ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۶۱ تا ۶۸۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
۶۶۱.

مقایسه اثربخشی آموزش تاب آوری و آموزش تنظیم شناختی هیجان بر پردازش هیجانی و اضطراب کودکان با ضرب آهنگ شناختی کند(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آموزش تاب آوری آموزش تنظیم شناختی هیجان پردازش هیجانی اضطراب اختلال ضرب آهنگ شناختی کند

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۶ تعداد دانلود : ۵۹
هدف: هدف از این پژوهش مقایسه اثربخشی آموزش تاب آوری و آموزش تنظیم شناختی هیجان بر پردازش هیجانی و اضطراب کودکان با ضرب آهنگ شناختی کند بود. روش شناسی: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل شامل کلیه دانش آموزان مقطع ابتدایی پسر 9 تا 12 ساله مبتلا به ضرب آهنگ شناختی کند شهر تبریز در سال 1402 بود. حجم نمونه شامل 45 نفر از جامعه آماری به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و در گرو ه های آزمایش و گواه جایگماری شدند. برای گروه آزمایشی اول آموزش تاب آوری طی 10 جلسه 45 دقیقه ای در طول چهار هفته و برای گروه آزمایشی دوم، آموزش تنظیم شناختی هیجان طی 10 جلسه 45 دقیقه ای در طول چهار هفته اجرا شد. در حالی که گروه کنترل آموزشی دریافت نکردند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه ضرب آهنگ شناختی کند، مقیاس پردازش هیجانی و مقیاس اضطراب کودکان اسپنس بود. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش تاب آوری و آموزش تنظیم شناختی هیجان بر پردازش هیجانی و اضطراب کودکان با ضرب آهنگ شناختی کند تاثیر دارد (05/0p<). همچنین نتایج آزمون تعقیبی نشان داد که بین دو روش درمانی در پردازش هیجانی و اضطراب تفاوت معنی داری وجود ندارد (05/0p>). نتیجه گیری: یافته های این پژوهش اهمیت استفاده از مداخلات روان شناختی هدفمند مانند آموزش تاب آوری و تنظیم شناختی هیجان را در بهبود مؤلفه های هیجانی کودکان با ضرب آهنگ شناختی کند نشان می دهد و بر لزوم توجه به این کودکان در برنامه های آموزشی تأکید دارد.
۶۶۲.

Assessing the Impact of a Strength-Based Parenting Program on Family Cohesion and Marital Conflicts(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Strength-based parenting Family Cohesion Marital conflict

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۴ تعداد دانلود : ۵۷
Objective: This study aimed to evaluate the effectiveness of a strength-based parenting program in enhancing family cohesion and reducing marital conflicts among parents. Methods: A randomized controlled trial design was employed with 30 participants (15 in the intervention group and 15 in the control group), all of whom were parents residing in Italy. The intervention group participated in a nine-session, strength-based parenting program delivered over nine weeks, while the control group received no intervention during the study period. Both groups completed assessments at three time points: pretest, posttest, and a five-month follow-up. The standardized tools used included the Family Adaptability and Cohesion Evaluation Scales IV (FACES IV) to measure family cohesion and the Marital Conflict Questionnaire (MCQ) to assess marital conflicts. Data were analyzed using repeated measures ANOVA and Bonferroni post-hoc tests in SPSS version 27. Findings: The repeated measures ANOVA indicated significant time × group interaction effects for both family cohesion (F(2,56) = 16.63, p < .001, η² = .39) and marital conflicts (F(2,56) = 18.38, p < .001, η² = .41). Post-hoc comparisons revealed that the intervention group experienced significant increases in family cohesion from pretest to posttest (Mean Difference = 6.87, p < .001) and follow-up (Mean Difference = 6.14, p < .001). Similarly, marital conflicts significantly decreased in the intervention group from pretest to posttest (Mean Difference = -10.85, p < .001) and remained lower at follow-up (Mean Difference = -11.19, p < .001), with no significant changes observed in the control group. Conclusion: The strength-based parenting intervention proved effective in promoting family cohesion and reducing marital conflict over time, with sustained benefits evident at a five-month follow-up. These findings highlight the value of strengths-focused approaches in enhancing family relationships and emotional well-being.
۶۶۳.

اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر شرم از خود و ناگویی هیجانی در زنان متقاضی طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد شرم از خود ناگویی هیجانی طلاق

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹ تعداد دانلود : ۱۹
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر شرم از خود و ناگویی هیجانی در زنان متقاضی طلاق بود. روش: در این پژوهش از طرح تجربی تک موردی از نوع خط پایه چندگانه ناهم زمان استفاده شد. جامعه پژوهش شامل کلیه زنان متقاضی طلاق بود که در سه ماهه اول سال 1402 به مرکز مشاوره اندیشه و احساس شهر مشهد مراجعه کرده بودند.  از بین افراد مراجعه کننده تعداد 3 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس مبتنی بر هدف و بر اساس داوطلب بودن آزمودنی ها به عنوان نمونه انتخاب شدند. آزمودنی ها در طول خط پایه و درمان به پرسش نامه های شرم درونی شده کوک و ناگویی هیجانی تورنتو پاسخ دادند. داده ها به روش ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایا و فرمول درصد بهبودی تحلیل شدند. یافته ها: نتایج بررسی نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد توانسته است به صورت معناداری بر شرم از خود و ناگویی هیجانی  در زنان متقاضی طلاق تأثیر بگذارد و سبب بهبود آن ها شود (P<0/05). بنابراین، می توان از این رویکرد در جلسات درمانی زنان متقاضی طلاق استفاده کرد. نتیجه : یافته های پژوهش حاضر نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد توانسته است؛ از طریق ایجاد انعطاف پذیری روانشناختی، پذیرش، خودشفقتی و خودمهربانی، ذهن آگاهی و کاهش اجتناب تجربه ای  بر شرم از خود و ناگویی هیجانی زنان متقاضی طلاق موثر واقع شود و آن ها را کاهش دهد. در نتیجه می توان از درمان مذکور ( با در نظر گرفتن شرایط خاص هر مراجع و هم چنین ملاک های ورود و خروج مطرح شده در این پژوهش)، در جهت تقویت انعطاف پذیری روانشناختی، پذیرش، خودشفقتی و خودمهربانی، ذهن آگاهی و کاهش اجتناب تجربه ای برای کمک به زنان با مسائل و مشکلات مشابه کمک گرفت.
۶۶۴.

