فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۸۱ تا ۳۰۰ مورد از کل ۳۹۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسه هوش هیجانی در سه گروه نابینا، کم بینا و عادی انجام گرفت. از آنجایی که پژوهش حاضر به مقایسه هوش هیجانی در سه گروه افراد عادی، نابینا و کم بینا می پردازد از نظر گردآوری داده ها توصیفی و از نوع علی – مقایسه ای است. جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان نابینا، کم بینا و عادی دانشگاه های شهر تهران بودند. از این میان مجموعاً 63 نفر به تفکیک از هر گروه 21 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه هوش هیجانی بار- ان بوده است. برای بررسی فرضیه های پژوهش و تحلیل نتایج حاصل از پرسشنامه پژوهش از تحلیل واریانس (ANOVA) استفاده شده است. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که بین مولفه هوش هیجانی و تمامی خرده مقیاس های آن در سه گروه نابینا، کم بینا و عادی تفاوت معناداری وجود ندارد. به نظر می رسد مدت زمان طولانی که افراد با معلولیت زندگی می کنند زمینه پرورش ابعاد عاطفی را می تواند ایجاد نماید، به علاوه قرار گرفتن در سنین جوانی و بالاتر و برخورداری از تحصیلات در سطوح بالا به عنوان عامل پرورش هوش هیجانی می تواند مؤثر باشد. به این ترتیب می توان نتیجه گیری کرد احتمالاً ظرفیت های هوش هیجانی در موفقیت این افراد دخیل بوده و در مقایسه با سایر معلولیت ها توانمندی بالایی جهت مقابله با مشکلات ایجاد کرده اند.
رابطه جهت گیری دینی با هوش هیجانی و سلامت روان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، شناسایی رابطه بین جهت گیری دینی با هوش هیجانی و سلامت روان می باشد. بدین منظور، به روش توصیفی – همبستگی، نمونه ای شامل 297 نفر (134 دختر و 163 پسر) با استفاده از نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای، از میان دانش آموزان استعدادهای درخشان دورة دبیرستان شهرستان قم در سال تحصیلی 1394-1393 انتخاب شد. داده ها از طریق پرسش نامه های جهت گیری دینی، هوش هیجانی و سلامت روان (GHQ-28) جمع آوری و با استفاده از نرم افزار SPSS، ضریب همبستگی پیرسون، تجزیه و تحلیل گردید. یافته های پژوهش نشان داد که جهت گیری دینی، با هوش هیجانی و سلامت روان رابطة مستقیم و معنا داری دارد؛ با افزایش میزان جهت گیری دینی، میزان هوش هیجانی و سلامت روان افزایش می یابد. همچنین هوش هیجانی، با سلامت روان رابطة مستقیم و معنادار دارد؛ با افزایش میزان هوش هیجانی، سلامت روان نیز افزایش می یابد. با توجه به جنسیت نیز این نتایج تأیید شد. این یافته ها نشان می دهد که با تقویت جهت گیری دینی، می توان هوش هیجانی بالا و سلامت روان بیشتری برای افراد جامعه فراهم نمود.
بررسی رابطه خودکارآمدی تحصیلی و هوش معنوی با بهزیستی روانشناختی دانشجویان جندی شاپور اهواز
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین رابطه خودکارآمدی تحصیلی وهوش معنوی با بهزیستی روانشناختی دانشجویان جندی شاپور اهواز بود. پژوهش از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز بودند که از بین آن ها 200 نفر با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های خودکارآمدی تحصیلی پاتریک، هیکس و رایان، هوش معنوی کینگ و بهزیستی روانشناختی ریف جمع آوری و با استفاده از ضریب همبستگی به کمک نرم افزار آماری 18-spss مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که تمامی روابط بین خودکارآمدی تحصیلی وهوش معنوی با بهزیستی روانشناختی در سطح مطلوبی معنی دار هستند. براساس یافته های این مطالعه، که آموزش خودکارآمدی تحصیلی و هوش معنوی در افزایش بهزیستی روانشناختی دانشجویان موثر بوده است.
