فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۴۸۱ تا ۲٬۵۰۰ مورد از کل ۴٬۴۲۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف این پژوهش بررسی میزان اثربخشی درمان شناختی و فراشناختی در درمان بیماران مبتلا به اختلال وسواس- اجبار بوده است.
روش: روش این پژوهش شبه آزمایشی بود و در آن از طرح پیش آزمون- پس آزمون استفاده شده است. گروه های آزمایشی شامل دو گروه رفتاری- شناختی (18n=) و رفتاری- فراشناختی (11n=) بودند. مداخله های رفتاری- شناختی و رفتاری- فراشناختی روی دو گروه آزمایشی انجام و سپس بیماران توسط پرسشنامه وسواس فکری- عملی مادزلی (MOCI) مورد ارزیابی قرار گرفتند.
یافته ها: اندازه اثر درمان رفتاری- شناختی برابر 6/1 و اندازه اثر درمان رفتاری- فراشناختی برابر 4/1 به دست آمد که نشان دهنده میزان تاثیر زیاد درمانی هر دو گروه است. اما در مقایسه نتایج دو گروه با روش تحلیل کواریانس تفاوت معنی داری به دست نیامد.
نتیجه گیری: مطابق یافته های این پژوهش تمرکز درمان روی تحریفات شناختی و باورهای فراشناخت هر دو منجر به کاهش علائم وسواس- اجبار در بیماران OCD می شود و میزان تاثیر دو روش رفتاری- شناختی و رفتاری- فراشناختی تفاوت معنی داری با یکدیگر ندارد.
مهارتهای حرکتی در کودکان دارای اختلال بیش فعالی همراه باکمبود توجه (ADHD)(مقاله علمی وزارت علوم)
تاثیر شناخت درمانی فردی در کاهش میزان افسردگی و افزایش رضایت زناشویی
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش تاثیر شناخت درمانی فردی در کاهش میزان افسردگی و افزایش رضایت زناشویی در زوجین مراجعه کننده به مرکز مشاوره ی خانواده و مداخله در مجتمع بهزیستی فیاض بخش شهر اهواز بود. در این پژوهش 20 زوج زن و مرد از بین زوجین مراجعه کننده به مرکز مشاوره ی یاد شده به صورت تصادفی ساده برگزیده شدند. سپس آن ها به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل واگذار شدند. پیش از انجام مداخله ی آزمایشی (شناخت درمانی)، میزان افسردگی و رضایت زناشویی زوجین در گروههای آزمایش و کنترل اندازه گیری شد. در مرحله ی سپس، گروه آزمایش هشت جلسه مورد درمان شناخت درمانی فردی قرار گرفتند. هم چنین، زوجین گروه آزمایش و کنترل دو هفته پس از پایان آخرین جلسه ی درمانی دوباره از لحاظ میزان افسردگی و رضایت زناشویی (پس آزمون) مورد سنجش قرار گرفتند. نتایج t-test نشان داد که بین زوجین مورد آموزش شناخت درمانی فردی (گروه آزمایش) و زوجین بدون مداخله ی شناخت درمانی فردی (گروه کنترل) از لحاظ میزان افسردگی و رضایت زناشویی تفاوت معنادار وجود دارد (کاهش میزان افسردگی و افزایش رضایت زناشویی در زوجین مداخله شناخت درمانی). بر اساس یافته ها می توان نتیجه گیری کرد که روان شناسان و مشاوران خانواده می توانند از روش شناخت درمانی برای کاهش افسردگی و افزایش رضایت زناشویی زوجین استفاده کنند
بررسی ارتباط صفات شخصیت اسکیزوتایپی با الگوی پنج عاملی شخصیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: بسیاری از رفتارهای نابهنجار را می توان نوعی اغراق در صفات پنج گانه شخصیتی بهنجار به شمار آورد. از میان اختلالات شخصیت، شخصیت اسکیزوتایپی بر اساس الگوی پنج عاملی کمتر تبیین شده است. هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه شخصیت اسکیزوتایپی با الگوی پنج عاملی شخصیت در ایران است.
روش: این پژوهش که از نوع توصیفی- مقطعی است، در یک بررسی زمینه یابی انجام شد. بدین منظور نمونه ای به حجم 319 نفر، با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب و آزموده شد. شرکت کنندگان به مقیاس شخصیت اسکیزوتایپی و مقیاس پنج بزرگ پاسخ دادند. داده ها با روش رگرسیون چندمتغیری گام به گام تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج نشان دادند که شخصیت اسکیزوتایپی با روان نژندی گرایی همبستگی مثبت و با برون گرایی همبستگی منفی دارد. تحلیل رگرسیونی بر اساس یافته های حاضر نشان داد با این که وظیفه شناسی و توافق جویی به تنهایی با اسکیزوتایپی رابطه ای ندارند، ولی برای تبیین شخصیت اسکیزوتایپی، اضافه شدن آنها به روان نژندی گرایی و برون گرایی ضروری است. برون گرایی در زنان و روان آزردگی در مردان، بیش از سایر صفات شخصیتی، قدرت تبیین شخصیت اسکیزوتایپی را دارد.
نتیجه گیری: این یافته ها در راستای تحقیقات قبلی، با نمونه های بالینی متشکل از اختلال شخصیت اسکیزوتایپی و اسکیزوفرنیا تفسیر شد. نقش جنسیت در کیفیت ارتباط صفات شخصیت اسکیزوتایپی، با الگوی پنج عاملی شخصیت مورد تاکید است.
رابطه مدل سه عاملی شخصیت اسکیزوتایپی با وسواس های فکری: مطالعه در سطح غیربالینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مباحث قابل توجهی در ارتباط با رابطه وسواس های فکری با پدیده های شبه-پسیکوزی مانند صفات اسکیزوتایپی انجام شده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی امکان رابطه فوق در نمونه های غیربالینی با در نظر گرفتن مدل سه عاملی شخصیت اسکیزوتایپی بود. این پژوهش در یک بررسی همبستگی انجام شد. بدین منظور نمونه ای به حجم 262 نفر (105 مرد و 157 زن) به روش نمونه-گیری تصادفی انتخاب و مورد آزمون قرار گرفتند. شرکت کننده ها به مقیاس های شخصیت اسکیزوتایپی (STA؛ کلاریج و بروکز، 1984) و وسواس فکری پادوا (PI؛ ساناویو، 1980) پاسخ دادند. بر اساس نتایج، وسواس های فکری و صفات اسکیزوتایپی در جمعیت غیربالینی همبستگی متقابلی با یکدیگر نشان دادند. نتایج تحلیل رگرسیونی چندمتغیره نشان داد از بین مؤلفه های سه گانه شخصیت اسکیزوتایپی، مؤلفه های سوءظن پارانویید/اضطراب اجتماعی و همچنین تجارب ادراکی غیرمعمول بیشترین رابطه را با وسواس فکری دارند و مؤلفه تفکر سحرآمیز با وسواس های فکری رابطه نشان نمی دهد. این نتایج همسو با تحقیقات قبلی در مورد نمونه های بالینی و بر اساس فرضیه طیف اضطراب- پسیکوز تفسیر می شوند.
رابطه مهارت های زندگی و عملکرد خانواده در زنان معتاد
حوزههای تخصصی:
هدف: از جمله عوامل موفقیت خانواده و کاهش آسیب های روانی و اجتماعی وجود برخی مهارت ها در خانواده است. این پژوهش با هدف بررسی رابطه مهارت های زندگی (خودآگاهی، روابط بین فردی، تصمیم گیری) و عملکرد خانواده در زنان معتاد شهر کرمانشاه انجام گرفت. روش ها: طرح پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش از تمامی معتادین زن مراجعه کننده به مراکز متادون درمانی شهر کرمانشاه تشکیل میشد. جهت انتخاب نمونه 15 مرکز به طور تصادفی انتخاب شد و از بین زنان مراجعهکننده که مجموعا 82 نفر بودند 22 نفر به دلیل بیسوادی، سن بسیار زیاد، و یا عدم همکاری خود آنها کنار گذاشته شدند و نهایتا 60 نفر در پژوهش شرکت داده شدند. پرسشنامه عملکرد خانواده بلوم و پرسشنامه مهارت های زندگی قیاسی بر روی نمونه انتخابی اجرا شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین عملکرد خانواده و مهارت تصمیم گیری در زنان معتاد رابطه وجود دارد اما بین عملکرد خانواده و خودآگاهی و روابط بین فردی رابطه ای وجود ندارد. نتیجه گیری: وجود برخی از مهارت های ویژه از جمله مهارت تصمیم گیری در خانواده میتواند بر سطح عملکرد خانواده و بروز آسیب های اجتماعی از جمله اعتیاد تاثیرگذار باشد.
اثربخشی آموزش خانواده با استفاده از «تئوری سیستمی بوئن» بر تمایزیافتگی و کارکرد خانواده های دارای فرزند معتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی خانواده درمانی سیستمی بوئن بر افزایش تمایزیافتگی و بهبود کارکرد خانواده های دارای فرزند معتاد انجام شده است. بر اساس مطالعات انجام شده افراد معتاد و خانواده های آن ها تمایزیافتگی پایینی دارند که این امر موجب بدکارکردی خانواده می شود. این مطالعه از نوع طرح های آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه کنترل است. گروه نمونه این پژوهش که به طور داوطلبانه از میان مراجعین مجرد معتاد و اعضای خانواده های آن ها از 4 مرکز درمانی اعتیاد انتخاب شدند، به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (5 خانواده 4 نفره) و کنترل (5 خانواده 4 نفره) جایگزین شدند.
گروه آزمایش 8 جلسه 2 ساعته تحت خانواده درمانی بر اساس تئوری سیستمی بوئن قرار گرفتند و در این مدت گروه کنترل فقط درمان متعارف بهزیستی/ وزارت بهداشت را دریافت می کردند. داده ها که بر اساس پرسشنامه تمایزیافتگی و ابزار سنجش خانواده بدست آمده بود، با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس مورد بررسی قرار گرفت و نشان داد که خانواده درمانی سیستمی بوئن موجب افزایش تمایزیافتگی و بهبود کارکرد افراد معتاد و اعضای خانواده های آن ها می شود.
بررسی تاثیر استفاده از تمرینات ادارکی - حرکتی بر اختلالات رفتاری کودکان پنج تا هشت ساله مبتلا به اختلال کمبود توجه - بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این مطالعه تاثیر استفاده از مهارت های ادراکی- حرکتی را بر کاهش اختلالات رفتاری کودکان پنج تا هشت ساله مبتلا به اختلال کمبود توجه- بیش فعالی بررسی کرده است.
روش: در این پژوهش که از نوع شبه تجربی است، 26کودک پنج تا هشت ساله مبتلا به اختلال کمبود توجه- بیش فعالی مراجعه کننده به چهار مرکز کاردرمانی، به صورت تصادفی، به دو گروه آزمایش و شاهد تقسیم شدند. ابزار این پژوهش، پرسشنامه کانرز والدین، سیاهه رفتاری کودکان، آزمون کفایت حرکتی بروینینکس- اوزرتسکی بود. پس از اجرای مداخله که شامل شش هفته تمرینات ادراکی- حرکتی بود، از مادران دو گروه آزمایش و شاهد خواسته شد مجدداً سیاهه رفتاری کودکان را تکمیل کنند. برای ارزیابی پس از مداخله، از آزمون مقیاس حرکتی کودکان بروینینکس اوزرتسکی برای کودکان استفاده شد.
یافته ها: پس از پایان دوره مداخله، تمام حیطه های مهارت های ادراکی- حرکتی (مجموع حرکات درشت، جمع حرکات ظریف، هماهنگی اندام فوقانی و نمره کلی آزمون) بهبود و در حیطه مشکلات رفتاری (اضطراب، مشکلات اجتماعی، مشکلات توجه، رفتارهای پرخاشگری، مشکلات دیگر) میانگین گروه آزمایش کاهش قابل ملاحظه ای نشان داد. در حیطه حرکات ظریف و نمره کلی آزمون کفایت حرکتی بروینینکس- اوزرتسکی در گروه شاهد نیز بین پیش آزمون و پس آزمون تفاوت معناداری دیده شد. در اختلالات رفتاری هم نتایج نشان دهنده کاهش رفتارهای پرخاشگرانه و اضطراب بود.
نتیجه گیری: به نظر می رسد که بهبود مهارت های حرکتی کودکان این مطالعه باعث شده است که این کودکان در موقعیت های بازی، تحصیلی و فعالیت های روزانه احساس کفایت و شایستگی بیشتری کنند. میزان کسب موفقیت های بیشتر، شکست های کمتر و در نتیجه ارزیابی های مثبت تر، به کاهش پرخاشگری، اضطراب، مشکلات دیگر و به طور کلی مشکلات رفتاری کودکان این مطالعه منجر شد
اثربخشی برنامه آموزش روان شناختی خانواده بر بهبود جو خانوادگی بیماران مبتلا به اختلالات شدید روان پزشکی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
" مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامه آموزش روانشناختی خانواده بر جو خانوادگی در خانوادههای بیماران مبتلا به اختلالات شدید روانپزشکی بود.روش: نمونه پژوهش شامل خانوادههای 30 نفر از بیماران مبتلا به اختلالات شدید روانپزشکی بود که در سال 1386 در بیمارستان طالقانی و امام حسین(ع) شهر تهران بستری بودند و از طریق نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. افرادی که مایل به شرکت در برنامه بودند در گروه آزمایش و افرادی که در برنامه شرکت نکردند در گروه کنترل قرار گرفتند. هر دو گروه به پرسشنامه جو خانواده پاسخ دادند (پیشآزمون) و سپس برنامه آموزشی 6 جلسه بهصورت جلسات هفتگی 2 ساعته برای گروه آزمایش به اجرا درآمد. دادهها با استفاده از آزمون T مستقل و کوواریانس تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: آموزش روانشناختی باعث افزایش انسجام و بیانگری ( 001/0>p) در گروه آزمایش شد، اما تغییری در مولفههای جو کلی خانواده و تعارض در دو گروه دیده نشدنتیجهگیری: آموزش روانشناختی خانواده افراد مبتلا به اختلالات شدید روانپزشکی تاثیر مثبتی بر جو خانوادگی آنها ندارد. آموزش روانشناختی خانواده باعث افزایش بیانگری و انسجام خانواده میشود، اما تغییری در مولفه تعارض ایجاد نمیکند."