Determining the mediating role of emotional repression in the relationship between parenting styles and ego strength(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Ego strength emotional repression parenting styles

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷ تعداد دانلود : ۲۷
Objective: The present study investigated the relationship between parenting styles and ego strength, with the mediating role of emotional repression. Methods:  The current type of research is descriptive-correlation based on structural equation modeling. The statistical population of the research includes female students of the first secondary level of schools in Abbas Abad city in the academic year of 2022-2023. 200 students were selected by a multi-stage cluster sampling method. To collect information in this research, the Parenting Styles & Dimensions Questionnaire, Psychosocial Inventory of Ego Strengths, and Weinberger Adjustment Inventory were used. Then, the data was analyzed using correlation tests and structural equation modeling using SPSS-24 and SmartPLS3. Results: The results showed that permissive and authoritative parenting styles have a positive and direct effect on ego strength, and authoritarian parenting styles have a negative and direct effect on ego strength (p<0.05). Also, emotional repression has a negative and direct effect on ego strength (p<0.05). In addition, parenting styles have an indirect effect on ego strength through the mediating role of emotional repression (p<0.05). Conclusion: The results showed that the authoritative parenting style and emotional repression will have a negative effect on creating a strong ego in students. Therefore, it is necessary to train parents with healthy parenting styles to raise students with a strong ego.
۶۶۵.

Qualitative exploration of the attitudes towards childbearing in Childless working women(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Attitudes towards Childbearing Childless Working Women’s Qualitative study

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶ تعداد دانلود : ۱۹
Objective: The purpose of this study was to explore the attitudes towards childbearing among working women without children in Golpayegan city. Methods:  This study used a qualitative approach and the grounded theory method. The study population was childless working women in Golpayegan city with public and private jobs in 2022 -23. Data were collected using a semi-structured interview and analyzed using Strauss & Corbin’s three-stage method. Results: Findings revealed that 87 primary codes were obtained based on the analysis of the interviews through open coding. After axial coding, 24 themes were extracted, which were summarized in the following 11 central categories after selective coding: reluctance to childbearing, marital problems, economic problems, lack of public and social facilities, organizational and occupational problems, personal problems, cultural and environmental barriers, nuclear family system, replacement, suppression, and being used to a childless life. Conclusion: According to the current research findings, women’s attitude towards childbearing is influenced by many intrapersonal and interpersonal factors. Therefore, to strengthen the attitude towards childbearing among working women, paying attention to all these factors in educational and support programs is necessary.
۶۶۶.

اثر انتظار کارآمدی و ارزش پاداش بر اعمال کنترل شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ارزش مورد انتظار کنترل انگیزش پاداش کارآمدی کنترل شناختی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶ تعداد دانلود : ۲۶
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش مؤلفه های انگیزشی (انتظار کارآمدی و ارزش پاداش) و پیش بینی های رفتاری مدل ارزش مورد انتظار کنترل (EVC) در جمعیت بهنجار ایرانی بود. روش: روش پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی با طرح درون گروهی بود. گروه نمونه (۳۱ نفر) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان در مصاحبه بالینی ساختاریافته SCID-۵-RV شرکت کردند و پرسش نامه های سلامت عمومی ۱۲ گویه ای (GHQ-۱۲) و آزمون کوررنگی ایشی هارا را تکمیل کردند. همچنین، آزمایه رایانه ای رنگ-واژه استروپ همراه با نشانه های پاداش را اجرا کردند. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر نشان داد که اثرات اصلی و مستقیم کارآمدی و پاداش و همچنین اثر تعاملی کارآمدی× پاداش برای زمان واکنش در آزمایه رنگ- واژه استروپ با اندازه اثر بالا معنادار بود. همچنین یافته ها نشان داد که اثر مستقیم کارآمدی برای درصد پاسخ های صحیح در آزمایه رنگ-واژه استروپ با اندازه های اثر بالا معنادار بود. اما اثر اصلی پاداش و اثر تعاملی کارآمدی × پاداش برای درصد پاسخ های صحیح معنادار نبود. نتیجه گیری: به طور کلی، یافته های پژوهش حاضر پیشنهاد می دهد که کارآمدی و میزان پاداش به طور مجزا و مشترک می تواند تخصیص کنترل شناختی را ارتقاء دهد. این یافته ها در پرتو محدودیت ها، پژوهش های پیشین و نظریه ها مورد بحث قرار گرفته است.
۶۶۷.

