فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۰۱ تا ۵۲۰ مورد از کل ۳۵٬۵۲۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه: خانواده شالوده زندگی فردی، اجتماعی و هسته اصلی زندگی زوجین است. هدف: هدف پژوهش حاضرتعیین اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر ابعاد نارسایی هیجانی و تحمل پریشانی زنان دارای گرایش به طلاق عاطفی بود. روش:روش پژوهش نیمه آزمایشی ازنوع پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل زنان متاهل دارای گرایش به طلاق عاطفی مراجعه کننده به مراکز مشاوره و خدمات روانشناختی شهر بابل در سه ماهه اول سال 1402 بود که تعداد 30 نفر از آنان به صورت دردسترس انتخاب و به روش تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هرگروه 15نفر)جایگزین شدند. جهت گردآوری داده ها از طلاق عاطفی پاینز (1996)، نارسایی هیجانی بگبی و همکاران (1994) و تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005) استفاده شد. برنامه آموزش ذهن آگاهی به مدت 8جلسه 90 دﻗﯿﻘﻪای براساس مدل سگال و همکاران(2002)صرفا بر روی گروه آزمایش اجرا شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره با نرم افزار spss نسخه 24 مورد تحلیل قرار گرفت. یافته: نتایج نشان داد بین نمرات پیش آزمون پس آزمون دو گروه آزمایش و کنترل در نارسایی هیجانی و تحمل پریشانی زنان دارای گرایش به طلاق عاطفی و مولفه هایش تفاوت معنی داری وجود دارد(01/0>p). به طور کلی آموزش ذهن آگاهی بر نارسایی هیجانی و تحمل پریشانی تاثیر معنی داری داشت(01/0>p). نتیجه گیری:مطابق با یافته ها آموزش ذهن آگاهی بر نارسایی هیجانی و تحمل پریشانی زنان دارای گرایش به طلاق عاطفی موثر بود.ازین رو از این برنامه می توان برای کمک به زنان دارای گرایش به طلاق عاطفی استفاده کرد.
تدوین و آزمون الگویی از اثر انسانیت زدایی سازمانی بر برخی پیامدهای سازمانی با میانجی گری عدم تأمین نیاز های روان شناختی بنیادین سازمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف طراحی و آزمودن الگویی از پیامدهای انسانیت زدایی سازمانی(خشنودی شغلی، تعهدعاطفی، خستگی عاطفی، نشانه های روان تنی) با میانجی گری عدم تامین نیاز های روانشناختی بنیادین سازمانی انجام گرفت.
روش: نمونه ی پژوهش شامل200 نفر از کارکنان شرکت ملی خدمات انفورماتیک استان تهران (تابستان 1402) که با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و پرسشنامه های انسانیت زدایی سازمانی(کیسنز و همکاران، 2017)، عدم تامین نیاز های روانشناختی بنیادین سازمانی(گیلِت و همکاران، 2012)، خستگی عاطفی(ماسلش و جکسون، 1981)، نشانه های روان تنی(اسپکتور و جکس، 1998)، تعهد عاطفی(الن و میر، 1993) و خشنودی شغلی(آیزنبرگر و همکاران، 1997) را تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از آزمون روش تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: برازش نسبتاً خوبی بین الگوی پیشنهادی و داده ها مشاهده شد. انسانیت زدایی سازمانی بر عدم تأمین نیاز های روانشناختی سازمانی با ضریب بتای (66/0) تاثیر مثبت و معنادار دارد. ضریب بتای (35/0-) نشان می دهد که انسانیت زدایی سازمانی بر خشنودی شغلی اثر منفی معنادار دارد و بر تعهد عاطفی با ضریب بتای (01/0) اثر ضعیف و غیر معنادار و بر خستگی عاطفی با ضریب بتای (37/0) اثر مثبت و معنادار دارد. و در نهایت با ضریب بتای (15/0) انسانیت زدایی سازمانی بر مشکلات روان تنی اثر مثبت و معنادار دارد.
نتیجه گیری: تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد، انسانیت زدایی سازمانی بصورت مستقیم و از طریق عدم تأمین نیاز های روانشناختی بنیادین سازمانی بر خستگی عاطفی، نشانه های روان تنی و خشنودی شغلی اثر داشت.
بررسی رابطه صفات شخصیت تاریک با احساس تنهایی دانش اموزان مقطع متوسطه شهرستان اردبیل سال تحصیلی تحصیلی 1403-1402
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
63 - 72
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین صفات شخصیت تاریک با احساس تنهایی دانش اموزان انجام یافته است. این پژوهش از لحاظ هدف از نوع تحقیقات کاربردی است روش تحقیق پژوهش توصیفی – همبستگی از نوع علی می باشد. جامعه مورد مطالعه در این پژوهش کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه دوره دوم آموزش و پرورش ناحیه دو شهر اردبیل می باشد که در سال تحصیلی 1403-1402 در این شهر مشغول به تحصیل می باشند که تعداد آنها در این پژوهش 5876 نفر می باشد. روش نمونه گیری در این پژوهش از نوع نمونه گیری هدفمند می باشد که به صورت تصادفی خوشه ای انتخاب می شوند. با توجه به حجم جامعه اماری شناسایی شده و بر اساس فرمول کوکران تعداد حجم نمونه آماری برابر 359 نفر تعیین گردیده بود. جهت گردآوری اطلاعات از دو پرسشنامه مثلث تاریک شخصیت (جانسون و وبستر ؛2018) ، پرسشنامه احساس تنهایی توسط دهشیری و همکاران (1387) استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده جهت بررسی فرضیات از معادلات ساختاری و برای تجزیه و تحلیل داده از نرم افزار pls استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان داد بین صفات شخصیت تاریک با احساس تنهایی دانش آموزان رابطه وجود دارد
مقایسه نشخوار خشم و تعارض بین فردی در محیط کار بین کارکنان با و بدون نشانگان افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۰)
245 - 254
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه مقایسه نشخوار خشم و تعارض بین فردی در محیط کار بین کارکنان با و بدون نشانگان افسردگی بود. روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع علی – مقایسه ای و از نظر هدف نیز کاربردی بود. جامعه مورد نظر کلیه کارکنان دانشگاه اراک، دانشگاه آزاد اسلامی واحد اراک و دانشگاه پیام نور اراک در سال 1400 بود که بر اساس روش نمونه گیری در دسترس 112 نفر انتخاب شدند و در دو گروه 56 نفری با و بدون نشانگان افسردگی جایگزاری شدند. داده ها از طریق تحلیل واریانس چند متغیره و با نرم افزار آماری spss-23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بین مولفه های پس فکرهای خشم، افکار انتقام، خاطره های خشم و تعارض با همکار بین دو گروه با و بدون نشانگان افسردگی تفاوت معناداری وجود دارد. به طوری که گروه با نشانگان افسردگی تمامی این مؤلفه ها نمرات بالاتری را نسبت به گروه بدون نشانگان افسردگی کسب کرده بودند. بین دو مؤلفه شناختن علت ها و تعارض با سرپرست تفاوت معناداری بین این دو گروه مشاهده نشد (05/0p<). می-توان گفت که با شناسایی عوامل تاثیرگذار بر افسردگی در محیط کار (مانند خشم و تعارضات موجود در محیط کار) می شود از افسردگی در کارکنان جلوگیری کرد.
اثربخشی حکایت درمانی مسیرشغلی کوکران بر پریشانی روان شناختی و امید شغلی در دانش آموزان مقطع متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مشاوره شغلی و سازمانی دوره ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۰)
95 - 118
حوزههای تخصصی:
مقدمه: انتخاب شغل یکی از دغدغه های همیشگی دانش آموزان بوده است. این امر باید در نهایت آگاهی و شناخت از خود و توانمندی ها انجام شود. در صورت انتخاب نامناسب و ناآگاهانه در زمینه تحصیلی و شغلی، فرد امید شغلی خود را از دست داده و هیجان های منفی مانند استرس و اضطراب را تجربه خواهد کرد. هدف: این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی مداخله مبتنی بر حکایت درمانی مسیر شغلی کوکران بر پریشانی روان شناختی و امید شغلی در دانش آموزان مقطع متوسطه انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه این پژوهش کلیه دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه دوم شهرستان اصفهان در سال تحصیلی 1403-1402 بودند که از بین آن ها 30 دانش آموز به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هرگروه 15 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش به صورت هفتگی در هفت جلسه (90 دقیقه ای) تحت آموزش مشاوره مسیر شغلی کوکران قرار گرفتند. داده ها با استفاده از پرسشنامه افسردگی، اضطراب، استرس و پرسشنامه امید شغلی گردآوری شدند و با استفاده از نرم افزار SPSS-26 و روش تحلیل کوواریانس چند متغیره تجزیه و تحلیل شدند.یافته ها: نتایج نشان داد که مداخله مبتنی بر حکایت درمانی مسیر شغلی کوکران منجر به کاهش پریشانی روان شناختی و بهبود امید شغلی در دانش آموزان گروه آزمایش نسبت به دانش آموزان گروه کنترل گشته است (05/0p<). نتیجه گیری: براساس یافته ها می توان نتیجه گرفت که حکایت درمانی مسیر شغلی کوکران برای افزایش امید شغلی و کاهش پریشانی روان-شناختی در دانش آموزان تأثیرگذار بوده است.
