فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۲۱ تا ۴۴۰ مورد از کل ۴٬۳۸۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش مهارت های تنظیم هیجان بر نشانگان درونی سازی و خودکنترلی در نوجوانان با گرایش به رفتارهای پرخطر بود.روش: این مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش دانش آموزان نوجوان متوسطه دوم با گرایش به رفتارهای پرخطر منطقه 15 شهر تهران در سال تحصیلی 99-1398 بودند. نمونه پژوهش 50 نفر بودند که با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه مساوی (هر گروه 25 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش 8 جلسه 60 دقیقه ای (هفته ای دو جلسه) مهارت های تنظیم هیجان را آموزش دید و گروه کنترل آموزشی دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها از مقیاس خطرپذیری (زاده محمدی و همکاران، 1390)، مقیاس مشکلات رفتاری (آخنباخ و رسکورلا، 2001) و مقیاس تجدیدنظرشده خودکنترلی (گراسمیک و همکاران، 1993) استفاده و برای تحلیل آنها از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری در نرم افزار SPSS-26 با سطح معنی داری (05/0) استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش مهارت های تنظیم هیجان به طورمعناداری باعث کاهش شکایات جسمانی و افزایش خودکنترلی شد (001/0˂P)، اما تاثیر معناداری بر کاهش اضطراب/ افسردگی و گوشه گیری/ افسردگی نداشت (05/0P>).نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر، بهره گیری از روش آموزش مهارت های تنظیم هیجان می تواند با کاهش مشکلات درونی سازی و افزایش خودکنترلی ریسک رفتارهای پرخطر را در نوجوانان مستعد رفتارهای پرخطر و سایر گروه های آسیب پذیر را کاهش دهد.
پیش بینی گرایش به رفتارهای پرخطر بر اساس ناگویی هیجانی و عدم تحمل بلاتکلیفی در نوجوانان دارای سابقه رفتارهای خودجرحی
منبع:
پژوهش های کاربردی در مشاوره سال چهارم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱۴
131 - 142
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر پیش بینی گرایش به رفتارهای پرخطر بر اساس ناگویی هیجانی و عدم تحمل بلاتکلیفی در نوجوانان دارای سابقه رفتارهای خودجرحی بود. این پژوهش به لحاظ روش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل نوجوانان 13 تا 18 سال در حال زندگی در مراکز شبه خانواده شهر تهران بودند. روش نمونه گیری پژوهش حاضر به صورت در دسترس بود و با این روش تعداد 90نفر انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه رفتارهای پرخطر، مقیاس الکسی تایمی و پرسشنامه عدم تحمل بلاتکلیفی بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی همزمان استفاده شد. یافته ها نشان داد ناگویی هیجانی و عدم تحمل بلاتکلیفی با رفتارهای پرخطر رابطه مثبت و معنادار داشتند (05/0 P< ). همچنین نتایج رگرسیون نشان داد که ناگویی هیجانی و عدم تحمل بلاتکلیفی توانستند 45/0 رفتارهای پرخطر را پیش بینی کنند (05/0 P< ).
نقش میانجی انزوای اجتماعی در رابطه بین سیستم های مغزی-رفتاری و ویژگی های شخصیتی هگزاکو با تحمل پریشانی در افراد وابسته به مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۷
221 - 258
حوزههای تخصصی:
یکی از بزرگترین مشکلات جوامع انسانی معضل وابستگی به مواد است که سلامت جامعه، خانواد و فرد را به خطر می اندازد و باعث از دست رفتن کارکردهای فردی، شغلی، خانوادگی و اجتماعی می شود. بنابراین، هدف از این پژوهش بررسی نقش میانجی انزوای اجتماعی در رابطه بین سیستم های مغزی-رفتاری و ویژگی های شخصیتی هگزاکو با تحمل پریشانی در افراد وابسته به مواد مخدر بود. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش کلیه مردان وابسته به مواد مخدر مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر تهران در سال 1399 بودند. حجم نمونه 400 نفر از این افراد بر اساس دیدگاه کلاین(2015) و به شیوه نمونه گیری غیرتصادفی در دسترس انتخاب و به مقیاس تحمل پریشانی سیمونز و گاهر، مقیاس سیستم های مغزی/رفتاری کارور و وایت، سیاهه ویژگی های شخصیتی هگزاکو اشتون و لی و مقیاس انزوای اجتماعی راسل پاسخ دادند. پس از کنار گذاشتن 63 پرسشنامه داده پرت، 337 نفر با ارزیابی الگوی پیشنهادی از طریق مدل معادلات ساختاری با استفاده از SPSS و AMOS نسخه 24 تحلیل شد. نتایج نشان داد بیشتر مسیرهای مستقیم معنادار شدند. همچنین اثرات غیرمستقیم ویژگی های شخصیتی هگزاکو(صداقت-فروتنی، برون گرایی و توافق) از طریق انزاوی اجتماعی بر تحمل پریشانی معنادار بود، اما اثرات غیرمستقیم سیستم های مغزی-رفتاری از طریق انزاوی اجتماعی بر تحمل پریشانی معنادار نبودند. مدل ساختاری اصلاح شده پژوهش برازش مطلوب و قابل قبول با داده های پژوهشی داشت و این گام مهمی در جهت شناخت عوامل مؤثر بر تحمل پریشانی در افراد وابسته به مواد مخدر می باشد.