کیفیت والدگری متأثر از وضعیت ذهنی سازی در مادران با تجربه ترومای عاطفی دوران کودکی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ذهنی سازی والدگری ترومای عاطفی پدیدارشناسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴ تعداد دانلود : ۴۱
هدف پژوهش حاضر، مطالعه و تبیین کیفیت والدگری متأثر از وضعیت ذهنی سازی در مادرانی که تجربه ترومای عاطفی در کودکی خود داشتند بود. روش این پژوهش، کیفی و از نوع پدیدارشناسی توصیفی بوده و داده ها با روش پدیدارشناختی هفت مرحله ای کلایزی تحلیل شد. میدان پژوهش شامل مادران فرزندان ۳ تا ۶ سالی بوده که تجربه ترومای عاطفی در کودکی داشتند. از این میان با درنظرگیری اصل اشباع، ۹ نفر با روش نمونه گیری هدف مند جهت شرکت در پژوهش انتخاب شدند. در نتیجه تحلیل داده ها، پنج مضمون اصلی به دست آمد که شامل «وضعیت ذهنی سازی مادر»، «حالات درون روانی مادر»، «رابطه مادر و فرزند»، «وضعیت انتقال تروما» و «وضعیت فرزندپروری» مادر بود. نتایج پژوهش حاکی از آن است که مادرانی که توانایی بالایی در ذهنی سازی دارند، حالات درون روانی مثبت تری را تجربه کرده، قادر به برقراری رابطه امن با فرزند بوده، رفتار آسیب زای والدین خود را تکرار نکرده و یا سعی در جبران افراطی آن داشتند و در فرزندپروری خود رفتارهای مطلوبی را از خود نشان دادند. درحالی که مادرانی که نقص در ذهنی سازی داشتند، حالات درون روانی نسبتاً منفی تری را تجربه کرده، قادر به ایجاد امنیت در رابطه با فرزند نبوده، رفتار آسیب زای والدین خویش را تکرار کرده و در فرزندپروری خود عملکرد ضعیفی داشتند.
۶۶۸.

مقایسه ی اثربخشی آموزش مهارت های زندگی اسلامی و درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر تحمل پریشانی نوجوانان دارای رفتار پر خطر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آموزش مهارت های زندگی اسلامی تحمل پریشانی درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی رفتار پرخطر نوجوانان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱ تعداد دانلود : ۴۴
پژوهش حاضر با هدف مقایسه ی اثربخشی آموزش مهارت های زندگی اسلامی و درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر تحمل پریشانی نوجوانان دارای رفتار پرخطر انجام شد. روش پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_ پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه این پژ وهش شامل کلیه دانش آموزان پسر مقطع متوسطه دوم شهر رشت در سال 1402 بود که از بین آن ها، 45 دانش آموز به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به روش تصادفی به دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل (15 نفره) تخصیص یافتند. ابزار این پژوهش شامل پرسشنامه تحمل پریشانی (سیمونز و گاهر، 2005، DTS) بود. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بنفرونی استفاده شد. یافته ها نشان داد هر دو گروه مهارت های زندگی اسلامی و ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس نسبت به گروه کنترل بر متغیر تحمل پریشانی و مؤلفه های آن اثربخش تر هستند (05/0>P). همچنین بین دو گروه مداخله برای متغیر تحمل پریشانی و مؤلفه های آن، تفاوت معنادار (05/0>P)؛ و نشان دهنده اثربخشی بیشتر ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس نسبت به آموزش مهارت های زندگی اسلامی بود. بنابراین، می توان نتیجه گرفت درمان ذهن آگاهی یک مداخله اثربخش تر از مهارت های زندگی اسلامی بر افزایش تحمل پریشانی نوجوانان دارای رفتار پرخطر می باشد.
۶۶۹.

بهبود کارکردهای اجرایی نوجوانان با استفاده از تجربه ی یادگیری واسطه گری شده با بازی در خانواده: ارزیابی بازی های مؤثر بر انواع کارکردهای اجرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کارکرد اجرایی تجربه یادگیری واسطه ای نوجوان بازی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸ تعداد دانلود : ۴۰
هدف مطالعه حاضر، بهبود کارکردهای اجرایی نوجوانان با استفاده از تجربه ی یادگیری واسطه گری شده با بازی در خانواده: ارزیابی بازی های بر مبنای تأثیرشان بر انواع کارکردهای اجرایی بود. پژوهش حاضر، کاربردی و از نظر شیوه ی گردآوری داده ها، کتابخانه ای بود. جامعه ی آماری شامل منابع مکتوب، مقالات، پایان نامه ها و اسناد معتبر علمی مرتبط و نمایه شده در پایگاه های اطلاعاتی بوده و نمونه گیری نیز به روش هدفمند تا رسیدن به حد اشباع انجام گرفت. به منظور شناسایی و ارزیابی بازی های اثر گذار بر کارکردهای اجرایی نوجوانان، 10 نفر از متخصصان روان-شناسی تربیتی و متخصصین رشته های مرتبط، به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. نتایج ارزیابی اسناد و مصاحبه با متخصصان منجر به شناسایی تعدادی بازی شد که می تواند بر روی کارکردهای اجرایی تأثیرگذار باشد. ضریب توافق داوران برای هر بازی نیز بالا و معنادار بود. در نهایت تأثیرگذارترین بازی ها بر کارکردهای اجرایی، بر مبنای شاخص مناسب بودن برای نوجوانی و جمع خانوادگی انتخاب شدند. این نتایج پیشنهاد می کند انجام بازیهای معرفی شده در جمع خانوادگی، بر اساس تجربه یادگیری واسطه گری شده، بتواند علاوه بر تأثیر مثبت بر روابط نوجوان با والدین به بهبود کارکردهای اجرایی در وی نیز بیانجامد.
۶۷۰.

