مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
بی اشتهایی عصبی
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی رابطة فشار اجتماعی و تصویر بدنی با اختلالات خوردن در دانشجویان دختر ورزشکار و غیرورزشکار بوده است. 195 دانشجوی دختر (92 ورزشکار و 103 غیر ورزشکار) از میان دانشجویان غرب کشور انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها، از پرسش نامة تصویر بدنی، پرسش نامة فشار اجتماعی و پرسش نامة اختلالات خوردن استفاده شد. نتایج نشان می دهد بین فشار اجتماعی و اختلالات خوردن در گروه ورزشکار (49/0=r) و همچنین بین این دو متغیر در گروه غیرورزشکار (46/0=r) رابطة مثبت و معنی داری وجود دارد (05/0p<). بین تصویر بدنی و اختلالات خوردن در گروه ورزشکار (32/0-=r) و نیز بین این دو متغیر در گروه غیرورزشکار (29/0-=r) رابطة منفی و معنی داری وجود دارد (05/0p<). مقایسة میانگین نمرات ورزشکاران و غیرورزشکاران نشان میدهد میانگین نمرات اختلالات خوردن در ورزشکاران بیشتر از غیرورزشکاران است. همچنین، میانگین نمرات تصویر بدنی دانشجویان ورزشکار بیشتر از دانشجویان غیرورزشکار است (05/0p<)، اما میانگین نمرات فشارهای اجتماعی دانشجویان دختر ورزشکار کمتر از دانشجویان دختر غیرورزشکار است (05/0p<). در این پژوهش، بیشتر دانشجویان با تصویر بدنی متوسط ضعیف، دارای اختلال خوردن بوده اند و از لحاظ آماری، فشار اجتماعی و تصویر بدنی با اختلالات خوردن رابطة معنی داری دارند. نتایج تحقیق حاضر نشان دهندة این است که تصویر بدنی ضعیف و فشار اجتماعی زیاد اختلالات خوردن را افزایش می دهد.
اثربخشی آموزش مدیریت استرس به شیوة شناختی رفتاری بر تغییر نگرش خرده مقیاس های اختلالات خوردن دانش آموزان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: این مطالعه به منظور اثربخشی آموزش مدیریت استرس به شیوة شناختی رفتاری بر تغییر نگرش خرده مقیاس های اختلالات خوردن دانش آموزان دختر طراحی و انجام شد. روش:روش پژوهش نیمه آزمایشی با دو گروه آزمایش و کنترل و اجرای پیش آزمون پس آزمون بود. نمونه آماری متشکل از 20 نفر بودند (10 نفر گروه آزمایش و 10 نفر گروه کنترل) که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای از ناحیه 5 آموزش و پرورش شهر اصفهان انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری پرسشنامه نگرش های اختلال خوردن (The Eating Attitudes Test (EAT- 26)) بود. داده ها با استفاده از نرم افزار 18-SPSS و آزمون تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: پس از اجرای مداخله، میانگین نمرة نگرش گروه آزمون در بی اشتهایی عصبی از 80/22 قبل از آموزش به 14 بعد از آموزش، و پرخوری عصبی از 16 به 60/9 و در کنترل دهانی از 10/15 به 70/9 کاهش یافت همچنین نتایج تحلیل کوواریانس اندازة اثر 88/0، 89/0 و 82/0 را به ترتیب در هر یک از خرده مقیاس های بی اشتهایی عصبی، پرخوری عصبی و کنترل دهانی نشان داد (001/0P
تأثیر طرحواره درمانی گروهی بر باورهای اختلال خوردن و احساس شرم در دختران نوجوان مبتلا به بی اشتهایی عصبی در شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی طرحواره درمانی گروهی در کاهش باورهای مرتبط با اختلال خوردن و احساس شرم در دختران نوجوان مبتلا به بی اشتهایی عصبی بود.
این پژوهش به روش نیمه تجربی و با استفاده از گروه کنترل، اجرای پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری انجام گرفت. نمونه آماری شامل 40 دختر نوجوان مبتلا به بی اشتهایی عصبی بود که با استفاده از نمونه گیری هدفمند و مصاحبه تشخیصی از بین مراجعه کنندگان به مراکز بهداشتی و مشاوره و روان درمانی انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جای گیری شدند. سپس گروه آزمایش در 12 جلسه طرحواره درمانی گروهی شرکت نمودند. هر دو گروه پرسشنامه های باور اختلال (کوپر و همکاران, 1997) و شرم درونی شده (کوک، 1991) را در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تکمیل نمودند. در پایان نتایج بین دو گروه به وسیله تحلیل کوواریانس چندمتغیره مورد مقایسه قرارگرفت.
