آیا التزام دینی در مردم رو به تنزل است؟ و یا شکل دینداری در جامعه ما (شهر مشهد) در حال تغییر است؟ برای یافتن پاسخ،نظریههای مختلف سکولاریزاسیون را بررسی کردیم و سطوح سهگانه آن را مشخص نمودیم. سکولارشدن فردی و محصول آن، یعنی نگرش سکولار را تعریف نمودیم و ابعاد و شاخصهای آن را تعیین کردیم. میزان نگرش سکولار را سنجیدیم و عوامل گوناگونی را که میتواند در واریانس نگرش سکولار دخیل باشد، بررسی نمودیم. عمدهترین روشهای به کار گرفته شده، تحلیل رگرسیون چند متغیری،تحلیل واریانس، تحلیل روند و تحلیل مسیر است. نمونه آماری، 240 نفر از جوانان و میانسالان طبقات مختلف مردم شهر مشهد، در تابستان 1384 میباشند. تحقیق، حضور قابل ملاحظه نگرش سکولار، وجود شکلهای نوین دینداری و عدم انسجام کافی در گروههای دینی را نشان میدهد.
امروزه مفهوم توسعه اجتماعی و اقتصادی بسیار بیشتر از خود توسعه در محافل علمی مطرح شده است و بسیاری از جوامع از آن به عنوان مهمترین الگوی پیشرفت یاد می کنند. این پژوهش با هدف بررسی عوامل مؤثر بر توسعه اجتماعی و اقتصادی در شهر اصفهان به روش پیمایشی انجام شده است و جامعه آماری پژوهش شامل همه شهروندان اصفهان بوده است که به کمک فرمول کوکران 400 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند و روش نمونه گیری جهت دستیابی به نمونه پژوهشی معرف، نمونه گیری تصادفی بوده است. نتایج پژوهش نشان داده است که متغیرهای کیفیت زندگی، رفاه فردی، برابری قدرت خرید، احساس عدالت اجتماعی و درآمد سرانه به ترتیب دارای بیشترین سهم برای پیش بینی متغیر توسعه اجتماعی و اقتصادی شهروندان شهر اصفهان هستند. این پنج متغیر در مجموع 39 درصد از تغییرات متغیر وابسته (توسعه اجتماعی و اقتصادی) را تبیین می کنند.
"این مقاله از منظری پدیدارشناسانه به نسبت سنجی میان دین و فلسفه با رسانة تلویزیون میپردازد. نویسنده در ابتدا دو سنت فلسفی و دینی غرب را در برابر هم قرار میدهد. از دیدگاه او مسیحیت به مقام شنیدار که مترادف ایمان است و مکتب افلاطونی به مقام دیدار تعلق دارد. به دیگر سخن، سنت دینی مسیحی به روی ایمان تکیه میکند، حال آن که اندیشة یونانی مشاهده را به مثابة معیار به کار میگیرد.
نویسنده سپس جملهای از مرلو پونتی را محور بررسی خود قرار میدهد. این جمله به تحلیل پدیدة دیدن ناظر است. در این میان از دو نظرِ پدیدار شناسانة مهم دیگر نیز سخن به میان میآورد که یکی متعلق به ژانلوک ماریون و دیگری از آن ژیلدلوز است. ژانلوک ماریون اساس نظرات خود را بر پایة تفاوت میان شمایل و بت بنا مینهد و با تفاوتگذاری میان دو نوع دیدن، نسبت به تلویزیون نگاه بدبینانهای ابراز میدارد، حال آن که ژیلدلوز از منظر تعدیل یافتهای به قضیه روی میآورد؛ هر چند او خود را وابسته به سنت پدیدارشناسی نمیداند. در هر حال سخنان مرلو پونتی قاعدة هرم بحث قرار میگیرند و نتیجهگیریها نیز بر آن مبتنی هستند.
نویسنده در پایان تضاد میان ایمان و دیدن را امری غیرواقعی به شمار میآورد و با تکیه بر اختیار آدمی تلویزیون را در برزخ دو گونه واکنش متفاوت جای میدهد: اعتماد کورکورانه یا ایمان آگاهانه.
"
این مقاله به نقد مدعا و ادلة اثبات مدعای محدثی درخصوص امتناع سنجش یا اندازه گیری دین داری می پردازد. در خصوص مدعای امتناع گفته ایم که محدثی اندازه گیری دین داری را به امری ناممکن تبدیل کرده است. مضافاً اینکه، ضرورت اندازه گیری و تعبیة سنجه ای برای دین داری از ضرورت پاسخ به پرسش ها و وارسی مدعاهای نظری درخصوص دین داری نتیجه می شود که از وظایف اصلی پژوهشگران علوم اجتماعی و روان شناسی است. در مقام اثبات مدعا نشان داده شده است که ادلة محدثی اختصاص به موضوع دین داری ندارد. این ادله یا نقدی پارادایمی در نفی اندازه گیری کلیة پدیده های انسانی محسوب می شوند یا کلیة متغیرهای مرکب در علوم اجتماعی را شامل می گردند که نیازمند شاخص سازی هستند. در پایان، به راه حل محدثی پرداخته و نشان داده ایم که اگر نقد محدثی را در کنار راه حل وی بگذاریم، چیز زیادی از آن باقی نمی ماند؛ ضمن آنکه کلیة نقدهای محدثی درخصوص امتناع اندازه گیری دین داری به راه حل ایشان نیز قابل تسری است.