اثربخشی درمان پذیرش و تعهد متمرکز بر ضربه بر نشانگان ضربه ی عشق و علائم افسردگی در دانشجویان با تجربه ضربه ی عشق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: علائم افسردگی اکت متمرکز بر ضربه نشانگان ضربه ی عشق

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸ تعداد دانلود : ۱۸
زمینه: ضربه ی عشق، می تواند ماشه چکان پریشانی روانشناختی قابل توجهی مانند افسردگی، نشانگان ضربه ی عشق و اختلال در عملکرد روزمره شود. پژوهش حاضر با هدف ارزیابی اثربخشی درمان پذیرش و تعهد (اکت) متمرکز بر ضربه بر نشانگان ضربه ی عشق و علائم افسردگی در دانشجویان با تجربه ضربه ی عشق انجام شد. روش: روش پژوهش، شبه آزمایشی، از نوع پیش آزمون-پس آزمون–پیگیری 3 ماهه با گروه کنترل بود. جامعه آماری، شامل دانشجویان دارای تجربه ضربه ی عشق دانشگاه های شهر کرمانشاه در سال 1403 بود. به روش نمونه گیری در دسترس، 28 نفر انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارش شدند. از پرسشنامه نشانگان ضربه ی عشق و پرسشنامه افسردگی بک (ویرایش دوم) در سه بازه زمانی (پیش آزمون، پس از مداخله و پیگیری) استفاده شد. گروه آزمایش 10 جلسه درمانی 75 دقیقه ای بر اساس پروتکل اکت متمرکز بر ضربه (هریس، 2021) دریافت کردند. داده ها با تحلیل واریانس آمیخته با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد اثر زمان و اثر تعامل زمان * گروه روی متغیرهای وابسته در سطح 0/001 و برای گروه در سطح 0/05 معنادار است. آزمون تعقیبی بنفرونی برای مقایسه میانگین ها، نشان داد تفاوت میانگین ها در گروه آزمایش در مرحله پیش آزمون-پس آزمون و پیش آزمون-پیگیری به لحاظ آماری معنادار است(0/05 >p) اما در مرحله پس آزمون-پیگیری معنادار نیست (p>0/05). نتیجه گیری: بر اساس یافته ها می توان نتیجه گرفت که اکت متمرکز بر تروما می تواند به عنوان رویکردی مؤثر برای کاهش نشانگان ضربه ی عشق و علائم افسردگی در افراد دارای تجربه ی ضربه عشق، مورد استفاده روان درمانگران قرار گیرد.
۶۷۱.

نقش ترومای دلبستگی، نقایص ذهنی سازی و مکانیسم های دفاعی در خودمدیریتی دیابت و هموگلوبین گلیکوزیله(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ترومای دلبستگی مکانیسم های دفاعی خودمدیریتی دیابت هموگلوبین گلیکوزیله ذهنی سازی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹ تعداد دانلود : ۸
زمینه: دیابت نوع ۲ یکی از شایع ترین بیماری های مزمن است که خودمدیریتی و کنترل هموگلوبین گلیکوزیله در کاهش عوارض آن نقش کلیدی دارند. هدف پژوهش حاضر تعیین اثر عواملی چون ترومای دلبستگی، نقایص ذهنی سازی و مکانیسم های دفاعی بر خودمدیریتی و هموگلوبین گلیکوزیله در بیماران دیابتی نوع 2 است. روش: این پژوهش مقطعی - همبستگی با 347 بیمار دیابتی نوع 2 مراجعه کننده به مراکز بهداشت کرمان در سال 1403 انجام شد. نمونه گیری به صورت در دسترس بود. داده ها با استفاده از پرسشنامه ترومای اولیه (مونته و همکاران، 2020)، مقیاس خودگزارشی رتبه بندی مکانیزم های دفاعی (دی جوزپه و همکاران، 2020)، مقیاس بازنگری شده خودمدیریتی دیابت (اسچمت و همکاران 2013) و مقیاس ذهنی سازی فوناگی (دروگر و آشتیانی،1399) جمع آوری و با تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی در نرم افزار SPSS-26 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که مکانیسم های دفاعی و ذهنی سازی پیش بینی کننده معنادار خودمدیریتی و مکانیسم های دفاعی پیش بینی کننده معنادار هموگلوبین گلیکوزیله هستند (p<0/001). مکانیسم های دفاعی با کاهش خودمدیریتی (p<0/001،β= -0/35) و افزایش هموگلوبین گلیکوزیله (p<0/001،β=0/17) و ذهنی سازی با افزایش خودمدیریتی (p<0/031،β=0/11) مرتبط بوده اند و ترومای دلبستگی نتوانست به صورت معناداری خودمدیریتی و تغییرات غلظت هموگلوبین گلیکوزیله را پیش بینی کند (0/05 <P). نتیجه گیری: مکانیسم های دفاعی و ذهنی سازی می توانند خودمدیریتی، و مکانیسم های دفاعی می تواند غلظت هموگلوبین گلیکوزیله را در بیماران دیابتی نوع 2 پیش بینی کنند. این نتیجه حاوی مضامین کاربردی برای پژوهش های بعدی و تدوین مداخلات متناسب شده است. پیشنهاد می شود نقش ترومای دلبستگی در مدل های میانجی گری بررسی شود. زمینه: دیابت نوع ۲ یکی از شایع ترین بیماری های مزمن است که خودمدیریتی و کنترل هموگلوبین گلیکوزیله در کاهش عوارض آن نقش کلیدی دارند. هدف پژوهش حاضر تعیین اثر عواملی چون ترومای دلبستگی، نقایص ذهنی سازی و مکانیسم های دفاعی بر خودمدیریتی و هموگلوبین گلیکوزیله در بیماران دیابتی نوع 2 است. روش: این پژوهش مقطعی - همبستگی با 347 بیمار دیابتی نوع 2 مراجعه کننده به مراکز بهداشت کرمان در سال 1403 انجام شد. نمونه گیری به صورت در دسترس بود. داده ها با استفاده از پرسشنامه ترومای اولیه (مونته و همکاران، 2020)، مقیاس خودگزارشی رتبه بندی مکانیزم های دفاعی (دی جوزپه و همکاران، 2020)، مقیاس بازنگری شده خودمدیریتی دیابت (اسچمت و همکاران 2013) و مقیاس ذهنی سازی فوناگی (دروگر و آشتیانی،1399) جمع آوری و با تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی در نرم افزار SPSS-26 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که مکانیسم های دفاعی و ذهنی سازی پیش بینی کننده معنادار خودمدیریتی و مکانیسم های دفاعی پیش بینی کننده معنادار هموگلوبین گلیکوزیله هستند (001/0 P<). مکانیسم های دفاعی با کاهش خودمدیریتی (35/0- =β، 001/0 P<) و افزایش هموگلوبین گلیکوزیله (17/0 =β، 001/0 P<) و ذهنی سازی با افزایش خودمدیریتی (11/0 =β، 031/0 P<) مرتبط بوده اند و ترومای دلبستگی نتوانست به صورت معناداری خودمدیریتی و تغییرات غلظت هموگلوبین گلیکوزیله را پیش بینی کند (05/0 <P). نتیجه گیری: مکانیسم های دفاعی و ذهنی سازی می توانند خودمدیریتی، و مکانیسم های دفاعی می تواند غلظت هموگلوبین گلیکوزیله را در بیماران دیابتی نوع 2 پیش بینی کنند. این نتیجه حاوی مضامین کاربردی برای پژوهش های بعدی و تدوین مداخلات متناسب شده است. پیشنهاد می شود نقش ترومای دلبستگی در مدل های میانجی گری بررسی شود.
۶۷۲.

