فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۳۴٬۹۸۱ مورد.
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ فروردین ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۹۴)
143 - 150
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی معنای زندگی به عنوان میانجی بین بیگانگی بین فردی و اعتیاد به گوشی هوشمند در پاندمی کووید-19 در دانشجویان شهر بندرعباس بود. روش پژوهش توصیفی- همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه ی دانشجویان دختر و پسر مشغول به تحصیل در دانشگاه آزاد شهر بندرعباس در سال تحصیلی 1400-1401 بودند که تعداد 378 نفر از آنها با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه معنای زندگی (استگر و همکاران، 2006، MLQ)، بیگانگی بین فردی (بنی فاطمه و همکاران، 1390، SAQ) و مقیاس اعتیاد به گوشی هوشمند (کو، 2009، SAS) استفاده شد. داده ها با روش تحلیل معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که بیگانگی بین فردی بر اعتیاد به گوشی هوشمند اثر مستقیم معنی داری وجود دارد (05/0>P). همچنین معنای زندگی بر اعتیاد به گوشی هوشمند اثر مستقیم و معنی داری دارد (05/0>P). همچنین نتایج نشان داد که بیگانگی بین فردی با میانجی گری معنای زندگی بر اعتیاد به گوشی هوشمند اثر غیرمستقیم دارد. مدل نهایی نیز از برازش مطلوبی برخوردار بود. از این رو، می توان نتیجه گرفت به منظور کاهش اعتیاد به گوشی هوشمند باید بر معنای زندگی و کاهش بیگانگی بین فردی متمرکز شد.
رابطه بین سوء استفاده جسمی و عاطفی والدین و اضطراب اجتماعی زنان با واسطه گری محرومیت هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ فروردین ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۹۴)
191 - 200
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش میانجی محرومیت هیجانی در رابطه سوءاستفاده عاطفی و جسمی والدین با اضطراب اجتماعی در زنان انجام شد. روش پژوهش توصیفی_همبستگی به روش مدلیابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری مطالعه حاضر شامل بانوان بین 20 تا 40 سالی بود ساکن شهر کرج در سال 1401 بودند. 253 نفر از این جامعه به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ﺑﺮای ﺟﻤﻊ آوری اﻃﻼﻋﺎت در ایﻦ ﭘﮋوﻫﺶ از پرﺳﺸﻨﺎﻣﻪ ترومای دوران کودک (CTQ، برنستاین و همکاران، 2003)، مقیاس اﺿﻄﺮاب اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ (SAS، جرابک، 1996)، و خرده مقیاس محرومیت هیجانی ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ ﻃﺮﺣﻮاره یانگ (YSQ-SF،1998) اﺳﺘﻔﺎده ﺷد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد مدل از برازش خوبی برخوردار بود. همچنین نتایج حاکی از آن بود که سوء استفاده جسمی و عاطفی والدین و محرومیت هیجانی بر اضطراب اجتماعی زنان اثر مستقیم دارد (05/0P<). همچنین سوء استفاده جسمی والدین از طریق نقش میانجی محرومیت هیجانی بر اضطراب اجتماعی اثر غیرمستقیم دارد (05/0P<). ولی سوء استفاده عاطفی والدین از طریق نقش میانجی محرومیت هیجانی بر اضطراب اجتماعی اثر غیرمستقیم ندارد. بنابراین می توان نتیجه گرفت سو استفاده جسمی و عاطفی والدین و همچنین محرومیت هیجانی اثر منفی بر بروز اضطراب اجتماعی در زنان دارد و در این میان سوء استفاده جسمی والدین اثر قوی تری دارد.
تاثیر آموزش برنامه مدیریت رفتاری خانواده محور بر نگرش های ناکارآمد و بهزیستی روان شناختی در نوجوانان با گرایش به مصرف مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۱
85 - 102
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش برنامه مدیریت رفتاری خانواده محور بر نگرش های ناکارآمد و بهزیستی روان شناختی در نوجوانان با گرایش به مصرف مواد مخدر بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی نوجوانان با گرایش به مصرف مواد مخدر مراجعه کننده به کلینیک روان شناسی پردیس شهرستان رشت در سال 1402 به همراه والدینشان بودند. از این بین، 28 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (14 نفر) و کنترل (14 نفر) قرار گرفتند. شرکت کنندگان هر دو گروه پرسشنامه های نگرش ناکارآمد و بهزیستی روان شناختی را در پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. آموزش گروهی مدیریت رفتاری خانواده محور در 10 جلسه 60 دقیقه ای با فراوانی یک جلسه در هفته بر روی گروه آزمایش اجرا شد. داده ها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد که آموزش برنامه مدیریت رفتاری خانواده محور باعث کاهش نگرش های ناکارآمد و افزایش بهزیستی روان شناختی در نوجوانان با گرایش به مصرف مواد مخدر شد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش، مداخلات خانواده محور می تواند تلویحات مهمی در زمینه سلامت روان شناختی و پیشگیری از مصرف مواد در دوره نوجوانی داشته باشد.
تجربه زیسته والدین از چالش های فرزندپروری پس از طلاق: یک مطالعه پدیدار شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ تابستان (شهریور) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۸
1473 - 1492
حوزههای تخصصی:
زمینه: فرزندپروری یکی از تکالیف چالش برانگیز برای والدین پس از طلاق است که بر سلامت روانی کودکان تأثیر می گذارد. بااین حال کمتر پژوهشی تجارب زیسته والدین از فرزندپروری پس از طلاق را با رویکرد پدیدارشناسی، بر اساس تأثیر ناآگاهی والدین و راهکارهای ناکارآمد والدین بررسی کرده اند.
هدف: هدف پژوهش حاضر فهم تجربه زیسته والدین از چالش های فرزندپروری پس از طلاق بود.
روش: این مطالعه با رویکرد کیفی و با استفاده از روش پدیدارشناسی توصیفی انجام شد. جامعه هدف شامل والدینی بود که تجربه فرزند پروری پس از طلاق را در سال 1401 داشتند. مشارکت کنندگان پژوهش، 16 نفر از والدین بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند با حداکثر تنوع، از میان مراجعه کنندگان به مجتمع قضایی خانواده 1 تهران دعوت به مشارکت شدند و به وسیله مصاحبه نیمه ساختاریافته مورد بررسی قرار گرفتند. داده ها با روش هفت مرحله ای کلایزی با استفاده از نرم افزار MAXQDA تجزیه وتحلیل شدند.
یافته ها: تجزیه وتحلیل داده ها به استخراج 7 مضمون اصلی و 46 زیر مضمون منجر شد، مضمون های اصلی عبارت اند از: ناسازگاری فرزندان پس از طلاق، مشکلات روانشناختی والدین، چالش های والدین با یکدیگر، چالش های والدین با فرزندان، ناآگاهی والدین از فرزندپروری پس از طلاق، تغییر ساختار خانواده پس از طلاق و راهکارهای ناکارآمد والدین.
نتیجه گیری: والدین فرزندپروری پس از طلاق را تکلیفی چالش برانگیز می دانند. ارتباط والدین با یکدیگر مشکلات روانشناختی والدین پس از طلاق و آگاهی آن ها به شیوه های فرزندپروری و استفاده از شیوه های کارآمد در فرزندپروری با توجه به تغییر ساختار خانواده می تواند بر سازگاری کودکان تأثیر گذارد.
ارائه مدل پریشانی هیجانی بر اساس رفتارهای ارتقا دهنده سلامت و احساس انسجام روانی با نقش میانجی گری معنای زندگی در افراد مبتلا به بیماری عروق کرونر قلبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۳
238 - 250
حوزههای تخصصی:
بروز بیماری های فیزیولوژیک همانند بیماری عروق کرونر قلبی نظم شناختی و هیجانی بیماران را مختل نموده و آنان را با پریشانی هیجانی مواجه می سازد. بر این اساس هدف پژوهش حاضر، الگویابی ساختاری پریشانی هیجانی بر اساس رفتارهای ارتقا دهنده سلامت و احساس انسجام روانی با نقش میانجی گری معنای زندگی در افراد مبتلا به بیماری عروق کرونر قلبی بود. پژوهش از نوع کاربردی و روش پژوهش همبستگی به شیوه مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل افراد مبتلا به بیماری عروق کرونر قلبی مراجعه کننده به مراکز درمانی شهر بندرعباس در فصل زمستان سال 1401 بودند. از بین جامعه آماری 245 نفر به شیوه نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه پریشانی هیجانی (کسلر و همکاران، 2002)، پرسشنامه رفتارهای ارتقا دهنده سلامت (والکر و همکاران، ۱۹۸۷)، پرسشنامه احساس انسجام روانی (فلسنبرگ، ونتکولت و مریک، 2006) و پرسشنامه معنای زندگی (استگر و همکاران، 2006) بودند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری، به وسیله نرم افزار SPSS و Amos ویرایش 23 صورت گرفت. نتایج نشان داد که رفتارهای ارتقا دهنده سلامت بر معنای زندگی (05/0p<، 617/0β=) و پریشانی هیجانی (05/0p<، 482/0-β=) افراد مبتلا به بیماری عروق کرونر قلبی دارای اثر مستقیم معنادار بوده و توانسته به ترتیب 38 و 2/23 درصد از واریانس این متغیرها را تبیین کند. همچنین احساس انسجام روانی بر معنای زندگی (05/0p<، 548/0β =) و پریشانی هیجانی (05/0p<، 538/0-β =) افراد مبتلا به بیماری عروق کرونر قلبی دارای اثر مستقیم معنادار بوده و توانسته به ترتیب 30 و 9/28 درصد از واریانس این متغیرها را تبیین کند. در نهایت معنای زندگی بر پریشانی هیجانی (05/0p<، 442/0-β =) افراد مبتلا به بیماری عروق کرونر قلبی دارای اثر مستقیم معنادار بوده و توانسته 5/19 درصد از واریانس این متغیر را تبیین کرده و در رابطه بین رفتارهای ارتقا دهنده سلامت و احساس انسجام روانی با پریشانی هیجانی افراد مبتلا به بیماری عروق کرونر قلبی نیز نقش میانجی معنادار ایفا کند (05/0p<). با توجه به نقش میانجی معنادار معنای زندگی، می توان با بکارگیری مداخلات موثر همانند آموزش معنای زندگی از بروز پریشانی هیجانی افراد مبتلا به بیماری عروق کرونر قلبی کاست.
