در جهان کنونی هر فرد در زندگی روزمره شکلی از فشار روانی را تجربه می کند. تقریباً هیچ فردی از فشار روانی ناشی از عوامل تنش زای محیطی و شخصی گریزی ندارد. هر کس به ناچار سعی می کند با اتخاذ شیوه های مختص به خود به آن عوامل پاسخ دهد. ضرورت بسیار مهم و جدی در برخورد با افرادی که تفکر غیرمنطقی دارند، تغییر دادن افکار و باورهای غیرمنطقی و ناکارآمد آنان می باشد. از آنجا که فرض می شود، درمان مبتنی بر رویکرد تحلیل رفتار متقابل بر تغییر باورهای غیرمنطقی موثر است، لذا در این پژوهش، درمان رویکرد تحلیل رفتار متقابل جهت تغییر باورهای غیرمنطقی در بین زنان متأهل مورد بررسی قرار می گیرد.
پژوهش حاضر تلاش می کند تا با به کارگیری روش های درمانی رویکرد تحلیل رفتار متقابل و با بهره مندی از تکنیک ها و راهبردهای مداخله ای آنها امکان اثربخشی هر یک از روش ها را بر تغییر باورهای غیرمنطقی مورد بررسی قرار دهد. لزوم ضرورت تغییر باورهای غیرمنطقی، آگاهی افراد از باورهای غیرمنطقی و نحوه تغییر آنها در موقعیت های مختلف است. که با استفاده از فنون و راهبردهای رویکرد تحلیل رفتار متقابل، می توان در یک چارچوب درمانی مناسب، به افراد دارای مشکلات مرتبط با باورهای غیرمنطقی پیشنهاد داد که به تغییر باورهای غیرمنطقی بپردازند. به همین دلیل در سرتاسر فرایند درمان بر روی باورها و انتظارات خاص هر یک از اعضاء کار می شود و شیوه اصلاح آن به ایشان آموزش داده می شود. بر این اساس، سوال این پژوهش بر این مبنا قرار دارد که درمان براساس رویکرد تحلیل رفتار متقابل تا چه اندازه می تواند باورهای غیرمنطقی را تغییر دهد.