نقش هوش فرهنگی مدیران در توان حل تعارض کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هوش فرهنگی و توانایی حل تعارض به دلیل رشد تعامل بین افراد دارای فرهنگ متفاوت، یک نیاز اساسی مدیران قرن 21 محسوب می شود. هدفاصلیاینتحقیق،بررسی رابطه بین هوش فرهنگیمدیرانباتوانایی حلتعارضکارکنان شاندرسازمان تأمین اجتماعیاست. روش: اینپژوهش یک تحقیق توصیفی ـ همبستگی، از نوع الگوآزمایی است که تعداد 119 مدیر و 175 نفرازکارکنان سازمان تأمین اجتماعیدرسال 1391 درآن مشارکتداشتند.برایارزیابی هوشفرهنگی ازپرسشنامه هوش فرهنگی ایرانی 2011 استفاده شد وحل تعارض کارکنان توسط پرسش نامه ی حل تعارض سنجیده شد. یافتهها: نتایج نشان دادکه هوش فرهنگی مدیران و ابعاد سه گانه آن برتوان حلتعارضکارکنان ازلحاظ آماری تأثیر مثبت و معنادار دارد. در ضمن سطح توان حل تعارض کارکنان بالاتر از حد متوسط برآورد شد. نتایج هم چنان حاکی بود که براساس عوامل با استفاده از عوامل جمعیت شناختی ازقبیل جنسیت، فرهنگ و تحصیلات نمیتوان درخصوص هوش فرهنگی مدیران و توانایی حل تعارض کارکنان اظهار نظر نمود. نتیجهگیری: براساسیافتههامیتوانگفت که هوش فرهنگی یک عامل کلیدی، اثرگذار و تعیین کننده توانایی حل تعارض میباشد.
نقش پیشبین هوش هیجانی در بیماریهای قلبی– عروقی: ملاحظاتی در قلمرو پیشگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی تأثیر گسترش هستیشناسی اسلامی بر فعالسازی مؤلفههای هوشبهر هیجانی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
"هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی تأثیر گسترش هستیشناسی اسلامی بر فعالسازی مؤلفههای هوشبهر هیجانی میباشد. فرضیههای این پژوهش عبارتند از:
1. مداخلة درمانی مبتنی بر هستیشناسی اسلامی در فعالسازی مؤلفههای هوشبهر هیجانی مؤثر است.
2. مداخلة درمانی مبتنی بر هستیشناسی اسلامی در فعالسازی مؤلفههای هوشبهر هیجانی تأثیر متفاوتی دارد. ابزاری که در این پژوهش مورد استفاده قرار گرفته عبارت است از:
پرسشنامه هوشبهر هیجانی بار ـ آن (EQ-I) که در ایران توسط دهشیری (1381) هنجاریابی شده است. روش مورد استفاده در این پژوهش، آزمایشی از نوع پیشآزمون ـ پسآزمون با گروه کنترل است. جامعة پژوهش حاضر، مراجعان 35ـ30 ساله زن داوطلب شرکت در برنامة گروهدرمانی بوده است. از بین مراجعان 18 نفر برای شرکت در این برنامه در نظر گرفته شدند که بهطور تصادفی در دو گروه آزمایش (n=9) و کنترل (n=9) جایگزین شدند.
دادهها توسط تحلیل واریانس چندمتغیره یکراهه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتیجه پژوهش نشان داد که این شیوه درمانی در فعالسازی مؤلفههای هوشبهر هیجانی شرکتکنندگان مؤثر بوده است."
محیط اجتماعی و هوش
حوزههای تخصصی:
نقش هوش هیجانی و هوش معنوی در تبیین حالت های هیجانی منفی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، با هدف بررسی نقش ابعاد هوش هیجانی و هوش معنوی در تبیین حالت های هیجانی منفی انجام شده است. این مطالعه، از نوع تحقیقات همبستگی بوده و در نمونه ای متشکل از 589 نفر دانشجو (292 نفر دختر و 297 نفر پسر) صورت گرفته است. دانشجویان از طریق پاسخ گویی به مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس، مقیاس رگه فراخلقی و مقیاس هوش معنوی کینگ در پژوهش شرکت نمودند. نتایج مطالعه حکایت از آن دارد که ابعاد هوش هیجانی و هوش معنوی، قادر به تبیین حالت های هیجانی منفی می باشند. برای بررسی برازش مدل پیشنهادی با داده های گردآوری شده شاخص های RMSEA, CFI, AGFI, GFI, X2, X2/df و RMR محاسبه گردیده و نشان دادند، مدل پیشنهادی از برازش مطلوبی با داده ها برخوردار می باشد.
اثربخشی برنامة آموزشی مبتنی بر نظریة گاردنر بر عملکرد هوش های چندگانه دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش بررسی اثربخشی برنامة آموزشی مبتنی بر نظریة گاردنر بر عملکرد هوش های چندگانه دانش آموزان دختر پایه چهارم ابتدایی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی و از طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل استفاده گردید. بدین منظور از بین دانش آموزان دختر پایه چهارم ابتدایی شهر اصفهان در سال تحصیلی 90-91 تعداد 30 نفر با روش نمونه گیری چندمرحله ای انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه هوش چندگانه گاردنر که روایی و اعتبار آن نیز مورد تأیید قرارگرفته است، استفاده شد. داده های به دست آمده با روش آماری تحلیل کوواریانس مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که برنامه آموزشی مبتنی بر نظریة گاردنر بر میزان نمرات هوش تجسمی – فضایی، هوش کلامی- زبانی، هوش موسیقایی- موزون، هوش جنبشی- بدنی، هوش درون فردی به جز هوش برون فردی و هوش منطقی-ریاضی، دانش آموزان شرکت کننده در پس آزمون گروه آزمایشی تأثیر مثبت داشته است (01/0P<)؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت که برنامه آموزشی مبتنی بر نظریة گاردنر می تواند به عنوان یک روش مداخله ای مفید، جهت افزایش مهارت های هوشی دانش آموزان مورداستفاده قرار گیرد.
چگون می توان کودکان را باهوش کرد ؟
منبع:
مکتب مام ۱۳۵۴ - شماره ۶۹
حوزههای تخصصی:
مقایسه هوش هیجانی دانشجویان مصرف کننده قرص اکستازی و دانشجویان عادی
حوزههای تخصصی:
بررسی و مقایسه هوش هیجانی دانش آموزان نابینا و ناشنوای دوره دبیرستان استان زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: هوش هیجانی رابطه روشنی با خودکارآمدی در دانش آموزان نابینا و ناشنوا دارد. پژوهش حاضر به منظور بررسی و مقایسه هوش هیجانی دانش آموزان نابینا و ناشنوای دوره دبیرستان استان زنجان انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی- پیمایشی می باشد. جامعه پژوهش تمامی دانش آموزان نابینا و ناشنوای استان را دربرمی گیرد. همه افراد جامعه آماری (18نفر نابینا و 32 نفر ناشنوا ) به روش سرشماری مورد مطالعه قرارگرفتند. داده ها با استفاده از پرسشنامه هوش هیجانی شرینگ و اطلاعات جمعیت شناختی، جمع آوری و از طریق روش های مناسب آماری تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که دانش آموزان نابینا و ناشنوا از سطح متوسط هوش هیجانی برخوردارند. مقایسه گروه ها هم نشان دهنده آن بود که هوش هیجانی دانش آموزان نابینا و دانش آموزان دختر به ترتیب از دانش آموزان ناشنوا و پسر بیشتر بود. همچنین رابطه منفی و معنادار بین هوش هیجانی و سن در دانش آموزان نابینا مشاهده شد. نتیجه گیری: با توجه به این که افراد به دلیل محدودیت های جسمانی خود هر روز با مسائل و مشکلات متعدد بسیاری مواجه می شوند هوش هیجانی متوسط وضعیت خوبی برای آن ها نیست و از آنجا که هوش هیجانی انعطاف پذیر بوده و با آموزش قابل افزایش است باید درجهت بهبود وضعیت موجود اقدام شود. از سوی دیگر رابطه منفی هوش هیجانی و سن در دانش آموزان نابینا، شاهدی دیگر دال بر ناکافی بودن هوش هیجانی متوسط برای آن هاست چرا که با افزایش سن و به دنبال آن، افزایش مشکلات زندگی، سطح متوسط هوش هیجانی نمی تواند در مقابله با مشکلات و ارتباطات اجتماعی یاریگر آن ها باشد.
نقش جنسیت، والانس و برانگیختگی لغات فارسی دارای بار هیجانی بر ادراک زمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: طیف وسیعی از پژوهش ها نشان داده اند که مدت زمان ادراک شده، از عوامل متعددی تأثیر می پذیرد. فرضیه مطالعه حاضر این بود که جنسیت و بار هیجانی (والانس و برانگیختگی) لغات فارسی باعث خطا در ادراک زمان می شوند. روش: در این آزمایش، 58 نفر از دانشجویان پسر و دختر مقطع کارشناسی دانشگاه تبریز به صورت داوطلبانه شرکت کردند. به همه شرکت کنندگان با استفاده از آزمون رایانه ای، مجموعه ای از کلمه هاى فارسی دارای بار هیجانی (در پنج بعد: شاد، آرامش بخش، خنثی، خشونت آمیز و غمگین) به مدت 800 و 2000 میلی ثانیه نشان داده شد تا بازتولید کنند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه های مکرر سه عاملی، آزمون تحلیل واریانس یک راهه، آزمون هاى تی مستقل و تى وابسته تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که میزان خطا (کم تخمینی)، برای مدت زمان بلند بیشتر از میزان خطا برای مدت زمان کوتاه بوده است. همچنین میزان تغییرپذیری در واژه های شاد و آرامش بخش به طور معناداری بالاتر از میزان تغییرپذیری در واژه های خشونت آمیز، غم انگیز و خنثی است. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان می دهد که هیجان بر ادراک زمان تأثیر مى گذارد. اساس تفسیر این نتایج مدل های توجهی ادراک زمان و مدل های مبتنی بر انگیختگی زمان است.
رابطه علی خودتنظیمی و هوش اخلاقی با آمادگی به اعتیاد از طریق میانجی گری هیجان خواهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه علی خودتنظیمی و هوش اخلاقی با آمادگی به اعتیاد از طریق میانجی گری هیجان خواهی در دانش آموزان دختر بود. روش: روش پژوهش، توصیفی و از نوع مدل یابی معادلات ساختاری(همبستگی) بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل دانش آموزان دختر دبیرستانی شهر بوشهر در سال تحصیلی 96- 1395 بود. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای 240 نفر از دانش آموزان انتخاب و به پرسشنامه های آمادگی به اعتیاد، راهبردهای یادگیری خودتنظیمی، هوش اخلاقی و هیجان خواهی پاسخ دادند. یافته ها: نتایج نشان داد مدل مفهومی پژوهش دارای شاخص های برازش مناسبی با داده ها می باشد. در این مدل تمامی مسیرهای مستقیم، غیرمستقیم و کلی برای پیش بینی آمادگی به اعتیاد معنی دار به دست آمد؛ همچنین، هیجان خواهی در رابطه با خودتنظیمی، هوش اخلاقی و آمادگی به اعتیاد نقش میانجی داشت. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که در برنامه های پیشگیری از اعتیاد نوجوانان ضروری است تا متغیرهای روان شناختی هیجان خواهی، خودتنظیمی و هوش اخلاقی در نظر گرفته شوند.
بررسی رابطه بین هوش فرهنگی با سازگاری شغلی و اعتماد سازمانی اعضای هیات علمی دانشگاه ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده: هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین هوش فرهنگی با سازگاری شغلی و اعتماد سازمانی اعضای هیات علمی دانشگاه ارومیه در سال تحصیلی 1389-1388 است. تحقیق حاضر از نوع توصیفی بوده و به شیوه همبستگی انجام گرفته است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه اعضای هیئت علمی دانشگاه ارومیه است که تعداد آن ها 350 نفر می باشد. از این تعداد 178 نفر با استفاده از جدول مورگان به عنوان حجم نمونه انتخاب شده اند. در این تحقیق از آمار توصیفی و استنباطی شامل فراوانی، درصد، درصد تراکمی، نمودارها، ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس و رگرسیون استفاده شده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد بین هوش فرهنگی با سازگاری شغلی رابطه معنی داری وجود دارد. هم چنین نتایج نشان داد که ارتباط معنی داری بین هوش فرهنگی با اعتماد سازمانی و بین سازگاری شغلی و اعتماد سازمانی وجود دارد اما رابطه بین ابعاد رفتاری هوش فرهنگی و اعتماد سازمانی معنی دار نبود. هم چنین رابطه بین ابعاد رفتاری هوش فرهنگی و سازگاری شغلی معنی دار نبود. براساس یافته های پژوهش تا حدود 26 درصد از روی متغیرهای مستقل هوش فرهنگی و اعتماد می توان سازگاری شغلی اعضای هیئت علمی را پیش بینی کرد.