فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۹٬۷۰۱ تا ۱۹٬۷۲۰ مورد از کل ۳۵٬۵۳۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
هر دو گروه آزمایش در تنظیم هیجان از گ هدف: تنظیم هیجان برای داشتن ارتباطات زناشویی و خانوادگی موثر ضروری است. این پژوهش به هدف بررسی اثربخشی زوج درمانی گاتمن (GCT) وزوج درمانی هیجان محور (EFCT) بر تنظیم هیجان زوجین انجام شد. روش: روش پژوهش شبه آزمایشی واز نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. نمونه شامل 36 زوج بود که از بین زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر شاهرود انتخاب شدند. نمونه بر اساس نمره پایین تر از میانگین در مقیاس سازگاری زناشویی اسپانیر (1976) همتا شدند و در دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل هرکدام 12 زوج گمارده شدند. یک گروه آزمایش 10 هفته زوج درمانی گاتمن و گروه آزمایشی دیگر 9 هفته زوج درمانی هیجان محور را دریافت کردند. برای گروه کنترل هیچ مداخله ای ارائه نشد. شرکت کنندگان قبل و بعد از اجرای مداخله، پرسشنامه دشواری تنظیم هیجان گرتز و رومر (2004) را تکمیل کردند. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که تغییرات در همه مولفه های مقیاس دشواری تنظیم هیجان در هر دو گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل معنادار بوده اند و هر دو روش درمانی موجب تنظیم هیجان موثرتر در زوجین شده اند. همچنین مقایسه دو روش درمانی با هم نشان داد که روش زوج درمانی هیجان محور در مقایسه با روش گاتمن، کارآمدی بیشتری در زمینه چهار مؤلفه دشواری تنظیم هیجانی شامل عدم پذیرش هیجان های منفی، دشواری در انجام رفتارهدفمند، دشواری در کنترل رفتارهای تکانشی و فقدان آگاهی هیجانی داشته است.
طراحی چارچوب برنامه درسی علوم تجربی مبتنی بر پرورش خلاقیت در دوره اول ابتدایی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
خلاقیت و فرآیند روبه رشد آن در عصر حاضر، توجه پژوهشگران و برنامه ریزان آموزشی را به تحلیل و بررسی خلاقیت از دید آموزشی جلب کرده است. نظام های آموزشی، با توجه به برنامه ها، اهداف، محتوا و امکانات آموزشی خود، نقش موثری در فعال سازی یا تضعیف نوانایی خلاقیت در افراد دارند.با توجه به آنچه گفته شد، هدف از انجام پژوهش حاضر طراحی چارچوب برنامه درسی علوم تجربی مبتنی بر پرورش خلاقیت در دوره اول ابتدایی می باشد. روش ها: پژوهش حاضر با توجه به هدف در زمره پژوهش های کاربردی و از نظر رویکرد پژوهش؛ کیفی است و از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شد. جامعه این پژوهش در مرحله کیفی، شامل منابع و اسناد و مدارک چاپی و الکترونیکی موجود (اعم از داخلی و خارجی) و نیز شامل متخصصان برنامه درسی و کارشناسان آموزش و پرورش ابتدایی آشنا با موضوع خلاقیت و آموزش علوم تجربی دارای مدرک کارشناسی ارشد و بالاتر بوده است. نتیجه گیری: نتایج حاصل از پژوهش حاضر بیانگر این مهم است که مسأله تربیت کودکان و پرورش استعدادهای فطری آنان از مسایل بسیار مهمی است که باید مورد توجه متولیان آموزش و پرورش قرار گیرد و برنامه ریزان درسی باید شرایط و بستر تجلی خلاقیت را در برنامه های درسی دوره ابتدایی و ازجمله در برنامه درسی علوم تجربی فراهم آورند تا دانش آموزان به تدریج مفاهیم اساسی علوم تجربی را که تعاملی انکار ناپذیر با فلسفه، باورها و ارزش های پذیرفته شده فرد و جامعه دارد. این مهم توجه به ابعاد گوناگونی از برنامه درسی خلاق (اهدف، محتوا، راهبردهای یاددهی-یادگیری، مواد و منابع، فعالیت های یادگیری فراگیران، روش های ارزشیابی، گروه بندی فراگیران، زمان و فضا) را یادآور می شود.
اثربخشی درمان وجودگرایی معنویت محور و معنویت درمانی اسلامی بر سرمایه عاطفی در زنان سالمند(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تعداد و تنوع استرس هایی که افراد در دوران سالمندی با آن روبرو می شوند، توجه به مقوله سلامت روان و به خصوص سرمایه عاطفی را در دوره سالمندی به یک ضرورت تبدیل کرده است. این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمان وجودگرایی معنویت محور و معنویت درمانی اسلامی بر سرمایه عاطفی در زنان سالمند انجام شد. مواد و روش ها: این مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با پیگیری دوماهه بود. نمونه پژوهش شامل ۳۶ نفر از زنان سالمند تحت پوشش مراکز خدمات جامع سلامت شهر اصفهان بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل (هر گروه ۱۲ نفر) گمارده شدند. گروه های آزمایش تحت درمان وجودگرایی معنویت محور و معنویت درمانی اسلامی قرار گرفتند. از پرسشنامه سرمایه عاطفی به عنوان ابزار پژوهش استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS نسخه ۲۴ و آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که درمان وجودگرایی معنویت محور و معنویت درمانی اسلامی بر افزایش سرمایه عاطفی تأثیر معنادار داشته است. نتیجه گیری : درمان وجودگرایی معنویت محور دو روش درمانی مناسب جهت افزایش سرمایه عاطفی زنان سالمند هستند. آن ها با شرکت در جلسات گروهی این دو درمان این آگاهی را کسب می کنند که می توان در هر پیشامدی معنی و هدفی یافت.
تأثیر روان درمانی مثبت گرا بر بهزیستی روانی و سخت رویی روان شناختی مادران کودکان با نیازهای ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: حضور یک کودک دارای ناتوانی یا بیماری، برای والدین و به خصوص مادران بسیار تنش آور است، زیرا که آنها تنیدگی، احساس گناه، و خستگی بیشتری را تجربه می کنند. تحقیق حاضر با هدف بررسی تأثیر روان درمانی مثبت گرا در افزایش بهزیستی روانی و سخت رویی روان شناختی مادران دارای کودک با نیازهای ویژه انجام گرفت. روش: این مطالعه از نوع نیمه آزمایشی و طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه ناهمسان بود. جامعه مورد مطالعه را مادران با کودکان با نیازهای ویژه شهرستان رودسر در سال 1396 تشکیل داده بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، تعداد 30 نفر انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گروه گواه جایدهی شدند. هر دو گروه قبل از اجرای آموزش، مقیاس های بهزیستی (ریف، 1989) و سخت رویی روان شناختی (کوباسا، 1986) را تکمیل کردند. گروه آزمایش طی 10 جلسه 90 دقیقه ای تحت روان درمانی ثبت گرا قرار گرفتند اما گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها: تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد نمرات گروه آزمایش در مقایسه با نمرات گروه گواه، در متغیر بهزیستی روانی و سخت رویی روان شناختی به طور معناداری افزایش یافته است. نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر، روان درمانی مثبت گرا با ایجاد تفکرات و روان بنه های ذهنی مثبت توانسته است شاخص های سلامت روان و کیفیت زندگی را در مادران کودکان با نیازهای ویژه افزایش دهد.
