فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۸۱ تا ۸۰۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ تابستان (تیر) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۶
747 - 766
حوزههای تخصصی:
زمینه: هرگونه رفتار پرخطر می تواند آسیب های جدی و گاه غیرقابل جبرانی برای فرد و خانواده به همراه داشته باشد. رفتار پرخطر اغلب در یک زمینه هیجانی رخ می دهد، کارکردهایی و تنظیم هیجان نقش مهمی در تصمیم گیری مرتبط با رفتار پرخطر ایفا می کند. بنابراین شناسایی عوامل بادارنده و تسهیل کننده رفتارهای پرخطر در گروه های مختلف یک ضرورت اجتناب ناپذیر است.
هدف: این پژوهش با هدف روابط ساختاری کارکردهای اجرایی با رفتارهای پرخطر در زندانیان با توجه به نقش میانجی راهبردهای تنظیم هیجانی انجام شد.
روش: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی که به روش مدل سازی معادلات ساختاری انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش را تمامی زندانیان شهر شیراز تشکیل دادند. نمونه پژوهش 409 نفر از زندانیان شهر شیراز بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه توانایی های شناختی (نجاتی، 1392)، راهبردهای تنظیم هیجانی (گارنفسکی و همکاران، 2001)، مقیاس رفتارهای پرخطر جوانان (اسنو و همکاران، 2019) استفاده شد. جهت ارزیابی الگوی پیشنهادی از مدل سازی معادلات ساختاری با استفاده از AMOS ویراست 24 و SPSS 27 استفاده شد.
یافته ها: نتایج حاصل از ضریب همبستگی نشان داد که بین کارکردهای اجرایی و راهبردهای سازگارانه تنظیم هیجانی با رفتارهای مخاطره آمیز رابطه منفی وجود دارد (0/05≥P). همچنین بین راهبردهای ناسازگارانه تنظیم هیجانی با رفتارهای پر خطر رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد (0/05≥P). یافته ها حاکی از برازش مناسب الگوی پیشنهادی با داده هاست. نتایج حاصل از الگوی ساختاری نشان داد که 19 درصد از واریانس راهبردهای سازگارانه و 25 درصد از واریانس راهبردهای ناسازگارانه توسط کارکردهای اجرایی و 45 درصد از واریانس رفتارهای پرخطر توسط کارکردهای اجرایی و راهبردهای سازگارانه و ناسازگارانه تنظیم هیجانی تبیین می شود.
نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که رفتارهای پرخطر متأثر از کارکردهای شناختی و هیجانی می باشد و راهبردهای تنظیم شناختی هیجانی نقش واسطه ای در این رابطه دارد که نیاز به مداخلات روانشناختی دارد. نتایج ما نشان می دهد که درمان رفتارهای پرخطر ممکن است با رویکردی ظریف که تکانشگری بالا را لزوماً با تمایلات رفتاری پرخطر ترکیب نمی کند مؤثرتر باشد
مقایسه اثربخشی روش درمانی ذهن آگاهی و طرح واره درمانی بر طرح واره های ناسازگار اولیه دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی دوره ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
164 - 178
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی دو روش درمانی طرح واره درمانی و ذهن آگاهی بر طرح واره های ناسازگار اولیه دانش آموزان انجام شد.
روش شناسی: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان مقطع دوم متوسطه شهر تهران بود که از بین آن ها ۴۵ نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش (هر گروه ۱۵ نفر) و یک گروه کنترل (۱۵ نفر) تقسیم شدند. گروه های آزمایش به مدت ۸ هفته در جلسات طرح واره درمانی (۸ جلسه ۱۲۰ دقیقه ای) و ۷ هفته در جلسات ذهن آگاهی (۷ جلسه ۹۰ دقیقه ای) شرکت کردند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه طرح واره های ناسازگار اولیه یانگ (۱۹۹۸) بود که در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون مورد استفاده قرار گرفت.
یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که هر دو روش درمانی منجر به کاهش معنادار طرح واره های ناسازگار اولیه در مقایسه با گروه کنترل شدند، اما تأثیر طرح واره درمانی در بهبود طرح واره ها بیشتر از ذهن آگاهی بود. این تأثیر به ویژه در مؤلفه هایی مانند محرومیت هیجانی، رهاشدگی، بی اعتمادی، انزوای اجتماعی و نقص/شرم برجسته تر بود.
نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش، می توان نتیجه گرفت که طرح واره درمانی به دلیل تمرکز عمیق تر بر ریشه های شناختی و هیجانی طرح واره ها، نسبت به ذهن آگاهی در بهبود و اصلاح طرح واره های ناسازگار اولیه موثرتر است. این روش درمانی می تواند به عنوان یک رویکرد کارآمد در درمان اختلالات روان شناختی مرتبط با طرح واره های ناسازگار اولیه مورد استفاده قرار گیرد.
الگوی ساختاری افسردگی شناختی بر اساس طرحواره های ناسازگار اولیه با میانجی گری ویژگی های شخصیت در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی شناختی دوره ۱۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۴۰)
۱۱۲-۱۰۱
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین الگوی ساختاری افسردگی شناختی بر اساس طرحواره های ناسازگار اولیه با میانجی گری پردازش شناختی ویژگی های شخصیت در دانشجویان انجام شد. روش پژوهش از نوع همبستگی و مبتنی بر مدل یابی روابط ساختاری بود. نمونه ای متشکل از ۳۰۰ دانشجوی دانشگاه های تهران به صورت خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شد و به پرسشنامه های افسردگی بک (۱۹۶۱)، طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ (۱۹۹۸)، پرسشنامه پردازش شناختی و پرسشنامه پنج عاملی شخصیت پاسخ دادند. داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی و مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزار SPSS نسخه ۲۵ و AMOS نسخه ۲۲ تحلیل شد. نتایج نشان داد مدل پیشنهادی از برازش مطلوبی برخوردار نیست. تحلیل اثرات مستقیم نشان داد که طرحواره های ناسازگار اولیه تأثیر مثبت و معناداری بر افسردگی شناختی و ویژگی های شخصیت دارند. با این حال، بررسی اثرات غیرمستقیم نشان داد که طرحواره های ناسازگار اولیه از طریق پردازش شناختی ویژگی های شخصیت نقش میانجی نداشته و تأثیر غیرمستقیم معناداری بر افسردگی شناختی دانشجویان ندارند. به طور کلی، یافته ها نشان دادند که مؤلفه های طرحواره های ناسازگار اولیه می توانند افسردگی شناختی دانشجویان را به طور مستقیم تحت تأثیر قرار دهند، اما این تأثیر از طریق پردازش شناختی ویژگی های شخصیت به صورت غیرمستقیم معنادار نیست.
اثربخشی درمان فراشناختی بر ذهن خوانی، حافظه سرگذشتی و تنظیم شناختی هیجان در دانش آموزان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۳شماره ۴ (پیاپی ۷۲)
219 - 243
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی درمان فراشناختی بر ذهن خوانی، حافظه سرگذشتی و تنظیم شناختی هیجان در دانش آموزان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی انجام شد. روش: طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش، دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی مراجعه کننده به مراکز مشاوره آموزش و پرورش سنندج در سال تحصیلی 1402-1401 بودند که 30 نفر از آن ها به صورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه گواه و آزمایش قرار داده شدند. گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای درمان فراشناختی دریافت کرد، اما گروه گواه هیچ درمانی دریافت نکرد. تمامی شرکت کنندگان در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری (چهار ماه بعد از پس آزمون) به پرسشنامه های اضطراب اجتماعی، آزمون حافظه سرگذشتی، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان و آزمون ذهن خوانی از طریق چشم پاسخ دادند. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها نشان داد که درمان فراشناختی تأثیر معناداری در کاهش میزان اضطراب اجتماعی گروه آزمایش داشته است (01/0> p) و موجب افزایش معنادار حافظه سرگذشتی، ذهن خوانی و تنظیم شناختی هیجان در دانش آموزان مبتلا به اضطراب اجتماعی شده است (01/0> p)، همچنین این اثر با گذشت زمان نیز حفظ شده است. نتیجه گیری: بر اساس این یافته ها، پیشنهاد می شود که درمان فراشناختی به عنوان یک روش کارآمد در مدارس و مراکز مشاوره برای دانش آموزان مبتلا به اضطراب اجتماعی به کار گرفته شود.
