ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۳۶٬۲۵۰ مورد.
۴۱.

اثربخشی برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر افسردگی، فشار مراقبتی و ناگویی هیجانی در مراقبین سالمندان مبتلا به آلزایمر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: افسردگی برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی فشار مراقبتی ناگویی هیجانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳ تعداد دانلود : ۲۷
هدف: مطالعه حاضر با هدف تعیین میزان اثربخشی برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر افسردگی، فشار مراقبتی و ناگویی هیجانی در مراقبین سالمندان مبتلا به آلزایمر بود. روش شناسی: این مطالعه از نوع نیمه آزمایشی که در آن از طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه مراقبان سالمندان مبتلا به آلزایمر، مراجعه کننده به انجمن آلزایمر ایران در شهر اراک در ماه های بهمن ماه 1402تا مرداد ماه 1403 تشکیل دادند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. سپس به صورت تصادفی در گروه آزمایش (تحت برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی) (15 = N) و گروه کنترل (15 = N) گمارده شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه افسردگی، پرسشنامه فشار مراقبتی و پرسشنامه ناگویی هیجانی، در سه مرحله خط پایه، پس از مداخله و پیگیری سه ماهه جمع آوری شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر چند متغیری انجام شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که در گروه تحت برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی، میانگین نمره فشار مراقبتی و افسردگی همچنین ناگویی هیجانی در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل به طرز معناداری کاهش پیدا کرده است (001/0 < P). نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی می تواند در بهبود فشار مراقبتی و افسردگی همچنین ناگویی هیجانی در مراقبین سالمندان مبتلا به آلزایمر موثر باشد.
۴۲.

مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان فعال سازی رفتاری بر تنظیم هیجان و تبعیت از درمان بیماران مبتلا به دیابت نوع 2(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پذیرش و تعهد فعال سازی رفتاری تنظیم هیجان تبعیت از درمان دیابت نوع

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰ تعداد دانلود : ۲۳
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) و درمان فعال سازی رفتاری (BAT) بر تنظیم هیجان و تبعیت از درمان در بیماران مبتلا به دیابت نوع ۲ بود. روش شناسی: این مطالعه به شیوه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری شامل بیماران مبتلا به دیابت نوع ۲ مراجعه کننده به مراکز بهداشتی شهر تهران بود. از میان داوطلبان، ۶۰ نفر به صورت در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه ۲۰ نفره (دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل) جای گرفتند. گروه های آزمایشی به ترتیب تحت درمان ACT و BAT به مدت ۸ جلسه دو ساعته قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس تنظیم هیجانی و پرسشنامه تبعیت از درمان بود. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس مختلط و آزمون های تعقیبی بونفرونی تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که هر دو گروه مداخله در مقایسه با گروه کنترل بهبود معناداری در متغیرهای تنظیم هیجان و تبعیت از درمان داشتند (p<0.001). با این حال، اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در هر دو متغیر به طور معناداری بیشتر از درمان فعال سازی رفتاری بود. این برتری در مرحله پیگیری نیز پایدار باقی ماند. همچنین در گروه کنترل هیچ تغییر معناداری مشاهده نشد. نتیجه گیری: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در مقایسه با درمان فعال سازی رفتاری تأثیر بیشتری بر بهبود تنظیم هیجان و افزایش تبعیت از درمان در بیماران مبتلا به دیابت نوع ۲ دارد. استفاده از این درمان می تواند به عنوان یک رویکرد مؤثر در ارتقاء مراقبت روان شناختی بیماران دیابتی توصیه شود.
۴۳.

روابط ساختاری دلبستگی به والدین با همدلی سرد در افراد دارای نشانه های اختلال شخصیت مرزی با میانجیگری نظریه ذهن شناختی-عاطفی

کلیدواژه‌ها: دلبستگی به والدین همدلی شناختی عاطفی اختلال شخصیت مرزی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷ تعداد دانلود : ۱۷
مقدمه: اختلال شخصیت یک الگوی پایدار از تجربه رفتار شخصی است که آشکارا با انتظارات اجتماعی و فرهنگی مغایرت دارد و در طول زمان باعث درماندگی فرد می شود. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی روابط ساختاری دلبستگی به والدین با همدلی سرد در افراد دارای نشانه های اختلال شخصیت مرزی با میانجی گری نظریه ذهن شناختی-عاطفی صورت گرفته است. روش: تحقیق حاضر از نوع مطالعات کاربردی با ماهیت توصیفی-همبستگی است. جامعه آماری کلیه دانشجویان دارای نشانه های اختلال شخصیت مرزی (سال 1403-1402) دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز بودند که با استفاده از جدول کرجسی و مورگان از بین آن ها 303 دانشجو با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند ملاک مدار انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از چهار پرسشنامه مقیاس دلبستگی بزرگسال (AAI)، مقیاس همدلی بهر (EQ)، آزمون تشخیص لغزش (FPT) و فرم بزرگسالان آزمون چشم ها (ET-R) و به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از مدلسازی معادلات ساختاری با کمترین مربعات جزئی در نرم افزار Smart PLS-3 استفاده شد. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که دلبستگی به والدین بر همدلی سرد افراد دارای نشانه های اختلال شخصیت مرزی تاثیر مستقیم ندارد؛ ولی بر نظریه ی ذهن شناختی و عاطفی این افراد تاثیر مستقیم دارد. همچنین نتایج نشان داد که دلبستگی به والدین با میانجی گری نظریه ذهن شناختی و عاطفی بر همدلی سرد افراد دارای نشانه های اختلال شخصیت مرزی تاثیر غیر مستقیم دارد. نتیجه گیری: دلبستگی زیاد به والدین می تواند موجب فقدان رشد توانایی ذهنی سازی و همدلی در روابط بین فردی در بیماران اختلال شخصیت مرزی همراه باشد.
۴۴.

