فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۸۱ تا ۱٬۲۰۰ مورد از کل ۶٬۴۰۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر اثربخشی «قصه های قرآنی» بر «ذهنیت فلسفی» و «گرایش به تفکر انتقادی» دانش آموزان دختر پایه ششم ابتدایی بود. روش پژوهش شبه آزمایشی بود که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تعداد افراد نمونه از بین همه دانش آموزان دختر پایه ششم ابتدایی شهر قاین انتخاب شدند؛ به این صورت که از بین دانش آموزان یادشده، دو کلاس انتخاب شدند که 20 نفر در گروه آزمایش و 20 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند. از دو پرسشنامه ذهنیت فلسفی و گرایش به تفکر انتقادی برای جمع آوری داده ها استفاده شد. تحلیل داده ها با به کار بردن نرم افزار spss و آزمون کوواریانس انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد که استفاده از قصه های قرآنی بر افزایش ذهنیت فلسفی و گرایش به تفکر انتقادی دانش آموزان پایه ششم ابتدایی تأثیر مثبت دارد؛ بنابراین به دست اندرکاران نظام آموزش و پرورش ابتدایی سفارش می شود که از قصه های قرآنی در مدارس ابتدایی استفاده شود.
اقتضائات آموزشی و پرورشی دوره کودکی از چشم انداز «آموزه های اسلامی» و «دانش روان شناسی»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
متون اسلامی و دانش روان شناسی انجام گرفته است. پرسش اساسی این است که مهم ترین راهبردها و راهکارهای آموزشی و پرورشیِ متناسب با تحولات و ویژگی های دوره کودکی کدام است؟ در این پژوهش از روش توصیفی−تحلیلی و اجتهادی استفاده شده است. از تتبع و ژرف اندیشی در آموزه های اسلامی و آموزه های روان شناختی−تربیتی، می توان استنباط کرد که اقتضائات مهم آموزشی و پرورشی دوره کودکی عبارتند از: 1. ارتباط صمیمی و عاطفی با کودک؛ 2. ارتباط مبتنی بر بازی و قصه گویی؛ 3. پاسخ گویی شناختی همتراز با فهم کودکان؛ 4. همتراز سازی مطالب با تحول روان شناختی کودک؛ 5. رعایت اصل تدریج؛ 6. سبک ارتباطی مبتنی بر تحول شناختی و هیجانی−عاطفی؛ 7. بهره گیری از یادگیری الگویی؛ 8. ساده سازی پیام و بهره گیری از آموزش گام به گام و تدریجی در آموزش و پرورش کودک.
اثربخشی آموزش بردباری برسلامت روان و سازگاری کودکان پایه اول ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش بردباری بر سلامت روان و سازگاری کودکان پایه اول ابتدایی بود. روش تحقیق شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی کودکان پایه اول ابتدایی شهر گرگان بودند. از این جامعه تعداد 170 دانش آموز با روش نمونه گیری در دسترس، پرسشنامه ارزیابی سلامت روان کودکان و نوجوانان و پرسشنامه سازگاری کودکان را تکمیل نمودند. از این تعداد 30 نفر از کودکانی که نمره متوسط در آزمون ها به دست آوردند به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. سپس جلسات آموزش بردباری طی 9 جلسه 90 دقیقه ای، هفته ای یک جلسه انجام شد. برای آزمون فرضیه ها از آزمون کواریانس چند متغیره با نرم افزار spss 22 استفاده گردید. یافته ها نشان داد که آموزش بردباری موجب بهبود سازگاری و سلامت روان نمونه آماری شده است. با توجه به محتوای مداخله پیشنهاد می شود ارزش های زندگی مانند بردباری در قالب بازی های گروهی آموزش داده شود تا گامی اساسی در بهبود و ارتقای سلامت روان و سازگای کودکان هم برداشته باشیم.
تاثیر تمرینات پیلاتس بر برخی عوامل روانی و رابطه آن با شاخص توده بدنی زنان چاق غیرفعال.(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال هشتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۲۹)
119 - 133
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه بحث سلامت در حوزه های جسمانی و روانشناختی افراد غیر فعال از موضوعات مهم جهانی است. هدف از این مطالعه، بررسی تاثیر یک دوره تمرینات پیلاتس بر برخی عوامل روانی و رابطه آن با شاخص توده بدنی زنان چاق غیرفعال شهر اهواز بود. روش: این پژوهش مطالعه ای نیمه تجربی با طرح پیش آزمون - پس آزمون بود. 30 نفر از زنان چاق و غیر فعال از مناطق مختلف شهر اهواز به عنوان آزمودنی در تحقیق انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه کنترل و تجربی تقسیم شدند. آزمودنی های گروه تجربی به مدت هشت هفته، سه جلسه در هفته و هر جلسه 40-60 دقیقه در تمرینات منتخب پیلاتس شرکت کردند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه ویژگی های جمعیت شناختی و پرسشنامه افسردگی، اضطراب و استرس ( DASS21) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون آماری T مستقل، Paired T-test و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین میانگین امتیازات استرس، اضطراب و افسردگی نمونه های پژوهش قبل و بعد از مداخله در گروه تجربی تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین بین شاخص توده بدنی و میزان افسردگی، استرس و اضطراب آنان رابطه مثبت و معناداری وجود داشت. نتیجه گیری: به طور کلی نتایج مطالعه حاضر نشان داد که احتمالا تمرینات پیلاتس موجب بهبود و پیشگیری مشکلات روانشناختی زنان چاق غیر فعال می گردد.
تأثیر آموزش هوش معنوی بر میزان استرس سازمانی دانشجویان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
محیط دانشگاهی علاوه بر اینکه محیطی آموزشی است، یک محیط اجتماعی نیز می باشد. دانشجویان به عنوان متخصصان آینده و ایفاگر نقش های اساسی در شبکه ارتباطات اجتماعی و پیشرفت و ترقی کشور، با گستره وسیعی از مشکلات روانی از جمله استرس سازمانی مواجهه هستند. هدف این پژوهش، بررسی تأثیر آموزش هوش معنوی بر میزان استرس سازمانی دانشجویان دانشگاه فرهنگیان زنجان بود. روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانشجویان دانشگاه فرهنگیان زنجان تشکیل می دادند که با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند و با روش تصادفی ساده در یک گروه آزمایش (30 نفر) و یک گروه کنترل (30 نفر) جایگزین شدند. دانشجویان قبل و پس از آموزش، به استرس سازمانی محقق ساخته پاسخ دادند. داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس یک راهه و واریانس چندمتغیره تحلیل شد. یافته ها نشان داد که آموزش هوش معنوی گروهی، در بهبود و کاهش استرس سازمانی دانشجویان تأثیر معناداری دارد. همچنین در مطالعات پیگیری این نتیجه برقرار ماند.
پیش بینی افسردگی بر اساس تعلق مادی، دلبستگی به خدا و نگرش های ناکارآمد(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
شناسایی عوامل مؤثر بر افسردگی که از شایع ترین اختلالات روان پزشکی است، می تواند به پیشگیری و درمان آن کمک کند. از منظر اسلام، تعلق مادی و نوع رابطه با خداوند، از عوامل اثرگذار بر افسردگی هستند. از سوی دیگر، دانشمندان غربی بر نقش نگرش های ناکارآمد، به عنوان یک عامل مؤثر بر افسردگی تأکید کرده اند. هدف این پژوهش، پیش بینی افسردگی بر اساس تعلق مادی و دلبستگی به خدا در مقایسه با نگرش های ناکارآمد بود. طرح پژوهش، از نوع همبستگی و جامعه آماری دانشجویان دانشگاه شیراز بود که 209 نفر از آنها به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه های افسردگی بک، تعلق، دلبستگی به خدا و نگرش های ناکارآمد بود. نتایج نشان داد که تعلق مادی، نگرش های ناکارآمد و سبک دلبستگی اجتنابی به خدا می توانند افسردگی را به صورت مثبت و معنادار پیش بینی کنند. تعلق مادی نیز به عنوان قوی ترین متغیر شناسایی شد. نتایج حاکی از این است که اسلام دارای پتانسیل های زیادی برای تعریف متغیرهای کلیدی در تبیین افسردگی است.
