مردمان باستانی جنوب غرب ایران، شامل ایلامیان و سپس پارس ها، از دیرباز به اهمیت راه های ارتباطی و مواصلاتی جاده ای و دریایی میان شرق (شبه قاره هند) و غرب (میان رودان جنوبی، شبه جزیره عربستان و شام) پی برده و بهره بسیاری از بازرگانی در این مسیر برده بودند؛ اما خلیج فارس که بزرگ ترین مرز و پهنه آبی ایران و مسیر باستانی چنان ارتباطی بود، در چشم انداز سیاسی و نظامی و اقتصادی و ایدئولوژیک پادشاهی هخامنشی، مهم ترین و بزرگ ترین پادشاهی برآمده از جنوب غرب ایران، جایگاه ویژه ای داشت؛ زیراکه سیطره بر آن و عبور از آن به فتح سرزمین های دوردست و ناشناخته ای می انجامید که برای شهریاران فاتح پارسی، اعتباری ایدئولوژیک و نیز منابع سرشار انسانی و مادی به همراه می آورد. یادکرد برخی از مردمان ساکن در کرانه های خلیج فارس در کتیبه های سلطنتی و لوحه های باروی تخت جمشید و نیز نوشته های تاریخ نگاران و جغرافی نگاران یونانی نشان می دهد که آنان مردمانی گمنام و بی تأثیر در سرنوشت پادشاهی هخامنشی نبودند و چنان که مواد فرهنگی یافته شده از کرانه ها و جزیره های خلیج فارس آشکار می سازد، برهم کنش های پایدار و گسترده ای میان آنان و دولت مرکزی پارس وجود داشته است. از سوی دیگر، ایجاد و احداث مراکز سلطنتی-اداری در پس کرانه های خلیج فارس مانند تموکن/ تئوکه (منطقه برازجان کنونی)، نشان دهنده برنامه ریزی دقیق و حساب شده هخامنشیان نخستین برای بهره گیری از موقعیت راهبردی خلیج فارس و قابلیت های ویژه آن برای چیرگی بر دورترین نقاط شرق و غرب جهان آن روزگار به یاری نیروی دریایی مقتدری بود که فتح آتن و ممفیس را در دورترین مرزهای غربی ممکن ساخته و آشکار کرده بود که «نیزه پارسی» چه دریاها و صحراهایی را درنوردیده است تا بر جهان شناخته شده آن روزگار نظم و همبستگی و هماهنگی و رفاهی را که شهریاران هخامنشی بدان باور داشتند، برقرار و حاکم سازد.