ناکارآمدی های طرحواره در تعاملات زناشویی: یک پژوهش کیفی با روش داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: طرح واره تعاملات ناکارآمد زوج درمانی طرح واره درمانی تعاملات زناشویی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۶ تعداد دانلود : ۱۸۵
زمینه: طرحوارهها بر باورهای ارتباطی و الگوهای حل تعارضات زوجین تأثیرگذار هستند و از تقابل خلقوخو و محرکهای فرهنگی- اجتماعی و تربیتی شکل میگیرند. در نتیجه برای درک آنها نیاز به توجه به بافت فرهنگی و تجربه زیسته افراد است. با این حال، پژوهشهای محدودی به بررسی تأثیر این طرحوارهها در بستر فرهنگی ایران و چگونگی شکلگیری الگوهای تعاملی ناکارآمد پرداختهاند. هدف:هدف از این پژوهش شناسایی الگوهای تعاملی ناکارآمد و طرحواره محور زوجین بر اساس بافت جامعه ایرانی و ارائه الگوی مفهومی بود. روش: پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و با روش داده بنیاد انجام شد. جامعه مورد مطالعه پژوهش شامل تمامی زوج درمانگران با رویکرد طرحواره محور شهر تهران بودندکه از طریق نمونه گیری هدفمند از نوع در دسترس انتخاب شدند. دادهها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با 8 زوج درمانگر جمعآوری شد و در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی تجزیه و تحلیل شدند. برای ارزشیابی اعتبار یافتههای مصاحبهها از روش تأمل مشارکتکنندگان و مرور خبرگان غیرشرکتکننده استفاده شد. برای تحلیل دادهها از نرمافزار Maxqda نسخه 20 استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش حاکی از دو مقوله محوری و 14 مقوله اصلی بود که در قالب مدل پارادایمی شامل 2 مقوله محوری )ناامنی و نامتمایز یافتگی(، شرایط علی )سیستم خانواده، سبک فرزندپروری والدین، الگوگیری از والدین، سنتها وآموزههای ناکارآمد، توصیه به بیاعتمادی، تجربه طرد و تحقیرشدن(، شرایط زمینهای )فرهنگ(، شرایط میانجی )عوامل درون فردی، عوامل محیطی(، راهبردها )اجتناب، تسلیم، جبران افراطی( و پیامدها )تعامالت ناکارامد( سازمان یافت. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که برای درک بهتر و حل تعارضات روابط زناشویی توجه به بافت فرهنگی و تجارب زیسته افراد ضروری است. شناسایی و درک این الگوهای تعاملی ناکارآمد و طرحوارهمحور میتواند در طراحی برنامههای درمانی و مشاورهای مؤثرتر برای زوجین در جامعه ایرانی کمک کننده باشد
۴۵.

بررسی اثر بخشی آموزش مادران بر اساس مداخله مبتنی بر دلبستگی بر ابعاد چندگانه اضطراب کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مداخله مبتنی بر دلبستگی ابعاد چندگانه اضطراب اضطراب جدایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۴ تعداد دانلود : ۱۸۷
زمینه: اختلال اضطراب جدایی از شایع ترین اختلال روانی در کودکی است که در صورت عدم درمان موجب اختلالات شدید در بزرگسالی خواهد شد. هدف: پژوهش حاضر باهدف اثربخشی آموزش مادران بر اساس مداخله مبتنی بر دلبستگی بر ابعاد چندگانه اضطراب کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه و پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مادران دارای فرزند مبتلا به اختلال اضطراب جدایی مقطع ابتدایی آموزش و پرورش ناحیه یک شهر ساری در سال تحصیلی ۱۴۰۲- ۱۴۰۱ بودند. نمونه پژوهش 30 نفر از کودکان مبتلال به اختلال اضطراب جدایی بودند به روش هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دوگروه آزمایشی وگواه گمارش شدند (هر گروه 15 نفر). پس از اجرای پیش آزمون، شرکت کنندگان گروه آزمایشی، مداخله مبتنی بر دلبستگی بر اساس پروتکل قنبری و همکاران (1392)، به مدت 8 جلسه دو ساعته به صورت گروهی دریافت کردند. سپس مرحله پس آزمون وبعد از سه ماه مرحله پیگیری انجام گردید. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسش نامه ابعاد چندگانه اضطراب مارچ و همکاران (1997) بود. جهت تجزیه وتحلیل دادها، از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکررآمیحته با استفاده از نرم افزار 26 Spss انجام شد. یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان داد که آموزش مادران بر اساس مداخله مبتنی بر دلبستگی منجر به کاهش ابعاد چندگانه اضطراب کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی شد (05/0 >P). نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش، می توان نتیجه گرفت که مداخله مبتنی بر دلبستگی بر ابعاد چندگانه اضطراب و مؤلفه های آن بر کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی در گروه آزمایش مؤثر بوده و می توان این مداخله را به کودکان دارای اختلال اضطراب جدایی، روان شناسان و مشاوران کودک توصیه کرد.
۴۶.

The Effectiveness of Marital Distress Tolerance Training on Marital Adjustment in Conflicting Couples in Tehran(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Distress tolerance Marital conflict conflicting couples

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱ تعداد دانلود : ۲۷
Objective: The objective of this study was to evaluate the effectiveness of an educational program based on the Marital Distress Tolerance Model on reducing marital conflicts among conflicting couples in Tehran. Methods and Materials: This research employed a quasi-experimental design with a pretest-posttest control group. The statistical population included all conflicting couples who visited psychological and counseling centers in Tehran. One center was randomly selected, and 30 couples were chosen through convenience sampling and randomly assigned to experimental and control groups (15 couples each). The experimental group received a 9-session intervention based on a structured educational package developed from the causal model of marital distress tolerance, focusing on cognitive flexibility, family health, and social problem-solving skills. Data were collected using the Barati and Sanaei Marital Conflict Questionnaire and a researcher-developed content validity instrument evaluated by experts. Descriptive statistics and multivariate analysis of covariance (MANCOVA) were used to analyze the data through SPSS software. Findings: The results of the MANCOVA indicated that the educational program had a statistically significant effect on all dimensions of marital conflict, including reduced sexual relations (F = 28.438, p < .001), increased emotional reactions (F = 18.448, p < .001), separation of financial matters (F = 29.932, p < .001), reduced cooperation (F = 22.822, p < .001), reduced relationships with spouse’s relatives (F = 18.549, p < .001), increased relationships with one’s own relatives (F = 10.030, p = .005), and increased seeking support from children (F = 65.565, p < .001). Conclusion: The study confirmed that the educational program based on the marital distress tolerance model significantly reduced marital conflicts across multiple dimensions, supporting the model’s applicability in therapeutic interventions for couples experiencing relational distress.
۴۷.

مقایسه اثربخشی درمان ذهن آگاهی مبتنی بر شفقت و ذهنی سازی بر تاب آوری مادران کودکان با نارسایی هوشی آموزش پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ذهن آگاهی شفقت ذهنی سازی تاب آوری نارسایی هوشی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶ تعداد دانلود : ۱۹
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان ذهن آگاهی مبتنی بر شفقت و ذهنی سازی بر تاب آوری مادران دارای کودک با نارسایی هوشی آموزش پذیر انجام شد. روش: این پژوهش به روش نیمه آزمایشی و با استفاده از طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری همراه با گروه کنترل انجام شد. جامعه ی آماری شامل مادران کودکان با نارسایی هوشی آموزش پذیر شهر فارسان در نیمه دوم سال 1402 بود که به روش نمونه گیری در دسترس تعداد 45 نفر از آنها انتخاب و به صورت تصادفی در 3 گروه (15 نفر در هر گروه) گمارده شدند. سپس گروه آزمایش اول تعداد 8 جلسه 90 دقیقه ای درمان ذهن آگاهی مبتنی بر شفقت و گروه آزمایش دوم 8 جلسه 90 دقیقه ای درمان ذهنی سازی را دریافت کردند، در حالیکه گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. ابزار اندازه گیری پژوهش پرسشنامه تاب آوری (کانر و دیویدسون، 2003) و مصاحبه ی بالینی کوتاه بود. داده های پژوهش با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد هر دو روش مداخله ذهنی سازی (001/0> P) و ذهن آگاهی (001/0> P) بر افزایش میانگین تاب آوری و زیر مقیاس های آن تاثیر پایدار داشتند، ضمن اینکه مشخص شد بین اثربخشی درمان ذهن آگاهی مبتنی بر شفقت و ذهنی سازی بر تاب آوری و زیر مقیاس های آن تفاوت معنی داری وجود ندارد (05/0<P). نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده از پژوهش، نتیجه گیری شد که می توان با استفاده از هر دو روش درمان، تاب آوری مادران دارای کودک با نارسایی هوشی آموزش پذیر را افزایش داد.
۴۸.

نقش میانجی تنظیم شناختی هیجان در رابطه جو اجتماعی مدرسه و بهزیستی تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تنظیم شناختی هیجان بهزیستی تحصیلی جو اجتماعی مدرسه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷ تعداد دانلود : ۲۷
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی تنظیم شناختی هیجان در رابطه جو اجتماعی مدرسه و بهزیستی تحصیلی دانش آموزان بود. روش پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع مدل یابی ساختاری بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دوره دوم متوسطه دبیرستان های شهر بیرجند در سال تحصیلی 1402-1401 بود که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای 350 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه بهزیستی تحصیلی (AWBQ) تومینین-سوینی و همکاران (2012)، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (CERQ) گارنفسکی و همکاران (2001) و پرسشنامه جو مدرسه دلاویر (DSCS) بیر و همکاران (2011) بود. از تحلیل معادلات ساختاری برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج بیانگر برازش مطلوب مدل پژوهش بود. نتایج بیانگر معناداری اثر مستقیم جو اجتماعی مدرسه بر هر دو مولفه انطباقی و غیرانطباقی تنظیم شناختی هیجان و بهزیستی تحصیلی بود (01/0>P). همچنین اثر مستقیم هر دو مولفه انطباقی و غیرانطباقی تنظیم شناختی هیجان و بر بهزیستی تحصیلی معنادار بود (01/0>P). همچنین نتایج بیانگر اثر غیرمستقیم جو اجتماعی مدرسه بر بهزیستی تحصیلی با میانجی گری هر دو مولفه انطباقی و غیرانطباقی تنظیم شناختی هیجان بود (01/0>P). این نتایج نشان می دهد که تنظیم شناختی هیجان با توجه به نقش جو اجتماعی مدرسه می تواند تبیین کننده بهزیستی تحصیلی دانش آموزان باشد.
۴۹.