سبب شناسی نفاق از منظر منابع اسلامی و مقایسه آن با دو مفهوم روان شناختی ریاکاری اخلاقی و ناهماهنگی شناختی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
«نفاق»، پدیده ای روان شناختی است که بر اساس متون اسلامی با ملاک های سلامت روانی در تعارض است. این پژوهش، درصدد سبب شناسی، و شناسایی تشابه ها و تفاوت های نفاق با دو مفهوم ریاکاری اخلاقی و ناهماهنگی شناختی در روان شناسی می باشد. این پژوهش به لحاظ هدف، از نوع تحقیقات بنیادی و از حیث رویکرد، کیفی است که در گردآوری اطلاعات از روش تحلیل مفهومی محتوایی، بهره می برد. نفاق، بر اساس متون اسلامی عبارت است از: «یک وضعیت روانی رفتاری نابهنجار که شامل هرگونه دوگانگی ظاهر و باطن یا قول و فعل در روابط میان فردی می باشد». در بخش سبب شناسی از منظر متون اسلامی، عوامل انگیزشی (مثل ترس و طمع)، آمادگی های روانی (مثل تعصب و احساس ذلت)، و عوامل رفتاری (مثل دروغگویی و خلف وعده) به عنوان محوری ترین عوامل نفاق شناسایی شد. در بخش سبب شناسی مبتنی بر دو مفهوم ریاکاری اخلاقی و ناهماهنگی شناختی، جلب منفعت شخصی، به عنوان تنها عامل روان شناختی شناسایی شد. نتیجه اینکه در مفهوم شناسی نفاق بر اساس منابع اسلامی مفهوم محوری در تعریف نفاق یعنی «هرگونه دوگانگی ظاهر و باطن» در نظریات و مفاهیم روان شناختی مانند ریاکاری اخلاقی و ناهماهنگی شناختی، نیز منعکس شده است. در بخش سبب شناسی وجود مفاهیم مشترکی مانند «طمع» در متون اسلامی و جلب منفعت شخصی در متون روان شناختی می تواند موجب هم افزایی دو ساحت دین و روان شناسی شود.
رابطه ی تجارب معنوی و امیدواری با زیستن در زمان حال در مردان مبتلا به سرطان شهر تهران در سال 1395(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۵ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
75-88
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: بیماری سرطان در ایران سومین عامل مرگ و میر افراد تلقی می شود. توجه به متغیّرهای روان شناختی و معنوی در روند بهبودی این بیماری می تواند در کنار مداخله های دارویی از اهمیت بسزایی برخوردار باشد. بنابراین، ایﻦ ﻣﻄﺎلعه با هدف تعیین رابطه ی بین تجارب معنوی و امیدواری با زیستن در زمان حال مردان مبتلا به سرطان شهر تهران در سال 1395 انجام شد. روش کار: روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل مردان مبتلا به سرطان مراجعه کننده به بیمارستان های امام خمینی (ره) و شهدای تجریش شهر تهران در سال 1395 بود که از میان آنها 100 نفر به روش نمونه گیری در دسترس و مبتنی بر هدف انتخاب شدند. سپس برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه های تجارب معنوی اندروود و ترسی، امیدواری اشنایدر و زندگی در زمان حال سپهوند و عرب استفاده شد. داده های جمع آوری شده از طریق روش های آماری تحلیل رگرسیون تک متغیّره و چندگانه و ضریب همبستگی پیرسون تحلیل شد. در این پژوهش همه ی مسائل اخلاقی رعایت شده است و نویسندگان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: بر اساس یافته های به دست آمده بین امیدواری با زندگی در زمان حال (01/0p<) و نیز بین تجارب معنوی با زندگی در زمان حال رابطه ی مثبت و معناداری وجود داشت (05/0p<). نتیجه گیری: به نظر می رسد درمانگران باید به نقش مثبت منابع روان شناختی و معنوی گوناگونی در پذیرش و بهبودی بیماری سرطان توجه داشته باشند. تجربه ی معنوی که شامل ارتباط با خدا، دعا و دریافت معنویت در زندگی است می تواند به رفتارهای سازگارانه تری در بیماران سرطانی همانند معنادهی به زندگی و تجربه ی زندگی اکنون کمک کند. در نهایت، این منابع می تواند به رشد فردی و قدرت بیمار در بازتعریف او از بیماری یاری برساند.
بررسی تأثیر شنیدن آوای قرآن در کاهش تهوع و استفراغ ناشی از شیمی درمانی در بیماران مبتلا به سرطان مراجعه کننده به بیمارستان امام حسین (ع)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۵ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
45-58
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: از مهم ترین عوارض آزاردهنده ی شیمی درمانی در سرطان، تهوع و استفراغ است که روش های پیشگیری یا درمانی و گاهی روان درمانی یا موسیقی درمانی برای کمک به کنترل آن، مطالعه و تأثیر صوت قرآن بر کاهش درجه و بروز این دو عارضه بررسی شده است. روش کار: این مطالعه ازنوع نیمه تجربیِ تک گروهی بود که بر روی 31 بیمار مبتلا به سرطان که در بخش رادیوتراپی انکولوژی بیمارستان امام حسین (ع) به صورت سرِپایی شیمی درمانی شدند، صورت گرفت. بیماران در دو دوره ی متناوب شیمی درمانی، درمان های رایجِ ضد تهوع و استفراغ را با شنیدن صوت قرآن و در نوبتی دیگر بدون شنیدن آن دریافت کردند و سپس پرسش نامه یی را درباره ی بروز و درجه ی عارضه های فوق طبقِ نظام درجه بندی استانداردِ بین المللی پاسخ دادند و هر بیمار با وضعیت قبل و بعد این نوع درمان مقایسه شد. در این پژوهش همه ی موارد اخلاقی رعایت شده است و نویسندگان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج نشان داد افرادی که حالت تهوع و استفراغ داشتند، بعد از شنیدن قرآن این حالت از 35 درصد به 22 درصد کاهش یافت، اما اختلاف آماری معنی دار نبود (125/0P=). همچنین شنیدن آوای قرآن احتمال بروز استفراغ را در بیماران، 64 درصد (03/0P= و 36/0OR = ) و درجه ی بالاترِ تهوع را در 89 درصد موارد، کاهش داد (001/0 P<و 12/0OR = ). قبل از انجام این نوع از درمان 5/35 درصد از بیماران تهوع نداشتند درحالی که بعد از آن این رقم به 7/67 درصد رسید و تقریباً نیمی از افرادِ مورد مطالعه، درجه ی تهوع کمتری داشتند. همچنین، درجه ی تهوعِ هیچ یک از بیماران بعد از درمانِ ذکرشده افزایش نیافت. نتیجه گیری: شنیدن صوت قرآن حتی به مدت کوتاه می تواند به طور چشمگیری موجب کاهش تهوع و استفراغ ناشی از شیمی درمانی شود. چنین تأثیری که به دلیل انحراف فکر بیمار از شیمی درمانی یا از آثار معنوی قرآن است، باید در مطالعات گسترده تر و به صورت دوگروهی سنجیده شود. با توجه به تأثیری که شنیدن صوت قرآن در مطالعات دیگر، ازجمله القای بیهوشی داشته، شاید بتوان از این روش در کنترل عوارض آزاردهنده ی درمان سرطان نیز استفاده کرد.
پیش بینی افکار خودکشی بر اساس کاستی خداآگاهی و حرمت خود دانشجویان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش پیش بینی افکار خودکشی بر اساس خداآگاهی و حرمت خود بود. روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و تحلیل رگرسیونی است. جامعه آماری این پژوهش شامل دانشجویان زن و مرد یکی از دانشگاه های بیرجند در سال 1398 1399 بوده است. نمونه این پژوهش تعداد 375 نفر بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری، مقیاس های خداآگاهی (نورعلیزاده، 1390)، افکارخودکشی (بک، 1961) و حرمت خود (کوپر اسمیت، 1957) بودند. یافته های پژوهش نشان داد بین خداآگاهی و حرمت خود و افکارخودکشی رابطه معنی دار منفی وجود دارد. همچنین یافته ها حاکی از آن است که میزان افکار خودکشی، حرمت خود و خداآگاهی در میان زنان بیشتر از مردان است و این آمار در میان افراد مجرد به مراتب بیشتر از افراد متأهل بوده است. بر اساس یافته ها پیش بینی می شود که با ارتقای خداآگاهی و حرمت خود می توان بهداشت روانی افراد را افزایش داده و از شکل گیری افکار خودکشی پیشگیری و با آن مقابله کرد. پیشنهاد می شود در پژوهش های آینده بسته خداآگاهی بر گروهی از افراد آسیب پذیر به افکار خودکشی اجرا شود و اثربخشی آن بر کاهش افکار خودکشی ارزیابی شود.
تاثیر مصاحبه انگیزشی بر سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت و فشار خون زنان مبتلا به اختلال خوردن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال هشتم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۳۱)
103 - 118
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در سال های اخیر رفتارها و نگرش های نادرست درباره خوردن به طورچشمگیری رو به افزایش است که نقش مهمی در کاهش سلامت جسمی و روانی دارند. در این زمینه می توان به مشکلاتی در سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت و فشار خون اشاره کرد. این پژوهش با هدف بررسی تاثیر مصاحبه انگیزشی بر سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت و فشار خون زنان مبتلا به اختلال خوردن انجام شد. روش: پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه پژوهش، همه زنان مبتلا به اختلال خوردن مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اهواز در بهار 1397 بودند. نمونه پژوهش 60 نفر بودند که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و با روش تصادفی در دو گروه مساوی جایگزین شدند. هر دو گروه از نظر سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت (والکر و همکاران، 1995) و فشار خون در مراحل پیش آزمون و پس آزمون ارزیابی شدند. داده ها با روش های تحلیل کوواریانس چندمتغیری و کوواریانس تک متغیری تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد مصاحبه انگیزشی به طور معناداری باعث افزایش سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت و کاهش فشار خون زنان مبتلا به اختلال خوردن شد (05/0≥p). نتیجه گیری: نتایج حاکی از اهمیت مصاحبه انگیزشی بر بهبود سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت و فشار خون زنان مبتلا به اختلال خوردن می باشد.
بررسی علمی دیدگاه قرآن درباره ی نقش سلامتی بخش آب در زندگی بشر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۵ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
139-156
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: آب مایعی مغذی و حیات بخش و ثروت طبیعی بی نظیری است. خداوند در قرآن صاحبان خرد را به تفکر در آیات خود دعوت می فرماید که آب یکی از این آیات است. هدف از این مطالعه شناخت اهمیت آفرینش آب از منظر قرآن کریم و شناخت خواص و ویژگی های بیولوژیکی و درمانی آب های طبیعی است. روش کار: این مقاله مطالعه یی مروری است که در دو مرحله انجام شده است. در مرحله ی اول از نرم افزار ویژه ی قرآن استفاده شد و آیاتی بر اساس کلیدواژه های کلی ماء و شراب انتخاب شد. سپس از آیات منتخب، آیاتی بر اساس کلیدواژه های طهور، حی، رزق، فرات، ملح أُجاجٌ، الفُلک، غسل و لحم انتخاب شد و اهمیت آفرینش آب از منظر قرآن بررسی شد. در مرحله ی دوم از متون علمی استفاده شد و خواص بیولوژیکی و درمانی آب های طبیعی بررسی شد. مؤلفان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی درباره ی این پژوهش گزارش نکرده اند. یافته ها: این مطالعه نشان داد که خداوند در قرآن بیش از 65 بار لفظ آب را بیان کرده و در هر بار اوصاف حکمت آمیزی برای آن برمی شمارد. قرآن مجید آب را در هشت زمینه ی مختلف شامل حیات بخش بودن، طاهر بودن، شفابخش بودن، پیونددهنده ی انسان ها، تغذیه، دلپذیر (گوارا) بودن، تجارت و نقش اداره کنندگی چرخه های زیست محیطی زمین توصیف می کند؛ و آن را به سه دسته ی آب طهور، آب دلپذیر (گوارا) و آب شور تقسیم می کند. بر اساس منابع علمی آب های طبیعی ویژگی های فیزیکی، شیمیایی، بیولوژیکی و درمانی مختلفی دارند. این ویژگی ها مرهون پیوندهای هیدروژنی و ساختار مولکولی آب و نوع و مقدار ترکیبات معدنی آن است. ازاین رو، این عوامل کارکردهای متفاوتی برای انواع آب های طبیعی فراهم می نماید. نتیجه گیری: وجود آب در جهان هستی ضروری است و زندگی بدون آن تصورشدنی نیست. اهمیت آب مرهون ساختار مولکولی و پیوندهای هیدروژنی و ترکیبات معدنی آن است تا برای آن نقش و مأموریت بسیار مهمی در عالم هستی به وجود آورد و این گونه فعالیت های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و زیست محیطی جهان را تحت تأثیر خود قرار می دهد و آن را در ردیف یکی از آیات بزرگ آفرینش قرار می دهد.