نقش رگه های سرشت و منش شخصیت، نیازهای بنیادین روان شناختی و طرحواره های ناسازگار اولیه در پیش بینی آسیب پذیری به اعتیاد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف : امروزه استفاده از شبکه های اجتماعی به یک رفتار مدرن طبیعی تبدیل شده، اما شکل های آسیب زای استفاده از آن هم در دو دهه اخیر مورد توجه زیادی قرار گرفته است. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی نقش رگه های سرشت و منش شخصیت، نیازهای بنیادین روان شناختی و طرحواره های ناسازگار اولیه در پیش بینی آسیب پذیری به اعتیاد در قالب روابط ساختاری بود. مواد و روش ها: این مطالعه از نوع توصیفی- مقطعی بود و جامعه آماری آن را کلیه دانشجویان دختر و پسر مقطع کارشناسی دانشگاه فرهنگیان استان آذربایجان شرقی که در نیم سال اول سال تحصیلی 96-1395 مشغول به تحصیل بودند، تشکیل داد. با توجه به این که جامعه آماری شامل جنسیت و رشته های مختلف تحصیلی بود، روش نمونه گیری طبقه ای با انتساب بهینه در نظر گرفته شد که 280 نفر از دانشجویان را شامل شد. داده ها با استفاده از پرسش نامه سرشت و منش Cloninger (Temperament and Character Inventory یا TCI)، پرسش نامه نیازهای بنیادین روان شناختی، پرسش نامه طرحواره Young (Young Schema Questionnaire یا 75-YSQ) و پرسش نامه آسیب پذیری به اعتیاد جمع آوری گردید و با استفاده از روش های آمار توصیفی و استنباطی در نرم افزار SPSS و LISREL مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: بر اساس یافته های مدل ساختاری، رگه های سرشت و منش شخصیت، نیازهای بنیادین روان شناختی و طرحواره های ناسازگار اولیه در قالب روابط ساختاری قادر بودند آسیب پذیری به اعتیاد را در مسیرهای مختلف پیش بینی و تبیین نمایند. نتیجه گیری: به منظور بهبود وضعیت روان شناختی دانشجویان، توجه به این متغیرها طی کارآزمایی های بالینی با هدف طراحی مدل های مداخله مناسب یا اصلاح مداخله های موجود، سودمند خواهد بود.
مقایسه اثر بخشی درمان شناختی- رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد برافسردگی و علائم مثبت و منفی در بیماران اختلال دو قطبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افسردگی و علائم مثبت و منفی بیماران اختلال دو قطبی انجام پذیرفت. در این پژوهش آزمایشی، که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس به صورت پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل انجام گرفت، 36 نفر از مراجعه کنندگان به بیمارستانهای اعصاب و روان، که بر اساس ملاک های راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی، تشخیص اختلال دو قطبی دریافت می کردند به طور تصادفی به سه گروه 12 نفری تقسیم شدند. گروه اول تحت 10 جلسه درمان شناختی-رفتاری، گروه دوم تحت 12 جلسه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند و در لیست انتظار قرار گرفتند. داده ها از طریق پرسشنامه های افسردگی دوقطبی و مقیاس علائم مثبت و منفی اسکیزوفرنی جمع آوری گردید. برای تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها نشان داد درمان شناختی-رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در گروههای آزمایش باعث کاهش افسردگی و علائم مثبت و منفی شده است. در حالیکه در گروه کنترل چنین تغییری مشاهده نشد. همچنین بین درمان شناختی-رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در کاهش افسردگی، اختلاف معناداری مشاهده نشد. اما رویکرد اکت، بر تنظیم علائم مثبت و منفی اثربخشی بیشتری داشته است. بنابر نتایج این درمانها در کاهش علائم اختلال دوقطبی اثر بخشند. لذا تدوین این مداخلات درمانی در کنار دارو درمانی می تواند سبب کنترل و جلوگیری از عود علائم اختلال دوقطبی شود.