The Influence of Socio-Demographic Factors on Quality of Life, Emotional Intelligence, and Organizational Commitment in Transmittal Company Employees

کلیدواژه‌ها: Socio-demographic factors quality of life Emotional Intelligence Organizational commitment transmittal company Employees Iran

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۹ تعداد دانلود : ۱۴۹
The purpose of this study was to assess how socio-demographic factors affect quality of life, emotional intelligence, and organizational commitment among employees of transmittal companies in Sistan and Baluchestan Province, Iran. The sample included 268 employees from the Sistan and Baluchestan Transmittal Company who were selected through a convenience sampling method. The Quality of Life Scale created by Dueby et al. (1988), Singh's Emotional Intelligence Scale (2004), and the Organizational Commitment Scale by Khan and Mishra (2002) were employed for gathering data. The results from one way ANOVA indicated that individuals aged 31-40 years and those aged 41 years and older exhibited notably higher average mean scores for quality of life in comparison to the 22-30 years age group. However, people between 22 and 30 demonstrated notably higher average scores in emotional intelligence compared to those in the 31-40 age group and individuals aged 41 and older. The results of the independent t-test revealed that male employees achieved significantly greater average scores on quality of life compared to their female counterparts. The results from the one-way ANOVA indicated a notable difference in quality of life scores; employees with 11-20 years and those with 21 or more years of experience showed significantly higher average mean scores in quality of life compared to employees with less than 10 years of experience.
۵۰.

ضرورت تبیین ملاحظات حقوقی و تدوین مداخلات قضایی-انتظامی با رویکرد کاهش آسیب های بهداشتی-اجتماعی در پاتوق های مواد مخدر ایران: یک مطالعه کیفی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: اجرای قانون مواد مخدر غیرقانونی کاهش آسیب پاتوق مرتبط با مواد مخدر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹ تعداد دانلود : ۲۶
اهداف هدف این مطالعه، واکاوی ملاحظات قانونی و مداخلات قضایی–انتظامی از منظر کارشناسان امر بود که برای مدیریت و یا کاهش آسیب های بهداشتی و اجتماعی مرتبط با پاتوق های مواد مورد نیاز است. مواد و روش ها این پژوهش یک مطالعه کیفی بود که با رویکرد تحلیل محتوا در شهر تهران، مرکز ایران، با روش نمونه گیری هدفمند در سال 1402 انجام شد. مصاحبه های نیمه ساختاریافته با ۱۳ مطلع کلیدی شامل ۵ ارائه دهنده خدمات درمان و کاهش آسیب، ۴ افسر پلیس، ۲ وکیل و ۲ قاضی تا رسیدن به حد اشباع انجام شد. داده ها با کمک نرم افزار MAXQDA نسخه ۱۰ تجزیه وتحلیل و روایی داده ها براساس معیار کچ تأیید شد. یافته ها تبیین ویژگی های پاتوق های مواد متناسب با شرایط ایران مهم ترین یافته بود. از دیدگاه غالب کارشناسان، تلاش برای محو پاتوق ها، درمقابل برخی دست اندرکاران که بر آن اصرار دارند، هزینه بر و غیرضروری ویا غیرممکن مطرح شد و موافق مدیریت علمی این مکان ها با هدف کاهش آسیب های بهداشتی، اجتماعی و امنیتی بودند. نتیجه گیری درخصوص وجود پاتوق های مواد دو رویکرد عمده وجود دارد. اول، بازبینی ترتیبات امنیتی، اجتماعی و مداخلات بهداشتی موجود در این مکان ها، دیگری، مقابله و تخریب این مکان ها است. نظر غالب فعالین حوزه مقابله با مواد مخدر و مستندات علمی نشان می دهد راهبرد مقابله و تخریب پاتوق ها کمکی به محو آن نمی کند بلکه به جابه جایی پاتوق ها منجر می شود که به تبع آن آسیب های امنیتی و بهداشتی افزایش می یابد و غیرقابل کنترل می گردد.
۵۱.

بررسی اثربخشی برنامه آموزش مبتنی بر تجربه زیسته در روابط والد- فرزندی بر همدلی و تنظیم هیجان دختران نوجوان بد سرپرست(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: برنامه آموزش مبتنی بر تجربه زیسته روابط والد- فرزندی همدلی تنظیم هیجان دختران نوجوان بدسرپرست

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶ تعداد دانلود : ۲۱
زمینه: نوجوانی یکی از حساس ترین دوره های رشدی در روند تحول انسان است. نوجوانان بدسرپرست از حمایت های روانی و عاطفی والد یا والدین خود محروم هستند. نداشتن تنظیم هیجانی و ناتوانی در همدلی از مهم ترین مشکلات و چالش های روانشناختی است که نوجوانان بدسرپرست با آن مواجه هستند. تاکنون پژوهشی به بررسی اثربخشی برنامه درمانی مبتنی بر تجربه زیسته در روابط والد-فرزندی بر میزان همدلی و تنظیم هیجان دختران نوجوان بدسرپرست نپرداخته است. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه آموزش مبتنی بر تجربه زیسته در روابط والد فرزندی بر همدلی و تنظیم هیجان دختران نوجوانان بدسرپرست انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دختران نوجوان بدسرپرست بود که در بازه زمانی فروردین ماه تا بهمن ماه سال 1402 در مراکز حمایتی دخترانه وابسته به اداره بهزیستی شهرستان سنندج حضور داشتند. نمونه آماری پژوهش نیز شامل 30 نوجوان دختر بدسرپرست بود که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (۱۵ نفر) و گواه (۱۵ نفر) گمارش شدند. ابزارهای جمع آوری اطلاعات در این پژوهش شامل پرسشنامه تنظیم هیجان برای کودکان و نوجوانان (گروس و جان، 2003) و پرسشنامه همدلی (دیویس، 1983) بود. برنامه آموزشی مبتنی بر تجربه زیسته روابط والد فرزندی نیز در قالب ۸ جلسه 60 دقیقه ای و به صورت هر هفته یک جلسه برای گروه آزمایش برگزار شد. هم چنین جهت تحلیل داده ها در این پژوهش از آزمون تحلیل کواریانس و نرم افزار SPSS نسخه 23 استفاده شد. یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد که برنامه آموزش مبتنی بر تجربه زیسته در گروه آزمایش در نمره کل همدلی و مؤلفه های آن (دغدغه همدلانه، دیدگاه گرایی و آشفتگی شخصی) اثربخشی معناداری نسبت به گروه گواه دارد (05/0 P<). هم چنین این برنامه آموزشی بر راهبرد ارزیابی مجدد شناختی اثربخش بود (05/0 P<) ولی اثربخشی این بسته آموزشی بر راهبرد بازداری هیجانی تأیید نشد (05/0 <P). نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده پیشنهاد می شود، مراکز نگهداری نوجوانان بدسرپرست از برنامه آموزشی مبتنی بر تجربه زیسته نوجوانان دختر بدسرپرست در روابط والدین و فرزند برای بهبود همدلی و تنظیم هیجانی در این افراد استفاده کنند.
۵۲.

مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و درمان شناختی_ رفتاری بر انعطاف پذیری کنشی و پریشانی روانشناختی زنان آسیب دیده از خیانت همسر

کلیدواژه‌ها: درمان شناختی - رفتاری درمان هیجان مدار انعطاف پذیری کنشی پریشانی روانشناختی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷ تعداد دانلود : ۲۶
مقدمه: خیانت زناشویی به آسیب های متعددی در افراد منجر و موجب کاهش انعطاف پذیری کنشی و افزایش پریشانی روانشناختی می شود؛ لذا مداخلات درمانی جهت افزایش انعطاف پذیری کنشی و کاهش پریشانی روانشناختی زنان آسیب دیده از خیانت همسر باید مورد توجه قرار بگیرد. هدف: هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و درمان شناختی_ رفتاری بر انعطاف پذیری کنشی و پریشانی روانشناختی زنان 20 تا 40 ساله آسیب دیده از خیانت همسر بود. روش: این پژوهش، یک مطالعه نیمه تجربی است. تعداد 45 زن آسیب دیده از خیانت همسر در 4 ماهه اول سال 1402 مراجعه کننده به مراکز مشاوره نیروی انتظامی با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و در سه گروه 15 نفره درمان هیجان مدار، شناختی- رفتاری و گروه کنترل، پرسشنامه های انعطاف پذیری کنشی کانور و دیویدسون (2003) و پریشانی روان شناختی کسلر و همکاران (2003) را پیش، پس از مداخله و پس از 2 ماه پیگیری تکمیل نمودند. داده ها با تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر و با نرم افزار spss22 تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد درمان شناختی_ رفتاری و هیجان مدار در ارتقاء انعطاف پذیری کنشی و کاهش پریشانی روانشناختی اثربخش بودند (01/0 > P). در پریشانی روانشناختی درمان شناختی- رفتاری اثربخشی بیشتری داشت (05/0 > P)، اما در انعطاف پذیری کنشی بین دو مداخله درمانی تفاوت وجود نداشت (05/0 < P). نتیجه گیری: نتایج به دست آمده حاکی از اثربخشی درمان شناختی_ رفتاری و هیجان مدار بر انعطاف پذیری کنشی و پریشانی روانشناختی زنان آسیب دیده از خیانت همسر بود. همچنین درمان شناختی- رفتاری نسبت به درمان هیجان مدار، اثربخشی بیشتری در کاهش پریشانی روانشناختی داشت.
۵۳.

اثربخشی مداخلات روان شناسی مثبت نگر بر بهزیستی روان شناختی و شادکامی دانش آموزان

کلیدواژه‌ها: روانشناسی مثبت نگر بهزیستی روانشناختی شادکامی دانش آموزان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۶ تعداد دانلود : ۱۵۹
شادکامی به عنوان یکی از مهم ترین نیازهای روانی بشر، به دلیل تاثیرات عمده ای که بر شکل گیری شخصیت آدمی دارد، همواره ذهن انسان را به خود مشغول کرده است. از طرفی جامعه ای پویا و زنده تلقی می شود که عناصر شادی آفرین در آن فراوان باشد. بنابراین می توان گفت؛ شادکامی یکی از مفاهیم و مولفه های اساسی زندگی افراد به ویژه دانش آموزان به شمار می رود که ارتباط تنگاتنگی با موفقیت آموزشی دارد. این پژوهش به روش مروری و از نوع کتابخانه ای و با هدف بررسی اثربخشی مداخلات روان شناسی مثبت نگر بر بهزیستی روان شناختی و شادکامی دانش آموزان انجام شده است. از مهم ترین تحولات در روانشناسی امروز، جنبش روانشناسی مثبت نگر می باشد .این جنبش باعث شده تا تمرکمز علم روان شناسی ازآسیب شناسی روانی به سوی موضوعات مثبت مانند شادی، سلامت ، ذهن، عواطف مثبت، خلاقیت و فضایل و اخلاقی سوق داده شود . روانشناسی مثبت گرا، بهزیستی روان شناختی و شادکامی دانش آموزان را افزایش می دهد.
۵۴.