تبیین ادراک و نگرش نسبت به اهمال کاری و راهبردهای مواجهه با آن در دانشجویان: یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۵
144 - 154
حوزههای تخصصی:
اهمال کاری پدیده ای فراگیر و بیانگر تاخیر در فعالیت های تحصیلی است که با عوامل متعددی در ارتباط است و یکی از چالش هایی است که اکثر دانشجویان در طول تحصیل با آن روبرو هستند که می تواند بر جنبه های مختلف زندگی فردی و اجتماعی آنان تاثیرگذار باشد. هدف از مطالعه حاضر تبیین ادراک و نگرش نسبت به اهمال کاری و راهبردهای مواجهه با آن در دانشجویان می باشد. این پژوهش در چارچوب رویکرد کیفی و با به کارگیری روش تحقیق داده بنیاد انجام گرفته است. جامعه آماری شامل دانشجویان دانشگاه خلیج فارس مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 1403-1402 بود. ابتدا از جامعه دانشجویان در زمینه اهمال کاری شیوع شناسی شد و دانشجویانی که نمرات آنها بالاتر از 2 انحراف معیار از میانگین بود، به عنوان اهمال کار شناسایی شدند. ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه های نیمه ساختار یافته بوده و به منظور گردآوری اطلاعات، با به کارگیری روش نمونه گیری هدفمند با 22 نفر از دانشجویان مصاحبه انجام شد. تجزیه و تحلیل داده ها در سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی انجام گرفت. یافته ها در ادراک و نگرش اهمال کاری، دو مقوله اصلی (منفی و مثبت) و هفت مفهوم اولیه (تاخیر در انجام وظایف، ویژگی های شخصیتی، فرسودگی، عاطفه منفی، خودسرزنشی، نگرش مثبت موقتی، دارا بودن افکار مقابله ای) را نشان دادند. راهبردهای مواجهه از چهار مقوله اصلی (راهبرد اجتنابی، مقابله ای، تسلیم و هیجان مدار) و هشت مفهوم اولیه (اجتناب از وظایف، روی آوردن به فضای مجازی، گرایش به پیشگیری از اهمال کاری، برنامه ریزی، خودباوری پایین، جایگزین کردن خواب، هیجانات منفی و احساسات منفی) تشکیل شدند. الگوهای پایدار شخصیتی و انگیزشی طبقه مرکزی یافته های حاضر را شکل دادند. این یافته ها تلویحات کاربردی مهمی در فهم نیمرخ شخصیتی و انگیزشی افراد اهمال کار دارند.
اثربخشی یادگیری مغز محور بر تعلل ورزی تحصیلی و ارتقای تاب آوری دانش آموزان با اختلال یادگیری
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره نهم ۱۴۰۳ شماره ۵۷
۳۷۴-۳۶۵
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف تعیین اثربخشی یادگیری مغزمحور بر تعلل ورزی تحصیلی و ارتقای تاب آوری دانش آموزان پایه ششم ابتدایی انجام شد. روش پژوهش نیمه آزﻣﺎیﺸﯽ با طرح پیش آزمون- پس آزمون ﺑﺎ ﮔﺮوه ﮐﻨﺘﺮل بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پایه ششم ابتدایی شهرستان بوکان در سال تحصیلی 1402-1401 به تعداد 3042 نفر بود که از طریق روش نمونه گیری هدفمند تعداد 60 نفر بر اساس ملاک های ورود و خروج انتخاب و در دو گروه 30 نفر (آزمایش) و 30 نفر (گواه) گمارده شدند. در نهایت گروه آزمایش 8 جلسه 30 دقیقه ای و به مدت 4 هفته متوالی (هر هفته 2 جلسه) تحت آموزش یادگیری مغز محور جعفرپور و زارعی (1397) قرار گرفت و گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه های تعلل ورزی سولومون و روثبلوم (1984) و تاب آوری کونور و دیوسون (2003) استفاده شد. بعد از تائید نرمال بودن داده ها با استفاده از آزمون شاپیرو ویلکز تجزیه وتحلیل داده های آماری با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره موردبررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد پروتکل آموزشی یادگیری مغزمحور بر تعلل ورزی تحصیلی و ارتقای تاب آوری دانش آموزان معنادار بود. بر اساس نتایج می توان گفت که آموزش یادگیری مغزمحور باعث کاهش سطح تعلل ورزی و ارتقاء سطح تاب آوری دانش-آموزان با اختلال یادگیری پایه ششم ابتدایی شهرستان بوکان می گردد.
بررسی اثربخشی گروه درمانی فراتشخیصی یکپارچه نگر بر فراشناخت و فراهیجان های مثبت و حساسیت اضطرابی در جانبازان دارای اختلال همبود وابسته به تروما و افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
37 - 66
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی گروه درمانی فراتشخیصی یکپارچه نگر بر فراشناختها و فرا هیجان های مثبت و حساسیت اضطرابی در جانبازان دارای اختلال همبود وابسته به تروما و افسردگی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی، با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل همراه با دوره ی پیگیری دو ماهه بود. نمونه شامل 24 نفر که به روش هدفمند از بین جانبازان اعصاب و روان مراجعه کننده یا بستری در مراکز و بیمارستان های وابسته به بنیاد شهید شیراز در سال 1402 انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. شرکت کنندگان با مقیاس-های حساسیت اضطرابی ریس و همکاران (1986)، فراشناختها و فرا هیجان های مثبت بیر و مونتا (2010)، ضربه رویداد- تجدیدنظر شده ویز و مارمار (1997)، اختلال استرس پس ازضربه ویرایش نظامی، افسردگی بک و همکاران (1996) ارزیابی و داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر به وسیله ی نسخه ۲3 نرم افزار SPSS مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از تحلیل نشان داد که بین گروه آزمایش و گروه کنترل در مرحله ی پیش-آزمون نسبت به پس آزمون و دوره ی پیگیری تفاوت معناداری وجود دارد (05/0> P) و تفاوتها از پس آزمون به پیگیری معنادار نیستند (05/0p> ) به این معنا که ثبات درمان در طول زمانحفظ شد..بنابراین مداخله ی درمانی بر متغیرهای پژوهش اثر بخش بوده است.
