فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۴۱ تا ۲۶۰ مورد از کل ۱٬۲۹۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
"
محتوای کتابهای درسی میتواند در شکلگیری دیدگاهها، بازخوردها و ارزشهای کودکان به شدت مؤثر باشد. این بررسی به منظور به تصویر کشیدن نقش زنان و مردان در کتابهای فارسی اول تا چهارم انجام شد. نتایج تحلیل محتوا نشان داد که : الف) 262 ارزش مثبت به مردان و 129 ارزش مثبت به زنان نسبت داده شده بودند، ب) 1266 و 507 جمله به ترتیب مشتمل بر مفاهیمی درباره مردان و زنان بودند. افزون بر آن، این مفاهیم بازخورد مثبتتری را نسبت به مردان در مقایسه با زنان ایجاد میکردند. میتوان نتیجه گرفت که کتابهای فارسی دورة ابتدایی بازخوردهای متفاوتی در کودکان، نسبت به مردان و زنان ایجاد میکنند و این بازخورد نسبت به مردان مثبتتر از زنان است.
"
مسئولیت پذیری
بررسی اثربخشی آموزش راهبردهای یادگیری خودگردان بر مهارت حل مسئله اجتماعی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش راهبردهای یادگیری خودگردان بر مهارت حل مسأله اجتماعی دانش آموزان بود. روش: جامعه پژوهش حاضر شامل 1573 دانش آموز پسر سال اول دبیرستان بود که در سال تحصیلی 90-89 در مدارس دولتی شهر کرج مشغول به تحصیل بودند. بدین منظور از جامعه یاد شده با توجه به هدف تحقیق، نمونه ای به حجم50 نفر( 25 نفر گروه کنترل و 25 نفر گروه آزمایش )با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند.روشپژوهش نیمه آزمایشی بود وشرکت کنندگان در یک مداخله سه ماهه به مدت 15 جلسه و هر جلسه به مدت زمان 90 دقیقه آموزش دیدند؛ آنگاه با استفاده از طرح پیش آزمون،پس آزمون با گروه کنترل و اجرای پرسشنامه توانایی حل مسأله اجتماعی و دوره پیگیری اطلاعات لازم جمع آوری شد. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کواریانس و آزمون تی استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان می دهد که آموزش راهبردهای یادگیری خودگردان در افزایش مهارت حل مسأله اجتماعی دانش آموزان گروه آزمایش مؤثر بوده است. همچنین میزان مهارت حل مسأله اجتماعی دانش آموزان گروه آزمایش در طول زمان از پایداری مناسبی برخوردار بوده است.بحث و نتیجه گیری: آموزش راهبردهای یادگیری خودگردان به دانش آموزان کمک می کند تاآن ها بتوانند در مورد مسائل اجتماعی و تحصیلی خود بهتر تصمیم گرفته و راه حل ارائه نمایند، دربارة تفکر و فرآیند یادگیری خود، عمیق تر و دقیق تر شوند و به این باور برسند که توانایی حل مسائل را دارند.
اصول هفتگانه قدرت هرمس
حوزههای تخصصی:
اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر خودتوانمند سازی اجتماعی دانش آموزان پسر با اختلال ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر خودتوانمندسازی اجتماعی دانش آموزان پسر با اختلال ریاضی بود.
روش: از جامعه آماری دانش آموزان پسر 13 تا 15 ساله با اختلال ریاضی که در سال تحصیلی 91-1390 در مراکز اختلال یادگیری شهرستان های تهران مشغول به تحصیل بودند، 40 نفر به شیوه نمونه گیری تصادفی انتخاب و در یکی از 2 گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 20 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش در 9 جلسه 50 دقیقه ای (هفته ای یک جلسه) در زمینه مهارت های زندگی آموزش دریافت کرد؛ ولی گروه کنترل در این جلسات شرکت نکردند. تمامی آزمودنی ها پیش و پس از مداخله آموزشی، پرسشنامه خودتوانمندسازی اجتماعی را تکمیل کردند. داده های حاصل از پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: نتایج تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد که آموزش مهارت های زندگی اثر معناداری بر خودتوانمندسازی اجتماعی دانش آموزان با اختلال ریاضی دارد. همچنین نتایج، بیانگر اثر مثبت و معنادار آموزش مهارت های زندگی بر مهارت های شناختی، رفتاری، کفایت هیجانی و آمایه انگیزشی در دانش آموزان با اختلال ریاضی بود.
نتیجه گیری: آموزش مهارت های زندگی می تواند خودتوانمندسازی اجتماعی دانش آموزان پسر با اختلال ریاضی را بهبود بخشد.
تفاوت میان اندیشه شرقی و غربی
حوزههای تخصصی:
بررسی رفتار میان فردی معلمان با دانش آموزان مدارس راهنمایی دخترانه تهران
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر رفتار وروابط میان فردی معلمان با دانش آموزان را در کلاس درس مورد بررسی قرار میدهد.نمونه این پژوهش شامل 948 نفر از دختران دانش آموز و30 نفر از معلمان منطقه 2 آموزش و پرورش تهران است .برای اندازه گیری رفتار میان فردی معلمان‘از برگردان فارسی پرسشنامه تعامل معلم (QTI) که براساس الگوی دو بعدی "لیری"ساخته شده‘ استفاده گردیده است. یافته ها نشان میدهد که معلمان با توجه به الگوی لیری خود را در بعد همکاری-مخالفت جویی (CO) ودانش آموزان معلمان خود را در بعد سلطه گری- سلطه پذیری (DS) قرار میدهند.نتایج نشان میدهد تصویری که معلمان از خود وارتباطشان با دانش آموزان در ذهن دارند با تصویری که دانش آموزان از آنان دارند متفاوت است .تصویر معلمان از خود و ارتباطشان با دانش آموزان با تصویری که آنان از معلم مطلوب در ذهن دارند چندان تفاوتی ندارد ‘در حالیکه تصویر دانش آموزان از معلم خود با تصویری که از معلم مطلوب دارند تفاوت دارد.تصویر ذهنی دانش آموزان و معلمان ازمعلم مطلوب به هم شبیه است.
مهمانی رفتن و فواید آن
منبع:
پیوند ۱۳۸۶ شماره ۳۴۱
عناصر آسیب زا در فرهنگ ایران (2) فردگرایی
منبع:
پیوند ۱۳۸۰ شماره ۲۵۸
حوزههای تخصصی:
بررسی اثربخشی رویکرد تحلیل رفتار متقابل بر کاهش باورهای غیرمنطقی زنان متأهل
حوزههای تخصصی:
در جهان کنونی هر فرد در زندگی روزمره شکلی از فشار روانی را تجربه می کند. تقریباً هیچ فردی از فشار روانی ناشی از عوامل تنش زای محیطی و شخصی گریزی ندارد. هر کس به ناچار سعی می کند با اتخاذ شیوه های مختص به خود به آن عوامل پاسخ دهد. ضرورت بسیار مهم و جدی در برخورد با افرادی که تفکر غیرمنطقی دارند، تغییر دادن افکار و باورهای غیرمنطقی و ناکارآمد آنان می باشد. از آنجا که فرض می شود، درمان مبتنی بر رویکرد تحلیل رفتار متقابل بر تغییر باورهای غیرمنطقی موثر است، لذا در این پژوهش، درمان رویکرد تحلیل رفتار متقابل جهت تغییر باورهای غیرمنطقی در بین زنان متأهل مورد بررسی قرار می گیرد.
پژوهش حاضر تلاش می کند تا با به کارگیری روش های درمانی رویکرد تحلیل رفتار متقابل و با بهره مندی از تکنیک ها و راهبردهای مداخله ای آنها امکان اثربخشی هر یک از روش ها را بر تغییر باورهای غیرمنطقی مورد بررسی قرار دهد. لزوم ضرورت تغییر باورهای غیرمنطقی، آگاهی افراد از باورهای غیرمنطقی و نحوه تغییر آنها در موقعیت های مختلف است. که با استفاده از فنون و راهبردهای رویکرد تحلیل رفتار متقابل، می توان در یک چارچوب درمانی مناسب، به افراد دارای مشکلات مرتبط با باورهای غیرمنطقی پیشنهاد داد که به تغییر باورهای غیرمنطقی بپردازند. به همین دلیل در سرتاسر فرایند درمان بر روی باورها و انتظارات خاص هر یک از اعضاء کار می شود و شیوه اصلاح آن به ایشان آموزش داده می شود. بر این اساس، سوال این پژوهش بر این مبنا قرار دارد که درمان براساس رویکرد تحلیل رفتار متقابل تا چه اندازه می تواند باورهای غیرمنطقی را تغییر دهد.
بررسی رابطهی بین الگوی روابط خانوادگی وخشونت خانگی علیه زنان در استان لرستان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ساختار بعضی خانوادهها شرایط لازم را برای به کار گیری خشونت علیه زنان و کودکان فراهم میآورد. این تحقیق سعی دارد از دریچهی نوع روابط حاکم در خانواده به بررسی پدیدهی خشونت علیه زنان بپردازد .
روشکار: این تحقیق با استفاده از روش همبستگی روی زنان جامعهی شهری استان لرستان در سال 1386 صورت گرفته است. حجم نمونهی آماری بر اساس فرمول کوکران 383 نفر در نظر گرفته شد. جمعآوری اطلاعات از طریق پرسشنامه شامل سه قسمت 1- سئوالهای مربوط به اطلاعات جمعیتشناختی 2- پرسشنامهی خشونت علیه زنان حاج یحیی 3- پرسشنامهی محقق ساختهی انواع روابط خانوادگی صورت گرفت. در تحلیل دادهها از روش ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل واریانس یکطرفه و رگرسیون چند متغیری به روش گام به گام استفاده شد.
یافتهها: در بین انواع خشونت، خشونت روانی و جسمی بیش از سلیر اشکال آن در زنان تجربه میشود، همچنین بین خشونت و الگوهای همکاری، همفکری، همدلی، هماهنگی و روابط گفتمانی و داشتن اختیار زن در تصمیمگیری همبستگی معکوس معنیداری وجود دارد (001/0>P) و از سوی دیگر بین وجود الگوی پرخاشگری در خانوادهی پدری و تصور سلطهگرایانهی مرد نسبت به زن رابطهی مثبت معنیداری موجود است (001/0>P).
نتیجهگیری: زمانی که روابط اعضای خانواده بر اساس تشریک مساعی و همکاری با یکدیگر باشد، میزان خشونت خانگی کاهش می یابد.