فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۴۱ تا ۱٬۶۶۰ مورد از کل ۴٬۴۲۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه: با توجه به محدویت های درمان های مواجهه ای در کاهش شدت علائم وسواس-اجبار، بررسی در مورد کاربندی روش های درمانی غیر مواجهه ای جدید ضروری به نظر می رسد. بر همین اساس هدف این پژوهش بررسی اثربخشی درمان دیدگاه زمان، بر شدت علائم وسواس و علائم اجبار بیماران مبتلا به اختلال وسواس-اجبار بود. روش: طرح پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری است. تعداد 30 بیمار که بر اساس ملاک های راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی تشخیص اختلال وسواس- اجبار دریافت می کردند، با استفاده از روش نمونه گیری سهل الوصول از بین سه مرکز خدمات روانشناختی و روانپزشکی شهر اصفهان در نیمه دوم سال 1392 انتخاب گردید. آزمودنی ها به صورت تصادفی در 2 گروه قرار گرفتند. این طرح شامل یک متغیر مستقل کاربندی درمان، در سطح 1-درمان دیدگاه زمان و 2-لیست انتظار بود. ابزار جمع آوری داده ها مقیاس وسواس-اجبار ییل براون(Y-BOCS)جهت اندازه گیری شدت علائم وسواس و اجبار بود. یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس نشان داد درمان دیدگاه زمان باعث کاهش شدت علائم وسواس در مرحله پس آزمون می شود(05/0>P) ولی این اثر پایدار نیست. همچنین، درمان دیدگاه زمان بر شدت علائم اجبار اثربخش نبود (05/0P>). نتیجه گیری: بر اساس یافته ها درمان دیدگاه زمان می تواند برای درمان علائم وسواس بکار برده شود. ولی با توجه به عدم تأثیر این شیوه بر کاهش علائم اجبار می توان اینگونه بیان کرد که با رفع محدودیت های پژوهش حاضر و انجام تغییرات لازم، از درمان دیدگاه زمان می توان به عنوان یک روش درمانی جدید و غیر مواجهه ای در زمینه کاهش شدت علائم وسواس و اجبار استفاده کرد.
نقش پیش بینی متغیرهای مرتبط با ویژگی های شخصیتی مادر در میزان احساس تنهایی و اضطراب پنهان دختران نوجوان دبیرستانی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت بررسی جایگاه خانواده و نقش ویژگی های شخصیتی والدین (مادر) در رابطه با پیش بینی میزان احساس تنهایی و اضطراب پنهان دختران سال سوم دبیرستان مناطق 1 و 7 است. جامعه آماری کلیه دانش آموزان دختر سال سوم دبیرستان (و مادرانشان) که در سال تحصیلی 93-1392 در شهر تهران در مناطق 1 و 7 مشغول به تحصیل بوده اند، شامل می شود.
تعداد 200 دانش آموز دختر دبیرستانی و 200 مادر با میانگین سنی 2±35، پرسشنامه 40 سؤالی اضطراب کتل (روایی 72/0%) و پرسشنامه استاندارد UCLA احساس تنهایی (روایی 87%) و پرسشنامه 60 سؤالی نئو (روایی 62/0%) را برای ابزار اندازه گیری و جمعآوری داده ها تکمیل کردند. جهت تجزیه و تحلیل یافته های تحقیق از روش های آمار توصیفی در دسته بندی و خلاصه کردن داده ها و آزمون ضریب همبستگی پیرسن و رگرسیون چند متغیره برای تفسیر نتایج استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد، هرچه شخصیت مادران به سمت برون گرایی، موافق بودن و با وجدان بودن پیش رود میزان اضطراب در دختران سال سوم کاهش می یابد. همچنین نتایج در مورد اضطراب پنهان نیز مشابه با اضطراب کل در میان دختران نوجوان بود که نشان دهنده ارتباط قوی بین ویژگی های شخصیتی مادر به عنوان یک والد تأثیرگذار بر رفتارهای اضطرابی دختران نوجوان است. این مسئله نشان دهنده نقش بسیار مهم صفات شخصیتی والدین (مادر) است که یکی از پیش بینی کننده های مهم در رابطه با مسائل دوران نوجوانی است؛ و هرچه شخصیت مادران به سمت روان آزردگی پیش رود احساس تنهایی در دختران سال سوم افزایش می یابد و رابطه بین دو متغیر برون گرایی و احساس تنهایی، موافق بودن و احساس تنهایی و باوجدان بودن و احساس تنهایی نشان می دهد ، بین این متغیرها بااحساس تنهایی رابطه منفی و معکوسی برقرار است؛ بنابراین، هرچه شخصیت مادران به سمت برون گرایی، موافق بودن و باوجدان بودن پیش رود احساس تنهایی در دختران سال سوم کاهش می یابد.