پیامدهای روانشناختی تجربه ازدواج زیر هجده سال در دختران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مطالعه پیامدهای روانشناختی ازدواج زیر هجده سال در دختران می باشد. در راستای نیل به این هدف، رویکرد کیفی از نوع پدیدارشناسی و انجام مصاحبه نیمه ساختاریافته عمیق با هر نمونه اتخاذ شده است. در این پژوهش، بیست زنی که تجربه ازدواج زیر هجده سال داشتند و اکنون کمتر از پنجاه سال دارند، از استان های گیلان، خوزستان، یزد، سیستان و بلوچستان و خراسان رضوی با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند. محقق با سفر به هر استان به مشاهده عینی و انجام مصاحبه با هر یک از این زنان پرداخته است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش هفت مرحله ای کلایزی استفاده شد. با عنایت به نتایج پژوهش، پیامدهای روانشناختی از قرار پنج مقوله اصلی و پانزده مقوله فرعی می باشند. مقولات اصلی عبارتند از آسیب دیدگی«من/ایگو»، آسیب های روانی، هیجانات منفی، عدم پختگی و رشد و بلوغ شخصیت. به طور کلی پیامدهای روانشناختی منفی این پدیده بسیار بیشتر از کارکردهای مثبت آن می باشد.
اعتباریابی نسخه فارسی مقیاس نشخوار خودانتقادی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ شهریور ۱۴۰۳ شماره ۶ (پیاپی ۹۹)
۲۴۰-۲۳۱
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف اعتباریابی مقیاس نشخوار خودانتقادی (SCRS) در نمونه ای از دانشجویان ایرانی انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی از نوع اعتباریابی بود. در این مطالعه 307 نفر از دانشجویان دانشگاه تبریز در سال 1402 به روش نمونه گیری در دسترس مشارکت داشتند. جهت محاسبه پایایی بازآزمایی، 50 نفر نیز انتخاب و SCRS را در فاصله دو هفته تکمیل کردند. در این مطالعه، مقیاس نشخوار خود انتقادی (SCRS، اسمارت و همکاران، 2016)، افسردگی، اضطراب، و استرس-21 (DASS-21، لاویبوند و لاویبوند، 1995) و فرم کوتاه مقیاس خودشفقتی (SCS-SF، ریس و همکاران، 2011) اجرا شدند. با توجه به نتایج تحلیل عاملی اکتشافی، یک عامل شناسایی شد که در مجموع 55 درصد کل واریانس را تبیین می کند. نتایج روایی ملاکی نشان داد که مقیاس نشخوار خودانتقادی با افسردگی، اضطراب و استرس رابطه مثبت و با شفقت به خود رابطه منفی داشت (05/0>P)؛ که به ترتیب نشان دهنده روایی همگرا و واگرای این ابزار می باشد. یافته ها بیانگر این بود که مقیاس نشخوار خودانتقادی از پایایی بازآزمایی 73/0 و از همسانی درونی مطلوب به روش آلفای کرونباخ 90/0 برخوردار است. با توجه به روایی و پایایی مطلوب آن در دانشجویان ایرانی، پیشنهاد می شود که جهت سنجش نشخوار خودانتقادی در دانشجویان ایرانی از این مقیاس استفاده گردد.
Comparison of the Effectiveness of Assertiveness Training and Logotherapy on Cognitive Emotional Regulation and Psychological Well-Being in Mothers of Children with Autism Spectrum Disorder(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The present research aimed to compare the effectiveness of assertiveness training and Logotherapy on cognitive emotional regulation and psychological well-being in mothers of children with autism spectrum disorders. Methods: The research design was a quasi-experimental pre-test post-test with a control group. The study population included all mothers of children with autism spectrum disorders in Tehran during the years 2022-2023. Sixty eligible individuals were randomly sampled into three groups: Experimental Group 1, Experimental Group 2, and a Control Group. The research variables were measured using the Gratz and Roemer (2004) Emotion Regulation Questionnaire and the Ryff (1989) Psychological Well-being Scale. Experimental Groups 1 and 2 received eight 2-hour sessions of Logotherapy and assertiveness training respectively, while the control group received no intervention during this period. Data analysis was conducted using SPSS software. Findings: The results indicated that there was a significant difference in the effectiveness of assertiveness training and Logotherapy on cognitive emotional regulation among mothers of children with autism spectrum disorder (p = 0.05). There was also a significant difference in the effectiveness of assertiveness training and Logotherapy on the psychological well-being of these mothers (p = 0.05). Conclusion: Therefore, it can be concluded that both assertiveness training and Logotherapy enhance cognitive emotional regulation, with Logotherapy being a more effective method for increasing psychological well-being compared to assertiveness training.