اثربخشی پروتکل فراتشخیصی بر نظم جوئی هیجان بین فردی و مشکلات بین فردی نوجوانان مبتلا به همبودی اضطراب و افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: درمان فراتشخیصی اضطراب افسردگی تنظیم هیجان بین فردی مشکلات بین فردی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸ تعداد دانلود : ۱۴
زمینه: اختلالات اضطرابی و افسردگی به عنوان یکی از چالش برانگیزترین مسائل سلامت روان نوجوانان است که ارتباط متقابل و دو سویه ای با عوامل فراتشخیصی از قبیل تنظیم هیجانی و مشکلات بین فردی دارد. درمان فراتشخیصی از جمله درمان های نوظهوری است که با هدف غلبه بر محدودیت های درمان های سنتی و تحت پوشش قرار دادن این عوامل فراتشخیصی طراحی شده است. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان فراتشخیصی بر تنظیم هیجان بین فردی و مشکلات بین فردی نوجوانان مبتلا به همبودی اختلالات اضطرابی و افسردگی انجام شد. روش: جهت اجرای پژوهش از طرح نیمه تجربی به روش مورد منفرد استفاده شد. جامعه آماری شامل نوجوانان مبتلا به اختلالات اضطرابی و افسردگی مراجعه کننده به مراکز خدمات روان شناختی آموزش و پرورش شهر اصفهان در سال 1403 بود که از میان آنان 3 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و به شیوه جلسات فردی و هفتگی 45 دقیقه ای مورد مداخله درمان فراتشخیصی (بارلو و همکاران، 2011) قرار گرفتند و در مراحل خط پایه، جلسات سوم و ششم با استفاده از مقیاس های مشکلات بین فردی و تنظیم هیجان بین فردی مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها و ارزیابی کارایی درمان، از روش های ترسیم دیداری یا تحلیل نمودار گرافیکی، شاخص تغییر پایا، معناداری بالینی و درصد بهبودی استفاده شد. یافته ها: با توجه به نتایج و بر اساس مقادیر شاخص تغییر پایا (96/1RCI≥.)، اثربخشی درمان فراتشخیصی برای ابعاد مشکلات بین فردی شامل دشواری در گشودگی، حمایت و مشارکت، درنظرگرفتن دیگران، وابستگی و همچنین متغیر تنظیم هیجان بین فردی برای هر سه آزمودنی به لحاظ آماری معنی دار بود، اما از نظر بالینی برای هیچ یک از آزمودنی ها معنی دار نبود. همچنین اثربخشی درمان فرا تشخیصی در مؤلفه های در نظرگرفتن دیگران (آزمودنی اول) و وابستگی (آزمودنی سوم) از نظر بالینی نیز معنی دار بود. با این حال، در مؤلفه مشکل در صراحت و مردم آمیزی، مداخله برای هیچ یک از آزمودنی ها معنی دار نبود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده می توان از درمان فراتشخیصی به عنوان یک گزینه درمان مناسب در کنار سایر مداخلات موجود، جهت بهبود تنظیم هیجان بین فردی و مشکلات بین فردی نوجوانان مبتلا به همبودی اضطراب و افسردگی استفاده کرد.
۵۵.

مدل یابی معادلات ساختاری رابطه طرحواره های هیجانی و خودکارآمدی تحصیلی با نقش میانجی هیجان های تحصیلی در دختران متوسطه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: طرحواره های هیجانی هیجان های تحصیلی خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان دختر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰ تعداد دانلود : ۱۷
زمینه: طرحواره های هیجانی و هیجان های تحصیلی از مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان هستند. این عوامل با تنظیم هیجان ها و رفتارهای مرتبط با یادگیری، نقش اساسی در پیشرفت تحصیلی ایفا می کنند. درک بهتر روابط میان این متغیرها و بررسی نقش میانجی هیجان های تحصیلی می تواند بینشی عمیق تر برای ارتقای کیفیت یادگیری و دستیابی به موفقیت تحصیلی فراهم کند. هدف: این پژوهش با هدف مدل یابی رابطه طرحواره های هیجانی و خودکارآمدی تحصیلی با نقش میانجی هیجان های تحصیلی در دختران دوره متوسطه دوم انجام شد. روش: پژوهش حاضر توصیفی، از نوع همبستگی و معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی دانش آموزان دختر متوسطه دوم شهر مشهد در سال تحصیلی 1403-1402 بود؛ که بر اساس قاعده سرانگشتی در مدل معادلات ساختاری 690 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس طرحواره های هیجانی (لیهی، ۲۰۰۲)، مقیاس هیجانات تحصیلی (پکران و همکاران، ۲۰۰۲) و پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی (مظاهری و صادقی، 1394) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با آماره های توصیفی و استنباطی مدل یابی معادلات ساختاری با نرم فزارهای SPSS25 و AMOS24 انجام گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد مدل رابطه طرحواره های هیجانی و خودکارآمدی تحصیلی با نقش میانجی هیجان های تحصیلی در دختران دوره متوسطه دوم متوسطه ماز برازش قابل قبولی برخوردار است (001/0 >p). به طوری که بین طرحواره های هیجانی با هیجان های تحصیلی و خودکارآمدی تحصیلی رابطه معناداری وجود دارد (001/0> p)، همچنین بین هیجان های تحصیلی و خودکارآمدی تحصیلی رابطه معناداری وجود دارد (001/0 >p) و هیجان های تحصیلی در رابطه طرحواره های هیجانی و خودکارآمدی تحصیلی نقش میانجی دارد (001/0>p). نتیجه گیری: طبق نتایج پژوهش، طرحواره های هیجانی مثبت و هیجان های تحصیلی سازگارانه مستقیماً باعث افزایش خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان می شوند. پیشنهاد می شود آموزش مهارت های هیجانی به ویژه در قالب برنامه های روان شناختی، برای ارتقای خودکارآمدی تحصیلی در مدارس اجرا شود.
۵۶.

