فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۹۲۱ تا ۳٬۹۴۰ مورد از کل ۳۶٬۲۵۰ مورد.
منبع:
تحقیقات علوم رفتاری دوره ۲۰ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۷۱)
۱۳۷-۱۲۴
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مطالعات نشان داده که با در نظر گرفتن زمینه و وظایف رشدی می توان تصویری کامل از عملکرد روانی اجتماعی افراد در سنین مختلف ترسیم نمود. با توجه به فقدان ابزاری معتبر برای سنجش سازه تکالیف تحولی در جامعه ایرانی، این مطالعه با هدف ساخت و تعیین ویژگی های روان سنجی مقیاس تکالیف تحولی انجام شد. مواد و روش ها: این پژوهش از نوع روان سنجی می باشد و نمونه آماری شامل ۸۴۰ دانشجویان مقاطع تحصیلی مختلف ۹۹-۱۳۹۸ دانشگاه های شهر تهران بود که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و مقیاس محقق ساخته تکالیف تحولی، مقیاس بهزیستی روان شناختی ریف و سیاهه عواطف مثبت و منفی را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS۲۴، لیزرل نسخه ۸/۸ و نرم افزار جسپ ۰.۱۶.۴.۰ مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج تحلیل عاملی اکتشافی وجود ۵ عامل را نشان داد که در مجموع ۴۴۲/۶۵ درصد از واریانس کل ابزار را تبیین کرد. نتایج تحلیل عاملی تأییدی، نتایج تحلیل عاملی اکتشافی را تائید کرد. ضریب پایایی کلی ابزار با دو روش آلفای کرونباخ و ضریب مکدونالد ۸۵/۰ به دست آمد. همچنین بین مؤلفه های این مقیاس با مقیاس بهزیستی روان شناختی ریف و عامل عاطفه مثبت همبستگی مثبت معنادار و با عامل عاطفه منفی همبستگی منفی معنادار وجود داشت. نتیجه گیری: مفهوم فرایند تحولی انسان به صورت مرحله ای پیش می رود و هر مرحله نشان دهنده یک دوره یادگیری حساس است که در آن مرحله فرد نیاز دارد که چندین تکلیف تحولی مربوط به آن دوره را انجام دهد نتایج مطالعه نشان داد که مقیاس محقق ساخته تکالیف تحولی دارای ویژگی های روان سنجی مناسبی است و می توان از آن برای اندازه گیری تکالیف تحولی استفاده کرد. تازه های تحقیق زهرا رفعتی: Google Scholar, Pubmed
نقش تعدیل گری انعطاف پذیری شناختی در رابطه ی بین استرس فرزندپروری وخودکارآمدی ادراک شده والدینی مادرانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
29 - 38
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این مطالعه با هدف بررسی نقش تعدیل گری انعطاف پذیری شناختی در رابطه بین استرس فرزند پروری و خودکارآمدی ادراک شده والدینی مادرانه انجام شد.روش: پژوهش حاضر همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه پژوهش کلیه مادران ساکن اصفهان در سال 1402 بودند و به عنوان نمونه 400 مادر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه استرس فرزند پروری (PSI-SF)، پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی CFI)) و پرسشنامه خودکارآمدی مادرانه (PMP S-E) گردآوری و با نرم افزار PLS تجزیه وتحلیل شد.یافته ها: نتایج نشان داد بین استرس فرزند پروری و خودکارآمدی والدینی مادرانه رابطه معکوس معنادار (297/0- = β، 001/0P=)، بین استرس فرزند پروری و انعطاف پذیری شناختی رابطه معکوس معنادار (326/0- =β،001/0P=) و بین خودکارآمدی والدینی مادرانه و انعطاف-پذیری شناختی رابطه مثبت معنا داری مشاهده شد (420/0 = β،001/0P=). همچنین نتایج نشان داد انعطاف پذیری شناختی در رابطه بین استرس فرزند پروری و خودکارآمدی والدینی مادرانه نقش تعدیلگری ایفا می کند (099/0 = β).نتیجه گیری: با توجه به یافته ها، نقش انعطاف پذیری شناختی در کاهش استرس فرزند پروری و ارتقاء خودکارآمدی والدینی مادرانه بسیار مهم است. این امر حاکی از اهمیت آن در برنامه های آموزشی و درمانی با هدف ارتقای سلامتی و توانمندسازی مادران است. علاوه بر این، تمرکز بر بهبود انعطاف پذیری شناختی مادر ممکن است در ارتقاء خودکارآمدی والدینی ، کاهش استرس فرزندپروری و کاهش اثرات آن بر سلامت جسمی، روانی و عملکردی مادر، کمک کننده باشد.