نقش ناگویی هیجانی و سبک حل تعارض والدین در تظاهرات روان تنی فرزندان با میانجی گری کیفیت رابطه والد-فرزند: یک مدل علّی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۰)
194 - 205
حوزههای تخصصی:
اخت لال های روان تن ی به نش انه ه ای بدنی ناشی از علل روانشناختی اشاره دارد. با توجه به افزایش شیوع علایم روان تنی در سنین کودکی و نوجوانی، بررسی عوامل زیربنایی این مسئله از اهمیت بسزایی برخوردار است. هدف مطالعه حاضر تبیین نقش ناگویی هیجانی و سبک حل تعارض والدین در تظاهرات روان تنی فرزندان با میانجیگری کیفیت رابطه والد-فرزند می باشد. در این مطالعه توصیفی- همبستگی، 120 نفر از والدین دارای فرزند با حداقل یک اختلال روان تنی به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و پرسشنامه های ناگویی هیجانی تورنتو، سبک حل تعارض رحیم، رابطه والد-کودک پیانتا و شکایات روان تنی تاکاتا و ساکاتا را تکمیل نمودند. داده های جمع آوری شده به وسیله نرم افزار SPSS و smartPLS تحلیل شد. طبق نتایج پژوهش ناگویی هیجانی ،سبک حل تعارض والدین و کیفیت رابطه والد کودک به طور مستقیم رابطه ی معناداری با تظاهرات روان تنی فرزندان دارد. همچنین ناگویی هیجانی و سبک حل تعارض والدین به طور غیر مستقیم و با میانجی گری کیفیت رابطه والد-فرزند با تظاهرات روان تنی فرزندان دارای رابطه معنی دار می باشد(50/0>P). مدل ساختاری نقش ناگویی هیجانی و سبک حل تعارض والدین در تظاهرات روان تنی فرزندان با میانجیگری کیفیت رابطه والد-فرزند دارای برازش بود و نقش میانجی در مدل تایید شد. به طور کلی محیط خانواده و ویژگی های والدین ازجمله ناگویی هیجانی، نحوه حل تعارضات و کیفیت رابطه والد-کودک در تظاهرات روان تنی فرزندان نقش دارد.
عوامل مؤثر بر مصرف گل و روان گردان های جدید در بین جوانان (مورد مطالعه: شهر کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۳
۵۴-۳۱
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی و رتبه بندی عوامل مؤثر بر مصرف گل و روان گردان های جدید در بین جوانان شهر کرمانشاه بود. روش: روش پژوهش حاضر آمیخته از نوع کیفی-کمی با رویکرد اکتشافی بود. جامعه پژوهش در بخش کیفی شامل همه خبرگان حوزه مبارزه با مواد مخدر در شهر کرمانشاه بود که از این بین براساس نمونه گیری هدفمند و با استفاده از تکنیک اشباع داده ها، 8 نفر انتخاب شدند. جامعه آماری در بخش کمی شامل همه جوانان مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر کرمانشاه بودند که از این بین 377 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها، در بخش کیفی از مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته و در بخش کمی از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. داده های کیفی با استفاده از روش تحلیل مضمون و داده های کمی با استفاده از ضریب تغییرات مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج تحلیل کیفی نشان داد که مفاهیم به دست آمده از کدگذاری عوامل زمینه ساز دارای 3 مقوله عوامل فردی، روانی و بین فردی با 18 زیر مقوله بود. همچنین، عوامل آشکارساز با مقوله عوامل خانوادگی دارای 6 زیر مقوله و عوامل تداوم بخش با 3 مقوله عوامل اجتماعی، فرهنگی و محیطی و 14 زیر مقوله دسته بندی شدند. نتایج بررسی بخش کمی با استفاده از روش ضریب تغییرات نشان داد که به ترتیب عوامل فردی، روانی، خانوادگی، اجتماعی، فرهنگی، بین فردی و محیطی بر مصرف گل و روان گردان های جدید مؤثر بودند. همچنین، با بررسی در بین همه زیرمقوله ها، ضعف اراده رتبه اول و شرایط زندگی بی ثبات رتبه آخر را داشت. نتیجه گیری: باتوجه به یافته های پژوهش، ضعف اراده مهم ترین عامل درگرایش جوانان به اختلال مصرف گل و روانگردان های جدید بود. بنابراین، به منظور پیشگیری از این مشکل لازم است آموزش های لازم جهت آشنایی با عوارض مصرف مواد، راهکارهایی برای افزایش عزت نفس و تقویت اراده به جوانان ارائه گردد.