طراحی مدل دو فرایندی جنگ شناختی ارزشی با رویکرد هیجانی در جامعه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
91 - 117
حوزههای تخصصی:
جنگ شناختی به معنای هدف قرار دادن قوه شناخت عموم مردم و نحبگان جامعه هدف به منظور تغییر ارزش ها، باورها، نگرش ها و رفتارها از طریق مدیریت ادراک و هیجانات است. به طور خاص، هیجانات راه هایی برای مقابله و سازگاری با موقعیت های اجتماعی هستند که زندگی ارائه می دهد. بدیهی است که یکی از اهداف جنگ شناختی تحت تاثیر قرار دادن سیستم هیجانی افراد می باشد. هدف از انجام این مطالعه، واکاوی چگونگی عملکرد سیستم هیجانی در مواجهه با محرک های ورودی در جنگ شناختی می باشد. به این منظور یک مدل فرآیندی بر اساس انطباق میان مدل هیجانات ارتباطی شناختی-اجتماعی آکتونیونیک و مدل دو فرآیندی (رویکردهای صریح و ضمنی) جنگ شناختی ارزشی، ارائه گردیده است، که هدف آن، بررسی ابعاد جنگ شناختی با رویکرد هیجانی در جامعه، به کمک ارزیابی فرآیندهای شناختی-اجتماعی موثر در شکل گیری این هیجانات بوده است. این پژوهش به روش کتابخانه ای و نظری و با رویکرد ارائه ی مدل انجام گرفته است. به کمک این مدل، می توان نشان داد که توپخانه ی جنگ شناختی ارزشی با شلیک و ارسال محرک های مختلف از طریق رسانه های معاند، شبکه های اجتماعی و ... چگونه سیستم های 1 شناخت (رویکردهای ضمنی) و 2 شناخت (رویکردهای صریح) را در بستر هیجانات تحت تاثیر قرار می دهد و این که این فرآیند می تواند پیش بینی کننده ی چه هیجانات و رفتارهایی در جامعه باشد. مدل ارائه شده می تواند چارچوبی مناسب به منظور رمزگشایی فعالیت های انجام گرفته در حوزه ی جنگ شناختی با رویکرد هیجانی ارائه نماید.
اثر آموزش مهارت های مقابله ای بر طرحواره های ناسازگار اولیه، سبک زندگی ارتقادهنده سلامت و بهزیستی ذهنی افراد دارای اختلال شخصیت مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
59 - 75
حوزههای تخصصی:
مبتلایان به اختلال شخصیت مرزی با طرحواره های ناسازگار اولیه، سبک زندگی ناسالم و کاهش بهزیستی ذهنی مواجه اند. پژوهش حاضر با هدف بررسی آموزش مهارت های مقابله ای بر طرح واره های ناسازگار اولیه، سبک زندگی ارتقادهنده سلامت و بهزیستی ذهنی افراد دارای اختلال شخصیت مرزی انجام شد. طرح پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون _ پس آزمون و پی گیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل افراد دارای اختلال شخصیت مرزی مراجعه کننده به مراکز مشاوره و کلینیک های روان پزشکی شهر سنندج در سال 1402 بود. 30 نفر به صورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی و به تساوی دردو گروه آزمایش و کنترل قرار داده شدند. ابتدا پیش آزمون با پرسشنامه های طرح واره های ناسازگار اولیه، سبک زندگی ارتقادهنده سلامت و بهزیستی ذهنی اجرا شد. برای گروه آزمایش 12 جلسه 90 دقیقه ای (دو بار در هفته) آموزش مهارت های مقابله ای برگزار گردید. پس آزمون پس از مداخله و پیگیری پس از یک ماه در گروه ها اجرا شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس مکرر تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان داد آموزش مهارت های مقابله ای باعث کاهش طرح واره های ناسازگار اولیه و افزایش سبک زندگی ارتقادهنده سلامت و بهزیستی ذهنی شد. توصیه می شود از این نتایج در مراکز مشاوره و روان درمانی برای افراد دارای اختلال شخصیت مرزی استفاده شود.
Comparing the effectiveness of marital life enrichment program based on Enrich model and Time model on marital satisfaction in couples applying for divorce(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The level of marital satisfaction of couples, along with other factors, can play a key role in their tendency towards divorce, so it is necessary to perform psychological interventions to increase marital satisfaction and prevent divorce. Based on this, the present research was conducted to compare the effectiveness of the marital life enrichment program based on the enrich model and the time model on marital satisfaction in couples applying for divorce.
Methods: The research method was a semi-experimental pre-test and post-test with a control group and a 3-month follow-up. The statistical population included couples applying for divorce who came from the Modares Family Counseling Center in the first six months of 2022 in Tehran city. 45 couples were selected by the purposeful sampling method and randomly replaced in two experimental groups and one control group (15 couples in each group). The measurement tool included Enriching and Nurturing Relationship Issues, Communicating and Happiness by Fowers and Olson, 2000. For data analysis, mixed variance analysis with repeated measurements and Bonferroni follow-up test were used in SPSS-25 software.
Results: The findings showed that the intervention based on the Enrich and Time model was effective in increasing couples' marital satisfaction, but this influence was not lasting. In addition, the results show no significant difference between the characteristics of Enrich and Time models on the marital satisfaction of couples.
Conclusion: According to the research results, it is suggested that couples and family counselors and psychologists use Enrich and Time to increase the satisfaction of couples with differences.
مدل یابی معادلات ساختاری نوموفوبیا بر اساس سبک های دلبستگی ناایمن و تنظیم شناختی هیجان ناسازگارانه با نقش میانجی احساس تنهایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۵
170 - 184
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی مدل یابی معادلات ساختاری نوموفوبیا بر اساس سبک های دلبستگی ناایمن و تنظیم شناختی هیجان ناسازگارانه با نقش میانجی احساس تنهایی بود. روش این مطالعه توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه مشغول به تحصیل در مدارس دولتی شهر خرم آباد به تعداد 10089 نفر در سال تحصیلی 1403-1402 بودند. حجم نمونه با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای تصادفی 400 نفر انتخاب شد. ابزار گردآوری داده های پژوهش شامل پرسشنامه نوموفوبیا (NMP-Q) یلدریم و کوریا (2015)، پرسشنامه سبک های دلبستگی (AAI) هازن و شاور (1987)، فرم کوتاه پرسشنامه تنظیم شناختی هیجانی (CERQ) گرانفسکی و کرایج (2006) و مقیاس احساس تنهایی-نسخه سوم (UCLA LS3) راسل (1996) بود. داده ها به روش همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار SPSS و AMOS نسخه 28 تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد که اثرات مستقیم سبک های دلبستگی ناایمن و تنظیم شناختی هیجان ناسازگارانه بر نوموفوبیا معنادار بود (p<0/001). همچنین نتایج نشان داد که احساس تنهایی در رابطه بین دلبستگی ناایمن دوسوگرا (0/361=β و 0/001=sig)، دلبستگی ناایمن اجتنابی (0/322=β و 0/001=sig)، و تنظیم شناختی هیجان ناسازگارانه (0/355=β و 0001=sig) با نوموفوبیا نقش میانجی دارد. بر اساس نتایج این پژوهش پیشنهاد می شود که رابطه بین این متغیرها در مداخله های مرتبط با نوموفوبیا دانش آموزان مورد توجه قرار گیرد. لذا بر اساس نتایج به دست آمده از این پژوهش می توان برنامه هایی برای پیشگیری، اعمال مداخلات و کنترل نوموفوبیا طرح ریزی نمود.
پیش بینی اعتیاد به اینترنت براساس انواع چشم انداز زمانی و الگوهای روابط موضوعی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: نگرش فرد نسبت به زمان و روابط کودکی وی می تواند نقش مهمی در تمایلات رفتاری هنجار، نابهنجار و در نتیجه رفتارهای اعتیادی وی داشته باشد؛ بنابراین هدف از این پژوهش پیش بینی اعتیاد به اینترنت براساس انواع چشم انداز زمانی و الگوهای روابط موضوعی بود.
روش: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود و جامعه آماری این پژوهش تمامی دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی1400-1401 بودند که از میان آنها 311 نفر با شیوه نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه پژوهشی انتخاب شدند. داده های پژوهش از طریق پرسشنامه های اعتیاد به اینترنت (یانگ، 1998)، چشم انداز زمانی(زیمباردو، 1999) و روابط موضوعی(بل، 1995) جمع آوری شدند و با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که از چشم اندازهای زمانی، حال لذت گرا، گذشته گرایی مثبت و آینده نگری هدفمند، و از روابط موضوعی خودمحوری توانستند اعتیاد به اینترنت را در دانش آموزان دختر به طور معناداری پیش بینی کنند. رابطه بین اعتیاد به اینترنت و چشم انداز زمانی حال( لذت گرا و جبرگرا) ، گذشته گرایی منفی با اعتیاد به اینترنت، مثبت و معنادار و با سایر چشم اندازهای زمانی منفی و معنادار بود. رابطه بین اعتیاد به اینترنت و همه الگوهای روابط موضوعی یعنی خودمحوری، بیگانگی و بی کفایتی اجتماعی و دلبستگی ناایمن نیز مثبت و معنادار بود (0.05≥ P).
نتیجه گیری: با توجه به تأیید نقش چشم انداز زمانی و روابط موضوعی در پیش بینی اعتیاد به اینترنت افراد، پیشنهاد می شود در پیشگیری از اعتیاد به اینترنت به این متغیرها بیشتر توجه شود.
بررسی ویژگی های روان سنجی پرسشنامه گرایشات تکلیفی و نفسانی در جانبازان ورزشکار خراسان رضوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
139 - 163
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش بررسی ویژگی های روان سنجی پرسشنامه گرایشات تکلیفی و نفسانی در جانبازان ورزشکار خراسان رضوی بود. روش پژوهش توصیفی و از نوع معادلات ساختاری بوده که به صورت میدانی به اجرا درآمده است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه جانبازان ورزشکار سازمان دهی شده استان خراسان رضوی (800=N) تشکیل دادند که از بین آنها تعداد 224 پرسشنامه به شکل نمونه گیری در دسترس جمع آوری شد. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه گرایشات تکلیفی و نفسانی ساخته تراسی و همکاران (2021) که مشتمل بر 12 سؤال بوده استفاده گردید. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های توصیفی و آزمون های آماری ضریب آلفای کرونباخ، ضریب امگا مک دونالد، ضریب تتا، ضریب تنصیف براون، تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل عاملی تأییدی در نرم افزارهای آماری SPSS، lisrel و Stata استفاده شد. نتایج نشان داد پایایی پرسشنامه (941/0=θ، 919/0=Ω، 914/0=α) می باشد. در خصوص روایی سازه و بر اساس میزان روابط و سطح معناداری، تمامی سؤالات رابطه معناداری با مؤلفه ها داشتند و توانستند پیشگوی خوبی برای عامل خود باشند. شاخ ص-های نسبت X2 به df برابر با 75/2 و (RMSEA) که برابر با 078/0 می باشد، بنابراین مدل از برازش لازم برخوردار است. همچنین شاخص های 99/0=NFI، 99/0=CFI، 97/0=GFI، 95/0=AGFI و 99/0=IFI برازش مدل را تأیید کردند. در خصوص روابط مؤلفه ها با مفهوم گرایشات انگیزشی نتایج نشان داد که هر دو مؤلفه تکلیفی و نفسانی توانستند پیشگوی خوبی برای مفهوم مورد نظر باشند.
اثربخشی بازی درمانی فلورتایم بر تنظیم هیجان و شدت علائم اوتیسم کودکان مبتلا به اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ تیر ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۹۷)
225 - 234
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش تعیین اثربخشی پروتکل بازی درمانی فلورتایم بر تنظیم هیجان و شدت علائم اوتیسم کودکان مبتلا به طیف اوتیسم بود. روش این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش را تمامی کودکان 7-10ساله مراجعه کننده به مراکز اوتیسم شهرستان های چالوس و تنکابن در سال 1402تشکیل دادند که از بین آنها 30 نفر به صورت در دسترس به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و گواه جایگذاری شدند. گروه آزمایش طی 20 جلسه 20دقیقه ای بازی درمانی فلورتایم قرار گرفتند. ابزار پژوهش پرسشنامه تنظیم هیجان -نسخه کودکان و نوجوانان (ERQ-CA، گالن و تاف، 2012) و مقیاس تشخیصی اوتیسم گیلیام (GARS، گیلیام، 1994) بود. یافته های حاصل از تحلیل کوواریانس چند متغیری نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون شاخص های تنظیم هیجان و شدت علائم در دو گروه آزمایش و گواه تفاوت معناداری در سطح (05/0>P) وجود داشت. بطور کلی نتایج به دست آمده از پژوهش نشان داد بازی درمانی فلورتایم بر تنظیم هیجان و شدت علائم اوتیسم کودکان مبتلا به اوتیسم موثر بوده است.
بررسی روایی و پایایی پرسشنامه فرزندپروری یانگ (نسخه سوم) در نمونه ای از نوجوانان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ زمستان (دی) ۱۴۰۳ شماره ۱۴۲
۱۱۵-۸۹
حوزههای تخصصی:
زمینه: تجارب نامطلوب دوران کودکی تأثیر مهم و دائمی بر سلامت و رفاه طولانی دوران زندگی دارند و ارتباط نزدیکی با تشکیل طرحواره های ناسازگار اولیه دارند. برای بررسی دقیق نقش روابط والد-کودک در این فرآیند، پرسشنامه فرزندپروری یانگ طراحی شد و از طریق نسخه های بعدی بهبود یافت. هدف: پژوهش حاضر، با هدف تعیین روایی و پایایی نسخه سوم پرسشنامه فرزندپروری یانگ در نمونه ای نوجوانان شهر تهران انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی-پیمایشی بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دبیرستانی شهر تهران بود که در سال تحصیلی 1402-1401 مشغول به تحصیل بودندکه از میان آن ها به شیوه در دسترس 922 نفر انتخاب شدند. روایی همگرا و واگرا با استفاده از پرسشنامه های پذیرش-طردوالدین (خالق و روهنر، 2002)؛ دلبستگی به والدین-همسالان (آرمسدن و گرینبرگ، 1987) افسردگی، اضطراب، استرس (لاویباند و لاویباند، 1995)، شرم درونی (کوک، 1993)، بهزیستی روانشناختی (ریف، 1995) و قدردانی (مک کالوک و همکاران، 2002)، ارزیابی شدند. پایایی نیز با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ، امگا، همبستگی بین آیتمی و دوبار اجرا اندازه گیری شد. یافته ها: همبستگی بین پرسشنامه فرزندپروی یانگ با پرسشنامه پذیرش و طرد والدینی و پرسشنامه دلبستگی به والدین و همسالان، پرسشنامه شرم درونی، و آیتم های افسردگی، اضطراب و استرس در پرسشنامه DASS همبستگی مثبت، و با پرسشنامه بهزیستی روانشناختی، پرسشنامه قدردانی همبستگی منفی داشت. نتایج آلفای کرونباخ برای کل سؤالات مربوط به پدر 94/0 و برای مادر 93/0 گزارش شد. نتایج بازآزمون نشان می داد که همبستگی بازآزمون 92/0 است که نشان دهنده ثبات در بازه زمانی بوده است. نتیجه گیری: نسخه سوم پرسشنامه فرزندپروری یانگ، دارای روایی و پایایی خوبی برخوردار بود. بدین خاطر، امکان استفاده از آن، با رعایت احتیاط های علمی، در گستره پژوهشی مرتبط با نوجوانان و گستره بالینی نوجوانان، فراهم شده است. هر چند پژوهش های آتی با پشت سر نهادن محدودیت های پژوهش کنونی، دورنمای بهتری از شرایط پرسشنامه را در جامعه ایران آشکار خواهند نمود.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر ادراک خودکارآمدی و رفتارهای خودمراقبتی افراد مبتلا به بیماری عروق کرونری قلب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۳۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
273 - 296
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر ادراک خودکارآمدی و رفتارهای خودمراقبتی افراد مبتلا به بیماری عروق کرونری قلب انجام شد. پژوهش حاضر کمی از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری، شامل بیماران مبتلا به عروق کرونری قلب مراجعه کننده به مرکز قلب بیمارستان مدائن تهران در شش ماهه دوم سال 1400 بود. در این پژوهش تعداد 34 بیمار مبتلا به عروق کرونری قلب با روش نمونه گیری داوطلبانه و هدفمند انتخاب و با شیوه تصادفی در گروه های آزمایش و گواه جایدهی شدند (18 بیمار در گروه آزمایش و 16 بیمار در گروه گواه). بیماران در آزمایش مداخله درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد Wynne et al. را طی یک و نیم ماه در 10 جلسه 75 دقیقه ای دریافت نمودند. در این پژوهش از پرسشنامه خودکارآمدی Sherer et al. (SEQ) و پرسشنامه خودمراقبتی Galiana et al. (SCQ) استفاده شد. داده های حاصل با تحلیل واریانس آمیخته با استفاده از نرم افزار آماری SPSS23 تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر خودکارآمدی و رفتارهای خودمراقبتی افراد مبتلا به بیماری عروق کرونری قلب تأثیر معنادار دارد. بر اساس یافته های پژوهش می توان چنین نتیجه گرفت که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با بهره گیری از شش فرایند پذیرش روانی، گسلش شناختی، خود تحت عنوان زمینه، تعامل با زمان حال، ارزش های مشخص شده و رفتار متعهدانه می تواند به عنوان یک درمان کارآمد جهت بهبود ادراک خودکارآمدی و رفتارهای خودمراقبتی افراد مبتلا به بیماری عروق کرونری قلب مورد استفاده قرار گیرد.
ساخت و اعتباریابی پرسشنامه مدیریت کلاس دوره متوسطه (HSCMQ)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ مرداد ۱۴۰۳ شماره ۵ (پیاپی ۹۸)
۱۹۸-۱۸۹
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش ساخت و اعتباریابی پرسشنامه مدیریت کلاس دوره متوسطه (HSCMQ) بود. در این پژوهش توصیفی-پیمایشی از بین دبیران دوره دوم متوسطه استان لرستان در سال تحصیلی 1400-1399 نمونه ای به حجم 351 نفر به روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای (نسبتی) انتخاب شدند و به پرسشنامه محقق ساخته مدیریت کلاس دوره متوسطه پاسخ دادند. پایایی پرسشنامه با روش های آلفای کرونباخ، تنصیف اسپیرمن-براون و گاتمن و روایی و ساختار عاملی آن با روش های روایی سازه و روایی همزمان تعیین شد. تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که پرسشنامه 60 گویه ای مدیریت کلاس دوره متوسطه دارای 3 مؤلفه اساسی ویژگی های عمومی، تخصصی و سازمانی معلمان است. نتایج تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که مدل اندازه گیری مدیریت کلاس دوره متوسطه از برازندگی نسبتاً مناسبی برخوردار است و ساختار 3 عاملی آن تأئید شد (99/0=CFI، 97/0=GFI و 055/0=RMSEA). روایی همزمان این پرسشنامه نیز از طریق همبسته کردن گویه های آن با گویه های مقیاس سنجش مدیریت کلاس تحولی در مدارس ابتدایی (مقتدایی، 1400) و پرسشنامه مدیریت هدفمند کلاس درس مجازی (شیوندی چلیچه و همکاران، 1401) تأئید شد (05/0p<). ض رایب آلف ای کرونب اخ، تنصیف اسپیرمن-براون و همبستگی گاتمن ب رای کل پرسشنامه به ترتیب 82/0، 77/0 و 74/0 به دست آمد. در نتیجه پرسشنامه مدیریت کلاس دوره متوسطه (HSCMQ) برای اندازه گیری مدیریت کلاس در معلمان دوره متوسطه معتبر و قابل اطمینان است.
تأثیر تمرینات بینایی بر توانایی حرکتی کودکان مبتلا به اتیسم شهر کابل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: افغانستان شاید تنها کشوری است که هیچ سیستم شناسایی، درمانی و مراقبتی از کودکان طیف اتیسم ندارد. بنابراین هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی تاثیرات تمرینات بینایی بر توانایی حرکتی کودکان طیف اتیسم در شهر کابل است. روش کار: پژوهش حاضر از نوع کمی و نیمه تجربی بوده، که با روش میدانی اجراء شده است. جامعه آماری پژوهش شامل کودکان طیف اتیسم شهر کابل بوده که با روش نمونه گیری هدف مند و در دسترس 14 کودک 6 تا 12 ساله بر اساس مصاحبه تشخیصی اتیسم-تجدید نظر شده ADI-R به دو گروه پیش آزمون و پس آزمون تقسیم شده بودند و به مدت 6 هفته و جلسه 30 دقیقه ای مورد مطالعه قرار گرفتند. از ابزارهای آزمون لک لک اصلاح شده، آزمون راه رفتن پاشنه به پنجه و آزﻣﻮن ﺣﺮﮐﺘﯽ دﺳﺖ و اﻧﮕﺸﺘﺎن Peabody برای سنجش توانایی حرکتی استفاده شد و در نهایت دادها با نرم افزار SPSS نسخه 26 تجزیه و تحلیل گردید. یافته ها: یافته های نشان داد که، تمرینات بینایی بر توانایی حرکتی کودکان طیف اتیسم در تعادل ایستا، تعادل پویا و در حرکت انگشتان تاثیرات مثبت و معنادار داشته است (0/05>P). نتیجه گیری: کودکان طیف اتیسم در افغانستان از محروم ترین کودکان طیف اتیسم در دنیا هستند که هیچ برنامه و نهادی برای شناسایی، درمان، مراقبت و حمایت از آنها وجود ندارد. بنابراین، دست کم می توان با مداخلات و تمرینات جانبی به توانایی، سازگاری و هماهنگی اعضای بدن آنها کمک کرد.
نقش واسطه ای ذهن آگاهی در رابطه ی بین بی حوصلگی شغلی با رضایت شغلی و نیت ترک شغل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ فروردین ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۹۴)
63 - 72
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای ذهن آگاهی در رابطه ی بین بی حوصلگی شغلی با رضایت شغلی و نیت ترک شغل انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی به روش تحلیل مسیر بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه معلمان زن شاغل در مقطع متوسطه ناحیه یک شهر ری در سال تحصیلی 1402-1401 بود که از بین آنها، 303 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مقیاس رضایت شغلی (JSS) اسمیت و همکاران (1969)، مقیاس نیت ترک شغل (TIS) کیم و لیونگ (2007)، مقیاس بی حوصلگی شغلی (JBS) لی (1986) و مقیاس پنج عاملی ذهن آگاهی (FFMQ) بائر و همکاران (2004) گردآوری شد. برای تجزیه وتحلیل اطلاعات از آزمون ضریب همبستگی و تحلیل مسیر استفاده شد. شاخص های برازش نشان داد، مدل پژوهش از برازش مناسب برخوردار بود. نتایج نشان داد اثرات مستقیم بی حوصلگی شغلی بر رضایت شغلی و نیت ترک شغل معنادار بود، همچنین اثرات غیر مستقیم بی حوصلگی شغلی بر رضایت شغلی و نیت ترک شغل از طریق ذهن آگاهی معنادار بود (01/0p<). از یافته های فوق می توان نتیجه گرفت که رضایت شغلی و نیت ترک شغل براساس بی حوصلگی شغلی با نقش واسطه ای ذهن آگاهی در معلمان زن شاغل در مقطع متوسطه برازش دارد.