روایی تشخیصی نسخه پنجم مقیاس های هوشی وکسلر کودکان در ویژگی های عصب - روان شناختی دانش آموزان با ناتوانی یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین روایی تشخیصی ویرایش پنجم مقیاس های هوشی وکسلر کودکان در ویژگی های عصب - روان شناختی دانش آموزان با ناتوانی یادگیری انجام شد. پژوهش حاضر در حیطه پژوهش های روش شناسی و از نوع مطالعات روان سنجی بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی دانش آموزان دختر و پسر دوره ابتدایی (7 تا 11 سال) شهر تهران در سال تحصیلی 98- 97 تشکیل می دادند که از بین آن ها تعداد 400 دانش آموز با ناتوانی یادگیری با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و در دسترس و 400 دانش آموز هنجاری (معمولی) به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. در راستای هدف پژوهش از ویرایش پنجم مقیاس های هوشی وکسلر کودکان (2014) استفاده شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از تحلیل رگرسیون لجستیک و نسخه 23 نرم افزار SPSS تجزیه وتحلیل گردید. نتایج به دست آمده نشان داد که آزمون های واژگان و اطلاعات (از مقیاس فهم کلامی)، طراحی با مکعب با امتیاز زمانی (از مقیاس دیداری- فضایی)، محاسبات و مفاهیم تصویر (از مقیاس استدلال سیال)، ظرفیت عدد مستقیم، ظرفیت عدد معکوس، ظرفیت عدد متوالی، ظرفیت تصویر و توالی عدد-حرف (از مقیاس حافظه فعال)، رمزگذاری، حذف کردن تصادفی و حذف کردن ساختاری (از مقیاس سرعت پردازش) دارای روایی تشخیصی بودند. می توان نتیجه گیری کرد که نسخه پنجم مقیاس های هوشی وکسلر کودکان دارای روایی تشخیصی در ویژگی های عصب روان شناختی دانش آموزان با ناتوانی یادگیری است و می تواند دانش آموزان با ناتوانی یادگیری را از دانش آموزان هنجاری (معمولی) تشخیص دهند.
تأثیر نگرش فرزند نسبت به پدر و مادر بر تفکر انتقادی با نقش میانجی گری بنیان های اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ ویژه نامه ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۷) مجموعه مقالات حوزه خانواده و فرزند
495 - 507
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی نوموفوبیا بر اساس سبک های دلبستگی با نقش واسطه ای احساس تنهایی در نوجوانان انجام گرفت. روش پژوهش: این طرح پژوهش همبستگی و از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. نمونه پژوهش متشکل از 500 نفر از دانش آموزان شاغل به تحصیل در دوره متوسطه دوم در سال تحصیلی 1400-1399 بود که با روش نمونه گیری در دسترس بصورت آنلاین انتخاب شدند. برای اندازه گیری متغیرهای پژوهش از پرسشنامه نوموفوبیا یلدریم و کوریا (2015)، مقیاس دلبستگی بزرگسالان کولینز و رید (۱۹۹۰) و مقیاس احساس تنهایی دیتوماسو و همکاران (2004) استفاده شد. داده ها با ضریب همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد مسیرهای مستقیم این پژوهش سبک های دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا به جز سبک دلبستگی ایمن ادراک شده بر نوموفوبیا معنادار شدند. همچنین نتایج تحلیل عامل تاییدی اصلاح شده نشان می دهد (001/0=P، 626/0 =F) همچنین نتایج حاکی از برازش خوب مدل اندازه گیری با داده هاست؛ و تمامی متغیرهای مشاهده شده دارای بار عاملی بالاتر از 3/0 بودند. در بخش دیگر نتایج مربوط به مسیرهای مستقیم، سبک های دلبستگی بر احساس تنهایی معنادار شدند. همچنین تمامی مسیرهای غیرمستقیم سبک های دلبستگی از طریق نقش واسطه ای احساس تنهایی بر نوموفوبیا معنادار بود. همچنین یافته ها نشان می دهد سبک های دلبستگی و احساس تنهایی می توانند 54 درصد از تغییرات نوموفوبیا را پیش بینی می کند ضریب تعیین متغیر احساس تنهایی برابر 38 درصد در حد متوسط تا قوی می باشد. نتیجه گیری: لذا متغییر های سبک های دلبستگی ادراک شده پیش بینی کننده های نوموفوبیا در نوجوانان می باشند
اثر بخشی درمان مبتنی بر شفقت بر برخی از نشانه های روان شناختی و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان: کارآزمایی بالینی تصادفی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف سرطان یک بیماری مزمن و تهدیدکننده زندگی است. بیش از 50 درصد از بیماران مبتلا به سرطان، از برخی اختلالات روانی رنج می برند. شفقت به خود و فراتر از آن، درمان مبتنی بر شفقت، رویکردی نسبتاً جدید در روانشناسی است. هدف از پژوهش حاضر، اثربخشی درمان مبتنی به شفقت بر برخی از نشانه های روان شناختی و کیفیت زندگی بیماران مبتلابه سرطان است. مواد و روش ها این پژوهش یک کارآزمایی بالینی تصادفی با طرح پیش آزمون-پس آزمون است. جامعه آماری پژوهش، تمامی بیماران مبتلا به سرطان مراجعه کننده به بخش شیمی درمانی بیمارستان امام خمینی شهر تهران بودند که 30 نفر از آن ها به عنوان نمونه به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و با گمارش تصادفی به صورت مساوی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش در 8 جلسه 2 ساعته گروه درمانی مبتنی بر شفقت شرکت کردند. گروه کنترل هیچ نوع مداخله روان درمانی دریافت نکرد. کلیه آزمودنی ها در دو مرحله شروع مداخله و جلسه پایانی مداخله بعد از اتمام جلسات درمان به پرسش نامه های شفقت به خود نف، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس و کیفیت زندگی مخصوص بیماران مبتلا به سرطان پاسخ دادند. تجزیه وتحلیل داده ها بااستفاده از تحلیل واریانس چندمتغیره (مانکووا) و تحلیل واریانس تک متغیره (آنکووا) در نرم افزار SPSS نسخه 23 انجام شد. یافته ها یافته های پژوهش حاضر نشان داد، اضطراب، افسردگی و استرس گروه آزمایش بعد از درمان، کاهش معنا داری یافت (P<0/01). همچنین کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان بعد از درمان، افزایش معنا داری در مقایسه با گروه کنترل پیدا کرد (P<0/01). نتیجه گیری براساس یافته های پژوهش حاضر، درمان مبتنی بر شفقت، درمان مؤثری برای علائم افسردگی، اضطراب و استرس در بیماران مبتلا به سرطان است. همچنین این درمان سبب بهبود کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان می شود.
