری در دسترس از مراکز مشاوره انتخاب شدند و به پرسشنامه های صمیمیت، رضایت زناشویی و بخشودگی زناشویی پاسخ دادند. نتایج به دست آمده با استفاده از رگرسیون چند متغیره و ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین صمیمیت و رضایت زناشویی با بخشودگی زناشویی همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد. با توجه به یافته های پژوهش، می توان گفت هرچقدر میزان صمیمیت و رضایت زناشویی بالاتر باشد میزان بخشودگی زناشویی زوجین نیز بالاتر خواهد بود. بنابراین با توجه به اهمیت و نقش صمیمیت زناشویی و رضایت زناشویی در زندگی زناشویی می توان بخشودگی زناشویی را تبیین نمود.
سنجش احساس دینی در کودکان پیش از دبستان: یک مطالعه روان سنجی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۶۵)
79 - 100
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تدوین مقیاسی برای سنجش احساس دینی کودکان خردسال بر پایه یک طرح پژوهشی زمینه یابی و در چارچوب الگو های متعارف در روان سنجی، در جامعه کودکان 4 تا 6 سال کشور و روی دو گروه نمونه کودکان مدارس عادی (445 تن از تهران، کرمان، تبریز، مشهد و بندرعباس) و مدارس دینی (145 تن از قم) به روش «توصیفی» اجرا شده است. در این مقیاسِ هفت ماده ای، یک کودک به عنوان قهرمان داستان در یک موقعیت از لحاظ اعمال و مراسم دینی قرار دارد و احساس آزمون شونده نسبت به آن موقعیت، به صورت خوشحال، خنثا و ناراحت اندازه گیری می شود. تحلیل داده ها نشان داد درجه دشواری و قدرت تشخیص سؤال ها و نیز توزیع فراوانی پاسخ ها مناسب و دارای برازش درونی و بیرونی است. نتایج تحلیل عاملی تأییدی و تحلیل مؤلفه های اصلی مقادیر باقی مانده استانداردشده، روایی سازه و تفاوت دو گروه کودکان مراکز عادی و دینی، روایی تفکیکی مقیاس و ضریب هماهنگی درونی بالاتر از 7/0 و شاخص های جداسازی شخص و سؤال اعتبار بر اساس مدل راش مقیاس را تأیید کرد. میانگین احساس دینی کودکان بالاتر از دشواری سؤال ها به دست آمد. درجه مطلوبیت ماده های زیارت، رفتن به عاشورا و روضه و کمک به فقرا از سطح کودکان با کمترین احساس مثبت نیز پایین تر است. در حالی که درجه مطلوبیت ماده های «رفتن به مسجد» و «تماشای نمازخواندن مادر» بیشترین مقدار و «دعا و یادگرفتن قرآن» در مهد کودک بالاتر از میانگین احساس دینی در کودکان است. این مقیاس ابزاری روا و معتبر برای ارزیابی عملکرد والدین در تقویت یا تضعیف احساس مثبت کودکان به رفتارها و مراسم دینی و نیز برای ارزیابی اثربخشی برنامه های آموزش های دینی در مراکز آموزشی است.
تاثیر پوشیدن ماسک صورت در دوران همه گیری کووید-19 بر ادراک چهره در کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر پوشیدن ماسک صورت بر ادراک چهره در کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم است. تعداد 18 کودک (13 پسر، 5 دختر) مبتلا به اختلال طیف اتیسم با عملکرد بالا و هوش بهر عادی در بازه سنی 7 تا 12 سال (میانگین سن = 9.917، انحراف معیار = 1.7342) به روش نمونه گیری در دسترس در پژوهش شرکت کردند. شرکت کنندگان در این پژوهش یک تکلیف تشخیص و تمیز چهره که شامل چهره های آشنا و ناآشنا برای کودک بود را انجام دادند. در حین انجام تکلیف، تعداد و مدت زمان تثبیت ها در نواحی موردعلاقه (AOI) توسط دستگاه ردیاب چشمی ثبت شد. درنهایت، برای تجزیه وتحلیل داده های جمع آوری شده، از روش آزمون t وابسته استفاده شد. نتایج نشان داد که هنگام مقایسه چهره های با ماسک صورت آشنا و ناآشنا با یکدیگر و هنگام مقایسه چهره های بدون ماسک صورت آشنا و ناآشنا با یکدیگر، تعداد و مدت زمان تثبیت ها در نواحی موردعلاقه (AOI) با یکدیگر تفاوت معناداری ندارند. همچنین، برای چهره های آشنا و ناآشنا به طور جداگانه، تعداد و مدت زمان تثبیت ها در ناحیه چشم ها تفاوت معناداری با ناحیه ماسک صورت نداشت. الگوی نتایج به دست آمده از مقایسه چهره های با و بدون ماسک صورت آشنا، مشابه الگوی نتایج به دست آمده از مقایسه چهره های با و بدون ماسک صورت ناآشنا بود. درمجموع، یافته ها حاکی از آن است که ماسک صورت تأثیر مشابهی بر الگوی نگاه به چهره های آشنا و ناآشنا می گذارد. همچنین، نحوه نگاه به ناحیه چشم ها تقریباً مشابه با ناحیه ماسک صورت است.