Motivation and Anxiety of Iranian Intermediate EFL Students as Predictors of Progress in Task-Based Speaking Courses(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objectives: Task-based speaking courses have gained prominence in language education as an effective approach to enhancing communication skills and learner engagement. By focusing on tasks and interactions, these courses not only promote language proficiency but also foster collaboration among students. The present study was to find whether motivation and anxiety predicted the Iranian EFL learners’ progress in task-based speaking courses. Methods: A total number of 120 intermediate Iranian EFL learners of Safir-e-Andisheh Language Institute in Isfahan, Iran, were selected by convenience sampling following the administration of the Oxford Quick Placement Test (OQPT). Afterward, a ten-session task-based speaking training was conducted using the speaking tasks presented in American English File-Book 2. The data were collected using the Motivation in Foreign-Language Learning Questionnaire, the Foreign Language Classroom Anxiety Scale, and a speaking test. A speaking assessment rubric, comprising vocabulary, grammar, intonation, pronunciation, and fluency, was used to assess speaking on a scale of 1-10. The obtained data were analyzed by standard multiple regression. Results: The findings revealed that interest in foreign languages, pragmatic benefits, and English for professional reputation predicted the speaking progress of EFL learners; furthermore, communication apprehension and fear of negative evaluation significantly predicted the speaking progress of EFL learners. Conclusion: In conclusion, the study highlights the significant role of both motivation and anxiety in predicting the progress of Iranian EFL learners in task-based speaking courses. By understanding these factors, educators can better design programs that enhance learner engagement and improve speaking proficiency.
Parental Verbal Abuse, Substance Use and Self-Esteem as Predictors of Mental Health among In-School Adolescents in Lagos, Nigeria
حوزههای تخصصی:
Objective: Mental health has remained an issue that affects various age groups with different levels of outcomes. One age group that needs urgent attention is the in-school adolescents. Studies have used various predictors to explore in-school adolescents’ mental health with varied results. Therefore, this study investigated parental verbal abuse, substance use and self-esteem as predictors of mental health among in-school adolescents in Lagos, Nigeria. Methods: A cross-sectional survey research design was adopted while purposive and convenience sampling techniques were used to select three local government areas and 200 in-school adolescents for the study. Data were collected using General Health Questionnaire (GHQ-12), Hare Self-esteem Scale, Verbal Abuse Questionnaire and Substance Use Scale and analyzed using multiple regression analysis. Results: The results revealed that parental verbal abuse, substance use and self-esteem jointly predicted mental health among study participants [R2=.12, F (4,199) = 6.64, p <.05]. Also, parental verbal abuse (β = -.20, p < .05) and self-esteem (β = -.20, p < .05) independently predicted mental health among study participants. However, substance use (β = -.11, p >.05) did not independently predict mental health among study participants. Conclusion: The study concludes that parental verbal abuse, substance use and self-esteem are strong predictors of mental health among study participants. The paper recommended that in order to enhance the mental health of in-school adolescents, government and other stakeholders should advocate for the development and implementation of policies that prioritize mental health support and resources for adolescents within Lagos State and Nigeria.
اثربخشی مدل روان آموزشی ماتریکس بر تکانشگری و لغزش مجدد به مصرف مواد افراد وابسته به مت آمفتامین شهر اهواز
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره نهم ۱۴۰۳ شماره ۵۷
۱۳۱-۱۱۸
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی مدل روان آموزشی ماتریکس بر تکانشگری و لغزش مجدد به مصرف مواد افراد وابسته به مت آمفتامین شهر اهواز انجام گرفت. طرح پژوهش، نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه افراد وابسته به مت آمفتامین شهر اهواز در سال 1400 بود. از جامعه فوق 30 نفر با توجه به معیارهای ورود و خروج از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. گروه آزمایش طی 14 جلسه 90 دقیقه ای (هر هفته یک جلسه) درمان ماتریکس را دریافت کردند و در این فاصله گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس پیش بینی بازگشت (PRC) رایت (1993) و پرسشنامه تکانشگری بارت (BIS) بارت (2004) بود. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون، بین دو گروه آزمایش و گواه از نظر تکانشگری و لغزش مجدد به مصرف مواد تفاوت معناداری وجود دارد (0/05>p)؛ بنابراین مدل روان آموزشی ماتریکس روشی کارآمد برای کاهش تکانشگری و لغزش مجدد به مصرف مواد در افراد وابسته به مت آمفتامین شهر اهواز بوده است.
بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس مداومت تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۵
72 - 90
حوزههای تخصصی:
مداومت تحصیلی بیانگر استمرار و تعهد رفتاری به آموزش و یادگیری است که وجود چنین ابزاری در داخل کشور موردنیاز بود. پژوهش حاضر با هدف بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس مداومت تحصیلی انجام گرفت. این پژوهش از نوع پژوهش های توصیفی است که با هدف کاربردی به بررسی ویژگی های روان سنجی می پردازد. جامعه آماری پژوهش تمامی دانش آموزان دوره متوسطه اول شهرستان قم بودند که در سال تحصیلی 1401-1400 به تحصیل اشتغال داشتند. تعداد 355 دانش آموز به روش تصادفی خوشه ای چندمرحله ای وارد نمونه شدند و مقیاس مداومت تحصیلی طالیب و همکاران (2018) را تکمیل نمودند. داده ها پس از جمع آوری با استفاده از نرم افزارهای آماری SPSS22 و AMOS22 و از روش های تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل پایایی موردبررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد، عامل استخراج شده 93/79 درصد متغیر مداومت تحصیلی را تبیین می کند. همچنین، پایایی ابزار به روش ضریب آلفای کرونباخ برابر با 994/0 و به روش دونیمه کردن برای نیمه اول برابر با 989/0 و برای نیمه دوم برابر با 988/0 بود. با توجه به نتایج تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل پایایی، به نظر نسخه فارسی مقیاس مداومت تحصیلی، ابزاری کارآمد محسوب می شود.
The Effect of Acceptance and Commitment-based Therapy on Self-Compassion, Quality of Life and Marital Commitment of Women Who Filed for Divorce(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The objective of the present study was to investigate the effect of acceptance and commitment therapy on self-compassion, quality of life, and marital commitment of women who filed for divorce.Methods: The research method was quasi-experimental with a pretest-posttest and follow-up design. The population included all women who filed for divorce, either referring or were referred to the psychological and counseling centers under the supervision of the Welfare Organization in Neishabour. The sample was selected purposively. Then, 30 women were randomly assigned to the experimental and the control groups (i.e., each group included 15 participants). Data collection instruments included Neff’s Self-Compassion Scale (2003), the World Health Organization’s short form of Quality of Life Scale (1989), and Adams and Jones’ Marital Commitment Questionnaire (1997). Data analysis was performed through repeated measure analysis using SPSS software (version 25).Results: The results showed that acceptance and commitment-based therapy had a positive effect on self-compassion, quality of life, and marital commitment of the women applying for divorce. In addition, the effectiveness of acceptance and commitment-based therapy was sustained in terms of self-compassion, quality of life, and marital commitment.Conclusion: As a result, this treatment can be used by psychologists and clinical counselors to offer psychological interventions on self-compassion, quality of life, and marital commitment of women who filed for divorce.
تعیین نمره برش آزمون های ملاک مرجع با استفاده از روش های برآورد ناپارامتری شاخص یودن، مورد مطالعه: آزمون تولیمو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
43 - 68
حوزههای تخصصی:
شاخص یودن یک معیار متداول برای منحنی ویژگی عملکرد (ROC) است که هم کارایی یک آزمون ملاک مرجع را می سنجد و هم مقدار نمره برش را برای آزمون مشخص می کند. این پژوهش با هدف مقایسه و ارزیابی سه روش برآورد ناپارامتری تجربی، هسته با روش پهنای باند سیلورمن و هسته با روش پهنای باند اعتبارسنجی متقابل ماکسیمم درستنمایی برای محاسبه مقدار شاخص یودن انجام شده است. در این پژوهش برای ارزیابی عملکرد از شاخص های خطای استاندارد بوت استرپ (BSE)، ریشه میانگین مربعات خطا (RMSE)، مربع خطای یکپارچه (ISE) و میانگین مربعات خطای یکپارچه (MISE)استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که روش هسته با اعتبارسنجی متقابل ماکسیمم درستنمایی دارای مقدار شاخص یودن بالاتری بود. نمرات برش به دست آمده برای روش های هسته 479 و برای روش تجربی 465 به دست آمد. با توجه به نتایج قابل قبول شاخص های ارزیابی، روش های هسته به ویژه با پهنای باند بهینه اعتبارسنجی متقابل ماکسیمم درستنمایی منجر به برآوردهای قابل اعتمادتری از شاخص یودن و نمره برش برای آزمون تولیمو می شود.
The Correlation between Metacognitive Beliefs and Academic Performance in Students: Mediating Role of Learning Styles
حوزههای تخصصی:
Objective: Academically successful students may expect higher performance in their next projects, volunteer work, and study sessions. Consequently, the primary emphasis of educational experts has always been elements impacting academic performance. This article examined the mediating effect of learning styles in the interaction between metacognitive viewpoints and students's academic achievement.Methods: This was descriptive, correlational study. Total number of female high school students in Astaneh Ashrafieh was 1,211. Random sampling enabled a cohort of 291 students to be chosen. Data were obtained with Academic Performance Questionnaire, Metacognitive Beliefs Questionnaire (MCQ) and Learning Style Orientation Measure (LSOM). Data analysis included structural equation modeling applied using SPSS-22 and Smart PLS 3.2.9 tools and correlation testing.Results: The findings revealed that indirectly, metacognitive views influenced academic performance by means of learning techniques. Moreover, academic performance revealed rather strong and unambiguous links between metacognitive perspectives and learning techniques (p <.05).Conclusion: Improved metacognitive views among students assist them to plan, define precise targets, track their learning activities and academic growth, and identify their strengths and flaws. Improving academic success and preventing academic failure depend on one focusing on the influence of metacognitive aspects and students' learning styles. At last, this study underlines how much learning techniques and metacognitive attitudes affect academic performance. The results reveal that by developing metacognitive abilities and appreciating various learning approaches, teachers may support their students in obtaining their academic goals quite efficiently.
پیش بینی سازگاری اجتماعی کودکان براساس مکانیزم های دفاعی و راهبردهای مسأله محور در والدین با میانجی گری حساسیت اضطرابی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین رابطه بین سازگاری اجتماعی براساس مکانیزم های دفاعی و راهبردهای مسأله محور در والدین با میانجی گری حساسیت اضطرابی در دانش آموزان دختر مقطع ابتدایی شهر زنجان بود. روش: روش پژوهش همبستگی بود. جامعه آماری تمامی دختران دانش آموز مقطع ابتدایی منطقه دو شهر زنجان بودند که 200 نفر به شیوه دردسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه سازگاری دخانچی (1377)، پرسشنامه مکانیزم دفاعی اندروز و همکاران (1993)، پرسشنامه مقابله با موقعیت های استرس زا Lazarus و Folkman (1985) و حساسیت اضطرابی فلوید و همکاران (2005) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 25 و AMOS23 استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که مکانیزم های دفاعی والدین بر سازگاری اجتماعی اثر معناداری ندارد، اما راهبردهای مسأله محور در والدین حساسیت اضطرابی می تواند سازگاری اجتماعی کودکان را پیش بینی کند. راهبردهای مسأله محور در والدین و مکانیزم دفاعی والدین نیز می توانند حساسیت اضطرابی را پیش بینی کنند(0.05>p). نتایج اثرات غیرمستقیم نشان داد که حساسیت اضطرابی در بین راهبردهای مسأله محور در والدین و سازگاری اجتماعی نقش میانجی دارد (0.05>p). همچنین حساسیت اضطرابی در بین مکانیزم های دفاعی و سازگاری اجتماعی کودکان نقش میانجی دارد (0.05>p). نتیجه گیری: با توجه به اینکه یافته ها نشان داد که مکانیزم های دفاعی و راهبردهای مسأله محور در والدین و حساسیت اضطرابی نقش معناداری در سازگاری اجتماعی کودکان دارند، پیشنهاد می شوند روانشناسان و مشاوران مدارس و هسته های مشاوره در آموزش و پرورش اقدامات درمانی و آموزشی برای افزایش سازگاری اجتماعی با تأکید بر متغیرهای مذکور برنامه ریزی نمایند.
اثربخشی تمرینات یکپارچگی حسی-حرکتی بر عملکرد تعادلی در کودکان با اختلال طیف اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۰)
184 - 193
حوزههای تخصصی:
اختلال طیف اوتیسم اختلالی عصبی تحولی است که موجب نارسایی در تعامل ارتباطی، اجتماعی و رفتارهای کلیشه ای می شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی تمرینات یکپارچگی حسی-حرکتی بر عملکرد تعادلی در کودکان با اختلال طیف اوتیسم انجام شد. طرح پژوهش شبه تجربی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش تمام دانش آموزان شهر رشت بود که در سال تحصیلی 1403-1402 مشغول به تحصیل بودند. نمونه شامل 30 کودک (پسر و دختر) بودکه با روش نمونه گیری در دسترس و براساس معیارهای ورود و خروج پژوهش انتخاب و با روش تصادفی به دوگروه 15 نفره آزمایش و گواه جایدهی شدند.ابزار آزمون رشد حرکتی درشت اولریخ نسخه دوم (2000) بود.کودکان گروه آزمایش به مدت 12جلسه 45 دقیقه ای تحت مداخله با بسته تمرینات یکپارچگی حسی-حرکتی قرار گرفتند درحالی که گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با روش های تحلیل کوواریانس چند متغیری و تک متغیری در نرم افزار 25 SPSS تجزیه و تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد تمرینات یکپارچگی حسی-حرکتی، عملکرد تعادلی را در کودکان اختلال طیف اوتیسم بهبود می دهد (001/0>P). در مجموع می توان گفت مداخله مورد نظر با تأثیر بر بهبود انسجام حسی و از بین بردن مشکلات مربوط به حساسیت کمتر یا بیشتر از حد حسی، موجب بهبود نارسایی کودک در مهارت عملکرد تعادلی، شده است؛ بنابراین پیشنهاد می شود از برنامه مداخله ای به کار گرفته شده در این پژوهش برای بهبود عملکرد تعادلی کودکان با اختلال طیف اوتیسم استفاده شود.
نقش انعطاف پذیری روان شناختی، همدلی عاطفی و تجارب معنوی در پیش بینی رضایت زناشویی زنان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اسلام و روانشناسی سال ۱۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۵
149 - 171
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش پیش رو بررسی نقش انعطاف پذیری روان شناختی، همدلی عاطفی و تجارب معنوی در پیش بینی رضایت زناشویی زنان متأهل بود. روش تحقیق، توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری پژوهش کلیه زنان متأهل شهر قم بود. برای تعیین حجم نمونه از قانون تاباچنیک و فیدل استفاده شد که تعداد 250 نفر از زنان متأهل به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در جمع آوری داده ها از چهار پرسشنامه رضایت زناشویی اینریج (EMS)، پذیرش و عمل − نسخه دوم (AAQ-II)، همدلی عاطفی مهرابیان و اپستین (EES) و تجارب معنوی روزانه (DSES) استفاده شد. داده های به دست آمده با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که رضایت زناشویی به ترتیب با انعطاف پذیری روان شناختی، همدلی عاطفی و تجارب معنوی ارتباط مثبت و معناداری دارد. با توجه به تحلیل رگرسیون، انعطاف پذیری روان شناختی به میزان بیشتر و همدلی عاطفی و تجارب معنوی به میزان کمتر می توانند رضایت زناشویی را پیش بینی کنند؛ بنابراین می توان گفت انعطاف پذیری روان شناختی، همدلی عاطفی و تجارب معنوی نقش بسزائی در رضایت زناشویی زنان متأهل ایفا می کنند.
ارتباط صفات پنجگانه تاریک شخصیت و قلدری مجازی با تعدیل گری نظریه ذهن در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: صفات تاریک شخصیت بستر طیف گسترده ای از آسیب های اجتماعی نظیر قلدری مجازی را فراهم می کند. از این رو هدف این مطالعه بررسی ارتباط صفات پنجگانه تاریک شخصیت و قلدری مجازی با توجه به نقش تعدیل گر نظریه ذهن در دانشجویان بود.
روش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانشجویان شاغل به تحصیلِ دانشگاه های مختلف کشور در سال تحصیلی 1402-1401 تشکیل می دهند که از بین آن ها 426 نفر با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب گردید. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه صفات تاریک شخصیت، پرسشنامه قلدری مجازی و آزمون کامپیوتری نظریه ذهن در سامانه مجازی پرسلاین بود. داده ها با استفاده از روش رگرسیون سلسله مراتبی تعدیلی تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که رابطه مثبت صفات ماکیاولی، ضداجتماعی، دیگرآزاری و کینه جویی با قلدری مجازی و رابطه منفی صفت خودشیفتگی با قلدری مجازی معنادار می باشد (001/0P=). علاوه براین نتایج حاکی از نقش تعدیل گر نظریه ذهن در روابط صفات دیگرآزاری و کینه جویی با قلدری مجازی است (001/0P=). به عبارتی روابط بین صفات تاریک کینه جویی و دیگرآزاری با قلدری مجازی زمانی قوی تر است که نظریه ذهن پایین باشد.
نتیجه گیری: در مجموع با توجه به نتایج پژوهش حاضر به نظر می رسد ارتقای نظریه ذهن بتواند به عنوان یک عامل محافظت کننده در پیشگیری از آزارگری مجازی موثر باشد.