فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۶۱ تا ۱٬۹۸۰ مورد از کل ۴٬۴۲۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف :پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش طرحواره های ناسازگار اولیه، اختلالات شخصیت و سبک های مقابله در پیش بینی رفتار پرخوری انجام گرفت. مواد و روش ها:بدین منظور 150 نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم که دارای شاخص توده بدنی بالاتر از 25 بودند، به روش نمونه گیری در دسترس و بر اساس معیارهای ورود و خروج به عنوان نمونه انتخاب شدند. پس از توضیح و تبیین اهداف پژوهش از آن ها خواسته شد تا ابزارهای پژوهش شامل مقیاس Millon (MCMI-III یا Millon Clinical Multiaxial Inventory)، مقیاس پرخوری (BES یا Binge eating scale)، پرسش نامه اجتناب Young-Rygh (YRAI یا Young-Rygh Avoidance Inventory)، پرسش نامه جبران Young (YCI یا Young Compensation Inventory) و پرسش نامه طرحواره های ناسازگار اولیه Young (YSQ-S3 یا Young Schema Questionnaire) را تکمیل کنند. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و روش های آماری همبستگی Pearson و رگرسیون هم زمان مورد بررسی و آزمون قرار گرفت. یافته ها:طرحواره های رهاشدگی/ بی ثباتی، محرومیت هیجانی، وابستگی/ بی کفایتی، بازداری هیجانی، نقص/ شرم، خویشتن داری ناکافی در مجموع 2/37 درصد از واریانس پرخوری را پیش بینی کرد. همچنین، سبک های مقابله جبران افراطی و اجتنابی 3/12 درصد و اختلال های شخصیت مرزی، دوری گزین و شخصیت منفعل- پرخاشگر به طور ترکیبی قادر به پیش بینی 5/18 درصد از واریانس پرخوری بود. نتیجه گیری:طرحواره های ناسازگار اولیه در حوزه های خودگردانی، بازداری و محدودیت های مختل، به خصوص بریدگی و طرد و نیز سبک های مقابله، اختلالات شخصیت مرزی و منفعل- پرخاشگر می تواند در آسیب شناسی و درمان اختلال پرخوری دارای اهمیت باشد. به کارگیری مداخلات روان شناختی در جهت کاهش رفتارهای ناشی از طرحواره های فوق و نیز تغییر در سبک مقابله افراد مبتلا به چاقی می تواند کمکی در جهت تسریع در فرایند درمان باشد.
پر اشتهایی ( خوردن بیش از اندازه )
حوزههای تخصصی:
تاثیر برنامه ی آموزش بهداشت بر افسردگی بیماران بعد از جراحی بای پاس عروق کرونر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"
مقدمه: افسردگی به عنوان یکی از پیامدهای جراحی بایپاس عروق کرونر، طبق گزارشات میتواند با افزایش خطر مرگ و میر و ناتوانی همراه باشد؛ این مطالعه با هدف بررسی تاثیر پیشگیرانه ی آموزش بهداشت بر آن انجام شد. روش کار: این پژوهش نیمه تجربی در سال 1385 در مرکز تحقیقات قلب و عروق اصفهان بر روی 54 بیمار قلبی با عمل جراحی بای پاس که به طور تصادفی در دو گروه آزمون و شاهد قرار گرفتند، انجام شد. علاوه بر مقیاس افسردگی بیماران قلبی، جهت سنجش آگاهی، نگرش، مهارت و رفتارهای خودیاری از پرسش نامه ی خود ساخته قبل و بعد از آموزش استفاده گردید. برنامه ی آموزشی به صورت 9 جلسه ی هفتگی (مجموعا 2 ماه)90-60 دقیقه
ای برای گروه آزمون انجام شد و سپس بیماران به مدت دوماه پی گیری شدند. در تحلیل داده ها از نرمافزار SPSS و آزمون های تی زوج، تی مستقل و مان ویتنی استفاده گردید.یافته ها: بعد از آموزش، میانگین نمرات آگاهی، نگرش، مهارت ها و رفتارهای خودیاری افزایش معنیدار یافتند (001/0>P). میانگین نمره ی افسردگی قبل از آموزش در دو گروه اختلاف معنی داری نداشتند اما بعد از آموزش میانگین نمره ی افسردگی در گروه آزمون نسبت به گروه شاهد به میزان معنداری کاهش یافت (001/0P<) که خصوصا در چهار بعد قضاوت نسبت به بیماری، خلق، ناامیدی وخستگی بین دوگروه اختلاف معنی دار مشاهده گردید (001/0P<).نتیجه گیری: برنامه ی آموزش بهداشت در افزایش رفتارهای پیشگیری کننده و کاهش سطح افسردگی در بیماران پس از عمل جراحی بای پاس کرونر بسیار موثر می باشد.
