ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۶۱ تا ۵۸۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
۵۶۱.

بررسی نقش معنویت در سلامت روان با تاکید بر تربیت دینی

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: سلامت معنویت بررسی تربیت دینی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹ تعداد دانلود : ۱۳
سلامت معنوی یکی از ابعاد بنیادین سلامت و بهزیستی است و نیروی هماهنگ کننده و تکمیل کننده ی ابعاد سلامت (ابعاد روانی، جسمانی، اجتماعی و معنوی) است. پژوهش حاضر، مطالعه مروری نظام مندِ بررسی نقش معنویت در سلامت روان با تاکید بر تربیت دینی می باشد. و در تدوین آن از جستجوهای اینترنتی با استفاده از موتورهای جستجوگر و در داده پایگاههای معتبر از جمله Google scholar ،SID ،direct Science و مطالعات کتابخانه ای در کتب و مقالات علمی استفاده شده است. برای جستجو از ترکیبهای احتمالی کلیدواژه های اصلی سلامت،سلامت معنوی ،تربیت دینی، استفاده شد یافته ها: باتوجه به مطالعه مقالات مفاهیمی چون: احساسات دوست داشتن و دوست داشته شدن، کمک کردن به دیگران، لذت را تجربه کردن، هدف اساسی در زندگی داشتن، تجربه کمال و آرامش در زندگی شناسایی ودسته بندی شدند. نتیجه گیری: سلامت معنوی موجب آرامش درونی و احساس راحتی است و زمانی که سلامت معنوی به خطر افتد، انسان دچار اختلالات روانی مانند افسردگی شده و معنا و مفهوم زندگی را از دست می دهد تجربه ی معنوی، عقاید مذهبی و اعمال مذهبی تاثیر مثبت و معنی داری بر سلامت دارد. زیرا سلامت معنوی وضعیتی است هدفمند و معنادار از حیات انسان که حاصل اعتقاد فرد به قدرت لایتناهی الهی و ارتباط پویا با خود، دیگران و جهان پیرامون که منجر به ایجاد امید و رضامندی فرد می گردد. از این رو سلامت معنوی منجر به پایداری افراد در زمان مقابله با بحران می شود.
۵۶۲.

رابطۀ بین تجارب آسیب دوران کودکی و تنظیم فاصلۀ بینافردی با درنظرگرفتن نقش واسطه ای سبک های دلبستگی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آسیب کودکی الگوی کارکرد درونی تنظیم فاصله بینافردی سبک دلبستگی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱ تعداد دانلود : ۲۲
فاصله بینافردی یکی از متغیرهای مهم در روابط اجتماعی است که مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است. هدف پژوهش حاضر پیش بینی تنظیم فاصله بینافردی بر اساس تجارب آسیب دوران کودکی و با در نظر گرفتن نقش میانجی سبک های دلبستگی بوده است. در این پژوهش از روش همبستگی استفاده شد و از طریق روش مدل یابی معادلات ساختاری، آزمون سوبل و آزمون تی مستقل روابط پیشنهادی بین متغیرها مورد بررسی قرار گرفت. جامعه آماری این پژوهش دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی تهران بوده است که از میان آن ها تعداد 267 نمونه با استفاده از روش دردسترس انتخاب شد. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسش نامهآسیب کودکی برنشتاین و همکاران (2003)، پرسش نامه سبک دلبستگی بزرگ سال هازان و شیور (1987) و آزمون محقق ساخته فاصله بینافردی مطلوب، اقتباس شده از عبدولی و ذبیح زاده(1400) بوده است. یافته های پژوهش ضمن تأیید مدل پیشنهادی که عبارت بوده است از پیش بینی فاصله بینافردی بر اساس آسیب های دوران کودکی با در نظر گرفتن نقش میانجی سبک های دلبستگی، حاکی از اثر مستقیم آسیب دوران کودکی بر افزایش فاصله بینافردی و سبک های دلبستگی ایمن و ناایمن اجتنابی، و اثر مستقیم سبک دلبستگی ایمن بر کاهش فاصله بینافردی، و اثر مستقیم سبک دلبستگی ناایمن اجتنابی بر افزایش فاصله بینافردی بوده است. به نظر می رسد میزان آسیب دوران کودکی می تواند عاملی در تعیین سبک دلبستگی تلقی شود و سبک دلبستگی از طریق الگوی کارکرد درونی تعیین کننده میزان فاصله بینافردی در روابط اجتماعی بزرگ سالی با افراد مختلف باشد.
۵۶۳.

تأثیر نوروفیدبک فرکانس بسیار پایین بر بهبود توجه انتقالی در کودکان دارای اتیسم با عملکرد بالا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اختلال طیف اتیسم انعطاف پذیری شناختی توجه انتقالی نوروفیدبک ILF