اثربخشی گروه درمانی رفتاری شناختی برافسردگی و امید به زندگی زنان مبتلا به سرطان سینه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی رویکرد گروه درمانی شناختی بر کاهش میزان افسردگی، وافزایش امید به زندگی در زنان مبتلا به سرطان سینه ی مراجعه کننده به مراکز بیمارستانی شهر کرمانشاه صورت گرفت. به همین منظور، تعداد 24 نفراز زنان مبتلا به سرطان سینه مراجعه کننده به بیمارستان امام رضا (ع) شهر کرمانشاه که مدت4ماه از شیمی درمانی انها گذشته است.
روش: روش نمونه گیری دردسترس، پس از مصاحبه بالینی انتخاب گردیدند و در دو گروه 12 نفری کنترل و آزمایش به صورت تصادفی جایگزین شدند سپش همه 24 نفر به وسیله ابزارهای پژوهش ازجمله مقیاس افسردگی بک امید به زندگی میلرمورد آزمایش قرار گرفتند.
افراد گروه آزمایش، 12 جلسه در مداخلات گروه درمانی رفتاری- شناختی شرکت کردند و این درحالی بود که گروه کنترل هیچ درمانی دریافت نکردند. در پایان دوباره آزمون ها برای همه افراد نمونه 24 نفراجرا گردید . پس ازگردآوری پرسشنامه ها، داده های بدست آمده با استفاده از روش آماری تحلیل کواریانس و به وسیله نرم افزار SPSS مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت .
یافته ها: یافته ها نشان دادند که درمان رفتاری- شناختی به شیوه گروهی در سطح معناداری (01/ 0 p≤ ) در کاهش افسردگی زنان مبتلا به سرطان سینه مؤثر بوده است 90/69f= همچنین، در (01/ 0 p≤ ) باعث افزایش امید به زندگی در این بیماران گردیده است 32/71 f=.
اثربخشی درمان های شناختی رفتاری خانواده- محور و راه حل- محور بر افکار خودکشی گرایانه، علائم افسردگی، پیوستگی و انطباق پذیری خانوادگی اقدام کنندگان به خودکشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان شناختی رفتاری خانواده- محور و درمان راه حل-محور بر کاهش افکار خودکشی گرایانه و علائم افسردگی و افزایش پیوستگی و انطباق پذیری خانوادگی افراد اقدام کننده به خودکشی در بیمارستان رازی شهرستان اهواز بود. بر این اساس، شش مرد اقدام کننده به خودکشی با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. روش: دراین پژوهش ازطرح تجربی تک موردی ازنوع خط پایه چندگانه استفاده شد. درمان شناختی رفتاری خانواده- محور و درمان راه حل- محور در سه مرحله خط پایه، مداخله و پیگیری انجام شد و آزمودنی ها به پرسشنامه افسردگی بک (BDI-13)، مقیاس افکار خودکشی گرایانه (SIS) و مقیاس ارزیابی انطباق پذیری و پیوستگی خانواده FACES-2)) پاسخ دادند. داده ها به روش ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایا (RCI) و فرمول درصد بهبودی تحلیل شدند. یافته ها: درمان شناختی رفتاری خانواده- محور در کاهش افکار خودکشی گرایانه و علائم افسردگی و افزایش پیوستگی اثر معناداری داشت و درمان راه حل محور فقط در کاهش افکار خودکشی گرایی معنادار بود. نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت که هر دو درمان بر هدف های درمان تاثیر داشته اند، اما درمان شناختی رفتاری خانواده- محور موفق تر بوده است.