اثر بخشی گروه درمانی شناختی رفتاری با تاکید بر نگرش های ناکارآمد ویژه صرع بر کیفیت زندگی بیماران مبتلا به صرع مقاوم به دارو(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
بیماری صرع، پیامدهای جسمانی و روانی- اجتماعی بسیاری برای بیماران دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی گروه درمانی شناختی رفتاری با تاکید بر نگرش های ناکارآمد ویژه صرع بر کیفیت زندگی بیماران مبتلا به صرع مقاوم به دارو صورت گرفت.
روش: بیست نفر بیمار مبتلا به تشنج مزمن و پاسخ ضعیف به دارو، به تصادف در دو گروه آزمایش (ده نفر) و گواه (ده نفر) قرار گرفتند. درمان شناختی- رفتاری طی هشت جلسه هفتگی با تاکید بر بازسازی شناختی، اصلاح تحریفات شناختی و آموزش تکنیکهای رفتاری برای گروه آزمایش به کار گرفته شد. مقیاس کیفیت زندگی در صرع به عنوانِ پیش آزمون، پس آزمون و در مرحله پیگیری برای هر دو گروه به کار برده شد. داده ها با روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: تحلیل ها نشان داد که میانگین نمرات کیفیت زندگی در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل در مرحله پس آزمون و پیگیری افزایش معناداری داشته است.
نتیجه گیری: گروه درمانی شناختی- رفتاری با تمرکز بر نگرش های ناکارآمد ویژه بیماری صرع، به عنوان یکدرمان مکمل در زمینه بهبود کیفیت زندگی این بیماران، دارای کارایی قابل ملاحظه ای می باشد.
بستر اجتماعی ـ فرهنگی مؤثر بر اعتیاد به مواد روان گردان در میان زنان
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل اجتماعی ـ فرهنگی مؤثر بر اعتیاد به مواد روان گردان در میان زنان معتاد بود. روش: روش تحقیق از نوع پیمایشی بوده و نمونه آن را 100 نفر از زنان معتاد کمپ چیتگر تشکیل می دادند. داده ها با استفاده از پرسشنامه و مصاحبه جمع آوری شدند. یافته ها: نتایج نشان داد میزان آگاهی زنان، از هم گسیختگی خانوادگی در خانواده اولیه و ثانویه (پدر و مادری و زن و شوهری)، در دسترس بودن مواد مخدر، اعتیاد اعضای خانواده، میزان تحصیلات زنان و سطح تحصیلات والدین از عوامل مؤثر بر اعتیاد زنان معتاد به مواد مخدر بوده است. نتیجه گیری: برای جلوگیری از بالا رفتن آمار اعتیاد در زنان باید از بستر خانواده شروع کرد و به خصوص توجه خاص به مادران داشت.
بروز نشانگان روان پزشکی در زنان دارای همسران معتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اعتیاد شوهران به مواد مخدر میتواند به مشکلات روان شناختی همسران آنان منتهی شود. در پژوهش حاضر نشانگان روان پزشکی همسران مردان معتاد بـا غیرمعتاد مقایسه شدند. صد و هشتاد و شش زن دارای همسر معتاد از یک مرکز دریافت کمکهای حرفه ای در تهران و 173 زن از اقوام گروه اول که همسرانشان معتاد نبودند، به پرسشنامه نشانگان مختصر روان پزشکی (دروگاتیس و کلیرلی، 1977) پاسخ دادند. نتایج تحلیل نیمرخ نشان دادند که نمره هـای زنان با همسران معتاد در همه نشانگان روان پزشکی به گونه معناداری بالاتر بودند. نتایج براساس مشکلات روابط زناشویی و سوء رفتارهای شوهران معتاد مورد بحث قرار گرفتند.