نتایج به دست آمده نشان داد که میانگین نمرات پس آزمون در گروه آزمایش به طور معناداری از میانگین نمرات پیش آزمون و پیگیری در گروه کنترل پایین تر است.
یافته های این پژوهش اثربخشی طرحواره درمانی گروهی درکاهش باورهای اختلال خوردن و احساس ش رم در دختران نوجوان م بتلا به بی اشتهایی عصبی را مورد تأیی د قرار داده و لذا می تواند در تعیین مداخلات بالینی و برنامه های درمانی دراین زمینه مفید واقع شود.
مقایسه وابستگی، تمایزیافتگی و قاطعیت در افراد با و بدون علائم بی اشتهایی عصبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آسیب پذیری نسبت به اختلال بی اشتهایی عصبی با تعارض سوسیوتروپی- خودمختاری همراه است. از این رو هدف پژوهش حاضر مقایسه وابستگی، تمایزیافتگی و قاطعیت در افراد دارای علائم بی اشتهایی عصبی و افراد بدون این علائم بود. مطالعه حاضر علّی- مقایسه ای و نمونه پژوهش 173 نفر از دانشجویان دختر شهر تهران بودند که به صورت خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش سیاهه شخصیت وابسته (DPI-R)، آزمون نگرش به خوردن (EAT)، سیاهه تمایز یافتگی خود (DSI-R) و سیاهه خودگزارشی ابراز وجود (ASRI) بود. برای انتخاب افراد در دو گروه نمونه، یک انحراف استاندارد بالا و پایین میانگین بی اشتهایی عصبی و نیز احتساب معیار BMI به عنوان وجود و عدم وجود علائم بی اشتهایی عصبی لحاظ شد. بدین ترتیب 39 نفر در گروه دارای علائم و 75 نفر در گروه بدون علائم قرار گرفتند. نتایج آزمون یومن ویتنی، تفاوت معنادار بین وابستگی، تمایزیافتگی و خرده مقیاس های واکنش پذیری عاطفی، گریزعاطفی و هم آمیختگی با دیگران و بین خرده مقیاس جایگاه منِ، تمایزیافتگی و قاطعیت عدم تفاوت معنادار را نشان داد. طبق یافته های این پژوهش افراد دارای علائم بی اشتهایی عصبی وابستگی بیش تر و تمایزیافتگی پایین تری نسبت به افراد بدون علائم دارند، لذا پیشنهاد می شود مداخلاتی آموزش محور با هدف آموزش تمایزیافتگی به منظور حل تعارض وابستگی- خودمختاری در مبتلایان به اختلال بی اشتهایی عصبی مدّنظر قرار گیرد.
اثربخشی درمان تحلیل تبادلی مبتنی بر مصاحبه انگیزشی در بیماران مبتلا به اختلال خوردن: گزارش مورد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر، اثربخشی درمان تحلیل تبادلی مبتنی بر مصاحبه انگیزشی روی بیماران مبتلا به اختلال خوردن بود.
مواد و روش ها: این مطالعه به روش طرح نیمه آزمایشی، تک موردی و از نوع خط پایه چندگانه انجام شد. بدین جهت، دو شرکت کننده دختر در واحد مشاوره روان شناختی مرکز ایمن طب زاگرس شهر شیراز با نمونه گیری هدفمند در سال 1391 انتخاب شدند و تحت درمان تحلیل تبادلی مبتنی بر مصاحبه انگیزشی قرار گرفتند. شرکت کنندگان در مراحل پیش از درمان (خط پایه) و طی جلسه های سوم، هشتم، چهاردهم، نوزدهم، بیست و سوم و مرحله پیگیری یک ماهه، پرسش نامه های اختلال خوردن اهواز، عادات غذا خوردن، نگرش فرد در مورد بدن خود، حالات شخصیت، روابط بین فردی و عزت نفس را تکمیل کردند. همچنین، حجم توده بدنی (Body mass index یا BMI) آن ها طی مراحل درمان اندازه گیری شد. شاخص درصد بهبودی و اندازه اثر برای تحلیل داده ها مورد استفاده قرار گرفت.
