فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۲۱ تا ۱٬۰۴۰ مورد از کل ۱۸٬۷۲۷ مورد.
منبع:
توسعه حرفه ای معلم سال ۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۳۳)
67 - 95
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: این پژوهش با هدف مطالعه تطبیقی الگوی آموزش ضمن خدمت معلمان در بستر رایانش ابری، با مقایسه ایران و کشورهای انگلستان، آمریکا، چین، هند و سوئد، انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع تطبیقی-اکتشافی و روش پژوهش استفاده شده در آن، مبتنی بر استراتژی پژوهش کیفی بود؛ به طوری که در بدو کار، مصاحبه های اکتشافی با خبرگان و تحلیل داده های جمع آوری شده، به کمک روش تحلیل تم (مضامین)، ابعاد و مؤلفه های مؤثر بر شکل دهی الگوهای آموزش ضمن خدمت معلمان ایران، در بستر رایانش ابری، احصا و سپس با استفاده از روش 4 مرحله ای جرج اف بردی (1969)، ابعاد و مؤلفه های کلیدی مکشوفه در آموزش ضمن خدمت معلمان ایران، با مدل های آموزش ضمن خدمت معلمان، در بستر رایانش ابری، در کشورهای انگلستان، آمریکا، چین، هند و سوئد مورد مقایسه قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد که ابعاد و مؤلفه های مؤثر بر الگوی آموزش ضمن خدمت معلمان ایران در بستر رایانش ابری شامل: 5 بعد و 19 مؤلفه شامل: فرهنگی (3 مؤلفه)، مدیریتی (5 مؤلفه)، مادی و کالبدی (2 مؤلفه)، فناوری (5 مؤلفه) و منابع انسانی (4 مؤلفه) می باشد که مولفه های این مدل با کشورهای منتخب مورد مقایسه تطبیقی قرار گرفت و یافته های تحلیل تطبیقی نیز حکایت از آن داشت که 12 مؤلفه مشترک و 8 مؤلفه غیرمشترک میان الگوی آموزش ضمن خدمت معلمان در بستر رایانش ابری ایران و کشورهای منتخب وجود داشت. نتایج: بر اساس یافته های پژوهش، به دست اندرکاران و برنامه ریزان دوره های آموزشی در ایران پیشنهاد می شود برای افزایش کیفیت دوره های آموزشی، وجوه افتراق با کشورهای دارای تجارب ارزنده را مورد توجه قرار دهند.
واکاوی تجربه زیسته معلمان دانش آموزان با اختلال طیف اُُتیسم از آموزش مجازی: یک مطالعه پدیدار شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف وا کاوی تجربه زیسته معلمان دانش آموزان با اختلال طیف اُُتیسم از آموزش مجازی دوران کرونا انجام شد. روش: این پژوهش در پارادایم )مدل( تفسیرگرایی و به شیوه کیفی و با رویکرد پدیدارشناسی صورت گرفت. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی معلمان منطقه 6 مدارس اُُتیسم شهر تهران در سال تحصیلی 1402 - 1401 بود که تجربه تدریس به دانش آموزان با اختلال طیف اُُتیسم در دوران کرونا را داشتند. برای انتخاب حجم نمونه از روش نمونه گیری هدفمند و معیاری استفاده شد. در راستای هدف پژوهش، در مرحله اول با 20 نفر از معلمان منطقه 6 مصاحبه انجام و اشباع نظری حاصل شد. در ادامه، داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته و با توجه به شرایط افراد در 3 قالب حضوری، تلفنی و برخط به صورت پرسش های بازپاسخ انجام شد. در این پژوهش برای شناسایی، تحلیل و گزارش نتایج داده های کیفی حاصل از مصاحبه، از روش تحلیل موضوعی استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد، از دیدگاه مشارکت کنندگان در پژوهش، تجربه زیسته آموزش مجازی دارای 4 زیرمقوله شامل تدریس، استرس شغلی، مشکلات فناورانه و سبک ارتباطی بود. همچنین فرصت های آموزش مجازی در دوران کرونا دارای 5 مقوله، شامل: گسترش مهارت فناورانه، توسعه مهارت تدریس برخط، فرا گیر شدن آموزش مجازی، تقویت زیرساخت آموزش مجازی و به صرفه بودن در هزینه های جانبی بود. همچنین چالش های آموزش مجازی در دوران کرونا شامل: 5 مقوله مشکلات ارتباطی، مشکلات آموزشی و تدریس، بی توجهی والدین، ضعف تجهیزات و امکانات و افت توجه دانش آموزان بود. نتیجه گیری: آموزش مجازی برای دانش آموزان با اختلال طیف اُُتیسم دارای فرصت های مناسبی بود. از آن جاییکه سبک یادگیری این افراد دیداری محور می باشد و راهبردهای آموزشی مبتنی بر تدریس مجازی می تواند از این نوع سبک پشتیبانی نماید، از این رو، پیشنهاد می شود زیرساخت های برگزاری آموزش مجازی برای این افراد تقویت شود و از ظرفیت های راهبردهای آموزشی مبتنی بر فناوری برای غنی سازی فرایند یادگیری دانش آموزان با اختلال طیف اُُتیسم استفاده شود.
طراحی و اعتبار سنجی الگوی برنامه آموزش توسعه ی پایدار در دوره ی ابتدایی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه ریزی آموزشی دوره ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۶
172 - 197
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر طراحی و اعتبارسنجی الگوی برنامه آموزش توسعه پایدار در دوره ابتدایی ایران است.روش شناسی: این پژوهش با طراحی ترکیبی اکتشافی آغاز شد. ابتدا مبانی نظری آموزش برای توسعه پایدار از طریق مرور ادبیات و مصاحبه با کارشناسان یونسکو بررسی شد. سپس با رویکرد کمی، اسناد آموزشی و برنامه های درسی تحلیل شدند. جمعیت پژوهش شامل اسناد، برنامه های درسی و بیست استاد بود که انتخاب شدند. اطلاعات با فرم های تحلیل اسناد و مصاحبه ها جمع آوری و اعتبار فرم ۰.۹۳ به دست آمد. داده ها با تحلیل تم و آمار توصیفی مورد بررسی قرار گرفتند و ضریب اهمیت با روش آنتروپی شانون محاسبه شد.یافته ها: در مرحله اول کیفی پژوهش با بررسی منابع مکتوب و مصاحبه ها، 33 مؤلفه در چهار بعد استخراج شد. در مرحله کمی، تحلیل اسناد بالادستی آموزش و پرورش ایران نشان داد که به هر چهار بعد آموزش برای توسعه پایدار توجه نشده است؛ بیشترین توجه مربوط به بعد اجتماعی و کمترین توجه مربوط به بعد فرهنگی است. هچنین تحلیل کمی برنامه های دوره ابتدایی نشان داد که وضعیت موجود برنامه های دوره ابتدایی ایران از جهت میزان توجه به آموزش برای توسعه پایدار مطلوب نیست.نتیجه گیری و پیشنهادها: در برنامه درسی و آموزشی دوره ابتدایی به مؤلفه های آموزش برای توسعه پایدار توجه اندکی شده است. برخی از مؤلفه های آموزش برای توسعه پایدار همچون مؤلفه ایدز و تربیت جنسی و برابری جنسیت، با بافت و فرهنگ کشور ما تناسب ندارد؛ بنابراین در طراحی برنامه آموزشی مبتنی بر آموزش برای توسعه پایدار باید به فرهنگ و ارزش های کشورمان توجه گردد. الگوی طراحی شده توسط پژوهشگر جهت آموزش برای توسعه پایدار از نظر متخصصان از اعتبار بالایی برخوردار است.نوآوری و اصالت: با توجه به این که الگوی برنامه آموزش توسعه پایدار تاکنون طراحی و اعنبارسنجی نشده، این پژوهش به طراحی و اعتبارسنجی این الگو برای دوره ابتدایی پرداخته است.
شایستگی طراحی هیجانی آموزش دانش پداگوژیکی مغفول معلمان
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: نه تنها یادگیری بلکه رشد یادگیرنده وابسته به رشد هیجانی است. معلمان به دلایل مختلف به جنبه های هیجانی در آموزش خود توجه نمی کنند. پژوهش حاضر در صدد شناسایی شایستگی طراحی هیجانی آموزش معلمان و معرفی جایگاه و اهمیت آن است. روش ها : برای رسیدن به هدف پژوهش از میان روش های کیفی، مرور روایی پژوهش ها و چارچوب پریسما (PRISMA ) استفاده شد. یافته ها: مرور منابع منتشر شده نشان داد؛ توجه به هیجانات برای رشد، یادگیری و آموزش مهم است؛ لذا ضروری است، معلمان تدریس خود را با هیجانات دانش آموزان پیوند دهند. طراحی هیجانی آموزش ریشه در پژوهش های حوزه تولیدات صنعتی داشته و در الگوهای طراحی مبتنی بر علوم اعصاب شناختی نیز توجه به هیجان یک اصل بنیادی است. الگوها و چارچوب هایی برای طراحی هیجانی آموزش شناسایی شد که مهم ترین آن ها: 1) مهندسی کانسِی؛ 2) راهبرد FEASP ؛ و 3) راهبرد ECOLE بود. برای طراحی و تولید محتوای آموزشی مبتنی بر هیجان استفاده از فنون و راهبردهایی چون: 1) استفاده از داستان سرایی؛ 2) توجه به طراحی دیداری؛ 3) بازی وار سازی و 4) فراهم سازی بازخورد به معلمان پیشنهاد شده است. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان می دهد در برنامه درسی تربیت معلم ایران چه در بخش دانش پداگوژیک و چه در بخش محتوایی و چه در بخش فنّاورانه، به طراحی هیجانی آموزش توجه نشده است؛ بنابراین توجه به این مهم در بازنگری برنامه های درسی تربیت معلم ایران ضروری است.
The Effects of Branding on the Renown and Reputation of Educational Institutions; (A Study on the Marketing of Education Industry)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
School Administration, Volume ۱۲, Issue ۴, Winter ۲۰۲۴
38 - 56
حوزههای تخصصی:
Organizational reputation may be conceptualized as the collective perception of stakeholders regarding an organization's capacity to generate value, which is distinguished from its competitors, despite being an inherently intangible construct. From an economic perspective, a company's reputation can be regarded as a mirror of its historical achievements and an indicator of its distinctive attributes. The prominence of brand reputation as a fundamental asset substantively augments the integration of social media strategies across diverse tiers of distribution channels. This applied research endeavors to elucidate the influence of branding on the reputation and renown of educational institutions. The statistical population of this research encompasses language learners enrolled at the leading ten language institutions in Tehran, chosen for their extensive network of branches, substantial student enrollment, the perspectives of online users across multiple platforms and, crucially, and most importantly, consultation with prominent professors in the field of TESOL in Tehran. For data collection, a Likert scale-based questionnaire was employed, yielding a compilation of 573 responses from educational institutions. Subsequent analysis was conducted utilizing the structural equation modeling technique, SPSS, and SMART PLS software. The results of this research showed that brand evidence, communication, loyalty, satisfaction, and personality have a significant effect on brand renown and organizational reputation. Moreover, while brand identity does indeed exert a discernible influence, its impact is comparatively modest and does not extend to influencing brand renown and organizational reputation within educational institutions
طراحی و اعتباریابی الگوی بهینه تحول در علوم انسانی با تاکید بر برنامه درسی در نظام آموزش عالی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ویژه نامه فروردین
172 - 191
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش طراحی و اعتباریابی الگوی بهینه تحول در علوم انسانی با تاکید بر برنامه درسی در نظام آموزش عالی است .روش پژوهش آمیخته از نوع اکتشافی متوالی است. در قسمت کیفی، با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی عرفی، براساس نظر متخصصان حوزه برنامه ریزی درسی، مدیریت آموزشی و فلسفه تعلیم و تربیت داده ها گردآوری و مضامین تعیین شدند. مشارکت کنندگان با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و در نهایت با انجام 15 مصاحبه، حد اشباع نظری به دست آمد. ابزار گردآوری داده ها در این مرحله، مصاحبه نیمه ساختارمند است. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از تحلیل مضمون براون و کلارک (2013) استفاده شده است. در بخش کمی برای بررسی اعتبار درونی مدل، از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. نمونه آماری به تعداد 50 نفر از اعضای هیات علمی در حوزه علوم تربیتی و به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. پایایی پرسشنامه به روش آلفای کرانباخ معادل 85/0 بدست آمد. داده ها در دو سطح آمار توصیفی و آمار استنباطی(تحلیل عاملی تاییدی) و با استفاده از نرم افزارهای آماری SPSS وPLS تحلیل شدند. نتایج پژوهش در بخش کیفی بیانگر، شناسایی 44 مضمون سازمان دهنده و 16 مضمون فراگیر بود. در بخش کمی، مولفه های انسانی، فنی، آموزشی و اجرایی به ترتیب با مقدار 731/21، با 209/8، 55/33 و 133/17 مورد تایید قرار گرفت؛ برای رتبه بندی هر یک از مولفه ها نیز از آزمون فریدمن استفاده شد.
تأثیر سبک های رهبری و اخلاق حرفه ای بر رفتار شهروندی سازمانی با نقش میانجی اثربخشی سازمانی در کارکنان آموزش و پرورش استان لرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
131 - 150
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: علیرغم اینکه از یادگیری مشارکتی به عنوان یک رویکرد فعال استقبال شده، اطلاعات کاملی در مورد نقش آن در پرورش مهارت های رهبری دانش آموزان وجود ندارد.
روش شناسی پژوهش: این مطالعه که با رویکرد چندروشی انجام شد، این شکاف تحقیقاتی مورد واکاوی قرار گرفت. ابتدا از طریق مطالعه فراترکیب، داده های اولیه گرداوری و تحلیل شدند و سپس با استفاده از روش گروه کانونی داده ها تکمیل، اصلاح و رواسازی شدند. میدان پژوهش در بخش فراترکیب 5200 سند علمی بود که تعداد 32 سند با توجه به زبان، سال انتشار، چکیده و متن، نوع سند و روش پژوهش به عنوان نمونه انتخاب شدند و سپس با استفاده از برنامه مهارت های ارزیابی حیاتی (CASP) انتخاب و وارد مرحله تحلیل شدند. در مرحله تحلیل داده ها از نرم افزار Atlas/ti استفاده شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد وابستگی درونی مثبت به عنوان یکی از عناصر یادگیری مشارکتی مهارت هایی نظیر محبوبیت، همدلی و همکاری را پرورش می دهند. پاسخگویی، مهارت عزت نفس و احترام به حقوق دیگران را بهبود می بخشد و مهارت بین فردی به عنوان سومین عنصر یادگیری مشارکتی در توسعه مهارت های ارتباطی و اجتماعی مؤثر است و مهارت حل مسئله و حل تعارض را در دانش آموزان تقویت می کند. این سه عنصر که با عناصر پنجگانه نظریه وابستگی متقابل اجتماعی انطباق پیدا می کنند ابعاد تازه ای از پرورش مهارت های رهبری در دانش آموزان را آشکار می سازند.
بحث و نتیجه گیری: نتایج این مطالعه می تواند مورد توجه سیاست گذاران اجتماعی قرار گیرد و رهبران آموزشی را ترغیب کند تا از طریق آشناکردن معلمان با یادگیری مشارکتی زمینه اجرا در کلاس درس را فراهم سازند. همچنین می تواند انگیزه معلمان را برای استفاده از یادگیری مشارکتی افزایش دهد و والدین را ترغیب کند تا در فرآیند اجرا از معلمان حمایت کنند.
بررسی رابطه تدریس کوانتومی و سازنده گرایی با تصمیم گیری برنامه درسی معلمان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تربیتی بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۸
۲۲۴-۲۰۵
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه تدریس کوانتومی و سازنده گرایی با تصمیم گیری برنامه درسی معلمان ابتدایی شهرستان بابلسر می باشد. طرح پژوهش حاضر؛ کمی و روش توصیفی- پیماپیشی و جامعه آماری شامل 240 نفر معلمان دوره ابتدایی شهرستان بابلسر بوده که براساس جدول نمونه گیری مورگان 143 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش، اقتباس از پرسشنامه استاندارد سازنده گرایی محمدی، عابدینی بلترک و منصوری (1398)، پرسشنامه استاندارد تصمیم گیری برنامه درسی حاجی تبار فیروزجایی (1398) و پرسشنامه محقق ساخته تدریس کوانتومی بوده است. روایی ابزار به ترتیب 97%، 86% و 97% و پایایی ابزار از طریق آلفای کرونباخ برابر با 94%، 98% و 96% به دست آمد. تجزیه وتحلیل داده ها با روش های آمار توصیفی(انحراف معیار و میانگین) و استنباطی (آزمون آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه به روش هم زمان) صورت گرفت. نتایج به دست آمده نشان داد، بین تدریس کوانتومی با تصمیم گیری برنامه درسی(653/0 =r)، بین سازنده گرایی با تصمیم گیری برنامه درسی(763/0 = r) و بین تدریس کوانتومی و تصمیم گیری برنامه درسی(652/0 = r) معلمان ابتدایی شهرستان بابلسر رابطه ی معناداری در سطح 05/0 وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد سازنده گرا بودن می تواند نحوه ی تصمیم گیری برنامه درسی (متمرکز/ غیر متمرکز) معلمان دوره ابتدایی شهرستان بابلسر را پیش بینی کند
بازنمایی تجارب زیسته کارورزان و مدرسان: چالش ها و راهکارهای شاگردپروری در دوره کارورزی
منبع:
تجارب معلمی و مطالعات کارورزی دوره ۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱
16 - 35
حوزههای تخصصی:
تجربه عملی کارورزی، فرصتی برای توسعه مهارت های حرفه ای در محیط واقعی کار است. یکی از این مهارت ها، توانایی شاگردپروری است. هدف این پژوهش بررسی نقش کارورزی در ارتقای مهارت های شاگرد پروری با شناسایی چالش ها و موانع موجود در این زمینه و ارائه راهکارهای مناسب برای بهبود این مهارت ها میان اساتید و دانشجویان می باشد.رویکرد پژوهش کیفی و از نوع پدیدارشناسی است که بصورت مطالعه موردی انجام یافت. نمونه ها بصورت هدفمند انتخاب شدند و که بصورت گلوله برفی تا رسیدن به اشباع نظری ادامه داشت.حوزه پژوهش مدرسان(11 نفر) و دانشجومعلمان(15 نفر) بودند که ازطریق مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته تجربیات زیسته و دیدگاه های آنها بررسی شد. تحلیل مصاحبه ها با کدگذاری و مقوله بندی اانجام شد و برای اطمینان از اشباع نظری با نمونه های دیگری نیز مصاحبه شد.بر اساس یافته ها، در دو بخش کدگذاری و مقوله بندی اجام یافت که در بخش نخست چهار مقوله اصلی( نقش کارورزی در ارتقاء مهارتهای شاگردپروری، چالشها، موانع و راهکارها) استخراج گردید که هر مقوله اصلی شامل سه زیرمقوله بود، در بخش دوم در زمینه مهارتهای شاگردپروری نیز سه مقوله اصلی( اهمیت مهارتهای شاگردپروری، چالش های موجود در توسعه مهارت های شاگردپروری، هر مقوله حاوی شش زیر مقوله و راهکارهای پیشنهادی برای رفع چالش های توسعه مهارت های شاگردپروری، حاوی پنج زیرمقوله) استخراج شد.نتایج این پژوهش به شناسایی چالش ها و موانع موجود در زمینه توسعه مهارت های شاگرد پروری در طی تجربه کارورزی مدرسان کارورزی و دانشجومعلمان پرداخت. راهکارهای مناسب برای بهبود و ارتقای مهارت های شاگردپروری توسط مدرسان کارورزی و دانشجومعلمان ارائه گردید.
شناسایی عوامل مؤثر بر فرهنگ پژوهش در دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر؛ با هدف آسیب شناسی فرهنگ پژوهش در دانشگاه فرهنگیان استان خراسان جنوبی انجام شده است که بر مبنای هدف، در ذیل پژوهش های کاربردی قرار دارد و به روش ترکیبی و با استفاده طرح اکتشافی متوالی انجام شده است. مشارکت کنندگان بخش کیفی پژوهش شامل کلیه اعضای هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان استان خراسان جنوبی بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند 13 نفر به عنوان مشارکت کننده انتخاب شدند. جامعه آماری بخش کمی ، شامل کلیه استادان دانشگاه فرهنگیان بود که با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس (118 نفر) به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد که روایی مصاحبه ها با استفاده از روش توافق کدگذاران (80/0) و پرسشنامه از طریق روایی همگرا و روایی واگرا مورد تأیید واقع شد. برای محاسبه پایایی پرسشنامه از سه معیار، ضرایب بارهای عاملی، آلفای کرونباخ (80/0) و پایایی ترکیبی (78/0) استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار MAXQDA10 و اسمارت PLS3 تجزیه وتحلیل شد. نتایج بخش کیفی ، بیانگر 62 کد باز، 13 کد محوری و 3 کد انتخابی بود. همچنین؛ نتایج بخش کمی نشان داد که مدل آسیب شناسی فرهنگ پژوهش در دانشگاه فرهنگیان، دارای سه بعد محتوایی، ساختاری و محیطی است که بعد محتوایی (23/0)، بعد ساختاری (61/0) و بعد محیطی (35/0) از تغییرات فرهنگ پژوهش را تبیین می کند و بعد ساختاری نسبت به سایر ابعاد، نقش مؤثرتری در تبیین فرهنگ پژوهش دارد. درمجموع، نتایج پژوهش بیانگر این بود که این ابعاد 85/0 از تغییرات فرهنگ پژوهش در دانشگاه فرهنگیان را تبیین می کنند.
طراحی الگوی برنامه درسی هنر مبتنی بر تعامل با پلیس در دوره ابتدایی و شناسایی فعالیت-های اثر بخش در افزایش این تعاملات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ پاییز ۱۴۰۳شماره ۳
92 - 107
حوزههای تخصصی:
هدف:هدف از پژوهش حاضر، طراحی الگوی برنامه درسی هنر مبتنی بر تعامل دانش آموزان با پلیس و همچنین شناسایی فعالیت-های یادگیری اثر بخش به منظور افزایش این تعاملات است.روش: این پژوهش به روش آمیخته و از رویکرد کیفی گرندد تئوری و رویکرد کمی توصیفی- پیمایشی بهره گرفته است.حوزه ی پژوهش در بخش کیفی معلمان خبره و با تجربه که26نفر به صورت هدفمند از نوع گلوله برفی و در بخش کمی نیز معلمان و مسئولان پرورشی دوره ابتدایی شهر شیراز بودند که310نفر به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته27سوالی که روایی آن توسط9نفر از متخصصان موضوعی و پایایی آن با آلفای(0.96)تایید شد، تجزیه و تحلیل داده-ها در بخش کیفی به شیوه ی اشتراوس کوربین و در بخش کمی از آزمون فریدمن وtتک نمونه بهره گرفته شد.یافته ها: پس از تحلیل متن مصاحبه ها و کدگذاری مؤلفه های آن، تعداد43کدباز،13کد محوری و5کدانتخابی استخراج گردید. علاوه براین،27فعالیت یادگیری شناسایی شد که به منظور ابزار بخش کمی از آن بهره گرفته شد. یافته های کمی نشان داد که از دیدگاه معلمان تمام فعالیت های یادگیری شناسایی شده در افزایش این تعاملات دارای اهمیت بوده و اجرای نمایش و مجسم کردن فداکاریهای پلیس، استفاده از شعر و موسیقی، دعوت از پلیس برای حضور در کلاس در رتبه های اول تا سوم قرار گرفتند.نتیجه گیری: نتایج بخش کمی پژوهش حاکی از آن است، فعالیت هایی که نیازمند بودجه، زیرساخت و زمان کافی است در رتبه های آخر قرار گرفته اند. علاوه براین، الگوی برنامه درسی ارائه شده در این پژوهش عوامل مؤثر در اجرای برنامه درسی و پیامدهای متصور از آن را به نمایش می گذارد.
خودکاوی روایتی تدریس کاربردی و عملی درس روش تحقیق، رساله و مقاله نویسی پیشرفته(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی و تحلیل تجارب تدریس درس روش تحقیق، رساله و مقاله نویسی پیشرفته در دوره دکتری مدیریت آموزشی در دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمانشاه است. این تحقیق با استفاده از روش خودکاوی روایتی انجام شده و به عنوان یک پژوهش کیفی و پدیدارشناسانه در زمره پژوهش های مردم نگاری قرار می گیرد. منبع داده های این تحقیق شامل تجارب زیسته، خاطرات، تلاش ها و سوابق تدریس نگارنده در زمینه روش تحقیق و مقاله نویسی است که به شیوه روایت نگاری تنظیم شده است. مشارکت کنندگان در بخش کیفی شامل اعضای هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمانشاه هستند که سال ها تجربه تدریس این درس را دارند. روش تجزیه و تحلیل داده ها در این پژوهش شامل تحلیل محتوای کیفی از داده های جمع آوری شده به وسیله خود روایت نگار است. تجزیه و تحلیل داده ها به صورت مرحله ای انجام شده است، به طوری که ابتدا داده ها کدگذاری و سپس طبقه بندی شدند تا الگوهای مشترک و مضامین کلیدی شناسایی شوند. این فرآیند به پژوهشگر این امکان را داد که تجربیات عمیق و معنادار را استخراج کرده و به درک بهتری از تأثیر روش های تدریس بر یادگیری دانشجویان دست یابد. یافته های پژوهش نشان داد که تدریس به شیوه کاربردی و عملی درس های روش تحقیق، رساله و مقاله نویسی پیشرفته، مزایای قابل توجهی را به همراه دارد. این مزایا شامل بهبود دانش، بینش و مهارت های دانشجویان دکتری و همچنین، ایجاد تعامل مثبت و سازنده بین دانشجویان و استادان است. همچنین، یافته ها حاکی از آن بود که این شیوه تدریس می تواند به طور مؤثری محدودیت های موجود در آموزش را پوشش دهد و کیفیت تدریس را بهبود بخشد. این پژوهش به چالش هایی نظیر نیاز به زمان بیشتر برای تدریس و فعالیت های یادگیری اشاره می کند که می تواند حجم کاری استادان و دانشجویان را افزایش دهد. تقویت فرهنگ کار گروهی و پژوهشی در محیط های دانشگاهی ضروری است تا انگیزه و اشتیاق برای انجام پروژه های مشترک افزایش یابد. همچنین، توصیه می شود استادان و اعضای هیأت علمی در مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری از شیوه های تدریس کاربردی بهره مند شده و کارگاه های آموزشی را برای بهبود کیفیت تدریس و یادگیری برگزار کنند.
جایگاه سواد رسانه ای در کتاب های درسی دوره متوسطه اول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۲۰ تابستان ۱۴۰۳شماره ۲
117 - 131
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی جایگاه سواد رسانه ای در کتاب های درسی دوره متوسطه اول انجام شد. رویکرد پژوهش، کمّی و روش پژوهش، تحلیل محتوا بود. جامعه پژوهش، همه کتاب های درسی دوره متوسطه اول در سال تحصیلی 1402-1401 بود که از میان آنها 15 کتاب شامل کتاب های تفکر و سبک زندگی، مطالعات اجتماعی، آمادگی دفاعی، پیام های آسمان، فارسی و کار و فناوری پایه های هفتم، هشتم و نهم به دلیل تناسب با موضوع به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات چک لیست محقق ساخته شامل 5 مؤلفه و29 زیرمؤلفه سواد رسانه ای بود. برای بررسی روایی، چک لیست تهیه شده به تأیید پنج نفر از صاحب نظران رسید و برای تعیین پایایی از روش توافق ارزیابان استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده ها با روش آنتروپی شانون و آمار توصیفی انجام شد. نتایج به دست آمده نشان داد در کتب درسی پایه هشتم بیش از دیگر پایه ها به مؤلفه های سواد رسانه ای توجه شده است. همچنین از میان ابعاد سواد رسانه ای، بعد نظری سواد رسانه ای دارای بیشترین فراوانی (41 درصد) و رژیم مصرف رسانه ای دارای کمترین فراوانی (5/1 درصد) بود و بر اساس نتایج حاصل از آنتروپی شانون، زیرمؤلفه آسیب های رسانه، بیشترین ضریب اهمیت را در کتاب های دوره اول متوسطه داشت. نتایج پژوهش حاکی از توجه نامتوازن به ابعاد سواد رسانه ای در کتب دوره متوسطه اول است؛ از این رو چگونگی توزیع مؤلفه های سواد رسانه ای در این دوره نیازمند بازنگری می باشد.
ادراکات معلمان زبان انگلیسی از اشکالات اصلاحات مبتنی بر رویکرد ارتباطی در برنامه درسی زبان انگلیسی ایران: علل و راه حل ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال ۲۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۰
99 - 116
حوزههای تخصصی:
اگرچه مطالعاتی درباره مسائل اصلی آموزش زبان در ایران انجام شده است؛ اما هنوز مطالعه ای کیفی در مقیاس بزرگ، به ویژه با توجه به برنامه درسی جدید زبان انگلیسی، لازم است. ازاین رو، پژوهش حاضر بر آن است تا کشف کند که معلمان زبان انگلیسی با چه مشکلات چالش برانگیزی در کلاس های خود مواجه می شوند و چه راه حل هایی برای این چالش ها پیشنهاد می شود. داده ها ازطریق پرسش نامه باز مکتوب و مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 169 معلم ایرانی زبان انگلیسی جمع آوری و از طریق نرم افزار MAXQDA (نسخه 2022) تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها نشان دادند: 1) دوگانگی سیاست گذاران در برابر زبان انگلیسی، فرسودگی معلمان، کمبود امکانات در مدارس، کمبود ابزار کمک آموزشی و دانش آموزان بی انگیزه، علل اصلی شکاف بین برنامه ریزی و اجرای برنامه درسی زبان انگلیسی در ایران بودند؛ 2) کاهش سن شروع آموزش زبان انگلیسی، حل مسائل مالی معلمان، و امتحانات مبتنی بر رویکرد ارتباطی بیشترین راه حل برای این شکاف بودند. سپس یافته ها در حوزه آموزش زبان انگلیسی بررسی و برخی دلالت های آموزشی نیز پیشنهاد شد.
شناسایی ابعاد و مولفه های الگوهای برنامه ریزی درسی راهبردی دانشگاهی به روش فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از اجرای پژوهش حاضر بررسی و شناسایی ابعاد و مولفه های الگوهای برنامه ریزی درسی راهبردی دانشگاهی است.روش پژوهش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و در زمره پژوهش های کیفی است که در آن از روش فراترکیب استفاده شده است، روش فراترکیب با استفاده از روش سندلوسکی و باروسو انجام شد، برای تحلیل داده ها نیز از روش تحلیل مضمون بهره گرفته شده است.یافته ها: یافته های پژوهش به شناسایی 17 مولفه و دسته بندی آن در قالب چهار بُعد، فرهنگی اجتماعی شامل: فرهنگ مشارکتی، کنشگری اعضای هیأت علمی، پذیرش و باور به تغییر برنامه های درسی و اصلاح؛ بعد ساختاری شامل :تفاهم، تدوین بیانیه رسالت، تحلیل ارزش های سازمانی، تدوین چشم انداز، تعیین اهداف کلی برنامه، الویت بندی، تدوین راهبردها؛ بعد محیطی شامل: محیط درونی، محیط داخلی، محیط زمینه ای، محیط تعاملی؛ و بعد مدیریتی اجرایی شامل: تصمیم گیری، تدوین برنامه اجرایی، ارزیابی/ اصلاح و پایش منجر گردید.نتیجه گیری: نتایج نشان داد توجه به ابعاد و مولفه های الگوهای برنامه ریزی درسی دانشگاهی که برگرفته از ارزش ها، مأموریت ها، چشم اندازها و پویایی های محیطی است، برنامه ریزی مناسب برای اجرای راهبردهای متناسب را محقق می سازد تا مبنایی برای پژوهشگران و دست اندرکاران در راستای بازنگری و اصلاح برنامه ریزی درسی نظام آموزش عالی باشد.
اثربخشی درمان بین فردی بر بهبود خودکنترلی و اضطراب اجتماعی در دانش آموزان مبتلابه ناتوانی یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده هدف: ناتوانی یادگیری ازجمله مسائلی است که به واسطه رشد روانشناسی در دهه های اخیر، موردتوجه فراوان قرارگرفته است و افراد مبتلابه ناتوانی یادگیری با مجموعه ای از واکنش های منفی اجتماعی روبه رو می شوند. بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان بین فردی بر بهبود خودکنترلی و اضطراب اجتماعی در دانش آموزان مبتلابه ناتوانی یادگیری خاص انجام شد. روش: این پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دارای ناتوانی یادگیری خاص مراجعه کننده به مرکز تخصصی وابسته به آموزش و پرورش شهرستان های اردبیل و گرمی بود. نمونه پژوهش 30 دانش آموز دارای ناتوانی یادگیری خاص بود که به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 15 نفر) جای دهی شدند. برای جمع آوری داده ها، از پرسشنامه های مشکلات یادگیری (LDQ)، خودکنترلی تانچی و همکاران و اضطراب اجتماعی لاجرسا استفاده شد. گروه آزمایش 8 جلسه60 دقیقه ای درمان کوتاه مدت روابط بین فردی کلرمن و همکاران را دریافت کردند و برای گروه کنترل مداخله ای ارائه نشد. داده های جمع آوری شده نیز با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره به وسیله نرم افزار spss27 تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان کوتاه مدت روابط بین فردی موجب بهبود خود کنترلی و اضطراب اجتماعی دانش آموزان دارای ناتوانی یادگیری خاص شده است (001/0>P). نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده می توان از آموزش درمان روابط بین فردی برای ارتقاء خود کنترلی، اضطراب اجتماعی، سلامت روانی و کاهش علائم اختلال و مشکلات هیجانی-رفتاری دانش آموزان دارای اختلال ناتوانی یادگیری استفاده کرد. کلیدواژه: درمان بین فردی، خودکنترلی، اضطراب اجتماعی، ناتوانی یادگیری خاص
بررسی محتوای پیام های قرآنی در کتاب های قرآن و پیام های آسمانی دوره متوسطه اول بر اساس مؤلفه های عاطفه مثبت و رضایت از زندگی
منبع:
پژوهش در آموزش معارف و تربیت اسلامی دوره ۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
101 - 128
حوزههای تخصصی:
هدف ﭘﮋوﻫﺶ ﺣﺎﺿﺮ بررسی محتوای پیام های قرآنی در کتاب های قرآن و پیام های آسمانی دوره متوسطه اول براساس مؤلفه های عاطفه مثبت و رضایت از زندگی بود. روش پژوهش ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻣﺤﺘﻮا بوده و ﺑﺎ ﺗﺤﻠﯿﻞ واﺣﺪﻫﺎی ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن کتاب های قرآن و پیام های آسمانی دوره متوسطه اول، ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از چک لیست ﻣﺤﻘﻖ ﺳﺎﺧﺘﻪ، ارزﯾﺎﺑﯽ مؤلفه های عاطفه مثبت و رضایت از زندگی، ﻣﯿﺰان ﮐﺎرﺑﺮد اﯾﻦ ﻣﺘﻐﯿﺮ در شکل گیری ﻣﺤﺘﻮای ﮐﺘﺎب مورد نظر از دیدگاه محتوای پیام های قرآنی انجام شد. با توجه به ماهیت موضوع مورد بررسی و اهداف، این پژوهش از نوع توصیفی بوده و از لحاظ کاربرد، از نوع تحقیقات کاربردی می باشد. جامعه آماری پژوهش در بخش تحلیل محتوا شامل کتاب های قرآن و پیام های آسمانی دوره متوسطه اول (9 جلد کتاب درسی متوسطه اول در سال تحصیلی 1400-1401 در سه عنوان پیام های آسمانی، پیام های آسمانی کتاب کار و قرآن) است. ﻧﺘﺎﯾﺞ نشان می دهد که کتاب های درسی به مؤلفه های شادکامی پرداخته اند، اما بین میزان توجه به هر یک از مؤلفه های شادکامی تفاوت وجود دارد. به طوری که مؤلفه عاطفه مثبت دارای بیشترین فراوانی و ضریب اهمیت بوده و کمترین میزان فراوانی و ضریب اهمیت مربوط به مؤلفه رضایت از زندگی است. علاوه بر این، بین میزان توجه به هر یک از شاخص های شادکامی تفاوت وجود دارد، به طوری که شاخص رابطه با خدا، دعا، نیایش و خندان بودن و تبسّم در برخورد با دیگران، دارای بیشترین فراوانی و ضریب اهمیت بوده و کمترین میزان فراوانی و ضریب اهمیت مربوط به شاخص امید به آینده و شوخی و شوخ طبعی با دیگران است.
مطالعه پدیدارشناسی ادراک دانش آموزان از واکنش معلمان در مواجهه با سوءرفتارشان در کلاس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه حرفه ای معلم سال ۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۳۴)
21 - 50
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: شناخت واکنش های متفاوت معلمان به سوءرفتارهای دانش آموزان همواره مورد بحث متخصصان محیط های آموزشی بوده است. بااین حال کمبود پژوهش در حیطه واکنش های معلمان به این بدرفتاری ها از دیدگان دانش آموزان در پژوهش های داخلی و خارجی نمایان بود؛ لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی ادراک دانش آموزان از واکنش های معلمان نسبت به بدرفتاری شان در کلاس انجام شده است. روش شناسی: این پژوهش با شیوه کیفی و رویکرد پدیدارشناسی با 15 دانش آموز متوسطه اول استان کرمانشاه در سال تحصیلی 1403-1404 با استفاده از نمونه گیری هدف مند انجام شد. ابزار گردآوری اطلاعات، مصاحبه نیمه ساختارمند بود و از تحلیل مضمون کلارک و براون در جهت تحلیل اطلاعات به دست آمده استفاده شد. جهت اعتمادپذیری اطلاعات به دست آمده، از روش های مدیریت از سوی مصاحبه شوندگان، تحلیل مورد ناهم سو و مشاهده و تماس طولانی در محیط آموزشی و جهت تاییدپذیری، از برگه ثبت پیش فرض ها استفاده شد. برمبنای مصاحبه ها دو کد اصلی راهبردهای سخت گیرانه و ملایم به دست آمد. راهبردهای سخت گیرانه شامل اطلاع به والدین و مدیران، تنبیه بدنی و راهبردهای ملایم، شامل واکنش های گفت وگو، درگیری کلاسی و نمره منفی بود. نتیجه گیری: نتایج نشان داد معلمان می توانند با ارتباط حسنه و درگیری دانش آموزان با فعالیت های کلاسی و درک عدالت از سوی آن ها، در جهت کاهش بدرفتاری دانش آموزان قدم بردارند.
مرور نظام مند موانع استراتژی اقدام پژوهی برای توسعه حرفه ای معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه حرفه ا ی معلمان از طریق استراتژی اقدام پژوهی موضوعی مهم در همه محیط های کاری برای رویارویی موثر با پیچیدگی های جامعه مدرن است. این پدیده درباره آموزش نیز صدق می کند. این مطالعه با هدف مرور نظام مند و مطالعه کیفی موانع اقدام پژوهی(کنش پژوهی) و ارائه الگویی برای آن انجام شد. در این مطالعه، از روش کیفی و فراترکیب با هدف کاربردی استفاده شده است. با استفاده از نمونه گیری هدفمند از نوع موارد مطلوب، تحلیل نظام مند و جامعی از اسناد مختلف پایگاه های اطلاعاتی و ارجاعات مرتبط بین سال های ۱۳۸۰ تا ۱۴۰۲ صورت گرفت. برای تجزیه و تحلیل یافته های کیفی70 سند، از تحلیل تم استفاده گردید. برای تامین اعتبار پژوهش از مثلث سازی داده ای، روش شناسی و محیطی استفاده گردید. نتایج نشان می دهد که اقدام پژوهی ابزار ارزشمندی برای معلمان است تا فرایند آموزش و یادگیری را ارتقا، دانش آموزشی و تربیتی را بهبود، و به صورت مثبت بر یادگیری فراگیران اثر بگذارند. علاوه بر این، معلمان مشکلاتی را در اجرای اقدام پژوهی به صورت آکادمیک و غیرآکادمیک تجربه می کنند. موانع آکادمیک شامل موانع شناسایی و تشخیصی (نظری و تئوریک، روش شناسی، نگرشی و انگیزشی)، موانع اجرایی (مدیریتی، مالی، آموزشی، مشارکتی، اخلاق حرفه ای، فناورانه و خلاقانه، محیطی و حمایتی، نیروی انسانی متخصص و کارآمد) و موانع ارزشیابی (ساختار ارزیابی و داوری نامشخص، ضعف اطلاع رسانی و موانع مرتبط با کاربست نتایج) و موانع غیرآکادمیک نیز به صورت موانع فردی (شناختی، عاطفی و فراشناختی)، موانع سازمانی (نرم افزاری و سخت افزاری) و موانع فراسازمانی (فرهنگی، سیاست گذاری و نظام آموزشی) می باشند. معلمان دانش و مهارت لازم برای انجام اقدام پژوهی را ندارند. همچنین، از حمایت ها و منابع لازم برای این فعالیت برخوردار نیستند. حجم کار و بار اضافی بر دوش معلم، اضطراب نوشتن، کمبود زمان و دانش ناکافی روش شناسی پژوهش، موانع عمده در اجرای استراتژی اقدام پژوهی برای توسعه حرفه ای معلمان هستند. در نهایت، دسته بندی از موانع استراتژی اقدام پژوهی به صورت الگوی مفهومی انجام پذیرفت. اقدام پژوهی به عنوان یک روش شناسی، ابزار ارزشمندی برای پاسخ گویی به نیازهای رو به رشد دانش های عملی؛ پلی میان شکاف پژوهش دانشگاهی و کاربردهای روزمره و همچنین استراتژی برای مشارکت در رقابت های جهانی عمل می کند.
تدوین بسته را ه حل های خودمراقبتی دانش آموزان کم توان ذهنی براساس آموزه های دینی در دوران بلوغ (مطالعه داده بنیاد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: هدف این پژوهش، تهیه بسته خودمراقبتی جنسی دانش آموزان کم توان ذهنی براساس آموزه های دینی بود. روش : روش پژوهش، داده بنیاد و به منظور گردآوری اطلاعات از رویکرد تحلیلی - کتابخانه ای با کاربست کتب و مقالات روان شناسی در حیطه خودمراقبتی، بهداشت جنسی و همچنین کتب روایی، احکام و منابع دینی و نیز مصاحبه با صاحب نظران علوم دینی و روان شناسان در زمینه خودمراقبتی جنسی انجام شد. استخراج مقالات مرتبط از پایگاه های استنادی معتبر داخلی و خارجی با کلید واژه های "بلوغ، خودمراقبتی، آموزه های دینی" و نیز روایات مرتبط از طریق نرم افزار جامع الاحادیث انجام شد. یافته ها: با بررسی مقالات، کتب و روایات، تعداد 47 کد محوری حاصل شد که در قالب 18 کد انتخابی جای گرفته و براساس آن بسته آموزشی با لحاظ نظرات 15 نفر از صاحب نظران علوم رفتاری و دینی و متون دینی تدوین شد و اعتبار و روایی آن مورد بررسی و تأیید واقع شد. نتیجه گیری: نظر به اینکه بسته تدوین شده در پژوهش حاضر از نظر روایی و اعتبار مورد تأیید واقع شد، از این رو می توان گفت؛ یکی از عوامل تأثیرگذار در خودمراقبتی جنسی آ گاهی بخشی به خانواده و دانش آموز است؛ ایجاد مهارت خودمراقبتی وتقویت رفتارهایی که بازدارنده انحرافات جنسی است، منجر به سلامت جنسی نوجوان کم توان ذهنی می شود، بنابراین گنجاندن برنامه آموزش تربیت جنسی در برنامه های" آموزش خانواده" مدارس؛ افزایش اطلاعات و آ گاهی و سواد تربیت جنسی معلمان به عنوان کسانی که بعد از والدین تأثیر فراوانی در تربیت و سرنوشت دانش آموزان دارند و نیز ارائه راهکارهای مناسب و یا مداخلات لازم در زمینه خودمراقبتی جنسی حائز اهمیت است.