فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۶۱ تا ۱٬۵۸۰ مورد از کل ۲۸٬۲۶۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
ناکامی های عراق در جبهه های جنگ علیه ایران از سویی و طبیعت خشونت طلب حکومت بعثی عراق از سویی دیگر باعث شد حکومت این کشور به گروهی از قربانیان جنگ، یعنی اسرای جنگی بیشترین خشونت را برای اعمال قدرت خود اعمال کند. اسرای ایرانی در بازداشتگاه های اعلام شده، مخفی یا در زندان های مخوف عراق، هدف انواع رفتار غیر انسانی و انتقام جویی رژیم حاکم در عراق قرار داشتند. انجام هدفمند این سبک رفتاری در زیرمجموعه خشونت سیاسی قرار می گیرد، همچنین می توان این مسئله را یک امر اجتماعی دانست که محصول محیط است و در انواع خشونت فیزیکی، روحی، فردی و ساختاری تقسیم بندی می شود. پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی تحلیلی بر آن است تا انواع خشونت در خاطره نگاشته های اسرای ایرانی جنگ را بازنمایی کند. گستردگی اعمال خشونت فیزیکی در صورت انواع شکنجه های جسمی، اعمال محدودیت های دارویی برای اسرای بیمار و بی توجهی به بهداشت اردوگاه ها و همچنین ایجاد محدویت در انجام مناسک مذهبی و سعی در آلوده کردن اسرا به مسائل مبتذل به عنوان نمود عینی شکنجه های روحی، از مسائلی است که در این خاطرات به فراوانی به آن ها اشاره شده است و می توان به آن ها به عنوان بخشی از داده های پژوهش اشاره کرد؛ داده هایی که همچنان نشانگر بی تفاوتی فاحش در روایت حوادث با تمام تفاوت های طبقاتی، قومی و اجتماعی خاطره نگاران است و به نوعی می توان با عنوان یکسانیِ روایت از آن ها نام برد.
مبانی فرهنگی تاریخ نگری و تاریخ نگاری محمدابراهیم باستانی پاریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخ فرهنگی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۴
۵۹-۳۷
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر بر اساس آثار منتشر شده استاد باستانی پاریزی، دیدگاه تاریخی او را مورد بحث قرار می دهد. پژوهش حاضر با این فرضیه نوشته شده است که هیچ مورخی بدون «نظر» مطلب نمی نویسد، بلکه معلومات پیشین، محیط تربیتی، اوضاع و احوال اجتماعی و البته تجربه زیسته زمینه های لازم را برای تاریخ نگاری فراهم می نمایند. بنابراین، با اینکه عناوین و موضوعات کتاب های باستانی پاریزی بسی ساده بودند، در پشت این عناوین و مطالب مطرح شده، نگاهی تاریخ نگارانه وجود داشت که نویسنده را برای پیشبرد طرح خود راهنمائی می کرد. بیشتر مطالب این مقاله برگرفته از آثار باستانی پاریزی است، اما در برخی موارد برای فهم بهتر موضوع، به برخی منابع دیگر نیز ارجاع داده شده است. هدف مقاله این است تا نشان دهد باستانی پاریزی نیز تلاش داشت برای سبک تاریخ نویسی خود مفاهیمی ارائه نماید. در این پژوهش به برخی از این مفاهیم که خاص اوست اشاره شده است. پرسش اصلی مقاله حاضر این است که در تاریخ نگاری باستانی پاریزی چه عناصری به شکل «پیشینی» تأثیرگذار بوده اند؟ که با استفاده از روش تحلیل محتوا به این پرسش پاسخ داده شده است.
