فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۵۴۱ تا ۲٬۵۶۰ مورد از کل ۴٬۴۲۱ مورد.
اثر بخشی درمان فرا شناختی «ولز» بر کاهش علائم درآمیختگی افکارِ بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری _ عملی(OCD)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر آزمودن اثر بخشی الگوی فراشناختی آدرین ولز بر کاهش یکی از ابعاد مهم باور های فراشناختی تحت عنوان درآمیختگی افکار بود.
روش کار: روش تحقیق حاضر، نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه شاهد بود. جامعه ی آماری پژوهش را تمام بیماران مبتلا به اختلال وسواسی جبری مراجعه کننده به درمانگاه های روان شناختی و مراکز مشاوره ی شهرستان شیراز در زمستان 1387 تشکیل می دادند. از فهرست بیماران، 24 نفر به صورت نمونه گیری هدف مند انتخاب و به صورت گمارش تصادفی 12 نفر درگروه آزمون و12 نفر در گروه شاهد قرار گرفتند.گروه آزمون به مدت 8 هفته تحت درمان فراشناختی و گروه شاهد نیز در لیست انتظار قرار گرفت. آزمون درآمیختگی افکار (TFI) به عنوان ابزار ارزشیابی در پیش آزمون، پس آزمون و دو ماهه پی گیری استفاده شد. داده های پژوهش با برنامه ی آماریSPSSنسخه ی 16و هم چنین با استفاده از شاخص های آمار توصیفی و آزمون آماری تحلیل کواریانس چند متغیره (مانکوا) تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج تحلیل مانکوا نشان داد که بیماران گروه آزمون در نمره ی کل درآمیختگی افکار و هم چنین در نمرات درآمیختگی های سه گانه، کاهش معنی داری نسبت به گروه شاهد در پس آزمون و پی گیری نشان دادند(001/0> P).
نتیجه گیری: الگوی فراشناختی ولز در کاهش علایم درآمیختگی افکار موثر می باشد.
رابطه ی بین ویژگی های شخصیتی مادران بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی با سطح هیجان ابراز شده ی آن ها(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه : هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ی بین ویژگی های شخصیتی مادران بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی با سطح هیجان ابراز شده ی آن ها است.
روش کار: در این پژوهش 40 بیمار (20 مرد،20 زن) که بر اساس معیارهای DSM-IV و معاینات روان پزشکی مبتلا به اسکیزوفرنی تشخیص داده شده و بین ماه های اردیبهشت و خرداد 1388 در بیمارستان ابن سینای مشهد بستری بودند، به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. بیمار مبتلا به اسکیزوفرنی با پاسخ دادن به مقیاس سطح هیجان ابراز شده، میزان هیجان ابراز شده ی مادر خود را تعیین و ویژگی های شخصیتی مادر با تکمیل مقیاس نئوی فرم کوتاه توسط وی مشخص شد. جهت تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و روش تحلیل رگرسیون گام به گام و نرم افزار SPSS-16 استفاده شد.
یافته ها: ویژگی شخصیتی روان نژندی با نگرش منفی نسبت به بیماری رابطه ی مثبت معنادار دارد (0.05P<). ویژگی شخصیتی انعطاف پذیری با مولفه های پاسخ هیجانی، نگرش منفی نسبت به بیماری، تحمل-انتظار و هیجان ابرازشده ی کل رابطه ی مثبت معنادار (0.01P<) و با مولفه ی مزاحمت یا مداخله گری رابطه ی مثبت معنادار (0.05P<) دارد. ویژگی شخصیتی دلپذیر بودن نیز با مولفه های پاسخ هیجانی، نگرش منفی نسبت به بیماری، تحمل- انتظار و هیجان ابراز شده ی کل رابطه ی مثبت معنادار دارد.
(0.01P<). هم چنین ویژگی شخصیتی مسئولیت پذیری با مولفه های پاسخ هیجانی، نگرش منفی نسبت به بیماری، تحمل-انتظار و هیجان ابرازشده ی کل رابطه ی مثبت معنادار دارد (0.01P<).
نتیجه گیری: ویژگی های شخصیتی مادران بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی با میزان هیجان ابراز شده ی آن ها رابطه دارد.
ورزش و خطرپذیری در برابر سوءمصرف (سیگار، مواد مخدر و الکل) در دانش آموزان دبیرستانی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسة میانگین های خطرپذیری در برابر سیگار، مواد مخدر و الکل بین افراد عضو و غیرعضو در تیم ورزشی و بررسی نقش برخی متغیرهای مرتبط با ورزش بر خطرپذیری انجام گرفت. 406 دانش آموز شامل 271 پسر و 135 دختر مقیاس خطرپذیری نوجوانان ایرانی (1) را تکمیل کردند. علاوه بر این، پرسشنامه ای که در آن نوع ورزش، مدت زمان عضویت در تیم ورزشی، سطح رقابتی مسابقات، شرکت در اردوی ورزشی، میزان فعالیت ورزشی گنجانده شده بود، مورد سؤال قرار گرفت. نتایج نشان داد که عضویت در تیم ورزشی بر گرایش به الکل تأثیر معنیداری دارد. اگرچه میانگین گرایش به مواد مخدر در اعضای تیم های ورزشی بیشتر از غیر عضو است. اما این تفاوت از نظر آماری معنیدار نبود. تفاوت میانگین های خطرپذیری الکل و مواد مخدر بین سطوح استانی و بالاتر و مدارس معنیدار بود. نوجوانانی که دو تا سه سال سابقة ورزش تیمی داشتند. نسبت به کسانی که سابقة کمتر یا بیشتری داشتند، بیشتر در معرض خطر مصرف مواد مخدر و الکل بودند. میانگین خطرپذیری مواد مخدر و الکل در بین کسانی که سه جلسه و بیشتر در هفته به ورزش تیمی میپرداختند. از کسانی که کمتر ورزش میکردند بالاتر بود. تفاوت میانگین های خطرپذیری سوءمصرف در بین اعضای ورزش های انفرادی نسبت به ورزش های گروهی معنیدار بود. ورزشکارانی که سابقة حضور در اردوهای ورزشی را داشتند در خطرپذیری مواد مخدر و الکل به طور معنیداری میانگین بالاتری نسبت به دیگران به دست آوردند. در تبیین سطوح بالاتر میزان خطرپذیری در میان اعضای تیم ورزشی میتوان به عواملی چون دوگانگی و دشواری قرار گرفتن در دو نقش دانش آموز و ورزشکار، شرایط اردویی، نبود کنترل کافی بر رفتار اعضای تیم به جز در زمان بازی، هنجارهای گروهی همسالان، فشار هنجاری برای تطبیق با انواع انتظارهای گروه / تیم، علمی و حرفه ای نبودن تشکل های ورزش دانش آموزی در ایران و تأثیر همزمان ویژگیهای شخصیتی چون نوجویی و هیجان طلبی بر تمایل به ورزش و رفتارهای پرخطر اشاره کرد.
رابطه مذهب گرایی و عوامل جمعیت شناختی با سوء مصرف مواد در دانشجویان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پ ژوهش حاضر با هدف بررسی رابطة مذهب گرایی و عوامل جمعیت شناختی با سوء مصرف مواد انجام شده است. همه دانشجویان دختر و پسر دانشگاه تهران که در سال تحصیلی 1388-1389 مشغول به تحصیل بوده اند، جامعة آماری این پژوهش را تشکیل میدهند. گروه نمونه، شامل 182 دانشجو بوده که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده اند. ابزار پژوهش «مقیاس مذهب گرایی، بسطامی و بهرامی احسان، 1387)» و «پرسش نامه رفتارهای پرخطر(نسخه 2007)» بوده است. ضریب پایایی مقیاس مذهب گرایی 96/0و ضریب پایایی پرسش نامه رفتار های پرخطر 67/0 به دست آمد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از ضرایب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام انجام شده است. نتایج نشان میدهد. که بین دانشجویان دختر و پسر در متغیر های مذهب گرایی، مصرف سیگار، الکل و مواد مخدر تفاوت معنادار وجود داشته و همچنین مذهب گرایی با مصرف سیگار، الکل و مواد مخدر همبستگی منفی دارد. نتایج رگرسیون گام به گام مشخص کرد که جنسیّت، مذهب گرایی و تأهل حدود 144/0 از واریانس مصرف سیگار را تبیین میکنند. همچنین نتایج رگرسیون گام به گام مشخص کرد که جنسیّت و مذهب گرایی توانسته اند در دو گام به ترتیب حدود 146/0و 088/0 واریانس مصرف الکل و مواد مخدر را تبیین کنند.
آموزش مهارتهای شوخ طبعی و کاهش افسردگی در بیماران آسیب نخاعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، اثربخشی آمـوزش مهارتهای شوخ طبعی در کاهش افسردگی افراد با آسیب نخاعی بررسی شد. از دو مرکز توانبخشی شهر تهران، 24 مراجعهکننده (12 زن و 12 مرد) با آسیب نخاعی که نمره هایی بـالاتر از میانگین در پرسشنامه افسردگی بک (بک و استیر، 1987) به دست آوردند، به طـور تصادفی در دو گـروه آزمایشی و کنترل (در هر گروه 12 نفر) قرار گرفتند. طی دو ماه، گـروه آزمایشی هشت جلسه مهارتهای شوخ طبعی مبتنی بـر بـرنامه 8 مرحله ای مهارتهای شوخ طبعی مکگی (2002) را آموزش دیدند. پس از اجرای مجدد پرسشنامه افسردگی بک در دو گروه، نتایج نشان دادنـد که افسردگی گروه آزمایشی در مقایسه با گروه کنترل کاهش پیدا کرد. استلزامها براساس کاهش افسردگی در بیماران با آسیبهای نخاعی بحث شد.
مقایسه ویژگی های شخصیتی و مکانیزم های دفاعی در افراد معتاد و غیرمعتاد
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه ویژگی های شخصیتی و مکانیزم های دفاعی در افراد معتاد و غیرمعتاد بود. روش: طرح پژوهش علی-مقایسه ای بود. جامعه آماری این پژوهش شامل معتادان مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهرستان کرج در زمستان سال 1390 بود. تعداد 100 نفر فرد معتاد و 100 نفر غیرمعتاد به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. گروه غیرمعتاد از نظر سن، جنس و تحصیلات با گروه معتاد همتا شده بودند. پرسشنامه های نئو و پرسشنامه ی مکانیزم های دفاعی در هر دو گروه اجرا شد. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری نشان داد که بین ترکیب خطی متشکل از مولفه های نئو و مکانیزم های دفاعی در دو گروه تفاوت معناداری وجود دارد؛ به این صورت که روان رنجورخویی و مکانیزم های دفاعی رشد نیافته و نورونیک در افراد معتاد، و ابعاد برون گرایی، گشودگی به تجربه، پذیرا بودن و وجدان و مکانیزم های دفاعی رشد یافته در افراد غیر معتاد بیشتر است. نتیجه گیری: بر اساس این یافته-ها می توان نتیجه گیری کرد که ویژگی های شخصیتی و مکانیزم های دفاعی از عوامل اصلی بروز، تشدید یا عود اعتیاد است.
هراس اجتماعی، سبکهای والدگری و کمال گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی نقش کمال گرایی و سبکهای والدگری در تبیین هراس اجتماعی دانشجویان پرداخت. نمونه ای از 396 دانشجو (215 دختـر و 181 پسـر) از دانشگاه گیلان به پرسشنـامه سبکهای والدگری بامریند (1973)، مقیاس کمال گرایی چند بعدی فراست (فراسـت، مارتن، لاهارت و روزنـبلات، 1990) و فهرست هراس اجتماعی (کانر و دیگران، 2000) پاسخ دادند. یافته ها براساس همبستگی نشان دادند که هراس اجتماعی با سبک والدگری مستبـدانه و با دو بعد از کمال گرایی شامل نگرانی درباره اشتباهها و شک درباره اعمال، همبستگی مثبت دارد، در حالی که با سبک والدگری مقتدرانه و بـعد انتظارهای والدینی (از ابعاد کامل گرایی) همبستگی منفی معنادار نشان می دهد. نتایج براساس تعامـل بین پیامدهای تربیتی والدگری و ویژگیهـای شخصیتی والدین بر سلامت روانی کودکان تفسیر شدند.
رابطهی انواع فرعی اختلال وسواسیجبری با افسردگی در نمونههای غیربالینی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: افسردگی از جمله شایع ترین اختلالهایی است که با اختلال وسواسیجبری همپوشی دارد. پژوهش حاضر بر آن است تا کیفیت این رابطه را در نمونههای غیربالینی و براساس انواع فرعی وسواسیجبری بررسی نماید.
روشکار: این پژوهش در یک زمینه علی مقایسهای و همبستگی انجام شد. نمونهای به حجم 409 نفر (182 نفر مرد و 227 نفر زن) از بین دانشجویان دانشگاههای پیامنور تبریز، سراب و اردبیل در سال تحصیلی 88-1387 به روش نمونهگیری تصادفی انتخاب و مورد آزمون قرار گرفتند. شرکتکنندهها به پرسشنامهی افسردگی بک و مقیاس وسواس پادوا پاسخ دادند. دادهها با استفاده از روش تحلیل واریانس یکسویه و رگرسیون چندمتغیری تحلیل شدند.
یافتهها:میزان افسردگی در نوع فرعی وارسی کمتر از انواع دیگر وسواس است و به عبارتی وسواسهای مرتبط با عدم کنترل بر فعالیت های ذهنی، تمایل و نگرانی در مورد از دست دادن کنترل رفتارهای حرکتی و آلودگی بیشترین میزان افسردگی را دارا هستند (61/89 و 01/116 و 27/162 = F، 0001/0 P< ).
نتیجهگیری: رابطهی بیشتر افسردگی با وسواسهای فکری با یافتههایی هماهنگ است که نشان دادهاند وسواسهای فکری در مقایسه با وسواسهای عملی بهرهی کمتری از درمان میبرند.
مقایسه راهبردهای مقابله ای و سبک های شخصیتی در دانشجویان افسرده و غیر افسرده(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
" مقدمه: این پژوهش بهمنظور مقایسه راهبردهای مقابلهای با سبکهای شخصیتی در دانشجویان افسرده و غیرافسرده ساکن در خوابگاه انجام شد.روش: 215 دانشجوی دختر ساکن در خوابگاههای دانشگاه علوم پزشکی ایران به شیوه نمونهگیری خوشهای تصادفی انتخاب شدند. پرسشنامههای راهبردهای مقابلهای بیلینگز و موس، سبکهای شخصیتی نئو و مقیاس افسردگی بک در آنها به اجرا درآمد. دادهها با استفاده از تحلیل واریانس و رگرسیون خطی تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: دانشجویان افسرده در مقایسه با دانشجویان غیرافسرده از راهبرد حل مساله، ارزیابی شناختی و مهار جسمانی بیشتری استفاده کردند؛ از طرفی، دانشجویان افسرده در مقایسه با غیرافسرده از نظر ویژگیهای شخصیتی با هم تفاوت معنیداری نشان دادند.
نتیجهگیری: بین راهبردهای مقابله و ویژگیهای شخصیتی رواننژندی، برونگرایی و باز بودن به تجربهها با افسردگی رابطه وجود دارد."
مقایسه تاثیر دو نوع مداخله مدیریت مورد (کارشناسان بهداشت و اعضای خانواده بیماران) بر کیفیت زندگی بیماران اسکیزوفرنیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه به بررسی اثربخشی مداخله مبتنی بر جامعه و مقایسه دو نوع مداخله مدیریت مورد (کارشناسان بهداشت و اعضای خانواده بیماران) بر کیفیت زندگی بیماران اسکیزوفرنی پرداخته است. این مطالعه از نوع شبه تجربی بود که در آن 176 بیمار مبتلا به اسکیزوفرنیا تحت دو نـوع مداخلـه مدیریت مورد شرکت کردند که با آزمون کیفیت زندگی ویسکانسین قبل و بعد از مداخله مورد بررسی قرار گرفتند. یافتـه ها نشان دادنـد که نه تنها در تمـامی خرده مقیاس های کیفیت زندگی تفاوتی معنا دار بین خدمات گروه کارشناسان و اعضای خانواده وجود نداشت، بلکه در بعضی از خرده مقیاس ها مانند وضعیت اقتصادی، رضایت و علائم بیماری، گروه اعضای خانواده میانگین بالاتری کسب کردند.
هم چنین مداخله مبتنی بر جامعه و مدیریت مورد، صرف نظر از گروه ارائه دهنده خدمات در منزل، به بهبود معنا دار کیفیت زندگی انجامید. در نتیجه برای انجام مداخله مدیریت مورد می توان به اعضای خانواده بیماران با سطح تحصیل دیپلم نیز اعتماد کرد و ارائه این گونه خدمات را با هزینه کمتر انجام داد.
مقایسه طرح واره های ناسازگار اولیه و ریش ههای والدینی آنها در مبتلایان به اختلال شخصیت وسواسی- اجباری، اختلال وسواسی- اجباری و گروه غیربالینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: مقایسه طرح وارههای ناسازگار اولیه و ریشههای والدینی این طرح وارهها در مبتلایان به اختلال شخصیت وسواسی- اجباری، اختلال وسواسی- اجباری و جمعیت غیربالینی.
روش: پژوهش حاضر از نوع پسرویدادی (علی- مقایسهای) و مقطعی است که در نمونهای 45 نفره (شامل 15 بیمار مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی- اجباری، 15 بیمار مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری و 15 نفر از جمعیت غیربالینی) اجرا شد که به شیوه نمونهگیری در دسترس انتخاب شده بودند. آزمودنیها با استفاده از پرسشنامه طرح-وارههای ناسازگار یانگ و فرزندپروری یانگ مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای تحلیل دادهها، از روشهای آماری تحلیل واریانس چندمتغیره و آمارهای توصیفی استفاده شد.
یافتهها: این پژوهش تفاوت معنادار گروه مبتلایان به اختلال وسواسی- اجباری را با گروه غیربالینی در تمامی طرح واره ها آشکار کرد. گروه مبتلایان به اختلال شخصیت وسواسی- اجباری نیز در بیشتر طرح واره ها، به استثنای طرح وارههای ایثار، شکست و محرومیت هیجانی، با گروه غیربالینی تفاوت معنادار داشت. دو گروه بالینی (مبتلایان به اختلال وسواسی- اجباری و اختلال شخصیت وسواسی- اجباری) نیز فقط در طرح واره ناسازگار اولیه محرومیت هیجانی با هم تفاوت معنادار داشتند. در حوزه ریشههای والدینی، تفاوت گروه مبتلایان به اختلال وسواسی- اجباری با گروه غیربالینی بیشتر از تفاوت گروه مبتلایان به اختلال شخصیت وسواسی- اجباری با گروه غیربالینی بود. دو گروه بالینی نیز بر اساس چهار طرح واره محرومیت هیجانی، نقص/ شرم، رهاشدگی/ بیثباتی و بیاعتمادی/ بدرفتاری در حوزه ریشههای والدینی از هم متمایز بودند.
نتیجهگیری: نتایج بهطور کلی تفاوت معنادار دو گروه بالینی را با گروه غیربالینی در طرحوارههای ناسازگار اولیه نشان می دهد. علاوهبر این، پژوهش بیانگر شباهت ساختارهای عمیق شناختی دو گروه بالینی و در نتیجه وجود ارتباط بین این دو اختلال است.
مقایسه سوگیری توجه نسبت به چهره های هیجانی در بیماران مبتلا به اضطراب اجتماعی، اضطراب منتشر و افراد عادی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
در دو دهه اخیر انبوهی از پژوهشهای بالینی انجام شده تا به فهم زیربناهای اصلی اختلال اضطراب اجتماعی کمکنمایند. نقش شناخت در ایجاد و تداوم بیماریهای اضطرابی، از دیرباز در کانون توجه قرار گرفته است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه سوگیری توجه نسبت به چهرههای هیجانی در مبتلایان به اختلال اضطراب اجتماعی با بیماران مبتلا به اضطراب منتشر و افراد عادی انجام شد.
روش: این مطالعه علی- مقایسهای روی 15 نفر بیمار اضطراب اجتماعی، ١٠ نفر بیمار اضطراب منتشر و 2٠ نفر از افراد عادی که بهروش نمونهگیری در دسترس از بین مراجعان مراکز و درمانگاههای روانپزشکی شهر شیراز در سال 1388 انجام شد. آزمودنیها چهرهها را با الگوی تکلیف کامپیوتری در دو حالت هیجانی مثبت و منفی از بین چهرههای خنثی شناسایی نمودند. دادهها با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازهگیریهای مکرر با نرمافزار SPSS 17 تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: مبتلایان به اضطراب اجتماعی در مقایسه با افراد عادی، در تشخیص چهرههای مثبت روگردانی بیشتر و در تشخیص چهرههای منفی سوگیری بیشتری نشان دادند. تعداد چهرههای ارایهشده برحسب نوع چهره، تفاوتهای معنیداری در تمایز بین نوع چهرهها و زمان واکنش ایجاد نمود.
نتیجهگیری: مبتلایان به اضطراب اجتماعی چهرههای حاوی لبخند را بهعنوان محرکتهدیدکننده تفسیر نموده و از آنها اجتناب میکنند، بنابراین بهعنوان راهکاری اجتنابی، محل صحیح چهرههای منفی را در مقایسه با چهرههای مثبت، بیشتر تشخیص می دهند.
بررسی و مقایسه سبک های یادگیری مبتنی بر خلق و خو در دانش آموزان دارای نارسایی بینایی و دانش آموزان بدون نارسایی بینایی(مقاله علمی وزارت علوم)
مطالعه و بررسی سبک های یادگیری مبتنی بر خلق و خو، به عنوان یکی از منابع مهم تغییرپذیری و پیش بینی عملکرد تحصیلی و تبیین رفتارهای فردی در محیط تحصیلی دارای اهمیت است. همچنین، تحقیق در مورد این سبک ها، برای افراد با نیازهای ویژه سودمند خواهد بود. مسؤولان با شناخت و آگاهی از سبک های یادگیری مبتنی بر خلق و خو و تأثیرگذاری آن بر رفتار و فعالیت های تحصیلی، به ضرورت اقدامات پشتیبانی کننده لازم در این زمینه واقف می شوند و با ایجاد امکانات مناسب با سبک یادگیری هر شخص، زمینه را برای پیشرفت افراد مهیا می-سازند. در این راستا پژوهش حاضر با استفاده از نظریه اوکلند، گلاتینگ و هورتن (1996)، به بررسی و مقایسه سبک های یادگیری مبتنی بر خلق و خوی دانش آموزان دارای نارسایی بینایی با دانش آموزان بدون نارسایی بینایی پرداخته است. برای این منظور 89 دانش آموز پسر و دختر دارای نارسایی بینایی و 107 دانش آموز پسر و دختر بدون نارسایی بینایی در مقطع متوسطه انتخاب شدند که پرسشنامه سبک های دانش آموز (SSQ) را تکمیل نمودند. یافته ها نشان داد که دانش آموزان دارای نارسایی بینایی به سمت سبک های برونگرایی، کاربردی، تأملی و سازمان داده شده و دانش آموزان بدون نارسایی بینایی به سمت سبک های درونگرایی، شهودی، احساسی و انعطاف پذیر گرایش دارند. ریشه این تفاوت ها را باید در اختلاف وضعیت فیزیکی در هر دو گروه، نظام آموزشی و تربیتی و فرهنگ جستجو کرد.
اثر مداخلات عصب روان شناختی بر بهبود عملکرد تحصیلی کودکان دچار ناتوانی های یادگیری ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: بررسی اثر مداخلات عصب روان شناختی بر بهبود عملکرد تحصیلی کودکان دچار ناتوانی های یادگیری ریاضی.
روش: جامعه آماری پژوهش را دانش آموزان پسر سوم دبستان (سال تحصیلی 89– 88) با ناتوانی های یادگیری ریاضی تشکیل می-دادند. برای اجرای این پژوهش، 30 کودک دچار ناتوانی یادگیری ریاضی به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله-ای انتخاب و با روش تصادفی در دو گروه آزمایشی (15 نفر) و شاهد (15 نفر) جای داده شدند. برای گروه آزمایش مداخلات عصب روان شناختی انجام شد. ابزارهای پژوهش آزمون عصب روان شناختی نپسی، مقیاس هوش کودکان وکسلر، آزمون اران کی مت و آزمون عملکرد تحصیلی ریاضی بود. داده ها با روش آماری تحلیل کواریانس تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که مداخلات عصب روان شناختی بر عملکرد تحصیلی این دانش آموزان تاثیر دارد.
نتیجه گیری: مداخلات عصب روان شناختی همانند مهارت های زیربنایی یادگیری ریاضی می تواند رویکردی مؤثر در درمان ناتوانی های یادگیری ریاضی باشد.