مقایسه تحمل پریشانی، سلامت معنوی و مدیریت تعارض بین سربازان وظیفه بومی و غیربومی یک سازمان نظامی
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۰ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۸
71 - 80
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر به مقایسه تحمل پریشانی، سلامت معنوی و مدیریت تعارض بین سربازان وظیفه بومی و غیربومی آجا پرداخته است. روش: تعداد 750 نفر از سربازان با تحصیلات پنجم تا دیپلم، مجرد و با سابقه خدمت 5 تا 17ماه که در پاییز 1396 در حال خدمت بودند، تعیین و از بین آنها به روش نمونه گیری چندمرحله ای و براساس جدول مورگان تعداد 250 نفر به عنوان نمونه موردنظر انتخاب شد. باتوجه به روش پژوهش (علی مقایسه ای) و با درنظرگرفتن معیارهای بومی و غیر بومی بودن، آنها را به دو گروه تقسیم و پرسشنامه های مقیاس تحمل پریشانی، سلامت معنوی پولوتزین و الیسون و مدیریت تعارض رابینز بین آنها تقسیم شد و پس از جمع آوری ، برای تحلیل نتایج از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره (مانوا) استفاده شد. نتایج: یافته ها نشان داد که تفاوت دو گروه، در متغیر تحمل پریشانی (001/0P<، 224/105= F) معنی دار بوده ولی در متغیر سلامت معنوی تفاوتی بین دو گروه به دست نیامد. همچنین در متغیر مدیریت تعارض، تفاوت دو گروه در سبک مصالحه، معنی دار (00/0P<، 62/75= F) است، ولی در دو سبک دیگر (رقابت و اجتناب) تفاوتی به دست نیامد. بحث: باتوجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که در سربازان بومی نسبت به سربازان غیربومی توانایی تحمل پریشانی بیشتر است و برای مدیریت تعارض از سبک کارآمد مصالحه استفاده می کنند
بررسی نقش میانجی تعهد سازمانی در ارتباط بین ویژگی های شخصیتی با روحیه بسیجیان
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۰ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۰
45 - 56
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این تحقیق با هدف بررسی نقش میانجی تعهد سازمانی در ارتباط بین ویژگی های شخصیتی با روحیه بسیجیان صورت گرفت. روش: جامعه آماری تحقیق، بسیجیان فعال استان مازندران (حدود 7000 نفر) شرکت کننده در طرح صالحین بودند که با روش نمونه گیری تصادفی طبقه بندی خوشه ای از بین زنان و مردان 365 نفر انتخاب شدند. ابزار به کاررفته در این پژوهش، پرسشنامه استاندارد تعهد سازمانی مایر و آلن (1991)، پرسشنامه ویژگی های شخصیتی (NEO) و پرسشنامه محقق ساخته روحیه (1396) بوده است که برای تمامی ابزار، پایایی بالاتر از 7/0 گزارش شده است. برای تجزیه وتحلیل داده ها ضمن استفاده از روش های توصیفی از روش آزمون همبستگی اسپیرمن و رگرسیون نیرومند و آزمون سوبل استفاده شد. نتایج: نتایج نشان داد در سطح خطای 05/0 بین ویژگی های شخصیتی با روحیه رابطه معنی داری وجود داشته و نیز نقش میانجی تعهد سازمانی در این روابط تأیید شد.
مقایسه اثربخشی دو رویکرد پذیرش و تعهد و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی برکیفیت زندگی و تاب آوری همسران جانبازان دارای استرس پس از سانحه (PTSD) ناشی از جنگ
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۰ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۸
57 - 69
حوزههای تخصصی:
مقدمه: خانواده جانبازان به ویژه همسران آنها با گذشت سال ها از جنگ تحمیلی، هنوز عوارض ناشی از آن را تجربه می کنند که زندگی این افراد را با آسیب های روحی و روانی همراه کرده است. هدف این ، بررسی اثربخشی دو رویکرد پذیرش و تعهد و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر تاب آوری و کیفیت زندگی همسران جانبازان دارای استرس پس از سانحه (PTSD) است. روش: در این پژوهش نیمه تجربی، از پیش آزمون و پس آزمون برای دو گروه آزمایش و کنترل استفاده شده و مرحله پیگیری، پس از یک ماه به اجرا درآمد. جامعه آماری شامل کلیه همسران جانبازان اعصاب و روان دارای استرس پس از سانحه شهرستان کوهدشت بودند که 13 نفر در گروه پذیرش و تعهد، 13 نفر در گروه شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و 15 نفر در گروه گواه به صورت تصادفی جایگزین شدند. پرسشنامه های کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی و مقیاس تاب آوری کانر و دیویدس ون به عنوان ابزار جمع آوری داده ها استفاده شد. نتایج: یافته های این پژوهش نشان داد که درمان پذیرش و تعهد (ACT) و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (MBCT) منجر به افزایش تاب آوری و کیفیت زندگی در همسران جانبازان داری (PTSD) شد (01/0>p). نتایج پیگیری یک ماهه نیز نشان داد که اثربخشی باقی مانده است (01/0>p). در مقایسه دو رویکرد، درمان ACT اثربخش تر از درمان MBCT گزارش شد. بحث: مداخلات آموزش رویکرد پذیرش و تعهد و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر بالابردن کیفیت زندگی و تاب آوری همسران جانبازان دارای اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) مؤثر است
پیش بینی «حرمت خود فرزندان» بر اساس «سبک های فرزند پروری والدین» و «پایبندی مذهبی مادران»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش، پیش بینیِ «حرمت خود کودکان» بر اساس «فرزند پروری والدین» و «پایبندی مذهبی مادران» بود؛ از کلاس های چهارم و پنجم ابتدایی شهر قم، 350 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند که به «مقیاس عزت نفس» روزنبرگ (1965) و مادرانشان، به پرسشنامه های «پایبندی مذهبی» جان بزرگی (1388) و «سبک فرزند پروری» بامریند (1973) پاسخ دادند. تجزیه و تحلیل داده ها، از طریق همبستگی و تحلیل مسیر، نشان داد که «فرزندپروری مقتدرانه»، «حرمت خود» فرزندان را افزایش داده ولی «فرزند پروری سخت گیرانه و سهل گیرانه»، اثر معنی داری بر «حرمت خود» فرزندان نداشته اند. «پایبندی مذهبی» مادران، «حرمت خود» فرزندان را افزایش و «دوسوگرایی مذهبی» و «ناپایبندی مذهبی مادران» آن را کاهش داده است. این دو متغیر بر اساس الگوی تحلیل مسیر به طور غیرمستقیم بر سبک فرزندپروری و از آن طریق بر حرمت خود فرزندان تأثیر دارد. با توجه به معناداری این الگو، می توان این دو متغیر را در سطح علّی برای متغیر وابسته تبیین کرد. بنابراین میزان پایبندی مذهبی به عنوان متغیر مثبت و دوسوگرایی مذهبی به عنوان متغیر منفی، سبک فرزندپروری را متأثر و بدین ترتیب حرمت خود کودکان را ارتقاء یا تقلیل می دهد
رشد معنوی در پژوهش های روان شناسی اسلامی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
معنویت اسلامی با آثاری همچون ارتباط با خدا، توجه به جهان آخرت، دوست داشتن نیکی ها و مناجات با خدا و توکّل به او موجب رشد معنوی می شود؛ درحالی که معنویت های غیرتوحیدی به دنبال رشد معنوی نیستند و دغدغه ی اصلی آنان آرامش و نشاط در دنیا است. معنویت اسلامی علاوه بر نگرش ها و احساسات مثبت معنوی، بر رفتارهای مثبت دینی مانند نماز، رعایت حریم با نامحرم و توجه به مسئولیت ها نیز تأکید می کند که این مناسک و آداب در رشد معنوی تأثیر بسزایی دارد.
رابطه مثبت نگری مادران با عزت نفس نوجوانان با توجه به دین داری مادران(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به دنبال تعیین رابطه مثبت نگری مادران با عزت نفس نوجوانان با توجه به دین داری مادران بود. این پژوهش از نظر هدف جزء پژوهش های بنیادی محسوب می شود و از نظر روش کار جزء پژوهش های توصیفی همبستگی می باشد. جامعه مورد بررسی در این پژوهش 4100 نفر شامل کلیه مادران و دانش آموزان مدارس دولتی روزانه دخترانه و پسرانه متوسطه دوم که در سال تحصیلی 96 97 در شهرستان ساوه مشغول تحصیل بودند، می باشد. 144 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش حاضر شامل پرسش نامه دین داری گلاک و استارک، پرسش نامه مثبت نگری اینگرام و وینیسکی، پرسش نامه عزت نفس روزنبرگ می باشد. در بخش استنباطی از ضریب همبستگی پیرسون به منظور جهت تعیین رابطه بین متغیرها، و آزمون رگرسیون تک متغیره و چند متغیره جهت سنجش تأثیر هر یک از مؤلفه ها در متغیر اصلی استفاده شد. تحقیق حاضر نشان داد دین داری مادران در رابطه بین مثبت نگری مادران با عزت نفس نوجوان، نقش تعدیل کنندگی داشته و میزان عزت نفس نوجوانان را افزایش داده است، همچنین پژوهش حاضر نشان داد که بین مثبت نگری مادران با عزت نفس نوجوانان رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد و نیز بین دین داری مادران و عزت نفس نوجوانان رابطه مثبت و معناداری وجود داشته و نیز بین دین داری مادران و مثبت نگری مادران رابطه مثبت و معنی داری برقرار است.
اثربخشی آموزش مثبت اندیشی مبتنی بر آموزه های دینی بر سازگاری زناشویی، تاب آوری و کیفیت زندگی زوجین(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی تأثیر آموزش مثبت اندیشی مبتنی بر آموزه های دینی بر سازگاری زناشویی، تاب آوری و کیفیت زندگی زوجین بود. روش پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه و انجام پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش، 240 نفر (120 زوج) بودند که فرزندانشان در سال تحصیلی 97 - 96 مشغول به تحصیل بودند و بر اساس نمونه گیری در دسترس انتخاب و سپس، به صورت تصادفی ساده در گروه آزمایشی (20 زوج) و گروه گواه (20 زوج) گمارده شدند. گروه آزمایشی، به صورت 10 جلسه 90 دقیقه ای مورد آموزش مثبت اندیشی مبتنی بر آموزه های دینی قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه های سازگاری زناشویی، تاب آوری و کیفیت زندگی استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس چندمتغییری (مانکوا) و تک متغییری (آنکوا) انجام شد. نتایج به دست آمده نشان داد که آموزش مثبت اندیشی مبتنی بر آموزه های دینی بر سازگاری زناشویی، تاب آوری و بهبود کیفیت زندگی زناشویی تأثیر داشته و این اثر تا مرحله پیگیری یک ماهه ماندگار بوده است.
Cognitive Remediation in Diabetics with Combining Mindfulness-based Relaxation and Trans-cranial Electrical Stimulation(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The present research aimed to determine the pure and combined effect of both techniques of mindfulness based-relaxation (MBR) and Transcranial Electrical Simulation (tCES) on decreasing prospective and retrospective memory errors and failure of executive functions of patients with type 2 diabetes. Method: The study is a randomized three-group double-blind clinical trial with repeated measures designs. The sample of the study consisted of 30 patients selected with convenience and purposive sampling method from Diabetes Association of Bonab city, and they were randomly assigned to the three groups of 10 subjects: MBR, CES, MBR+CES groups; and they received interventions related to their group in 10 individual sessions. All patients were assessed by the Barkley Deficits in Executive Functioning Scale (BDEFS) and Prospective and Retrospective Memory Questionnaire (PRMQ), before and after the intervention, and one month after the intervention. Result: The results of split-plot analysis of variance (SPANOVA) indicated the change of the mean of retrospective and prospective memory over time, and the change of prospective memory over time in different groups. The results of covariance analysis and the post hoc test of Ben Foruni indicated that in the follow-up phase, the prospective memory errors in the MBR+CES group were significantly lower than both the MBR and CES group (P <0.05). Conclusion: The results of the study provide many theoretical and practical implications for improving the cognitive function of type 2 diabetic patients following MBR and CES therapeutic techniques.