مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
کودکان فارسی زبان
حوزه های تخصصی:
هدف از این بررسی مطالعه تأثیر تعداد هجاهای کلمات بر آگاهی واج شناختی کودکان بود. نمونه پژوهش80 نفر از کودکان (40 دختر و 40 پسر با میانگین سنّی 5/5 سال) فارسی زبان پیش دبستانی ساکن شهرستان رامیان از توابع استان گلستان بودند که از نظر بهره هوشی، تمیز شنیداری، زبان و رفتاری کنترل شده بودند. ابزار این پژوهش مجموعه آزمون های آگاهی واج شناختی محقق ساخته (امیِری مقدم، 1390) بود. داده ها با استفاده از آزمون تی مکرر و آزمون واریانس مختلط تحلیل شد. تحلیل داده ها نشان داد که متغیرهای تعداد هجا و جنسیّت تنها در خرده آزمون های آگاهی هجایی تأثیر معناداری داشتند (001/0>P)، به این معنا که تعداد هجاهای کلمات تنها بر آگاهی هجایی کودکان (و نه آگاهی درون هجایی و واجی آن ها) تأثیر داشت و عملکرد دختران در این سطح به مراتب بهتر از پسران بود. از طرفی، تنها در خرده آزمون های آگاهی هجایی بین متغیرهای تعداد هجا و جنسیّت تعامل معناداری وجود داشت(05/0>P). به عبارت دیگر، در این خرده آزمون ها عملکرد دختران درباره هر دو گروه کلمات دو هجایی و سه هجایی به مراتب بهتر از پسران بود. یافته های حاضر حاکی از این هستند که احتمالاً کودکان پیش دبستانی قبل از آموزش رسمی آگاهی واج شناختی را در حد واحدهای درون هجایی و واجی در حد مطلوبی کسب نمی کنند و شکل گیری آن ها مستلزم آموزش جدی است.
بررسی مقایسه ای درک و کاربرد عبارات استعاری بدن مند کودکان طبیعی وکودکان دارای سندرم ویلیام (چهار و نیم تا پنج سال) فارسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
When we use the metaphor, in fact, we related two systems based on similar idea at the core of creating a succession of words. This manner of speech would have covered the most basic questions of everyday life to the maximum and the most complex human thoughts. Research on normal children shows that they understand and use the embodiment metaphorical expressions. This research is a comparative study of ten natural children (5.4 to 5 years old) and ten children with Williams syndrome paid (the same age) on the assessment, a better understanding of the disease and cognitive science compared of two groups. In addition, children with Williams syndrome are extremely social. They do not have any problem in daily speech, expression and understanding but they only get trouble in metaphorical expressions. This measurement method can be used as a diagnostic imaging procedure in this field. This research method is descriptive - experimental and has been made without any manipulation of variables. The approach is now taken from the Bialka- Pikul (2003). The results suggest that the children with Williams syndrome are very good at the completion of metaphorical expressions vacancies, and responded to questions with a little difference from normal children. But in recognition of the same binary on the test cards, they are much weaker than normal children
ارتباط آگاهی واج شناختی و خواندن در کودکان فارسی زبان مبتلا به اُتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از آنجا که کودکان فارسی زبان مبتلا به اُتیسم، کتاب ویژه ای برای آموزش خواندن و نوشتن ندارند و توانایی شناختی و زبانی آن ها متفاوت است، بررسی عوامل تأثیرگذار در خواندن آن ها می تواند گامی مهم در جهت ارزیابی و اصلاح کتب آموزشی مورداستفاده، باشد. از سوی دیگر به دلیل متفاوت بودن رسم الخط و تطابق واج نویسۀ زبان فارسی از زبان های دیگر (انگلیسی، ایتالیایی و...)، تأثیر آگاهی واج شناختی در خواندن زبان فارسی متفاوت است، لذا لازم است هم بستگی میان آگاهی واج شناختی و خواندن در کودکان فارسی زبان مبتلا به اُتیسم مشخص شود. در این پژوهش که بر روی 2 6 کودک مبتلا به اُتیسم و 30 کودک فارسی زبان طبیعی شهر تهران انجام شد، از دو آزمون آگاهی واج شناختی و خواندن استفاده شد و نتایج آن ها با استفاده از آزمون های آماری تحلیل گردید . نتایج نشان داد در گروه کودکان مبتلا به اُتیسم میان خواندن واژه با ترکیب واجی و واج آغازین یکسان و میان خواندن ناواژه با تجانس، تقطیع واجی، حذف واج آغازین و پایانی ، هم بستگی معنی داری وجود دارد؛ و در گروه شاهد میان امتیاز خواندن واژه و خواندن ناواژه با امتیاز آگاهی درون هجایی، آگاهی واجی، تجانس، واج آغازین یکسان، حذف واج آغازین و حذف واج میانی هم بستگی معنی دار وجود دارد. در ضمن تفاوت معنی داری میان گروه اُتیسم و شاهد در تمام خرده آزمون ها غیر از خرده آزمون های تقطیع هجایی (075/0) و ترکیب واجی (163/0) وجود دارد. بنابراین، میزان مهارت و هم بستگی در کودکان مبتلا به اُتیسم متفاوت از کودکان طبیعی است و باید در آموزش خواندن آن ها مورد توجه جدی قرار گیرد.
الگوی رشد شناخت اجتماعی کودکان پیش دبستانی فارسی زبان و فارسی - ترکی زبان با توجّه به توالی تکلیف های نظریه ذهن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شواهد محکمی در حمایت از وجود ارتباط بین رشد زبان در کودکان و رشد نظریه ذهن وجود دارد. ولمان و لیو (2004) مقیاسی از پیشرفت رشدی درک حالت های ذهنی در کودکان پیش دبستانی ارائه داده اند. در این مقیاس گذاری، توالی ای از هفت تکلیف ارائه شده که به نظر می رسد با ترتیبی قابل پیش بینی، در فرایند رشد کودکان پدیدار می شوند. مجموعه این تکلیف ها بر ساخت های مفهومی مختلفی تمرکز دارند که در این فرایند شناختی به دنبال هم ظاهر می شوند. در پژوهش حاضر، هفت تکلیف نظریه ذهن روی سی کودک فارسی زبان و سی کودک فارسی – ترکی زبان اجرا شد تا ترتیبی از این هفت تکلیف براساس سطح دشواری آن ها برای هریک از دو گروه زبانی ارائه شود و از سوی دیگر، ترتیب های مشخّص شده با یکدیگر و همچنین با ترتیب پیشنهادی ولمان و لیو (2004) از تکلیف های نظریه ذهن مقایسه شوند. الگوهای ارائه شده از رشد شناخت اجتماعی برای آزمودنی های پژوهش حاضر بیان گر آن است که کودکان فارسی زبان و فارسی – ترکی زبان، مراحل رشد شناخت اجتماعی مشابهی را با تفاوتی اندک نشان می دهند. با توجّه به نتایج به دست آمده، تفاوتی میان عملکرد کودکان تک زبانه و دوزبانه در انجام تکلیف های نظریه ذهن معنادار نیست؛ به عبارتی، نمی توان عملکرد یک گروه زبانی در انجام تکلیف های نظریه ذهن را بر گروه دیگر برتر دانست.
بازنمایی وضعیت شناختی ارجاع در گفتمان روایی کودکان با اختلال اتیسم فارسی زبان براساس سلسله مراتب مفروض بودگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اختلال طیف اتیسم، به عنوان اختلالی رشدی-عصبی، اختلالی است که نقص هایی را در عملکردهای شناختی، همچون حافظه، توانایی برقراری ارتباط و زبان، ایجاد می کند. یکی از سطح های تاثیرگذار در زندگی اجتماعی افراد، توانایی تولید گفتمان روایی است که مستلزم به کارگیری دانش و مهارت های زبانی و شناختی به طور همزمان می باشد. هدف پژوهش حاضر بررسی مقایسه ای بازنمایی ارجاع، به عنوان عنصر اصلی روایت، به وسیله عبارت های ارجاعی براساس شش وضعیت شناختی مطرح شده در «سلسله مراتب مفروض بودگی» گوندل، هدبرگ و زاخاراسکی (1993) در گفتمان روایی کودکان دارای اختلال اتیسم با عملکرد بالا و کودکان عادی فارسی زبان با توجه به سن آنها بود. به این منظور، 24 کودک دارای اختلال اتیسم با عملکرد بالا و 24 کودک عادی، 7، 9 و 11 سال (هر گروه سنی شامل 8 آزمودنی) در این پژوهش شرکت کردند. روایت ها براساس داستان تصویری «قورباغه، کجایی؟» (مایر، 1969) گردآوری شد. سپس داده های حاصل از روایت های تولید شده مورد توصیف و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد در بازنمایی ارجاع براساس وضعیت های شناختی «سلسله مراتب مفروض بودگی» به وسیله عبارت های ارجاعی مختلف بین دو گروه آزمودنی در وضعیت های شناختی ارجاعی، فعال و کانونی تفاوت هایی وجود داشت. علاوه بر این، افزایش سن، بر بازنمایی ارجاع براساس وضعیت های شناختی «سلسله مراتب مفروض بودگی» در روایت های کودکان دارای اختلال اتیسم با عملکرد بالا، برخلاف روایت های تولید شده توسط کودکان عادی، تاثیری نداشت.
بررسی ارتباط مهارت خواندن واژه ها و درک نحوی با درک متن در کودکان نارساخوان و طبیعی فارسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۹
9 - 32
حوزه های تخصصی:
خواندن، بی گمان یکی از باارزش ترین مهارت های برجسته بشر است. برخی معتقدند توانایی واژگانی و دستوری، نقش مهمی در تواناییِ خواندنِ کودکان دارد. با توجه به متفاوت بودن زبان ها و شیوه های نگارشی آن ها، لازم است پژوهشی در پیوند با کودکان فارسی زبان نیز انجام شود. بنابراین هدف پژوهش حاضر، بررسی ارتباط مهارتِ خواندنِ انواعِ واژه ها و درکِ متن با توانایی دستوری و واژگانی کودکان نارساخوان و طبیعی است. برای انجام این پژوهشِ میدانی، 16 دانش آموز نارساخوان و 32 کودک همتای سنی انتخاب شدند. پس از اجرای آزمون های خواندن و درک نحو، بیان دستوری و درک و بیان واژگان، یافته های آن ثبت گردیده و با نرم افزار اس.پی.اس.اس تحلیل شد. بر مبنای یافته های پژوهش حاضر در همه مهارت های خواندن و مهارت های واژگانی و نحوی، تفاوت معناداری میان دو گروه کودکانِ عادی و نارساخوان وجود دارد. همچنین، یافته ها نشان می دهد در هیچ یک از گروه ها میان مهارت های خواندن با درک ساخت های نحوی و بیان ساخت های دستوری همبستگی معناداری وجود ندارد. بررسی همبستگی میان مهارت خواندن و توانایی واژگانی نیز نشان داد در گروه نارساخوان، خرده آزمونِ واژه های تصویری با سرعت و دقت خواندن، خرده آزمون واژه های ربطی با سرعت خواندن و خرده آزمون واژه های شفاهی با دقت خواندن و درک متن، همبستگی مثبت و معناداری دارد. افزون بر این، همبستگی معناداری میان خواندن واژه های بی قاعده و واژه های تصویری و واژه های شفاهی وجود دارد اما میان خواندن ناواژه ها و واژه های تصویری، ربطی و شفاهی همبستگی معناداری وجود ندارد. بنابراین تقویتِ توانایی واژگانی کودکان نارساخوان علاوه بر بالا بردن مهارت هایی همچون سرعت و دقت خواندن، برای خواندن واژه ها به ویژه واژه های بی قاعده ضروری است.
ویژگی های زبانی و فرازبانی کودکان نارساخوان فارسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
بررسی روند رشد زبان و آگاهی فرا زبانی کودک ازجمله مباحث اصلی مطرح در اختلالات یادگیری است. برخی معتقدند توانایی زبانی و فرازبانی نقش مهمی در توانایی خواندن کودکان نارساخوان و درنتیجه مشکلات آن ها دارد. بنابراین هدف از این پژوهش بررسی مهارت های زبانی و فرازبانی کودکان نارساخوان و طبیعی، و همچنین بررسی رابطه آن هاست. برای انجام این پژوهش میدانی شانزده دانش آموز نارساخوان و 32 کودک همتای سنی انتخاب شدند و بعد از اجرای آزمون های رشد زبانی و فرازبانی، نتایج آن ثبت و با نرم افزار اس.پی.اس.اس. تحلیل شد. براساس نتایج پژوهش حاضر در تمام خرده آزمون های رشد زبانی غیر از خرده آزمون واژگان ربطی تفاوت معناداری میان دو گروه طبیعی و نارساخوان وجود دارد. در بیشتر خرده آزمون های آگاهی واجی تفاوت معناداری بین دو گروه وجود دارد. برخلاف خرده آزمون قضاوت دستوری و آگاهی واژگانی، در خرده آزمون صرف زمان فعل تفاوت بین دو گروه کاملاً معنادار است. در گروه طبیعی و نارساخوان، میان هر یک از خرده آزمون های آگاهی فرازبانی با برخی خرده آزمون های رشد زبانی هم بستگی وجود دارد و اما در گروه نارساخوان، غیراز هم بستگی میان خرده آزمون های آگاهی واژگانی با خرده آزمون واژگان شفاهی رشد زبانی، در هیچ مورد هم بستگی معنادار نیست. بنابراین یافته ها مؤید فرضیه کنش متقابل بین رشد فرازبانی و زبانی است و نشان می دهد کودکان نارساخوان برخلاف تکالیف آگاهی واژگانی، در اکثر تکالیف زبانی و آگاهی واج شناختی و اگاهی نحوی دچار مشکل هستند، لذا با توجه به هم بستگی مهارت های زبانی با فرازبانی، تقویت توانایی زبانی نحوی و واجی آن ها همراه با مهارت های مربوط به آگاهی نحوی و آگاهی واجی ضروری و مفید است.