فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۰۰۱ تا ۴٬۰۲۰ مورد از کل ۳۶٬۲۵۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
براساس ادبیات پژوهشی، کاهش کیفیت روابط دوستانه، پیشرفت تحصیلی پائین و اهمال کاری می تواند از اثرات منفی رفتار فابینگ در دانشجویان باشد. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش واسطه ای اعتیاد به گوشی های هوشمند در رابطه بین ویژگی های شخصیتی و رفتار فابینگ در دانشجویان انجام شد. در قالب یک طرح توصیفی همبستگی از نوع مدل معادلات ساختاری، تعداد 615 نفر (334 زن، 281 مرد) از دانشجویان دانشگاه های شهر تهران به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های ویژگی های شخصیتی نئو (فرم 60 سوالی)، پرسشنامه استاندارد اعتیاد به گوشی های هوشمند و مقیاس عمومی رفتار فابینگ به شکل آنلاین پاسخ دادند. نتایج مطالعه نشان داد ویژگی شخصیتی برون گرایی با میزان رفتار فابینگ رابطه منفی و معنی دار دارد. هم چنین ویژگی های شخصیتی روان رنجوری و برون گرایی با اعتیاد به گوشی های هوشمند رابطه مثبت و معنی دار و ویژگی های شخصیتی میزان توافق پذیری و وجدانی بودن با اعتیاد به گوشی های هوشمند رابطه منفی و معنی دار داشتند. متغیر اعتیاد به گوشی های هوشمند در رابطه بین ویژگی های شخصیتی روان رنجوری، برون گرایی، توافق پذیری و وجدانی بودن با رفتار فابینگ در دانشجویان نقش واسطه ای داشت. به نظر می رسد در محیط های درمانی می توان با مداخله بر روی عوامل خطر و اعتیاد به گوشی های هوشمند، میزان رفتار فابینگ در دانشجویان را بهبود بخشید.
بررسی نقش میانجی طرحواره های ناسازگار و ابراز گری هیجانی در ارتباط بین ترومای کودکی و صمیمیت جنسی در زنان خانواده های کم درآمد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵ (پیاپی ۱۹)
547 - 569
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی طرحواره های ناسازگار و ابراز گری هیجانی در ارتباط بین ترومای کودکی و صمیمیت جنسی در زنان خانواده های کم درآمد انجام شد. روش: این پژوهش از نوع پژوهش های توصیفی- همبستگی بود که به روش مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان خانواده های کم درآمد تحت پوشش کمیته امداد شهر اصفهان بود که 209 نفر از آنان به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های صمیمیت جنسی بطلانی، احمدی و بهرامی (1389)، طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ (1994)، ترومای کودکی برنشتاین و فنیک (1998) و ابرازگری هیجانی کینگ و آمونز (1990) پاسخ دادند. داده های پژوهش در دو سطح توصیفی و استنباطی به ویژه مدل یابی معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد ترومای کودکی به طور مستقیم بر صمیمیت جنسی زنان متأهل خانواده های کم درآمد تأثیر معنی داری ندارد (05/0<P)؛ ولی بر ابرازگری هیجانی و حوزه های طرحواره های ناسازگار اولیه به صورت معنی داری مؤثر است (01/0>P). همچنین، از بین حوزه های طرحواره های ناسازگار اولیه، فقط حوزه گوش بزنگی و بازداری بر ابرازگری هیجانی تأثیر مستقیم معنی داری دارد و ابرازگری هیجانی بر صمیمیت جنسی تأثیر معنی دار دارد (01/0>P). علاوه بر این، ترومای کودکی تنها به واسطه حوزه گوش بزنگی و بازداری و ابرازگری هیجانی بر صمیمیت جنسی تأثیر غیرمستقیم معنی داری دارد (01/0>P). از سوی دیگر، ترومای کودکی ازطریق تأثیرگذاری بر ابرازگری هیجانی بر صمیمیت جنسی اثرگذار است (01/0>P). نتیجه گیری: بنابراین، ترومای کودکی می تواند بر صمیمیت جنسی به واسطه تأثیرگذاری بر حوزه گوش بزنگی و بازداری و ابرازگری هیجانات اثرگذار باشد. توجه به عوامل ذکر شده می تواند به ارتقاء سطح صمیمت جنسی زنان کمک نماید.
نقش واسطه ای الهام در رابطه آموزش کارآفرینی (برنامه درسی و فوق برنامه) و ذهنیت کارآفرینانه دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
33 - 50
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: هدف پژوهش بررسی تأثیر آموزش کارآفرینی بر ذهنیت کارآفرینانه دانشجویان با نقش واسطه ای الهام کارآفرینانه بوده است.
روش شناسی پژوهش: این پژوهش توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش دانشجویان دانشگاه های دولتی ایران هستند. روش نمونه گیری طبقه ای و حجم نمونه (روش جی پاور) 100 نفر از دانشجویان بود. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه آموزش کارآفرینی، الهام و ذهنیت کارآفرینانه Cui, Sun & Bell (2021) استفاده گردید. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از معادلات ساختاری و از نرم افزار SPSS و PLS استفاده شد
یافته ها: یافته ها نشان می دهد فعالیت های فوق برنامه با الهام کارآفرینانه و ابعاد ذهنیت رابطه مثبت دارد؛ الهام کارآفرینانه با فرصت طلبی، تحمل ابهام، خوش بینی ارادی و در کل با ذهنیت کارآفرینانه رابطه مثبت دارد و الهام کارآفرینانه نقش واسطه ای در رابطه فوق برنامه و ذهنیت کارآفرینانه دارد؛ اما حضور در برنامه درسی با الهام و ذهنیت کارآفرینانه رابطه ندارد؛ الهام کارآفرینانه با گرایش به ریسک رابطه ندارد و الهام کارآفرینانه نقش واسطه ای در رابطه حضور در برنامه درسی و ذهنیت کارآفرینانه ندارد. درنهایت، تأثیر مستقیم فعالیت های فوق برنامه به طور قابل توجهی مثبت بود درحالی که درباره حضور برنامه درسی تأثیر مثبتی مشاهده نشد.
بحث و نتیجه گیری: برنامه ریزی توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی باید مولفه ذهنیت کارآفرینانه را در نظر داشته باشند که این امر درگرو رها شدن از اجرای برنامه های درسی اجباری در سیستم رسمی و روی آوردن به فعالیت های فوق برنامه است. در این زمینه می توان دروس اختیاری و فعالیت های فوق برنامه بیشتری را به نسبت برنامه درسی اجباری و حضور در برنامه های رسمی، طراحی نمود.
مدل یابی روابط ساختاری اهمال کاری تحصیلی بر اساس باورهای انگیزشی با نقش میانجی گری سرزندگی تحصیلی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناسی تربیتی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
158-178
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مدل یابی روابط ساختاری اهمال کاری تحصیلی بر اساس باورهای انگیزشی با نقش میانجی گری سرزندگی تحصیلی در دانش آموزان انجام شد. این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی مبتنی بر روش مدل یابی معادلات ساختاری است. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان دوره متوسطه دوم شهر همدان در سال تحصیلی ۴۰۱ -۱۴۰۰ بود. تعداد ۳۰۴ دانش آموز با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های اهمال کاری تحصیلی سولومون و راثبلوم (۱۹۸۶)، راهبردهای انگیزش یادگیری پینتریچ و دیگروت (۱۹۹۰) و سرزندگی تحصیلی مارتین و مارش (۲۰۰۸) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها از طریق نرم افزارهای SPSS-25 و Amos-24 صورت گرفت. نتایج نشان داد که باورهای انگیزشی اهمال کاری تحصیلی را به صورت مستقم (۴۷/۰-=β)، سرزندگی تحصیلی اهمال کاری تحصیلی را به صورت مستقیم (۴۵/۰-=β) و باورهای انگیزشی با نقش میانجی سرزندگی تحصیلی اهمال کاری تحصیلی را پیش بینی می کند (۲۶/۰-=β). بر اساس نتایج این پژوهش باورهای انگیزشی و سرزندگی تحصیلی از عوامل اثر گذار بر اهمال کاری تحصیلی هستند. به عبارت دیگر، با مداخله و تقویت باورهای انگیزشی و سرزندگی تحصیلی می توان به دانش آموزان کمک کرد تا بر اهمال کاری تحصیلی خود غلبه کنند.
بررسی ویژگی های روان سنجی پرسشنامه سرگردانی ذهن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۱
91 - 118
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی روایی، پایایی و ساختار عاملی نسخه کوتاه پرسشنامه سرگردانی ذهن در بین دانشجویان بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه ارومیه در سال تحصیلی 1402-1401 (به تعداد 2075) دانشجو بود که تعداد 380 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. جهت محاسبه روایی همگرا و واگرا از مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS-21) و پرسشنامه ذهن آگاهی فرایبورگ (FMI-SF) استفاده شد. روایی سازه از طریق تحلیل عاملی تأییدی مورد بررسی قرار گرفت. پایایی به کمک روش آلفای کرونباخ و بازآزمایی و تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزارهای اس. پی. اس. اس. نسخه 25 و لیزرل نسخه 8/8 انجام شد. نتایج تحلیل عاملی تأییدی همانند فرم اصلی، یک عامل سرگردانی ذهن را مورد تأیید قرار داد. همچنین، ضریب آلفای کرونباخ برای کل مقیاس 89/0 به دست آمد. علاوه بر این، ضریب بازآزمایی با فاصله چهار هفته برای کل پرسشنامه 81/0 به دست آمد. همچنین، ضرایب همبستگی نشان دهنده روایی همگرا و افتراقی مطلوب پرسشنامه بود (001/0P<). با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت که پرسش نامه سرگردانی ذهن ابزاری قابل اعتماد و روا برای اندازه گیری سرگردانی ذهن در بین دانشجویان است.
پیش بینی تعادل بین کار و زندگی شاغلین بر اساس حمایت اجتماعی ادراک شده و رجحان شغلی با نقش میانجی هوش معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از انجام پژوهش حاضر تعیین بهترین مدل پیش بینی تعادل بین کار و زندگی شاغلین بر اساس حمایت اجتماعی ادراک شده و رجحان شغلی با نقش میانجی هوش معنوی است.
روش: روش تحقیق، همبستگی از نوع پیش بینی و جامعه آماری شاغلین در ستاد مرکزی (در شهر تهران) و معاونت خریدراهبردی مدیریت های درمان (در سراسر کشور) سازمان تأمین اجتماعی در سال 1400 می باشند. گردآوری اطلاعات به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای است که بر اساس فرمول کلاین حداقل تعداد 200 نمونه تعیین گردید. پرسشنامه به شکل الکترونیک با استفاده از پرس لاین طراحی و توسط بیش از 600 نفر مورد بازدید و 213 نفر پرسشنامه را تکمیل نمودند که شامل پرسشنامه های هوش معنوی عبدالله زاده و همکاران (1387)، حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت و همکاران (1988)، تعادل کار و زندگی وانگ و کو (2009) و رجحان شغلی آمابایل و همکاران (1994) بوده است.
یافته ها: مقادیر T نشان از صحت رابطه ی بین سازه ها و تأیید روابط بین متغیرهای پژوهش در سطح اطمینان 95% است. مقدار Q2 برای تمامی متغیرها بالاتر از 0.25 است؛ لذا مدل ساختاری از قدرت پیش بینی بالایی برخوردار می باشد. مقدار GOF برابر با 0.2775 است؛ بنابراین سطح برازش کلی مدل در حد خوبی می باشد.
نتیجه گیری: متغیر حمایت اجتماعی و رجحان شغلی دارای تأثیرگذاری معنی داری بر تعادل کار و زندگی شاغلین هستند و در این بین حمایت اجتماعی ادارک شده دارای تأثیرگذاری بالاتری می باشد. متغیر هوش معنوی دارای تأثیرگذاری معنی داری بر تعادل کار و زندگی شاغلین نمی باشد.
ساخت و رواسازی پرسشنامه یاری گری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۰
152 - 178
حوزههای تخصصی:
یاری گری که یکی از انواع رفتار جامعه پسند است به اقدام یا فعالیت دواطلبانه ای اشاره دارد که فرد در جهت کمک به دیگران بدون داشتن هرگونه چشم داشت یا انتظاری نشان می دهد. در این پژوهش هدف ساخت ابزاری روا و پایا جهت اندازه گیری سازه یاری گری بود. پرسشنامه یاری گری براساس مطالعه پیشینه توسط پژوهشگران طراحی و با نظر متخصصین تغییراتی در آن اعمال و در نهایت با 30 گویه برای اجرای نهایی آماده شد. این پژوهش از نوع توصیفی-پیمایشی بوده این پژوهش از نوع توصیفی-پیمایشی بوده و جامعه آماری مورد مطالعه دانشجویان روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبایی در سال 1402-1401 بودند که از طریق روش نمونه گیری چندمرحله ای به حجم 242 از این جامعه انتخاب شدند. بعد از طراحی پرسشنامه همسانی دورنی سؤالات از طریق ضریب آلفا کرونباخ و روایی سازه آن از طریق تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی مورد بررسی قرار گرفت. همچنین روایی واگرا از طریق سؤالات خودمحوری بررسی شد و روایی واگرای آن تأیید شد. تحلیل عاملی 5 عامل شامل کمک های داوطلبانه، کمک به خانوداه و دوستان، کمک به فامیل و غریبه ها، کمک های کوچک و کمک های موقتی را شناسایی کرد. همچنین نتایج نشان داد که افراد تمایل بیشتری برای کمک به افراد خانواده و دوستان شان دارند که این نتیجه با نظریه های تکاملی موجود در این زمینه همخوانی دارد. پژوهش حاضر بر روی دانشجویان انجام شده و قابل تعمیم به سایر اقشار نیست، لذا توصیه می شود این ابزار در سایر اقشار و رده های سنی دیگر نیز اجرا و ویژگی های روانسنجی آن مورد مطالعه قرار گیرد.
طراحی الگوی بالندگی مسیر شغلی دانش آموزان بر اساس نظر متخصصان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مشاوره شغلی و سازمانی دوره ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۵۷)
137 - 174
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف شناسایی مؤلفه های بالندگی مسیر شغلی دانش آموزان متوسطه دوم براساس نظر متخصصان و کشف راهبردها، شرایط علی، مداخله گر، زمینه ای و پیامدهای بالندگی مسیر شغلی انجام شد. روش: پژوهش حاضر کاربردی و از نوع کیفی نظریه داده بنیاد می باشد. جامعه این پژوهش شامل کلیه متخصصان مشاوره شغلی و معلمان شهر تهران و اصفهان در سال تحصیلی 1401- 1402 بود. نمونه-گیری به صورت هدفمند از نوع نظری بود و تا مرز اشباع نظری و نهایتاً انتخاب15 متخصص ادامه یافت. شرکت کنندگان مورد مصاحبه های نیمه ساختاریافته قرار گرفتند. به منظور تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون استفاده شد. یافته ها: تجزیه و تحلیل داده ها منجربه تولید 15مضمون اصلی شامل مؤلفه های بالندگی مسیر شغلی دانش آموزان، تغییرات متعلق به فرد، تغییرات متعلق به اجتماع، دغدغه های کوتاه مدت، دغدغه های بلند مدت، عوامل زمینه ساز (خانواده، آموزش وپروش و سیستم های کلان)، عوامل علی (عوامل مربوط به فرد و عوامل مربوط به جامعه)، عوامل مداخله گر (ناکارآمدی خانواده و مدرسه)، راهبردها (مساله محور و هیجان محور) و پیامدها (رشد فردی و رشد جامعه) 41کد محوری و 336 کد باز شد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که ارتقاء بالندگی مسیر شغلی دانش آموزان تحت تأثیر عوامل چندگانه و تعامل خانواده، فرد، جامعه و مدرسه قرار دارد. بنابراین، پیشنهاد می گردد نهاد آموزش و پرورش، در مسیر تربیت دانش-آموزان به برنامه های مسیرشغلی آنها هم توجه داشته باشند و برنامه های تربیتی مداوم و منظم برای خانواده و کارکنان در کنار دانش آموزان داشته باشند.
مدل تعلل ورزی تحصیلی بر اساس خود ناتوان سازی تحصیلی و کمال گرایی با نقش واسطه ای احساس شایستگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعلل ورزی تحصیلی، پدیده ای شایع در بین دانش آموزان است که تحت تأثیر عوامل متعدد موقعیتی یا خصیصه های شخصیتی است. این پژوهش با هدف ارائه مدل ساختاری تعلل ورزی تحصیلی براساس خودناتوان سازی و کمال گرایی با نقش واسطه ای احساس شایستگی انجام شد. روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم شهرستان اسکو، در سال تحصیلی 1401-1400 بود. تعداد 346 نفر از دانش آموزان به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند که مقیاس های تعلل ورزی تحصیلی، مقیاس خودناتوان سازی تحصیلی، مقیاس کمال گرایی، و مقیاس احساس شایستگی را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزار AMOS ویراست 24 تحلیل شد. براساس نتایج به دست آمده، خودناتوان سازی تحصیلی و کمال گرایی تحصیلی به صورت مستقیم و منفی بر احساس شایستگی و همچنین، با واسطه گری احساس شایستگی بر تعلل ورزی تحصیلی اثر دارند. احساس شایستگی نیز به صورت مستقیم بر تعلل ورزی تحصیلی تأثیر منفی دارد. باتوجه به نتایج، پیشنهاد می شود معلمان برای کاهش تعلل ورزی دانش آموزان، محیط های یادگیری را تدارک ببینند که با درنظرگرفتن کمال گرایی و رفتارهای خودناتوان ساز، از احساس شایستگی آنان در امور تحصیلی حمایت کند.
اثربخشی آموزش تاب آوری بر کیفیت زندگی، خودکارآمدی و مهارت حل مسئله در نوجوانان وابسته به مواد
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: شناسایی نوجوانان در معرض خطر سوء مصرف مواد باید از دغدغه های اساسی متولیان تعلیم و تربیت باشد. سوء استفاده از مواد پدیده ای است چندوجهی که همه ارکان اساسی جامعه را تحت تاثیر قرار می دهد، لذا مبارزه با آن نیز مستلزم به کارگیری همه ظرفیت های موجود می باشد. هدف پژوهش حاضر، اثربخشی آموزش تاب آوری بر کیفیت زندگی، خودکارآمدی و مهارت حل مسئله در نوجوانان وابسته به مواد بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر از جمله طرح های کاربردی و نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری در پژوهش حاضر شامل کلیه نوجوانان پسر که بین ماه های آبان تا بهمن سال 1398 به طور خود معرف برای درمان اعتیاد به مراکز ترک اعتیاد سازمان بهزیستی شهر تهران مراجعه کردند، بود. نمونه آماری پژوهش شامل 30 نفر از نوجوانان (15 تا 19 ساله) معتاد شهر تهران بود که بر اساس غربالگری مرحله تغییر، از میان مراجعه کنندگان برای درمان انتخاب شدند. بعد از مرحله غربالگری، 30 نفر از افراد که برای شرکت در گروه درمانی رضایت داشتند، به طور تصادفی در دو گروه جایگزین شدند. داده های پژوهش حاضر با استفاده از پرسشنامه کیفیت زندگی (سازمان بهداشت جهانی، 1996)، پرسشنامه خودکارآمدی (شوارتز و جروسالم، 1983) و پرسشنامه مهارت حل مساله (هیپنر و پترسون، 1982) جمع آوری شده است. از روش مانکوا و تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. تحلیل های آماری فوق با بهره گیری از نرم افزار SPSS.22 به اجرا درآمد. یافته ها: یافته ها نشان داد که آموزش تاب آوری بر کیفیت زندگی (42/39=F، 001/0>P)، خودکارآمدی (80/136=F، 001/0>P)، و مهارت حل مسئله (59/71=F، 001/0>P) در نوجوانان وابسته به مواد تاثیر دارد. نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت که آموزش تاب آوری بر کیفیت زندگی، خودکارآمدی و مهارت حل مسئله در نوجوانان وابسته به مواد تاثیرگذار است.
طراحی مدل راهبردهای روان شناختی خانواده-محور و ارزیابی اثربخشی آن بر نشاط معنوی دانش آموزان دوره دوم متوسطه
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: نشاط معنوی که از تجمیعی از ویژگی های معنویت و نشاط است نقش تربیتی مؤثری در سلامت روان فرد و جامعه خواهد گذاشت. هدف از این پژوهش طراحی مدل راهبردهای روان شناختی خانواده – محور و ارزیابی اثربخشی آن بر نشاط معنوی دانش آموزان بود. روش پژوهش: پژوهش بر حسب نوع داده ها آمیخته از نوع اکتشافی متوالی در دو بخش کیفی با بهره گیری از روش تحلیل مضمون از نوع فراترکیب بر اساس مدل پریزما و از نظر کمّی نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل و مرحله پیگیری بود. جامعه مورد مطالعه در بخش کیفی 1) سندکاوی با مرور سیستماتیک مبانی نظری و پیشینه تجربی 2) مشارکت کنندگان شامل الف) اساتید دانشگاه؛ ب) کارشناسان دفتر انجمن اولیاء و مربیان و در بخش کمّی دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه و والدین آنها در شهر تهران بود. حجم نمونه در بخش کیفی از روش اصل اشباع نظری 18 نفر و در بخش کمی طبق فرمول کوکران 90 نفر دانش آموز و الدین آنها محاسبه شد. شیوه نمونه گیری در بخش کیفی روش غیر احتمالی به صورت هدفمند از نوع زنجیره ای و در بخش کمی از نوع هدفمند بود. ابزار اندازه گیری در بخش کیفی مرور سیستماتیک مبانی نظری و پیشینه تجربی و مصاحبه نیمه ساختار یافته با اساتید و کارشناسان انجام پذیرفت و در بخش کمّی از پرسشنامه نشاط معنوی افروز و همکاران (1398) استفاده شد. شیوه تحلیل داده ها در بخش کیفی بر اساس روش تحلیل مضمون استفاده شد و در بخش کمّی آزمون تحلیل واریانس مختلط، آزمون تعقیبی بونفرنی و آزمون t همبسته استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد: 1)راهبردهای روان شناختی خانواده – محور شامل 10 راهبرد: راهبرد بازی سازی شناختی، آموزش آرمیدگی، راهبرد خودآگاهی، راهبرد ارتباطی، راهبرد حل مسأله، راهبرد مدیریت استرس، راهبرد مقابله ای و راهبرد حل تعارض، راهبرد کنترل خشم، راهبرد تفکر نقاد و راهبرد مدیریت زمان. 2) بر حسب راهبردهای احصاء شده، مبانی نظری و تحلیل مصاحبه ها، مدل مفهومی راهبردهای روان شناختی خانواده – محور طراحی شد و بر اساس مدل مفهومی، مبانی نظری و بر حسب نظر متخصصان این حوزه با تلفیق رویکرد شناختی – رفتاری و برنامه مهارت های زندگی برنامه عملیاتی مدل راهبردهای روان شناختی خانواده – محور تدوین و تنظیم شد. 3) اعتبار بخشی آن بر اساس نظر 30 نفر از متخصصین این حوزه بر حسب شاخص های لینکولن و گوبا بررسی و مورد تائید قرار گرفت و حاکی از روا و اعتبار بخشی برنامه بود. نتیجه گیری: نتایج بیانگر آن است که برنامه مداخله راهبردهای روان شناختی خانواده – محور موجب افزایش نشاط معنوی دانش آموزان و والدین آنها گردید و این نتایج در پیگیری سه ماهه نیز پایدار بود و بیانگر آن است که برنامه مداخله روان شناختی از پایایی و اعتبار لازم برخوردار است.
تجربه زیسته جوانان از طلاق والدین با تأکید بر پیامدهای تحصیلی
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: طلاق اثرات نامطلوبی بر فرزندان دارد و می تواند بر سلامت روانی و جسمی آنان آثار سوئی برجای بگذارد. همچنین، طلاق اثرات منفی بر تحصیلات فرزندان دارد. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر بررسی تجربه زیسته جوانان از طلاق والدین با تأکید بر پیامدهای تحصیلی بود. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر کیفی با تحلیل مضمون و از نظر هدف کاربردی بود. مشارکت کنندگان شامل دانش آموزان متوسطه شهر کرد در سال تحصیلی 1401 بودند که به صورت هدفمند انتخاب شدند. برخی از معیارهای انتخاب آنها داشتن تجربه طلاق والدین و میل به شرکت در پژوهش بود. همچنین مصاحبه ها بر اساس معیار اشباع نظری تا 14مورد ادامه یافتند. برای اعتبار از روایی صوری و برای پایایی نیز از ضریب توافق بین کدگذاران استفاده شد که حاصل کدگذاری مجدد 86/0 شد. برای تجریه و تحلیل داده نیز از روش کدگذاری دستی به صورت کدگذاری باز، محوری و انتخابی استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که 162 کد باز، 13 مضمون محوری شامل: طعنه همسالان، سرزنش فامیل، انگ محیط مدرسه، شرم از طلاق، بی ثباتی خانواده، دل سردی فرزندان، خلأ عاطفی، بی میلی به درس خواندن، خستگی مفرط درسی، افت ذهنیت تحصیلی، تغییر اولویت درسی، آرزوهای تحصیلی، فقدان روحیه و نشاط، اعتمادبه نفس ضعیف، افزایش انزوا گرایی و افزایش درون گرایی و 6 مضمون انتخابی شامل: انگ اجتماعی، چالش های فرهنگی، چالش های عاطفی، تحصیلات کم رونق، درگیری تحصیلی و پیامدهای روان شناختی برای تجربه زیسته جوانان از طلاق والدین با تأکید بر پیامدهای تحصیلی شناسایی شد. نتیجه گیری: بر اساس نتایج می توان نتیجه گرفت که طلاق برای فرزندان و تحصیلات آنان چالش های مختلف و منفی ایجاد می کند که برنامه ریزان فرهنگی و آموزشی کشور می توانند با توانمندسازی آنان از اثرات منفی این تاثیرات بکاهند.
بررسی مقایسه ای آموزش های تعدیل سوگیری شناختی و تصویرسازی ذهنی بر حافظه کلامی و بینایی دانش آموزان
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه ای آموزش های تعدیل سوگیری شناختی و تصویرسازی ذهنی برحافظه کلامی و دیداری دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه به اجرا درآمد. روش پژوهش: مطالعه حاضر از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون و با گروه گواه طراحی و اجرا گردید. آزمودنی ها به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه جایگزین شدند. داده ها با استفاده از آزمون حافظه وکسلر که به صورت فردی اجرا گردید، به دست آمد. سپس گروه جلسات تعدیل سوگیری شناختی و تصویرسازی ذهنی هدایت شده سیمونتن (به نقل از کرمی و مرادی، 2009) طی 8 جلسه 90 دقیقه ای در معرض آموزش های متفاوت قرارگرفتند، درحالی که گروه گواه بدون هیچ گونه مداخله ای باقی ماند. پس از پایان گرفتن آموزش های گروههای آزمایشی، مجدداَ از 3 گروه آزمون وکسلر به عمل آمد. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس اندازه گیری مکررو آزمون تعقیبی بن فرونی و نرم افزارSPSS23 تحلیل شد. یافته ها:. نتایج نشان دادند تأثیر آموزش های تعدیل سوگیری شناختی و تصویرسازی ذهنی بر حافظه کلامی و دیداری مثبت و معنادار است و با توجه به سطح معناداری این آزمون )699/0 (p= ، استنباط می گردد که بین تأثیر آموزش های تعدیل سوگیری شناختی و تصویرسازی ذهنی برحافظه کلامی و دیداری دانش آموزان تفاوت معناداری وجود ندارد. نتیجه گیری: آموزش شیوه های متفاوت یادگیری در دانش آموزان با توجه به حساسیت بیشتر به این قشر از جامعه سهم بسزایی در پیشرفت آموزشگاهی آنها خواهد داشت.
ارائه الگوی ساختاری پیش بینی آشفتگی روانی بر اساس چشم انداز زمان با میانجی گری احساس انسجام روانی و انعطاف پذیری شناختی دانشجویان دختر و پسر
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر ارائه الگوی ساختاری پیش بینی آشفتگی روانی بر اساس چشم انداز زمان با میانجی گری احساس انسجام روانی و انعطاف پذیری شناختی بود. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر توصیفی و طرح پژوهش همبستگی از نوع مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش را تمامی دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه آزاد اسلامی شهر تهران که در سال تحصیلی 1399-1400مشغول به تحصیل بودند تشکیل دادند، که از بین آنها، 387 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه افسردگی، اضطراب، استرس لاویبوند و لاویبوند (1995)، پرسشنامه چشم انداز زمان زیمباردو (1999)، پرسشنامه احساس انسجام روانی فلنسبرگ (2006) و پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال (2010) جمع آوری شد. تحلیل داده ها با استفاده از روش معادلات ساختاری SEM و با بهره گیری از نرم افزار Amos صورت گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد از بین ابعاد چشم انداز زمان بعد گذشته منفی و حال جبرگرا و احساس انسجام روانی با آشفتگی روانی مثبت، و ابعاد آینده، حال خوش گذران و گذشته خوب مربوط به چشم انداز زمان و انعطاف پذیری شناختی با آشفتگی روانی منفی، معنادار است (01/0>P). همچنین احساس انسجام روانی و انعطاف پذیری شناختی اثر عامل های چشم انداز زمان بر آشفتگی روانی را به صورت معنادار میانجی گری می کنند (01/0> P). چشم انداز زمان، احساس انسجام روانی و انعطاف پذیری شناختی در مجموع 65 درصد از واریانس آشفتگی روانی را تبیین می کنند. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت الگوی ساختاری پیش بینی آشفتگی روانی بر اساس چشم انداز زمان با میانجی گری احساس انسجام روانی و انعطاف پذیری شناختی دانشجویان دختر و پسر دارای برازش است.
تأثیر آموزش راهبردهای نظم جویی فرایندی هیجان بر پرخاشگری سایبری و بی موبایل هراسی دانشجویان
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مطالعات موجود دلالت بر آن دارد که بی موبایل هراسی و عادت های مرضی توأم با آن، پیامدهای جسمی و روانی منفی و نامطلوبی را برای فرد به وجود می آورد؛ لذا پژوهش حاضر با هدف تعیین آموزش راهبردهای نظم جویی فرایندی هیجان بر پرخاشگری سایبری و بی موبایل هراسی دانشجویان انجام شد. روش پژوهش: این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را همه دانشجویان مقطع کارشناسی و بالاتر دانشگاه گرگان در سال تحصیلی 1401-1400، تشکیل دادند. از بین آنها 30 نفر به روش نمونه گیری دردسترس و با توجه به ملاک های ورود و خروج به مطالعه، به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) گمارده شدند. افراد گروه آزمایش، در 10 جلسه 90 دقیقه ای (هر هفته 2 جلسه) به صورت گروهی برنامه آموزشی راهبردهای نظم جویی فرآیندی هیجان را دریافت کردند؛ گروه کنترل به مدت 2ماه در لیست انتظار قرار گرفت. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه های پرخاشگری سایبری (آلوارز گارسیا و همکاران، 2016) و نوموفوبیا (یلدریم و کوریاریا، 2015)، استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از آزمون های تحلیل کوواریانس تک متغیره و چندمتغیره، استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که تفاوت معناداری در بین میانگین نمرات پس آزمون گروه های آزمایش و کنترل در متغیر پرخاشگری سایبری و مؤلفه های آن (شامل جعل هویت، دیداری – جنسی و پرخاشگری کلامی) و متغیر بی موبایل هراسی و مؤلفه های آن (شامل از دست دادن راحتی و آسایش، عدم توانایی برقراری ارتباط و از دست دادن ارتباط)، وجود داشت (001/0>P)؛ اما در مؤلفه عدم دسترسی به اطلاعات، تفاوت معناداری مشاهده نشد. نتیجه گیری: باتوجه به نتایج این پژوهش، می توان آموزش راهبردهای نظم جویی فرایندی هیجان را به عنوان یک مداخله کارآمد در جهت کاهش پرخاشگری سایبری و بی موبایل هراسی دانشجویان، پیشنهاد داد.
اثر بخشی مشاوره گروهی به شیوه شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (MBCT) برشفقت ورزی به خود و تاب آوری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش مقایسه اثر بخشی مشاوره گروهی به شیوه شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی برشفقت به خود، و تاب آوری خانوادگی مادران کودکان آموزش بود. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با انجام پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه و یک دوره پیگیری 5 ماه بود . نمونه گیری به صورت نمونه گیری تصادفی ساده انجام شد. جامعه آماری شامل مادران کودکان آموزش پذیر در سال 1400-1401 در شهر های ملارد و شهریار بود از میان لیست جامعه آماری (24) نفر با استفاده از اعداد تصادفی انتخاب شدند و در دو گروه آزمایشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی گروه گواه، قرار داده شدند. مداخله آموزشی با استفاده از بسته آموزشی کران 2009 در 8 جلسه 2 ساعته برای گروه آزمایشی انجام شد روش تجزیه و تحلیل داده ها، تحلیل کو واریانس چند متغییری (آنوا) بود. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار (SPSS 22) استفاده شد. از پرسشنامه های شفقت به خود ،نف 2003 و تاب آوری خانوادگی سیکسبی 2005 به عنوان ابزار استفاده شد نتایج نشان داد که شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی به شیوه مشاوره گروهی بر افزایش شفقت به خود، و تاب آوری خانوادگی مادران کودکان آموزش پذیر تأثیر دارد (001/0P<) و این تأثیر در مرحله پیگیری 5 ماه دارای ثبات بود. (001/0P<) با توجه به یافته های این پژوهش می توان از روش مشاوره گروهی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی برای افزایش شفقت به خود و تاب آوری خانوادگی استفاده نمود .
تاثیر زوج درمانی تلفیقی مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرح واره درمانی بر ارزش ها و پذیرش روان شناختی در زوجین متقاضی طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۸۵
۲۱۱-۱۹۲
حوزههای تخصصی:
هدف: زوجین متقاضی طلاق دارای مشکلات فراوانی در روابط زناشویی خود هستند و یکی از روش های مؤثر در بهبود ویژگی های مرتبط با زندگی زناشویی، روش آموزش با رویکرد تلفیقی است. پژوهش حاضر به منظور تعیین تاثیر روج درمانی تلفیقی مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی بر ارزش ها و پذیرش روانشناختی در زوجین متقاضی طلاق انجام شد. روش: روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل کلیه زوجین متقاضی طلاق ارجاع شده از دادگستری شهرستان بهشهر به مراکز مشاوره طرف قرارداد طرح کاهش طلاق در 6 ماهه دوم سال 1398 بود. در این کارآزمایی بالینی 32 نفر (16 زوج متقاضی طلاق) با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 16 نفره آزمایش و گواه قرار گرفتند. مداخله زوج درمانی تلفیقی مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی (لیو و مک کی، 2012) در 14 جلسه 90 دقیقه ای به صورت گروهی برای گروه آزمایش اجرا شد. ابزارهای پژوهش، شامل پرسشنامه پذیرش و عمل (بوند و همکاران، 2011) و پرسشنامه ارزش های شخصی (شوارتز، 2002) بود. تحلیل داده ها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد زوج درمانی تلفیقی مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی به طور معناداری منجر به بهبود پذیرش و عمل و ارزش ها در زوجین متقاضی طلاق در مرحله پس آزمون شده است (05/0<P). نتیجه گیری: نتایج پژوهش بیانگر مؤثر بودن زوج درمانی تلفیقی مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی بر ارزش ها و پذیرش روانشناختی در زوجین متقاضی طلاق بوده است.
اختلال شناختی فونکسیونل: مفهومی جدید در روانپزشکی عصبی
حوزههای تخصصی:
با توجه به شیوع بالای سطوح مختلف اختلالات حافظه و فراموش کاری، بسیاری از مراجعات روانپزشکی و روانشناسی به علت ترس از ابتلا به بیماری هایی مانند آلزایمر است که موجب زوال عقل می شوند. با این حال بسیاری از این اختلالات علت درونی داشته و می توانند در دسته اختلالات شناختی عملکردی طبقه بندی شوند. علیرغم اینکه تشخیص اختلال شناختی با رد علل ارگانیک داده می شود، تشخیص اختلالات عملکردی مشکل بوده و اکثر این اختلالات تشخیص داده نمی شوند. مشخص شده است که افسردگی، اضطراب و اختلالات رفتاری می توانند پیشاهنگ اختلال شناختی خفیف باشند؛ ولی اینکه اختلال شناختی عملکردی نیز می تواند ماشه چکان یا پیشاهنگی برای اختلالات شناختی ارگانیک و مرتبط با دمانس باشد مشخص نشده است. فرم تیپیک اختلال شناختی عملکردی، با حیطه های توجه و تمرکز همپوشانی دارد. هم زمانی این اختلالات با افسردگی می تواند تشخیص اختلالات شناختی عملکردی را مشکل تر سازد؛ لذا مهم است که قبل از طرح چنین تشخیصی، دمانس کاذب ناشی از افسردگی رد شود. از آنجا که شروع اختلال شناختی عملکردی در میانه زندگی است، این اختلالات در تشخیص افتراقی با اختلالات نورودژنراتیو با شروع زودرس می باشند. علیرغم تحقیقات فراوان در زمینه تشخیص اختلالات شناختی عملکردی، هنوز معیارهای قطعی برای تشخیص این اختلالات مشخص نشده است و همچنین پیش آگهی طولانی مدت این اختلالات نیز نامشخص است.
تغییرات علائم اضطراب عمومی، افسردگی، وسواس فکری- عملی، اضطراب اجتماعی و اضطراب فراگیر دانشجویان در طول پاندمی کووید-19
حوزههای تخصصی:
مقدمه: علی رغم پیامدهای منفی پاندمی کووید-۱۹ بر سلامت روان، دانش ما از روند تغییرات شدت علائم اختلال های روانشناختی در دوران پاندمی کرونا بسیار ناچیز است. هدف: هدف مطالعه حاضر بررسی تغییرات علائم اضطراب، افسردگی، وسواس فکری- عملی، اضطراب اجتماعی و اضطراب فراگیر در جمعیت دانشجویی در دوره پاندمی کووید- ۱۹ بود. روش: این مطالعه از نظر گردآوری داده ها از نوع مطالعات توصیفی طولی است. نمونه ای به حجم ۳۷۶ نفر در یک پلتفرم پژوهشی آنلاین (پرسآل) به روش در دسترس از جامعه دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه علوم پزشکی و دانشگاه سراسری زنجان انتخاب و در ۴ مرحله به فواصل زمانی ۶ ماه از اردیبهشت ۱۳۹۹ تا مهر ۱۴۰۰ مورد ارزیابی قرار گرفتند. پرسشنامه های افسردگی و اضطراب بک (۱۹۹۶، ۱۹۹۳)، اختلال اضطراب فراگیر (۲۰۰۶)، پرسشنامه ی تجدیدنظر شده وسواسی- جبری (۲۰۰۲) و پرسشنامه فوبیای اجتماعی (۲۰۰۰) برای گردآوری داده ها استفاده شد. داده ها به روش تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و با استفاده از نرم افزارهای SPSS نسخه ۲۶ و R تحلیل شد. یافته ها: در طول پاندمی کووید-۱۹، شدت علائم اضطراب (۰/۰۰۸=p)، وسواس فکری- عملی (۰/۰۲۳=p) و اضطراب فراگیر (۰/۰۵۲=p) روندی افزایشی داشته که با فروکش کردن شرایط پاندمی، از شدت این علائم نیز کاسته شده است. این در حالی است که شدت افسردگی پیوسته افزایشی بوده (۰/۰۰۱=p) و شدت اضطراب اجتماعی نیز تغییرات ناچیزی داشته است (۰/۹۶۴=p). نتیجه گیری: پاندمی کووید-۱۹ موجب افزایش قابل توجه شدت علائم اختلال های روانشناختی شده است؛ لذا ضروری است که با اجرای مطالعات گسترده تر، عوامل زیربنایی این تغییرات و دیگر پیامدهای روانشناختی پاندمی کووید-۱۹ مورد بررسی قرار گیرد.
An Investigation of the Causal Pattern of the Relationship Between Personality Variables and Corona-Related Health Attitudes(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۶, Issue ۳ - Serial Number ۱۷, Summer ۲۰۲۳
57 - 70
حوزههای تخصصی:
The present study aimed to investigate the causal pattern of the relationship between personality variables and coronavirus-related health attitudes mediated by the internal locus of control, and the moderating role of self-esteem in students. The sample participants consisted of 150 students of varying educational levels who completed the Health Behavior, Health Attitude, Internal Locus of Control, risk-taking, self-esteem, and conscientiousness and neuroticism questionnaires, online and through messaging applications (Telegram and WhatsApp). To analyze data, structural equation modeling (SEM) was used to measure fitness of the model and examine direct relationships. Measurement of the mediator relationship was assessed via, Bootstrap, and the moderator relations were examined with hierarchical regression. The results showed that the model's fitness well with the data and all direct relationships, except the relationship between risk-taking, and health attitudes were confirmed. The findings also confirmed the mediating role of the internal locus of control in the relationship between personality traits and health attitudes. The results further indicated the moderating role of self-esteem in the relationship between the internal locus of control and students' health attitudes. In other words, the relationship between the internal locus of control and health attitudes in students with higher self-esteem is stronger than the relationship in which students reported lower self-esteem. The results also confirmed the moderating role of self-esteem in the relationship between neuroticism and students' health attitudes. In other words, the relationship between neuroticism and health attitudes in students with lower self-esteem is stronger than the relationship in which students reported higher self-esteem