پژوهش حاضر با هدف شناخت رابطه نیازهای فردی و اجتماعی مخاطب سینمای ایران با میزان استفاده او از این سینما انجام شده است. روش این پژوهش، پیمایش بوده است که سعی دارد بر اساس نظریه ها و مفاهیم مرتبط با مخاطب فعال و استفاده و رضامندی، به این سوال اساسی پاسخ دهد که چه رابطه ای بین استفاده از سینما برای رفع نیازهای فردی و اجتماعی و میزان استفاده از سینما وجود دارد؟ جامعه آماری، مخاطبان سینما در شهر تهران در سال 1390 هستند و تعداد 400 نفر حجم نمونه را تشکیل می دهند. نتایج حاصله حکایت از این دارد که مخاطبان چون پاسخ نیازهای فردی و اجتماعی خود را در سینمای ایران نیافته اند از این سینما برای رفع این نیازها استفاده اندکی می کنند؛ به جز در مواردی که استفاده ایشان از سینما نه محتوایی که فراگردی بوده است و نهایت این که وضعیت مخاطب سینمای ایران، بیشتر رویگردانی است تا استفاده.
"فقر از دیرباز یکی از مسائل و مشکلات مهم برای دولت ها به ویژه برنامه ریزان بوده است که در این میان فقر در جوامع روستایی یکی از چالش های مهم به شمار می رود. در سطح ملی کلیه گروه ها و اقشاری را که نزدیک خط فقر قرار دارند جزو گروه های فقیر قلمداد می کنند. از حیث تاریخی مطالعات علمی در باره فقر و مبارزه با آن، به اواخر قرن نوزدهم باز می گردد که تحقیقات بوث در سال 1897 و روانتری در سال 1901 در انگلستان نقطه شروع برای این نوع مطالعه است. در ایران برای نخستین بار، در اواسط دهه 1320 و با تأسیس وزارت کار در ایران مطالعاتی در زمینه فقر صورت گرفت.
در این مقاله مفهوم فقر نسبی مدنظر می باشد که از طریق آن درآمد افراد نسبت به یکدیگر سنجیده می شود و افرادی که درآمد کمتری دارند، نسبت به افراد با درآمد بالاتر فقیر محسوب می شوند و چگونگی توزیع جمعیتی آن در قالب خط فقر مورد بررسی قرار می گیرد. جامعه آماری این بررسی ساکنان روستاهای تابعه شهرستان آزادشهر واقع در استان گلستان می باشد. بر اساس نتایج به دست آمده از این بررسی، در توزیع خانوارهای مورد مطالعه بر اساس خط فقر 27.6 درصد این خانوارها زیر خط فقر قرار دارند. نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیره نشان می دهد که از بین متغیرهای مستقلی که در این پژوهش به عنوان نشانگرهای فقر در نظر گرفته شده اند، وسیله نقلیه، مسکن، اشتغال، سطح زیرکشت، وابستگی به دولت، تقدیرگرایی، دسترسی به رسانه ها، همدلی و سطح آرزوها ارتباط معنی داری با متغیر وابسته داشته اند و 48 درصد واریانس آن را تبیین می نمایند."
پژوهش حاضر با هدف بررسی رفتارهای پرخطر و ارتباط آن با سرمایه اجتماعی در میان دانش آموزان دبیرستانی شهر کرمان صورت گرفت. در حوزه ی سرمایه ی اجتماعی، نظریه ی کلمن و پاتنام به عنوان چارچوب نظری، انتخاب گردید. متغیرهای مستخرج از مدل، عبارتند از : سرمایه ی اجتماعی ( شبکه روابط پاسخگو با معلمان و مسئولان مدرسه، شبکه روابط خانواده پاسخگو با مدرسه، شبکه ی روابط پاسخگو با اعضای خانواده و گروه دوستی)، سرمایه ی مالی(درآمد خانوار) و سرمایه ی انسانی (تحصیلات والدین). متغیرهای وابسته ی تحقیق نیز در قالب شش رفتار پرخطر مورد بررسی قرار گرفت که عبارتند از : خشونت، فکر کردن به خودکشی و اقدام به خودکشی، مصرف سیگار، مصرف مشروبات الکلی، رابطه جنسی و مصرف تریاک. به طور کلی، یافته های این پژوهش، مبنتی بر حجم نمونه (565 n= ) با آشکارسازی نقش محوری مولفه های سرمایه اجتماعی در کاهش بروز رفتارهای پرخطر، چارچوب نظری پژوهش را تایید می کند. آن جا که نقش سرمایه ی انسانی و مالیِ خانواده( تحصیلات والدین و درآمد خانواده) در بروز رفتارهای پرخطر کم رنگ شده و گاه به آن دامن می زند، مولفه های سرمایه ی اجتماعی قوی تر ظاهر شده و نقش بازدارنده ایفا می کند.