تأثیر مداخلات هیجان محور و شناختی بر کاهش استرس بیماران CABG از طریق افزایش فرکانس رزونانسHRV(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این مطالعه بررسی تأثیر مداخلات هیجان محور و شناختی برافزایش فرکانس رزونانس تغییرپذیری ضربان قلب (HRV) و کاهش استرس بیماران به دنبال جراحی عروق کرونر قلب بود.
روش:مطالعه حاضر از نوع کوشش های بالینی تصادفی (RCT) بود. تعداد 75 بیمار جراحی شده عروق کرونر قلب(CABG)از بین بیماران شرکت کننده در برنامه بازتوانی مرکز قلب تهران انتخاب شدند. این بیماران به صورت تصادفی در سه گروه 25 نفری مداخله ای 1) مداخلات هیجان محور، 2) مداخلات مختلط (هیجان محور و شناختی)، 3) گروه کنترل (مداخلات متعارف بیمارستانی) قرار گرفتند. هر سه گروه پیش از مداخلات از نظر استرس و فرکانس رزونانس با استفاده از خرده مقیاس استرس آزمون DASS-21 و دستگاه پایشHRV مورد ارزیابی قرار گرفتند.هر سه گروه به مدت 5 هفته تحت مداخلات روان شناختی متناسب با گروه بودند و پس از مداخلات دوباره به وسیله همان ابزار و مقیاس ها مورد ارزیابی مجدد قرار گرفتند.
یافته ها: تحلیل کوواریانس نشان داد دو گروه مداخله ای اصلی در مقایسه با گروه کنترل کاهش معناداری را در استرس نشان داده اند. این کاهش هم از نظر آماری (05/0>P) و هم از نظر بالینی معنادار بود. گروه مداخله ای مختلط در مقایسه با گروه مداخله ای هیجان محور کاهش معنادار بیشتری را نشان داد.نتایج حاصل از HRV بیماران نیز حاکی از این بود که گروه های مداخله ای اصلی افزایش معناداری (01/0>P) در فرکانس رزونانس نشان داده اند.
نتیجه گیری:مداخلات روان شناختی می توانند موجب کاهش هیجان های منفی و استرس و افزایش فرکانس رزونانس HRV حول و حوش 1/0 هرتز و متعاقباً افزایش تغییرپذیری ضربان قلب(شاخص سلامتی و بهبود)در بیماران کرونری شوند.
عملکرد شناختی، سیستم عصبی و هورمون ها در زنان مبتلا به سندرم قاعدگی
حوزههای تخصصی:
سندرم پیش از قاعدگی اشاره به مجموعه ای از نشانه های جسمانی، روان شناختی، عاطفی ورفتاری دارد که به طور ادواری در مرحله لوتئال قاعدگی اتفاق می افتد و اکثر زنان در همه فرهنگها و سطوح مختلف اقتصادی، اجتماعی این علائم را تجربه می کنند. نوع شدیدتر این اختلال، ملال قاعدگی نامیده می شود. مطالعاتی در خصوص نقش هورمونها، سیستم ایمنی، سیستم تناسلی، وضعیت سیستم عصبی مرکزی، سیستم عصبی خودکار در ارتباط با این سندرم صورت گرفته که در برخی پژوهشها نتایج ناهمسانی به دست آمده است. مطالعه حاضر در صدد است علاوه بر ارائه تعریف سندرم پیش از قاعدگی، ملال قاعدگی واپیدمولوژی آن بر مطالعات پژوهشی صورت گرفته در باره ارتباط این سندرم با استروییدهای جنسی، هورمونها، سیستم عصبی مرکزی و عملکرد شناختی مروری داشته باشد.
اثربخشی الگودهی ویدئویی بر ارتباط چشمی و تعاملات اجتماعی کودکان با اختلال های طیف اتیستیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی الگودهی ویدئویی بر ارتباط چشمی و تعاملات اجتماعی کودکان با اختلال های طیف اتیستیک بود. روش پژوهش آزمایشی تک آزمودنی بود. جامعه آماری شامل همه کودکان با اختلال های طیف اتیستیک شهر تبریز بود. نمونه شامل چهار کودک (2 پسر و 2 دختر) 6 تا 10 سال با اختلال های طیف اتیستیک بودند که به شیوه در دسترس از مرکز ویژه کودکان اتیستیک انتخاب شدند. از طرح خطوط پایه چندگانه برای هر آزمودنی استفاده شد و برای تجزیه وتحلیل داده ها، از تحلیل نموداری استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد که روش الگودهی ویدئویی بر ارتباط چشمی و تعاملات اجتماعی آزمودنی ها تأثیر دارد.
مقایسه ابعاد مشکلات بین شخصی در افراد مبتلا به اختلال هویت جنسی تغییر جنسیت داده، تغییر جنسیت نداده و افراد عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش مقایسه ابعاد مشکلات بین شخصی در افراد مبتلا به اختلال هویت جنسی تغییر جنسیت داده، تغییر جنسیت نداده و افراد عادی بود.
روش: سی و پنج فرد مبتلا به اختلال هویت جنسی مذکر به مؤنث (بیست فرد تغییر جنسیت نداده و پانزده فرد تغییر جنسیت داده) و بیست فرد مؤنث عادی در این پژوهش شرکت کردند. شرکت کنندگان مقیاس مشکلات بین شخصی (IIP-60) را تکمیل کردند.
یافته ها: نتایج نشان داد که بالاترین نمرات به دست آمده در ابعاد مشکلات بین شخصی به ترتیب مربوط به افراد مبتلا به اختلال هویت جنسی تغییر جنسیت نداده، افراد مبتلا به اختلال هویت جنسی تغییر جنسیت داده و افراد عادی بود. تفاوت بین تغییر جنسیتی ها و افراد عادی در مشکلات بین شخصی معنادار نبود (05/0≥ p).
نتیجه گیری: تغییر جنسیت افراد مبتلا به اختلال هویت جنسی می تواند مشکلات بین شخصی آنها را تا حدی کاهش دهد.
تأثیر برنامه جدید لرن (LEARN) در کاهش استرس ادراک شده و نگرانی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش بررسی تأثیر برنامه مدیریت استرس لرن (LEARN) در کاهش استرس ادراک شده و نگرانی دانشجویان دختر دانشگاه پیام نور تهران انجام شد.
روش : بدین منظور از میان افراد داوطلبی که نمره آنها در مقیاس استرس اداراک شده یک انحراف استاندارد بیشتر از میانگین (32/8,SD=26/27M=) بود و بر این اساس پراسترس تشخیص داده شدند، 26 نفر بر اساس معیارهای ورود و خروج انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. کلیه آزمودنی ها قبل و بعد از ارائه برنامه لرن به آزمودنی های گروه آزمایش به کلیه گویه های مقیاس استرس ادراک شده و پرسشنامه نگرانی پنسیلوانیا پاسخ دادند.
یافته ها: تحلیل داده ها با به کارگیری آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که نمرات آزمودنی های گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل در هر یک از متغیر های استرس ادراک شده و نگرانی به طور معنادار بهبود یافته است (05/0>P).
نتیجه گیری: بنابراین برنامه LEARN می تواند به واسطه مؤلفه هایش با تحت تأثیر قرار دادن چرخه استرس از جهات مختلف، به کاهش استرس و نگرانی منتهی شود.
رویکردهای نظری و کاربردی در اختلال های اضطرابی در کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش مروری با مراجعه به مقالات و منابع روانشناختی مرتبط با موضوع و مطالعه و کنکاش آنها به جمع بندی و نتیجه گیری در مورد اختلال های اضطرابی در کودکان، علل به وجود آمدن این اختلال ها و روش های مداخله اقدام شده است. اختلال های اضطرابی از شایع ترین اختلالات دوران کودکی هستند که بسیاری از درمان گران به آن توجه ویژه داشته اند. برای مداخله در این اختلال ها دو نظریه شناختی- رفتاری و نظریه آدلری دو شیوه مطرح در این ارتباط هستند. شیوه ی شناختی- رفتاری که راهبردهایی را برای مقابله با اختلال های اضطرابی ارایه می دهد بیشتر جنبه ی درمانی و نظریه آدلری از این نظر که به شیوه های فرزند پروری و نوع الگو سازی والدین می پردازد بیشتر جنبه ی پیشگیرانه دارد.
اثربخشی افشای هیجانی نوشتاری برکاهش علائم افسردگی و افزایش امید در بین نوجوانان مواجه شده با آسیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر افشاسازی هیجانی نوشتاری روی علائم افسردگی، سطح امید در نوجوانان مواجه شده با آسیب بود. بدین منظور نمونه ای 30 نفری از نوجوانان مواجه شده با آسیب تحت پوشش سازمان بهزیستی ارومیه انتخاب شده و در دو گروه 15 نفری آزمایشی و کنترل قرار گرفتند. تمامی شرکت کنندگان در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون، آزمون های افسردگی بک و مقیاس امید اسنایدر را تکمیل نمودند. روش افشای نوشتاری از نوع نوشتن باز به اعضای گروه آزمایشی آموزش داده شد اما گروه گواه تحت چنین آموزشی قرار نگرفت. تجزیه و تحلیل داده ها با روش تحلیل کواریانس نشان داد که افشای نوشتاری در کاهش شدت علائم افسردگی و افزایش سطح امید نوجوانان مواجه شده با آسیب تأثیر مثبت دارد. با توجه به نتایج پژوهش حاضر می توان روش افشای هیجانی نوشتاری را به عنوان شیوه ای آسان، کم هزینه، موثر و کار آمد با قابلیت کاربرد وسیع در بهبود علائم افسردگی و افزایش سطح امید دانست. این روش می تواند در رویارویی و مقابله با وقایع منفی زندگی مورد توجه روان درمانگران قرار گیرد.
اثربخشی روان درمانی گروهی مبتنی بر رفتاردرمانی دیالکتیکی بر میزان ولع مصرف و دشواری در خود نظم بخشی هیجانی مصرف کنندگان شیشه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در فرآیند درمان و پیشگیری از بازگشت اعتیاد، حالت های هیجانی منفی و مثبت، و وسوسه از مهم ترین عوامل خطر بازگشت می باشد. پژوهش حاضر با هدف اثربخشی روان درمانی گروهی مبتنی بر رفتار درمانی دیالکتیکی بر میزان ولع مصرف و دشواری در خودنظم بخشی هیجانی مصرف کنندگان شیشه اجرا شد. روش: این پژوهش از نوع شبه آزمایشی بوده و از طرح پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه ی سوء مصرف کنندگان ماده محرک شیشه مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد تحت پوشش بهزیستی شهرستان نورآباد در زمستان و بهار 93-1392 تشکیل می دهند. نمونه پژوهش شامل 30 نفر از مصرف کنندگان شیشه مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. براساس میزان تمایل به شرکت در مطالعه، مصاحبه ی تشخیصی ساختار یافته و ملاک های ورود، از میان مصرف کنندگان شیشه، 30 آزمودنی انتخاب شده و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه گواه (15 نفر) قرار گرفتند. آموزش روان درمانی گروهی مبتنی بر رفتاردرمانی دیالکتیکی، طی 12 جلسه بر گروه آزمایش انجام شد. مقیاس های ولع مصرف اختیاری و دشواری در خود نظم بخشی هیجانی گراتز در سه مرحله پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری دوماهه توسط کلیه شرکت کنندگان تکمیل شد. برای تجزیه و تحلیل آماری داده ها نیز از روش تحلیل واریانس با اندازه های تکراری استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل واریانس با اندازه های تکراری نشان داد که میزان ولع مصرف و مشکلات در نظم جویی هیجانی گروه آزمایش کاهش یافته است. بازبینی دیداری نمودارهای اثربخشی و اندازه ی ضریب تأثیر نیز بیانگر کاهش معنادار و قابل توجه نمرات میزان ولع مصرف و نظم جویی هیجانی در پس آزمون آزمودنی ها گروه آزمایش بود و نتایج در مرحله پیگیری حفظ شدند. نتیجه گیری: آموزش راهبردهای گروهی رفتار درمانی دیالکتیکی (DBT) از طریق کاهش راهبردهای سازش نیافته و افزایش راهبردهای سازش یافته نظم جویی شناختی هیجانی می تواند زمینه را برای بهبود و عدم بازگشت مصرف شیشه فراهم نماید.
اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی با شیوه شناختی رفتاری بر کاهش نشانه های اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: با توجه به این که یکی از مشکلات جدی دانش آموزان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/فزون کنشی، نارسائی در زمینه مهارت های اجتماعی است؛ پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی با شیوه شناختی رفتاری بر کاهش نشانه های اختلال نارسایی توجه/فزون کنشی در دانش آموزان انجام شده است. روش: روش پژوهش حاضر آزمایشی و طرح به کار رفته در این پژوهش، طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل و همچنین مرحله پیگیری دوماهه است. جامعه آماری پژوهش را تمامی دانش آموزان دختر پایه پنجم و ششم ابتدایی مظنون به اختلال نارسایی توجه/فزون کنشی شهر لنگرود درسال تحصیلی 92 1391 تشکیل می دادند که تعداد 30 نفر از آن ها با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و سپس به شیوه تصادفی ساده در دو گروه کنترل و آزمایش جای دهی شدند. برنامه آموزش مهارت های اجتماعی والکر در طی 17 جلسه به مدت دو ماه برای افراد گروه آزمایش ارائه گردید. یافته ها: نتایج آزمون تحلیل کوواریانس اندازه گیری مکرر نشان داد که در مرحله پس آزمون و پیگیری، بین دو گروه آزمایش و کنترل، در میزان نشانه های اختلال نارسایی توجه/فزون کنشی تفاوت معنادار وجود دارد. نتیجه گیری: انتظار می رود براساس نتایج این پژوهش و سایر پژوهش های مشابه، آموزش مهارت های اجتماعی به عنوان یک جنبه مکمل برنامه های آموزشی مدارس در نظر گرفته شود.
پیش بینی گرایش به مصرف مواد بر اساس عزت نفس و مؤلفه های هوش هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر پیش بینی گرایش به مصرف مواد بر اساس عزت نفس و مؤلفه های هوش هیجانی بود. روش: پژوهش حاضر از نوع طرح های توصیفی-همبستگی می باشد. نمونه ی مورد مطالعه شامل 153 نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد قروه بود که بر اساس نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامه ی استعداد اعتیاد، پرسشنامه ی هوش هیجانی برادبری و پرسشنامه ی عزت نفس روزنبرگ بود. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد بین گرایش به اعتیاد و عزت نفس رابطه معنی دار منفی وجود دارد، همچنین بین گرایش به اعتیاد و خرده مقیاس های خودمدیریتی و مدیریت رابطه همبستگی معنی دار منفی دارند. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان دهنده ی نقش پیش بینی کننده ی عزت نفس و خرده مقیاس های خود مدیریتی و مدیریت روابط در گرایش به اعتیاد است.
اثر بخشی گروه درمانی مبتنی بر رویکرد یکپارچه گرا (IT) بر کاهش علایم روان شناختی معتادین بزهکار(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اعتیاد یک معضل مهم در حوزه های گوناگون به ویژه سلامت و جامعه به شمار آمده؛ و دارای عوارض متعدد و گوناگون اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، روانی، اخلاقی و حقوقی است. از این رو، آگاهی افراد از روش های درمانی مؤثر، می تواند در بهبود و مهار آن، سودمند و تأثیرگذار باشد. هدف از اجرای این پژوهش بررسی تأثیر گروه درمانی مبتنی بر رویکرد یکپارچه گرا بر کاهش علایم روان شناختی در معتادین بزهکار بوده است.
مواد و روشها: در یک کارآزمایی بالینی 30 مددجو به صورت دردسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی (15 نفر) و کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. پیش از مداخله درمانی هر دو گروه با فهرست تجدید نظر شده علائم روانی (SCL-90-R) مورد ارزیابی قرار گرفتند. گروه آزمایشی در دوازده جلسه ی گروه درمانی IT شرکت نمودند، سپس هر دو گروه مورد پیش آزمون و پس آزمون قرار گرفتند. داده های به دست آمده با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که گروه درمانی به طور معنی داری )05/0(p< در کاهش حساسیت بین فردی، افسردگی، اضطراب، خشونت و ترس مرضی، مؤثر بوده؛ ولی گروه درمانی بر کاهش پارانوئیا، روان پریشی و وسواس فکری- عملی تأثیر معنی داری نگذاشته است.
نتیجه گیری: گروه درمانی مبتنی بر رویکرد یکپارچه گرا می تواند در بهبود برخی از شاخص های مربوط به سلامت روانی معتادین مفید باشد و به عنوان یک روش درمانی مقرون به صرفه و مؤثر در درمان اعتیاد مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی آموزش تن آرامی کاربردی مبتنی بر ذهن آگاهی و درمان شناختی-رفتاری بر حساسیت اضطرابی زنان دارای اختلال اضطراب فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف مطالعه حاضر بررسی اثر بخشی آموزش تن آرامی کاربردی مبتنی بر ذهن آگاهی و درمان شناختی-رفتاری بر ابعاد حساسیت اضطرابی زنان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر بود. روش: با استفاده از طرح شبه آزمایشی پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل همراه با پیگیری، 60 زن مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل جایگزین شدند. آزمودنیها به پرسشنامه های اختلال اضطراب فراگیر و حساسیت اضطرابی پاسخ دادند. آزمودنیهای گروههای آزمایش به مدت 16 جلسه تحت آموزش قرار گرفتند. در پایان آموزش و سه ماه بعد، آزمودنیها مجدداً به پرسشنامه ها پاسخ دادند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج پژوهش کاهش در زیر مقیاس های ترس از واکنش اضطرابی و ترس از عدم کنترل شناختی(در تن آرامی کاربردی و درمان شناختی رفتاری) و ترس از علائم قلبی-عروقی و تنفسی(فقط درتن آرامی کاربردی) بعد از روان درمانی ها در مرحله پس آزمون و پیگیری را نشان داد. همچنین یافته ها نشان داد که روان درمانی ها در زیر مقیاس ترس از واکنش اضطرابی، بالاترین ضریب تاثیر را داشتند. نتیجه گیری: به طور کلی نتایج تحقیق نشان داد که حساسیت اضطرابی عامل شخصیتی مهمی است که به واسطه آموزش تغییر می کند. همچنین نتایج پژوهش حاضر نشان داد که تغییر در حساسیت اضطرابی به دنبال آموزش تن آرامی کاربردی و درمان شناختی رفتاری در کاهش علائم اختلال اضطراب فراگیر تأثیر دارد.
مقایسه پردازش فراشناختی دانشجویان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی و عادی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: تحقیقات سال های اخیر نشان داده است که سوگیری توجه، نقش مهمی در سبب شناسی و تداوم اختلالات اضطرابی ایفا می کند. هدف از پژوهش حاضر، بررسی چگونگی پردازش فراشناختی (وجود یا عدم سوگیری توجه) نسبت به محرک های مرتبط با خشم و شادی در افراد عادی و افراد دچار اضطراب اجتماعی، با استفاده از روشی جدید تحت عنوان آزمون دات پروب بود.
روش ها: این پژوهش علّی- مقایسه ای در سال 1393 انجام شد. جامعه پژوهش، دانشجویان عادی دانشگاه فردوسی مشهد و افراد مراجعه کننده به کلینیک های روان درمانی دانشگاه بودند که نهایتاً از بین آنان ۳۶ نفر (۱۸ نفر دچار اضطراب اجتماعی و ۱۸ نفر عادی) به صورت دردسترس انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها از پرسش نامه هراس اجتماعی (SPIN) و آزمون دات پروب استفاده شد. تحلیل داده ها با کمک نرم افزار SPSS 19 و با استفاده از آزمون آماری T مستقل انجام شد.
یافته ها: میانگین زمان واکنش به واژگان محرک خشم در افراد دارای اضطراب اجتماعی به طور معنی داری از افراد عادی کمتر بود (01/0>p). اما بین زمان واکنش به واژگان محرک شادی در افراد دارای اضطراب اجتماعی و افراد عادی تفاوت معنی داری وجود نداشت (0/05<p).
نتیجه گیری: با استفاده از درمان های فراشناختی برای اصلاح ساختار پردازش فراشناختی می توان افراد دچار اضطراب اجتماعی را درمان نمود.