سوگ یکی از همگانی ترین واکنش های انسانی است که در همه فرهنگ ها و گروه های سنی در پاسخ به انواع مختلف فقدان، به خصوص مرگ یک عزیز اتفاق می افتد. به منظور درمان علائم متعاقب سوگ روانشناسان و روانگران از روش های مختلفی سود می برند. لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی روان درمانی مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی بر کاهش نشانه های خشم مبتلایان به سوگ پیچیده انجام شد. در این پژوهش که به روش تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون وگروه کنترل با گمارش تصافی انجام شد گروه نمونه از بین کلیّه افراد مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهرستان کاشمر که بر اساس ملاک های DSM-V دارای نشانه های سوگ پیچیده تشخیص داده شدند، انتخاب شدند. از بین مراجعه کنندگان به صورت دردسترس 30 نفر (مرد زن) انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش قرار داده شدند. هر دو گروه به پرسشنامه خشم چند بعدی زیگل پاسخ دادند (پیش آزمون). سپس گروه آزمایش به مدت 8 جلسه تحت روان درمانی مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی (فریش، 2006) قرار گرفتند در حالیکه گروه کنترل در این مدت درمان قبلی خود را بدون تغییر دریافت کردند. سپس آزمودنی های هر دو گروه مورد پس آزمون قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که بعد از انجام مداخله، تفاوت معنی داری بین گروه آزمایشی و کنترل در کاهش نشانههای خشم به وجود آمده بود (01/0 < p ). با توجه به مجذور اتا بدست آمده 28 درصد از واریانس نمرات پس آزمون نشانگان خشم مربوط به تاثیر مداخله بوده است. روان درمانی مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی بر کاهش نشانه های خشم افراد مبتلا به سوگ پیچیده تاثیر مثبت دارد و می توان از این شیوه درمانی برای کمک به سلامت و بهداشت روانی افراد استفاده نمود.