اثربخشی فرزندپروری مبتنی بر طرح واره بر پذیرش والدینی و خستگی مادران دانش آموزان کم توان هوشی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پذیرش والدینی خستگی کم توانی هوشی فرزندپروری مبتنی بر طرح واره

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳ تعداد دانلود : ۱۶
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی فرزندپروری مبتنی بر طرح واره بر پذیرش والدینی و خستگی مادران دانش آموزان کم توان هوشی انجام شد. این پژوهش، یک مطالعه شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. روش: جامعه آماری شامل همه مادران دانش آموزان کم توان هوشی شهر اصفهان می شد که 30 نفر از آن ها به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. آن ها با روش تصادفی به دو گروه 15 نفری تقسیم و دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش در 12 جلسه در برنامه فرزندپروری مبتنی بر طرح واره لوئیس و لوئیس (2017) شرکت کردند در حالی که گروه کنترل در این جلسات شرکت نکردند. آزمودنی ها با استفاده از مقیاس پذیرش والدینی پروتر (1954) و مقیاس خستگی اسمتس و همکاران (1995) در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس مختلط در نسخه 26 نرم افزار SPSS تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که پذیرش والدینی و خستگی گروه آزمایش در مراحل پس آزمون و پیگیری به طور معناداری به ترتیب بیشتر و کمتر از گروه کنترل بود (001/0P=)، در حالی که بین مراحل پس آزمون و پیگیری تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0<P). نتیجه گیری: با توجه به این که برنامه فرزندپروری مبتنی بر طرح واره سبب بهبود پذیرش والدینی و کاهش خستگی مادران دانش آموزان کم توان هوشی در مراحل پس آزمون و پیگیری شد. بنابراین، برنامه ریزی برای آموزش برنامه فرزندپروری مبتنی بر طرح واره نقش مهمی در افزایش پذیرش والدینی و کاهش خستگی مادران دانش آموزان کم توان هوشی دارد.
۶۷۳.

بررسی اثربخشی آموزش تحلیل رفتار متقابل مبتنی برمن بالغ بر خودتأملی وکفایت اجتماعی نوجوانان دچار اختلال سلوک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تحلیل رفتار متقابل مبتنی برمن بالغ خودتأملی کفایت اجتماعی نوجوانان دچار اختلال سلوک

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۳ تعداد دانلود : ۵۰
زمینه: خود تأملی و کفایت اجتماعی دوبعدی هستند که در اختلال سلوک در دوران نوجوانی و اختلالات شخصیت در دوران بزرگسالی زمینه را برای مشکلات درون و بین فردی فراهم می کنند. هدف: این مطالعه با هدف بررسی اثربخشی آموزش تحلیل رفتار متقابل مبتنی برمن بالغ بر خود تأملی وکفایت اجتماعی نوجوانان دارای اختلال سلوک انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر، شبه آزمایشی و طرح آن از نوع پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری یک ماهه با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش را نوجوانان دارای اختلال سلوک 14 الی 17 سال پسر کانون اصلاح و تربیت شهر بجنورد در سال 1402 تشکیل دادند. نمونه پژوهش 30 نفر از نوجوانان کانون اصلاح و تربیت شهر بجنورد بود که به روش نمونه گیری هدفمند و با توجه به ملاک های ورود و خروج از مطالعه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه گمارده شدند. گروه آزمایشی 15 جلسه 90 دقیقه ای آموزش تحلیل رفتار متقابل مبتنی بر من بالغ را دریافت کرد و گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های پرسشنامه خود تأملی و بینش (گرانت و همکاران، 2001) و کفایت اجتماعی (فلنر، 1990) استفاده شد. تجزیه وتحلیل یافته ها با استفاده از نرم افزار SPSS.27 و از طریق آزمون تحلیل واریانس آمیخته با اندازه گیری مکرر صورت گرفت. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل واریانس آمیخته با اندازه گیری مکرر نشان داد که آموزش تحلیل رفتار متقابل مبتنی برمن بالغ بر خود تأملی وکفایت اجتماعی نوجوانان دارای اختلال سلوک مؤثر بوده است (05/0 ≥P). همچنین اثر مداخله پس از پیگیری یک ماهه حفظ شده است. نتیجه گیری: با توجه به نتایج غربالگری اختلالات رفتاری در مدارس و به کارگیری مداخلات چند سطحی مبتنی بر شواهد که متمرکز بر فرد، خانواده و جامعه باشد در پیشگیری و انجام آن در سطح زندان ها برای افراد دارای اختلال سلوک در بازتوانی آن ها با جامعه اثربخش باشد.
۶۷۴.