"
شیوع علایم افسردگی در زنان مطلقه: نقش پیش بینی کننده ی گذشت، حمایت اجتماعی و تاب آوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: افسردگی یکی از مشکلات روانشناختی زنان مطلقه است و نقش گذشت، حمایت اجتماعی و تاب آوری در پیش بینی علایم آن از اهمیت خاصی برخوردار است. هدف پژوهش حاضر شیوع علایم افسردگی و رابطه گذشت، حمایت اجتماعی و تاب آوری با آن علایم در زنان مطلقه بود. روش: در این پژوهش همبستگی، 124 زن مطلقه در کرمانشاه به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و مقیاس های افسردگی، گذشت، حمایت اجتماعی چند بعدی و تاب آوری را تکمیل کردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و رگرسیون استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که 9/16 درصد زنان مطلقه دارای افسردگی خفیف، 0/50 درصد دارای افسردگی متوسط و 1/33 درصد دارای افسردگی شدید بودند. بین گذشت نسبت به خود و دیگران، حمایت اجتماعی و تاب آوری با علایم افسردگی رابطه منفی وجود داشت و متغیرهای پیش بین 15/0 واریانس علایم افسردگی زنان مطلقه را تبیین نموده است. نتیجه گیری: نتایج از شیوع بالای علایم افسردگی و رابطه معنی دار گذشت، حمایت اجتماعی و تاب آوری با علایم افسردگی حمایت می کند. نتایج تلویحات مهمی در توجه به رشد سیستم های حمایت اجتماعی و آموزش های مبتنی بر تاب آوری و گذشت برای کاهش علایم افسردگی در زنان مطلقه دارد#,
اثربخشی گروه درمانی شناختی مبتنی بر حضور ذهن بر وسواس فکری عملی، باورهای فراشناخت و نشخوار فکری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اختلال وسواس- اجبار، یکی از مشکلات جدی سلامت روان شناختی بوده و سالیانه هزینه های اقتصادی و اجتماعی هنگفتی را بر جامعه تحمیل می کند و علائم ناتوان کننده آن کارکرد میان فردی، شغل و زندگی فرد را مختل می کند. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی گروه درمانی شناختی مبتنی بر حضور ذهن بر وسواس فکری- عملی، باورهای فراشناخت و نشخوار فکری دانشجویان دختر با اختلال وسواس فکری - عملی انجام شده است. روش پژوهش حاضر از نوع آزمایشی (طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل) بود. با استفاده از نمونه گیری تصادفی ساده از بین 338 دانشجوی دختر در محدوده ی سنی 29-20 سال به کمک پرسشنامه های وسواس فکری – عملی (MOCI)، باورهای فراشناختی (MCQ-30) و مقیاس پاسخ های نشخواری (RRS) و مصاحبه تشخیصی افراد واجد شرایط (دارای نمره برش تشخیصی وسواس فکری- عملی) بر اساس DSM-IV-TR، 16 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (برای هر گروه 8 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش 8 جلسه گروه درمانی مبتنی بر حضور ذهن را دریافت کردند، اما گروه کنترل تحت درمان خاصی قرار نگرفتند؛ و دو ماه پس از پایان درمان، پیگیری اجرا گردید. آزمودنی های هردو گروه قبل و بعد از مداخله و دو ماه پیگیری، پرسشنامه های MOCI، MCQ-30، RRS را تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها، روش های آمار توصیفی و آزمون تحلیل کوواریانس به کاربرده شد. نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد که بین دو گروه (کنترل و آزمایش)، ازنظر نمرات وسواس فکری- عملی، باورهای فراشناخت و نشخوار فکری تفاوت معناداری وجود دارد (005/0 > p). با توجه به یافته های فوق می توان چنین نتیجه گرفت که گروه درمانی شناختی مبتنی بر حضور ذهن در کاهش وسواس فکری- عملی، باورهای فراشناخت و نشخوار فکری دانشجویان دختر با اختلال وسواس فکری – عملی مؤثر است و تغییرات درمانی ایجادشده در پیگیری دوماهه تقریباً پایدار باقی ماند.
بررسی اثربخشی گروه درمانی شناختی متمرکز بر طرحواره برتعدیل طرحواره های ناسازگار اولیه در دختران نوجوان بی سرپرست و بد سرپرست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی گروه درمانی شناختی متمرکز بر طرحواره برتعدیل طرحواره های ناسازگار اولیه در دختران نوجوان بی سرپرست و بد سرپرست انجام گرفت.پژوهش حاضر از نوع کاربردی و طرح پیش آزمون –پس آزمون با گروه کنترل است. روش کار: در این پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس از میان دختران نوجوان بی سرپرست و بد سرپرست ساکن در مرکز شبه خانواده حضرت علی اصغر(ع) ،20 نفر انتخاب شدند(20=n) و بطور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارش شدند .پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ(فرم کوتاه) در پیش آزمون برای هر دو گروه اجرا شد.سپس در گروه آزمایش مداخله گروه درمانی شناختی متمرکز بر طرحواره اجرا شد.پس از پایان دوره 11جلسه ای درمان بار دیگر پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ (فرم کوتاه)بعنوان پس آزمون در هر دو گروه اجرا گردید. نتایج: نتایج حاصل از تحلیل آماری با آزمون Tمستقل نشان می دهد که گروه درمانی شناختی متمرکز بر طرحواره در مقایسه با گروه کنترل ،بطور معنادار باعث کاهش نمره کلی در پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ شده است(باسطح معناداری 0.000P=).در مورد هر یک از طرحواره ها به طور جداگانه نیز در نتایج حاصل از آزمون Tجز در طرحواره شکست و رهاشدگی درمان برکاهش نمرات سایر طرحواره ها بطور معنادار موثر بود.
تأثیر تفریح درمانی بر وضعیت روانی بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیای مزمن(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
بررسی مورد–شاهدی افسردگی در بیماران مبتلا به آنژین ناپایدار قلبی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
"
مقدمه: افسردگی به عنوان یک عامل خطر جهت ایجاد و تشدید بیماری های عروقی قلب مطرح می باشد، هم چنین ممکن است پیامد آن ها بوده و در نهایت منجر به بدتر شدن پیش آگهی، طولانی شدن درمان و افزایش هزینهﻫﺎی درمانی گردد. این مطالعه میزان علایم افسردگی را در بیماران مبتلا به آنژین ناپایدار قلبی در مقایسه با سایر بیماران بستری ارزیابی نموده است.روش کار: در این مطالعه مقطعی و مورد- شاهدی 100 بیمار مبتلا به آنژین ناپایدار قلبی بستری در اورژانس قلب بیمارستان قائم(عج) در سال 1385 از نظر میزان علایم افسردگی در مقایسه با گروه شاهد بستری غیر مبتلا به آنژین قلبی بررسی شدند. روش جمع آوری دادهﻫﺎ با استفاده از پرسش نامه ی جمعیت شناختی و آزمون افسردگی بک بود. یافته ها به کمک روشﻫﺎی آمار توصیفی و شاخصﻫﺎی تمایل مرکزی و پراکندگی و روشﻫﺎی آماری استنباطی مانند آزمون کای اسکویر و آزمون تی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.یافتهها: میانگین سنی بیماران قلبی 7/11±4/59 سال بود، 64% مونث و36% مذکر بودند. میزان افسردگی در گروه بیمار (81%) به طور
معنی داری بالاتر از گروه شاهد بود (01/0=P). ارتباطی بین سن، جنس، تاهل، تحصیلات، شغل، سابقه ی فامیلی افسردگی، مصرف داروی قلبی و روان پزشکی و مدت ابتلا به بیماری قلبی و روان پزشکی، با افسردگی پیدا نشد. افرادی که رضایت از درآمد آن ها کم بود، به طور معنی داری میزان افسردگی بیشتری داشتند (006/0=P).نتیجه گیری: میزان علایم افسردگی به طور بارزی در افراد مبتلا به آنژین ناپایدار قلبی بستری در بیمارستان بالاتر از سایر بیماران بستری است.
"
تأثیر درمان تعدیل سوگیری شناختی بر نشانه های اختلال وسواس- بی اختیاری: مقایسه اثربخشی آن و درمان شناختی رفتاری گروهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اصطلاح تعدیل سوگیری شناختی اشاره دارد به تغییر سبک های پردازش شناختی خاصی که به نظر می رسد در ایجاد اختلال ها یا واکنش های هیجانی ناخوشایند نقش دارند. هدف عمده پژوهش حاضر بررسی تأثیر درمان تعدیل سوگیری شناختی بر کاهش شدت نشانه های اختلال وسواس- بی اختیاری بود. بدین منظور نمونه ای در دسترس از 60 دانشجوی دارای نشانه های این اختلال انتخاب شد. طرح پژوهش از نوع شبه آزمایشی و یک طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. شرکت کنندگان در پژوهش حاضر به سؤال های سه پرسشنامه وسواس- بی اختیاری مادزلی، مقیاس وسواس- بی اختیاری ییل براون و پرسشنامه باورهای وسواسی پاسخ دادند. نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیری نشان داد که 1- درمان تعدیل سوگیری شناختی شدت نشانه های اختلال وسواس بی اختیاری، باورهای وسواسی و رفتارهای وسواسی را کاهش می دهد. 2- درمان تعدیل سوگیری شناختی اثربخشی بیشتری نسبت به درمان شناختی رفتاری گروهی در کاهش شدت نشانه های اختلال وسواس- بی اختیاری، باورهای وسواسی و رفتارهای وسواسی دارد. با توجه به نتایج بدست آمده می توان استفاده از درمان تعدیل سوگیری شناختی تفسیر را که به لحاظ سود-هزینه و اثربخشی از نظر تجربی حمایت شده است به عنوان روشی نو و آسان در درمان نشانه های اختلال وسواس بی اختیاری به همه روان درمان گران توصیه کرد.
اثربخشی طرحواره درمانی گروهی بر تعدیل طرحواره های ناسازگار اولیه و کاهش علائم اختلال اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش تعیین اثربخشی طرحواره درمانی گروهی بر تعدیل طرحواره های ناسازگار اولیه و کاهش علائم اختلال اضطراب اجتماعی (SAD) در دانشجویان بود. روش پژوهش از نوع نیمه تجربی و همراه با گروه کنترل و ارزیابی به صورت پیش آزمون- پس آزمون بود. بدین منظور 20 نفراز دانشجویان پسر دارای علایم اختلال اضطراب اجتماعی از دانشگاه اصفهان به شیوه داوطلبانه انتخاب شده و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایشی و کنترل گمارده شدند (10= 2n = 1n). سپس طرحواره درمانی گروهی طی 8 جلسه 90 دقیقه ای به صورت جلسات هفتگی بر روی گروه آزمایش اجرا شد و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. ابزار پژوهش پرسش نامه اضطراب اجتماعی (SPIN) و مقیاس طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ YSQ_SF)) بود. نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیره نشان داد که بین میانگین نمرات طرحواره های ناسازگار اولیه در مرحله پس آزمون در دو گروه تفاوت معنی داری مشاهده می شود و طرحواره درمانی موجب کاهش معنادار نمرات تمامی طرحواره های ناسازگار اولیه به جز دو طرحواره رهاشدگی/ بی ثباتی و اطاعت در افراد گروه آزمایش شده است. یافته ها همچنین نشان داد طرحواره درمانی علایم اختلال اضطراب اجتماعی را نسبت به گروه کنترل در مرحله پس آزمون به میزان معناداری کاهش می دهد. نتایج بیانگر آن بود که این تغییر در نمرات کل و ابعاد علائم ترس و اجتناب معنادار و بر بعد ناراحتی فیزیولوژیک معنادار نبود (05/0>p). می توان گفت که طرحواره درمانی برای اصلاح طرحواره های ناسازگار اولیه و کاهش علائم اختلال اضطراب اجتماعی از اثربخشی لازم برخوردار است.
بررسی اثربخشی آموزش کفایت اجتماعی خانواده محور بر مهارت های اجتماعی کودکان با کم توانی ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش کفایت اجتماعی خانواده محور بر مهارت های اجتماعی دانش آموزان پسر کم توان ذهنی شهر شیراز بود.
روش: پژوهش حاضر از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش را همه دانش آموزان پسر کم توان ذهنی 7 تا 12ساله شهر شیراز به همراه والدین شان تشکیل دادند. برای انتخاب آزمودنی ها به روش نمونه گیری تصادفی از مدارس استثنایی شیراز، یک مدرسه انتخاب و از میان دانش آموزان آن 40نفر به همراه والدین شان (40مادر و 24پدر) به طور تصادفی انتخاب و به 2گروه آزمایش و گواه به طور مساوی تقسیم شدند. گروه آزمایش با حضور مادران و پدران دانش آموزان طی 12جلسه تحت آموزش کفایت اجتماعی خانواده محور قرار گرفت ولی به گروه گواه آموزشی ارایه نشد. ابزار جمع آوری اطلاعات، مقیاس ارزیابی مهارت های اجتماعی کودکان ماتسون و برنامه آموزشی کفایت اجتماعی خانواده محور بود. داده های به دست آمده با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد که گروه آزمایش و گواه دست کم در یکی از خرده مقیاس های مهارت های اجتماعی تفاوت معناداری داشتند (01/0 > P). نتایج نهایی تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که آموزش کفایت اجتماعی خانواده محور بر مهارت های اجتماعی کلی، رفتارهای اجتماعی مناسب، رابطه با همسالان، کاهش رفتارهای غیراجتماعی و پرخاشگری اثر مثبت داشته اما در مولفه برتری طلبی این تاثیر معنادار نبوده است.
نتیجه گیری: برنامه آموزشی کفایت اجتماعی خانواده محور باعث بهبود مهارت های اجتماعی کلی، رفتارهای اجتماعی مناسب، رابطه با همسالان،کاهش رفتارهای غیراجتماعی و پرخاشگری دانش آموزان کم توان ذهنی شد.
اثربخشی آموزش تن آرامی کاربردی مبتنی بر ذهن آگاهی و درمان شناختی-رفتاری بر حساسیت اضطرابی زنان دارای اختلال اضطراب فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف مطالعه حاضر بررسی اثر بخشی آموزش تن آرامی کاربردی مبتنی بر ذهن آگاهی و درمان شناختی-رفتاری بر ابعاد حساسیت اضطرابی زنان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر بود. روش: با استفاده از طرح شبه آزمایشی پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل همراه با پیگیری، 60 زن مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل جایگزین شدند. آزمودنیها به پرسشنامه های اختلال اضطراب فراگیر و حساسیت اضطرابی پاسخ دادند. آزمودنیهای گروههای آزمایش به مدت 16 جلسه تحت آموزش قرار گرفتند. در پایان آموزش و سه ماه بعد، آزمودنیها مجدداً به پرسشنامه ها پاسخ دادند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج پژوهش کاهش در زیر مقیاس های ترس از واکنش اضطرابی و ترس از عدم کنترل شناختی(در تن آرامی کاربردی و درمان شناختی رفتاری) و ترس از علائم قلبی-عروقی و تنفسی(فقط درتن آرامی کاربردی) بعد از روان درمانی ها در مرحله پس آزمون و پیگیری را نشان داد. همچنین یافته ها نشان داد که روان درمانی ها در زیر مقیاس ترس از واکنش اضطرابی، بالاترین ضریب تاثیر را داشتند. نتیجه گیری: به طور کلی نتایج تحقیق نشان داد که حساسیت اضطرابی عامل شخصیتی مهمی است که به واسطه آموزش تغییر می کند. همچنین نتایج پژوهش حاضر نشان داد که تغییر در حساسیت اضطرابی به دنبال آموزش تن آرامی کاربردی و درمان شناختی رفتاری در کاهش علائم اختلال اضطراب فراگیر تأثیر دارد.
آموزش توجه اشتراکی به کودکان با اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: توجه اشتراکی در سال های اخیر موردتوجه پژوهشگران و متخصصان اختلال طیف اتیسم قرارگرفته است و اشاره به مهارتی رشدی دارد که موجب اشتراک توجه یا پردازش پیام های دیگران می شود. نقص در رشد توجه اشتراکی، ویژه کودکان دارای اختلال طیف اتیسم است و یکی از نخستین نشانه های تشخیص اختلال طیف اتیسم در کودکان به شمار می رود. این آسیب پیش از یک سالگی یعنی حتی پیش از زمانی که بتوان تشخیص رسمی گذاشت، قابل مشاهده است. پژوهشگران همچنین معتقدند که 2نوع توجه اشتراکی وجود دارد؛ نوع نخست با عنوان پاسخ به توجه اشتراکی و نوع دوم با عنوان شروع توجه اشتراکی شناخته می شود.
سوءمصرف مواد و بیماری های روانی
حوزههای تخصصی:
سوءمصرف مواد در میان افراد دارای بیماری روانی یک مشکل شایع است. از طرف دیگر بسیاری از مصرف کنندگان مزمن مواد مخدر به طورهم زمان از یک بیماری روانی جدی رنج می برند. در مورد رابطه این دو اختلال، فرضیه های گوناگونی (از جمله تقدم، وقوع هم زمان، رابطه علی یا دوگانه) مطرح شده است. پژوهش های انجام شده بیشتر این نتیجه گیری را تأیید می کنند که این دو، اختلال های جداگانه ای هستند که هرکدام می تواند خطر ابتلا به دیگری را افزایش دهد و این، به این معنی نیست که یکی علت دیگری است.
نقص نظریه ی ذهن در پسیکوز: آیا برای اسکیزوفرنیا اختصاصی است؟
حوزههای تخصصی:
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در ترکیب با دارودرمانی در مقایسه با دارودرمانی بر افسردگی و خشم بیماران مبتلا به اختلال افسرده خویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر اثربخشی ترکیب درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی و دارودرمانی در مقایسه با دارودرمانی به تنهایی بر نشانگان افسردگی و خشم در بیماران مبتلا به اختلال افسرده خویی بررسی شد، پژوهش مقطعی از نوع کارآزمایی بالینی بود، جامعه آماری افراد مراجعه کننده به دو کلینیک روان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شیراز بودند.50 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. ابتلا به اختلال افسرده خویی یا افسردگی مضاعف، سن بالاتر از 18سال و تحصیلات حداقل دیپلم از ملاک های ورود و ابتلابه سایکوز، اعتیاد به مواد و اختلال شخصیت از ملاک های خروج از مطالعه بودند. شرکت کنندگان در گروه کنترل برای درمان افسرده خویی صرفاً دارو و در گروه آزمایش علاوه بر مصرف دارو درمان گروهی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی را به مدت 8 جلسه 2- 5/2 ساعته به مدت 8 هفته نیز دریافت می کردند. بیماران در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون پرسشنامه های افسردگی بک2 و پرسشنامه حالت- صفت خشم را تکمیل کردند. درنهایت اطلاعات به دست آمده با استفاده از روش تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد. یافته های این مطالعه حاکی از کاهش معنادار شدت افسردگی و میزان خشم در میان گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل است. از این رو می توان گفت افزودن روش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی به درمان دارویی در درمان افراد مبتلا به اختلال افسرده خویی سبب بهبود ملاحظه پذیر نشانه های افسردگی و خشم در این افراد در مقایسه با دارودرمانی به تنهایی می شود.