مبدأ دوره جدید تاریخ ایران کجاست؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ اسلام و ایران سال ۳۲ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۴ (پیاپی ۱۴۴)
161 - 181
حوزههای تخصصی:
اندیشیدن درباره ماهیت و کیفیت دوره هایی که بشر در تاریخ سپری کرده و یا در حال سپری کردن آن است، از دغدغه های فیلسوفان، اندیشمندان، مورخان و الاهی دانان بوده است. از همین رو، تاریخ جهان از منظرهای گوناگون دوره بندی شده است. تاریخ ایران نیز از این قاعده مستثنا نیست. یکی از مشهورترین و رایج ترین دوره بندی های تاریخی ایران، تقسیم آن به دوره های باستان، میانه و معاصر است. نکته پنهان در دوره بندی های تاریخ ایران کم توجهی نسبت به دوره جدید است. بر همین اساس، مسئله این است که آیا ایران فاقد دوره جدید است و یکسره از دوره میانه به دوره معاصر گام برداشته است؟ اگر چنین نیست، مبدأ تاریخ جدید ایران کجاست و از چه زمانی آغاز شده و به کجا ختم می شود؟ این مقاله پس از ارزیابی داده های موجود و نقد مهم ترین ایده های مطرح شده درباره دوره جدید تاریخ ایران، به این نتیجه رسیده است که در دوره بندی تاریخ ایران، بیشتر مناقشه ها بر سر تعیین مبدأ تاریخ معاصر ایران شکل گرفته و تعیین مبدأ تاریخ جدید ایران در هاله ای از ابهام مانده است. نویسنده استدلال می کند که برای رفع بسیاری از مناقشه های موجود، به تعیین دوره جدید سخت نیازمندیم. او عهدنامه گلستان در پایان دوره نخست جنگ های ایران و روسیه را مبدأ دوره جدید ایران شمرده و معتقد است این دوره تا انقلاب مشروطه ادامه یافته و مشروطه سرآغاز دوره معاصر ایران است.
تحلیل شخصیت، رفتار و اقدامات مسعودمیرزا ظل السلطان براساس نظریه عقده حقارت آدلر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تاریخی ایران و اسلام بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۰
136 - 163
حوزههای تخصصی:
مسعود میرزا ظل السلطان سال ها بر ایالات و شهرهای مرکزی و جنوبی ایران حکومت کرد و بیش از ۳۴ سال نیز حاکم مستقل شهر اصفهان بود. او با وجود اینکه بزرگ ترین پسر ناصرالدین شاه قاجار بود اما بدان علت که مادرش شاهزاده نبود و تبار قاجاری نداشت، از ولایت عهدی و سلطنت آینده قاجار محروم شد. به همین دلیل شخصیت و رفتاری متفاوت از دیگر شاهزادگان و مقامات در او شکل گرفت. خودشیفتگی و بدگمانی مفرط، زیاده روی در کسب قدرت و ثروت، قساوت قلب و بی رحمی نسبت به انسان ها و حیوانات، کینه و حسادت نسبت به برادران، افراط در محو برتری دیگران، تخریب بناها و باغ های تاریخی عصر صفوی، و شبیه سازی مدل سلطنت در شهر اصفهان از جمله اعمال و رفتار این شاهزاده بوده است. در این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی و با کاربست نظریه عقده حقارت آلفرد آدلر، علل و عواملی که موجب چنین شخصیت رفتاری با استفاده از منابع اصلی تاریخ دوره قاجار و با طرح این سؤالات بررسی و تحلیل می شود: آیا چنین رفتارها و اقداماتی از جانب ظل السلطان به علت عقده حقارت وی ناشی از نرسیدن به ولایت عهدی و تخت سلطنت، انجام شده است؟ آیا وی به خاطر برخورداری از عقده برتری جویی بر دیگران به چنین اعمال و رفتاری دست یازیده است؟ یافته های این پژوهش نشان می دهد که محروم شدن ظل السلطان از ولایت عهدی و تخت سلطنت به علت اینکه مادرش نسب والای قاجاری نداشت، باعث شد تا وی دچار عقده حقارت و به دنبال آن عقده برتری جویی گردیده و به خاطر داشتن همین کمبود، به چنین اعمال و رفتار افراطی مبادرت ورزیده است.
Structural Explanation (Physical Dimensions) of the Manuscript of Ahmad Gholam`s Jung (Date of writing: 1722 - 1729AD/1135-1142 AH)
حوزههای تخصصی:
Jungs are manuscripts or collections of documents that contain a selection of historical, literary, religious, and scientific documents and texts. Ahmad Gholam’s Jung is from the second half of the Safavid period, especially from the late Safavid period (simultaneous with the Afghan invasion) and contains documents from this period and earlier periods. Its structural features consist of physical and formal dimensions such as the components used, the way letters are written and arranged, and their explanation.The achievement of the present article expresses the importance of historical values of the mentioned manuscript from a structural point of view. The research method used in this research is formal analysis with a phenomenological approach (analysis and empirical analysis and direct with a critical approach) and with reference to the present manuscript.
The "Pastille Affair" in Ottoman-Safavid Relations, 1705-1709
حوزههای تخصصی:
This article presents documents on the aftermath of a diplomatic affair from 1705, which was engineered by Safavid Iran’s grand vizier Muhammad Mumin Shamlu and which was the last of his undertakings to reorient relations with the Ottoman Empire. It was a part of his policy played out as several faits This article presents documents on the aftermath of a diplomatic affair from 1705, which was engineered by Safavid Iran’s grand vizier Muhammad Mumin Shamlu and which was the last of his undertakings to reorient relations with the Ottoman Empire. It was a part of his policy played out as several faits accomplis unfolding at the same time and aiming to embitter Ottoman-Safavid relations, which had reached a formal alliance over the last decade. Starting out under the guise of a religious gift-giving, this initiative from the Iranian capital Isfahan to Prophet Muhammad’s shrine in Ottoman-controlled Medina first slighted the Ottomans’ lordship rights in the Hejaz and therefore became blocked by the Ottoman authorities in Medina as well as the digninaties in Constantinople. But soon, it grew into a subject of diplomatic correspondenceand thenbecame entangled in a robbery reaching out to Mecca and Baghdad, whose prosecution spread further to Constantinople, Cairo, Damascus, and the eastern Mediterranean waters. Even after the affair was put to rest, Ottoman-Safavid dealings did not heal from the harm done by Muhammad Mumin Shamlu’s succesive thrusts to undermine the cooperation of the 1690s.The peace outlived Beygdilli-Shamlu’s term as grand vizier, but he succeeded in downgrading it from an official brotherhood to a bare state of nonaggression. accomplis unfolding at the same time and aiming to embitter Ottoman- Safavid relations, which had reached a formal alliance over the last decade. Starting out under the guise of a religious gift-giving, this initiative from the Iranian capital Isfahan to Prophet Muhammad’s shrine in Ottoman-controlled Medina first slighted the Ottomans’ lordship rights in the Hejaz and therefore became blocked by the Ottoman authorities in Medina as well as the digninaties in Constantinople. But soon, it grew into a subject of diplomatic correspondenceand thenbecame entangled in a robbery reaching out to Mecca and Baghdad, whose prosecution spread further to Constantinople, Cairo, Damascus, and the eastern Mediterranean waters. Even after the affair was put to rest, Ottoman-Safavid dealings did not heal from the harm done by Muhammad Mumin Shamlu’s succesive thrusts to undermine the cooperation of the 1690s.The peace outlived Beygdilli-Shamlu’s term as grand vizier, but he succeeded in downgrading it from an official brotherhood to a bare state of nonaggression.
ریشه یابی و خاستگاه تاریخی، موقعیت و نوع پوشش شاطران درمراسم تعزیه عاشورا در روستای جَزَن دامغان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخ فرهنگی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۱ شماره ۵۱
55-85
حوزههای تخصصی:
ریشه یابی و خاستگاه تاریخی موقعیت و نوع پوشش شاطران در مراسم تعزیه عاشورا در روستای جَزَن دامغان معصومه طوسی[1] چکیده در روستای جَزَن، در روز عاشورا، شاطرانی با پوشش خاص در نماد فرشته جلوی اسب امام حسین و یارانش می دوند و راه را باز می کنند. بررسی پوشش شاطرانِ فرشته نما و سیر تغییراتِ آن و جایگاه شاطران در بستر تاریخی، هدف اصلی این پژوهش است. این پژوهش به روش توصیفی تاریخی، سیر تطور نوع پوشش و جایگاه شاطران را در روستای جزن از دوره باستان تا دوره معاصر بررسی می کند. در این پژوهش، علاوه بر اسناد تاریخی، از شواهد تصویریِ سفرنامه ها، نگاره ها و تحقیقات میدانی نیز استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که در دوره باستان و اوایل دوره اسلامی، شاطران از نظر نوع پوشش و جایگاه، به عیاران و پهلوانان شباهت داشته اند. در دوران صفویه، قاجاریه و پهلوی، شاطران در خدمت اقشار بالای جامعه بوده اند و طرح و رنگ پوشش آنها، با عوامل اجتماعی و ورود فرهنگ بیگانه ارتباط داشته است. در دوره معاصر، شاطران در فرهنگ مردمی بازتاب داشته اند و در عزاداری عاشورا با پوشش سیاه و سبز، نمایان شده اند. پوشش نمادین آنها گویای اعتقادات مذهبی و سنن فرهنگی است. پوشش های مشترک نمادین و دویدن در رکاب بزرگان در دوره های تاریخی، نشان از موروثی بودن و اهمیت نقش شاطران در مراسم تعزیه است که تاکنون برجای مانده است. واژه های کلیدی: شاطر، دوره های تاریخی، پوشش شاطران، تعزیه، روستای جَزَن [1]. عضو هیئت علمی دانشکده هنر دانشگاه سمنان samira.toosi@semnan.ac.ir تاریخ دریافت : 4/11/1400- تاریخ تأیید: 20/2/1401
واکاوی جغرافی نگاری یعقوبی در «مختصر البلدان»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۶
۱۵۴-۱۲۹
حوزههای تخصصی:
با توجهِ روزافزون مسلمانان به علم جغرافیا در قرن سوم هجری، تألیف آثار در این زمینه افزایش یافت؛ از آن جمله، کتاب «مختصر البلدان» ابن واضح یعقوبی، مورّخ و جغرافی دان شیعی ایرانی است. وی علاوه بر تاریخ نگاری عمومی از پیشگامان جغرافی نگاری نیز به شمار می رود. در این پژوهش، تلاش می شود با روش تاریخی و رویکرد توصیفی - تحلیلی و نیز تعیین معیارهایی نظیر گونه شناسی، شیوه و ویژگی های جغرافی نگاری به واکاوی جغرافی نگاری یعقوبی در این کتاب پرداخته شود. بر اساس یافته ها، وی پیرو مکتب عراقی بوده و کتابش ازنظرِ گونه شناسی به علت تمرکز بر «خراج و نژاد» به جغرافیای اقتصادی و انسانی نزدیک تر است؛ ضمن آنکه از شیوه جغرافی نگاری ایرانی با رعایت مقتضیات مکتب عراقی پیروی کرده است. ویژگی های جغرافی نگاری یعقوبی نیز شامل نیاوردن نقشه، خردگرایی، دوری از عجایب نگاری و دخالت ندادن نگرش مذهبی اش (تشیع امامی) در جغرافی نگاری است. ازنظرِ منابع اطلاعاتی نیز وی بر مشاهدات و مسموعات خود متّکی بوده و جزو پیشگامان این عرصه است.
بررسی تأثیرات اجتماعی و اقتصادی ظهور استعمار بر شیعیان سواحل جنوبی خلیج فارس در عصر صفوی (سده 10 و 11 هجری قمری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شیعیان سواحل جنوبی خلیج فارس طی دوران اسلامی میراثی فرهنگی و تمدنی را بنیان نهادند، اما طی سده 10 و 11 قمری، تغییر شرایط و ظهور دو جریان هم زمان استعمار با مبانی فکری و سیاسی جدید و استبداد حکمرانان نورسیده عثمانی بر حیات اجتماعی آنان تأثیراتی گذاشت. این تأثیرات عمیق بیش از هر چیز ناشی از این مبنای اساسی بود که به واسطه تمرکز بینش و روش نوین اقتصادی و فرهنگی عناصر استعماری بر حوزه دریاها، تأثیر استعمار بر ساحل نشینان خلیج فارس از نظر کمی و کیفی عمیق تر و گسترده تر بوده است. این تحقیق با هدف بررسی تأثیر پدیده استعمار بر جوامع شیعی حوزه خلیج فارس، با رویکردی تحلیلی و براساس مطالعات کتابخانه ای به دنبال پاسخ به این پرسش اساسی است که تأثیر ظهور استعمار بر وضعیت اقتصادی و اجتماعی شیعیان سواحل جنوبی خلیج فارس چه بود؟ وجود تعارض میان آموزه های ظلم ستیزی شیعه با رویه های استعماری سبب رویارویی این دو جریان و بروز تأثیرات عمیقی بر حیات اقتصادی و اجتماعی شیعیان طی سده 10 و 11 هجری بوده است.
تحلیل واقع گرایانه سیاست خارجی شاه عباس اول در قبال قدرت های بزرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیاست خارجی ایران در دوره صفویه عرصه قدرت نمایی، جایگاه و شأن شاهان بوده است. تعریف سیاست، منفعت، هویت و مذهب در این دوره تابعی از قرائت و تفاسیر شاه از این مفاهیم بوده است. بررسی اقدامات شاه عباس اول نشان می دهد عمل گرایی، واقع گرایی، ایجاد ائتلاف و اتحادهای موقت و بی اعتمادی به قدرت های بزرگ از عناصر برجسته هویت سیاسی شاه عباس بوده که روابط و سیاست خارجی ایران را در این دوره تحت تاثیر قرار داده است. روش این پژوهش تاریخی، اسنادی، توصیفی و تحلیلی و روش جمع آوری داده ها کتابخانه ای می باشد. سؤال این پژوهش عبارتست از آنکه جهت گیری سیاست خارجی شاه عباس در قبال قدرت های بزرگ متاثر از چه مؤلفه هایی بوده است؟ فرضیه این پژوهش عبارتست از آنکه جهت گیری سیاست خارجی شاه عباس در قبال قدرت های بزرگ متأثر از روحیه عمل گرایانه و واقع گرایانه شاه عباس، الزامات و قواعد ناشی از قدرت و معادلات سیاسی و ایدئولوژی شیعی بوده است.
بررسی زمینه های تاریخی قطع روابط دیپلماتیک الجزایر و مغرب و پیامدهای آن
منبع:
تاریخنامه خوارزمی سال دهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۸
48-67
حوزههای تخصصی:
در 24 آگوست 2021 م، الجزایر ضمن حفظ روابط کنسولی، روابط دیپلماتیک خود را با کشور مغرب قطع کرد. این مرحله در شرایط افزایش ظاهری تنش در ماه های اخیر صورت می گیرد. در نتیجه ترکیب تعدادی از عوامل و تحولات بین المللی، که برخی از آنها بر اساس اختلافات تاریخی و مرزی است و برخی دیگر مربوط به تحولات منطقه ای و بین المللی است. در این بین تحلیل گران به نقش کشورهای فرامنطقه ای همچون رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی در تحریک گسل های حساس در زمینه الجزایر و مغرب اشاره می کنند. این مقاله به بررسی پیشینه تاریخی روابط الجزایر و مغرب، دلایل قطع روابط دیپلماتیک آنها، واکنش های بین المللی و پیامدهای منطقه ای آن می پردازد. تحلیل گران به طور پیوسته پرسش هایی درباره روابط دو کشور الجزایر و مغرب مطرح می کنند و سپس به دنبال تحلیل و ارائه راهکارهایی برای برون رفت از این تنش هستند. چه عواملی بر روابط مغرب و الجزایر تأثیر می گذارد؟ و چگونه روابط این دو کشور بر مسائل مختلف منطقه مغرب الاقصی یا اصطلاحاً مغرب عربی و به ویژه موضوع صحرا تأثیر می گذارد؟ آیا چشم انداز حل و فصل اختلافات مغرب و الجزایر کلید حل مشکل مزمن صحرا خواهد شد؟ و اگر در آینده دستیابی به موفقیت در روابط بین رباط و الجزیره بعید باشد؛ آیا این احتمال ادامه وضعیت کنونی خواهد بود که شبیه یک جنگ سرد کنترل شده است؟
بررسی روایت روز عاشورا در مناقب آل ابی طالب ابن شهرآشوب بر اساس نظریۀ فزون متنیت ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سخن تاریخ سال شانزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۸
27 - 64
حوزههای تخصصی:
حادثه عاشورای سال 61 هجری قمری، بخش مهمّی از کتب تاریخی را از قرن سوم به بعد، به خود اختصاص داده است. مورّخان متقدّم، مانند تطبری، ابن اعثم کوفی و بلاذری عمدتاً از کتبی مانند مقتل ابی مخنف برای روایت عاشورا بهره بردند. نویسندگان بعدی نیز گزارش خود را بر اساس بهره گیری از کتب مورّخان پیشین بنا نهادند. ابن شهرآشوب، در کتاب «مناقب آل ابی طالب» تلاش کرده است تا به شرح مناقب و فضائل پیامبر اسلام و امامان معصوم بپردازد. بنابراین او ناگزیر از پرداختن به واقعه عاشورا، از کتاب تاریخ طبری و الفتوح ابن اعثم کوفی استفاده کرده است. در پژوهش حاضر، تلاش شده است تا روایت ابن شهرآشوب از روز عاشورا با روایت منقول در تاریخ طبری و الفتوح ابن اعثم بر اساس نظریه فزون متنیت ژنت سنجیده شود. فزون متنیت نظریه ای است که به رابطه میان متون می پردازد؛ به نحوی که این رابطه از نوع شرح و تفسیر نباشد. بر اساس این نظریه، متن الف که متقدّم بوده و پیش متن نامیده می شود، منبع و الهام بخش متن ب یعنی بیش متن خواهد بود. بر اساس بررسی و مقایسه متون مذکور مشخّص شد که ابن شهرآشوب در دو سطح پیرفت و گزاره، به شیوه التقاطی از منابع استفاده کرده است. همچنین بیشترین گشتار اعمال شده در روایت او، از نوع گشتار کمّی (برش) بوده است.
بررسی و تحلیل باستان شناختی آثار و استقرارهای دوره اشکانی حوضه آبریز قزل اوزن در محدوده شهرستان ایجرود(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۶
51 - 79
حوزههای تخصصی:
شهرستان ایجرود واقع در استان زنجان به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی ، دارای ویژگی هایی است که شناخت کم و کیف محوطه های باستانی آن در دوره اشکانی، می تواند ما را در درک بهتر تحولات فرهنگی این دوره، در غرب و تا حدی شمال غرب کشور یاری دهد. این پژوهش در قالب یک بررسی میدانی و به منظور روشن نمودن وضعیت، تغییرات و تطورات فرهنگی منطقه در دوره اشکانی انجام پذیرفت؛ در این راستا بررسی حوزه جغرافیایی دهستان گلابر و بخش شمال غربی رودخانه ایجرود در دهستان ایجرود پایین، طی دو فصل انجام شد. نتیجه این بررسی ها، شناسایی جمعاً ۱۰۰ محوطه باستانی (۶۸ محوطه در دهستان گلابر و ۳۲ محوطه در بخش شمال غربی دهستان ایجرود پایین) بود که از این بین، ۳۵ محوطه دارای آثار اشکانی است. مطالعه گونه شناسی سفال اشکانی منطقه و نیز درک و دریافت کلی الگوی استقراری محدوده بررسی در این دوره، از نتایج مهم این پژوهش است که بر اساس آن ها مشخص گردید در دوره مذکور استقرارها نسبت به دوره قبل (هخامنشی) از نظر تعداد، افزایش چشمگیری داشته و حتی استقرارهای دوره بعد (ساسانی) به اندازه دوره اشکانی نیست؛ این نشانگر تغییرات جمعیتی یا تغییر الگوی پراکنش استقرارها نسبت به دوره قبل است. همچنین، مشخص شد که بیشتر استقرارهای منطقه، روستاهای کوچک و تعداد کمی روستاهای بزرگ هستند و شواهدی از مراکز شهری شناسایی نشد. به نظر می رسد، فرهنگ مادی منطقه در دوره اشکانی، ضمن دارا بودن برخی ویژگی های بومی-محلی که آن را از سایر مناطق غرب و شمال غرب کشور تا حدی متمایز می کند، نهایتاً بخشی از گستره فرهنگی غرب و شمال غرب کشور است.
کاوش های باستان شناسی تپه مرد آباد کرج(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۷
95 - 114
حوزههای تخصصی:
توسعه شهری در دهه های اخیر به خصوص در نواحی پیرامونی تهران و کرج، منجر به گسترش مناطقی شده که تا قبل از انقلاب، روستاهایی محصور در باغات در حاشیه شهر کرج بودند. مردآباد/ ماهدشت نیز که در گذشته نه چندان دور به شهر تبدیل شده (۱۳۷۰)، به سرعت گسترش یافته و باغات و آثار تاریخی پیرامون خویش را همچون بسیاری دیگر از شهرهای استان البرز نابود یا در معرض تخریب قرار داده است. محوطه مردآباد در شهر ماهدشت، یازده کیلومتری جنوب غربی کرج در استان البرز قرار دارد و در دی ماه سال ۱۳۷۷ به شماره ۲۲۵۲ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید. مردآباد در مرز منازل مسکونی و زمین های زراعی واقع و ساخت وسازهای مسکونی سالیان اخیر بخش های جنوبی و تا حدی شرقی محوطه را تخریب کرده است. گمانه زنی صورت گرفته در این محوطه در بهار ۱۳۹۵ منجر به مشخص نمودن حدود عرصه و حریم این تپه شد. تپه مردآباد یکی از بلندترین تپه های باستانی استان البرز است که شواهد سفالی گویای توالی فرهنگی از هزاره ششم پیش از میلاد تا دوران میانه اسلامی در این محوطه است. قطعاً انجام کاوش های علمی و دامنه دارتر در این محوطه منجر به کسب اطلاعات باستان شناختی بسیار دقیق تری خواهد شد؛ ولی با توجه به شواهد سفالی سطحی، این محوطه دارای توالی گاهنگاری و شواهد استقراری از: دوره های نوسنگی جدید (سیلک I / هزاره ششم ق.م)، انتقالی مس سنگی/ چشمه علی (سیلک II / اواخر هزاره ششم و اوایل هزاره پنجم پ.م)، عصر آهن یک (اواخر هزاره دوم پ.م)، دوره تاریخی و دوران اسلامی است.
بررسی اندیشه صلح پارسی هخامنشیان بر مبنای اهداف فرهنگ و آموزش صلحِ یونسکو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هخامنشیان (330-550 ق.م) گستره وسیعی را در اختیار داشتند که متشکل از اقوامی با آیین ها، زبان و فرهنگ های گوناگون بود. اداره آنها نیازمند به کار گیری اندیشه ای خاص بود. اندیشه ای که هخامنشیان بر مبنای آن ملل تابعه خود را اداره می کردند به نام صلح پارسی شناخته شده که ابعاد گوناگونی دارد. در جهان امروز نیز بحث صلح و همزیستی مسالمت آمیز اقوام گوناگون موضوعی است که سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد (یونسکو) در غالب فرهنگ صلح بر آن تمرکز دارد و در تلاش است مولفاتی را تعریف کند که بر مبنای آن ها جهان در صلح قرار بگیرد. هدف از انجام این پژوهش بررسی تطبیقی فرهنگ صلح در دوره هخامنشی بر مبنای اهداف امروزی یونسکو است و به دنبال پاسخ گویی به این سوال است که فرهنگ صلح براساس تعریف امروزی فرهنگ و آموزش صلح در یونسکو تا چه میزان در دوران هخامنشی نمود یافته است؟ نتایج حاکی از آن است که برقراری اندیشه صلح پارسی منجر به شکل گیری فضایی مسالمت آمیز شد که تا حد بسیاری مبتنی بر اهداف امروزی یونسکو است. مقاله حاضر گردآوری داده ها را از طریق مطالعات کتابخانه ای به سرانجام رسانده و نتایج را از طریق تحلیل توصیف تاریخی ارائه می کند.
تببین وضعیت سوادآموزی و تصویب نخستین قانون آموزش کارگران در ایران عصر پهلوی (1304- 1332ه.ش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ظهور انقلاب صنعتی و تغییر مبانی علمی و فنی تولید، آموزش فنی و حرفه ای و پیش نیاز آن، یعنی سوادآموزی را به ضرورتی اجتناب ناپذیر تبدیل کرد. وقوع انقلاب کمونیستی روسیه و تبلیغات گسترده درباره احقاق حقوق کارگران از جمله حق آموزش، این موضوع را نه تنها در کشورهای صنعتی بلکه در کشورهای تازه وارد به عرصه نوسازی صنعتی، از جمله ایران، به مسئله ای اساسی در حوزه سیاست و اجتماع تبدیل کرد. از این رو، دولت پهلوی اول اگرچه به اجبار به آموزش کارگران تن در داد. جستار حاضر در پی پاسخ به این سؤال است که دولت های دوره پهلوی از ابتدا تا سال 1332 ش چه سیاست هایی را جهت آموزش کارگران به اجرا درآوردند؟ یافته های این پژوهش که برپایه روش ترکیبی، توصیفی، علّی و عقلانی نگاشته شده نشان می دهد که نیاز ذاتی صنایع جدید به آموزش رسمی از یک سو و لزوم مقابله با تبلیغات کمونیستی و جلوگیری از جذب کارگران توسط گروه های چپ گرای داخلی از سوی دیگر، راهی جز اقدام به سوادآموزی رسمی پیش روی دولت پهلوی اول باقی نگذاشت؛ اقدامی که در ادامه در فضای سیاسی نسبتاً باز دهه 20 شمسی به تدوین نخستین قانون رسمی آموزش و سوادآموزی کارگران منجر شد.
پیامدهای حضور نظامی متفقین در لرستان (1320- 1324 ش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پس از اشغال ایران در جنگ جهانی دوم لرستان به دلایل مختلفی از جمله قرارگرفتن در یکی از دالان های اصلی راه آهن و مسیرهای شوسه شمال به جنو ، موقعیت سوق الجیشی(مجاورت با کرمانشاه، عراق، خوزستان و شمال کشور) و حضور طوایف با ظرفیت های نارضایتی از حکومت مرکزی ، مورد توجه اشغالگران قرار گرفت. حضور نیروهای نظامی خارجی در لرستان به سرعت نابسامانی ها و پیامدهای ناگواری را از نظر اقتصادی و اجتماعی به وجود آورد. در این بررسی به چرائی و چگونگی ورود نیروی نظامی متفقین به منطقه لرستان پرداخته و نیز پیامدهای حضور آنان از منظر اقتصادی و اجتماعی را مطالعه می کنیم. نتایج پژوهش نشان می دهد نیروهای متفقین پس از شکست تیپ مختلط لرستان( تابع لشکر 6 خوزستان ) و اشغال خوزستان، از مسیر جنوب لرستان بدون مقاومت وارد منطقه شدند. حضور و عملیات این نیروها به تدریج موجب بروز ناامنی ، کمبود مواد خوراکی ، قحطی، تورم ، و بروز اختلال در آموزش برخی نواحی منطقه شد. این امور تأثیرات دراز مدتی بر زندگی شهرها و روستاها در پی داشت. این پژوهش با روش توصیفی – تحلیلی به تبیین موقعیت لرستان در برنامه متفقین در ایران و نیز چگونگی تأثیر گذاری آنان بر اقتصاد و جامعه لرستان در این دوره می پردازد. شواهد با تکیه بر منابع تاریخی، اسناد و مدارک، روایات معمرین محل و روزنامه ها جمع آوری و تحلیل شده است.
Gender Archaeology; An Analytical Review of Gender Symbols in Proto-Elamite Anthropomorphic Nominal Chain of Signs(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
Gender archaeology, the study of gender differences between men and women throughout history, is a significant subject that has evolved into a proper, prominent science in recent decades. Proto-Elamite is among the periods that give us great information regarding the status of genders. The abundance of tablets found from this period is among the oldest middle-eastern written scripts. Many of these are about paying wages to male and female laborers for manufacturing and stockbreeding jobs. Studying these texts provides essential information regarding the status of Iranian Plateau’s women at the end of the fourth millennium B.C. M388 sign is one of the most significant gender signs known. It probably symbolizes a man or a particular social class in proto-Elamite texts. It’s also been used before signs that might show names written using a phonetical structure. M124 is the opposite sign. It was probably considered a female gender sign. It has been used in some tablets or at the beginning of a series of phonetic signs (names). This research attempts to reconstruct two different signs at the beginning of the name sign-series. These signs probably assign gender to the names. Authors read 1500 tablets in Susa. Two hundred ninety-five of these tablets begin with M124 or M388 signs. There are more than 100 phonetic signs. The chances of 295 names being similar are slim. This strengthens our gender-specification hypotheses that M124 and M388 are gender symbols in the name sign-series.
“Xrafstarân” in Sassanid Era: According to Written Sources and Sigillographic Evidence(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
“Evil animals” (MP. xrafstar, Av. xrafstra-) are harmful animals created by Ahriman to assist in destroying the world. Pahlavi scriptures present fragments of knowledge on various types of xrafstarân, some regulations and recommendations on how to crush them, and examples of divine reward for those believers who eradicate these evil animals. However, Pahlavi scriptures put urging stress on eliminating xrafstarân, sigillographic evidence from the Sassanid era points to the other direction, showing that in many cases, the Zoroastrian principle of destroying evil animals is ignored, to the extent that images of venomous animals could be seen on seals and sigils belonging to Zoroastrian priests and other elites of the Sassanid era. While in some cases, themes depicted on seals are by the religious recommendations of scriptures, owners’ personal preferences seem to remain the main factor in displaying images on seals. This question remains that depicting an evil animal on a personal seal contradicts religious regulations in Zoroastrianism. This opposition could be caused by diversity in interpretations of scriptures or by the co-existence of various factions of Zoroastrianism. The presence of other religions all over the Sassanid Empire could be one more cause of this discord. Through a comparison between depictions on seals and Pahlavi scriptures, the current study concludes that several images of xrafstarân depicted on seals are related to religions other than Zoroastrian Mithraism, Judaism, Christianism, and even Gnosticism. Moreover, most Zoroastrian scriptures mentioning xrafstarân are written only after the Sassanid era. It seems likely that after the collapse of Sassanid dynastys, some Zoroastrian priests rearranged the classification of beneficent animals created by Ahura and evil animals created by Ahriman. Nonetheless, the vital role of geography and cultural diversity of each region of the vast Sassanid Empire could not be overlooked while studying the presence or absence of animal themes in depictions.
Pathology of Isfahan in the Different Periods of Islamic Era Based on the Historical Texts(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
Isfahan and its historical monuments have been repeatedly damaged and destroyed for a long time due to their unique strategic location. They are located on the highway from north to south and east to west of the central plateau of Iran. Factors that have played a role in damaging and destroying Isfahan›s historical monuments can be generally divided into two categories: natural elements and phenomena and human factors and behaviors. This study aimed to identify and categorize the causes of damage to the historical monuments of Isfahan from the beginning of the Islamic period to the Qajar period. To achieve this goal, two general questions arise: What are the main factors that have caused damage to the historical monuments of Isfahan during the Islamic era, and how can they be classified? Which harmful phenomena have caused Isfahan›s most severe destruction of historical monuments? To answer the questions, the destructive factors of Isfahan›s architectural works from the beginning of the Islamic period to the Qajar period have been studied. The research method is descriptive-analytical, and the data collection method is based on the study of historical-geographical sources, field observations, and existing works reports. The studies show that in addition to various factors, the most critical factors causing natural damage to historical monuments in Isfahan are drought, famine, earthquake, and the essential human characteristics; there have been internal or external wars and conflicts.