ارتباط ذهنی سازی با رضایت جنسی زنان : نقش میانجی گر خلق منفی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رضایت جنسی خلق منفی ذهنی سازی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷ تعداد دانلود : ۵۴
زمینه: ذهنی سازی یک عامل کلیدی در عملکرد اجتماعی و سلامت روان است. با این حال، تأثیر آن بر بهزیستی و رضایت جنسی اخیراً توجه پژوهشگران را به خود جلب کرده است. از آنجای که بین ذهنی سازی سبک های دلبستگی و تنظیم هیجانی اثرات متقابلی وجود دارد بررسی ذهنی سازی با حالت های خلقی و رضایت جنسی یک ضرورت پژوهشی برای انجام تحقیقات در این حوزه و یک ضرورت تجربی برای استفاده از مداخلات مبتنی بر ذهنی سازی است. هدف: این پژوهش با هدف بررسی ارتباط ذهنی سازی با رضایت جنسی زنان با توجه به نقش میانجی خلق منفی انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر وش یک مطالعه مقطعی (توصیفی- همبستگی) که به روش مدلسازی معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری را کلیه دانشجویان متاهل زن دانشگاه های تهران در سال 1400-1401 تشکیل دادند. نمونه پژوهش 637 نفر از دانشجویان زن متأهل بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از مقیاس های ذهنی سازی (فوناگی، 2016)، مقیاس اضطراب و افسردگی و استرس (لوی باند، 1995) و مقیاس رضایت جنسی (مستون، 2005) استفاده شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای SPSS.22 و AMOS.24 مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج حاصل از ضریب همبستگی پیرون نشان داد که بین ذهنی سازی (مؤلفه اطمینان) با رضایت جنسی رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد (05/0 >P). بین ذهنی سازی (مؤلفه عدم اطمینان) و خلق منفی با رضایت جنسی رابطه منفی و معنی داری وجود دارد (05/0 >P). نتایج حاصل از مدلسازی معادلات ساختاری نشان داد که الگوی پیشنهادی برازنده با داده هاست و مؤلفه عدم اطمینانبه صورت مستقیم و غیر مستقیم از طریق خلق منفی بر رضایت جنسی زنان تأثیر می گذارد. همچنین ضریب استاندارد غیرمستقیسم مؤلفه اطمینان به رضایت جنسی از طریق خلقی منفی معنی دار بود. نتیجه گیری: این پژوهش با مدل های پاسخ جنسی زنان مطابقت دارد و حمایت اولیه از پیوند حالت خلقی و رضایت جنسی را نشان می دهد. بنابراین می توان نتیجه گرفت که رضایت جنسی پدیده تک علتی نیست و برای درمان آن بایستی از متغیرهای فراتشخیصی (ذهنی سازی و تنظیم هیجانی) نیز استفاده کرد.
۶۷۵.

بررسی اثربخشی آموزش مهارت های مدیریت هیجان بر رفتارهای خشونت امیز و مولفه های آن بر دانش آموزان دختر پایه ششم ابتدایی شهرستان تبریز سال تحصیلی 1403-1402

کلیدواژه‌ها: آموزش و پرورش آموزش مهارت های مدیریت هیجان رفتار های خشونت آمیز

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۰ تعداد دانلود : ۷۹
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارت های مدیریت هیجان بر رفتارهای خشونت امیز و مولفه های آن بر دانش آموزان دختر پایه ششم ابتدایی ناحیه 1 شهر تبریز انجام یافته است. پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه تجربی به روش پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل می باشد. از میان جامعه آماری پژوهش که شامل کلیه دانش آموزان پایه ششم ابتدایی ناحیه 1 شهر تبریز در سال تحصیلی 1403-1402 بوده است، نمونه آماری متشکل از 30 دانش آموز با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و به صورت تصادفی در یک گروه آموزش مهارت های مدیریت هیجانی و یک گروه کنترل جای دهی شدند. بعد از اجرای پیش آزمون دانش آموزان به صورت تصادفی در یک گروه 10 نفری آزمایش و یک گروه 10 نفری گواه تقسیم بندی شدند گروه یک آموزش های مبتنی بر مهارت های مدیریت هیجانی مبتنی بر فرایند گراس دریافت کردند و گروه دوم هیچ گونه آموزش دریافت نمی کردند.ابزار گرداوی اطلاعات در این پژوهش پرسشنامه خشم و رفتارهای خشونت امیز کودکان نیلسون و همکاران (۲۰۰۰) می باشد. برای تجزیه و تحلیل داده از آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره با پیش فرض های نرمال بودن توزیع نمارت از طریق آزمون شاپیرو ویلک، مفروضه همگنی شیب رگرسیون ها با استفاده از اثر متقابل گروه x پیش ازمون و ازمون لورین برای همگنی خطای واریانس متغیر وابسته در گروه ها استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار 27spss استفاده می شود. نتایج پژوهش نشان داد. بین گروهی که تحت اموزش مهارت های مدیریت هیجان قرار گرفته بودند با گروه کنترل اختلاف معنی داری وجود نداشت.
۶۷۶.

مقایسه اثربخشی درمان پذیرش و تعهد و هیپنوتیزم درمانی شناختی رفتاری بر درد، تنظیم هیجان و کیفیت زندگی زنان مبتلا به اختلال ملال پیش از قاعدگی

کلیدواژه‌ها: درمان پذیرش و تعهد هیپنوتیزم درمانی درد تنظیم هیجان کیفیت زندگی اختلال ملال پیش از قاعدگی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸ تعداد دانلود : ۴۳
مقدمه: درمان های روان شناختی، با تأکید بر منابع درونی فرد در مقابله با بیماری های روانی، تدابیر درمانی مناسبی برای کمک بیماران، به خصوص زنان مبتلا به اختلال ملال پیش از قاعدگی فراهم نموده است. هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان پذیرش و تعهد و هیپنوتیزم درمانی شناختی رفتاری بر درد، تنظیم هیجان و کیفیت زندگی زنان مبتلا به اختلال ملال پیش از قاعدگی است. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش - پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه پژوهش کلیه زنان مبتلا به اختلال ملال پیش از قاعدگی شهر ساری بودند. ۳۶ نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه آزمایش، آزمایش و گواه تقسیم شدند و گروه های آزمایش، ۸ جلسه درمان دریافت کردند. ابزارها شامل پرسش نامه های تنظیم هیجان گارنفسکی، کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی، درد محمدیان و غربالگری سمپتوم پیش از قاعدگی بود. داده ها با روش کوواریانس چند متغیره، آزمون تعقیبی بونفرونی تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد بین نمرات میانگین درد، کیفیت زندگی و تنظیم هیجان در اثر درمان پذیرش و تعهد و هیپنوتیزم درمانی شناختی رفتاری تفاوت معناداری وجود ندارد. هر دو درمان با توجه به ماهیت روان شناختی اختلال ملال پیش از قاعدگی باعث بهبود کیفیت زندگی، تنظیم هیجان و درد شدند. نتیجه گیری: درمان پذیرش و تعهد و هیپنوتیزم درمانی شناختی رفتاری بر درد، تنظیم هیجان و کیفیت زندگی زنان مبتلا به اختلال ملال پیش از قاعدگی مؤثر است. پیشنهاد می شود برای درد، تنظیم هیجان و کیفیت زندگی زنان مبتلا به اختلال ملال پیش از قاعدگی از آن استفاده شود.
۶۷۷.

اثر بخشی آموزش عزت نفس بر روی شفقت برخود در دوران بلوغ دختران متوسطه اول (مدرسه عصمت نوشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عزت نفس شفقت برخود نوجوانی آموزش روان شناختی دختران دوره متوسطه اول

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۱ تعداد دانلود : ۳۸
هدف: هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش عزت نفس بر میزان شفقت برخود در دوران بلوغ دختران پایه نهم متوسطه اول در مدرسه عصمت نوشهر بود. روش شناسی: پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل ۱۱۰ نفر از دانش آموزان دختر پایه نهم بود که ۶۰ نفر از آنان با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایش در ۸ جلسه ۹۰ دقیقه ای آموزش عزت نفس بر اساس بسته های آموزشی معتبر شرکت کردند، در حالی که گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه شفقت برخود فرم کوتاه بود. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس (ANCOVA) و نرم افزار SPSS تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که آموزش عزت نفس تأثیر معناداری بر افزایش سطح کلی شفقت برخود دارد (p < 0.05). همچنین، این آموزش به طور معناداری موجب افزایش مهربانی به خود، تجارب مشترک انسانی، ذهن آگاهی و کاهش قضاوت گری و احساس انزوا شد. اما در بعد همانندسازی افراطی، تفاوت معناداری مشاهده نگردید. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می دهد که آموزش عزت نفس می تواند به عنوان مداخله ای اثربخش در بهبود مؤلفه های روان شناختی مرتبط با خودپذیری و کاهش خودانتقادی در دختران نوجوان به کار گرفته شود. چنین مداخلاتی در بافت مدرسه می تواند در ارتقاء سلامت روانی و اجتماعی نوجوانان مؤثر واقع شود.
۶۷۸.

اثربخشی مداخله پردازش هیجانی بر کارکرد شناختی و پریشانی روانشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پردازش هیجانی کارکرد شناختی پریشانی روان شناختی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳ تعداد دانلود : ۵۲
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی مداخله پردازش هیجانی بر بهبود کارکرد شناختی و کاهش پریشانی روان شناختی در بزرگسالان بود. روش شناسی: پژوهش حاضر از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری پنج ماهه بود. شرکت کنندگان شامل ۳۰ فرد بزرگسال ساکن تهران بودند که به صورت داوطلبانه انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هرکدام ۱۵ نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش در ده جلسه ۹۰ دقیقه ای مداخله پردازش هیجانی شرکت کرد، در حالی که گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با استفاده از پرسش نامه نارسایی های شناختی (CFQ) و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS-21) در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری جمع آوری شدند. تحلیل آماری با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرم افزار SPSS-27 انجام شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که اثر اصلی گروه بر کارکرد شناختی معنادار بود (F(1,28)=15.46, p=.001, η²=.35) و گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل بهبود قابل توجهی در عملکرد شناختی نشان داد. همچنین اثر گروه بر پریشانی روان شناختی نیز معنادار گزارش شد (F(1,28)=18.97, p<.001, η²=.40) و گروه آزمایش کاهش معناداری در سطح پریشانی تجربه کرد. آزمون بونفرونی نشان داد که تغییرات در مراحل پس آزمون و پیگیری نسبت به پیش آزمون در هر دو متغیر معنادار بود، ولی بین پس آزمون و پیگیری تفاوت معناداری مشاهده نشد. نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که مداخله پردازش هیجانی می تواند به عنوان روشی مؤثر در بهبود عملکرد شناختی و کاهش پریشانی روان شناختی مورد استفاده قرار گیرد و این اثرات تا پنج ماه پس از درمان نیز پایدار باقی می ماند.
۶۷۹.

تجربه زیسته زنان مطلقه تحت حمایت کمیته امداد امام خمینی ره از طلاق در بستر فرهنگی جامعه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تجربه زیسته زنان مطلقه طلاق

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶ تعداد دانلود : ۳۲
هدف پژوهش حاضر، بررسیتجربه زیسته زنان مطلقه تحت حمایت کمیته امداد امام خمینی ره از طلاق در بستر فرهنگی جامعه ایران بود. جامعه آماری تمامی زنان مطلقه تحت حمایت کمیته امداد امام خمینی ره جوان در بازه سنی 20 تا 35 سال در شهرستان مشهد انجام شد. نمونه پژوهش 9 نفر بود که به روش نمونه گیری هدفمند تا مرحله اشباع انتخاب شدند. جهت گرد آوری داده ها از روش تحلیل محتوا استفاده شد. سپس پرسش های باز پاسخ از طریق پرسشنامه نیمه ساختاریافته و مصاحبه عمیق انجام شد و با استفاده از نرم افزار مکس کیودا کدگذاری و طبقه بندی صورت گرفت. .نتایج یافته ها نشان داد پدیده و مفهوم طلاق در دو طبقه به عنوان اسناد مثبت و اسناد منفی طلاق تبیین شد. هر یک از طبقات توسط زیر طبقاتی توصیف شدند. طبقه اسناد مثبت در زیر طبقه دستاورهای طلاق و اسناد منفی در دو زیرطبقه فردی و اجتماعی و زیر طبقه اجتماعی نیز در دو زیرطبقه خانواده و جامعه مفهوم پردازی شد. همچنین نتایج نشان داد طلاق در زنان مطلقه فقیر، اگر چه به دلیل رهایی از رنج زندگی مشترک و پر چالش، بعضا دستاورد محسوب می شود به دلیل چالش های فردی ، فرهنگی و اجتماعی متعددی که ایجاد می کند به مثابه یک بحران آسیب زا است اما احساس نداشتن حامی و طرد شدن از جامعه ، موجب شده این گروه از زنان ، احساسات و نگرشی بسیار منفی نسبت به خود و جامعه داشته باشند و از روابط اجتماعی سالم فاصله بگیرند. این موضوع موید لزوم برنامه ریزی های مضاعف برای تغییر نگرش این افراد به توانمندی های خود و شرایط جامعه می باشد.
۶۸۰.

Examining the Effectiveness of Wisdom-Based Couples Therapy on Sense of Coherence, Cognitive-Affective Empathy, and Emotion Regulation in Conflicted Couples(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Micro-Focused Couples Therapy Sense of Attachment Cognitive-Emotional Empathy Emotion control Conflicted Couples

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۶ تعداد دانلود : ۵۴
Objective: The present study aimed to examine the effectiveness of wisdom-based couples therapy on the sense of coherence, cognitive-affective empathy, and emotion regulation in conflicted couples. Methods: The research method was quasi-experimental, utilizing a pre-test–post-test design with a control group and follow-up. The statistical population included all couples with less than five years of marital life in Tehran who sought counseling at Andisheh, Athena, and Golchin Raz counseling centers during the summer and fall of 2023 to improve their intimate relationships. For sample selection, an announcement regarding session formation and initial registration conditions was disseminated to clients and consulting colleagues for referrals. After registration, eligible couples were selected through an initial interview based on the inclusion criteria. A total of 40 individuals were selected using convenience sampling and were randomly assigned to an experimental group (n = 20) and a control group (n = 20). Notably, each group consisted of eight couples experiencing conflict. The research instruments included the Marital Conflicts Questionnaire (Barati & Sanai, 1996), the Sense of Coherence Scale (Antonovsky, 1993), the Empathy Scale (Baron-Cohen, 2004), and the Emotion Regulation Scale (Williams et al., 1997). Descriptive statistics (charts, tables, frequency, percentage, mean, variance, etc.) were used to organize, summarize, and present the collected data. To test the research hypotheses, repeated measures analysis of variance (ANOVA) and Bonferroni post-hoc tests were employed for pairwise comparisons among research groups. Data analysis was conducted using SPSS version 24. Findings: The results indicated that wisdom-based couples therapy significantly influenced the sense of coherence, cognitive-affective empathy, and emotion regulation in conflicted couples. Conclusion: Based on the research findings, it can be concluded that wisdom-based couples therapy contributes to the improvement of the sense of coherence, cognitive-affective empathy, and emotion regulation in conflicted couples.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان