فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۶۱ تا ۱٬۵۸۰ مورد از کل ۲٬۰۱۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف تدوین و اعتباریابی برنامه آموزشی تاب آوری ویژه مادران دارای فرزند با اختلال فلج مغزی انجام شد. روش: پژوهش به روش کیفی از نوع تحلیل کیفی متن صورت گرفت. جامعه پژوهشی شامل کتاب ها و مقالات تخصصی فارسی و انگلیسی در دسترس در حوزه آموزش تاب آوری، مدل ها و الگوهای تاب آوری در 20 سال اخیر، متخصصان تاب آوری و مادران دارای فرزند با اختلال فلج مغزی بود. انتخاب از میان منابع کتابخانه ای شامل تمامی منابع مرتبط بود، انتخاب از میان متخصصان به روش گلوله برفی و انتخاب از میان مادران به روش در دسترس صورت گرفت. در نهایت، 12 متخصص و 8 مادر در مصاحبه نیمه ساختاریافته شرکت کردند. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون از نوع شبکه مضامین استفاده شد. اعتبارسنجی مضامین با روش های نظر ممیز بیرونی و محاسبه شاخص CVR صورت گرفت. یافته ها: نشان داد که ضرورت های آموزشی مادران در 6 محور قالب بندی می شود. این 6 محور شامل: 1. ضرورت آشنایی مادران با مفهوم تاب آوری، عوامل مؤثر بر آن و ویژگی های افراد تاب آور، 2. آشنایی با عوامل حمایتی درونی و بیرونی در ارتقاء تاب آوری، 3. نقش افکار منفی و تحریف های شناختی و راهکارهای مقابله با آنها در تاب آوری، 4. لزوم به کارگیری راهبردهای تنظیم هیجان کارامد در مواجهه با مشکلات، 5. نقش معنویت در تاب آوری و معنایابی در رنج و 6. آشنایی مادران با فرایند هدف گذاری و نقش آن در تاب آوری می باشد. برای این 6 محور، 12 جلسه آموزشی تعریف شد.
غنی سازی تجارب زبانی کودکان پیش دبستانی با تبار اقتصادی-اجتماعی پایین از طریق داستان خوانی مشارکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مداخله اولیه برای کاستن از مشکلات پایدار در زبان و ابعاد مرتبط با آن در کودکان در معرض خطر برای آسیب زبان از اهمیت برخوردار است. پژوهش حاضر با هدف بررسی کارآیی برنامه داستان خوانی مشارکتی بر رشد مهارت های زبانی کودکان پیش دبستانی با تبار اقتصادی و اجتماعی پایین انجام گرفت. این مطالعه به شیوه شبه آزمایشی با طرح دو گروهی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری اجرا شد. از دو مرکز پیش دبستانی در شهرک احمدآباد مستوفی طی غربالگری چند مرحله ای، 30 نفر از کودکانی که نمره آزمون رشد زبان آن ها یک تا دو انحراف معیار زیر میانگین (85-70) بود با تشخیص مشکلات زبانی انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. آزمودنی ها در گروه آزمایش (15 نفر) در قالب 4 گروه کوچک، طی 30 جلسه 45 دقیقه ای به صورت سه جلسه در هفته برنامه داستان خوانی مشارکتی را دریافت کردند. برای گردآوری داده ها، نسخه فارسی آزمون رشد زبان و گفتار روایتی اجرا شدند . داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس چندمتغیری و تک متغیری با اندازه گیری های مکرر تحلیل شدند. نتایج حاکی از تاثیر معنادار (001/0P=) برنامه در افزایش مهارت های معنی شناسی، نحو و به طور کلی رشد زبان و بهبود گفتار روایتی در آزمودنی های گروه آزمایشی است. بررسی نمرات تفاضلی مرحله پس آزمون و پیگیری حاکی از پایداری اثربخشی برنامه مداخله است . بر این اساس برنامه داستان خوانی مشارکتی به عنوان یک برنامه پیشگیرانه و پلی در جهت کم کردن شکاف واژگانی برای کودکان در معرض خطر توصیه می شود.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی-رفتاری و درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش بر بهزیستی روان شناختی بیماران تالاسمی شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تالاسمی روبه افزایش است و مطالعه علمی آن جهت شناخت بیشتر این بیماری غیر واگیر و به کارگیری مؤثرترین مداخلات درمانی اجتناب ناپذیر است. هدف از انجام پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش و درمان شناختی- رفتاری بر بهزیستی روان شناختی بیماران تالاسمی شهر کرمانشاه بود. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ روش تحقیق، آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری 317 بیمار تالاسمی بودند که 45 نفر از آنها با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش(15 نفره) و یک گروه گواه (15 نفر) جایگذاری شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف(1980) بود که اعتبار آن با دیدگاه صاحب نظران و پایایی با آزمون آلفای کرونباخ(90/0) حاصل شدند. برای تحلیل داده ها نیز از آماره توصیفی و استنباطی تحلیل کواریانس با نرم افزار Spss24 استفاده شد. گروه آزمایش اول تحت مداخله درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش،گروه آزمایش دوم تحت مداخله درمان شناختی- رفتاری قرار گرفتند و گروه گواه هیچ گونه درمانی دریافت نکرد. نتایج حاکی از این بود که درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش و درمان شناختی- رفتاری بر بهزیستی روان شناختی بیماران تالاسمی مؤثرند(05/0>P). همچنین بیمارانی که تحت درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش بودند نسبت به درمان شناختی رفتاری، بهزیستی روان شناختی بالاتری از خود نشان دادند(05/0>P). نتایج نشان داد برای افزایش کیفیت روحیات روان شناختی بیماران تالاسمی، مداخله درمانی مبتنی بر تعهد و پذیرش نسبت به درمان شناختی- رفتاری اثربخش تر است.
مقایسه اثربخشی آموزش والدگری مثبت و مدیریت والدین بر مشکلات رفتاری کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: آموزش والدگری مثبت و مدیریت والدین می توانند روش هایی مؤثر برای حل مشکلات رفتاری کودکان باشند. در این بین، مقایسه اثربخشی این دو روش، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی روش والدگری مثبت و مدیریت والدین بر مشکلات رفتاری کودکان انجام گرفت. روش: روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری شامل تمامی والدین دانش آموزان دختر مبتلا به مشکلات رفتاری مدارس ابتدایی منطقه یک شهر تهران در سال تحصیلی 99 - 98 بود که از بین آنها، تعداد 45 والد که دارای کودک مبتلا به مشکلات رفتاری معنادار بودند، انتخاب شده و به صورت تصادفی در 3 گروه 15 نفر )دو گروه آزمایش و یک گروه گواه( جایدهی شدند. پرسشنامه مقیاس کانرز والدین در هر سه مرحله مطالعه، روی هر سه گروه اجرا شد. آموزش والدگری مثبت طی 8 جلسه 90 دقیقه ای، و آموزش مدیریت والدین طی 12 جلسه 90 دقیقه ای روی افراد گروه های آزمایش اجرا شد و افراد گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند. در پایان، داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل شد. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که در مقایسه دو روش آموزشی، تفاوت معناداری مشاهده نشد ) 05 / .)P < 0 بدین معنا که آموزش والدگری مثبت و مدیریت والدینی، تأثیر یکسانی بر خرده مقیاس های مشکلات رفتاری کودکان داشته است؛ ولی تفاوت بین گروه های آزمایشی با گروه گواه در خرده مقیاس های اختلال رفتار هنجاری ) 05 / )F = 5/07 , P > 0 و بیش فعالی-تکانشگری ) 05 / F=4/52 , P> 0 ( معنادار است. نتیجه گیری: با توجه به یافته ها، هر دو روش والدگری مثبت و مدیریت والدین از کارآیی لازم برای کاهش مشکلات رفتاری کودکان برخوردارند. در همین راستا، نتایج مطالعه حاضر، حا کی از عدم وجود تفاوت مشخص در میزان اثربخشی والدگری مثبت و مدیریت والدین بر کاهش مشکلات رفتاری کودکان است.
بررسی اثربخشی برنامه سال های باور نکردنی بر تعامل مادر و کودک با اختلال رفتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اختلال های رفتاری تمام جنبه های زندگی فرد را تحت تأثیر قرار می دهد در حالی که استفاده از برنامه سال های باور نکردنی مبتنی بر برنامه والدین با نتایج مؤثری همراه است. پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی برنامه سال های باور نکردنی مبتنی بر برنامه والدین بر تعامل مادر و کودک با اختلال رفتاری در شهر اصفهان انجام شد. پژوهش حاضر، یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و گروه شاهد بود. در این پژوهش 30 نفر از مادران کودکان با اختلال رفتاری شرکت داشتند که به روش نمونه گیری تصادفی از دبستان پسرانه امیرکبیر شهر اصفهان انتخاب شدند. آزمودنی ها به دو گروه آزمایش و شاهد تقسیم شدند به نحوی که هر گروه از 15 نفر تشکیل شده بود. گروه آزمایش در 12 جلسه در برنامه سال های باور نکردنی شرکت کردند در حالی که به گروه شاهد این آموزش ارائه نشد. ابزار این پژوهش مقیاس رابطه والد-کودک پیانتا بود. اطلاعات به دست آمده با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری و نسخه 23 نرم افزار SPSSتحلیل شد. نتایج نشان داد که آموزش برنامه سال های باور نکردنی اثر معناداری بر تعامل مادر و کودک با اختلال رفتاری و خرده مقیاس های آن (تعارض، نزدیکی و وابستگی) داشت (001/0P
تجارب یادگیری و برنامه جایگزین (LEAP) برای دانش آموزان پیش دبستانی با اختلال طیف اُتیسم و والدین آنها: الگویی برای فراگیرسازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: اختلال طیف اُتیسم ( ASD ) اختلالی عصبی-رشدی است که جنبه های مختلف رشد و تحول کودکان را تحت تأثیر قرار می دهد. یکی از نهضت هایی که اخیراً به منظور توانمندسازی این کودکان و حضور آنها در جامعه مطرح شده است، نهضت فراگیری سازی است. از جمله مدل هایی کاربردی فراگیری سازی در حوزه اُتیسم، مدل تجارب یادگیری و برنامه جایگزین ( LEAP ) برای دانش آموزان پیش دبستانی با اختلال طیف اُتیسم و والدین آنها است. روش: پژوهش حاضر با استفاده از روش مروری در پایگاه های اطلاعاتی Science Direct , ProQuest , PubMed , Google scholar با کلید واژه های LEAP model , inclusion model , Learning Experiences and Alternative Program , autism inclusion منابع علمی مرتبط جمع آوری شد. پس از جمع آوری منابع، تاریخچه مدل تجارب یادگیری و برنامه جایگزین، مولفه ها، اثربخشی و کاربرد آن توصیف شد. نتیجه گیری: هدف عمده این مدل، کمک به کودکان در دستیابی به پتانسیل کامل رشدی است تا بتوانند از جریان غالب آموزش عمومی استفاده کنند. در این مقاله سعی شده است تا مؤلفه های اصلی این مدل شناسایی و معرفی شوند و یافته های تجربی در زمینه اثربخشی مدل تجارب یادگیری و برنامه جایگزین ( LEAP ) بر رشد مهارت های عملکردی، بازی مستقل، تعامل اجتماعی، کسب پیش نیازهای مهارت های تحصیلی، دستیابی به مهارت های گفتاری و زبانی و رفتار سازگارانه ارائه شود.
اثربخشی برنامه آموزش حل مسئله خلاق بین فردی بر خلاقیت و مهارت های اجتماعی کودکان کار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثر آموزش مهارت های حل مسئله خلاق بین فردی بر خلاقیت و مهارت های اجتماعی کودکان کار بود. روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی و در قالب طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. 20 نفر از کودکان کار پسر 7 تا 10 ساله به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل گمارش شدند. برنامه آموزش حل مسئله خلاق بین فردی برای گروه آزمایش در 15 جلسه (هر جلسه 70-90 دقیقه) اجرا گردید. برای اندازه گیری متغیرهای پژوهش از آزمون تفکر خلاق تورنس فرم الف و ب (TTCT) و مقیاس درجه بندی مهارت های اجتماعی (SSRS) فرم آموزگار استفاده شد. داده ها با استفاده از نسخه 26 نرم افزار SPSS و آزمون کوواریانس تحلیل شد. یافته های به دست آمده نشان داد که بین میانگین نمرات گروه آزمایش و کنترل در هر دو متغیر وابسته تفاوت معناداری وجود داشت و آموزش مهارت های حل مسئله خلاق موجب بهبود خلاقیت و مهارت های اجتماعی شد. برنامه حل مسئله خلاق بین فردی به عنوان راهکاری مداخله ای و پیشگیرانه برای کودکان کار می تواند مورداستفاده متخصصان و دست اندرکاران این حیطه قرار بگیرد.
تأثیر برنامه آموزش فرزندپروری مثبت بر نیمرخ ارتباط مادران و کودکان کم شنوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی برنامه آموزش فرزندپروری مثبت بر نیمرخ ارتباط مادر با کودک ناشنوا انجام شد. روش: روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه گواه بود. 40 نفر از مادران دانش آموزان ناشنوا که به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی از مدارس استثنایی شهرستان های تهران انتخاب شده بودند در این پژوهش شرکت داشتند. شرکت کنندگان به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش گواه 20 نفری تقسیم شدند. گروه آزمایش، برنامه آموزش فرزندپروری را در 16 جلسه 90 دقیقه ای دریافت کردند در حالی که به گروه های کنترل این آموزش ارائه نشد. ابزار این پژوهش مقیاس رابطه مادر-کودک پیانتا بود. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که گروه آزمایش و گواه حداقل در یکی از خرده مقیاس های رابطه مادر-کودک تفاوت معناداری دارند. نتایج نهایی تحلیل کوواریانس چندمتغیری حاکی از آن بود که برنامه آموزش فرزندپروری بر نیمرخ ارتباط مادر با کودک ناشنوا اثر مثبت و معناداری داشت (001/0P<). نتیجه گیری: با توجه به این که آموزش مهارت های فرزندپروری منجر به بهبود نیمرخ ارتباط والدین با کودک می شود، برنامه ریزی جهت آموزش فرزندپروری مثبت اهمیت ویژه ای دارد.
اثربخشی مداخله مبتنی بر تنظیم هیجانی بر کاهش رفتارهای قلدری و افزایش همدلی دانش آموزان قلدر دوره متوسطه اول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال بیستم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۷۸)
118-105
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی مداخله مبتنی بر تنظیم هیجانی بر کاهش رفتارهای قلدری و افزایش همدلی دانش آموزان قلدر دوره متوسطه اول انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع مطالعه های نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمام دانش آموزان پسر مشغول تحصیل در مدارس دوره اول متوسطه شهر خوی در سال تحصیلی 97-98 بود. از این جامعه، نمونه ای به حجم 30 نفر به روش نمونه گیری هدفمند با استفاده از مقیاس قلدری ایلی نوی ( IBS ) انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایشی و کنترل جایگزین شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه های همدلی پایه ( BES ) و قلدری ایلی نوی ( IBS ) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس در برنامه SPSS 26 انجام شد. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که مداخله مبتنی بر تنظیم هیجانی منجر به تفاوت معنادار بین گروه ها در رفتارهای قلدری به میزان 51 درصد و همدلی به میزان 56 درصد شده است (05/0 p< ). نتیجه گیری: با توجه به نتایج بدست آمده می توان مطرح کرد مداخله مبتنی بر تنظیم هیجانی بر کاهش رفتارهای قلدری و افزایش همدلی دانش آموزان قلدر دوره متوسطه اول مؤثر است.
اثربخشی آموزش مدیریت والدین بر کاهش اختلا ل های رفتار مخرب در دانش آموزان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر آموزش مدیریت والدین بر کاهش اختلال های رفتار مخرب در دانش آموزان کم توان ذهنی بود. پژوهش حاضر به روش نیمه آزمایشی همراه با پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه انجام گرفت. جامعه آماری مطالعه شامل والدین دانش آموزان کم توان ذهنی مدارس استثنایی شهر سقز در سال تحصیلی 1۴۰۰ - 139۹ بود. افراد نمونه در مرحله نخست به شیوه ی نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و پس از تکمیل مقیاس اختلال های رفتار مخرب پلهام و همکاران ) 1992 ( و کسب حد نصاب لازم برای ورود به پژوهش با استفاده از انتساب تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه ) 15 نفر برای هر گروه( قرار گرفتند. گروه آزمایشی 8 جلسه آموزش مدیریت والدین را به صورت گروهی دریافت نمودند و گروه گواه، مداخله ای دریافت نکرد. داده های حاصل با آزمون تحلیل کواریانس تک متغیره و چندمتغیره در نرم افزار SPSS 20 تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که اختلال های رفتار مخرب ) کل(، بیش فعالی / تکانش گری، اختلال سلوک، نافرمانی / لجبازی، نارسایی توجه و رفتار مخرب نامشخص دانش آموزان کم توان ذهنی، در مقایسه با گروهی که آموزش مدیریت والدین را دریافت نکرده اند، نمره کمتری داشتند. بنابراین، یافته های مطالعه نشان داد که آموزش مدیریت والدین بر کاهش اختلال های رفتار مخرب و زیرمقیاس های آن در دانش آموزان کم توان ذهنی تأثیر مثبت دارد.
تاثیر برنامه های منتخب تمرینی بر سرعت عکس العمل ساده و انتخابی دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر مبتلا به اختلال هماهنگی رشدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق تاثیر برنامه های منتخب تمرینی بر سرعت عکس العمل ساده و انتخابی دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر مبتلا به اختلال هماهنگی رشدی را بررسی می کند. تحقیق حاضر نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با دو گروه آزمایش و کنترل است؛ جامعه آماری آن تمام دانش آموزان دختر 10 تا 14 ساله شهر ارومیه با تشخیص اختلال DCD در مدرسه استثنائی بودند. از بین آنها 30 دانش آموز به صورت تصادفی ساده (باملاحظه کردن معیارهای ورود به تحقیق) انتخاب و به صورت تصادفی ساده به دو گروه 15 نفری تقسیم شدند. ابزار گردآوری داده ها، شامل اندازه گیری سرعت عکس العمل از طریق دستگاه سنجش سرعت عکس العمل ساخت شرکت ساتراپ بود؛ در این تحقیق سرعت عکس العمل ساده دیداری، انتخابی و ساده شنیداری در دو مرحله از آزمودنی ها گرفته شد. روش انجام پژوهش بدین صورت بود که بعد از گردآوری داده های مربوط به پیش آزمون، گروه تجربی، با توجه به پروتکل تمرینی منتخب، در 12 جلسه تمرین یک ساعته شرکت کردند. بعد از انجام تمرین، مجددا آزمون های مورد نظر از هر دو گروه تکرار گردید. برای تحلیل داده های تحقیق از آمار توصیفی (میانگین، انحراف استاندارد، واریانس) و استنباطی (شاپیرو-ویلکز و تحلیل کوواریانس) استفاده گردید. یافته ها نشان داد تمرین های منتخب به مدت 12 جلسه باعث بهبود معنادار در سرعت عکس العمل ساده ٴ دیداری (811/3=F، 035/0=P)؛ انتخابی دیداری (126/4=F، 027/0=P)؛ و ساده ی شنیداری (380/4=F، 023/0=P) شدند. نتیجه ای که از تحقیق حاضر گرفته می شود این است که برنامه های تمرینی منخب بر سرعت عکس العمل ساده وانتخابی دیداری و ساده شنیداری در کودکان دارای اختلال هماهنگی رشدی تاثیر مثبت و معنادار دارد.
مقایسه رابطه والد-کودک، انعطاف پذیری و انسجام خانواده در والدین کودکان با و بدون لکنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: لکنت زبان به عنوان یکی از شایع ترین اختلالات روانی کلام می تواند زمینه ساز بروز پیامدهای منفی بسیاری برای فرد و خانواده شود و مشکلات روان شناختی، رفتاری و اجتماعی را به وجود بیاورد؛ بنابراین با توجه به اهمیت این موضوع پژوهش حاضر با هدف مقایسه جوّ عاطفی خانواده، رابطه والد-کودک و انعطاف پذیری و انسجام خانواده در والدین کودکان با و بدون لکنت زبان انجام شد. روش: در این پژوهش از روش علی مقایسه ای-پس رویدادی استفاده شد و جامعه آماری آن والدین کودکان 8 تا 12 سال دختر و پسر با و بدون لکنت زبان شهر رشت در سال 1399 بود. نمونه مورد مطالعه شامل 60 نفر از هر دو گروه والدین در دامنه سنی 30 تا 50 سال بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامه رابطه والد-کودک پیانتا ) 2011 ( و مقیاس ارزیابی انعطاف پذیری و انسجام خانواده اولسون و همکاران ) 1986 ( بود. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون t مستقل و تحلیل واریانس چندمتغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج بیانگر وجود تفاوت معنادار بین دو گروه والدین دارای کودک با و بدون لکنت زبان در متغیرهای رابطه والد- کودک، انعطاف پذیری و انسجام خانواده بود ) 001 / .)p > 0 نتیجه گیری: نتایج نشان داد لکنت زبان می تواند بر شرایط خانوادگی، کارکردهای خانواده و رابطه کودک با والدین و دیگر اعضا اثرات منفی گذاشته و همچنین خانواده نیز می تواند در کاهش یا افزایش لکنت زبان کودک مؤثر باشد؛ بنابراین، وجود یک محیط غنی، آرام و رابطه متقابل درست و همچنین لزوم آموزش به خانواده بسیار حائز اهمیت است.
تأثیر آموزش مهارت های معنوی بر ارتقاء کیفیت زندگی و امید به زندگی مادران دارای کودک کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی دوره جدید سال دهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۷
161 - 180
حوزههای تخصصی:
توجه به شرایط کودکان کم توان ذهنی و تأثیرات نامطلوب این بحران بر مادران با ایجاد تنشهای جسمی، روانی و اجتماعی که منجر به انزوا وکاهش شدید در کیفیت زندگی و امید به زندگی آنها می شود، لازم است ضرورت آموزش مهارت معنوی مورد مداقه قرار گیرد. از این رو هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی آموزش مهارت های معنوی بر ارتقاء کیفیت زندگی و امید به زندگی مادران با کودک کم توان ذهنی بود. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود.20 مادر با کودک کم توان ذهنی در مدرسه استثنایی شهید ساریخانی شهر تهران در سال تحصیلی 97- 1396 انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 10 نفری آزمایش و کنترل قرار گرفتند. اطلاعات کیفیت زندگی و امید به زندگی مادران با استفاده از پرسشنامه کیفیت زندگی و پرسشنامه امید جمع آوری شد. سپس آموزش مهارتهای معنوی در 8 جلسه 90 دقیقه ای برای گروه آزمایش اجرا شد، در حالی که به گروه کنترل این آموزش ارائه نشد. آزمودنیها پس از اتمام جلسات مجدداً مورد بررسی و مقایسه قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها از آزمون آماری تحلیل کوواریانس چند متغیری استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان داد میانگین نمره امید به زندگی در گروه آزمایش از 21/3 ±11/20 قبل از مداخله به 24/3 ±00/26 بعد از مداخله و میانگین نمره کیفیت زندگی گروه آزمایش83 /11±00/67 قبل از مداخله به 10/10±22/72 افزایش معناداری یافت (01/0>p). براساس یافته های این پژوهش، آموزش مهارتهای معنوی تأثیر مثبتی در ارتقای کیفیت زندگی و امید به زندگی مادران دارای کودک کم توان ذهنی داشته است
مقایسه اثربخشی مداخله بهنگام و مداخله بهنگام به همراه آموزش خانواده بر بهبود توانایی تحصیلی نوآموزان دیرآموز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقایسه اثربخشی مداخله بهنگام و مداخله بهنگام به همراه آموزش خانواده بر توانایی تحصیلی نوآموزان دیرآموز هدف: این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی مداخله بهنگام و مداخله بهنگام به همراه آموزش خانواده بر بهبود توانایی تحصیلی نوآموزان دیرآموز انجام شد. روش: روش پژوهش، آزمایشی با پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری همراه با گروه کنترل بود. 30 نوآموز دیرآموز به شیوه نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه در نظر گرفته شدند. به صورت تصادفی در سه گروه (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) جایگزین شدند. گروه های آزمایش 20 جلسه 90 دقیقه ای در یک ماه آموزش دیدند. داده های به دست آمده از آزمون های مهارت های پیش نیاز خواندن، ریاضی و نوشتن با استفاده از روش تحلیل کوواریانس تحلیل شدند . یافته ها: نتایج نشان داد که مداخله بهنگام و مداخله بهنگام به همراه آموزش خانواده بر مؤلفه های توانایی تحصیلی (مهارت های پیش نیاز خواندن، نوشتن و ریاضی) تأثیر داشته است و با توجه به مجذور اتا می توان بیان کرد که 51 درصد از تغیرات ناشی از تأثیر مداخله ها است. نتایج آزمون توکی نیز نشان داد که مداخله بهنگام و مداخله بهنگام به همراه آموزش خانواده در مؤلفه های توانایی تحصیلی با گروه کنترل تفاوت معنادار داشتند. بعلاوه در مهارت های پیش نیاز خواندن مداخله بهنگام به همراه آموزش خانواده اثربخشی بیشتری داشته است. اما مداخله بهنگام و مداخله بهنگام به همراه آموزش خانواده در مهارت های پیش نیاز ریاضی و نوشتن، اثربخشی متفاوتی با هم نداشتند. نتیجه گیری : یافته های این پژوهش در مجموع اثربخشی مداخله بهنگام و مداخله بهنگام به همراه آموزش خانواده بر بهبود توانایی تحصیلی نوآموزان دیرآموز را تأیید کرد.
ارزشیابی اثربخشی برنامه آموزشی مبتنی بر تحلیل رفتار کاربردی بر مهارت های اجتماعی کودکان اوتیسم با عملکرد بالا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف :هدف از انجام این پژوهش ارزشیابی اثربخشی برنامه آموزشی مبتنی بر تحلیل رفتار کاربردی بر مهارت های اجتماعی کودکان اوتیسم با عملکرد بالا بود. روش : روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. 24 دانش آموز پسر دچار اختلال طیف اوتیسم با عملکرد بالا از بین دانش آموزان استثنایی مدرسه ابتدایی پسرانه ضیافت در محدوده شهریار که در سال تحصیلی 97-1398 مشغول به تحصیل بودند، با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند، طی 60 جلسه در معرض آموزش تحلیل رفتارکاربردی قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه مهارت های اجتماعی اوتیسم بلینی استفاده شد. یافته ها: یافته های حاصل از تحلیل کوواریانس تک متغیره نیز نشان داد که برنامه تحلیل رفتار کاربردی در سطح معناداری 001/0 موجب بهبود مهارت اجتماعی کودکان مبتلا به طیف اوتیسم شده است. نتیجه گیری: براساس یافته های پژوهش حاضر، این نتیجه به دست آمد که برنامه ABA بر مهارت های اجتماعی کودکان اوتیسم با عملکرد بالا اثربخش بوده است. بنابراین پیشنهاد می شود که معلمان اوتیسم از این برنامه برای این گروه کودکان استفاده کنند.
مقایسه اثربخشی آموزش شناختی مبتنی بر رایانه، مداخله مکمل های غذایی و ترکیب این دو بر بهبود توجه و نشانگان رفتاری اختلال کم توجهی/ بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی بازتوانی شناختی مبتنی بر رایانه، درمان با مکمل های غذایی و ترکیب این دو مداخله بر بهبود توجه و نشانگان رفتاری کودکان نارسا توجه/ بیش فعال انجام گرفت. روش : روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل همه مدارس ابتدایی دخترانه مناطق چندگانه تهران در سال تحصیلی ۹۷-۹۶ بود که از بین آنها، چهار مدرسه با روش خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شد، ۶۶ کودک با نارسایی توجه/ بیش فعالی شناسایی شدند که ۵۲ نفر از آن ها برحسب شرایط ورود به پژوهش انتخاب و در چهار گروه آزمایشی و گواه ( 13 نفر در هر گروه) جای دهی شدند. به منظور تشخیص اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی از پرسشنامه اسنپ-۴ و مصاحبه بالینی وبرای کنترل هوش از آزمون ریون استفاده شد. شرکت کنندگان از نظر سن، هوش و شدت علائم اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی در چهار گروه همتاسازی شدند. داده های پژوهش با کمک پرسشنامه نقاط ضعف و قدرت ( SDQ ) فرم والدین و آزمون عملکرد پیوسته ( CPT ) جمع آوری شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس چند متغیری و با کمک نرم افزار Spss20 انجام شد. یافته ها : هر سه گروه مداخله ای در زمینه توجه و نشانگان رفتاری نسبت به گروه کنترل پیشرفت معناداری داشته اند اما بین گروه های مداخله ای در تغییرات از پیش آزمون تا پس آزمون تفاوت معناداری دیده نشد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که توانبخشی شناختی و مصرف مکمل های غذایی می تواند منجر به بهبود عملکرد توجه و نشانگان رفتاری در کودکان نارسا توجه/ بیش فعال گردد. بیشترین اندازه اثر در خرده مقیاس پاسخ صحیح(۸۵/۰)دیده شد.
اثربخشی آموزش بخشودگی بر بهزیستی روان شناختی و شادکامی مادران دانش آموزان دارای اختلال خاص یادگیری شهر طبس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش بخشودگی بر بهزیستی روان شناختی و شادکامی مادران دانش آموزان دارای اختلال خاص یادگیری شهر طبس انجام شد. روش شناسی: پژوهش حاضر از نیمه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون- پس آزمون دوگروهی است. جامعه ی آماری کلیه مادران دارای کودکان مبتلابه اختلال خاص یادگیری در سال تحصیلی 1396-1395 در شهر طبس بودند. به منظور جمع آوری داده ها، نمونه ای شامل 30 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزارهای مورداستفاده جهت دستیابی به اهداف پژوهش عبارت بودند از: پرسش نامه پرسش نامه شادکامی آکسفورد (هیل و آرگایل،2002) و مقیاس بهزیستی روان شناختی ریف (1989)، جهت تحلیل داده، از روش های آمار توصیفی مانند محاسبه میانگین، انحراف معیار و آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره و چند متغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد، میانگین گروه آزمایش در مولفه های بهزیستی روانشناختی و شادکامی نسبت به گروه کنترل افزایش یافته است. نتیجه گیری: می توان گفت که آموزش بخشودگی بر بهزیستی روان شناختی و شادکامی مادران دانش آموزان دارای اختلال خاص یادگیری موثر بوده است، لذا نتایج نمایانگر افق های تازه ای در مداخلات بالینی است و می توان از آن به عنوان یک روش مداخله ای موثر سود جست.
بررسی اثربخشی برنامه ایمن سازی روانی بر کفایت اجتماعی افراد با فلج مغزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی برنامه ایمن سازی روانی بر کفایت اجتماعی افراد با فلج مغزی در شهر تهران انجام شده است. روش: پژوهش حاضر، یک مطالعه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش را نوجوانان با فلج مغزی 16 تا 18 ساله تشکیل دادند. برای انتخاب آزمودنی ها از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد، به طوری که در این پژوهش 30 نوجوان با فلج مغزی شرکت داشتند. آنها از لحاظ اقتصادی و اجتماعی در سطح متوسطی قرار داشتند. آزمودنی ها به صورت تصادفی به دو گروه 15 نفری تقسیم شدند و در یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایشی، برنامه ایمن سازی روانی را در 10 جلسه دریافت کردند در حالی که به گروه کنترل این آموزش ارائه نشد. ابزار استفاده شده در این پژوهش پرسشنامه کفایت اجتماعی بود. اطلاعات جمع آوری شده از طریق آزمون آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیری با استفاده از نسخه 22 نرم افزار بسته آماری در علوم اجتماعی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که در مرحله بعد از مداخله، میانگین نمرات کفایت اجتماعی گروه آزمایش به طور معناداری بیشتتر از گروه کنترل بود (001/0 P< ). نتیجه گیری: برنامه ایمن سازی روانی باعث بهبود کفایت اجتماعی افراد با فلج مغزی شد. بنابراین توجه به متغیرهایی از جمله کفایت اجتماعی ضروری است و برنامه ریزی برای ارائه آموزش ایمن سازی روانی به این گروه از افراد اهمیت ویژه ای دارد.
اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر کاهش نشانه های اضطراب و افسردگی مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم: مطالعه موردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر کاهش نشانه های اضطراب و افسردگی مادران کودکان با اختلال طیف اُتیسم انجام شد. روش: این پژوهش، در چهارچوب طرح تجربی مورد منفرد چند خط پایه اجرا شد. بر اساس تمایل به شرکت در مطالعه و ملاک های ورود، 3 نفر از مادران به روش نمونه گیری هدفمند و بر اساس ملاک های ورود انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده پرسشنامه های اضطراب بِک ) BAI ( و افسردگی بِک ) BDI-II ( بود که در مراحل خط پایه، طول درمان )جلسات چهارم، ششم و هشتم درمان( و پیگیری یک ماهه، توسط مادران کودکان با اختلال طیف اُتیسم تکمیل شد. سپس مادران طی 8 جلسه 60 دقیقه ای تحت درمان پذیرش و تعهد قرار گرفتند. داده های به دست آمده با استفاده از درصد بهبودی و اندازه اثر و همچنین نمودار و ارزیابی دیداری تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که درمان پذیرش و تعهد موجب کاهش اضطراب و افسردگی مادران کودکان با اختلال طیف اُتیسم می شود. به طوری که نمرات آزمودنی ها طی جلسات مداخله و مرحله پیگیری یک ماهه، نسبت به نمرات خط پایه در میزان اضطراب و افسردگی آنها کاهش معناداری داشت. نتیجه گیری: نتایج پژوهش اثربخشی درمان پذیرش و تعهد را در کاهش اضطراب و افسردگی مادران کودکان با اختلال طیف اُتیسم تأیید می کند.
اثربخشی آموزش غنی شده با نقشه مفهومی بر یادگیری، یادداری و بار شناختی دانش آموزان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش غنی شده با نقشه مفهومی و روش سنتی بر یادگیری، یادداری و بارشناختی دانش آموزان کم توان ذهنی در درس علوم تجربی انجام شده است. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون-پیگیری با گروه کنترل بود. از بین تمام دانش آموزان کم توان ذهنی پایه سوم ابتدایی شهر تهران تعداد 30 نفر از آنها از راه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جای دهی شدند. برای هر گروه، نخست پیش آزمون یادگیری اجرا، سپس در گروه آزمایش، نخست معلم درس خود را (مباحث انواع مواد، اندازه گیری مواد، آب ها) به طور کامل به دانش آموزان ارائه داد و سپس از نقشه مفهومی به عنوان مکملی برای مفهوم آموزش داده شده استفاده شد. اما معلم در گروه کنترل برای آموزش مفاهیم درس علوم به روش مرسوم خود ادامه داد. در پایان، پس آزمون یادگیری و بارشناختی و پس از سه هفته، آزمون یادداری انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین یادگیری دانش آموزان گروه آزمایش و کنترل با سطح معناداری تفاوت معناداری وجود دارد (007/0 >P). همچنین بین یادداری آنها با سطح معناداری تفاوت معناداری وجود دارد (004/0 >P). از نظر بارشناختی تحمیل شده بر حافظه دانش آموزان نیز، بارشناختی کمتری بر حافظه دانش آموزان گروه آزمایش نسبت به دانش آموزان گروه کنترل وارد شد (001/0 >P). نتیجه گیری: استفاده از راهبرد آموزشی نقشه مفهومی به عنوان یک مداخله مبتنی بر فراشناخت می تواند باعث افزایش یادگیری و یادداری دانش آموزان کم توان ذهنی و در نتیجه کاهش بارشناختی وارد شده بر حافظه این دانش آموزان شود.