اثربخشی درمان شناختی- رفتاری بر کاهش نشانگان سایبر کندریا در بیماران دارای دیابت نوع دو شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: درمان شناختی رفتاری نشانگان سایبر کندریا دیابت نوع دو

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶ تعداد دانلود : ۱۹
زمینه: مطالعات مختلف نشان داده است سایبرکندریا یک اختلال اضطرابی قابل درمان بوده و علائم آن در بیماران مبتلا به دیابت نیز می تواند با مداخلات روانشناختی کاهش پیدا کند. از جمله درمان های رایج برای اختلالات اضطرابی، درمان شناختی-رفتاری است که در مورد اثربخشی آن بر کاهش نشانگان سایبرکندریا در بین بیماران مبتلا به دیابت، خلأ پژوهشی وجود دارد. هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر کاهش نشانگان سایبرکندریا در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو در شهر تهران انجام شد. روش: روش این پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه و پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی بیماران مبتلا به دیابت نوع دو در مراکز درمانی شهر تهران (انجمن دیابت تهران و مرکز دیابت نیاوران) بودند (589 نفر) بود. برای انتخاب نمونه آماری، با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، 30 نفر انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه گواه) گمارش شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس شدت سایبرکندریا (مک الروی و شولین، 2014) استفاده شد. هم چنین برای اعضای گروه آزمایش، 8 جلسه 90 دقیقه ای از پروتکل درمان شناختی-رفتاری (ویلسون و برانچ، 2019؛ بورن، 2011) برگزار شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از آزمون تحلیل واریانس طرح درون گروهی–بین گروهی و نرم افزار SPSS-20 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان شناختی رفتاری بر کاهش تمامی مؤلفه های سایبرکندیا در گروه آزمایش مؤثر بود (001/0 P<) و این کاهش، پایداری خود را در مرحله پیگیری نیز حفظ شد (05/0 P<). نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش حاضر پیشنهاد می شود، روان شناسان حوزه سلامت از درمان شناختی-رفتاری برای کاهش نشانگان و درمان اضطراب سلامت، به ویژه در افراد مبتلا به سایبرکندریا استفاده کنند.
۵۷.

اثربخشی توانبخشی شناختی بر سرعت پردازش، توجه انتخابی و نارسایی شناختی در سالمندان

کلیدواژه‌ها: سالمندان توانبخشی شناختی سرعت پردازش توجه انتخابی نارسایی های شناختی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴ تعداد دانلود : ۲۸
مقدمه: سالمندی باعث کاهش سرعت پردازش اطلاعات و توجه می شود. توانبخشی شناختی می تواند پردازش اطلاعات و توجه را بهبود دهد و از بروز مشکلات شناختی سالمندان جلوگیری کند. هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی توا نبخشی شناختی بر سرعت پردازش، توجه انتخابی و نارسایی شناختی در سالمندان شهر مشهد انجام شد. روش: پژوهش حاضر به روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه افراد بیشتر از60 سال و مراجعه کننده به مجتمع ودیعه الرسول مشهد در سال 1401 بودند، که از طریق نمونه گیری در دسترس تعداد 28 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. برنامه توانبخشی شناختی کاپیتان لاگ به مدت 12 جلسه 30 دقیقه ای، دو بار در هفته در گروه آزمایشی اجرا شد. شرکت کنندگان بازی تمرین هدف، آزمون استروپ ساده و پرسش نامه نارسایی شناختی برودبنت را تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS22 استفاده شد. یافته ها: مداخله توانبخشی شناختی بر سرعت پردازش اطلاعات موثر بود (05/0>P). همچنین اثربخشی مداخله بر دو مولفه زمان پاسخ-همخوان و زمان پاسخ-ناهمخوان تایید شد (05/0>P). مداخله توانبخشی شناختی توانست حواس پرتی را به میزان 8/20 درصد و نارسایی های شناختی را به میزان 9/14 درصد بهبود بخشد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که می توان از توانبخشی شناختی به عنوان یک راهکار مؤثر در جلوگیری از کاهش توانایی های شناختی و بهبود کیفیت زندگی سالمندان استفاده کرد. این یافته ها تأکید می کند که فعالیت های شناختی منظم و هدفمند می توانند نقش مهمی در حفظ و ارتقای عملکرد شناختی سالمندان ایفا کنند
۵۸.