تأثیر آموزش غنی سازی مبتنی بر درمان پذیرش و تعهد بر الگوهای ارتباطی و تنظیم شناختی هیجان زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ظام خانواده دارای ظرفیت کاهش رنج های اعضای آن است و وضیت ارتباطی و هیحانی زوجین نقش بنیادی در ایمنی روانی این نظام دارد. پژوهش حاضر به بررسی تأثیر آموزش غنی سازی مبتنی بر درمان پذیرش و تعهد بر الگوهای ارتباطی و تنظیم شناختی هیجانی زوجین پرداخت. روش پژوهش نیمه آزمایشی (پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه) بود. جامعه آماری شامل کلیه زوج های مراجعه کننده به مراکز خدمات روان شناختی و مشاوره شهر قروه در نیمسال دوم 1396 و نیمسال اول 1397 بود (70 زوج) که بر اساس معیارهای ورود و خروج 40 نفر از داوطلبان انتخاب و به طور تصادفی به شیوه اختصاص فرد به گروه در گروه های آزمایش و کنترل قرار گرفتند. سپس برای آزمودنی های گروه آزمایش جلسات آموزش غنی سازی به صورت گروهی برگزار شد و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه الگوهای ارتباطی Christensen & Sullaway (1984) و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان توسطGarnefski (2001) استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره در نرم افزار SPSS تحلیل گردیدند. نتایج حاصل از پژوهش حاضر نشان داد که عمل آزمایشی مؤثر بوده است؛ یعنی آموزش غنی سازی مبتنی بر رویکرد درمان پذیرش و تعهد بر بعد سازنده متقابل در زوجین دارای تأثیر معناداری بوده است (01/0>P). همچنین آموزش غنی سازی مبتنی بر رویکرد درمان پذیرش و تعهد بر بعد سرزنش خود در زوجین دارای تأثیر معناداری بوده است (01/0>P). بر اساس یافته های حاصل از پژوهش حاضر، آموزش غنی سازی مبتنی بر درمان تعه د و پ ذیرش می تواند باعث بهبود الگوهای ارتباطی و تنظیم شناختی هیجان در زوجین شود و در کاهش تنش ها و چالش های ارتباطی زوجین مؤثر باشد.
اثربخشی آموزش الگوی ارتباطی خانواده کثرت گرا بر رضایت زناشویی زنان با سندرم نشانگان پیش از قاعدگی (PMS)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۰ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۷۸
30-52
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش الگوی ارتباطی خانواده کثرت گرا بر رضایت زناشویی زنان با سندرم نشانگان پیش از قاعدگی انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان مبتلا به سندرم پیش از قاعدگی مراجعه کننده به درمانگاه طب زناشوئی شهر کرمانشاه در پاییز و زمستان 1395 بود که از بین آنها 30 نفر به روش نمونه گیری مبتنی بر هدف و از طریق مصاحبه اولیه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل به نسبت یکسان گمارده شدند. از پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ در 2 مرحله پیش آزمون و پس آزمون برای جمع آوری اطلاعات استفاده شد. مداخله گروهی آموزش الگوی ارتباطی خانواده کثرت گرا بر روی گروه آزمایش به مدت 9 جلسه 5/1 ساعته در هر هفته 2 جلسه انجام شد؛ در حالی که بر روی گروه کنترل هیچ مداخله ای صورت نگرفت. یافته های حاصل از تحلیل کوواریانس یک متغیره بر روی نمرات پیش از درمان و درمان نشان داد که آموزش الگوی ارتباطی خانواده کثرت گرا بر افزایش میزان رضایت زناشویی زنان با سندرم نشانگان پیش از قاعدگی در سطح (001/0 p>) تأثیر معناداری دارد. بنابراین با استناد به یافته های به دست آمده از پژوهش حاضر می توان گفت، آموزش الگوی ارتباطی کثرت گرا که مبنی بر گفت و شنود بالا است نقش کلیدی در میزان رضایت زناشویی زنان با سندرم پیش از قاعدگی دارد.
هم سنجی اثربخشی برنامه ایجاد پیوندهای خانوادگی پایدار و درمان متمرکز بر هیجان بر تاب آوری، بی آلایشی و تنظیم شناختی هیجان در زوجین متعارض(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به کارگیری مداخلات فراخور برای کاهش تعارضات زوجین اهمیت بسزایی دارد. بر این اساس، پژوهش حاضر باهدف هم سنجی اثربخشی برنامه ایجاد پیوندهای خانوادگی پایدار و درمان متمرکز بر هیجان بر تاب آوری، بی آلایشی و تنظیم شناختی هیجان در زوجین متأهل و متعارض مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهرستان رشت صورت گرفت. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی به شیوه پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری دربرگیرنده همه زوجین متأهل و متعارض ارجاع داده شده از سوی اداره بهزیستی به مراکز مشاوره شهرستان رشت در سال 1398 بودند. از این جامعه 36 نفر از زوجین با داشتن ملاک های ورود به پژوهش، به شیوه ی نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و با گمارش تصادفی در سه گروه 12نفری قرار گرفتند؛ ولی به دلیل افت آزمودنی ها تعداد نفرات هر گروه به 10 نفر رسید. برنامه ایجاد پیوندهای خانوادگی پایدار و درمان متمرکز بر هیجان در گروه های آموزش به مدت 8 جلسه 1 ساعته اجرا شد و گروه کنترل درمانی دریافت نکرد. پس از پایان جلسات از هر سه گروه پس آزمون گرفته شد. ابزار های مورداستفاده مقیاس تاب آوری (Connor & Davidson, 2003)، مقیاس بی آلایشی زناشویی (Walker & Thompson, 1983) و پرسشنامه تنظیم شناختی (Garnefski, 2001) بودند. برای تجزیه تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چندمتغیری استفاده شد. نتایج نشان داد که برنامه ایجاد پیوندهای خانوادگی پایدار و درمان متمرکز بر هیجان بر تاب آوری، بی آلایشی و تنظیم شناختی هیجان تأثیر معنی داری داشته است (P<0/05). همچنین نتایج نشان داد از میان دو مداخله برنامه ایجاد پیوندهای خانوادگی پایدار و درمان متمرکز بر هیجان، برنامه ایجاد پیوندهای خانوادگی پایدار بر تاب آوری و بی آلایشی زوجین مؤثرتر از درمان متمرکز بر هیجان است. با توجه به یافته های پژوهش، به مشاوران و روان شناسان پیشنهاد می شود متغیر های تاب آوری، بی آلایشی و تنظیم شناختی هیجان را در کار با زوجین متعارض موردتوجه قرار دهند.
اثربخشی زوج درمانی خودتنظیم گری-دلبستگی بر تعهد زناشویی و عملکرد جنسی زنان دارای رابطه فرازناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش تعیین اثربخشی زوج درمانی خود تنظیم گری _ دلبستگی بر تعهد زناشویی و عملکرد جنسی زنان دارای رابطه فرازناشویی بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی، با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود.جامعه آماری کلیه زنان دارای رابطه فرازناشویی مراجعه کننده به مرکز مشاوره ویژه زنان در شهرستان سنندج بود. با نمونه گیری در دسترس، 30 نفر انتخاب و بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (15نفره) گمارده شدند. پرسشنامه های تعهد زناشویی (آدامز و جونز، 1997) و عملکرد جنسی زنان (روزن، گراندون، مایرز و هاتی، 2004) استفاده شد. برای گروه آزمایش برنامه زوج درمانی خود تنظیم گری _ دلبستگی سپهوند، رسول زاده، طباطبایی، بشارت و الهیاری (1393) طی 8 جلسه 90 دقیقه ای، یکبار در هفته اجرا و داده ها با آزمون تحلیل واریانس آمیخته تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که زوج درمانی خود تنظیم گری _ دلبستگی بر بهبود تعهد زناشویی و عملکرد جنسی زنان دارای رابطه فرازناشویی اثربخش بود. و این اثربخشی در مرحله پیگیری ماندگار بود (001/ P< ). نتیجه گیری: رویکرد زوج درمانی خود تنظیم گری _ دلبستگی با کمک به زنان برای رسیدن به سازگاری بیشتر در روابط، گفتگو و مذاکره، افزایش توانایی تعامل می تواند تعهد زناشویی و عملکرد جنسی را در زنان دارای رابطه فرازناشویی بهبود بخشد.
بررسی کیفی تجربه زیسته خانواده های گسسته و درهم تنیده درکنارآمدن با قرنطینه در دوره شیوع کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تجربه زیسته خانواده های گسسته و درهم تنیده در کنار آمدن با قرنطینه در دوره شیوع کووید-19 انجام شد. به منظور انجام این پژوهش کیفی، از بین دانشجویان دانشگاه تبریز 11 خانواده گسسته و 5 خانواده درهم تنیده به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. جهت غربالگری از مقیاس انطباق پذیری و همبستگی خانواده (FACES-III) استفاده شد. روش اصلی جمع آوری داده ها، مصاحبه های نیمه-ساختارمند با سوالات باز بود و داده ها با روش اسمیت مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. صحت و اعتبار پژوهش حاضر ریشه در چهار محور «باورپذیری، انتقال پذیری، تصدیق پذیری و اطمینان پذیری» داشت. یافته های حاصل از تجربیات خانواده ها در هفت مضمون اصلی «چتر اطلاعاتی»، «راهبردهای حمایتی»، «عوامل افزایش استرس»، «عوامل کاهش استرس»، «عوامل تعارضات خانواده»، «راهبردهای حل تعارضات خانواده» و «عوامل ایجاد کم توجهی نسبت به نکات پیشگیری» و چندین زیر مضمون خلاصه گردید. به طور کلی نتایج نشان می-دهد، مسئولیت پذیری و تعهد اعضای خانواده نسبت به مدیریت شرایط در مواقع بحرانی مثل شیوع ویروس کووید-19 و قرنطینه خانگی از ساختار خانواده تاثیر می پذیرد. مشارکت اعضا در خانواده های گسسته، کمتر وجود دارد و هر چند خانواده های درهم تنیده، آسیب های ویزه خود را برای اعضا دارند؛ که نداشتن استقلال فردی یکی از این موارد است، اما در مدیریت این بحران عملکرد بهتری نسبت به خانواده های گسسته نشان دادند، که می توان نتیجه گرفت، همدلی و مشارکت یکی ازموارد ضروری برای عبور موثر از این شرایط است.
اثربخشی مشاوره گروهی مبتنی بر رویکرد چندوجهی لازاروس بر بهزیستی روان شناختی دانش آموزان پسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۰ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۷۸
108-128
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی مشاوره گروهی مبتنی بر رویکرد چندوجهی لازاروس بر بهزیستی روان شناختی دانش آموزان روستایی پسر اجرا شد . روش: پژوهش حاضر، نیمه تجربی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه موردمطالعه کلیه دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه مدارس دولتی مناطق روستایی شهرستان اندیمشک را شامل می شد که با روش نمونه گیری خوشه ای، 30 نفر از افراد این جامعه که در مقیاس بهزیستی روان شناختی نمره ی کل پایین تر از حد متوسط یعنی پایین تر از 63 کسب کردند، انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند (هر گروه 15 نفر). گروه آزمایشی به طور هفتگی 8 جلسه مشاوره گروهی دریافت کردند(هر جلسه 90 دقیقه). ابزار پژوهش فرم کوتاه پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف بود. پس از اتمام جلسات، پس آزمون برای هر دو گروه اجرا شد. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد بین دو گروه آزمایش و گواه ازنظر بهزیستی روان شناختی تفاوت معناداری وجود دارد(001/0> p ). دستاورد نهایی این پژوهش، اثربخشی گروه درمانی چندوجهی لازاروس برافزایش بهزیستی روان شناختی دانش آموزان پسر بود. نتیجه گیری : به طورکلی یافته های پژوهش نقش و اهمیت درمان چندوجهی لازاروس را در افزایش بهزیستی روان شناختی نشان می دهد.
پیش بینی تعارض کار - خانواده بر پایه تنیدگی شغلی، شفقت به خود و سازگاری زناشویی در میان آموزگاران زن هنگام اخبار کووید ۱۹
حوزههای تخصصی:
محیط کار و خانواده به عنوان دو قطب اصلی زندگی در دهه حاضر درگیر همه گیری کووید ۱۹ شد و عوامل زیادی همچون تعارض، سازگاری، تنیدگی و غیره را تحت تأثیر قرار داد. هدف از پژوهش حاضر، پیش بینی تعارض کار - خانواده بر اساس تنیدگی شغلی، شفقت به خود و سازگاری زناشویی در بین آموزگاران زن در همه گیری کووید ۱۹ بود. پژوهش توصیفی با طرح همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه آموزگاران زن شهر تفت که از بین آن ها تعداد 250 معلم زن به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. پرسشنامه تعارض کار – خانواده (Carlson, Grzywacz& Zivnuska, 2000)، پرسشنامه شفقت ورزی به خود (Neff, 2003) پرسشنامه سازگاری زناشویی، (Spannier,1976) و پرسشنامه تنیدگی شغلی (Osipow,1987) آزمودنی ها تکمیل شد. داده ها با ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام با نرم افزارSpss نسخه 23 تحلیل شد. نتایج نشان داد سازگاری زناشویی پیش بینی کننده منفی و معنی دار تعارض کار-خانواده است (309/0=R2،01/0p<، 52/10-t=،555/0-β=) و با یک واحد استاندارد افزایش در سازگاری زناشویی، 555/0 واحد استاندارد تعارض کار- خانواده کاهش پیدا می کند. همچنین نتایج نشان داد تنیدگی شغلی پیش بینی کننده مثبت و معنی دار تعارض کار-خانواده است (063/0=R2،01/0p<، 96/4t=،326/0β=) و با یک واحد استاندارد افزایش در تنیدگی شغلی، 326/0 واحد استاندارد تعارض کار- خانواده افزایش پیدا می کند. نتیجه اینکه افزایش تنیدگی شغلی افزایش تعارض کار – خانواده را در پی دارد درحالی که افزایش سازگاری زناشویی کاهش دهنده تعارض کار-خانواده بود بنابراین توجه به این گونه متغیرها جهت شناخت تأثیرات آنان بر خانواده در مراکز مشاوره و روان شناسی ضروری به نظر می رسد.
تاثیر مشاوره مسیر شغلی بر چالش های اشتغال زنان و کیفیت زندگی کاری آنان در صنعت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مشاوره مسیر شغلی مبتنی بر تعهد و پذیرش در چالش های اشتغال زنان و کیفیت زندگی کاری زنان در صنعت ایران اجرا شد. در این پژوهش از روش تحقیق نیمه تجربی پیش آزمون، پس آزمون و گروه کنترل استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش کلیه کارکنان زن شاغل در ذوب آهن اصفهان بوده که بر اساس نمونه گیری تصادفی (30 ) نفر انتخاب و در دو گروه (15) نفر آزمایش و (15) نفر گواه گمارده شدند. ابزار اندازه گیری در این پژوهش پرسشنامه محقق ساخته چالش های اشتغال زنان و کیفیت زندگی کاری زنان است. اطلاعات تحقیق توسط نرم افزار(spss21 ) و با استفاده از تحلیل کواریانس تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد مشاوره مسیر شغلی مبتنی بر تعهد و پذیرش در چالش های اشتغال زنان تاثیر معنی دار اما بر کیفیت زندگی کاری تاثیر معنی داری ندارد.
شناسایی چالش های زمینه ای در سیستم و ارتباطات خانواده های کارکنان اقماری صنعت نفت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۸
295 - 326
حوزههای تخصصی:
شیوه زندگی خاص کارکنان اقماری که دربرگیرنده دوری های متناوب آنان از خانواده است، می تواند زندگی خانوادگی آنان را به طور قابل توجهی تحت تأثیر قرار دهد؛ بنابراین هدف از انجام پژوهش حاضر شناسایی چالش های زمینه ای در زندگی خانوادگی کارکنان اقماری بود. روش این پژوهش کیفی از نوع تحلیل محتوا و بحث گروهی متمرکز است که از طریق نمونه گیری هدفمند و داوطلبانه 29 مشارکت کننده شامل کارکنان اقماری، همسران، کارشناسان خانواده و مدیران انتخاب و با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته داده ها تا اشباع نظری جمع آوری شد. سپس داده ها به صورت کلمه به کلمه مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفته و حاصل آن سه طبقه انتزاعی"تعارضات مدیریت خانواده"، "تضعیف کارکردهای خانواده" و"نابسامانی تعاملات خویشاوندی و اجتماعی" بود که این طبقات درمجموع از 10 زیر طبقه تشکیل شده اند؛ بنابراین شناخت چالش های خانوادگی کارکنان اقماری می تواند در ارائه خدمات مشاوره، راهکارهای پیشگیری از بروز مشکلات خانوادگی و مواجهه با مسائل و همچنین ارتقاء کیفیت زندگی خانواده آنان مفید باشد.
نقش واسطه ای احساسات مثبت نسبت به همسر در رابطه بین خودکنترلی و اعتیاد به اینترنت در زنان فعال در شبکه های اجتماعی
منبع:
پژوهش های کاربردی در مشاوره سال چهارم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱۴
93 - 112
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش واسطه ای احساسات مثبت نسبت به همسردر رابطه بین خودکنترلی واعتیادبه اینترنت در زنان فعال درشبکه های اجتماعی انجام شد.این پژوهش از نوع همبستگی بوده و جامعه موردمطالعه آن شامل کلیه زنان متأهل فعال در شبکه اجتماعی اینستاگرام وعضو پیج های دردسترس بود،که دربازه زمانی تیرتا مردادماه 1398،عضواین پیج ها بودند.به همین منظور با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند،تعداد 299 نفر از زنان متأهل عضو این پیج دربازه زمانی مذکور،انتخاب شده وبه پرسشنامه های اعتیادبه اینترنت،خودکنترلی واحساسات مثبت،پاسخ دادند. سپس داده ها بااستفاده ازنرم افزارآماریSPSS نسخه 22 وبه کمک ضریب همبستگی پیرسون ورگرسیون چندگانه موردتجزیه وتحلیل قرارگرفتند.نتایج نشان دادند،هریک ازابعادخودکنترلی شامل خودکنترلی اولیه(05/0P<و 454/0- =β)ومؤلفه خودکنترلی منع کننده(05/0P<و 317/0-=β) می تواننداعتیادبه اینترنت درزنان را پیش بینی نموده وهمچنین ضرایب استاندارد و غیراستانداردرگرسیون چندگانه به روش همزمان نیز بیانگرآن بودکه احساس مثبت نسبت به همسر(05/0P<و 399/0- =β) می تواند اعتیاد به اینترنت درزنان راپیش بینی کند. نتایج نشان دادکه خودکنترلی ازطریق احساسات مثبت نسبت به همسر با اعتیاد به اینترنت رابطه غیر مستقیم دارد. بنابراین می توان نتیجه گرفت که تقویت احساسات مثبت نسبت به همسر می تواند میزان خودکنترلی افراد را بالا برده ودرنتیجه به صورت غیرمستقیم ازمیزان اعتیاد به اینترنت درزنان بکاهد.
توسعه دانش حرفه ای معلمان بر مبنای نیازهای اساسی روان شناختی دانش آموزان: مؤلفه های درگیری تحصیلی و ادراک کنترل زمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مشاوره شغلی و سازمانی دوره ۱۳ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۴۷)
129 - 154
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این مطالعه، ارائه راهکارهای عملی جهت توسعه ی دانش حرفه ای معلمان برمبنای نیازهای اساسی روان شناختی دانش آموزان، باتوجه به دومتغیر درگیری تحصیلی و ادراک کنترل زمان بود. روش: روش پژوهش ازنوع همبستگی است. جامعه آماری کلیه ی دانش آموزان دخترمقطع دوره ی متوسطه دوم، (8000 نفر) بودند. شرکت کنندگان 316 دانش آموز (16 تا 18 سال) دختر دوره متوسطه دوّم بودند که باروش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و به سه پرسشنامه مدیریت زمان ماکان (1994)، خودتعیین گری گاردیا، دسی ورایان (2000) و درگیری تحصیلی ریو (2013) پاسخ دادند. ازنظریه خودتعیین گری دسی و رایان برای ارزیابی نیازهای اساسی روان شناختی (متغیر ملاک) و از نظریه مدیریت زمان ماکان، برای ارزیابی ادراک کنترل زمان (متغیرپیش بین) استفاده شد. یافته ها: روش آماری همبستگی و رگرسیون چندگانه و گام به گام بود. مدیریت زمان و درگیری تحصیلی، (%18تا21) واریانس نیازهای اساسی روان شناختی تبیین می کنند. هدف گزینی، مکانیسم های مدیریت زمان و درگیری شناختی، پیش بینی کننده های نیاز خودپیروی، نمره کل درگیری تحصیلی (شناختی و عاملی) و ادراک کنترل زمان پیش بینی کننده های نیازشایستگی و درگیری تحصیلی و مکانیسم های مدیریت زمان، به عنوان پیش بینی کننده های نیاز پیوند شناسایی شدند. نتیجه گیری: دراین مطالعه، مؤلفه های فردی محیط های یادگیری مطالعه شد، پیشنهاد می شود، مؤلفه های محیطی همچون روابط معلم دانش آموز، سبک های یادگیری و تدریس مطالعه شود.
پیش بینی عزت نفس نوجوانان براساس رابطه والد-فرزند، نیازهای بنیادین روان شناختی و خودپنداره
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی عزت نفس نوجوانان براساس رابطه والد-فرزند، نیازهای بنیادین روان شناختی و خودپنداره انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی - همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی دانش آموزان دوره دوم متوسطه دبیرستان های شهرستان میبد در سال تحصیلی 1400-1399 تشکیل دادند که از بین جامعه هدف تعداد 461 نفر با روش نمونه گیری در دسترس به عنوان حجم نمونه انتخاب و به صورت مجازی در پژوهش شرکت کردند. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه های عزت نفس کوپراسمیت (1967)، رابطه والد-فرزند فاین و همکاران (1983)، نیازهای بنیادین روانشناختی (2000) و خودپنداره راجرز (1938) جمع آوری و در نهایت داده های 398 شرکت کننده که قابلیت تحلیل داشت به منظور بررسی فرضیه های پژوهش با استفاده از تحلیل رگرسیون چندگانه و با کمک نرم افزار SPSS25 تحلیل شد. یافته ها حاکی از این بود که ارتباط والد- فرزند، نیازهای بنیادین روان شناختی و خودپنداره به صورت معنادار عزت نفس را در نوجوانان پیش بینی می کند. براساس نتایج حاصل می توان نتیجه گرفت به منظور بهبود عزت نفس نوجوانان، توجه به رابطه والد فرزند، ارضای نیازهای بنیادین و خودپنداره نوجوانان ضروری است.
نقش واسطه ای هوش هیجانی در مدل مفهومی رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه و فرسودگی شغلی در پرستاران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای هوش هیجانی در رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه و فرسودگی شغلی در پرستاران بود. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه پرستاران زن و مرد در دو بیمارستان شریعت رضوی و شهید چمران شهر تهران در سال 1398 بود که با روش سرشماری 186 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه فرسودگی شغلی مسلش (MBI)، پرسشنامه هوش هیجانی برادبری-گریوز و فرم کوتاه شده طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ (SQ-SF) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و روش تحلیل مسیر و نرم افزارهای SPSS و LISREL استفاده شد. یافته ها: نتایج آزمون همبستگی نشان از وجود رابطه معنی دار بین پنج طرحواره ناسازگار اولیه با هوش هیجانی و فرسودگی شغلی بود و همچنین رابطه هوش هیجانی با فرسودگی شغلی تایید شد (05/0>p). آزمون مدل پژوهش نشان داد سه طرحواره بریدگی و طرد، خودمختاری و عملکرد مختل و گوش به زنگی بیش از حد هم به طور مستقیم و هم با میانجی گری هوش هیجانی بر فرسودگی شغلی تاثیر دارند. طرحواره محدودیت های مختل به طور مستقیم بر فرسودگی شغلی موثر است و طرحواره دیگر جهت مندی اثر مستقیم یا غیر مستقیم بر فرسودگی شغلی ندارد. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که در فرسودگی شغلی، چهار طرحواره ناسازگار اولیه (طرحواره بریدگی و طرد، خودمختاری و عملکرد مختل، گوش به زنگی بیش از حد و محدودیت های مختل) و هوش هیجانی نقش دارند بنابراین روانشناسان و مشاوران می توانند به نقش این عوامل در پیشگیری و کاهش فرسودگی شغلی توجه ویژه ای نمایند.
شناسایی تهدیدها و فرصت های موجود و پیش رو در رویارویی با گسترش پاندمی کروناویروس با تأکید بر سلامت روان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش پیش رو با هدف شناسایی فرصت ها و تهدیدها موجود و پیش روی افراد جامعه در ابعاد گوناگون در ارتباط با سلامت روان در رویارویی با پاندمی کروناویروس به انجام رسید؛ تا بتوان چشم اندازهای مثبت و تهدیدکننده این پدیده را ترسیم نمود. این پژوهش کیفی بر اساس روش پژوهش دلفی در چند مرحله تحلیل راهبردی انجام گردید. برای جمع آوری داده ها از مطالعه پیشینه نظری و پرسشنامه محقق ساخته برای دریافت نظرات متخصصان استفاده شد. نمونه آماری مشتمل بر 17 نفر از اساتید رشته های روان شناسی، علوم اجتماعی، علوم اقتصادی و حقوق بود که به صورت هدفمند انتخاب شد. یافته ها نشان داد که متخصصان باورند داشتند که فرصت های اساسی در رویارویی با بحران گسترش پاندمی کروناویروس در حوزه های آموزش و پرورش، اقتصادی، فردی، اجتماعی، خانوادگی، درمانی و حقوقی قابل طبقه بندی و تهدیدهای ناشی از گسترش کروناویروس نیز در حوزه روانی، جامعه شناختی، اقتصادی، خانوادگی و فرهنگی ملموس بوده و این حوزه ها توانایی اثرگذاری بر سلانمت روان افراد را دارا هستند. نتایج این پژوهش نشان داد که در وهله نخست، عموم مردم، جوامع گوناگون، سازمان ها و دولت مردان باید ضمن توجه به مخاطرات اساسی ناشی از گسترش پاندمی کروناویروس، توجه داشته باشند که بحران کنونی به نوعی می تواند پدیدآورنده فرصت هایی باشد که در آن، در یک دگرگونی اساسی با انجام سازگاری های ریشه ای، خود را برای زندگی در جهان پرتلاطم کنونی آماده سازند و این مهم تنها در صورتی محقق می گردد که بحران کنونی به عنوان یک فرصت تصور شود؛ نه تهدید صرف.
نقش پاداش های نقدی و غیر نقدی بر انگیزش کارکنان با میانجیگری تعهد سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: سازمان ها با مشکلات متعددی در زمینه جذب و نگهداشت نیروهای مستعد روبرو هستند و نیاز به شیوه های بهتر برای جذب، توسعه، ارزیابی انگیزش، نگهداشت یا نقل و انتقال آن ها دارند. پژوهش کاربردی حاضر با هدف بررسی تأثیر پاداش های نقدی و غیرنقدی بر انگیزش کارکنان با نقش میانجی تعهد سازمانی بانک رفاه استان زنجان انجام شده است. روش: این پژوهش از نظر روش، توصیفی- همبستگی و جامعه آماری، شامل کلیه کارکنان بانک رفاه با جمعیتی بالغ بر 163 نفر می باشد. حجم نمونه آماری بالغ بر 136 کارمند در شعب این بانک بوده و با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای غیراحتمالی و هدفمند مورد سنجش قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش، پرسشنامه استاندارد انگیزه مکللند ( ۱۹۵۰) و پرسشنامه تعهد سازمانی آلن و می یر ( ۱۹۹۱) و پرسشنامه محقق ساخته پاداش های نقدی با آلفای کرونباخ ۷۱۵/۰ و ضریب پایایی 809/0و پاداش های غیر نقدی با آلفای کرونباخ ۸۱۳/۰ و ضریب پایایی 861/0بود که روایی صوری آن به تأیید صاحبنظران رسید. یافته ها: برای تجزیه و تحیل داده ها از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و تکنیک مدلسازی معادلات ساختاری با بهره گیری از نرم افزار PLS استفاده شد. نتیجه گیری: یافته ها نشان داد که پاداش های نقدی (حقوق و مزایا، عدالت در پرداخت ها، تجهیزات محیط کار) و پاداش های غیرنقدی (امنیت، مشارکت، رفتار سرپرست، خلاقیت، ارتقا، امکانات آموزشی) بر انگیزش (انگیزش پیشرفت، انگیزش تعلق، انگیزش قدرت) تاثیر مثبت و معنی داری دارد. همچنین تعهد سازمانی کارکنان نقش میانجی را در تاثیر پاداش بر انگیزش کارکنان ایفا می کند.
تجربه زیسته نوجوانان دختر دارای باورهای غیرمنطقی، یک پژوهش تحلیل روایتی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به منظور تعیین عوامل مشترک و زمینه ساز ایجاد باورهای غیرمنطقی در تحریفات شناختی نوجوانان دختر به بررسی تجربه زیسته نوجوانان دختر دارای باورهای غیرمنطقی، می پردازد.روش: تحقیق کیفی حاضر پدیدارشناسی در پارادایم تفسیری با روش تحلیل روایتی با الگوی تحلیل کثرت گرا بود. جامعه آماری دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه منطقه 2و 5 آموزش و پرورش شهر تهران در سال تحصیلی1399-1398 بودند. 274 دانش آموز پرسشنامه سنجش باورهای غیرمنطقی نوجوانان برنارد (1988) را تکمیل کردند که از آن میان 16 نفر بر اساس ملاک های ورود و به صورت هدفمند به دلیل داشتن نمره 5/1 واحد انحراف معیار بیش از میانگین انتخاب شدند. سپس12 نفر تا رسیدن به اشباع نظری مطالعه شدند. گردآوری داده ها با مصاحبه نیمه ساختار یافته مک آدامز بود.یافته ها: یافته های تحقیق پس از طی فرایند کدگذاری، اشتراکات مفهومی را در بین نوجوانان دارای باورهای غیرمنطقی در 5 مضمون اصلی و 9 زیر مضمون نشان داد. این نوجوانان دارای پنج ویژگی مشترک خودکارآمدی پایین، مهارت های ارتباطی ضعیف و نامناسب با دیگران، ارتباط ضعیف و نامناسب با خداوند، الگوی ناکارآمد رابطه والد فرزندی و مشکلات آسیب زایی در دوران کودکی بودند.نتیجه گیری: در مداخلات درمان این نوجوانان جهت کاهش باورهای غیرمنطقی می توان بر نقش ضعف در مهارتهای ارتباطی، خودکارآمدی و ارتباطات با خداوند توجه بیشتری داشت و در مداخلات پیشگیری، مشکلات آسیب زای دوران کودکی مانند طرد و محرومیت های هیجانی و نقش سبک فرزندپروری ناکارامد را در ایجاد باورهای غیرمنطقی مورد توجه قرار داد تا با اطمینان بیشتری جهت آموزش و بهبود سلامت روان نوجوانان حرکت کرد.
اثربخشی آموزش روش دلگرم سازی شوانکر مبتنی بر نظریه آدلر بر خودکارآمدی، رضایتمندی از زندگی و تنظیم هیجانی زوجین متعارض(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال دوازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۵
161 - 184
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر اثربخشی آموزش روش دلگرم سازی شوانکر مبتنی بر نظریه آدلر بر خودکارآمدی، رضایتمندی از زندگی و تنظیم هیجانی زوجین متعارض در تهران بود. روش تحقیق در این پژوهش، نیمه آزمایشی بوده و از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش را زوجین متعارض شهر تهران تشکیل می دهند با توجه به جمعیت زوجین متعارض شهر تهران جمعا تعداد آنان 20000 نفربودند. نمونه پژوهش شامل 50 نفر از زوجین مراجعه کننده (مرد یا زن) به مراکز مشاوره شهر تهران بود که به روش نمونه گیری در دسترس از بین مراجعین انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش آموزش روش دلگرم سازی شوانکر مبتنی بر نظریه آدلر (25 زوج) و گروه گواه(25زوج) گمارش شدند. داده های پژوهش با کمک پرسشنامه خودکارآمدی شرر و همکاران(1982)، پرسشنامه رضایت از زندگی داینر، ایمونز، لارسن و گریفین ( ۱۹۸۵ ) و پرسشنامه تنظیم هیجانی گارنفسکی و همکاران(۲۰۰۱) جمع آوری شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آنالیز تحلیل کواریانس تک متغیره استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش روش دلگرم سازی شوانکر مبتنی بر نظریه آدلر بر خودکارآمدی، رضایتمندی از زندگی و تنظیم هیجانی زوجین متعارض در تهران نسبت به گروه کنترل به طور معنی داری اثر بخش بوده اند (001/0≥P). بنابراین با توجه به اثربخشی آموزش روش دلگرم سازی می توان از این مداخلات در محیط های مشاوره و روان درمانی خانواده استفاده کرد .