اثربخشی درمان ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس، بر تحمل پریشانی زنان مبتلا به بیماری بی اشتهایی عصبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال هشتم شهریور ۱۳۹۸ شماره ۶ (پیاپی ۳۹)
217-224
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر اختلالات خوردن، بویژه در جمعیت دختران نوجوان، شیوع بیشتری پیدا کرده است. پیامدهای آسیب زای ناشی از این اختلال و اختلالات همراه با آن قابل توجه بوده است. اختلال در فرآیندهای هیجانی همچون تحمل پریشانی از مشکلات اصلی همراه با اختلال بی اشتهایی عصبی است و لازم است مورد توجه قرار گیرد. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس بر تحمل پریشانی زنان مبتلا به بی اشتهایی عصبی است. در این پژوهش از روش پژوهشی مورد منفرد با طرح A-B با پیگیری استفاده شد. جامعه ی آماری این پژوهش شامل کلیه ی زنان مبتلا به بی اشتهایی عصبی شهر اصفهان در سال 1395 بود که از میان آن ها دو نفر به شیوه ی نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای هریک از آزمودنی ها دو جلسه ی خط پایه شش جلسه ی مداخله و دو جلسه ی پیگیری برگزار شد. مقیاس تحمل پریشانی ( DTS )، در هرجلسه، توسط آزمودنی ها پاسخ داده شد. جهت تحلیل داده ها از تحلیل دیداری، شامل تحلیل درون موقعیتی و بین موقعیتی برای هریک از متغیرهای وابسته استفاده شد. نتایج نشان داد که مداخله ی به کار رفته در این پژوهش، بر بهبود تحمل پریشانی آزمودنی ها مؤثر است (با PND 100%برای هر دو آزمودنی). بر اساس نتایج به دست آمده در این پژوهش، درمان ذهن آگاهی مبتنی بر استرس می توانند به طور ریشه ای تر مسائل جدی زیربنایی همراه با این اختلال را پوشش دهد و به عنوان یک مداخله ی مؤثر بر بعضی از ابعاد مهم سلامت روان زنان مبتلا به بی اشتهایی عصبی به کار رود.
بررسی اثر بخشی روان درمانی مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی بر کاهش نشانه های خشم مبتلایان به سوگ پیچیده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال هشتم مرداد ۱۳۹۸ شماره ۵ (پیاپی ۳۸)
241-250
حوزههای تخصصی:
سوگ یکی از همگانی ترین واکنش های انسانی است که در همه فرهنگ ها و گروه های سنی در پاسخ به انواع مختلف فقدان، به خصوص مرگ یک عزیز اتفاق می افتد. به منظور درمان علائم متعاقب سوگ روانشناسان و روانگران از روش های مختلفی سود می برند. لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی روان درمانی مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی بر کاهش نشانه های خشم مبتلایان به سوگ پیچیده انجام شد. در این پژوهش که به روش تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون وگروه کنترل با گمارش تصافی انجام شد گروه نمونه از بین کلیّه افراد مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهرستان کاشمر که بر اساس ملاک های DSM-V دارای نشانه های سوگ پیچیده تشخیص داده شدند، انتخاب شدند. از بین مراجعه کنندگان به صورت دردسترس 30 نفر (مرد زن) انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش قرار داده شدند. هر دو گروه به پرسشنامه خشم چند بعدی زیگل پاسخ دادند (پیش آزمون). سپس گروه آزمایش به مدت 8 جلسه تحت روان درمانی مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی (فریش، 2006) قرار گرفتند در حالیکه گروه کنترل در این مدت درمان قبلی خود را بدون تغییر دریافت کردند. سپس آزمودنی های هر دو گروه مورد پس آزمون قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که بعد از انجام مداخله، تفاوت معنی داری بین گروه آزمایشی و کنترل در کاهش نشانههای خشم به وجود آمده بود (01/0 < p ). با توجه به مجذور اتا بدست آمده 28 درصد از واریانس نمرات پس آزمون نشانگان خشم مربوط به تاثیر مداخله بوده است. روان درمانی مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی بر کاهش نشانه های خشم افراد مبتلا به سوگ پیچیده تاثیر مثبت دارد و می توان از این شیوه درمانی برای کمک به سلامت و بهداشت روانی افراد استفاده نمود.
آیا زندگی می تواند پوچ و بی حاصل باشد؟
حوزههای تخصصی:
بررسی نظریه ساختارگرایی با تاکید بر مسئله وحدت اشیاء از جمله انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه : تبیین وحدت اشیاء از جمله انسان. روش : استفاده از تحلیل مفهومی و استدلال فلسفی جهت بررسی نظریه ساختارگرایی و خوانش کاسلیکی از صورت گرایی ارسطویی. یافته ها : در این مقاله نشان داده ام که برخلاف دیدگاه کاسلیکی اولا وحدت اشیاء از جمله انسان نیازمند هر دو فرض ارسطو (تقسیم ناپذیری و نیازمندی شیء به عامل واحد) است ثانیا صورت را نمی توان به ساختار فروکاهید. برای این کار ابتدا دیدگاه کاسلیکی را بیان کردیم که طبق آن اگر صورت را جزء اشیاء بدانیم و همچنان از دو فرض ارسطو پیروی کنیم همچنان با اشکال تسلسل روبرو خواهیم بود لذا به نظر وی ناچاریم که از دو فرض ارسطو دست برداریم. وی با این کار راه را برای نظریه ساختارگرایی باز می کند. ما نشان داده ایم که استدلال های کاسلیکی در جهت انکار این دو فرض قابل دفاع نیست. نتیجه گیری : نظریه ساختارگرایی به طور عام و دیدگاه کاسلیکی به طور خاص تفسیر درستی از صورت ارائه نمی کند.
پیش بینی علائم هشدار دهنده نقص سیستم ایمنی از طریق شاخص های روانشناختی با میانجیگری ویژگی های شخصیتی در پرستاران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال هفتم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۲۵)
74 - 94
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف این پژوهش پیش بینی علائم هشدار دهنده نقص سیستم ایمنی از طریق سبک های دلبستگی، شوخ طبعی، سبک تبیین واسترس ادراک شده با میانجیگری منبع کنترل وتیپ شخصیتی در پرستاران انجام شده است. روش: این پژوهش از نوع همبستگی و پیش بینی است که در بین 281 نفر از پرستاران انجام شده است. آزمودنی ها از طریق نمونه گیری تصادفی انتخاب و به پرسش نامه های سبک های دلبستگی کولینز و رید، شوخ طبعی اسوباک، سبک تبیین شی یر و کارور ، منبع کنترل راتر ، استرس ادراک شده ی کوهن ، تیپ شخصیتی فریدمن و رزنمن و علائم هشدار دهنده ی سیستم ایمنی جفری مادل پاسخ دادند. داده ها با نرم افزار Amos به روش تحلیل مسیر، تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد مدل پیشنهادی برای شاخص های نام برده از برازندگی خوبی برخوردار است. سبک دلبستگی ایمن با علائم هشدار دهنده دارای همبستگی منفی (p≤0/01) و سبک دلبستگی دوسوگرا دارای همبستگی مثبت است (p≤0/01) .منبع کنترل با علائم هشداردهنده دارای همبستگی مثبت (p≤0/01) ، شوخ طبعی با علائم هشدار دهنده دارای همبستگی منفی (p≤0/01) و تیپ شخصیتی با علائم هشداردهنده دارای همبستگی مثبت (p≤0/01) است. نتیجه گیری : فعالیت سیستم ایمنی بدن به صورت مستقیم یا واسطه ای از طریق ویژگی های روانشناختی و شخصیتی قابل پیش بینی است.
میزگرد مکتب مام: مواد مخدر و جوانان
منبع:
مکتب مام ۱۳۵۱ شماره ۳۴
حوزههای تخصصی:
اثربخشی آموزش برنامه دانش و مهارت فراشناخت جاگر بر مهارت های عصب روانشناختی دانش آموزان با اختلال یادگیری خواندن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال ششم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۲۰)
17 - 30
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلال خواندن یکی از انواع رایج اختلال یادگیری است که به نقص در اکتساب مهارت های خواندن اشاره دارد. هدف این تحقیق بررسی اثربخشی رویکرد فراشناختی جاگر بر مهارت های عصب روانشناختی دانش آموزان با اختلال یادگیری خواندن بود. روش: این پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه کنترل انجام شد. به این منظور از بین دانش آموزان نارساخوان در شهر اصفهان در سال تحصیلی 97-98 با استفاده از روش نمونه گیری چند مرحله ای و با توجه به ملاک های ورود به پژوهش 30 دانش آموز انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش(15 نفر) و کنترل( 15 نفر) گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس هوشی وکسلر کودکان ویرایش چهارم و آزمون عصب روانشناختی کانرز استفاده شد. داده ها به روش تحلیل کواریانس با استفاده از spss-23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که آموزش روش فراشناختی جاگر بر بهبود عملکرد عصب روانشناختی دانش آموزان نارساخوان موثر است(p<0/01). روش آموزشی فراشناختی جاگر می تواند رویکرد درمانی موثری در جهت بهبود مهارت های عصب روانشناختی دانش آموزان نارساخوان که پیش نیاز خواندن است، باشد.
اثربخشی آموزش کاهش تنیدگی مبتنی بر ذهن آگاهی بر همدلی و همدردی نوجوانان مادرسرپرست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: کاهش تنیدگی مبتنی بر ذهن آگاهی یک برنامه گروهی است که با کمک ترکیبی از مراقبه ذهن آگاهی، آگاهی بدنی و تمرینات یوگا با هدف افزایش آگاهی انجام می شود . مطالعات متعددی اثربخشی آموزش کاهش تنیدگی مبتنی بر ذهن آگاهی را در زمینه های فردی و اجتماعی نشان داده است. اما مسئله اصلی اینست: آیا آموزش کاهش تنیدگی مبتنی بر ذهن آگاهی به نوجوانان مادرسرپرست بر همدلی و همدردی آنها مؤثر است؟ هدف: هدف پژوهش بررسی اثربخشی آموزش کاهش تنیدگی مبتنی بر ذهن آگاهی بر همدلی و همدردی در نوجوانان مادرسرپرست شهر اهواز بود. روش: پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری یک ماهه با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر مادرسرپرست مقطع متوسطه اول شهر اهواز در سال تحصیلی 1396-1397 بود. 30 دانش آموز پسر مادر سرپرست به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 15 نفر) گمارده شدند. ابزار پژوهش عبارتند از: مقیاس همدلی و همدردی در نوجوانان (ووزن، پاتروسکی و والکنبورگ، 2015) و جلسات آموزش کاهش تنیدگی مبتنی بر ذهن آگاهی (چاسکالون، 2011). یافته ها: بین عملکرد دو گروه آزمایش و کنترل در نمرات همدلی و همدردی در مرحله پس آزمون و پیگیری تفاوت معناداری وجود داشت (0/001 P< ). نتیجه گیری: می توان برای همدلی و همدردی در نوجوانان مادرسرپرست از آموزش کاهش تنیدگی مبتنی بر ذهن آگاهی بهره برد.
اعتیاد والدین، مشکلات فرزندپروری و آسیب شناسی روانی در فرزندان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خانواده اولین و مهمترین نهادی است که کودک در آن متولد شده و تربیت می یابد. بنابراین لازمه رشد سالم و طبیعی کودکان و سلامت روان آنها، پرورش در خانواده ای بهنجار و سالم است که بستر مناسبی را برای تأمین نیازهای رشدی کودک فراهم کند. هرآنچه که باعث اختلال در عملکرد خانواده شود، می تواند زمینه ساز آسیب در پرورش کودکان شده و منجر به پیامدهای منفی برای آنها شود. اعتیاد والدین یکی از این مشکلات است که کودک را در معرض خطر قرار داده و سلامت روان او را تهدید می کند. از این رو، در این مرور کوتاه قصد داریم به بررسی نقصان های والدگری که اغلب در خانواده های با مشکل سوء مصرف وجود دارد و هم چنین پیامدهای منفی ای که فرزندان والدین الکلی ممکن است با آن روبرو شوند، شامل مشکل در عملکرد تحصیلی، اختلالات درونی سازی و برونی سازی و عملکرد هیجانی و اجتماعی بپردازیم.
اثربخشی آموزش مهارت های مقابله ای با رویکرد دینی بر کاهش افسردگی زندانیان زن استان قم(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
افسردگی یکی از اختلالات روانی شایع به ویژه در میان زنان زندانی است. پژوهش حاضر با هدف شناسایی اثربخشی آموزش مهارت های مقابله ای با رویکرد دینی بر کاهش افسردگی زندانیان زن صورت گرفته است. پژوهش حاضر بر اساس روش تحقیق دو گروهی پیش آزمون و پس آزمون و جامعة آماری زنان زندان مرکزی استان قم انجام شده است. شرکت کنندگان پس از پاسخ به پرسش نامه افسردگی بک (ابزار آزمون) به دو گروه 11 نفری (آزمایش و کنترل) تقسیم شدند. در روش مداخلة پژوهش نیز به گروه آزمایش مهارت های مقابلة اسلامی توکل، ذکر خداوند، صبر، دعا و مناجات، اعتراف و توبه، نماز و امیدواری به خداوند آموزش داده شد. پس از انجام پس آزمون برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از شاخص های توصیفی و آزمون کواریانس استفاده شده است. بر طبق یافته های پژوهش می توان گفت آموزش مهارت های مقابله ای با رویکرد دینی بر کاهش افسردگی موثر است.
برای آموزش های مختلف به بچه ها عجله نکنید
حوزههای تخصصی:
مقایسه ی عزت نفس آشکار و ناآشکار در زنان متقاضی جراحی بینی با افراد عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال هشتم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۳۰)
133 - 144
حوزههای تخصصی:
مقدمه: نظریه ارتباط میان عزت نفس و عملکرد اختلال بدریخت انگاری بدن متکی بر این موضوع است که عزت نفس می تواند برای افراد، احساساتِ همراه با ایمنی در مواجهه با تهدید و استرس فراهم آورد. هدف از اجرای این پژوهش، مقایسه عزت نفس آشکار و ناآشکار در افراد متقاضی عمل جراحی بینی با افراد عادی بود. روش: پژوهش حاضر از نوع پژوهش های علی-مقایسه ای بود. جامعه پژوهش شامل کلیه زنان متقاضی عمل جراحی بینی مراجعه کننده به مراکز زیبایی شهر رشت در فصل بهار 1397و زنان عادی بود. از این جامعه به روش نمونه گیری در دسترس 70 نفر از زنان و دختران متقاضی عمل جراحی بینی و 70 زن و دختر عادی انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش مقیاس عزت نفس روزنبرگ (RSES) و مقیاس ترجیح حروف الفبای نام (IPT) بود. یافته ها: نتایج نشان دهنده آن بود که توانایی زنان متقاضی عمل جراحی بینی در عزت نفس آشکار و ناآشکار ضعیف تر از زنان عادی است. نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری نشان داد که بین زنان و دختران متقاضی جراحی بینی از لحاظ عزت نفس آشکار و ناآشکار تفاوت معنی دار وجود دارد. نتیجه گیری: پایین بودن عزت نفس در افراد می تواند یکی از علل گرایش افراد به انجام جراحی های زیبایی باشد، بنابراین با بهبود عزت نفس می توان از گرایش به جراحی های زیبایی در جامعه کاست
نقش تشخیصی امید به زندگی، خوش بینی، تاب آوری و بهزیستی روان شناختی به عنوان ابعاد روانشناسی مثبت گرا در پیش بینی ترس از ابتلا به بیماری کرونا ویروس (کووید-19)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش تشخیصی امید به زندگی، خوش بینی، تاب آوری و بهزیستی روان شناختی به عنوان ابعاد روانشناسی مثبت گرا در پیش بینی ترس از ابتلا به بیماری کرونا ویروس (کووید-19) بود. طرح پژوهش، تابع تشخیص دوگروهی بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه شهروندان کرجی از اسفند 1398 تا اردیبهشت 1399 بودند و 200 نفر به مقیاس ترس از ابتلا به بیماری کرونا ویروس (FDCS) ویسی و همکاران (1399)، امید به زندگی (ADHS) اشنایدر و همکاران (1991)، جهت گیری زندگی شی یرو، کارور و بریدگس (1994)، تاب آوری (RISC) کانر و دیویدسون (2003) و بهزیستی روان شناختی (PWS) ریف (1989) پاسخ دادند. پس ازاین مرحله افراد به دو گروه 50 نفره (50 نفر با ترس بالا و 50 نفر با ترس پایین) گروه بندی شدند. داده های گردآوری شده با آزمون تحلیل تابع تشخیصی تجزیه وتحلیل شد. نتایج نشان داد که با کمک امید به زندگی، خوش بینی، تاب آوری و بهزیستی روان شناختی می توان ترس از ابتلا به بیماری کرونا ویروس (کووید-19) را پیش بینی کرد و تحلیل ممیزی توانست با 87 درصد پیش بینی صحیح افراد را به دو گروه دارای ترس از ابتلا به بیماری کرونا ویروس پایین و بالا طبقه بندی نماید. می توان نتیجه گیری کرد عواملی همچون امید به زندگی، خوش بینی، تاب آوری و بهزیستی روان شناختی در افراد بر ترس از ابتلا به بیماری کرونا ویروس آنان تأثیرگذار است. پیشنهاد می شود درمانگران در ارائه راه کارهای کاهش ترس از ابتلا به بیماری کرونا ویروس به این عوامل توجه بیش تری مبذول نمایند.
اثربخشی طرحواره درمانی بر کیفیت زندگی دختران نوجوان دارای اختلال شخصیت مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۷)
252 - 274
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین اثربخشی طرحواره درمانی با سه روش فنون شناختی، تجربی و رفتاری بر کیفیت زندگی نوجوانان دارای اختلال شخصیت مرزی بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر طرح عاملی آزمایشی واقعی با پیش آزمون و پس آزمون همراه با مرحله پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی بیماران نوجوان دختر در بازه سنی 15 تا 17 و مبتلا به اختلال نشانگان مرزی کلینیک درمانی پیوند بخش عمومی شهر بجنورد در سال 1400-1399 بودند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده تعداد 40 نفر از آنان انتخاب و در سه گروه آزمایش فنون شناختی، تجربی و رفتاری (هر گروه 10 نفر) و یک گروه گواه (10 نفر) جایگزین شدند. گروه های آزمایش تحت بیست جلسه 90 دقیقه ای طرحواره درمانی با فنون شناختی، تجربی و رفتاری یانگ و همکاران (2003) قرار گرفتند؛ اما گروه گواه هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد و در لیست انتظار باقی ماند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه ویژگی های شخصیت مرزی کریگ و همکاران (2005) و پرسشنامه کیفیت زندگی توسط وار و شوربون (1992) بودغ داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد طرحواره درمانی با فنون سه گانه شناختی، تجربی و رفتاری در افزایش کیفیت زندگی (704/56=F، 001/0=P) و ابعاد عملکرد جسمی (950/20=F؛ 001/0=P)، محدودیت سلامت جسمانی (484/20=F؛ 001/0=P)، درد بدنی (135/21=F؛ 001/0=P)، سلامت عمومی (900/9=F؛ 001/0=P)، سرزندگی (290/8=F؛ 001/0=P)، عملکرد اجتماعی (027/13=F؛ 001/0=P)، محدویت مشکلات هیجانی (036/7=F؛ 001/0=P) و بهزیستی هیجانی (252/8=F؛ 001/0=P) موثر است و این تاثیر در مرحله پیگیری پایدار بود (05/0>P). نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر، می توان گفت که طرحواره درمانی می تواند به عنوان یک شیوه درمانی بر اساس فنون سه گانه شناختی، تجربی و رفتاری برای افزایش کیفیت زندگی دختران نوجوانان مبتلا به اختلال شخصیت مرزی در مراکز درمانی به کار برده شوند.