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱ تعداد دانلود : ۱۲
هدف : اتیسم از جمله اختلالات عصب - تحولی است که با طیفی از کمبودهای رشدی و رفتارهای اضافی همراه است. یکی از مشکلات رایج در اتیسم، نارسایی های توجه و انعطاف پذیری شناختی است. هدف پژوهش حاضر بررسی هرگونه تأثیر احتمالی نوروفیدبک فرکانس بسیار پایین (ILF) بر توجه انتقالی در کودکان دارای اتیسم با عملکرد بالا بود. این کنش شناختی توسط تکلیف انتقال توجه (SAT) از مجموع  آزمون های کامپیوتری کاگنیلا (2019) سنجیده شد. روش : این پژوهش از نوع طرح تمام_آزمایشی و از نظر هدف کاربردی- توسعه ای است که به صورت پیش آزمون و پس آزمون روی 8 کودک پسر دارای اتیسم در طیف سنی 8-4 اجرا شد. شرکت کنندگان در سال 1401-1400 با روش نمونه گیری در دسترس از مرکز تهران_اتیسم انتخاب شدند. پس از یک ماه آشنایی کودک با محیط آزمایشگاه و ارتباط با پژوهشگر، SAT طی چهار مرحله اجرا شد: پیش آزمون1، پیش آزمون2، پس آزمون و پیگیری. در پایان، داده ها با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون بن فرونی با 26SPSS تحلیل شد.   یافته ها : با توجه به افزایش معنا دار (01/0>p) پاسخ های صحیح در SAT در مرحله سوم و پایداری تغییرات مرحله چهارم و نیز چشمگیر بودن اندازه اثر (95/0)، احتمال اثر پایدار نوروفیدبک ILF بر بهبود عملکرد در SAT وجود دارد.   نتیجه گیری : به نظر می رسد نوروفیدبک ILF موجب بهبودی نسبتاً بادوام عملکرد توجه انتقالی در کودکان اتیسم با عملکرد بالا می شود. البته یافته های این مطالعه باید در نمونه های مشابه با حجم بزرگتر اجرا و به تأیید برسد و اعتبار بوم شناختی این گونه بهبودهای شناختی در محیط آزمایشگاهی بررسی شود.
۵۶۴.

The Mediating Role of Financial Anxiety in the Relationship between Coping Strategies and Marital Stress during an Economic Crisis(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: financial anxiety marital stress Coping Strategies married people

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷ تعداد دانلود : ۱۸
Objective: Financial anxiety can affect the lives of many people, but in the literature, especially in Iran, it has not received much attention. The aim of this study was to determine the mediating role of financial anxiety in the relationship between coping strategies and marital stress. Methods:  The statistical population of the study is married people in Isfahan city. The Research method was correlation-path analysis. By convenience sampling method, 200 people were selected and completed the Financial Anxiety Questionnaire (FAQ), Coping Strategies Questionnaire (CISS), and Marital Stress Scale (MSS). Amos-24 software was used for the final evaluation of the model. Results: Findings showed that problem-focused coping strategy and emotion-focused coping strategy indirectly affect marital stress through financial anxiety in married people. The normalized chi-square index is 1.34, the root of the mean squared error (RMSEA) is 0.04, and CFI = 0.99, TLI = 0.96, GFI = 0.99, and NFI = 0.98. Then it can be claimed that the model has a good fit. Conclusion: Based on the results of this study, it can be said that the coping strategies that people use to deal with stressful situations affect their financial anxiety and, subsequently, their marital stress.
۵۶۵.

مقایسه اثربخشی آموزش مهارت آموزی کودک راه حل محور و برنامه فرندز بر خودکارآمدی در روابط بین فردی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: روش مهارت آموزی کودک راه حل محور برنامه فرندز خودکارآمدی در روابط بین فردی کودکان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱ تعداد دانلود : ۴۵
زمینه: افزایش خودکارآمدی در روابط بین فردی، موجب تقویت روابط صمیمی با دیگران و در مقابل، مشکلات بین فردی منجر به پریشانی شخصی و عملکرد نامناسب فرد در روابط اجتماعی می شود. برنامه های درمانی مختلفی برای پیشگیری و درمان مشکلات رفتاری، عاطفی و اجتماعی کودکان تدوین شده است که برنامه فرندز و روش مهارت آموزی کودک راه حل محور از آن جمله هستند. در بررسی مقایسه این دو برنامه بر خودکارآمدی در روابط بین فردی کودکان، خلا پژوهشی وجود دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش روش مهارت آموزی کودک راه حل محور و برنامه فرندز بر خودکارآمدی در روابط بین فردی کودکان انجام شد. روش: روش این پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با دو گروه آزمایش و یک گروه گواه و پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر دوره دوم ابتدایی مدارس منطقه 2 شهر تهران در سال تحصیلی 1402-1401 بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 45 دانش آموزان، با توجه به ملاک های ورود به عنوان نمونه آماری مطالعه حاضر انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (در هر گروه، 15 دانش آموز) جایگزین شدند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه خودکارآمدی در روابط بین فردی با همتایان در کودکان (ویلِر و لَد، 1982) بود. برنامه فرندز (بارت، 1991) و روش مهارت آموزی کودک راه حل محور (فورمن، 1990)، به صورت جداگانه طی 10 جلسه 60 دقیقه ای در گروه های آزمایش اجرا شدند. تحلیل داده ها نیز با استفاده از آزمون تحلیل واریانس آمیخته و آزمون تعقیبی بنفرونی با بهره گیری از نرم افزار SPSS-21 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که هر دو روش مهارت آموزی کودک راه حل محور و برنامه فرندز، تأثیر معناداری بر افزایش خودکارآمدی در روابط بین فردی دانش آموزان داشتند ولی بین اثربخشی دو برنامه، تفاوت معناداری نبود (05/0 >P). نتایج آزمون تعقیبی بنفرونی نیز نشان داد که هر دو گروه آزمایش در متغیر خودکارآمدی و زیرمقیاس موقعیت بدون تعارض دارای تفاوت معناداری با گروه گواه هستند و منجر به بهبود معنادار این متغیرها شده اند (05/0 >P). هم چنین، نتایج پس از دو ماه پیگیری همچنان پایدار بود (05/0 >P). نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده، به نظر می رسد با آموزش روش مهارت آموزی کودک راه حل محور و برنامه فرندز به کودکان دوره دوم ابتدایی، می توان خودکارآمدی در روابط بین فردی با همتایان را افزایش داد.
۵۶۶.

رابطه آسیب های دوران کودکی و محیط بی اعتبارساز با پرخوری افراطی: مدل یابی میانجیگری ناگویی هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ناگویی هیجانی محیط بی اعتبارساز آسیب های دوران کودکی نشانه های پرخوری افراطی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱ تعداد دانلود : ۳۲
هدف اصلی این پژوهش آزمونِ میانجیگری ناگویی هیجانی در رابطه محیط بی اعتبار ساز و آسیب های دوران کودکی با نشانه های پرخوری افراطی بود. در این پژوهش همبستگی از جامعه آماری دانشجویان زن و مرد دانشگاه آزاد واحد تهران شمال در سال تحصیلی 1403-1402 تعداد 493 دانشجو با استفاده از روش نمونه گیری چندمرحله ای انتخاب و به پرسشنامه ناگویی هیجانی تورنتو (بگبی و همکاران، 1994)، پرسشنامه آسیب های دوران کودکی (برنستاین و همکاران، 2003)، مقیاس محیط ناارزنده سازِ کودکی (مانفورد و همکاران، 2007) و مقیاس پرخوری (گورمالی و همکاران، 1982) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از مدل یابی معادله ساختاری در محیط نرم افزار ایموس انجام شد. یافته ها نشان داد اثر مستقیم آسیب های دوران کودکی بر پرخوری افراطی ، اثر مستقیم محیط بی اعتبارساز بر پرخوری افراطی و اثر مستقیم محیط بی اعتبار ساز بر ناگویی هیجانی معنی دار نبود . در نهایت، اثر غیرمستقیم آسیب های دوران کودکی بر پرخوری افراطی از طریق ناگویی هیجانی، معنی دار و از اثر غیرمستقیم محیط بی اعتبارساز بر پرخوری افراطی از طریق ناگویی هیجانی، غیرمعنی دار بود. در مجموع، نتایج نشان داد که تجارب آسیب زای دوران کودگی از طریقِ تسهیل ناتوانی در شناسایی و توصیف هیجان های فردی، احتمال استفاده از رفتارهای خوردن ناایمن را به مثابه یک پاسخ هیجانی، افزایش می دهد.
۵۶۷.

تحلیل ساختار ابزار سنجش خود مراقبتی دوران بلوغ (فرم والدینی) با استفاده از نظریه کلاسیک آزمون(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: تحلیل عاملی خودمراقبتی دوران بلوغ والدین

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷ تعداد دانلود : ۲۳
هدف: پژوهش حاضر با هدف تحلیل ساختار ابزار سنجش خودمراقبتی دوران بلوغ (فرم والدینی) با استفاده از نظریه کلاسیک آزمون در سال 1402 انجام شد. روش: روش پژوهش با تکیه بر روش های روانسنجی (تحلیل عاملی) و ابزار مورد استفاده مقیاس خودمراقبتی دوران بلوغ (فرم والدینی) آزادیکتا (1402) بوده است. جامعه آماری والدین دارای فرزند دختر و پسر دانش آموز پایه ششم دوره ابتدایی شهر ماکو در سال تحصیلی 03-1402 بوده که 480 نفر از آنان به شیوه تصادفی در پژوهش مشارکت نمودند. یافته ها: تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی و کاربست چرخش متعامد نشان داد که این مقیاس از 4 عامل معتبر تشکیل شده است که در مجموع 54/47 درصد از واریانس کل را تبیین می کردند. ضریب اعتبار اُمگا نیز بالاتر از 7/0 حاصل شد و ساختار عاملی بدست آمده طی تحلیل اکتشافی از شاخص های برازندگی (CFI، GFI، RFI، NFI، IFI) مطلوبی در تحلیل عاملی تاییدی برخوردار بوده است. نتیجه گیری: براساس یافته ها می توان نتیجه گرفت که ابزار سنجش خودمراقبتی دوران بلوغ (فرم والدینی) از ساختار عاملی معتبر و شاخص های برازندگی مطلوب برخوردار است. این ابزار با در نظر گرفتن مؤلفه های آموزشی، تربیتی و فرهنگی، نگرش و رفتار والدین در حوزه تربیت جنسی فرزندان را به طور مؤثر می سنجد. به کارگیری آن می تواند زمینه ساز مداخلات هدفمند در نظام آموزش خانواده باشد.
۵۶۸.

رابطه بین استرس و فرسودگی والدینی با نقش میانجی تاب آوری در والدین دارای فرزند نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تاب آوری فرسودگی والدینی استرس والدینی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۴ تعداد دانلود : ۶۰
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه بین استرس و فرسودگی والدینی با نقش میانجی تاب آوری در والدین دارای فرزند نوجوان انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه والدین دانش آموزان مقطع متوسطه اول و دوم شهر اصفهان در سال 1402 بود که از بین آن ها به روش نمونه گیری دردسترس 340 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از شاخص استرس والدینی- فرم کوتاه (PSI-SF؛ آبدین، 1990)، سنجش فرسودگی والدینی (PBQ؛ رزکام و همکاران، 2018) و مقیاس تاب آوری (CD-RISC؛ کانر و دیویدسون، 2003) استفاده شد. تحلیل داده ها به روش مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. نتایج نشان داد که مدل پیشنهادی از برازش مطلوب برخوردار بود و در مجموع 62% از واریانس فرسودگی والدینی را تبیین کرد. نتایج نشان داد که استرس والدینی به صورت مثبت بر فرسودگی والدینی اثر مستقیم داشت؛ اما در مقابل تاب آوری به طور منفی بر فرسودگی والدینی اثر مستقیم داشت؛ همچنین نتایج نشان داد که استرس والدینی به طور منفی و معنادار بر تاب آوری اثر مستقیم داشت (05/0>P). نتایج آزمون بوت استرپ نشان داد که تاب آوری بین استرس والدینی و فرسودگی والدینی نقش میانجی داشت (05/0>P). نتایج این مطالعه دلالت بر این داشت که استرس والدینی به صورت مستقیم و با نقش میانجی تاب آوری بر فرسودگی والدینی اثر داشت.
۵۶۹.

نقش میانجی خودتنظیمی هیجانی در رابطه بین جوعاطفی خانواده و شایستگی هیجانی- اجتماعی دانش آموزان ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شایستگی هیجانی - اجتماعی جوعاطفی خانواده خودتنظیمی هیجانی دانش آموزان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۰ تعداد دانلود : ۱۳۱
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش میانجی خودتنظیمی هیجانی در رابطه بین جوعاطفی خانواده و شایستگی هیجانی- اجتماعی در دانش آموزان انجام شد. روش پژوهش توصیفی- همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دوره دوم ابتدایی شهر خرم آباد در سال1403 -1402 بود. در این مطالعه 340 دانش آموزن دختر (143 نفر) و پسر (197 نفر) به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. جمع آوری داده ها با استفاده از مقیاس خودتنظیمی هیجانی (هافمن و کاشدن،2010)، ، مقیاس جو عاطفی خانواده (هیل برن، 1964) و مقیاس شایستگی هیجانی- اجتماعی ژو و ای، 2012 انجام شد. به منظور آزمون روابط ساختاری در مدل مفروض، از روش آماری مدل یابی معادله ساختاری،  نرم افزار آماری24-SPSS  و 24-AMOS  استفاده شد. نتایج نشان داد مدل پیشنهادی از برازش مطلوب برخوردار است. نتایج نشان داد اثرات مستقیم جوعاطفی خانواده بر شایستگی هیجانی- اجتماعی، جوعاطفی خانواده بر خودتنظیمی هیجانی و خودتنظیمی هیجانی بر شایستگی هیجانی- اجتماعی معنادار بود (۰۵/۰p<)، همچنین نتایج نشان داد که خودتنظیمی هیجانی در رابطه بین جوعاطفی خانواده و شایستگی هیجانی- اجتماعی نقش میانجی دارد (۰۵/۰p<). یافته های پژوهش حاضر دارای تلویحات کاربردی برای مداخله های آموزشی و مشاوره ای برای دانش آموزان و خانواده ها با هدف ارتقای شایستگی هیجانی- اجتماعی دانش آموزان بر اساس تقویت جوعاطفی خانواده و خودتنظیمی هیجانی است تا دانش آموزان بتوانند به شیوه کارآمد و سازگارانه با محیط اجتماعی و مدرسه سازگاری مطلوبی را کسب نمایند.
۵۷۰.

نقش اجتناب تجربه ای و پریشانی روانشناختی در پیش بینی همجوشی شناختی دانشجویان روانشناسی شهر اصفهان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: اجتناب تجربه ای پریشانی روانشناختی همجوشی شناختی دانشجویان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹ تعداد دانلود : ۲۰
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش اجتناب تجربه ای و پریشانی روانشناختی در پیش بینی همجوشی شناختی دانشجویان روانشناسی شهر اصفهان بود. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان رشته روانشناسی دانشگاه های آزاد شهر اصفهان بود. نمونه گیری به صورت در دسترس انجام گرفت و با توجه به حداقل حجم نمونه برای پژوهش های همبستگی که تعداد 50 نفر می باشد، 100 نفر انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه پذیرش و عمل(اجتناب تجربه ای)- نسخه دوم (AAQ-II) (بوند و همکاران،2007) و پرسشنامه پریشانی روانشناختی (کسلر و همکاران،2003) و پرسشنامه همجوشی شناختی (گیلاندرز و همکاران،2010) بودند. یافته ها نشان داد که نقش اجتناب تجربه ای و پریشانی روانشناختی در پیش بینی همجوشی شناختی دانشجویان روانشناسی شهر اصفهان، تایید می گردد و با توجه به یافته های پژوهشی اجتناب تجربه ای و پریشانی روانشناختی پیش بینی کننده همجوشی شناختی در دانشجویان روانشناسی دانشگاه های آزاد شهر اصفهان می باشند.
۵۷۱.

شناخت و بررسی عوامل موثر بر کاهش پرخاشگری کودکان با بهره گیری از روانشناسی رنگ در محیط های آموزشی

کلیدواژه‌ها: آموزش پرخاشگری رنگ سلامت روان کودک

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۶ تعداد دانلود : ۱۰۰
در عصر حاضر کودکان به عنوان عضو فعال و آسیب پذیر در جامعه حضور دارند و با توجه به بحران های عصبی موجود و آسیب های اجتماعی که سبب ایجاد اختلالات روانی و رفتاری کودکان در جوامع گوناگون شده است در همین راستا فضا های پیرامونی و مئولفه های موثر بر آن می تواند نقش کلیدی در آرامش و امنیت روانی این سرمایه های ارزشمند جامعه ایفا نماید از این رو با شناخت و بررسی عناصر رنگ و تاثیر آن بر محیط آموزشی در راستای کاهش پرخاشگری کودک جستو جویی صورت خواهد گرفت که فضایی با رعایت اصول رنگ شناسی جهت رشد و شکوفایی کودک در عین حال محیطی برای تامین سلامت روانی کودکان فراهم نمود در این پژوهش از روش توصیفی تحلیلی بهره گرفته شده و جهت جمع آوری اطلاعات از ابزار پرسشنامه و تحلیل آن استفاده نموده و داده های بدست آمده با بهره گیری از نرم افزار spss طبقه بندی و تحلیل آماری صورت گرفته است بنابراین، با به کارگیری رنگ های مناسب در فضای آموزشی، می توانیم به طور معناداری تنش های روانی کودکان را کاهش دهیم و به بهبود سلامت روانی آنان کمک کنیم.
۵۷۲.

ااثربخشی آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر استرس ناشی از انتظارات تحصیلی و خودناتوان سازی دانش آموزان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: استرس انتظارات تحصیلی خودناتوان سازی ذهن آگاهی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۶ تعداد دانلود : ۱۱۴
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر استرس ناشی از انتظارات تحصیلی و خودناتوان سازی دانش آموزان انجام شد. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی بوده و در آن از طرح پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه کنترل استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش را دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر چاراویماق در استان آذربایجان شرقی در سالتحصیلی1402-1401  به تعداد تقریبی 2000 نفر تشکیل داده اند. پس از اجرای مقیاس استرس ناشی از انتظارات تحصیلی (AESI) آنگ و هوان (2006) و خودناتوان سازی(SHS) جونز (1979) از بین دانش آموزانی که استرس و خودناتوان سازی شدیدی داشتند،30 نفر انتخاب و با استفاده از گمارش تصادفی به دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) تقسیم شدند. اعضای گروه آزمایش، طی 8 جلسه 5/1 ساعته آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی که توسط کابات زین در سال 2002 طراحی شده را به صورت گروهی دریافت کردند. داده های گردآوری شده با استفاده از تحلیل کوواریانس و SPSS نسخه 24 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج به دست آمده نشان داد آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی موحب کاهش استرس ناشی از انتظارات تحصیلی و خودناتوان سازی دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر چاراویماق شده است (سطح معنی داری 001/0). بر اساس یافته های پژوهش می توان کارگاههای آموزشی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی را برای کاهش استرس ناشی از انتظارات تحصیلی و خودناتوان سازی دانش آموزان برگزار کرد. همچنین جلساتی با هدف آگاهی بخشی برای والدین و معلمان در جهت کاهش انتظارات تحصیلی از دانش آموزان، می توان ترتیب داد. 
۵۷۳.

پیش بینی نشخوار ذهنی بر اساس باورهای فرا هیجانی و تحریفات شناختی در بیماران دیالیزی با نشانگان افسردگی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: نشخوار ذهنی باورهای فراهیجانی تحریفات شناختی نشانگان افسردگی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹ تعداد دانلود : ۱۷
پژوهش حاضر با هدف مطالعه نقش باورهای فراهیجانی و تحریفات شناختی در پیش بینینشخوار ذهنی بیماران دیالیزی دارای نشانگان افسردگی انجام شد. این پژوهش از نظر روش جزء مطالعات توصیفی- پیمایشی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این تحقیق بیماران دیالیزی مراجعه کننده به مرکز دیالیز بیمارستان شهید مدنی شهرستان خوی با نشانگان افسردگی در شش ماه دوم سال 1402 به تعداد آنها150 نفر بود. نمونه آماری به روش هدفمند و براساس فرمول به تعداد 91 نفر انتخاب شد. ابزار جمع آوری داده های مورد نیاز تحقیق شامل سه پرسشنامه استاندارد نشخوار ذهنی هوکسما و مارو (1991)، باورهای فراهیجانی میتمانسگروبر و همکاران(2009) و تحریفات شناختی عبداله زاده و سالار(1389)بود. داده های جمع آوری شده با استفاده از روش های آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه تحلیل شدند. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که باورهای فراهیجانی مثبت با نشخوار ذهنی رابطه معکوس و معنی دار دارد (132/0-=β)، همچنین باورهای فراهیجانی منفی (140/0=β) و تحریفات شناختی فردی نیز (162/0=β) با نشخوار ذهنی رابطه مثبت و معنی دار دارند. ولی رابطه تحریفات شناختی اجتماعی با نشخوار ذهنی مورد تأیید قرار نگرفت. بنابراین باورهای فراهیجانی مثبت موجب کاهش نشخوار ذهنی و باورهای فراهیجانی منفی به همراه تحریفات شناختی فردی موجب افزایش نشخوار ذهنی بیماران دیالیزی با نشانگان افسردگی می شود.
۵۷۴.

مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی و درمان هیجان مدار بر پیروی از درمان در بیماران مبتلا به ام اس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پیروی از درمان طرحواره درمانی درمان هیجان مدار بیماران مبتلا به ام اس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۳ تعداد دانلود : ۸۸
زمینه: پیروی از درمان پایین در بیماران مبتلا به ام اس، پیامدهای درمانی ضعیف و هزینه های مراقبتی بیشتر را در پی دارد. پژوهش ها نشان داده اند که هر دو شیوه طرحواره درمانی و درمان هیجان مدار بر پیروی از درمان موثراست، اما در زمینه کاربرد این درمان ها و مقایسه آن ها در پیروی از درمان در جامعه مورد پژوهش، شکاف پژوهشی وجود دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی و درمان هیجان مدار بر پیروی از درمان در بیماران مبتلا به ام اس انجام شد. روش: روش پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه همراه با پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی بیماران مبتلا به ام اس بود که در نیمه دوم سال 1399 جهت دریافت خدمات به انجمن ام اس ایران در شهر تهران مراجعه کردند. روش نمونه گیری از نوع هدفمند و شامل 60 نفر (شامل دو گروه آزمایش و یک گروه گواه) بود. ابزارهای پژوهش شامل؛ آزمون پیروی از درمان در بیماری های مزمن (سیدفاطمی و همکاران، 1397)، خلاصه جلسات طرحواره درمانی (یانگ و همکاران، 2006) و خلاصه جلسات درمان درمان هیجان مدار (گرینبرگ و گلدمن، (2019) بود. هر دو درمان به مدت 60 دقیقه در هر جلسه ارایه شد و داده ها با استفاده از آزمون آماری تحلیل واریانس آمیخته و نسخه 26 برنامه SPSS تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که طرحواره درمانی و درمان هیجان مدار بر نمرات پیروی از درمان، در پس آزمون اثر معنی دار داشتند. پیگیری سه ماهه هم پایداری این اثر را نشان داد. مداخله آزمایشی منجر به تغییر در گروه آزمایش شده است و نمرات پیروی از درمان اقزایش یافته است (01/0 p<). همچنین میانگین پیروی از درمان در گروه طرحواره درمانی از گروه درمان هیجان مدار بیشتر بود. نتیجه گیری: با دو شیوه طرحواره درمانی و درمان هیجان مدار، می توان پیروی از درمان را در در بیماران مبتلا به ام اس بهبود داد. یافته های مذکور می تواند در انتخاب نوع درمان در این بیماران، یاریگر درمانگران باشد.
۵۷۵.

طراحی مدل گرایش به خشونت خانگی بر اساس محرومیت هیجانی با میانجی گری ناگویی خلقی در زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خشونت خانگی محرومیت هیجانی ناگویی خلقی خیانت زناشویی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۹ تعداد دانلود : ۹۱
زمینه: خشونت خانگی و خیانت زناشویی از جمله رخدادهایی است که ضمن متأثر کردن روابط زوجین به صورت منفی، می توانند باعث از هم گسیختگی خانواده و جدایی زوجین از یکدیگر شوند. مطالعات پیشین به بررسی روبط بین محرومیت هیجانی و ناگویی خلقی با خشونت خانگی و خیانت زناشویی پرداخته اند، اما تا کنون پژوهشی که گرایش به خشونت خانگی را بر اساس محرومیت هیجانی با میانجی گری ناگویی خلقی در زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی بررسی کند، انجام نشده است. هدف: هدف از انجام این پژوهش، طراحی مدل گرایش به خشونت خانگی بر اساس محرومیت هیجانی با میانجی گری ناگویی خلقی در زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی بود. روش: روش مطالعه حاضر توصیفی-همبستگی بود که با روش تحلیل مسیر انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی زنان درگیر با مسئله خیانت زناشویی همسر بودند که در سال 1401 به مراکز مشاوره منطقه 5 شهر تهران مراجعه کرده بودند. 323 نفر به عنوان حجم نمونه در نظر گرفته شد و با روش در دسترس از بین مراجعان درگیر در خیانت زناشویی مراکز مذکور انتخاب شدند. ابزارهای جمع آوری اطلاعات در پژوهش شامل چهار پرسشنامه خیانت زناشویی (ینیسری و کوکدمیر، 2006)، ناگویی خلقی تورنتو (بگبی و همکاران، 1994) خشونت خانگی (محسنی تبریزی و همکاران، 1391) و محرومیت هیجانی (یانگ، 1998) بود. هم چنین برای تحلیل داده های پژوهش از نسخه 26 نرم افزار SPSS و نسخه 3 نرم افزار Smart PLS استفاده شد. یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد که بین محرومیت هیجانی با گرایش به خشونت خانگی در زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی رابطه مستقیم وجود دارد (05/0 P<). بین محرومیت هیجانی با گرایش به خشونت خانگی در زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی به واسطه ناگویی خلقی رابطه غیرمستقیم وجود دارد (05/0 P<). هم چنین مدل گرایش به خشونت خانگی بر اساس محرومیت هیجانی با میانجی گری ناگویی خلقی دارای برازش مطلوب است. نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده پیشنهاد می شود زوج درمانگران در جهت پیشگیری از خشونت خانگی و متعاقب آن خیانت زناشویی، از راهکارهای لازم جهت کاهش اثرات محرومیت هیجانی و تعدیل ناگویی خلقی استفاده کنند.
۵۷۶.

پیش بینی مهارت حل مسئله و کمک طلبی تحصیلی بر اساس ابعاد پنج گانه شخصیت با نقش میانجی خودپنداره در دانش آموزان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ویژگی های شخصیتی مهارت حل مسئله کمک طلبی تحصیلی خودپنداره دانش آموزان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۸ تعداد دانلود : ۱۰۷
زمینه: توانایی حل مسئله یکی از اهداف والا در نظام های آموزشی است. از طرفی پرورش روحیه کمک طلبی در ابعاد مختلف در اسناد بالا دستی نظام آموزش و پرورش مورد تأکید قرار گرفته است. با بررسی ادبیات این حوزه کمتر مطالعه ای را می توان یافت که زمینه را برای ارائه مدلی برای مهارت حل مسئله و کمک طلبی تحصیلی براساس ابعاد پنج گانه شخصیت با در نظر گرفتن نقش خودپنداره فراهم ساخته باشد. هدف: هدف مطالعه حاضر، ارائه مدلی برای پیش بینی مهارت حل مسئله و کمک طلبی تحصیلی دانش آموزان دختر براساس ابعاد پنج گانه شخصیت با میانجی گری خودپنداره بود. روش: طرح پژوهش توصیفی همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری مطالعه شامل تمامی دانش آموزان دختر متوسطه اول شهر تهران به تعداد 98237 نفر در سال تحصیلی 1402-1401 بود. مطابق با جدول مورگان 538 نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای (به نسبت پایه تحصیلی دانش آموزان) به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های شخصیت نئو (کاستا و مک کری، 1986)، حل مسئله (هپنر، 2012)، کمک طلبی تحصیلی (ریان و پنتریچ، 2007) و مقیاس خودپنداره (راجرز، 1975) استفاده شده است. تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزارهای Spss25، و Amos24 انجام شد. یافته ها: نتایج مدل یابی معادلات ساختاری حاکی از برازش مناسب مدل بود. یافته ها نشان داد که میان ابعاد پنج گانه شخصیت (روان رنجوری، برون گرایی، گشودگی در برابر تجربه، سازگاری و توافق، وظیفه شناسی) و مهارت حل مسئله و کمک طلبی تحصیلی دانش آموزان رابطه معنی داری وجود دارد، به طوری که ابعاد پنج گانه شخصیت به صورت همزمان 285/0 از واریانس مهارت حل مسئله دانش آموزان و 38/0 از کمک طلبی را تبیین می کنند (05/0 >P). همچنین نقش میانجی خودپنداره
۵۷۷.

آسیب شناسی سندروم زنان کتک خورده و ارایه مدل مفهومی جهت تعیین عوامل موثر بر خشونت های خانگی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سندرم زنان کتک خورده خشونت خانگی علی زنان پژوهش ترکیبی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷ تعداد دانلود : ۵۶
زمینه: خش ونت نسبت به زن ان یک بحران جهانی قلمداد می شود که خشونت خانگی علیه زنان شایع ترین شکل آن است و عوارض اجتماعی، روانی و اقتصادی زیادی را در قالب سندروم زنان کتک خورده برای زنان به همراه دارد. هدف: پژوهش حاضر باهدف شناسایی عوامل تأثیرگذار بر خشونت علیه زنان و شکل گیری سندروم زنان کتک خورده و همچنین طراحی و اعتبار سنجی مقیاس برامده از آن انجام گرفت. روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نظر روش گردآوری داده های میدانی و از نظر روش از نوع آمیخته (کمی - کیفی) بود. جامعه آماری در بخش کیفی صاحب نظران حوزه خانواده و در بخش کمی زنان 25 تا 65 ساله مراجعه کننده به مراکز مشاوره و دادگاه های خانواده مشهد بودند. نمونه آماری در بخش اول 13 نفر از صاحبنظرن و در بخش دوم 384 نفر از زنان بودند. پس از طبقه بندی و تلخیص، تجزیه و تحلیل داده های کیفی با نرم افزار MaxQDA و داده های کمی از طریف آمور توصیفی و در بخش کیفی از طریق محاسبه پایایی ترکیبی و روایی واگرا و هم گرا (AVE) انجام گرفت. یافته ها: در بخش کیفی از طریق تحلیل محتوا تعداد 6 عامل اصلی (فردی، فرهنگی، خانوادگی، اجتماعی، اقتصادی و روانی – عاطفی) در بروز خشونت خانگی علیه زنان شناسایی شد. بر اساس این 6 عامل، 36 گویه جهت سنجش عوامل مرتبط با خشونت خانگی علیه زنان طراحی و پرسشنامه مذکور در بین 384 نفر از جامعه آماری توزیع و جمع آوری شد. یافته ها پژوهش نشان داد که مولفه های شش گانه از پایایی، روایی هم گرا و روایی واگرای مطلوبی برخوردار بودند. نتایج آزمون فریدمن و بررسی میانه نیز نشان داد که از بین مولفه های پرسشنامه عامل روانی – عاطفی بیشترین اهمیت و عوامل خانوادگی کمترین اهمیت را در خشونت خانگی علیه زنان داشتند. نتیجه گیری: بر اساس یافته های مقاله حاضر عوامل فردی که ریشه در رشد قبلی زوجین دارد می تواند بیشترین تأثیر را در خشونت خانگی علیه زنان داشته باشد، از همین رو توجه به رشد مطلوب پیش از ازدواج تا حدود زیادی می تواند از بروز آن پیشگیری نماید. همچنین پرسشنامه طراحی شده در پژوهش حاضر ابزار مناسبی برای سنجش میزان خشونت خانگی علیه زنان به شمار می رود.
۵۷۸.

تدوین بسته پیشگیرانه دلزدگی زناشویی زوجین بر اساس تجارب زیسته زوجین دلزده از زندگی زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خانواده دلزدگی زناشویی بسته آموزشی پیشگیرانه از دلزدگی زناشویی تجربه زیسته

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷ تعداد دانلود : ۴۴
زمینه: یکی از آشفتگی های روان شناختی در روابط زوجین، دلزدگی زناشویی است که به تدریج عشق بین زوجین را کم سو و گاهی کاملاً از بین می برد و بستر اختلالات روانی، سردی رابطه، طلاق عاطفی و در نهایت طلاق رسمی را فراهم می نماید. انباشته شدن احساس فرسودگی، آرمان زدایی و تنش های زندگی می تواند باعث فرسودگی روانی افراد شود و در پایان دلزدگی را ایجاد نماید. هدف: هدف از انجام این پژوهش تدوین و اعتبارسنجی بسته پیشگیرانه دلزدگی زناشویی زوجین بر اساس تجارب زیسته زوجین دلزده از زندگی زناشویی بود. روش: پژوهش حاضر از رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی توصیفی بود. شرکت کنندگان این پژوهش شامل زوجین دلزده از زندگی زناشویی مراجعه کننده به مرکز مشاوره خانواده بهسا واقع در شهر اصفهان در سال 1402 بودند که با روش نمونه گیری هدفمند و طبق ملاک های ورود انتخاب شدند. تجارب زیسته افراد با ابزار مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته مورد بررسی قرار گرفت و داده ها با 23 مصاحبه به اشباع رسید. تحلیل داده های کیفی، به وسیله نرم افزار MAXQDA(2020.1) انجام گرفت. به منظور اعتبار یابی بسته نیز از گروه خبرگان، شامل متخصصان استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد درمجموع تعداد 1114 مضمون پایه، 23 مضمون فرعی و 7 مضمون اصلی شامل: عوامل هیجانی و عاطفی، عوامل شناختی، عوامل روان شناختی، عوامل رفتاری، عوامل سیستمی، روابط جنسی، عوامل اقتصادی به عنوان شاخص های پیش بینی کننده دلزدگی زناشویی شناسایی شدند. شاخص روایی محتوایی 92/0 و شاخص روایی محتوایی 96/0 محاسبه شد که ازنظر متخصصان دارای روایی و پایایی کافی می باشد. نتیجه گیری: با توجه به مقادیر به دست آمده از شاخص ها، بسته آموزشی دلزدگی زناشویی دارای اعتبار بوده است، ازاین رو این بسته آموزشی می تواند در مراکز مشاوره خانواده و زوج درمانی برای پیشگیری از دلزدگی زناشویی زوجین و همچنین کاهش دلزدگی زناشویی زوجین دلزده از زندگی زناشویی مورد استفاده قرار گیرد.
۵۷۹.

اعتباریابی مقیاس انگیزش اجتماعی در افراد مبتلا به ناتوانی جسمی- حرکتی، روانی و ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مقیاس انگیزش اجتماعی افراد دارای ناتوانی اعتباریابی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰ تعداد دانلود : ۴۶
زمینه: ارزیابی انگیزش اجتماعی می تواند به درک بهتر نیازها، توانمندی ها و موانع روانی و اجتماعی افراد دارای ناتوانی کمک کند. با این حال، ابزارهای مستقیم اندکی برای سنجش انگیزش اجتماعی در مورد جمعیت ناتوان وجود دارد. علی رغم اهمیت انگیزش اجتماعی در افراد مبتلا به ناتوانی جسمی- حرکتی، روانی و ذهنی و داشتن ابزاری پایا برای سنجش آن، مقیاس استانداردی در ایران جهت ارزیابی این سازه برای افراد دارای ناتوانی وجود ندارد. هدف: هدف از انجام این پژوهش، بررسی اعتباریابی مقیاس انگیزش اجتماعی در افراد مبتلا به ناتوانی جسمی- حرکتی، روانی و ذهنی در شهر یزد بود. روش: روش این پژوهش، توصیفی- مقطعی از نوع مطالعات روان سنجی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی تمامی افراد 18 تا 40 سال دارای ناتوانی جسمی- حرکتی، روانی و ذهنی در شهر یزد به تعداد 1540 نفر در سال 1403 بود. بر اساس روش کلاین (2023) با توجه به این که تعداد سؤالات مقیاس مورد مطالعه (مقیاس انگیزش اجتماعی) 26 سؤال بود، حجم نمونه پژوهش، 520 نفر در نظر گرفته شد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، مقیاس انگیزش اجتماعی (فیلیپس و همکاران، 2021) بود. پس از ترجمه و تطبیق های لازم، نسخه نهایی با روش نمونه گیری تصادفی ساده بر روی 520 از افراد دارای ناتوانی در شهر یزد اجرا شد. هم چنین برای تجزیه و تحلیل داده ها در این پژوهش از آزمون ضریب همبستگی، تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل عاملی تأییدی و نرم افزار SPSS استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل داده های این پژوهش نشان داد که مقیاس انگیزش اجتماعی از روایی صوری و محتوایی مناسب برخوردار بود. هم چنین داده ها حاکی از آن بود که این مقیاس در افراد مبتلا به ناتوانی جسمی- حرکتی، روانی و ذهنی از ساختار پنج عاملی برخوردار است و این مدل پنج عاملی مقیاس از برازش مطلوب برخوردار بود. ضریب آلفای کرونباخ برای خرده مقیاس ها در دامنه 77/0 تا 93/0 و برای نمره کل برابر 88/0 بود. نتایج هم چنین نشان داد که بار عاملی تمامی سؤالات مقیاس بالاتر از 60/0 بود. نتیجه گیری: در مجموع نتایج نشان داد این مقیاس این مقیاس از اعتبار مناسب برای سنجش انگیزش اجتماعی در افراد مبتلا به ناتوانی جسمی- حرکتی، روانی و ذهنی در بین نمونه ایرانی برخوردار است و می توان ازآن برای مقاصد مشاوره ای و توانبخشی در افراد دارای ناتوانی استفاده کرد.
۵۸۰.

Exploring the Role of Humor as a Coping Component in Marital Satisfaction(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Humor Coping Strategies Marital satisfaction Intimacy Communication Resilience Qualitative Research

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۳ تعداد دانلود : ۹۰
Objective: This study aimed to explore how humor functions as a coping mechanism that contributes to marital satisfaction among couples in Slovenia. Methods and Materials: A qualitative design was employed, relying on semi-structured interviews to capture couples’ lived experiences of humor in marriage. Twenty-four participants (12 couples) from Slovenia, married for at least three years, were recruited using purposive sampling. Interviews were conducted until theoretical saturation was achieved, with each session lasting between 60 and 90 minutes. Data were transcribed verbatim and analyzed thematically using NVivo 14 software. Trustworthiness was enhanced through peer debriefing, member checking, and triangulation with field notes. Findings: Four major themes emerged from the data: (1) Humor as an Emotional Buffer, where couples described humor as a strategy for stress relief, emotional recovery, and conflict de-escalation; (2) Humor and Intimacy, highlighting the role of shared jokes, playful teasing, and affectionate humor in strengthening closeness and trust; (3) Humor as a Communication Strategy, with participants explaining how humor allowed them to soften criticism, indirectly express sensitive issues, and repair conflicts; and (4) Humor and Marital Resilience, where humor facilitated coping with external stressors, fostered perspective-taking, and sustained hope during challenges such as illness or financial strain. Couples reported that affiliative and self-enhancing humor styles were most beneficial, while aggressive humor could undermine satisfaction. Humor was also noted as increasingly expressed through digital interactions, including memes and messaging. Conclusion: The findings suggest that humor is a multidimensional coping resource in marriage, functioning simultaneously as an emotional, relational, communicative, and resilience-enhancing tool. While humor generally promotes marital satisfaction, its effects depend on style and context. These insights highlight the importance of constructive humor in maintaining healthy, satisfying, and enduring marital relationships.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان