فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۲۱ تا ۱٬۶۴۰ مورد از کل ۲۸٬۲۶۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
در حالی که سیاست های انگلستان در قسمت های مرکزی و جنوبی، به تشدید وضعیت بحرانی ایران را درگیر جنگ ناخواسته ای کرده بود، همسایه شمالی یعنی دولت روسیه نیز با رویکردی مشابه و البته غیر انسانی، در شرق و شمال و شمال غرب ایران به اعمال سیاست های استعماری مداخله جویانه و تشدید شرایط سخت معیشتی و تاًمین ارزاق روزمره مردم که با بروز قحطی همراه شد اقدام نمود. این روند تا هنگام خروج نیروهای روسیه به دنبال وقوع انقلاب بلشویکی و تشکیل دولت جماهیر شوروی که به کناره گیری آنها از میادین جنگ انجامید باقی ماند. در این پژوهش هدف آن است تا به بررسی عملکرد روسیه شوروی در خصوص قحطی در ایران در نواحی شمالی در دوران جنگ اول جهانی از دید و زاویه اسناد منتشر نشده بپردازد. بر همین اساس مقاله حاضر به دنبال پاسخگویی به این پرسش است که روسیه چه تاثیری بر بروز و ادامه قحطی در ایران دوران جنگ داشته است. بدون تردید گذشته از مصایب طبیعی، حملات، هجوم های مکرر، بیرحمی و کشتار مردم نواحی شمالی توسط نیروهای روسی در ایجاد و عمق بخشی به بحران قحطی تاثیر گذار بوده است.
نقش آذربایجان در فتح آناتولی توسط سلجوقیان (با تأکید بر فعالیت های ترکمنان غازی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آذربایجان در تحولات تاریخی دوره سلجوقی همانند اکثر ادوار تاریخ ایران جایگاه و اهمیت برجسته ای داشته است. با بررسی و مطالعه در منابع اصلی و مهم دوره سلجوقی روشن می گردد که از نیمه اول قرن پنجم هـ.ق. گروه های وسیعی از عناصر ترکمن (که غز یا اغوز نیز نامیده می شدند) به آذربایجان در نزدیکی مرزهای بیزانس سرازیر شدند. از همین دوره اهمیت ویژه آذربایجان به عنوان پایگاه اصلی ترکمنان و دولت سلجوقی آغاز شد. این پژوهش برآن است به این پرسش پاسخ دهد که آذربایجان در فتح آناتولی در دوره سلجوقی چه نقشی ایفا کرد؟ روش این پژوهش و جهت گیری شیوه گردآوری داده ها، تاریخی ـ تحلیلی است و دست آورد آن نشان می دهد که منطقه آناتولی درهمسایگی آذربایجان ایران از جمله نواحی مهم و مقصد در عرصه مهاجرت قبایل ترکمن وسیاست توسعه ارضی سلجوقیان بود. اما تصرف آناتولی بدون دسترسی به آذربایجان میسر نبود. به عبارت دیگر آذربایجان کلید فتح آناتولی و حتی قفقاز برای سلجوقیان بود.
بررسی نقش باستان شناسی در ارتقا و تقویت هویت ملی و فرهنگی ایرانیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مبانی فرهنگی، تاریخی و تمدنی از مهمترین مولفه های هویت ملی است که موجب تمایز ملت ها و جوامع مختلف از یکدیگر می شود. باستان شناسی به عنوان یکی از شاخه های علم انسان شناسی می تواند نقش مهمی در ارتقای هویت ملی جوامع کنونی ایفا نماید. از سوی دیگر، یکی از مهمترین موضوعاتی که به صور مختلف با تمامی عناصر هویت ملی مرتبط است، آثار باستانی یا آثار مادی برجای مانده از یک ملت خاص با خط و زبان و تاریخ و جغرافیای خاص است که نشان دهنده میزان نبوغ و پشتکار نسل های گذشته و بیانگر قدیمی ترین دوره های شکل گیری روح جمعی و دیرینه بودن هویت ملی است. بنابراین، باستان شناسی در ابعاد مختلف فرهنگی، سیاسی، تاریخی و اجتماعی با مقوله هویت ملی ارتباط پیدا می کند. کشور باستانی ایران به دلیل برخورداری از یک سابقه تاریخی و تمدنی و فرهنگی کهن می تواند به کمک باستان شناسی از استعداد بالای خود در زمینه ارتقای هویت ملی ایرانی یاری گیرد. تحقیق حاضر درصدد اثبات این حقیقت است که باستان شناسی می-تواند به طرق مختلف از جمله تقویت وحدت سیاسی و انسجام ملی، تقویت اراده ملی و روحیه خودباوری و رونق صنعت گردشگری در جهت توسعه اقتصادی کشور، میزان هویت ملی ایرانیان را ارتقا ببخشد.
سازمان جهانگردی و تأثیر آن بر توسعه ی گردشگری در دوره پهلوی دوم(1357-1320ه.ش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این تحقیق بررسی نقش سازمان جهانگردی در توسعه صنعت گردشگری در دوره پهلوی دوم، بین سال های ۱۳۲۰ تا ۱۳۵۷ است.
روش/رویکرد پژوهش: این تحقیق بر آن است تا با روش توصیفی-تحلیلی، و با تکیه بر اسناد، مقوله جهانگردی و وضعیت گردشگری در دوره پهلوی دوم را بررسی کند.
یافته ها و نتایج: ایران، با توجه به موقعیت جغرافیایی، تار یخی، و جاذبه های فراوان گردشگری، برای جهانگردان اهمیت ویژهای دارد. اما وجود جاذبه ها به تنهایی نمی تواند در جذب گردشگر مؤثر باشد، بلکه باید اقدامات زیربنایی متعددی به منظور گسترش گردشگری انجام داد. در دوره پهلوی، صنعت جهانگردی با ناکامی هایی مواجه شد که مهم ترین آنها عدم مشارکت مردمی و عدم توجه دستگاه حکومت به ارزش های حاکم بر جامعه بود که این امر از جمله عوامل مؤثر بر عدم تحقق توسعه پایدار گردشگری بود. با وجود تلاش فراوانی که سازمان جهانگردی برای توسعه گردشگری انجام داد، این صنعت موفقیت چشمگیری نداشت .
چهره نگاری سلجوقی؛ تداوم فرهنگ بصری مانوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حکومت سلجوقیان با گسترش قلمرو سرزمین ایران و تکامل شعر و هنر یکی از درخشان ترین ادوار تاریخ هنر، فرهنگ و تمدن ایران است. در عصر شکوفایی سلجوقیان، تاثیر رویکرد زیبایی شناسی ایرانی ـ اسلامی نه تنها بر هنر سلجوقی بلکه در تمدن اسلامی شاکله ای از سنت های تصویری و مفهومی را فراهم آورد که بسیاری از آثار برجسته ی هنری، حتی در دوره های بعد، تحت تاثیر آن قرار گرفتند. در آغاز ظهور اسلام، هنر نگارگری ایران به دلیل ممانعت های تصویری موجود به سمت نقوش انتزاعی، هندسی و گیاهی متمایل گشت. بررسی و تحقیق نگاره های موجود در آثار سفالی و فلزی دوره ی سلجوقیان حکایت از آن دارد که به رغم ممنوعیت های تصویری حاکم در آن زمان به شیوه ای ظهور کرد، که باز تولید سنت نگارگری مانوی محسوب می شود.
چهره نگاری های سلجوقیان تحت تاثیرکدام فرهنگ بصری بوده است؟ یا الگوی هنری چگونه بر آن سایه افکنده؟ پژوهش حاضر به بررسی تطبیقی26 نمونه از آثار برجای مانده از دو دوره ی هنری ایران؛ مانویان و سلجوقیان می پردازد و به دنبال اثبات این فرضیه است که شیوه های صوری و الگوهای چهره نگاری در نگاره های مانویان، مجدداً در نگاره ها و آثار هنری سلجوقیان نمود پیدا کرده است. در این مقاله، مطالب به طریق اسنادی و کتابخانه ای گردآوری و با روش تحلیلی و توصیفی ـ تاریخی بررسی شده است. شناخت اشتراکات موجود میان هنر نگارگری به ویژه چهره نگاری مانویان و سلجوقیان از اهداف این پژوهش است.
بررسی و تحلیل تاریخی حضور و فعالیت میسیونرهای مسیحی از سقوط صفویه تا برآمدن قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده
فعالیت مبلغان مسیحی در ایران سابقه ای بس طولانی دارد. از آنجا که مسیحیت در ذات خود آئینی تبلیغی است، کشیشان مسیحی اروپایی از همان سده های نخستین شکل گیری نهاد کلیسا و با حمایت پاپ، تبلیغ و موعظه در میان ملل دیگر رامجدانه پیگیری کردند و طی اعصار مختلف از دوره صفویه به بعد سعی فراوانی نمودند تا فعالیت های تبلیغی را با اهداف سیاسی و اقتصادی همراه کنند. از آنجاکه امپراطوری عثمانی حائل میان ایران و اروپا و در عین حال دشمن مشترک هر دو بود، لذا فعالیت کشیشان مسیحی اروپایی در راستای اهداف سیاسی مبارزه با عثمانی و پیگیری تبلیغ مسیحیت در ایران، روبه افزایش نهاد. براین عوامل باید به شرایط مساعد داخلی ایران، از جمله روحیه مهمان نوازی وسعه صدر ایرانیان در برخورد با ادیان دیگر اشاره کرد که شرایط مناسبی را برای حضور کشیشان مسیحی اروپایی در ایران فراهم نمود. ازمیان فرقه های متعدد مسیحی، پنج فرقه فعالیت های تبلیغی و مأموریت های سیاسی عمده ای را در ایران از عصر صفویه تا قاجار انجام دادند که عبارتند از فرقه های: کارملیت، دومینیکن، یسوعی، کاپوسن و آگوستین. از اواخر عصرصفوی سیاست عثمانی ستیزی سلاطین صفوی کاهش یافت و در نتیجه اقدامات کشیشان مسیحی با ناکامی مواجه گردید. این روند، به آرامی دردوره بعد از سقوط صفویه هم ادامه یافت. نقشه های بلندپروازانه مبلغان مسیحی برای تبلیغ در میان مسلمانان نه تنها موفقیتی در برنداشت بلکه باشکست مواجه گردید. جالب آنکه کشیشان مسیحی پس از سقوط صفویه موفقیت چندانی در جذب اقلیت های مسیحی ایران از جمله ارامنه مسیحی، گرجی ها، یهودی ها و ... کسب نکردند. مهمتر آنکه اوضاع داخلی ایران در عصر جانشینان نادرشاه افشار سرشار از هرج و مرج و آشفتگی بود و فرصتی برای حضور مؤثر مبلغان مسیحی اروپایی در ایران باقی نمی گذاشت. کریم خان نیز در زمینه رونق حضور اروپاییان کوشید. اما دولتش مستعجل بود و آشوب های داخلی و جدال های متناوب جانشینان کریم خان باعث گردید تا فرقه های مختلف مسیحی اروپایی هر گونه تلاش دینی- سیاسی و اقتصادی را در ایران جایز ندانند و لذا شاهد رکود فعالیت های آنان هستیم.
بحران اقتصادی 1929؛ پیامدها و واکنش ها در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بحران اقتصادی 1929 همراه با رکود و ورشکستگی اقتصاد و صنایع جوامع سرمایه داری صنعتی، اقتصاد وابسته ی جوامع توسعه نیافته را که برای جوامع صنعتی مواد اولیه تولید می کردند، گرفتار بحران و مشکلات اقتصادی متعدد و مشابه هم نمود. در پی این مشکلات، جوامع توسعه نیافته واکنش های اقتصادی مشابهی از خود نشان دادند. با توجه به این مسأله، پژوهش حاضر درصدد است با استفاده از کتاب ها، روزنامه ها، مجلات و اسناد و مدارک آرشیوی با طرح این پرسش که بحران اقتصادی 1929 چه پیامدهائی در ایران داشت و چه واکنش های اقتصادی برانگیخت؟ به بررسی پیامدهای بحران اقتصادی در ایران و واکنش های صورت گرفته به آن بپردازد.