رابطه باورهای فراشناختی درباره اهمال کاری و اهمال کاری تصمیم گیری: نقش واسطه ای خودتنظیمی در تمرکز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۱
225 - 248
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تجزیه و تحلیل عوامل تعیین کننده اهمال کاری تصمیم گیری در بین دانشجویان و ارزیابی یک مدل معادلات ساختاری، که در آن خودتنظیمی در تمرکز رابطه بین باورهای فراشناختی درباره اهمال کاری و اهمال کاری تصمیم گیری را واسطه گری می کرد، انجام شد. بر اساس فرمول کوکران، ۳۹۱ دانشجو از سه دوره تحصیلی کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری که در سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۰ در دانشگاه یزد مشغول به تحصیل بودند، با روش تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و پرسشنامه باورهای فراشناختی درباره اهمال کاری (فرنی و همکاران، ۲۰۰۹)، مقیاس اهمال کاری پرسشنامه تصمیم گیری ملبورن (مان و همکاران، ۱۹۹۷) و مقیاس خودتنظیمی در تمرکز پرسشنامه راهبردهای یادگیری و مطالعه (واینستین و پالمر، ۲۰۰۲) را، تکمیل کردند. تحلیل داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد و مدل فرضی تاحدزیادی تأیید گردید. نتایج حاصل از مدل یابی معادلات ساختاری نشان دادند که: باورهای فراشناختی مثبت و منفی درباره اهمال کاری، بر خودتنظیمی در تمرکز تأثیر منفی دارند. هم چنین خودتنظیمی در تمرکز، در رابطه بین باورهای فراشناختی مثبت و منفی درباره اهمال کاری و اهمال کاری تصمیم گیری، نقش واسطه ای ایفا می کند. این یافته ها، مبنایی برای بررسی اهمال کاری تصمیم گیری، به عنوان مانعی برای موفقیت تحصیلی فراهم کرده و بر نقش حیاتی راهبردهای یادگیری خودتنظیمی، در پیش بینی تمایل به تأخیر در موقعیت های تصمیم گیری، تأکید داشتند.
اثربخشی مدل روان آموزشی ماتریکس بر تکانشگری و لغزش مجدد به مصرف مواد افراد وابسته به مت آمفتامین شهر اهواز
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره نهم ۱۴۰۳ شماره ۵۷
۱۳۱-۱۱۸
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی مدل روان آموزشی ماتریکس بر تکانشگری و لغزش مجدد به مصرف مواد افراد وابسته به مت آمفتامین شهر اهواز انجام گرفت. طرح پژوهش، نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه افراد وابسته به مت آمفتامین شهر اهواز در سال 1400 بود. از جامعه فوق 30 نفر با توجه به معیارهای ورود و خروج از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. گروه آزمایش طی 14 جلسه 90 دقیقه ای (هر هفته یک جلسه) درمان ماتریکس را دریافت کردند و در این فاصله گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس پیش بینی بازگشت (PRC) رایت (1993) و پرسشنامه تکانشگری بارت (BIS) بارت (2004) بود. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون، بین دو گروه آزمایش و گواه از نظر تکانشگری و لغزش مجدد به مصرف مواد تفاوت معناداری وجود دارد (0/05>p)؛ بنابراین مدل روان آموزشی ماتریکس روشی کارآمد برای کاهش تکانشگری و لغزش مجدد به مصرف مواد در افراد وابسته به مت آمفتامین شهر اهواز بوده است.
ساخت و اعتباریابی پرسشنامه انگیزش خودمهارگری اسلامی بر مبنای مدل خودمهارگری اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ساخت و اعتباریابی پرسشنامه انگیزش خودمهاگری اسلامی بر مبنای مدل خودمهارگری اسلامی انجام شد. روش تحقیق این پژوهش « زمینه یابی»، (پیمایشی) و جامعه آماری شامل افراد بالای 18 سال، زنان و مردان، متأهل و مجرد شهر قم بود. تعداد 420 نمونه به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. برای گردآوری داده های پژوهش از مقیاس خودمهاگری تانجنی، خردمندی اشمیت، مالدون و پاندرز و پرسشنامه انگیزش خودمهاگری اسلامی، استفاده شد، و نتایج با به کارگیری روش های آماری تحلیل عاملی تأییدی جهت بررسی روایی سازه، و شاخص cvi برای بررسی روائی محتوایی پرسشنامه، ضریب آلفای کرونباخ به منظور بررسی همسانی درونی پرسشنامه و همبستگی بین پرسشنامه ها به منظور بررسی روائی همگرا، تحلیل شد. بر اساس یافته های پژوهش (1) شاخص های مناسبت مدل اندازه گیری کل سازه انگیزش خودمهارگری نشان داد که تحلیل عاملی تأییدی مرتبه اول و دوم از برازش خوبی برخوردار است. (2) پرسشنامه از اعتبار مناسبی برخوردار است. (3) همبستگی متغیر انگیزش خودمهارگری اسلامی با متغیرهای خودمهارگری و خردمندی، همچنین همبستگی بین همه مولفه های متغیرها مثبت و معنی دار است که نشان دهنده روائی هم گرای پرسشنامه انگیزش خودمهارگری است. در نتیجه می توان از این پرسشنامه با اعتبار و روائی مناسب جهت سنجش انگیزش خودمهارگری با نگرش اسلامی استفاده کرد.
تدوین بسته بهبود مسئولیت پذیری در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر تدوین بسته ی نوجوان مسئول بود. مواد و روش: این پژوهش از نوع کیفی بود. در بخش اول واکاوی متون مسئولیت پذیری به کمک تحلیل محتوای هیش و شانون (2005) انجام شد. در بخش دوم تدوین بسته نوجوان مسئول از طریق روش تدوین بسته یوسفی و گلپرور (2023) انجام شد. محیط این پژوهش کلیه ی متون مربوط به مسئولیت پذیری در نوجوانی بود. روش انتخاب شرکت کنندگان به روش هدف مند و ملاک تعداد متون بر اساس رعایت اصل اشباع داده ها بود. به این ترتیب ده متن انتخاب شد. روش گردآوری اطلاعات مطالعه عمیق و دقیق متون بود. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل متون به روش پنج مرحله ای هیش و شانون (2005) نشان داد که این مفهوم چهار بعد و هشت خرده مفهوم دارد که عبارت بودند از: 1) پایه های مسئولیت پذیری (با خرده مفاهیم شکل گیری اخلاق و ارتباطات مقتدرانه با والدین)، 2) ضرورت های مسئولیت پذیری (با خرده مفاهیم هویت و عملکرد اجرایی) 3) شیوه های دستیابی به مسئولیت پذیری (باخرده مفاهیم همدلی و خویشتن داری) و موانع مسئولیت پذیری (با خرده مفاهیم تجارب دردناک گذشته و نفوذ همسالان). در بخش تدوین بسته هدف ارتقای مسئولیت پذیری نوجوانان بود که در قالب آگاهی افزایی و مهارت افزایی در جهت مدیریت مسئولیت گریزی به کمک دو راهبرد ارتقای عملکرد اجرایی و افزایش همدلی بود. این کار با استفاده از روش تدوین بسته ی یوسفی و گلپرور (2023) انجام شد و فنون مربوط به راهبردهای منتخب از متون عصب روانشناسی و متون عملکرد تاملی انتخاب شد و با خرده اهداف هر جلسه هماهنگ شد. درکل نتایج این پژوهش به یک بسته ی آموزشی هشت جلسه ای ختم شد. در انتها بسته ی آموزشی به کمک ضریب توافق ارزیابان و توسط متخصصین ارزیابی اعتباریابی محتوایی شد که نتایج حاکی از اعتبار محتوایی بود. نتیجه گیری: با توجه به این نتیجه می توان گفت این بسته آموزشی برای ارتقای مسئولیت پذیری نوجوانان تناسب دارد.
بررسی عوامل فرهنگی و روانی-اجتماعی مرتبط با تحکیم بنیان خانواده از منظر کارشناسان دادگستری و انتظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
165 - 187
حوزههای تخصصی:
از منظر جامعه شناسی، خانواده اساسی ترین نهاد اجتماعی است که در شکل گیری ساختار کلان جامعه و افزایش بهره-وری آن نقش بسزا دارد. میان خانواده و جامعه یک رابطه دو سویه برقرار است و هر کدام بر دیگری تأثیر می گذارد. جامعه شناسان شکل گیری و ساخت شخصیت فرد در خانواده را متأثر از فرهنگ پذیری و جامعه پذیری می دانند و بیان می کنند که «از مهم ترین نتایج جامعه پذیری، ایجاد شخصیّت فردی و الگوهای نسبتاً ثابت فکر، احساس و عمل است که همگی ویژگی های یک فرد محسوب می شوند» (یان. رابرتسون، 1374: 112). از این رو اهمیّت پرداختن به موضوع «تحکیم خانواده» ریشه در اهمیّت نهاد خانواده دارد. نهاد مقدس خانواده، رکن بنیادین اجتماع بشری و محمل فرهنگ های گوناگون است تا آنجا که سعادت و شقاوت امّت ها، مرهون رشادت و ضلالت خانواده می باشد. اولین شرط داشتن جامعه ای سالم و پویا، سلامت و پایداری خانواده است. همه دستاوردهای علمی و هنری بشر در سایه خانواده های سالم و امن پدید آمده است. از این رو اندیشمندان علوم انسانی در رشته های تخصصی خود، با رویکردهای گوناگون، به مسائل خانواده پرداخته اند و عوامل ایجادکننده را از منظر تحلیلی خاص، تبیین نمودند. هدف پژوهش حاضر بررسی عوامل فرهنگی و روانی-اجتماعی مرتبط با تحکیم بنیان خانواده از منظر کارشناسان دادگاه خانواده و مشاوران نیروی انتظامی شهرستان زنجان بود که از طریق پرسشنامه با تکنیک دلفی و مصاحبه عمیق با نمونه گیری نیمه ساختاریافته، و نیز با جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و میدانی انجام گرفت. نتایج یافته ها حاکی از آن است که: از نظر کارشناسان عوامل فرهنگی اولویت اول را نسبت به عوامل اجتماعی در تحکیم بنیان خانواده داراست.
یادگیری قلب آموزش و انگیزش قلب یادگیری
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
159 - 163
حوزههای تخصصی:
امروزه در هزاره سوم که یادگیری های فعال مورد توجه است در این نوع یادگیری مسئولیت یادگیری بر عهده یادگیرنده می باشد معلم در این نوع یادگیری صرفاً تسهیلگر آموزش است با توجه به این موضوع نیاز به انگیزه در یادگیرندگان بسیار حائز اهمیت است و معلمان ما در فرایند یاددهی و یادگیری به این نکته باید توجه کنند که در مرحله اول باید انگیزه دانش آموزان را برانگیزانند زیرا با وجود انگیزه درونی یادگیری با سرعت بیشتر و عمق بیشتر انجام می شود از سوی دیگر می توان گفت اگر یادگیری یادگیری معنادار باشد منجر به آموزش هدفمند و پایدار خواهد شد و این عبارت که "یادگیری قلب آموزش و انگیزش قلب یادگیری" است محور اصلی این مقاله می باشد.
درآمدی مختصر از شش گانه موئلفه حیات طیبه بر اساس سند تحول بنیادین
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
169 - 182
حوزههای تخصصی:
بزرگترین و مهمترین سرمایه هر کشور نیروی انسانی آن کشور و بزرگترین سرمایه هر خانواده فرزندان آن خانواده است که همگی تحت تعلیم معلم قرار می گیرند تا در وجودشان بذر ادب و دانایی بکارند و پرواضح است که بر اساس قاعده فاقد الشیء لایُعطی ، معلمی میتواند آن فضایل را در وجود شاگردانش بپروراند که قبل از آن خود متحلّی به آنها شده باشد . گویی وجود خط رسمی که معلم بر اساس آن طی طریق کند و آموزش و تربیت لازم را بر اساس آن تامین و ارائه بدهد لازمیت بیشتری دارد . یکی از ویژگی های اساسی موردتوجه در تعریف تربیت ، ایجاد آمادگی در متربیان برای تحقق حیات طیبه در همه ابعاد است .این نظام معیار با انتخاب و التزام آگاهانه و اختیاری در همین زندگی دنیایی و در جهت تعالی آن ، از سوی خداوند به انسان اعطا می شود و تحقق آن باعث دستیابی به غایت اصیل زندگی انسان ، یعنی قرب الی الله خواهد شد . حیات طیبه ای که باید از دل سند تحول بنیادی سر بیرون بیاورد ، سندی که نگارش و تصویب این سند می تواند برنامه ریزان و مجریان امور تربیتی کشور را از بحث های نظری گوناگون و بعضاً بی سرانجام در زمینه تربیت و شئون گوناگون آن رها ساخته و آنها را از حالت بلا تکلیفی و تردید خارج و به سمت گام های استوار در مسیر اجرای این سند تحولی رهنمون سازد و گام برداری بجهت ایجاد حیات طیبه را تسریع ببخشد . اما طراحی و تدوین سند تحول ، گر چه شرط لازم برای ایجاد تحول است اما شرط کافی برای آن نیست باید با تعیین و توضیح دقیق روش های عملی پیاده سازی سند تحول در میدانِ عملِ مدرسه آن را از روی کاغذ بکوچانیم و بر روی میدان عمل سُکنا دهیم .
اثربخشی پروتکل درمانی تسریع واکاوی بر علائم بالینی اختلال وسواسی-جبری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ زمستان (دی) ۱۴۰۳ شماره ۱۴۲
۲۷۷-۲۶۱
حوزههای تخصصی:
زمینه: اختلال وسواسی-جبری یکی از شایع ترین اختلالات ناتوان کننده عصب-روانشناختی است، که با ویژگی هایی چون وسواس های عودکننده یا اجبارها و یا هر دو مشخص می شود و زندگی فرد مبتلا را مختل می سازد. تاکنون اثربخشی درمان های مختلفی بر این اختلال مورد بررسی قرار گرفته است و نتایج آن ها گاهاً متناقض گزارش شده است؛ بنابراین نیاز به تغییر در رویه های موجود و تدوین پروتکل درمانی جدید وجود دارد. هدف: هدف این پژوهش تدوین و اعتباریابی پروتکل درمانی تسریع واکاوی و بررسی اثربخشی آن بر علائم بالینی اختلال وسواسی-جبری بود. روش: روش پژوهش حاضر تک آزمودنی با کنترل خط پایه چندگان ه ناهمزمان و پیگیری 6 هفته ای بود. جامعه آماری این پژوهش شامل همه بیماران مبتلا به اختلال وسواسی-جبری مراجعه کننده به مرکز مشاوره آرامش در شهر ارومیه بودند که از بین آن ها 4 نفر از طریق مصاحبه تشخیصی و بالینی ساختاریافته بر اساس معیارهای ویراست پنجم تجدید نظر شده راهنمای تشخصیصی و آماری اختلالات روانی DSM-5-TR به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. بیماران پس از احراز معیارهای ورود و عدم احراز معیارهای خروج در پژوهش شرکت نمودند. اثربخشی پروتکل درمانی طی 3 مرحله (خط پایه، درمان و پیگیری) با استفاده از پرسشنامه بازنگری شده وسواسی-جبری (فوا و همکاران، 2002) مورد بررسی قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ترسیم نمودار دیداری، شاخص d کوهن و درصد بهبودی در نرم افزار SPSS نسخه 25 استفاده شد. یافته ها: با توجه به نتایج شاخص CVR به دست آمده، پروتکل تدوین شده قابلیت اجرا را داشته و براساس نتایج آماری گزارش شده می توان در جهت کاهش علائم بالینی اختلال وسواسی-جبری بیماران مبتلا به اختلال وسواس از آن بهره گرفت (0/05 >P). نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده به نظر می رسد که درمان تسریع واکاوی کاهش علائم اختلال وسواسی-جبری را به همراه دارد که شایسته است در برنامه های مدیریت بهداشتی کلان مورد توجه سیاست گذاران حوزه بهداشت و درمان و همچنین روانشناسان قرار گیرد.
بررسی نقش میانجی راهبردهای خودنظم دهی (خود مهارگری و خودشناسی انسجامی) در ارتباط بین سبک های دلبستگی و کیفیت روابط بین فردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین بررسی نقش میانجی راهبردهای خودنظم دهی (خود مهارگری و خودشناسی انسجامی) در ارتباط بین سبک های دلبستگی و کیفیت روابط بین فردی انجام شد. روش پژوهش حاضر همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشجویان دانشگاههای آزاد مراجعه کننده به مراکز مشاوره دانشکاههای آزاد شهر تهران با شکایت موضوع عمده در حوزه روابط بین فردی در سال 1402 بود. افراد نمونه بر اساس فرمول کلاین به تعداد400 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های خود شناسی انسجامی قربانی (2008) ، فرم کوتاه خود مهارگری تانجنی (2004) ، دلبستگی هازن و شیور (1987)، کیفیت روابط بین فردی پیرس(1991)، پاسخ دادند . داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزارهای SPSS و AMOS تجزیه وتحلیل شدند. نتایج همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر نشان داد که خودنظم دهی قادر به میانجیگری ارتباط بین سبک های دلبستگی با کیفیت روابط بین فردی است. بر اساس نتایج پژوهش، دلبستگی ناایمن با افت کیفیت روابط بین فردی همراه است. بنابراین آنچه فرد را در برابر بالا بردن کیفیت روابط بین فردی یاری می کند، داشتن ظرفیت درون روانی مناسب است تا بتواند سریع تر و با عوارض کمتری به تعادل باز گردد و نظم سازمان درون روانی خویش را حفظ کند. تلویحاً می توان مطرح کرد که بر اساس الگوی خود نظم دهی، داشتن یک مدیریت منسجم بر سازمان درون روانی خود، هم از نظر شناخت، هم هیجان و رفتار می تواند فرد را در داشتن ظرفیت تحمل بهینه در مشکلات بین فردی یاری رساند.
مطالعه بازنمایی ادراک استعاری از مفهوم "دانش" دانشجو_معلمان: مطالعه موردی پردیس های شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف این مطالعه تحلیل درک دانشجو_معلمان از مفهوم "دانش" توسط بررسی استعاره است. مشارکت کنندگان دانشجو_معلمان رشته های مختلف و دارای شرط: گذراندن دوره کارورزی، بودند. روش کار: روش کیفی پدیدارشناسی است؛ ابتدا اجرای مصاحبه های پایلوت انجام شد، سپس بر اساس آن مصاحبه های نیمه ساختاریافته انجام گرفت و در آخر طبقات استعاری از صداهای ذخیره شده، استخراج شدند. همچنین محتوای مصاحبه ها توسط اساتید مجرب در پژوهش های کیفی و پدیدارشناسی مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها: از طریق تحلیل داده ها 339 استعاره از متن مصاحبه ها و در مجموع نگاشت های استخراج شده در دو طبقه: الف) بازنمایی های استعاری سه سطح در حوزه مبدأ (زنجیره بزرگ هستی و زنجیره بزرگ گسترده) و (رویدادها)، ب) بازنمایی های استعاری در سه نقش (هستی شناسانه، جهت و ساختاری) استخراج شدند که به ترتیب بیشترین بسامد آن طبقات عبارت اند از: ابزار، شی ء، غذا، حرکت، مسیر، زمان، مکان، ماده، گیاه، ساختمان، سلامتی، انسان، بالا، روشنایی و نیرو. در این میان حوزه های مبدأ "به دست آوردن"، "کسب کردن" و "رسیدن" بیشترین کاربرد را داشتند. نتیجه گیری: تحلیل داده ها نظریه استعاره مفهومی Lakoff و Johnson(1980) را حمایت می کند و استعاره های کاربردی دانشجو_معلمان در چهار طبقه: الف) دانش درون ذهن فرد فعال قرار دارد، ب) دانش بیرون از ذهن فرد قرار دارد (یادگیرنده منفعل)، ج) دانش بیرون از ذهن فرد قرار دارد (یادگیرنده فعال) و د) دانش از درون به بیرون در ارتباط است، به تفسیر درآمد. به علاوه ادراک استعاری آنها بر اساس استعاره غالب دیدگاه غالب آموزش گرایی را نشان داد.
عوامل و مداخلات معنوی پیش گیرنده از پیشرفت زوجین در مراحل تحول طلاق براساس منابع اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور کشف عوامل و مداخلات معنوی پیش گیرنده از پیشرفت زوجین در مراحل تحول طلاق براساس منابع اسلامی انجام شد. روش این پژوهش متشکل از روش کیفی بود که در سه مرحله اجرا شد. به منظور کشف عوامل و مداخلات معنوی پیش گیرنده از روش معناشناسی زبانی به کار گرفته شد و برای دستیابی عوامل و مداخلات معنوی از منابع اسلامی از روش تحلیل محتوا و قواعد اصول فقه استفاده گردید. یافته های پژوهش نشان داد سه مدل «فروتنی−احسان»، «قدردانی−صبر» و «دوراندیشی−امیدواری» با محوریت ایمان و ارتباط با خدا در شش مرحله «ضعف کارکردها»، «بروز آشفتگی»، «آشفتگی»، «گسستگی»، «طلاق−بازگشت» و «جدایی سازی−بازگشت» به عنوان عوامل و مداخلات معنوی پیش گیرنده اثرگذار است. در مراحل ابتدایی بیشتر از مدل اول استفاده شد و در ادامه با توجه به روند تحول طلاق و سختی ارتباط زوجین بیشتر، مدل های دوم و سوم بیشتر نقش پیش گیرنده را ایفا می کنند.
رابطه بین سبک های دلبستگی و پایبندی دینی در دانشجویان دختر: نقش میانجی ابعاد کارکرد خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی ابعاد کارکرد خانواده در رابطه بین سبک های دلبستگی با پایبندی دینی دانشجویان است. روش کار: روش پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه پژوهش، تمامی دانشجویان دانشگاه الزهراء در حال تحصیل سال ۱۴۰۲-۱۴۰۱ را در برمی گیرد که 318 نفر از آنان با روش نمونه گیری تصادفی ساده و با استفاده از فرمول کوکران، انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها، از پرسش نامه های پایبندی دینی، سبک دلبستگی و سنجش ابعاد کارکرد خانواده و برای تجزیه و تحلیل داده ها، از شاخص های آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون و الگویابی معادله های ساختاری (تحلیل مسیر) استفاده شد. یافته ها: نتایج آزمون همبستگی نشان داد که رابطه بین سبک دلبستگی ایمن، پایبندی دینی و عملکرد خانواده مثبت و معنادار است. رابطه بین سبک دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا با ابعاد کارکرد خانواده منفی و معنادار است. نتیجه تحلیل مسیر نیز نقش واسطه ای ابعاد کارکرد خانواده در رابطه بین سبک های دلبستگی و پایبندی دینی را تأیید کرد. نتیجه گیری: این مطالعه نشان می دهد که سبک های دلبستگی بر رفتار افراد در روابط انسانی تأثیر دارند همچنین ابعاد کارکرد خانواده تعامل بین سبک های دلبستگی و پایبندی دینی را توجیه کرده و در تقویت پایبندی دینی افراد با سبک های دلبستگی مختلف نقش دارند.
