فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۴۱ تا ۶۶۰ مورد از کل ۲٬۰۱۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی تقویت تفکیکی رفتارهای ناهمساز بر کاهش رفتارهای بیش فعالی چهار شرکت کننده (دو پسر و دو دختر) با کم توانی هوشی در یک موقعیت مدرسه ویژه در بیرجند بود. روش : طرح پژوهش شبه آزمایشی از نوع تک آزمودنی و طرح برگشتی A-B-A-B بود و آزمودنی های پژوهش به روش تصادفی انتخاب شدند. در این پژوهش نه (9) رفتار به عنوان رفتار آماج طی جلسات مکرر خط پایه، مداخله درمانگری و پیگیری مورد مشاهده قرار گرفت و درصد این رفتارها ثبت شد و برای تحلیل داده ها از نمودار و تحلیل دیداری استفاده شد. یافته ها : تحلیل دیداری داده ها در خلال شرایط آزمایشی، کاهش رفتارهای آماج (رفتارهای بیش فعالی) همه شرکت کنندگان پژوهش را در طی مراحل مداخله درمانگری نشان داد. روند نزولی رفتارها در مرحله پیگیری نیز قابل مشاهده بود. نتیجه گیری: یافته های مطالعه، اثربخشی روش درمانگری رفتاری تقویت تفکیکی رفتارهای ناهمساز را به عنوان یک روش درمانگری در کاهش رفتارهای بیش فعالی کودکان کم توان هوشی مورد حمایت قرار می دهند.
بررسی تحلیلی ویژگی های زیستی و سلامت عمومی والدین خویشاوند و غیرخویشاوند با بیش از یک فرزند با نیازهای ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: یکی از علل اصلی بروز و تکرار معلولیت در خانواده سابقه و وضعیت زیستی والدین در دوران قبل و حین بارداری است. پژوهش حاضر با هدف بررسی تحلیلی ویژگی های زیستی والدین خویشاوند و غیرخویشاوند با بیش از یک فرزند استثنایی به منظور تدوین برنامه مداخلات پیشگیرانه، آموزشی و حمایتی انجام شد. روش: پژوهش از نوع تحقیقات توصیفی-تحلیلی و از نظر روش پس رویدادی بود. جامعه آماری شامل والدین دارای بیش از یک فرزند استثنایی خویشاوند و غیر خویشاوند استان مازندران در سال 1396 و نمونه مورد مطالعه شامل 150 خانواده دارای بیش از یک فرزند استثنایی با روش نمونه گیری، تصادفی ساده و چند مرحله ای انتخاب گردید. ابزار پژوهش، پرسشنامه بررسی ویژگی زیستی، شناختی، روانی و اجتماعی والدین افروز بوده که با مصاحبه با والدین تکمیل گردید . برای پاسخ به سؤال های پژوهش، از مدل آماری مجذور کای با ضریب تعیین استفاده شده است یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد در ویژگی های زیستی رابطه معناداری بین سن پدر و مادر، تعداد فرزندان خانواده، ترتیب تولد پدر و مادر در خانواده، وضعیت سلامت پدر و مادر و وضعیت مادر در دوران بارداری از نظر: مبتلا به بیماری های غدد و داخلی، دیابت، صرع، مسمومیت، سابقه ویار، در معرض اشعه X ، ضربه شدید به شکم، سابقه مصرف دارو و قرص آهن، تحرک و استراحت، سقط جنین و طول بارداری در والدین خویشاوند و غیرخویشاوند وجود ندارد. رابطه معناداری بین سابقه ی معلولیت در خانواده پدر و مادر، وضعیت مادر در دوران بارداری از نظر: بیماری خاص، تب شدید، سابقه خون ریزی، وضعیت تغذیه در والدین خویشاوند و غیرخویشاوند وجود دارد. نتیجه گیری : با توجه به تاثیر متغیرهای زیستی و وضعیت بیماری مادر در دوران بارداری در پدیآیی، تکرار و تشدید معلولیت اقدامات پیشگیرانه و مشاوره زنتیک در ازدواج های فامیلی و خانواده های دارای فرزند معلول باید در الویت قرار گیرد.