مقایسه فاکتورهای سه گانه ماتریس های پیش رونده رنگی ریون در دو گروه از دانش آموزان با حافظه کاری دیداری-فضایی ضعیف و قوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طبقه بندی های موجود از آزمون ماتریس های پیش رونده رنگی ریون (RCPM) نشان می دهد که RCPM یک آزمون همگن نیست و فاکتورهای شناختی مختلفی در آن دخیل هستند؛ هم چنین موفقیت در RCPM از توانایی حافظه کاری تاثیر می پذیرد. بنابراین پژوهش حاضر با هدف مقایسه فاکتورهای سه گانه آزمون RCPM در دو گروه از دانش آموزان با حافظه کاری دیداری-فضایی ضعیف و قوی تلاش می کند به بررسی نقش آن در هر یک از مولفه های موجود بپردازد. این پژوهش به صورت نمونه گیری در دسترس تعداد 150 دانش آموز دختر 6 تا 10 ساله را مورد ارزیابی قرار داد. ابتدا از همه شرکت کنندگان آزمون RCPM به عمل آمد و فاکتورهای سه گانه آزمون برای هر نفر محاسبه شد. سپس آزمودنی ها با توجه به آزمون فراخنای مکعب های کرسی به دو گروه با حافظه کاری دیداری-فضایی ضعیف و قوی تقسیم شدند. یافته ها نشان دادند که تفاوت در دو عامل الف و ب آزمون RCPM در دو گروه با حافظه کاری دیداری-فضایی قوی و ضعیف از نظر آماری معنادار است. یافته ها موجود در تناسب با بررسی ادبیات نشان می دهد که تفاوت در حافظه کاری دیداری-فضایی می تواند موفقیت را در عوامل اول (شامل شباهت) و دوم (اصول گشتالت) توضیح دهد. با این حال، بررسی عامل سوم (شامل استدلال عینی و انتزاعی) نتایج متناقضی در تحقیقات قبلی به همراه داشته است. پیشنهاد می شود در پژوهش های آینده ارتباط فاکتور های آزمون RCPM با عملکردهای شناختی دیگر بررسی و نقش جنسیت و سن در نظر گرفته شود.
Child-Teacher Relationship Quality, Homework Problems, Behavior Problems, and Social Adjustment in Students with Learning Disability: A Path analysis(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Child-teacher relationship is one of the determinants of students’ behaviors, especially those with specific problems, which in turn can be affected by other factors. The present study was conducted to investigate the mediating role of homework problems in child-teacher relationship, behavior problems, and social adjustment amongst students with learning disability. Among the elementary students with learning disability referred to the learning disability education centers affiliated to Yazd Education Organization, Iran, 231 ones were selected randomly. The data were gathered using the Student-Teacher Relationship Scale, Teacher-Child Rating Scale, and Homework Problems Checklist and were then analyzed by Path analysis. The findings showed that homework problems were positively correlated to child-teacher conflict and negatively associated with child-teacher closeness among Learning Disabled (LD) students. Overall, the child-teacher relationship affected homework problems, eventually leading to behavioral or social adjustment problems. In other words, homework problems played a mediating role in the relationship between the quality of child-teacher relationship and LD students’ behavioral problems and social adjustment. Hence, improving the child-teacher relationship can reduce homework problems and, as a result, promote social adjustment among LD students.
نقش میانجی بهزیستی روان شناختی در رابطه بین ذهن آگاهی و خردمندی در مدافعان سلامت مبارز با بحران کرونا ویروس ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۳۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
163 - 182
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف بررسی نقش میانجی بهزیستی روان شناختی در رابطه بین ذهن آگاهی و خردمندی در مدافعان سلامت مبارز با بحران کروناویروس اجرا گردیده است. این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان بخش مراقبت از بیماران مبتلا به کرونا در سه شهرستان کرمان، بم و جیرفت بودند که طی آذر تا دی ماه سال 1399مشغول به کار بودند. به دلیل شرایط حاد محدودیت های کرونایی به کارکنان در دسترس بخش مراقبت از بیماران کرونایی تعداد 130 نفر (شامل 82 زن و 48 مرد) بین سنین 27 تا 45 سال بابه بطور متوسط بیش از 8 سال سابقه به عنوان نمونه به صورت در دسترس انتخاب شدند. داده ها به وسیله پرسشنامه ذهن آگاهی کنتاکی، پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف و مقیاس خردمندی آردلت به دست آمده است. داده های به دست آمده از 130 پرسشنامه با استفاده از روش مدل سازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی در نرم افزار Smart-PLS3 تجزیه وتحلیل شد. طبق نتایج به دست آمده بهزیستی روانشناختی (04/0p< ،35/0β=) و ذهن آگاهی (02/0p< ،22/0β=) رابطه مستقیمی با خردمندی داشت و ذهن آگاهی نیز تأثیر مستقیمی بر بهزیستی روان شناختی دارد (001/0p< ،23/0β=). نقش میانجی گر بهزیستی روان شناختی در رابطه بین ذهن آگاهی و خردمندی نیز تأیید شد (03/0p<). در مجموع، نتایج نشان داد که تقویت ذهن آگاهی مدافعان سلامت با استفاده از بهزیستی روان شناختی باعث بهبود خردمندی آنان می شود؛ بنابراین با توجه به شیوع اختلالات روانی در هنگام همه گیری بیماری های نوظهور فاقد درمان قطعی مانند کووید-19، مداخلات روان شناختی مانند آموزش برنامه مبتنی بر ذهن آگاهی باعث رفتارهای آگاهانه و پاسخ های خردمندانه مدافعان سلامت می شود.
مروری بر ترس از موفقیت زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۳۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
333 - 354
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی مفهوم ترس از موفقیت و علل و عوامل تاثیرگذار بر این پدیده به ویژه در زنان است. از آنجا که زنان نیمی از جمعیت جهان را تشکیل می دهند، پرداختن به نقش آنها در فرآیند توسعه جامعه اهمیت عمده ای دارد. نگاهی به تاریخچه مساله جایگاه زنان نشان می دهد که زن و مرد نقش های متفاوتی در جامعه و گروه های اجتماعی ایفا کرده و جایگاه های متفاوتی به لحاظ قدرت و منزلت اشغال می کنند، ولی نه صرفا به خاطر تفاوت های زیست شناختی، بلکه تحت تأثیر عوامل تاریخی، اقتصادی و فرهنگی، که آن چنان قوی و هماهنگ عمل می کنند که به راحتی می توانند موقعیت ترس از موفقیت زنان را تولید کنند. از میان عللی که سبب ساز عدم پیشرفت فرد می باشد، ترس از موفقیت آمار چشم گیری به خود اختصاص داده است که توجه به آن خالی از لطف نیست. این مفهوم برای اولین بار توسط Matina Horner (1972) معرفی شد. به باور وی ترس از موفقیت بیشتر مختص زنان و ناشی از برداشت آن ها از پیامدهای منفی موفقیت آنها در حوزه های سنتی مردانه بوده و زنان زمانی دچار تضاد می شوند که دارای صلاحیت هایی باشند که می تواند بر خلاف نقش جنسیتی درونی شده کلیشه ای آنها باشد. لذا پژوهش حاضر ابتدا به مفهوم ترس از موفقیت و علل شکل گیری آن و سپس به عوامل فرهنگی، اجتماعی و نقش های جنسیتی به منزله عوامل موثر بر این پدیده می پردازد.
Model of Hope in Breast Cancer Patients after Surgery(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۶, Issue ۱ - Serial Number ۱۵, Winter ۲۰۲۳
55 - 68
حوزههای تخصصی:
Objective: The present study determined the fit of hope model based on spiritual health, body image, family support, and health locus of control mediated by social comparison in patients with postoperative breast cancer. Method: The sample of the study included 400 women selected using the purposive sampling method from patients with breast cancer who after surgery referred to Imam Khomeini Hospital in Tehran in the spring and summer of 2021. Data collection tools included Gibbons and Buunk's Social Comparison Orientation Scale (1993), Khodapnahi et al.'s Social Support Questionnaire (2009), Schneider Hope Scale (1991), Paloutzian and Ellison's Spiritual Well-Being Scale (1982), Cash, Winstead, and Janda's Body Image Questionnaire (1985), and Wallston et al.'s multidimensional Health Locus of control scales (1978). Results: The hope model based on spiritual health, body image, family support, and health locus of control mediated by social comparison in postoperative breast cancer patients had a good fit. Also, spiritual health (r = 0.48), body image (r = 0.46), family support (r = 0.37), and health locus of control (r = 0.23) had a direct correlation and indirect effect on the variable of hope mediated by social comparisons. Conclusion: In order to increase the hope as the inner force needed to fight breast cancer, we can improve the quality of spiritual health, positive body image, family support, source of health control, and social comparison.
اثربخشی آموزش خودمتمایزسازی بر همدلی و خودکنترلی دانش آموزان طلاق با گرایش به رفتارهای پر خطر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۰
75 - 83
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش خودمتمایزسازی بر همدلی و خودکنترلی دانش آموزان طلاق با گرایش به رفتارهای پرخطر انجام شد. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی (با گروه آزمایش و گواه) با طرح سه مرحله ای (پیش آزمون- پس آزمون-پیگیری) و مرحله پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان طلاق با گرایش به رفتارهای پرخطر بود که در دوره اول و دوم متوسطه در سال تحصیلی 1401-1400 در شهر بندرعباس مشغول به تحصیل بودند. در این پژوهش تعداد 35 دانش آموز طلاق با گرایش به رفتارهای پرخطر با روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند انتخاب و با شیوه تصادفی در گروه های آزمایش و گواه جایدهی شدند (18 دانش آموز در گروه آزمایش و 17 دانش آموز در گروه گواه). دانش آموزان در گروه آزمایش آموزش خودمتمایزسازی را طی ده هفته در 10 جلسه 75 دقیقه ای دریافت نمودند. در این پژوهش از پرسشنامه گرایش به رفتارهای پرخطر، پرسشنامه همدلی و پرسشنامه خودکنترلی استفاده شد. داده های حاصل با تحلیل واریانس آمیخته با استفاده از نرم افزار آماری SPSS23 تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که آموزش خودمتمایزسازی بر همدلی (0001>P؛ 57/0=Eta؛ 38/43=F) و خودکنترلی (0001>P؛ 53/0=Eta؛ 32/37=F) دانش آموزان طلاق با گرایش به رفتارهای پرخطر تأثیر معنادار دارد. بر اساس یافته های پژوهش می توان چنین نتیجه گرفت که آموزش خودمتمایزسازی با بهره گیری از فنونی همانند متمایز ساختن باورهای منطقی و غیرمنطقی، مجهز ساختن اعضا به مهارت های خاص ارتباطی و پذیرفتن مسئولیت می تواند به عنوان یک روش کارآمد جهت بهبود همدلی و خودکنترلی دانش آموزان طلاق با گرایش به رفتارهای پرخطر مورد استفاده قرار گیرد.
بررسی رابطه بین سواد رسانه ای و اطلاعاتی معلمان و نگرش آنها به آموزش وب محور با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در دوران کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
15 - 28
حوزههای تخصصی:
مقدمه: با همه گیری کُوید 19 مراکز آموزشی ناگزیر به استفاده از آموزش وب محور شدند که نگرش معلمان به این نوع از آموزش و برخورداری آنها از سواد رسانه ای و اطلاعاتی از جمله الزامات آموزش و پرورش برای تحقق پیشرفت دانش آموزان می باشد. لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین سواد رسانه ای و اطلاعاتی معلمان و نگرش آنها به آموزش وب محور با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در دوران کرونا انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل همه دانش آموزان پسر ابتدایی دور دوم شهرستان رباط کریم (تعداد1280 نفر) و معلمان ناحیه یک (تعداد730 نفر) که جهت تعیین تعداد نمونه با استفاده از فرمول کوکران 294 دانش آموز و 332 معلم انتخاب شدند که با توجه به شیوع کرونا و عدم دسترسی به همه افراد نمونه از روش نمونه گیری در دسترس استفاده گردید. پرسشنامه سواد رسانه ای یزدانی (1391)، پرسشنامه نگرش به آموزش وب محور وطن پرست و همکاران (1395)، پرسشنامه پیشرفت تحصیلی فام و تیلور (1990) در این پژوهش استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل نشان داد که بین سواد رسانه ای و اطلاعاتی معلمان به آموزش وب محور با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان با ضریب همبستگی 352/0 رابطه وجود دارد. همچنین بین نیاز اطلاعاتی معلمان با ضریب 626 /0، مکان یابی اطلاعات معلمان با ضریب 157/0، ارزشیابی اطلاعات معلمان با ضریب 266/0، سازماندهی از اطلاعات معلمان با ضریب 230/0، تبادل اطلاعات معلمان با ضریب213/0، علاقه به کار کردن در محیط مجازی معلمان با ضریب 214/0، اضطراب به کار کردن در محیط مجازی معلمان با ضریب 171/0- و بین اهمیت آموزش مجازی معلمان ضریب 133/0 با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در دوران کرونا در سال 1400 همبستگی مثبت وجود دارد. نتیجه گیری: براساس یافته ها می توان نتیجه گیری کرد که افزایش سواد رسانه ای و اطلاعاتی معلمان و نگرش آن ها به آموزش مبتنی بر وب منجر به پیشرفت تحصیلی دانش آموزان می شود.
رابطه عمل به باورهای دینی با شادکامی در بین دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی سمنان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
20-32
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: شادکامی یکی از هیجان های مثبت در وجود آدمی است که بر اندیشه، احساس و رفتار او تأثیر می گذارد و رابطه تنگاتنگی با باورهای دینی دارد. پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه بین عمل به باورهای دینی و شادکامی در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی سمنان صورت گرفته است. روش کار: این پژوهش توصیفی-تحلیلی و از نوع همبستگی است که به صورت مقطعی انجام شده است. جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی سمنان و حجم نمونه بر اساس نمونه گیری چندمرحله ای تصادفی 390 دانشجو به صورت داوطلبانه بود. متغیّرهای اصلی عمل به باورهای دینی و شادکامی و ابزار اندازه گیری دو پرسش نامه روان سنجی شده معبد و آکسفورد بود. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: تحلیل داده ها نشان می دهد که مقدار همبستگی باورهای دینی با شادکامی 26/0 بود (001/0>P). بنابراین، بین شادکامی و عمل به باورهای دینی ارتباط مثبت و معناداری وجود داشت و میزان ارتباط جزئی باورهای دینی و شادکامی برحسب تحصیلات مادر تنها در مادران دارای تحصیلات دیپلم و فوق لیسانس به بالاتر معنادار بود. نتیجه گیری: با توجه به رابطه مثبت بین عمل به باورهای دینی و شادکامی، توصیه می شود که مدیران دانشگاه برنامه ریزی مناسبی برای تحکیم باورهای دینی و انجام فرایض دینی انجام دهند. این عمل با افزایش شادکامی آنان می تواند نقش مهمی در افزایش امید و ارتقای فعالیت های علمی داشته باشد.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر سطوح خودانتقادی و افکار خودکشی در نوجوانان دارای خودزنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
23 - 37
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر سطوح خودانتقادی و افکار خودکشی در نوجوانان دارای خودزنی صورت گرفت. روش پژوهش نیمه آزمایشی بود که با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل نوجوانان پسر در دامنه سنی 13 تا 18 ساله شهر اردبیل در نیمه دوم سال 1400 بود. نمونه پژوهش شامل 30 نوجوان بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و در 2 گروه درمان پذیرش و تعهد (15 نوجوان) و گروه کنترل (15 نوجوان) به صورت تصادفی جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس سطوح خودانتقادی تامپسون و زوروف و پرسشنامه افکار خودکشی بک استفاده شد. برای گروه آزمایش هشت جلسه 90 دقیقه ای درمان پذیرش و تعهد ارائه شد. تجزیه و تحلیل داده ها با آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری صورت گرفت. نتایج نشان داد درمان پذیرش و تعهد بر کاهش خودانتقادی مقایسه ای، خودانتقادی درونی و افکار خودکشی نوجوانان دارای خودزنی تأثیرگذار است. براین اساس درمان پذیرش و تعهد می تواند میزان سطوح خودانتقادی و افکار خودکشی در نوجوانان دارای خودزنی را کاهش دهد. بنابراین مشاوران و درمانگران می توانند از روش درمانی مذکور برای کاهش سطوح خودانتقادی و افکار خودکشی نوجوانان استفاده کنند.
بررسی رابطه سبک تدریس اساتید با انگیزه و درگیری تحصیلی دانشجویان در محیط یادگیری آنلاین با نقش میانجی سبک های مشارکت در یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کیفیت سبک تدریس و تطبیق آن با سبک های یادگیری در محیط یادگیری آنلاین(برخط)، نقش بسزایی در افزایش سطح انگیزه و درگیری در فعالیت های آموزشی فراگیران در این نوع محیط یادگیری داشته است. پژوهش حاضر به روش توصیفی از نوع طرح های همبستگی انجام شد.نمونه پژوهش شامل100نفرازاساتید و502نفراز دانشجویان معرفی شده از سمت آنان در پردیس های دانشگاه فرهنگیان استان اصفهان بود.ابزار مورد استفاده پرسشنامه های سبک تدریس گراشا و ریچمن،انگیزه تحصیلی هارتر،درگیری تحصیلی خالقی نژاد و سبک یادگیری گراشا و ریچمن بود.نتایج نشان داد که بین سبک تدریس استاد با انگیزه تحصیلی رابطه معناداری وجود دارد. بین سبک تدریس استاد و درگیری تحصیلی رابطه معناداری مشاهده نشد.سبک تدریس از طریق سبک یادگیری بر روی انگیزه تحصیلی و درگیری تحصیلی اثرگذار است.اگر چه این اثر غیر مستقیم معنادار است اما رابطه بین سبک های تدریس با سبک های یادگیری ضعیف بوده و رابطه بین سبک های یادگیری و انگیزه تحصیلی و سبک های یادگیری با درگیری تحصیلی است که اهمیت بیشتری در پیش بینی دارد.همچنین سبک های یادگیری با انگیزه تحصیلی و درگیری تحصیلی دانشجویان درمحیط یادگیری آنلاین رابطه قوی ای دارد. هدف مطالعه حاضربررسی رابطه سبک تدریس اساتید با انگیزه و درگیری تحصیلی دانشجویان در محیط یادگیری آنلاین با نقش میانجی سبک های مشارکت در یادگیری بود.
مقایسه اثربخشی برنامه فرزندپروری ذهن آگاهانه همراه با آموزش مدیریت والدین با فرزندپروری ذهن آگاهانه و مدیریت والدین به تنهایی بر راهبردهای مقابله ای و رضایت زناشویی در مادران کودکان پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ ویژه نامه ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۷) مجموعه مقالات حوزه خانواده و فرزند
425 - 448
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی برنامه آموزش فرزندپروری ذهن آگاهانه همراه با آموزش مدیریت والدین (آموزش ترکیبی) با آموزش فرزندپروری ذهن آگاهانه و آموزش مدیریت والدین به تنهایی، بر راهبردهای مقابله ای و رضایت زناشویی در مادران کودکان پیش دبستانی انجام شد. روش پژوهش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل کلیه مادران کودکان پیش دبستانی شهر کاشمر در سال 1399-1400 بود که از این جامعه تعداد 120 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و در چهار گروه 30 نفره به صورت تصادفی گمارده شدند که گروه اول برنامه ی آموزشی فرزندپروری ذهن آگاهانه و گروه دوم برنامه ی آموزش مدیریت والدین را طی 8 جلسه 120 تا 150 دقیقه ای هفتگی، و گروه سوم آزمایشی بسته ی آموزش ترکیبی را طی 16 جلسه 150 دقیقه ای دو روز در هفته دریافت نمودند. گروه گواه برنامه ای دریافت نکرد و در لیست انتظار قرار گرفت. همه افراد در هر سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری پرسشنامه های رضایت زناشویی انریچ (1989) و راهبردهای مقابله ای لازاروس و فولکمن (1984) را تکمیل کردند. در نهایت داده ها به روش های تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر با کمک نرم افزار SPSSV19 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد هیچکدام از روش های آموزشی باعث اثربخشی در رضایت زناشویی نشد (08/0 =F و 98/0=P). این در حالی بود که در دو راهبرد مسأله محور (14/8 =F و 0001/0 = P) و هیجان محور (97/6 =F و 001/0= P) این میزان معنی دار بود. به این معنی که در مراحل پس آزمون و پیگیری آموزش ترکیبی از دو آموزش مدیریت والدین و فرزندپروری ذهن آگاهانه مؤثرتر بود. نتیجه گیری: یافته های پژوهش بیان گر این است که آموزش ترکیبی فرزندپروری ذهن آگاهانه و آموزش مدیریت والدین می تواند باعث کاهش راهبردهای هیجان محور و افزایش راهبردهای مسأله محور شود، امّا در رضایت زناشویی تأثیری ندارد، لذا آگاهی والدین، معلمان، مشاوران، روانشناسان و سایر متخصصان از این آموزش ها می تواند کمک کننده باشد.
الگوی «اراده متعالی انسان» و نقش آن در شکل گیری شخصیت از منظر قرآن کریم؛ یک تحلیل کیفی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۶۳)
99 - 114
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش واکاوی مفهوم اراده انسان براساس آیات قرآن کریم و ارائه الگوی اراده متعالی انسان مبتنی بر روش تجزیه و تحلیل مضمون (Thematic Analiysis) و بررسی نقش اراده در تعالی شخصیت انسان است. با استفاده از روش مزبور، براساس نسخه براون و کلارک (2006) مفهوم اراده انسان در قرآن واکاوی و رمزگذاری شد و بر مبنای رمزهای به دست آمده، الگوی اراده متعالی انسان ارائه گردید. موضوعات به دست آمده عبارتند از: افراد دارای اراده، رابطه اراده خدا و اراده انسان، متعلق اراده خداوند، متعلق اراده انسان و اسباب تعالی اراده انسان. با تحلیل داده های به دست آمده و معلوم ساختن جایگاه هریک از آنها نسبت به یکدیگر، الگوی اراده تعالی بخش شخصیت با رویکرد قرآنی حاصل شد.
نقش واسطه ای پرخاشگری در ارتباط بین خودشیفتگی و جامعه پسندی: مدلی واریانس محور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: داشتن جامعه سالم در گرو رفتار جامعه پسند افراد آن است بنابراین درک عوامل مؤثر بر این رفتارها حائز اهمیت است. پژوهش حاضر با هدف بررسی مدل واریانس محور نقش واسطه ای پرخاشگری در ارتباط بین خودشیفتگی و جامعه پسندی در دانشجویان انجام شد.روش: طرح پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل 7589 دانشجوی دانشگاه آزاد اسلامی در سال 1402 بود که تعداد 341 نفر به روش نمونه گیری ترکیبی (مرحله اول تصادفی خوشه ای و مرحله دوم دردسترس) در پژوهش شرکت کردند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های خودشیفتگی (راسکین و تری، 1988)، پرخاشگری (زاهدی فر، 1379) و مجموعه شخصیت جامعه پسند (پنر، 2002) استفاده شد. تحلیل داده ها در چارچوب مدل سازی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار PLS 3 انجام شد.یافته ها: نتایج نشان داد که مدل کلی پژوهش، به صورت مطلوبی با داده ها برازش دارد. در بررسی یافته ها مشخص شد اثر مستقیم خودشیفتگی بر پرخاشگری و اثر مستقیم پرخاشگری بر شخصیت جامعه پسند (0/01≤P) و اثر غیرمستقیم خودشیفتگی بر جامعه پسندی معنی دار می باشد (0/05≤P).نتیجه گیری: نتایج پیامدهایی برای مفهوم سازی خودشیفتگی، اهمیت نقش واسطه ای پرخاشگری و بهبود درک شخصیت جامعه-پسند دارد. لذا، با توجه به تأیید نقش واسطه ای پرخاشگری در ارتباط بین خودشیفتگی و جامعه پسندی می توان برای کاهش خودشیفتگی و افزایش جامعه پسندی در دانشجویان برنامه هایی برای آموزش و کاهش پرخاشگری آنان مدنظر قرار داد.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت و درمان فعال سازی رفتاری بر استرس ادراک شده و خودکارآمدی زنان مبتلا به سرطان سینه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ بهار (اردیبهشت) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۲
۴۲۰-۴۰۹
حوزههای تخصصی:
زمینه: یکی از انواع سرطان های شایع در جهان، سرطان سینه در زنان است که اثرات منفی بسیاری بر وضعیت جسمانی و روانی زنان بر جای می گذارد. مداخلات روانشناختی به دلیل ماهیت روانی سرطان سینه، کانون تمرکز برخی مطالعات بوده اند. به نظر می رسد توجه بیشتر به مداخلات روانشناختی جهت کاهش مشکلات روانی زنان مبتلا به سرطان سینه ضروری است. هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت و درمان فعال سازی رفتاری بر استرس ادراک شده و خودکارآمدی زنان مبتلا به سرطان سینه بود. روش: طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی، از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه و پییگیری دو ماهه بود. 45 نفر از زنان مبتلا به سرطان سینه در شهر گرگان در طی سال های 1401-1400 با روش نمونه گیری تصادفی ساده در سه گروه درمان مبتنی بر شفقت، درمان فعال سازی رفتاری و گروه گواه قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های استرس ادراک شده (کوهن و همکاران، 1983) و خودکارآمدی (شرر و همکاران، 1982) استفاده شد و شرکت کنندگان در گروه های آزمایش، تحت مداخلات درمان مبتنی بر شفقت (گیلبرت، 2006) و درمان فعال سازی رفتاری (دیمیدچیان و همکاران، 2006) در 8 جلسه 90 دقیقه ای قرار گرفتند. همچنین داده ها با روش تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر و با کمک نرم افزار Spss19 تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد هر دو درمان مبتنی بر شفقت و فعال سازی رفتاری بر استرس ادراک شده و خودکارآمدی زنان مبتلا به سرطان سینه مؤثر بوده است (0/05 >p). همچنین نتایج نشان داد، درمان فعال سازی رفتاری نسبت به درمان مبتنی بر شفقت اثربخشی بیشتری داشته و در مرحله پیگیری نیز این میزان معناداری پایدار بود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت مداخلات مبتنی بر شفقت و فعال سازی رفتاری اثربخشی بالایی در بهبود خودکارآمدی و کاهش استرس ادراک شده داشتند. لذا نتایج این مطالعه می تواند به درمانگران، روانشناسان و سیاست گذاران حوزه سلامت و بهداشت روان کمک کند.
الگوی ساختاری پیش بینی ناگویی هیجانی براساس طرحواره های سازش نایافته اولیه با میانجی گری خودافشایی هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ بهار (خرداد) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۳
۵۵۶-۵۳۹
حوزههای تخصصی:
زمینه: ناگویی هیجانی به معنای ناتوانی در پردازش شناختی اطلاعات و نظم جویی هیجانی است که با ناتوانی بالینی در شناسایی احساسات تجربه شده توسط خود یا دیگران مشخص می شود. ناگویی هیجانی همسران یکی از عوامل مؤثر بر ناسازگاری و تعامل زوجین است که بر روی تعامل و سازگاری ایشان تأثیر منفی می گذارد، اما در زمینه پیش بینی این طرحواره ها در جامعه مورد نظر شکاف تحقیقاتی وجود دارد فلذا در این تحقیق بر پیش بینی ناگویی هیجانی براساس طرحواره های ناسازگار اولیه در افراد متأهل پرداخته می شود. هدف: هدف از پژوهش حاضر ارائه الگوی ساختاری پیش بینی ناگویی هیجانی براساس طرحواره های ناسازگار اولیه با میانجی گری خودافشایی هیجانی بود. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی به شیوه معادلات ساختاری است. جامعه پژوهش کلیه زنان متأهل مراجعه کننده به کلینیک های مشاوره و مددکاری شهرستان رباط کریم جهت طلاق توافقی در سال 1398 بود که تعداد 200 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. به منظور جمع آوری اطلاعات از مقیاس فارسی ناگویی هیجانی تورنتو (بشارت، 2007)، مقیاس طرحواره های ناسازگار اولیه، فرم کوتاه یانگ (2003) و مقیاس خودافشایی هیجانی (اسنل، 2001)، استفاده شده است. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش های آماری توصیفی و و همچنین معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که خودافشایی هیجانی در رابطه بین ناگویی هیجانی و طرحواره های سازش نایافته اولیه نقش واسطه ای ایفا می کند (0/05 >p) و میان ناگویی هیجانی و طرحواره های سازش نایافته اولیه با در نظر گرفتن خودافشایی هیجانی به عنوان عامل واسطه ای، رابطه غیرمستقیم وجود دارد. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که بین طرحواره های ناسازگار اولیه و ناگویی هیجانی ارتباط مستقیم و معنادار وجود دارد به نحوی که از بین متغیر طرحواره های ناسازگار اولیه متغیرهای محرومیت هیجانی، نقص/شرم، وابستگی/بی کفایتی، ایثارگری و استحقاق/بزرگ منشی، متغیر ناگویی هیجانی را پیش بینی کرده و از بین متغیرهای پردازش هیجانی، متغیر هیجانات تضعیف و سرکوب شده، ناگویی هیجانی را پیش بینی می کنند و بطور کلی ناگویی هیجانی در زوجین را می توان براساس متغیرهای مذکور پیش بینی کرد. بنابراین، در برنامه های پیشگیری و درمانی باید به این عوامل توجه شود.