یافته ها: روش درمانی تحلیل تبادلی مبتنی بر مصاحبه انگیزشی، در بهبود بیماران مبتلا به اختلال خوردن اثربخش بود و در همه آماج ها، تغییرات چشمگیر و پایداری را ایجاد کرد. هر دو شرکت کننده پس از پایان درمان و دوره پیگیری، در اختلال خوردن 73 درصد، عادات غذا خوردن 74 درصد، تن انگاره 60 درصد، روابط بین فردی 62 درصد، عزت نفس 54 درصد و حالات خود 76 درصد بهبودی کلی را نشان دادند.
نتیجه گیری: درمان تحلیل تبادلی مبتنی بر مصاحبه انگیزشی می تواند به عنوان درمانی کارا در بهبود بیماران مبتلا به بی اشتهایی و پراشتهایی عصبی استفاده گردد.
رابطه خودپنداره بدنی و تحریف های شناختی با بی اشتهایی و پراشتهایی عصبی در بیماران مبتلا افسردگی
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال افسردگی یک بیماری عودکننده با پیامدهای اجتماعی، اقتصادی، جسمانی و روانی بسیار است، یکی از این پیامدهای منفی وجود مشکلات مربوط به خوردن می باشد. به همین منظور پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه خودپنداره بدنی و تحریف های شناختی با بی اشتهایی و پراشتهایی عصبی در بیماران مبتلا افسردگی صورت گرفت. روش کار: روش پژهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل بیماران مبتلا به افسردگی بستری در بیمارستان های ایثار و فاطمی و بیماران مراجعه کننده به کلینیک های روانپزشکی و روانشناسی شهر اردبیل در سال 1395 بودند که به روش نمونه گیری مرحله ای تعداد 41 نفر (26 نفر دارای بی اشتهایی عصبی و 15 نفر دارای پر اشتهایی عصبی) انتخاب شدند. برای گرد آوری اطلاعات از مقیاس اختلالات تغذیه اهواز، ترس از تصویر بدن لیتلتون و تحریف های شناختی بین فردی استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه استفاده گردید. برای این منظور از نرم افزار آماری SPSS استفاده شد. یافته ها: بین خودپنداره بدنی رابطه منفی معنادار و بین تحریف های شناختی (و همه ابعاد آن) رابطه مثبت معنادرای با بی اشتهایی و پراشتهایی عصبی به دست آمد. نتایج تحلیل رگرسون نشان داد خودپنداره بدنی و تحریف های شناختی 36 درصد توانایی پیش بینی بی اشتهایی و 40 درصد توانایی پیش بینی پراشتهایی عصبی در بیماران مبتلا افسردگی را دارند. نتیجه گیری: این نتایج بیان می کنند که وجود مشکل در خودپنداره بدنی و تحریف های شناختی می توانند در افزایش اختلالات خوردن (اشتهایی عصبی و پرخوری عصبی) تاثیر گذار باشند.
اثربخشی درمان ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس، بر تحمل پریشانی زنان مبتلا به بیماری بی اشتهایی عصبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال هشتم شهریور ۱۳۹۸ شماره ۶ (پیاپی ۳۹)
217-224
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر اختلالات خوردن، بویژه در جمعیت دختران نوجوان، شیوع بیشتری پیدا کرده است. پیامدهای آسیب زای ناشی از این اختلال و اختلالات همراه با آن قابل توجه بوده است. اختلال در فرآیندهای هیجانی همچون تحمل پریشانی از مشکلات اصلی همراه با اختلال بی اشتهایی عصبی است و لازم است مورد توجه قرار گیرد. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس بر تحمل پریشانی زنان مبتلا به بی اشتهایی عصبی است. در این پژوهش از روش پژوهشی مورد منفرد با طرح A-B با پیگیری استفاده شد. جامعه ی آماری این پژوهش شامل کلیه ی زنان مبتلا به بی اشتهایی عصبی شهر اصفهان در سال 1395 بود که از میان آن ها دو نفر به شیوه ی نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای هریک از آزمودنی ها دو جلسه ی خط پایه شش جلسه ی مداخله و دو جلسه ی پیگیری برگزار شد. مقیاس تحمل پریشانی ( DTS )، در هرجلسه، توسط آزمودنی ها پاسخ داده شد. جهت تحلیل داده ها از تحلیل دیداری، شامل تحلیل درون موقعیتی و بین موقعیتی برای هریک از متغیرهای وابسته استفاده شد. نتایج نشان داد که مداخله ی به کار رفته در این پژوهش، بر بهبود تحمل پریشانی آزمودنی ها مؤثر است (با PND 100%برای هر دو آزمودنی). بر اساس نتایج به دست آمده در این پژوهش، درمان ذهن آگاهی مبتنی بر استرس می توانند به طور ریشه ای تر مسائل جدی زیربنایی همراه با این اختلال را پوشش دهد و به عنوان یک مداخله ی مؤثر بر بعضی از ابعاد مهم سلامت روان زنان مبتلا به بی اشتهایی عصبی به کار رود.
بررسی رابطه فشارزاهای روانی،تعارضات والد – فرزندی با اختلال بی اشتهایی عصبی در دختران 17 تا 20 ساله شهر بجنورد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهشنامه تربیتی سال دهم بهار ۱۳۹۴ شماره ۴۲
1-10
حوزه های تخصصی:
مقدمه : به منظوربررسی رابطه فشارزاهای روانی زندگی،تعارضات خانوادگی بااختلال بی اشتهایی عصبی صورت گرفت. روش: طرح این پژوهش ماهیت توصیفی - همبستگی دارد. جامعه تحقیق 120دخترنوجوان17تا20ساله شهر بجنورد به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان به پرسشنامه نگرش خوردن یا EAT (گارنر و گرفینکل، 1979)، پرسشنانه مقیاس رتبه بندی والد – کودک (PCRS)، مقیاس کوتاه افسردگی، اضطراب و استرس ((DASS-21. پاسخ دادند. یافته ها: نتایج نشان داد: 1 بین تعارض والد-فرزندی واختلال بی اشتهایی روانی درزنان مراجعه کننده به کلینیک های تغذیه ورژیم درمانی رابطه معناداری وجود دارد 2- بین استرس و اختلال بی اشتهایی روانی در زنان مراجعه کننده به کلینیک های تغذیه و رژیم درمانی رابطه وجود دارد. نتایج: تعارض والد-فرزندی و استرس با بی اشتهایی روانی رابطه وجود دارد.
اثربخشی درمان مبتنی برخانواده در تصویربدنی و سبک های هویت نوجوانان دختر مبتلا به بی اشتهایی عصبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره هفدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
33 - 55
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با ه دف بررسی اثربخشی و تداوم اثر درمان مبتنی برخانواده در تصویربدنی و سبک های هویت نوجوانان دختر مبتلا به بی اشتهایی عصبی انج ام شد. ط رح پ ژوهش، از ن وع نیم ه تجرب ی، پیش آزم ون و پس آزمون و پیگیری سه ماهه با گروه کنترل بود. جامعه آماری، نوجوانان دختر مبتلا به بی اشتهایی عصبی در سال تحصیلی99-1400شهر کرج بودند. به منظور انجام پژوهش، 30نفر از دانش آموزان به همراه خانواده هایشان انتخاب و با گم ارش تص ادفی در گروه های آزم ایشی و کنت رل قرارگرفتند. گروه آزمایش در 10جلسه، مداخله درمان مبتنی برخانواده را دریاف ت نمودند و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکردند. ابزارهای مورداستفاده، پرسشنامه نگرش های خوردن گارنر و گرفینگل، پرسشنامه سبک های هویت برزونسکی و پرسشنامه تصویربدنی کش و پروزینسکی ب ود. داده ه ا ب ا تحلیل کواریانس چندمتغیره و تحلیل واریانس آمیخته بررسی شدند. نتایج نشان داد درمان مبتنی برخانواده برای بی اشتهایی عصبی ، منجربه پیدایش تصویربدنی مثبت و کسب هویت متعهدانه در دانش آموزان می شود. همچنین پیگیری نشان داد که اثربخشی مداخله ماندگاراست. باتوجه به یافته ها، می توان نتیج ه گرف ت درمان مبتنی برخانواده برای بی اشتهایی عصبی ، منجربه پیدایش تصویربدنی مثبت و سبک هویت متعهدانه در نوجوانان دختر می شود. بنابراین روانشناسان و مشاوران می توانند درمورد دانش آموزان دختر مبتلا به بی اشتهایی عصبی از این درمان استفاده کنند.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر خانواده و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در خودانگاره دانش آموزان دختر مبتلا به بی اشتهایی عصبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال هجدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۷۲
777 - 792
پژوهش حاضر با ه دف مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر خانواده و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در خودانگاره دانش آموزان دختر مبتلا به اختلال بی اشتهایی عصبی انج ام گرف ت. روش از ن وع نیم ه تجرب ی، پیش آزم ون و پس آزمون و پیگیری سه ماهه با گروه کنترل بود. جامعه، نوجوانان دختر مبتلا به بی اشتهایی عصبی در سال 1399 و 1400، در شهر کرج بودند. 45 نفر از دانش آموزان به همراه خانواده هایشان، به طور هدفمند، بر اساس پرسش نامه نگرش های خوردن انتخاب شدند و به طور تص ادفی در دو گروه آزم ایشی و یک گروه کنت رل قرار گرفتند. در ده جلسه، گروه آزمایشی اول مداخله درمان مبتنی بر خانواده و گروه آزمایش دوم درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکردند. شرکت کنندگان در همه گروه ها، در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری سه ماهه، توسط پرسش نامه خودانگاره راجرز ارزیابی شدند. نتایج حاصل از تحلیل کواریانس چندمتغیره و تحلیل واریانس آمیخته نشان داد نمرات خودانگاره مثبت در پس آزمونِ هر دو گروه درمان مبتنی بر خانواده و درم ان مبتنی بر تعهد و پذیرش افزایش یافته است. همچنین تفاوت معناداری بین اثربخشی دو روش وجود ندارد. می توان گفت که این درمان ها باعث پیدایش خودانگاره مثبت در دانش آموزان می شود. همچنین نتایج پیگیری نشان داد اثربخشی هر دو روش ماندگار است.
مطالعه برخی عوامل اجتماعی مرتبط با بی اشتهایی عصبی در دانش آموزان دختر مقطع متوسطه شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۵ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲
149 - 168
حوزه های تخصصی:
اگرچه در قرون گذشته شاخص یک زن سالم، جذاب و نرمال، بدنی فربه و درشت بود، ارزش های شایع در زمان حال بنا به عوامل ترویج دهنده آن ها الگوی دیگری را ارائه می دهند. داشتن بدن لاغر، ظریف و کشیده ارزش هایی اند که زنان بنا به نسبت ممارستشان با این ارزش ها در پی آن اند. طلب این شکل خاص از بدن، بر اساس ارزش های اجتماعی منسوب به بدن نرمال و متوازن، باعث بروز نارضایتی از بدن و از این رو افزایش نرخ شیوع بی اشتهایی عصبی در نوجوانان می شود که جزء آسیب پذیرترین گروه های در معرض بی اشتهایی عصبی اند. این پژوهش با هدف بررسی برخی عوامل اجتماعی مرتبط با بی اشتهایی عصبی در دانش آموزان دختر مقطع متوسطه شهر همدان انجام شده است. پژوهش حاضر با استفاده از روش پیمایش و ابزار پرسش نامه و با انتخاب نمونه 300 نفری از 9 هزار و 742 دانش آموز دختر مقطع متوسطه شهر همدان به روش خوشه ای چند مرحله ای در سال 1391 1392 انجام شده است. مطابق یافته های پژوهش، 7 / 1 درصد پاسخ گویان به بی اشتهایی عصبی و 16 درصد به سایر اختلالات خوردن مبتلا بوده اند. همچنین، بی اشتهایی عصبی با متغیرهای مقایسه اجتماعی، فشار هنجاری والدین برای لاغر شدن، فشار هنجاری دوستان برای لاغر شدن، مصرف رسانه ها و شاخص توده بدنی رابطه مستقیم و مثبت و نیز بی اشتهایی عصبی با تصور از بدن رابطه معکوس و منفی داشته است. همچنین، متغیرهای فشار هنجاری دوستان برای لاغر شدن (با بتای 24 / 0 ) و شاخص توده بدنی (با بتای 13 / 0) عوامل مؤثر در توضیح بی اشتهایی عصبی دانش آموزان دختر مورد تحقیق بوده اند.