تاثیر تمرین سوپربرین یوگا بر هوش سیال، ادراک بینایی فضایی، پیشرفت تحصیلی و تعادل کودکان سندرم داون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی دوره جدید سال نهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۶
151 - 168
حوزههای تخصصی:
سندرم داون یکی از متداول ترین بیماری های ژنتیکی با کم توان ذهنی خفیف تا متوسط است. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر یک دوره تمرین سوپربرین یوگا بر افزایش هوش، ادراک بینایی- فضایی و پیشرفت تحصیلی و تعادل ایستا کودکان سندرم داون پسر بود. این پژوهش نیمه تجربی و به صورت پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان پسر مبتلا به سندرم داون مقطع دبستان شهر تهران بودند. شرکت کنندگان پژوهش 20 پسر سندرم داون آموزش پذیر مدرسه استثنایی شهید بهشتی با میانگین سنی (89/0 ± 2/8) سال بودند که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه 10 نفری آزمایش و کنترل قرار داده شدند. گروه آزمایش 12 هفته تمرینات سوپربرین یوگا را انجام دادند. ابزار جمع آوری اطلاعات آزمون هوش وکسلر برای کودکان ویرایش پنجم و آزمون تعادل ایستای لک لک بود. برای تجزیه و تحلیل داده های از آزمون شاپیروویلک، لوین و t مستقل نمرات اکتسابی استفاده شد. تمرینات سوپربرین یوگا تاثیر معنادار بر افزایش هوش سیال (t =1. 06, P=0/30)، ادراک بینایی فضایی (t =1/29, P=0/21) و تعادل ایستا (t = /45, P=0/65) نداشت، ولی بر پیشرفت تحصیلی کودکان تاثیر معنادار داشت (t = 2. 46, P=0/02). نتایج پژوهش حاضر نشان داد که بهتر است در کنار سایر آموزش های متداول تحصیلی از تمرینات سوپربرین یوگا در پیشرفت تحصیلی کودکان سندرم داون استفاده شود.
اثربخشی درمان ذهن آگاهی کودک محور بر پرخاشگری و سطح کورتیزول پس از دارودرمانی کودکان سرطانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: بروز بیماری های فیزیولوژیک مزمن همچون سرطان، آشفتگی روان شناختی بسیاری را برای کودکان مبتلا در پی دارد. بر این اساس هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان ذهن آگاهی کودک محور بر پرخاشگری و سطح کورتیزول پس از دارودرمانی کودکان سرطانی بود. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه و مرحله پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمام کودکان مبتلا به بیماری سرطان در سال 1396 در شهر اصفهان بودند که جهت درمان به مرکز درمانی امید مراجعه نموده و تحت دارو درمانی قرار داشتند. تعداد نمونه در پژوهش 30 کودک مبتلا به سرطان بود که به شیوه نمونه گیری دردسترس انتخاب و به صورت گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند (15 کودک در گروه آزمایش و 15 کودک در گروه گواه). گروه آزمایش مداخلات درمانی مربوط به ذهن آگاهی کودک محور را در طی دو ماه و نیم به صورت هفته ای یک جلسه 60 دقیقه ای دریافت نمودند. این در حالی بود که گروه گواه هیچگونه مداخله روان شناختی را در طول پژوهش دریافت نکرد. سپس افراد هر دو گروه تحت پس آزمون قرار گرفتند. مرحله پیگیری نیز پس از 2 ماه اجرا شد. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامه پرخاشگری کودکان دبستانی (شهیم، 1385) و آزمایش سطح کورتیزول بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی و تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر صورت گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان ذهن آگاهی کودک محور بر پرخاشگری و سطح کورتیزول پس از دارودرمانی کودکان سرطانی تأثیر معناداری داشته است ( p<0/001 ). بدین صورت که این درمان توانسته پرخاشگری و سطح کورتیزول کودکان سرطانی را کاهش دهد. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که درمان ذهن آگاهی با بهره گیری از فنونی همانند افکار، هیجانات و رفتار آگاهانه می تواند به عنوان یک درمان کارآمد جهت کاهش پرخاشگری و سطح کورتیزول کودکان سرطانی مورد استفاده گیرد.
مداخلات مبتنی بر ذهن آگاهی برای والدین افراد آهسته گام؛ مرور نظام مند و فراتحلیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال نوزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۷۱)
109-126
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، موج سوم مداخلات شناختی-رفتاری به عنوان پرادایمی که با ذهن آگاهی شناخته می شود، مورد توجه بسیاری از پژوهشگران قرار گرفته است. این درحالی است که با توجه به مولفه های اساسی این رویکرد، از جمله، پذیرش، کنترل هیجانی، بازسازی شناختی، مواجه و توجه در لحظه حال، کاربرد این مداخلات را در رابطه با آسیب های بالینی و روانشناختی والدین و مراقبان افراد آهسته گام، نیز رو به گسترش است. به این ترتیب هدف این پژوهش مرورنظام مند و فراتحلیل اثربخشی مداخلات مبتنی بر ذهن آگاهی بر متغیرهای روانشناختی والدین و مراقبان افراد آهسته گام است. روش این پژوهش مرور نظام مند هفت پژوهش منتخب در این حوزه با حجم نمونه 211 نفر از والدین افراد آهسته گام (181 نفر از مادران و 22 نفر از پدران) و فراتحلیل آنهاست. یافته های این فراتحلیل بیانگر آن است که به طور کلی مداخلات مبتنی بر ذهن آگاهی منجر به بهبود متغیرهای روانشناختی از جمله فشارروانی، بهزیستی روانشناختی، امید به زندگی، راهبردهای تعاملی و مهارت های فرزندپروری با اندازه اثر 0/72 در میان والدین افراد آهسته گام می گردند.
تاثیر یک دوره برنامه تمرینی منتخب تحت شرایط تکلیف دوگانه و منفرد بر انعطاف پذیری شناختی کودکان با اختلال هماهنگی رشدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر یک دوره برنامه تمرینی منتخب تحت شرایط تکلیف دوگانه و منفرد بر انعطاف پذیری شناختی کودکان با اختلال هماهنگی رشدی انجام شد. روش پژوهش، نیمه آزمایشی و از نوع طرح پیش آزمون- پس آزمون- قالوآپ با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل دانش آموزان پسر مبتلا به اختلال هماهنگی رشدی شهر اهواز بود. از جامعه مذکور، نمونه ای به حجم 39 نفر که واجد شرایط ورود به مطالعه بودند، به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد و پس از انجام آزمون ساخت دنباله به عنوان پیش آزمون، به صورت تصادفی به 3 گروه: تمرین تکلیف دوگانه (13 نفر)، تمرین تکلیف منفرد (13 نفر) و کنترل (13 نفر) تقسیم شدند. سپس دو گروه تجربی، برنامه تمرینی منتخب با شرایط متفاوت را به مدت 8 هفته و هر هفته 3 جلسه 45 دقیقه ای انجام دادند. در انتها از همه افراد با استفاده از آزمون ساخت دنباله پس آزمون و دو ماه بعد نیز آزمون فالوآپ به عمل آمد. تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس یکراهه و همچنین آزمون تی وابسته نشان داد که در پس آزمون، انعطاف پذیری شناختی در گروه تکلیف دوگانه برتر از هر دو گروه تکلیف منفرد و کنترل بود (P<0.05). در آزمون قالوآپ، این برتری تنها نسبت به گروه کنترل باقی ماند. همچنین، گروه تکلیف منفرد در پس آزمون تنها از گروه کنترل برتر بود (P<0.05). در مقایسه با رویکردهای تکلیف منفرد، تمرینات مبتنی بر رویکردهای تکلیف دوگانه می تواند منجر به بهبود بیشتر انعطاف پذیری شناختی کودکان مبتلا به اختلال هماهنگی رشدی شود، لذا بهره گیری از این روش در برنامه ریزی کلاس های فعالیت بدنی برای این گروه از کودکان پیشنهاد می شود.
مدل سازی ویدئویی: مبانی نظری، انواع، اثربخشی، کاربرد و گام های اجرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مدل سازی ویدئویی یک روش آموزشی است که در آن از ضبط ویدئویی تصاویر و نمایش آنها استفاده می شود تا یک مدل دیداری از مهارت یا رفتار هدف ارائه گردد. انواع مدل سازی ویدئویی عبارتند از مدل سازی ویدئویی مقدماتی، خودمدلی ویدئویی، مدل سازی رفتار هدف، سرنخ دهی یا رهنمود ویدئویی. مدل سازی ویدئویی بر اساس شواهد پژوهشی برای یادگیرندگان از سنین کودکی اولیه تا سال های میانی دبیرستان اثربخش گزارش شده است. این روش آموزش عملی و کاربردی برای دانش آموزان دبیرستانی هم مفید است و به کار می رود. نتیجه گیری: مدل سازی ویدئویی مقدماتی شامل ضبط مهارت های فردی به عنوان مدل می شود که در کنار یادگیرنده، سرگرم انجام رفتار یا مهارت هدف است. بعدها یادگیرنده می تواند در هر زمانی این فیلم را ببیند. خودمدلی ویدئویی یعنی ضبط رفتار یا مهارت هدف در یادگیرنده که امکان بازبینی آن در فرصت های بعدی وجود دارد. مدل سازی دیدگاه موردنظر به معنی ضبط رفتار یا مهارت هدف از دیدگاه یادگیرنده است. رهنمود ویدئویی شامل خرد کردن مهارت رفتاری به گام های کوچک و ضبط و نمایش هر گام با وقفه و مکث تا یادگیرنده تلاش کند آن گام ها را قبل از این که ببیند انجام دهد. رهنمود ویدئویی را می توان با یادگیرنده یا هر فردی به عنوان مدل انجام داد. در این مقاله مبانی نظری، انواع، اثربخشی، کاربرد و گام های اجرای مدل سازی ویدئویی مورد بررسی قرار گرفته است.
