مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
راهبردهای یادگیری خودگردان
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش راهبردهای یادگیری خودگردان بر مهارت حل مسأله اجتماعی دانش آموزان بود. روش: جامعه پژوهش حاضر شامل 1573 دانش آموز پسر سال اول دبیرستان بود که در سال تحصیلی 90-89 در مدارس دولتی شهر کرج مشغول به تحصیل بودند. بدین منظور از جامعه یاد شده با توجه به هدف تحقیق، نمونه ای به حجم50 نفر( 25 نفر گروه کنترل و 25 نفر گروه آزمایش )با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند.روشپژوهش نیمه آزمایشی بود وشرکت کنندگان در یک مداخله سه ماهه به مدت 15 جلسه و هر جلسه به مدت زمان 90 دقیقه آموزش دیدند؛ آنگاه با استفاده از طرح پیش آزمون،پس آزمون با گروه کنترل و اجرای پرسشنامه توانایی حل مسأله اجتماعی و دوره پیگیری اطلاعات لازم جمع آوری شد. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کواریانس و آزمون تی استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان می دهد که آموزش راهبردهای یادگیری خودگردان در افزایش مهارت حل مسأله اجتماعی دانش آموزان گروه آزمایش مؤثر بوده است. همچنین میزان مهارت حل مسأله اجتماعی دانش آموزان گروه آزمایش در طول زمان از پایداری مناسبی برخوردار بوده است.بحث و نتیجه گیری: آموزش راهبردهای یادگیری خودگردان به دانش آموزان کمک می کند تاآن ها بتوانند در مورد مسائل اجتماعی و تحصیلی خود بهتر تصمیم گرفته و راه حل ارائه نمایند، دربارة تفکر و فرآیند یادگیری خود، عمیق تر و دقیق تر شوند و به این باور برسند که توانایی حل مسائل را دارند.
بررسی اثربخشی یادگیری مبتنی بر حل مسئله بر عملکرد تحصیلی، باورهای انگیزشی و راهبردهای یادگیری خودگردان در دانش آموزان دبیرستان های دخترانه تیزهوشان
منبع:
آموزش پژوهی دوره اول بهار ۱۳۹۴ شماره ۱
86 - 98
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر روش یادگیری مبتنی بر حل مسئله به عنوان یک روش آموزشی دانش آموز محور، بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان دختر مدارس تیزهوشان در درس شیمی است. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی بود. برای بررسی تأثیر روش PBL بر عملکرد تحصیلی از طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل نامعادل استفاده شد. برای بررسی تأثیر روش PBL بر باورهای انگیزشی و راهبردهای یادگیری خودگردان، طرح پس آزمون با گروه کنترل مورد استفاده قرار گرفت. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش، دو فرم همتای آزمون معلم ساخته درس شیمی سال دوم دبیرستان و پرسشنامه راهبردهای انگیزشی برای یادگیری (پینتریچ و دیگروت،1990) بود.نتایج تحلیل کواریانس یک متغیری نشان داد که بین دو گروه کنترل و آزمایشی از لحاظ عملکرد تحصیلی تفاوت معناداری وجود ندارد. نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری نشان داد که روش مبتنی بر حل مسئله موجب کاهش اضطراب امتحان و افزایش ارزش گذاری درونی می شود. نتایج در مفاله به تفصیل مورد بحث قرار گرفته است.
مقایسهٔ تأثیر آموزش بازسازی شناختی و راهبردهای یادگیری خودگردان بر سبک های اسناد دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۸۶
221 - 239
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعهٔ حاضر، مقایسهٔ تأثیر آموزش بازسازی شناختی و راهبردهای یادگیری خودگردان بر سبک های اسناد دانش آموزان است. این مطالعه نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون و پس آزمون و گروه کنترل است. جامعهٔ آماری از دانش آموزان پسر متوسطهٔ دوم شهر بجنورد در سال تحصیلی 140۱-140۰ بودند که 45 نفر آن ها با نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به تصادف در سه گروه مساوی قرار گرفتند. ابزار پژوهش پرسش نامهٔ سبک های اسناد سلیگمن و همکاران (1982) بود. به گروه های آزمایش به تفکیک هشت جلسهٔ 60دقیقه ای رویکرد بازسازی شناختی و راهبردهای یادگیری خودگردان آموزش داده شد. درحالی که گروه کنترل آموزشی ندید. داده ها به روش تحلیل واریانس اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی تحلیل شد. نتایج حاکی از اثربخشی هر دو روش بازسازی شناختی و راهبردهای یادگیری خودگردان بر سبک های اسناد بود (0/001>P). هر دو رویکرد، موجب کاهش اسناد منفی و افزایش اسناد مثبت در دانش آموزان شد. آموزش بازسازی شناختی هم در پس آزمون و هم در دورهٔ پیگیری پیش از آموزش راهبردهای یادگیری خودگردان اثربخش بود (0/05>P). بر همین اساس، می توان از این دو روش در زمینهٔ اصلاح سبک های اسناد دانش آموزان در مدارس استفاده کرد.
مقایسه تأثیر آموزش بازسازی شناختی و راهبردهای یادگیری خودگردان بر سرزندگی تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات آموزشی و آموزشگاهی دوره ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۳۶)
285 - 303
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعه حاضر مقایسه تأثیر آموزش بازسازی شناختی و راهبردهای یادگیری خودگردان بر سرزندگی تحصیلی دانش آموزان پسر متوسطه دوم شهر بجنورد بود. این مطالعه از نظر هدف کاربردی و ازنظر روش اجرا نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش دانش آموزان پسر متوسطه دوم مدارس دولتی شهر بجنورد در سال تحصیلی 1400-1401 بودند. از میان آنان 45 نفر به صورت نمونه گیری دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه مساوی قرار گرفتند. ابزار پژوهش پرسشنامه سرزندگی تحصیلی دهقانی زاده و همکاران (1391) بود و گروه های آزمایش 8 جلسه 60 دقیقه ای به تفکیک تحت آموزش بازسازی شناختی و راهبردهای یادگیری خودگردان پنتریچ (1995) قرار گرفتند و گروه گواه آموزشی ندید. داده ها به روش تحلیل واریانس اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی بن فرنی تحلیل شدند. نتایج حاکی از اثربخشی هر دو روش بازسازی شناختی و راهبردهای یادگیری خودگردان بر سرزندگی تحصیلی بود(001/0>P). همچنین، بین این دو روش تفاوت معناداری وجود داشت و اثربخشی آموزش بازسازی شناختی هم در پس آزمون و هم در دوره پیگیری بیش از آموزش راهبردهای یادگیری خودگردان بود (05/0>P). نتیجه این پژوهش نشان داد می توان از این دو روش در جهت افزایش سرزندگی تحصیلی دانش آموزان مدارس دولتی پسرانه استفاده کرد.
اثربخشی آموزش راهبردهای یادگیری خودگردان بر روحیه علمی و خودناتوان سازی تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۱
51 - 58
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر اثربخشی آموزش راهبردهای یادگیری خودگردان بر روحیه علمی و خودناتوان سازی تحصیلی دانش آموزان بود. این پژوهش به شیوه نیمه آزمایشی و از نوع طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانش آموزان دوره دوم ابتدایی در سال تحصیلی 1400-1399 شهر تبریز بودند که از جامعه حاضر تعداد 60 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شده و در دو گروه مداخله و کنترل (30 نفر برای هر گروه) قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه روحیه علمی (ساعتچی و کامیاری، 1395) و مقیاس خودناتوان سازی (برگاس و جونز، 2001) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیره انجام گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که آموزش راهبردهای یادگیری خودگردان بر روحیه علمی و خودناتوان سازی تحصیلی دانش آموزان تأثیر دارد. در واقع آموزش راهبردهای یادگیری خودگردان باعث افزایش روحیه علمی و کاهش خودناتوان سازی تحصیلی در دانش آموزان می شود. بنابراین توجه به راهبردهای یادگیری خودگردان نقش مهمی در روحیه علمی و خودناتوان سازی تحصیلی دانش آموزان دارد.
ارائه مدل اهمال کاری تحصیلی بر اساس راهبردهای یادگیری خودگردان و سبک های تربیتی والدین با نقش واسطه ای خودکارآمدی تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
313 - 324
حوزههای تخصصی:
هدف: اهمال کاری تحصیلی باعث افت عملکردهای تحصیلی می شود و باید به دنبال راهکارهایی برای کاهش آن بود. در نتیجه، این مطالعه با هدف ارائه مدل اهمال کاری تحصیلی بر اساس راهبردهای یادگیری خودگردان و سبک های تربیتی والدین با نقش واسطه ای خودکارآمدی تحصیلی انجام شد.
روش شناسی: طرح پژوهش مقطعی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 02-1401 بودند که از میان 23552 دانش آموز، تعداد 400 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. در این پژوهش از ابزارهای اهمال کاری تحصیلی (سولومون و راثبلوم، 1984)، راهبردهای یادگیری خودگردان (پینتریچ و دی گروت، 1990)، سبک های تربیتی والدین (بامریند، 1991) و خودکارآمدی تحصیلی (جینکس و مورگان، 1999) استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش های ضرایب همبستگی و مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS-V23 و Lisrel-V8.8 استفاده شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد که مدل اهمال کاری تحصیلی بر اساس راهبردهای یادگیری خودگردان و سبک های تربیتی والدین با نقش واسطه ای خودکارآمدی تحصیلی برازش خوبی داشت. همچنین، راهبردهای یادگیری خودگردان (شناختی و فراشناختی) بر خودکارآمدی و اهمال کاری تحصیلی به صورت مستقیم و از طریق خودکارآمدی تحصیلی بر اهمال کاری تحصیلی به صورت غیرمستقیم تاثیر معنادار داشتند (05/0>P). علاوه بر آن، سبک های تربیتی والدین (مقتدر، مستبد و سهل گیر) بر خودکارآمدی و اهمال کاری تحصیلی به صورت مستقیم و از طریق خودکارآمدی تحصیلی بر اهمال کاری تحصیلی به صورت غیرمستقیم تاثیر معنادار داشتند (05/0>P).
بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج می توان اظهار داشت هر چقدر فرد راهبردهای یادگیری خودگردان، سبک تربیتی مقتدر و خودکارآمدی تحصیلی بیشتر و سبک های تربیتی سهل گیر و مستبد کمتری داشته باشد، میزان اهمال کاری تحصیلی کمتر خواهد شد.