نقش انعطاف پذیری روان شناختی، همدلی عاطفی و تجارب معنوی در پیش بینی رضایت زناشویی زنان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اسلام و روانشناسی سال ۱۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۵
149 - 171
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش پیش رو بررسی نقش انعطاف پذیری روان شناختی، همدلی عاطفی و تجارب معنوی در پیش بینی رضایت زناشویی زنان متأهل بود. روش تحقیق، توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری پژوهش کلیه زنان متأهل شهر قم بود. برای تعیین حجم نمونه از قانون تاباچنیک و فیدل استفاده شد که تعداد 250 نفر از زنان متأهل به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در جمع آوری داده ها از چهار پرسشنامه رضایت زناشویی اینریج (EMS)، پذیرش و عمل − نسخه دوم (AAQ-II)، همدلی عاطفی مهرابیان و اپستین (EES) و تجارب معنوی روزانه (DSES) استفاده شد. داده های به دست آمده با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که رضایت زناشویی به ترتیب با انعطاف پذیری روان شناختی، همدلی عاطفی و تجارب معنوی ارتباط مثبت و معناداری دارد. با توجه به تحلیل رگرسیون، انعطاف پذیری روان شناختی به میزان بیشتر و همدلی عاطفی و تجارب معنوی به میزان کمتر می توانند رضایت زناشویی را پیش بینی کنند؛ بنابراین می توان گفت انعطاف پذیری روان شناختی، همدلی عاطفی و تجارب معنوی نقش بسزائی در رضایت زناشویی زنان متأهل ایفا می کنند.
The Effect of Acceptance and Commitment-based Therapy on Self-Compassion, Quality of Life and Marital Commitment of Women Who Filed for Divorce(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The objective of the present study was to investigate the effect of acceptance and commitment therapy on self-compassion, quality of life, and marital commitment of women who filed for divorce.Methods: The research method was quasi-experimental with a pretest-posttest and follow-up design. The population included all women who filed for divorce, either referring or were referred to the psychological and counseling centers under the supervision of the Welfare Organization in Neishabour. The sample was selected purposively. Then, 30 women were randomly assigned to the experimental and the control groups (i.e., each group included 15 participants). Data collection instruments included Neff’s Self-Compassion Scale (2003), the World Health Organization’s short form of Quality of Life Scale (1989), and Adams and Jones’ Marital Commitment Questionnaire (1997). Data analysis was performed through repeated measure analysis using SPSS software (version 25).Results: The results showed that acceptance and commitment-based therapy had a positive effect on self-compassion, quality of life, and marital commitment of the women applying for divorce. In addition, the effectiveness of acceptance and commitment-based therapy was sustained in terms of self-compassion, quality of life, and marital commitment.Conclusion: As a result, this treatment can be used by psychologists and clinical counselors to offer psychological interventions on self-compassion, quality of life, and marital commitment of women who filed for divorce.
رابطه خوش بینی تحصیلی با سازگاری تحصیلی دانش آموزان: نقش واسطه ای نشخوار فکری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سازگاری تحصیلی مورد توجه پژوهشگران تعلیم و تربیت بوده است و تلاش های زیادی در راستای تعیین عوامل مؤثر بر آن از سوی پژوهشگران به عمل آمده است، ازاین رو مطالعه حاضر با هدف نقش واسطه ای نشخوار فکری در رابطه خوش بینی تحصیلی با سازگاری تحصیلی دانش آموزان انجام شد. روش کار: روش پژوهش حاضر توصیفی_همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه دوم شهر بیرجند در سال تحصیلی 1403-1402 بودند که 120 نفر به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه های خوش بینی تحصیلی Tschannen-Moran و همکاران (2013)، نشخوار فکری Nolen-Hoeksema و Morrow (1991) و سازگاری تحصیلی Clark و Clark (1982) بودند. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS نسخه 24 (آزمون همبستگی پیرسون) و نرم افزار SmartPLS استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که اثر خوش بینی تحصیلی بر نشخوار فکری منفی (0/645-β=)، اثر خوش بینی تحصیلی بر سازگاری تحصیلی مثبت (0/263β=) و اثر نشخوار فکری بر سازگاری تحصیلی منفی (0/378-β=) و معنا دار بود (0/01>P). همچنین ضریب مسیر رابطه غیرمستقیم بین خوش بینی تحصیلی با سازگاری تحصیلی از طریق متغیر میانجی نشخوار فکری معنادار بود (0/01>P). نتیجه گیری: بر اساس یافته ها می توان بیان کرد که با افزایش خوش بینی تحصیلی و کاهش نشخوار فکری، سازگاری تحصیلی دانش آموزان بهبود می یابد، لذا برای افزایش سازگاری تحصیلی در دانش آموزان، باید به نقش خوش بینی تحصیلی و نشخوار فکری در دانش آموزان توجه شود.