رابطه امیدواری، خودکارآمدی و تاب آوری تحصیلی با انگیزش تحصیلی دانش آموزان دارای نارسایی های جسمی–حرکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از تحقیق حاضر بررسی رابطه بین امیدواری، خودکارآمدی و تاب آوری تحصیلی با انگیزش تحصیلی دانش آموزان دارای نارسایی های جسمی-حرکتی می باشد. روش: طرح پژوهش حاضر از نوع همبستگی است جامعه آماری آن شامل دانش آموزان دارای نارسایی های جسمی–حرکتی با هوشبهر عادی شهرستان تبریز در سال 1397-1398 بودند. تعداد 90 نفر از این گروه از دانش آموزان به صورت نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه های امید اسنایدر، پرسشنامه خودکارآمدی جینکز و مورگان، پرسشنامه تاب آوری تحصیلی کانر و دیویدسون و انگیزش تحصیلی هارتر استفاده شده است.. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که بین امیدواری و انگیزش تحصیلی دانش آموزان دارای نارسایی های جسمی-حرکتی رابطه معنی داری وجود ندارد. اما بین خودکارآمدی و تاب آوری تحصیلی با انگیزش تحصیلی رابطه مثبت و معنی داری مشاهده شد. نتیجه گیری: براساس نتایج این تحقیق دانش آموزان نا امید به دلیل اینکه عوامل و گذرگاه های کمی دارند در برخورد با موانع به راحتی انگیزه خود را از دست می دهند و دچار هیجان های منفی می شوند که این امر به نوبه خود منجر به افسردگی می شود. و موفقیت مهم ترین منبع برای انگیزش تحصیلی دانش آموزان دارای نارسایی های جسمی-حرکتی است. هیجان های مثبت به تاب آوری دانش آموزان دارای نارسایی های جسمی-حرکتی کمک می کند و در نتیجه انگیزش تحصیلی آنان نیز افزایش می یابد.
مقایسه فرآیند رشد استدلال اخلاقی نوجوانان نابینا و بینای 11 تا 18سال شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی دوره جدید سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۵
233 - 248
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه فرآیند رشد استدلال اخلاقی دانش آموزان نابینا و بینای 11 تا 18ساله شهر تهران انجام شد. روش پژوهش، توصیفی از نوع علی – مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشآموزان بینا و نابینای 11 تا 18 سال شهر تهران بود که در مدارس عادی و مدارس نابینایان در سال تحصیلی 95-96 مشغول بهتحصیل بودند. از بین آنها، نمونه ای به حجم 120 نفر (60 نفر نابینا و 60 نفر بینا) انتخاب شد. گروه نابینا با روش نمونه گیری در دسترس و گروه بینا با روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از آزمون استدلال اخلاقی استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها آزمون تی مستقل به کار گرفته شد. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که رشد استدلال اخلاقی دانش آموزان نابینا و بینا سنین 11 تا 14 ساله شهر تهران تفاوت معنی داری وجود دارد (05/0p<) ولی تفاوت معنی داری برای سنین 15 تا 18 سال مشاهده نشد (05/0<p). با توجه به پایین تر بودن استدلال اخلاقی در سنین 11 تا 14 سال، پیشنهاد می شود در این زمینه مداخلات و بررسی های موثر انجام شود.
اثربخشی آموزش توانایی های شناختی برحافظه کاری کلامی و غیر کلامی دانش آموزان نارساخوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش توانایی های شناختی مبتنی بر رویکرد کتل – هورن – کارول برحافظه کاری دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص انجام شد. روش پژوهش، نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه بود و جامعه آماری شامل دانش آموزان پسر پایه سوم ابتدایی با اختلال یادگیری خاص شهر تهران در سال تحصیلی 97 – 1396 است که توسط مراکز آموزش و توانبخشی مشکلات ویژه یادگیری سازمان آموزش و پرورش استثنایی به عنوان کودک نارساخوان تشخیص داده شده بودند، از بین آن ها 30 دانش آموز با روش نمونه گیری هدفمند در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه جایگزین شدند. ابزار مورد استفاده، نسخه نوین هوش آزمای تهران- استانفورد- بینه و روش تحلیل داده ها اندازه گیری مکرر ترکیبی بود. نتایج نشان داد که بین گروه های آزمایش و گواه بر روی متغیرهای مقیاس کلی حافظه کاری کلامی و غیرکلامی در گروه های آزمایشی و گواه دانش آموزان تفاوت معنادار وجود دارد و روش آموزشی مبتنی بر رویکرد کتل – هورن – کارول در تقویت حافظه کاری دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص با مشخصه نارساخوانی ، موثر بوده است. می توان نتیجه گرفت که آموزش های مبتنی بر این رویکرد سبب بالا رفتن توانایی های شناختی دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص با مشخصه نارساخوانی می شود و می توان از آن به عنوان یک روش مداخله ای مؤثر سود جست.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تنظیم شناختی هیجان و تحمل ابهام دانش آموزان مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تنظیم شناختی هیجان و تحمل ابهام دانش آموزان مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی انجام گرفت. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و مرحله پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل دانش آموزان مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی شهر اصفهان در سال تحصیلی 97-1396 بود. در این پژوهش تعداد 30 دانش آموز دوره متوسطه اول مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی با روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل گمارده شدند (15 دانش آموز در گروه آزمایش و 15 دانش آموز در گروه کنترل). گروه آزمایش مداخله درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را طی سه ماه در 10 جلسه 75 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه وسواس هاجسون و راچمن (1980)، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گروس و جان (2003) و پرسشنامه تحمل ابهام مک لین (1993) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تنظیم شناختی هیجان و تحمل ابهام دانش آموزان مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی تأثیر معناداری داشته است (P<0/05). بدین صورت که این درمان توانسته منجر به بهبود تنظیم شناختی هیجان و تحمل ابهام دانش آموزان مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی شود. بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با بهره گیری از فنونی همانند کاربرد تکنیک های ذهنی، مشاهده خود به عنوان زمینه، تکنیک های گسلش شناختی، تصریح ارزش ها و عمل متعهدانه می تواند به عنوان یک درمان کارآمد جهت بهبود تنظیم شناختی هیجان و تحمل ابهام دانش آموزان مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی مورد استفاده گیرد.
اثربخشی مداخله بهنگام والد محور مبتنی بر الگوی سال های باورنکردنی بر رفتارسازشی کودکان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی دوره جدید سال نهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۶
101 - 125
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی مداخله بهنگام والد محور مبتنی بر سالهای باورنکردنی بر رفتار سازشی کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر 7-5 سال بود. این پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر بود که در سال 1397 در مراکز استثنایی شهرستان لردگان مشغول به تحصیل بودند. از بین آن ها به روش تصادفی 30 نفر انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه 15 نفره(آزمایش و کنترل) گمارده شدند. پرسشنامه رفتار سازشی واینلند، به عنوان پیش آزمون بر روی دو گروه اجرا شد.سپس والدین گروه آزمایشی در 12 جلسه تحت برنامه مداخله ا ی سالهای باورنکردنی قرار گرفتند و والدین گروه کنترل هیچ برنامه مداخله ای را در طی این مدت دریافت نکردند. پس از اتمام دوره مداخله و 3 ماه بعد، آزمون رفتارسازشی واینلند بار دیگر بر روی دو گروه به ترتیب بعنوان پس آزمون و پیگیری اجراشد. داده های به دست آمده با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر با بهره گیری از نرم افزار spss22 تجزیه و تحلیل گردید. یافته ها نشان داد که بین عملکرد دو گروه آزمایش و کنترل در میزان رفتار سازشی تفاوت معنادار آماری(001/0>p) وجود دارد. بنابراین می توان نتیجه گرفت که برنامه مداخله سالهای باورنکردنی بر بهبودرفتارسازشی کودکان کم توان ذهنی و خرده مقیاس های مسائل شغلی، اجتماعی شدن، ارتباط و خودیاری در پوشیدن موثر بوده و ماندگاری برنامه مداخله پس از 3 ماه پابرجا مانده است.
مقایسه ی دانش آموزان تیزهوش و عادی از لحاظ کمال گرایی، افسردگی و سرزندگی تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال نوزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۷۳)
105-114
حوزههای تخصصی:
هدف: دانش آموزان تیزهوش سرمایه های ملی هر کشوری محسوب می شوند و عدم توجه به آنان می تواند موجب آسیب های روانی ایشان گردد. هدف این پژوهش مقایسه دانش آموزان تیزهوش و عادی دوره دوم متوسطه از لحاظ کمال گرایی، افسردگی و سرزندگی تحصیلی است. روش: این پژوهش از نوع علی-مقایسه ای است. جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه در سال تحصیلی 1397-1396 شهر خرم آباد است که از این جامعه آماری نمونه ای به تعداد 100 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شده و با همتاسازی بر اساس سطح تحصیلات والدین، پایگاه اقتصادی-اجتماعی خانواده و تعداد اعضای خانواده به دو گروه 50 نفری (50 نفر دانش آموز تیزهوش و 50 نفر دانش آموز عادی) تقسیم شده اند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه کمالگرایی شورت (1995)، پرسش نامه افسردگی بک (1988) و پرسش نامه سرزندگی تحصیلی مارتین و مارش (2006) استفاده شده است. برای تحلیل داده ها از آزمون تی استفاده شده است. یافته ها: نتایج آزمون تی نشان می دهد که بین دانش آموزان دختر تیزهوش و عادی از لحاظ متغیرهای کمال گرایی مثبت و منفی، افسردگی و سرزندگی تحصیلی تفاوت معنی داری وجود دارد. همچنین نتایج نشان می دهد، با توجه به میانگین کمال گرایی منفی (60/52) و افسردگی (06/31) در افراد تیزهوش، کمال گرایی منفی و افسردگی بیشتری نسبت به دانش آموزان عادی وجود دارد. نتایج حاکی از این است که میانگین های کمال گرایی مثبت و سرزندگی تحصیلی در دانش آموزان عادی از میزان بیشتری برخوردار است. نتیجه گیری: یافته ها از تفاوت کمال گرایی و افسردگی در بین دانش آموزان تیزهوش و عادی حمایت می کند و توجه به این متغیرها در دانش آموزان تیزهوش از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
اثربخشی آموزش کارکردهای اجرایی بر عملکرد توجه و بازداری پاسخ در دانش آموزان دارای اختلال ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش کارکردهای اجرایی بر عملکرد توجه و بازداری پاسخ در دانش آموزان دارای اختلال ریاضی است. این پژوهش از طرح شبه آزمایشی پیش آزمون پس آزمون و پیگیری همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان دچار اختلال یادگیری ریاضی مراجعه کننده به مرکز ناتوانی یادگیری آموزش و پرورش شهر بوشهر به تعداد 143 نفر در سال تحصیلی 98-1397 بود. از میان آن ها به روش نمونه گیری در دسترس 40 نفر که ویژگی های لازم بر اساس آزمون تشخیص اختلال ریاضی ملک پور (۱۳۷۳)، آزمون وکسلر و ملاک های ویرایش پنجم کتاب راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی را داشتند فهرست شدند و سپس در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 20 نفر) گمارش شدند. برای سنجش عملکرد توجه، از خرده مقیاس خطای حذف آزمون عملکرد پیوسته TOVA (رازولد، میرسکی، ساراسون، برانسوم و بک، ۱۹۵۶) و برای ارزیابی عملکرد بازداری پاسخ از خرده مقیاس خطای ارتکاب آزمون TOVA (رازولد، و همکاران، ۱۹۵۶) استفاده شد. گروه آزمایش به مدت یازده جلسه 60 دقیقه ای و به صورت گروهی تحت آموزش قرار گرفت. داده های حاصل از پژوهش با آزمون تحلیل واریانس با اندازه-گیری مکرر مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد آموزش کارکردهای اجرایی در گروه آزمایش موجب بهبود عملکرد توجه و بازداری پاسخ شده است و این تاثیر در مرحله پیگیری دو ماهه پایدار ماند (۰۵/0˂P). با توجه به یافته های به دست آمده از مطالعه حاضر می توان نتیجه گیری کرد که آموزش کارکردهای اجرایی می تواند به عنوان یک روش مداخله ای در بازداری و بهبود عملکرد توجه دانش آموزان با اختلال یادگیری ریاضی استفاده شود
بررسی و مقایسه دانش واژگانی کودکان ناشنوا و شنوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر، دانش واژگانی خوانداری کودکان ناشنوای عمیق در دو گروه 9-10 و 10-11 ساله را با دو گروه از کودکان شنوای 9-10 و 10-11 ساله همتای زبانی آن ها در مدرسه باغچه بان شهر ایلام مورد مقایسه و بررسی قرار می دهد. روش: پژوهش حاضر از نوع علی-مقایسه ای می باشد. عملکرد 16 دانش آموز پسر ناشنوای 9-1 1 ساله و 16 دانش آموز پسر شنوای 9-11 ساله در آزمون دانش واژگانی که مشتمل بر دو زیر آزمون تشخیص واژگانی و کاربرد واژگانی است [B1] ، مورد بررسی و [B2] مقایسه قرارگرفت. یافته ها: نتایج حاصل از آزمون تی مستقل نشان داد که عملکرد آزمودنی های شنوا در هر دو گروه سنی در مقایسه با عملکرد کودکان ناشنوای همتای آن ها در هر دو آزمون تشخیص واژگانی [B3] ( p ≤ 0/05 ) و کاربرد واژگانی ( p ≤ 0/05 ) [B4] به طور معنی داری بهتر بود. نتیجه گیری : نتایج پژوهش نشان می دهد که کودکان ناشنوا در مقایسه با کودکان شنوا نه تنها واژه های کمتری می دانند بلکه عمق دانش آن ها نسبت به این واژه ها نیز کمتر است. علاوه براین، مقایسه دو آزمون نشان دهنده کارامدی تکلیف تشخیص واژگانی به عنوان ابزاری جهت سنجش دانش معنایی واژگانی است .
مقایسه میزان کارایی سیستم های حسی درگیر در کنترل پاسچر ناشنوایان و نابینایان مادرزادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، مقایسه میزان کارایی سیستم های حسی درگیر در کنترل پاسچر ناشنوایان و نابینایان مادرزادی بود. روش : مطالعه حاضر از نوع مقطعی مقایسه ای بود، جامعه آماری پژوهش را کلیه ناشنوایان و نابینایان شهرستان قزوین تشکیل می دادند که از بین آن ها با توجه به معیارهای ورود و عدم ورود به مطالعه، تعداد ۲۱ دانش آموز ناشنوای مادرزادی (۱۱ پسر و 1۰ دختر) و ۱۹ نفر دانش آموز نابینای مادرزادی (۱۰ پسر و ۹ دختر) به صورت نمونه گیری هدفمند موردبررسی قرار گرفتند. از آزمون کنترل پاسچر ناشنر برای به دست آوردن میزان کارایی هر یک از سیستم های حسی درگیر در کنترل پاسچر استفاده شد . داده ها با استفاده از آزمون تی مستقل در نرم افزار SPSS تجزیه وتحلیل شد (0/05≥ P ). یافته ها: با توجه به نتایج به دست آمده، در وضعیت بدون ایجاد تداخل حسی ( p=0/003 ) و وضعیت غالب بودن سیستم بینایی ( p=0/004 ) گروه ناشنوایان دارای عملکرد بهتری در حفظ تعادل بودند، اما در وضعیت غالب بودن سیستم حس پیکری (0/001 p= ) و غالب بودن سیستم دهلیزی ( p=0/001 )، نابینایان عملکرد بهتری نسبت به ناشنوایان نشان دادند. نتیجه گیری: به نظر می رسد در نبود سیستم بینایی افراد نابینا بیشترین وابستگی را به سیستم حس پیکری پیدا می کنند، درحالی که افراد ناشنوا برای حفظ تعادل بیشتر به داده های حاصل از اطلاعات بینایی متکی می باشند و در مرحله بعد سیستم حس پیکری نقش دوم را در این افراد بازی می کند.
مقایسه میانگین طول گفته و غنای واژگانی و آگاهی های فرازبانی نحوی و واژگانی درکودکان دو زبانۀ طبیعی و کم شنوا (ترکی- فارسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به تأثیر کم شنوایی بر رشد زبان و مهارت های فرازبانی و متفاوت بودن مهارت زبانی و فرازبانی در کودکان دوزبانه، بررسی این مهارت ها در کودکان دوزبانۀ مختلف و مقایسۀ آنها با کودکان دوزبانۀ طبیعی می تواند به شناخت بیشتر ما از رشد زبان در این کودکان و عوامل دخیل در آن شود. هدف پژوهش حاضر، بررسی و مقایسه مهارت های زبانی و فرازبانی کودکان پیش دبستانی دوزبانۀ (ترکی-فارسی) کم شنوای دارای کاشتینۀ حلزونی با کودکان دوزبانۀ (ترکی-فارسی) همتای سنی طبیعی است. روش: برای انجام این پژوهش 6 کودک دوزبانۀ پیش دبستانی دارای کاشتینه حلزونی از بین مدارس استثنایی شهر زنجان در سال تحصیلی 98-97 به صورت آمارگیری سرشماری و 6 کودک همتای سنی طبیعی از مدارس شهر زنجان به صورت تصادفی انتخاب و در آزمون های مهارت های زبانی و فرازبانی (میانگین طول گفته، غنای واژگانی و آگاهی واژگانی و آگاهی نحوی) با هم مقایسه شدند. برای بررسی رشد شاخص های زبانی از نمونۀ گفتار پیوسته و برای بررسی مهارت های فرازبانی از آزمون های آگاهی واژگانی (شامل بررسی محتوایی و ساختاری تعریف واژه) و آگاهی نحوی استفاده شد. یافته ها: بررسی و تحلیل داده ها نشان داد که در زبان ترکی رشد مهارت های زبانی و فرازبانی کودکان پیش دبستانی دوزبانۀ ترکی-فارسی کم شنوا دچار تأخیر است (05/0> P ). اما در زبان فارسی از شاخص های رشد زبانی فقط میانگین طول گفته (میانگین تعداد تکواژ در گفته) تأخیر دارد (05/0> P ) و در هیچ کدام از جنبه های محتوایی و ساختاری مهارت تعریف واژگانی کودکان کم شنوا تفاوت معناداری مشاهده نشد (05/0< P ). پایین بودن سطح توانایی فرازبانی آزمودنی ها در آزمون های فرازبانی زبان ترکی را می توان ناشی از آموزش رسمی زبان فارسی در مدارس دانست. همچنین، ضریب همبستگی اسپیرمن مشخص کرد که میان شاخص های رشد زبانی و آگاهی واژگانی کودکان دوزبانۀ ترکی-فارسی کم شنوا و کودکان همتای طبیعی هم در زبان فارسی و هم ترکی همبستگی مثبت و معنادار وجود دارد.
نقش طرح واره های ناسازگار اولیه، سیستم فعال سازی- بازداری رفتاری و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در پیش بینی اضطراب اجتماعی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی نقش طرحواره های ناسازگار اولیه، سیستم فعال سازی-بازداری رفتاری و راهبرد های تنظیم شناختی هیجان در پیش بینی اضطراب اجتماعی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری انجام گرفت. روش: روش تحقیق در این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان مراجعه کننده به مرکز اختلال یادگیری شهر بوشهر تشکیل می دادند. نمونه پژوهش شامل 232 دانش آموز به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. جمع آوری داده های پژوهش از طریق پرسشنامه های طرحواره یانگ (1999)، سیستم های فعال سازی-بازداری رفتاری کارور و وایت (1994)، راهبردهای تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی، کرایچ و اسپینهاون (2002) و اضطراب اجتماعی کانور و همکاران (2000) انجام گرفت. داده های حاصل از اجرای پرسشنامه ها با استفاده از روش آماری رگرسیون تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که طرحواره های ناسازگار اولیه، سیستم فعال سازی-بازداری رفتاری و راهبرد های تنظیم شناختی هیجان در پیش بینی اضطراب اجتماعی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری نقش دارند. نتیجه گیری: با توجه به نقش طرحواره های ناسازگار اولیه، سیستم فعال سازی-بازداری و راهبرد های تنظیم شناختی هیجان در بروز و نگه داری اضطراب اجتماعی در دانش آموزان دارای اختلال یادگیری، می توان با شناسایی آنها در جهت پیشگیری از اختلال اضطراب اجتماعی این دانش آموزان اقدام نمود.
اثربخشی روان درمانی مثبت نگر بر نشاط ذهنی، تاب آوری و شفقت به خود در مادران دارای کودکان مبتلا به فلج مغزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی دوره جدید سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۵
193 - 213
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر درمان مثبت نگر بر نشاط ذهنی، تاب آوری و شفقت به خود در مادران دارای کودکان مبتلا به فلج مغزی به اجرا درآمد. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، تمام مادران دارای کودکان مبتلا به فلج مغزی شهر اصفهان در سال 1395 بود. از میان جامعه آماری تعداد 30 مادر به روش نمونه گیری غیرتصادفی در دسترس و هدفمند انتخاب و در گروه های آزمایش و گواه به تصادف گمارده شدند. گروه آزمایش مداخله مثبت نگر را طی نه جلسه آموزشی 90 دقیقه ای به صورت هفته ای یک جلسه دریافت نمودند، در حالی که گروه گواه در طی انجام فرایند پژوهش از دریافت مداخله فوق بی بهره بودند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه نشاط ذهنی، تاب آوری و شفقت به خود بود. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که درمان مثبت نگر بر نشاط ذهنی، تاب آوری و شفقت به خود در مادران دارای کودکان مبتلا به فلج مغزی در مراحل پس آزمون و پیگیری تاثیر معنادار داشت. بر اساس یافته های حاصل از این پژوهش، می توان نشاط ذهنی، تاب آوری و شفقت به خود مادران دارای کودکان مبتلا به فلج مغزی را با به کارگیری درمان مثبت نگر بهبود بخشید.
ارزشیابی کتاب درسی و راهنمای معلم زبان آموزی و جمله سازیِ دانش آموزان ناشنوا/کم شنوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: مقاله حاضر به ارزشیابی کتاب زبان آموزی و جمله سازی و کتاب راهنمای معلم دانش آموزان ناشنوا/کم شنوا می پردازد. این پژوهش رویکردی بازنگرانه به کتاب درسی دارد. روش: از آنجایی که مولفه های زبان و سطوح مختلف زبان مورد توجه است، می توان گفت که در پژوهش حاضر از منظر ساخت گرا به نقد و بررسی و واکاوی نقاط قوت و ضعف صوری و محتوایی کتاب های مورد بررسی و فرایند یاد دهی و یادگیری سواد آموزی پرداخته می شود. با توجه به موضوع و هدف، از رویکرد پژوهش ارزشیابی و از روش های پژوهش کمی و کیفی (پژوهشی توصیفی، گروه کانونی و تحلیل محتوا) استفاده شده است. ابزار پژوهش پرسش نامه های محقق ساخته است. برای گردآوری داده های مرتبط گروه های مختلفی در پژوهش حاضر به روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند انتخاب شدند. ده متخصص از حوزه های شنوایی شناسی، طراحی و تدوین کتاب درسی و ارزشیابی از شهر تهران بررسی روایی و پایایی پرسشنامه را بر عهده داشتند؛ چهار معلم مجرب از استان تهران در مصاحبه متمرکز در گروه هم اندیش (ارزشیابی توصیفی) شرکت داشتند؛ هشتاد و دو نفر از دوازده استان پرسشنامه بسته-پاسخ برای ارزیابی اجمالی کتاب درسی و راهنمای معلم (لیکرتی) را تکمیل کردند؛ بیست نفر از شش استان منتخب برای تکمیل پرسشنامه تفصیلی (درس به درس/ تحلیل محتوا) در این پژوهش شرکت کردند و به گویه های مختلف پرسشنامه پاسخ دادند و گزارش روزانه از تدریس خود را برای درس های منتخب ارائه کردند؛ شش نفر متخصص آموزش زبان، زبان شناسی، شنوایی شناسی، برنامه ریزی درسی، گرافیک و ویراستاری پرسشنامه متخصصان موضوعی و هنر (حاشیه نویسی) را تکمیل کردند؛ و در نهایت پرسشنامه بررسی اسنادی توسط پژوهشگر تکمیل شد. یافته ها و نتیجه گیری: نتایج تحلیل کمی نشان می دهد که همبستگی میان نمره های ویژگی های ظاهری و محتوایی برابر با 80/0 بوده که با احتمال خطای کمتر از 01/0 معنا دار است. در نهایت، پاسخ های مختلف به گویه ها در قالب مولفه های مهم در زبان آموزی و جمله سازی فهرست می شود و نظرات در خصوص نقاط ضعف و قوت محتوایی و صوری جمع بندی و با نتایج پژوهش های پیشین در حوزه ارزشیابی کتاب های زبان فارسی مقایسه می شود.