دستاوردهای پژوهش مشخص می کند بحران اقتصادی 1929 در ایران همانند سایر جوامع توسعه نیافته رفتار اقتصادی به نسبت مشابهی در مناسبات بازار جهانی نظام سرمایه داری و تحمل پیامدهای بحران ایفا کرده است. دولت پهلوی در واکنش به بحران، اقداماتی نظیر تلاش برای افزایش کمی و کیفی صادرات، نظارت و مداخله در امور اقتصادی از طریق تاسیس نهادهای اقتصادی و وضع قوانین حقوقی و ایجاد صنایع در کشور و... انجام داده است که در این مقاله مورد واکاوی و تبیین قرار گرفته است.
امیر خلف بن احمد آخرین فرمانروای خانواده صفاریان سیستان
حوزههای تخصصی:
کتاب و کتابشناسی: فرهنگ سیاسی و روشنفکران ایرانی نگاهی به کتاب روشنفکران ایران در قرن بیستم نوشته علی قیصری
منبع:
تاریخ معاصر ۱۳۷۷ شماره ۷
حوزههای تخصصی:
جنگ کوچک، مقدمه جنگ بزرگ
حوزههای تخصصی:
هنگام پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن 57، دو جریان سیاسی در خرمشهر فعال بودند. یکی جریان قومی که برای خودمختاری خوزستان تلاش میکرد و از حمایت حزب بعث عراق برخوردار بود و دیگر جریان مذهبی و همسو با امام خمینی(ره) و روحانیت. جریان نخست به رهبری آیتالله شیخ محمد طاهرآل شبیرخاقانی، متشکل از عرب زبانان خوزستان بود و جریان دوم هم عرب زبانان و هم فارسی زبانان خوزستان را دربرمی گرفت.1
بررسی مفهوم قلمرو و اهمیت مرز و مرزداری در دوران ماد و هخامنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مرزبندی و مفهوم مرز در ملل گوناگون تاریخ و پیشینه دارد. ایرانیان منشأ سرحد و مرز را به دوران اساطیری رساندند و در دوران تاریخی نیز به حدود و ثغور قلمرو خویش واقف بودند و با سکونت دادن اقوام جنگاور در مناطق مرزی و بنیاد استحکامات مرزی بدین امر پا فشرده اند. بنابراین، در جواب این پرسش اساسی که «ایرانیان چه تصور و جهان بینی ای از مرز و سرحد داشته اند و چه اهمیتی برای آن قائل بودند؟» می توان گفت که ایرانیان از مرز و مرزداری، تعداد ساتراپ ها و حدود قلمرو خویش مفهوم روشنی داشتند. هم چنین با توسل به شیوة توصیفی تحلیلی در بررسی منابع تاریخی و بهره گیری از علم زبان شناسی می توان دریافت که برخی ساتراپ های مرزی در نامِ خود معنای مرز را دارند. بدین سان با استمداد از منابع تاریخی و هم چنین با رویکرد به پژوهش های نو در زمینة تاریخی و باستان شناسی می توان اذعان داشت که بزرگ ترین جنگ های دوران ماد و هخامنشی به سبب پاسداری و حراست از مرزهای ایران صورت گرفت و قلمرو ایرانیان را مرزهای طبیعی (رود هالیس) و مرزهای مصنوعی (دیوار مادی) تشکیل می داد که از قلمرو همسایگان مشخص و متمایز بود. شهریاران ایرانی همواره هر گونه تغییرات در مرزها، فزونی، و کاستی ها را در حدود و ثغور قلمرو خویش ثبت کرده اند.
تبیین روان شناختی ناپایداری سلطان محمد و شکست ایرانیان در رویداد حمله چنگیز و مغولان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
در مقاله پیش رو نویسندگان بی نفی دیگر علل شکست ایرانیان در برابر حمله مغول، بر عوامل روان شناختی پای فشرده اند. اعتقاد ما بر آن است که سلطان محمد و به تبع او ایرانیان به درماندگی اکتسابی دچار آمده بودند. از این رو ابتدا و به تفصیل روند روز افزون قدرت سلطان محمد احصا شده تا تمهیدی برای انتقال مفهوم روان شناختی زمینه ساز عدم مقابله و قبول شکست تدارک آید. در این جهت به تسخیر مناطقی چون بلخ و هرات و غزنه و مازندران و کرمان و سیستان و سمرقند و بخارا و تضعیف دشمنان دیرینی چون گورخانیان و قراختاییان و غوریان اشاره شده به جایی که مصمم گشت خلیفه الناصر الدین اله را به تایید اقتدار خویش به تمکین وادارد و به بغداد لشکر کشید. برخی همچون جوینی به مذهب خرافه باوران مقابله فعال او با خلیفه را که رفتار معمول سلاطین پر قدرت است و تا به آخر ادامه داشت سرآغاز ادبار و پریشان حالی او دانسته اند. اما درست تر آن است که سلطان در پاسخ به اندیشه های سنجیده سلاطین قراختایی و نایمانی – گورخان و کوچلوک خان – درایت کامل به خرج نداد و با اغوا شدن به روند تصاعدی قدرتش، عملا تمهیدات نظامی زمینه ای برای تهاجم به ایران را از سوی مغولان فراهم ساخت. در روند تسلیم محض سلطان در برابر چنگیز و مغول پذیرفتنی است که عواملی همچون تسلط و غلبه ترکان خاتون بر شخصیت فرزند، خرافه گری و مخالف خوانی متعصبان در اعتراض به حمله بغداد و مرکز خلافت، تقلیل مشروعیت مذهبی، نارضایتی مردمان مناطق از او و کارگزاران او، تبعات سوء نفی بلد و مجازات روحانیون ذی نفوذ، بخشی از علل شکست را تبیین می کنند، اما هر یک و مجموعه آنها عوامل متداول حکومت های شاهی در ایرانند، آنچه بر سر سلطان و ایران و ایرانیان در حمله مغول آمد چیز دیگری است. مستندات تاریخی شواهدی متقن در روند درماندگی رفتاری سلطان نشان می دهند. حتی تا عمل محرک و نابخردانه غایرخان که سلطان از ان حمایت پنهان و آشکار می کرد خللی در عزم سلطان مشاهده نمی شود. اما یکباره بعد مواجهه اولیه وی با پسر چنگیز و درونی کردن هیبت رزمندگی مغولان، اعتماد به نفس از سراسر وجود سلطان رخت بر می بندد و جسارت هر گونه کنش موثری را از او باز می ستاند. بعد از این سلطان نه تنها به تلقینِ نفس، از خویش سلب جرات می کرد، بلکه سرکردگان و لشکریان را نیز از عواقب خطرناک مقاومت می هراسانید. زار و حقیر و درمانده از جایی به جایی دیگر می گریخت و از رقم خوردن تقدیر الهی در روی آوری اقبال به مغولان و ادبار به ایرانیان می گفت. گریز و اجتناب او از پیش روی مغولان، جرات مغولان را تقویت می کرد و ترس فعلیت یافته در او را به ایرانیان تسری می داد. سرانجام این ترسندگی شدید درماندگی اکتسابی که هر گونه رفتاری را بی ثمر در کسب نتیجه دلخواه می سازد و ترکیب آن با تقدیرگرایی که سلطان و خواص و عوام مشترکا ترویجش می کردند آن شکست شوم و ناگواری بود که ابن اثیر بر آن است که تا پایان تاریخ نظیرش را هیچ مردمی نخواهند دید.
شهید مطهری و دارالتبلیغ اسلامی
حوزههای تخصصی:
نگرشی بر شورش شاه قلندر در عصر صفویه
حوزههای تخصصی:
محور بنیادین این پژوهش بر یافته هایی استوار است که از پاسخ به پرسشهای زیر به دست آمده اند: 1- شورش قلندر در اثر چه زمینه ها و عواملی پدید آمد و در پی چه اهدافی بود؟ 2- ماهیت فکری و اجتماعی این شورش و فرآیند تحولات آن چگونه بوده است؟ 3- سرنوشت این شورش چگونه رقم خورد و چرا؟ و 4- چه پیامد هایی را در پی داشت؟این شورش که در دوره زمامداری شاه محمد خدا بنده صفوی (995-985 ه.ق) در ولایت کوه گیلویه رخ داد و چندین سال مایه اشتغال دولت وی بود، با بهره جستن از زمینه های اجتماعی - اقتصادی و بحران سیاسی گریبانگیر دولت صفویه و نیز برخی آموزه های مذهبی، توانست توده وسیعی از مردم تاجیک (غیرترکمان) آن ناحیه را که از حاکمیت قزلباشان افشاری و از ستم پذیری و حاشیه نشینی در نظام اقتصادی موجود ناراضی بودند، به گرد خویش فراهم آورد و با وعده کشورستانی و جهانگیری و برپایی سلطنتی دیگر، با دعوی اسماعیل میرزایی و بر کشاندن هواخواهان به مناصب و مدارج عالی توام با بهبودی وضعیت معیشتی، احساسات آنها را علیه دولت مرکزی و عاملان آن در منطقه بسیج نماید. با اینکه این شورش به نوبه خود به خیزش اجتماعی گسترده و مخاطره آمیزی تبدیل شد و از کانون ظهور خود فراتر رفت و مناطق همجوار را نیز در بر گرفت، لیکن سرانجام به دست دولتیان سرکوب شد و نتوانست تغییر بنیادینی در وضعیت موجود و حیات دولت صفوی پدید آورد.در این مقاله، علل بروز شورش قلندر در کوه گیلویه و عوامل موقعیت ساز وی، ماهیت فکری و اجتماعی شورش و فرآیند تحولات آن، دلایل پیوستن مردم به قلندر و سرانجام عوامل ناکامی و پیامدهای شورش بررسی و تحلیل شده است. این پژوهش از نوع پژوهش تاریخی و به روش کتابخانه ای است و داده های تاریخی با استناد به منابع اصلی به شیوه فیش نگاری گردآوری شده است. سپس با ارزیابی و تجزیه و تحلیل اطلاعات گردآوری شده، به سازماندهی و استنتاج از آن پرداخته شده است.
مخالفت های داخلی با برگزاری جشن های 2500 ساله شاهنشاهی؛ چرا و چگونه؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سخن تاریخ سال یازدهم بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲۵
139 - 163
حوزههای تخصصی:
جشن های 2500 ساله شاهنشاهی، در مهرماه 1350ش برگزار شد. یکی از اصلی ترین اهداف محمّدرضا شاه از برگزاری این جشن ها، کسب مشروعیت برای حکومت خود بود؛ اما حکومت پهلوی در تحریک حس ناسیونالیستی مردم جهت شرکت گسترده در این جشن ها، با وجود تمام تبلیغات خود، تا حدود بسیاری ناکام و عاجز ماند و مردم حضور گسترده ای در جشن ها نداشتند. علاوه بر این، گروه های مختلفی با برگزاری این جشن ها به مخالفت علنی پرداختند. اینکه مخالفان برگزاری این جشن ها در داخل کشور شامل چه گروه هایی بودند و چرا به مخالفت علنی اقدام ورزیدند، مسئله ای است که در این مقاله به آن پرداخته خواهد شد. باید گفت که «روحانیون» و در رأس آن ها امام خمینیv، «دانشجویان» و در رأس آنان دانشجویان دانشگاه تهران، «گروه های چریکی» و «عدّه ای از مردم مبارز»، از جمله گروه هایی بودند که به صورت علنی با جشن ها به مخالفت پرداختند. چهار علّت اصلی این مخالفت ها را می توان این گونه بیان کرد: علت اوّل: اسلام زدایی، از علل اصلی مخالفت روحانیون مذهبی با جشن ها بود. علت دوم: وجود خفقان سیاسی و نبود آزادی های دموکراتیک در نظام شاهنشاهی. این در حالی است که محمدرضا شاه به عنوان رأس هرم قدرت در حکومت پهلوی، پیش از برگزاری جشن ها و نیز در سخنرانی خود به مناسبت افتتاح جشن های 2500 ساله، بارها به رعایت حقوق بشر از سوی کورش هخامنشی اشاره و تأکید کرده بود. علت سوم: خارجی بودن تدارکات این جشن ها؛ تدارکاتی که در صد بسیار بالایی از آن توسط کشور فرانسه فراهم آمده بود. علّت چهارم: وضعیت نامطلوب مردم و جامعه ایران از لحاظ اقتصادی در مقایسه با هزینه های بسیار گزاف جشن ها.
افسانه مرگ یزدگرد بزه گر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افسانة مشهور مرگ یزدگرد یکم (399-420 م) آشکارا ساخته و پرداخته بزرگان و موبدان زردشتیِ دوره ساسانیان بود که با ترجمة خدای نامه و با کمک تاریخ نویسان عرب و ایرانی روزگار اسلامی بر آن آگاهی یافتند. طبق اجزای داستان مزبور مردم مرگ یزدگرد را خواست خداوند و اسب را فرشتة خداوند برای کشتن یزدگرد و برای رهانیدن آن ها از بیدادگری های وی دانستند. پرسش این است که چرا در دوره ساسانیان چنین داستانی درباره مرگ یزدگرد یکم ساخته شده و کارکرد آن چه بوده است؟ تاکنون پژوهندگان تاریخ ساسانیان ناخشنودی موبدان و بزرگان زردشتی از سیاست های بردباری دینی یزدگرد یکم با مسیحیان و یهودیان را سبب قتل و برساختن داستان مرگ او دانسته اند. در این پژوهش نشان خواهیم داد که یزدگرد یکم بر اثر بیماری مرده است و سپس بزرگان و موبدان کینه جو، در کوشش برای نابودی یاد یزدگرد، مرگ او را در چهارچوب افسانه و هم چون پادافرهی ایزدی و شایسته پادشاهی بزه گر بازگو کرده اند.
قدرت و جنسیت در اخلاق و فقه زرتشتی دوره ساسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از مقاله حاضر بررسی رابطه میان قدرت و جنسیت در اخلاقیات منبعث از تفکر مزدایی در ایران پیش از اسلام است. بدین منظور سعی شده تا ضمن اشاره به آرایی درباره رابطه میان قدرت و جنسیت در بعد نظری، این مقولات در قالب آرا و توصیه های اخلاقی و فقهی در ایران پیش از اسلام به ویژه در آرای فقهی و اخلاقی زرتشتی و در قالب مفاهیمی چون مفهوم «اشه» و «خویشکاری» و مسایلی چون طهارت، آداب جنسی، مسایل و احکام مربوط به زن در دوره دشتان (حیض) و احکام مربوط به نحوه رفتار با بیگانگان مورد بررسی قرار گیرد. مطابق این بررسی روشن می شود که مناسبات قدرت در روابط میان زن و مرد در اخلاقیات از مشروعیت برخوردار بوده است. این مناسبات از شکل و قالبی انضباطی برخوردارند که ضمن تجویز آداب ویژه در نحوه برخورد با جسم و جنسیت به درونی کردن و نهادینه شدن کارکردهای انظباطی می انجامند که برآیند آنها فرودستی جنس مونث و تثبیت و تداوم نظام پدر سالار در خانواده و مناسبات اجتماعی بوده است.
تبعات اجتماعی اسکان مهاجرین لهستانی در ایران، طی جنگ جهانی دوم بر پایه اسناد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش بررسی تبعات اجتماعی حضور مهاجرین لهستانی در طی جنگ جهانی دوم در ایران است.
روش/رویکرد پژوهش: در این پژوهش با استفاده از منابع کتابخانه ای وبر پایه اسناد موجود به روش تحلیلی به توصیف این تبعات پرداخته شده است.
یافته ها ونتایج : یافته ها حاکی از آن است که با حمله هیتلر و استالین به لهستان، روس ها هزاران اسیر از آنها را به سیبری منتقل کردند. زمان حمله هیتلر به روسیه، در توافق حاصل شده بین استالین و فرمانده لهستان، عده ای از آنها برای کمک به متفقین در بهار 1321 از طریق بندر انزلی وارد ایران شدند. نظامیان برای جنگ در جبهه های متفقین به آفریقای جنوبی و هند رفتند، غیر نظامیان نیز در اردوگاههای دایر شده تا پایان جنگ در ایران باقی ماندند، از آنجا که مسئله اصلی این پژوهش بررسی تبعات اجتماعی حضور آنها در ایران بود، نتیجه حاصله این شد که در بدو ورود آنها، تبعاتی مثل بحرانی تر شدن خواروبار، شیوع امراض مسری و بروز فساد اخلاقی در جامعه پدیدآمد. اما به تدریج که زمینه فعالیت آنها در اجتماع فراهم شد، کودکان در آموزشگاههای دایر شده به آموختن قالی بافی و حکاکی روی آوردند. مردان نیز در کافه ها و هتل ها و همچنین زنان در منازل ثروتمندان به اشتغال پرداختند. فعالیت های فرهنگی و ورزشی آنها نیز رونق زیادی پیدا کرده بود. آنها تعامل اجتماعی مطلوبی نیز با ایرانیان برقرار کرده بودند. بطوریکه اهداء یک باغ توسط یک خیّر ایرانی برای اسکان کودکان، در مقابل کمک مهاجرین به آسیب دیدگان زلزله گرگان مؤید این مطلب است.
فتح خراسان و مهاجرت قبایل عرب به این سرزمین
حوزههای تخصصی:
با پیروزی اعراب مسلمان در جنگ نهاوند یزدگرد پادشاه ساسانی دیگر فرصت نیافت نیروهای خود را برای مقابله با مسلمانان سامان بخشد. وی علی رغم دعوت حاکم طبرستان برای پناه گرفتن در آن سرزمین راهی خراسان گردید. خراسان سرزمین بزرگ و همواری بود که راه فرار به سوی ترکان را برای یزدگرد در صورت ضرورت مهیا می ساخت. هم چنین وی درصدد بود با کمک نیروی ترکان در مقابل مسلمانان بایستد. احساس خطر از زنده بودن یزدگرد مسلمانان را با انگیزه بیشتری به فتح خراسان سوق داد. با فتح خراسان مسئله اداره این سرزمین بزرگ به همراه تأمین سپاه برای ادامه فتوحات در سمت نواحی شرقی مقوله مهاجرت قبایل عرب به سمت خراسان را ضروری ساخت. وجود اختلاف در میان قبایل بصره و کوفه حاکمان عراق را در مهاجرت و اسکان قبایل عرب در خراسان راغب می کرد. بسیاری از این قبایل در شهر مرو مستقر شدند تا به عنوان لشگرگاه اسلام نقش مؤثرتری را برای اداره خراسان داشته باشند. اهمیت طبیعت خراسان اگر چه در حضور و استقرار مهاجران عرب به این سرزمین مؤثر بود اما به مرور با تأثیر از فرهنگ ایرانی و آمیختگی بیشتر آنها با مردم خراسان زمینه های ارتباط و پیوستگی آنان با مردم خراسان بیشتر فراهم گردید.