امنیت حقی بنیادین و پیش نیاز ارتقاء رفاه و سلامت مردم است، در فرایند ادراک امنیت، جنسیت به عنوان مهم ترین عامل شخصیتی محسوب می شود. امنیت یک فضا به کاربری های محاط کننده آن هم بستگی دارد. در این مطالعه پس از بررسی مبانی نظری، با توجه به جدید بودن موضوع، نمونه تجارب جهانی بررسی شده و در نهایت علاوه بر تعیین متغیر های برنامه ریزی کاربری ، شاخص های لازم استخراج شده است که شامل خوانایی فضا، دسترسی داشتن به امداد، نظارت بر فضا، میزان آشنایی فضا و تامین امنیت شبانه شهری می باشد. سپس مطابق رویکرد مشارکتی پرسشنامه هایی با طیف لیکرت تنظیم شد. جهت برآورد حجم جامعه آماری، پس از آزمون اولیه[1]، حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران معادل با 300 عدد در نظر گرفته شده است. محدوده مطالعه میدانی بخشی از مرکز شهر تهران واقع در جنوب خیابان امام خمینی است. سپس داده های خام دسته بندی شده و با استفاده از نرم افزار های Excel و SPSS تحلیل شده اند. برای سنجش میانگین احساس امنیت زنان، ابتدا کاربری های همگن در قالب نقشه ای پهنه بندی شد. در نهایت با استفاده از آزمون T-test میانگین احساس امنیت در مواجهه با کاربری های مختلف مقایسه گردیدند. برای سنجش فرضیه اصلی تحقیق: "" به نظر می رسد بین میزان تنوع کاربری ها و فعالیت های شهری در فضای عمومی محدوده مطالعاتی، با افزایش میزان امنیت زنان رابطه ای مستقیم وجود دارد""، از آزمون خی دو ، روش همبستگی گاما و آزمون بتا استفاده شده و نتایج حاکی از اثبات فرضیه مذکور بوده و آزمون بتا نشان دهنده اثرگذاری بیشتر تنوع فعالیت ها، نسبت به کاربری ها است. سپس شاخص های مؤثر در برنامه ریزی کالبدی و احساس امنیت زنان در فضای مورد مطالعه در قالب سوالات جداگانه ای و با استفاده از آزمون T سنجیده شدند و حیات شبانه فضای مورد مطالعه بررسی و جمع بندی و پیشنهادات لازم ارائه شده است.
عوامل عدیده ای از جمله عوامل اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، خانوادگی و ... در طلاق عاطفی و اقدام عملی به طلاق مؤثر هستند. مطالعه کیفی حاضر به تعاملات عاطفی زوجین و نقش آن در طلاق عاطفی و اقدام به طلاق پرداخته است. 30 زن متأهل مراجعه کننده به یکی از مراکز مشاوره شهر تهران که حداقل یک سال از زمان ازدواج آن ها می گذشت با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. داده ها با مصاحبه نیمه ساختار یافته جمع آوری و با روش تحلیل محتوا کدگذاری و تجزیه و تحلیل شدند. نتایج حاصل از پژوهش، هفت گروه مشکلات شامل تغییر وضعیت پذیرش بدون قید و شرط اولیه به پذیرش توأم با قید و شرط فراوان، ازدواج اجباری و بدون عشق و علاقه، فقدان دوره نامزدی و آشنایی اولیه، عدم اختصاص زمان کافی برای ابراز علاقه و محبت به خانواده، تعاملات اجتماعی ضعیف، لج و لجبازی و مشکلات عاطفی حل نشده قبلی را شناسایی کرد که در طلاق عاطفی و اقدام به طلاق زوجین مؤثر بودند. تعاملات عاطفی منفی زوجین نقش کلیدی در ایجاد و گسترش طلاق عاطفی و اقدام به طلاق دارند و لازم است قبل از ازدواج، آگاهی کافی به زوجین در خصوص این گونه تعاملات و نقش آن ها در تخریب زندگی داده شود.