بررسی تفاوت های سنی و جنس مولفه به روز رسانی کارکردهای اجرایی در بزرگسالان

کلیدواژه‌ها: مولفه به روزرسانی جنس سن کارکردهای اجرایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸ تعداد دانلود : ۲۲
مقدمه: کارکردهای اجرایی به عنوان مکانیسم تنظیم فرایندهای شناختی تعریف شده که خاص انسان هستند. یکی از مولفه های این کارکردها به روزرسانی است که به عنوان فرایند جایگزین کردن اطلاعات نامرتبط با اطلاعات جدید به منظور به روز نگه داشتن اطلاعات حافظه کاری، تعریف می شود. هدف: عوامل موثر برکارکردهای اجرایی، پژوهش های زیادی را به خود اختصاص داده اند. با این حال، تاکنون مطالعه ای عملکرد گروه های سنی مختلف زنان و مردان را بررسی نکرده است. بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی تفاوت های سن و جنس در مولفه به روزرسانی طراحی شد. روش: این پژوهش از نظر ماهیت، کاربردی، از نظر روش پژوهش، توصیفی - پیمایشی و روش اجرا، به صورت فردی بود. جامعه آماری، افراد ساکن استان کرمان از سنین 16 تا 59 سال در سال 1401 بود. تعداد 479 نفر (51% خانم) با استفاده از روش نمونه گیری سهمیه ای انتخاب و در ده گروه سنی طبقه بندی شدند. ابزار پژوهش نسخه رایانه ای مولفه به روزرسانی از مجموعه تکالیف کارکردهای اجرایی بنیادی و روش تحلیل داده ها، تحلیل واریانس یک راهه بود. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس یک راهه برای تفاوت میانگین گره های سنی مولفه به روزرسانی نشان داد که تفاوت بین نمرات گروه های سنی ده گانه هر سه تکلیف در سطح 0001/0 P< معنادار است. همچنین، نتایج تحلیل واریانس یک راهه برای تفاوت میانگین جنس نشان داد که بین عملکرد زنان و مردان در این مولفه تفاوت معناداری وجود ندارد. نتیجه گیری: عملکرد نوجوانان در مولفه به روزرسانی کارکردهای اجرایی رو به افزایش است به صورتی که در افراد 20 تا 24 سال به بیشترین حد خود می رسد و سپس با افت ملایمی تا انتهای میانسالی همراه است. پیشنهاد می شود پژوهش های آینده جهت بالا بردن دقت نتایج مطالعات طولی را شامل شوند.
۵۹.

Effectiveness of Bowen Intergenerational Family Therapy on Marital Conflicts and Interpersonal Forgiveness(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Bowen intergenerational therapy marital conflicts interpersonal forgiveness Family Therapy emotional regulation Psychological health

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲ تعداد دانلود : ۱۴
Objective: The objective of this study was to evaluate the effectiveness of Bowen intergenerational family therapy on reducing marital conflicts and enhancing interpersonal forgiveness. Methodology: This research employed a quasi-experimental design with pre-test, post-test, and follow-up phases, incorporating a control group. The statistical population consisted of families who visited the counseling and psychology center in District 1 of Karaj in 2023. Eight families were selected through convenience and voluntary sampling and were randomly assigned to experimental and control groups, each comprising four families. Data were collected using the Differentiation of Self Inventory, the Forgiveness Questionnaire, and the Marital Conflict Questionnaire. The intervention, based on Bowen intergenerational therapy, was conducted over eight weekly group sessions, each lasting 90 minutes. Data analysis involved univariate and multivariate covariance analyses using SPSS software. Findings: The findings revealed that Bowen intergenerational therapy significantly impacted both marital conflicts and interpersonal forgiveness. Specifically, the experimental group showed a marked decrease in marital conflict scores from 154.1 (SD = 11.3) in the pre-test to 139.4 (SD = 10.9) in the post-test, which remained stable at 139.2 (SD = 10.3) in the follow-up phase. Similarly, interpersonal forgiveness scores increased from 78.4 (SD = 5.7) in the pre-test to 114.2 (SD = 9.9) in the post-test and remained at 111.1 (SD = 8.9) during the follow-up phase. These changes were statistically significant compared to the control group, which showed no significant changes. Conclusion: The study concludes that Bowen intergenerational family therapy is effective in reducing marital conflicts and enhancing interpersonal forgiveness. The findings align with previous research, underscoring the therapy's potential to address relational issues and improve emotional regulation within families.
۶۰.

Parental Overcontrol and Adolescent Social Withdrawal: The Mediating Role of Fear of Evaluation(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Parental overcontrol adolescent social withdrawal Fear of Negative Evaluation fear of positive evaluation

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹ تعداد دانلود : ۱۶
Objective: This study aimed to investigate the relationship between parental overcontrol and adolescent social withdrawal, with fear of negative and positive evaluation as potential mediating variables. Methods: The research employed a descriptive correlational design and included a sample of 551 Nigerian adolescents selected based on the Morgan and Krejcie table. Data were collected using standardized self-report instruments: the Psychological Control Scale–Youth Self-Report (PCS-YSR) for parental overcontrol, the Brief Fear of Negative Evaluation Scale (BFNE), the Fear of Positive Evaluation Scale (FPES), and the Withdrawn/Depressed subscale of the Youth Self-Report (YSR). Descriptive statistics and Pearson correlation coefficients were calculated using SPSS-27, and Structural Equation Modeling (SEM) was conducted via AMOS-21 to examine direct and indirect pathways among the variables. Findings: Pearson correlation analysis showed that parental overcontrol was significantly associated with fear of negative evaluation (r = .51, p < .001), fear of positive evaluation (r = .47, p < .001), and social withdrawal (r = .42, p < .001). SEM results confirmed that the structural model had good fit indices (χ² = 146.23, df = 84, χ²/df = 1.74, CFI = 0.97, RMSEA = 0.041). Parental overcontrol had significant direct effects on fear of negative evaluation (β = .51, p < .001), fear of positive evaluation (β = .48, p < .001), and social withdrawal (β = .27, p < .001). Both fears significantly predicted social withdrawal (FNE: β = .45, p < .001; FPE: β = .38, p < .001). Indirect effects of parental overcontrol on social withdrawal via FNE (B = 0.19, p < .001) and FPE (B = 0.14, p < .001) were also significant. Conclusion: These findings highlight that fear of evaluation—both negative and positive—serves as a psychological mechanism linking parental overcontrol to social withdrawal in adolescents, emphasizing the importance of addressing cognitive-affective vulnerabilities in preventive and therapeutic interventions.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان