فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۸۱ تا ۱٬۰۰۰ مورد از کل ۴٬۵۴۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به بررسی نظام مند شواهد مربوط به اثربخشی مداخلات پیشگیرانه، مداخلات اولیه، مداخلات کاهش آسیب و همچنین درمان مصرف تنباکو و مواد غیر قانونی( مثل حشیش، اپیوئیدها، آمفتامین و کوکائین) در افراد جوان پرداخته می شود. مالیات، منع مصرف عمومی، محدودیت های تبلیغ ابزار مفیدی برای کاهش مصرف تنباکو هستند، اما برای مواد غیر قانونی کاربرد ندارند. شواهد موجود در مورد پیشگیری مبتنی بر مدرسه تحت تأثیر مشکلات روش شناختی است. مداخلاتی که از آموزش مهارت ها استفاده می نمایند نسبت به آگاهی بخشی اثر گذاری بیشتری دارند. شواهد مربوط به اثربخشی مداخلات هنجارهای اجتماعی و مداخلات فشرده برای کاهش مصرف مواد در افراد جوان قوی نیست. مداخلاتی که برای کاهش آسیب های مرتبط با تزریق به کار گرفته می شوند دارای اثربخشی متوسط تا زیاد هستند. با این حال بررسی های بیشتری بر روی افراد جوان باید صورت پذیرد. دسترسی کم به اطلاعات مرتبط با مصرف مواد آسیب زا در افراد جوان بیانگر نیاز به مداخلات آزمایشی است که در افراد بزرگسال اثر بخش بوده اند. شواهد موجود مربوط به کشورهایی است که میزان درآمد بالا دارند، که کاربرد آن در دیگر کشورها و فرهنگ ها و همچنین جوامعی که به لحاظ سن، جنسیت و وضعیت خطر متفاوت هستند، نامشخص است. برای افزایش شواهد مربوط به مداخلاتی که با هدف کاهش بار سنگین مصرف مواد در افراد جوان انجام می شود، تلاش های بیشتری مورد نیاز است.
رابطه مهارت های حرکتی در پیش بینی مهارت اجتماعی و رفتار چالشی (تکراری) کودکان با اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه مهارت های حرکتی با مهارت های اجتماعی و رفتارهای چالشی کودکان با اختلال طیف اتیسم انجام شده است. روش پژوهش از نوع تحقیقات توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری، شامل کلیه کودکان پسر با اختلال مراکز ویژه اتیسم شهر تهران در سال 1396- 1395 است. از کل جامعه هدف، تعداد 50 پسر با اختلال طیف اتیسم در دامنه سنی 5 تا 14 سال به عنوان نمونه آماری به روش نمونه گیری خوشه تصادفی شدند. از فرم معلم مقیاس مهارت اجتماعی الیوت و گرشام (1999)، مقیاس تجدید نظر شده رفتارهای تکراری (2000) و مقیاس رشد حرکتی درشت اولریخ2 (2000) برای گردآوری اطلاعات استفاده شد. داده های گردآوری شده با استفاده از آزمون های آماری همبستگی پیرسون، رگرسیون، آزمون t تحلیل شدند. نتایج نشان داد مهارت های حرکتی با مهارت های اجتماعی همبستگی مثبت و معنادار (05/0 (p<و مهارت های حرکتی با رفتارهای چالشی رابطه منفی و معنادار (05/0 (p<دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان می دهد که زیرمقیاس های جا به جایی و کنترل شئ آزمون مهارت حرکتی48 درصد توانایی پیش بینی مهارت اجتماعی و 24 درصد توانایی پیش بینی رفتارهای چالشی را در کودکان با اختلال اتیسم دارند. با توجه به نتایج تحقیق، به نظر می رسد مهارت های حرکتی به عنوان یک عامل پیش بینی کننده توانایی ارتباط اجتماعی و کاهش رفتارهای چالشی می تواند به عنوان یک عامل مداخله ای و درمانی موثر برای بهبود و افزایش مهارت های اجتماعی و کاهش رفتارهای چالشی به کار برده شود.
نقش دلبستگی به والدین و همسالان و ازخودبیگانگی روانی در پیش بینی رفتار خرابکارانه نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش پیش بینی کنندگی دلبستگی به والدین و همسالان و ازخودبیگانگی روانی در پیش بینی رفتار خرابکارانه نوجوانان است. به منظور دستیابی به این هدف، از بین دانش آموزان دبیرستانی با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، نمونه ای با حجم 320 نفر (176 دختر و 144 پسر) انتخاب و پرسشنامه های ازخودبیگانگی روانی (ملوین سیمن، 1959) پرسشنامه رفتار خرابکارانه و سیاهه دلبستگی به والدین و همسالان (آرمسدن و گرینبرگ، 1987) روی آن ها اجرا شد. نتایج همبستگی پیرسون نشان داد که بین مولفه های مختلف ازخودبیگانگی روانی و کیفیت دلبستگی با رفتارهای خرابکارانه رابطه وجود دارد. همچنین، تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که ازخودبیگانگی روانی و کیفیت دلبستگی، پیش بینی کننده-های نیرومندی برای پیش بینی رفتارهای خرابکارانه در نوجوانان بودند (62.3%R2= ). با توجه به نتایج حاضر، توجه به شرایط ازخودبیگانگی روانی و کیفیت دلبستگی بین نوجوانان با والدین و همسالانشان در بررسی رفتار خرابکارانه، اهمیت دارد. لذا تأکید بر ایجاد فضای اعتماد، محبت، عاطفه و صمیمیت در رشد و تحول بهنجارِ دانش آموزان؛ برای والدین و مسئولین مدرسه امری ضروری است.
بررسی اثر بخشی درمان مبتنی بر مواجهه از طریق واقعیت مجازی در کاهش هراس از رانندگی: بررسی تک آزمودنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی شیوه درمانی واقعیت مجازی بر کاهش هراس از رانندگی در فرد مبتلا به هراس از رانندگی انجام شد. روش پژوهش آزمایشی و نمونه مورد مطالعه از بین مراجعانی که در مهرماه 1394 به مرکز مشاوره دانشگاه علامه طباطبائی مراجعه نمودند، انتخاب گردید. پس از مصاحبه تشخیصی بر اساس چک لیست علائم مربوط در پنجمین ویراست راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-5)، تشخیص اختلال هراس خاص (هراس از رانندگی) برای وی تأیید گردید و تحت 10 جلسه درمان مبتنی بر واقعیت مجازی قرار گرفت. پرسشنامه شناخت رانندگی ""بلانچارد و هیکلینگ، تیلور و لوس""، قبل و بعد از مداخله، توسط آزمودنی تکمیل شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل نگاره ای و تعیین درصد بهبودی، تحلیل شدند. تحلیل داده ها حاکی از تغییر معنی دار بالینی و آماری در نمرات به دست آمده از مقیاس شناخت رانندگی و تأثیر شیوه درمانی واقعیت مجازی بر کاهش هراس از رانندگی در مورد مراجع بود. همچنین یافته های مربوط به پیگیری دو ماهه نیز حاکی از حفظ و استمرار 63% نتایج بود. درمان واقعیت مجازی علاوه بر اینکه می تواند درمان اثربخشی برای کاهش هراس از رانندگی باشد، می تواند بعنوان یک شیوه درمانی جدید در ایران توسعه یابد.
پیش بینی افسردگی براساس مؤلفه های خودشفقتی در دانشجویان دختر دارای تجربه ی شکست عاطفی دانشگاه های اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر پیش بینی افسردگی براساس مؤلفه های خودشفقتی (خودمهربانی، خودقضاوتی، انسانیت مشترک، انزوا، ذهن آگاهی و شناخت بیش از حد) در دانشجویان دختر دارای تجربه ی شکست عاطفی دانشگاه های شهر اهواز بود.
روش: روش پژوهش حاضر همبستگی و از نوع پیش بین بود. آزمودنی های آن را 180 دانشجوی دختر دارای تجربه ی شکست عاطفی در طی یک سال گذشته تشکیل می دادند. انتخاب گروه نمونه به روش نمونه گیری هدفمند و همچنین نمونه گیری گلوله برفی انجام شد. ابزارهای گردآوری داده ها شامل پرسش نامه های 13 سؤالی افسردگی بک و خودشفقتی نف بودند.
یافته ها: برای تحلیل داده ها از روش تحلیل تمیز استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان داد که ترکیب خطی متغیرهای پژوهش قادر به پیش بینی افسردگی در دانشجویان دختر دارای تجربه ی شکست عاطفی دانشگاه های شهر اهواز است. همچنین در تحلیل ممیز به روش گام به گام مشخص گردید که کارآمدترین متغیرها در پیش بینی افسردگی به ترتیب 1- ذهن آگاهی 2- انزوا 3- خودقضاوتی و 4- خودمهربانی هستند. در بررسی متغیرها به صورت جداگانه نیز مشخص گردید که همه ی متغیرها شامل خودمهربانی، خودقضاوتی، انسانیت مشترک، انزوا، ذهن آگاهی و شناخت بیش از حد پیش بین های معنی داری برای افسردگی در دانشجویان دختر دارای تجربه ی شکست عاطفی در دانشگاه های شهر اهواز می باشند.
نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که خودشفقتی قادر به پیش بینی افسردگی در دانشجویان دختر دارای تجربه ی شکست عاطفی می باشد.
اثربخشی امیددرمانی گروهی بر افسردگی، احساس تنهایی، و خودکارآمدی دانش آ موزان دختر
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: از مبانی نظری امیددرمانی به ندرت برای بهبود علائم روان شناختی دختران نوجوان استفاده شده است و اطلاعات اندکی در مورد تاثیر امیددرمانی گروهی وجود دارد. هدف این پژوهش تعیین اثربخشی امید درمانی گروهی برافسردگی، احساس تنهایی، و خودکارآمدی دانش آموزان دختر بود.
روش: پژوهش حاضر آزمایشی و از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود و جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر پایه 10 و 11مدارس ناحیه 1 شهر رشت در سال تحصیلی 93-94 بود. برای نمونه گیری 200 دانش آموز دختر به طور خوشه ای تصادفی انتخاب شدند و در مرحله پیش آزمون به پرسشنامه افسردگی بک (1971)، مقیاس احساس تنهایی آشر (1983) و مقیاس خودکارآمدی شرر و آدامز (1985) پاسخ دادند. پس از نمره گذاری و غربالگری 30 نفر که ضعیف ترین نمرات را داشتند انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) گمارده شدند. گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد و برای گروه آزمایش، هشت جلسه 90 دقیقه ای آموزش امیددرمانی گروهی اجرا شد.
یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس یک متغیری پس از کنترل مقادیر پیش آزمون نشان داد نمرات خلق افسرده و احساس تنهایی در گروه آزمایش نسبت به گروه گواه به طور معنی داری پایین تر است (05/0P<)، اما بین نمرات پس آزمون این دو گروه، تفاوتی از نظر خودکارآمدی وجود نداشت (05/0P>).
نتیجه گیری: آموزش امیددرمانی گروهی تأثیر قابل ملاحظه ای در کاهش افسردگی، و احساس تنهایی در دانش آموزان دختر دبیرستانی دارد. براین اساس به مشاوران آموزشی پیشنهاد می شود از روش امیددرمانی گروهی برای دانش آموزانی مبتلابه اختلال های خلقی و احساس تنهایی استفاده نمایند.
پیش بینی ابعاد نگرش مثبت به مواد مخدّر در دانش آموزان نوجوان: تحلیل رگرسیون چند متغیّره و رگرسیون چندگانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به منظور پیش بینی ابعاد نگرش مثبت به مواد مخدّر در دانش آموزان دوره متوسطه بر اساس ویژگی های فردی و خانوادگی صورت گرفت. روش: جامعه آماری شامل همه دانش آموزان دوره متوسطه شهر تهران بود که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تعداد 400 دانش آموز انتخاب شدند و به مقیاس نگرش سنج به مواد مخدّر و مواد محرّک، مقیاس سطح ایمنی- ناایمنی خانواده، مقیاس شیوه تربیتی پدر و مادر و مقیاس رابطه با خواهر و برادر پاسخ دادند. این پژوهش از نوع همبستگی می باشد و داده ها با استفاده از رگرسیون چند متغیّره و رگرسیون چندگانه تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که سن، روابط خانوادگی و شیوه تربیتی می توانند ابعاد سه گانه نگرش به مواد مخدّر را پیش بینی نمایند. در مقابل نگرش کلّی دانش آموزان نسبت به مواد مخدّر از روی سن، تحصیلات پدر، روابط خانوادگی و جوّ عاطفی خانواده قابل پیش بینی است. نتیجه گیری: اطّلاعات دقیق درباره ویژگی های فردی و خانوادگی پیش بینی کننده ی نگرش مثبت به مواد مخدّر، هنگامی قابل دستیابی است که ابعاد سه گانه نگرش به مواد مخدّر به تفکیک مورد تحلیل قرار بگیرند.
مقایسه بیماران سوءمصرف کننده مواد با افراد سالم در عوامل خطرساز فردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه دو گروه از بیماران سوءمصرف کننده مواد با افراد سالم در عوامل خطرساز فردی و شناسایی مهم ترین عامل متمایزکننده دو گروه در عوامل خطرساز فردی انجام شد. روش: روش مطالعه حاضر پس رویدادی بود، بدین تریب که 120 نفر از بیماران سوءمصرف کننده مواد و 120 نفر از افراد سالم که در ویژگی های جمعیت شناختی با گروه بیمار همتا بودند، مقیاس های اضطراب، استرس و افسردگی، تکانشگری، پرخاشگری، نگرش به مواد و وضعیت مصرف مواد را تکمیل نمودند. یافته ها: نتایج نشان داد بیماران سوءمصرف کننده مواد در متغیرهای خطرساز فردی در مقاسیه با گروه سالم نمره بیشتری کسب کرده اند. تکانشگری، پرخاشگری، افسردگی و نگرش مثبت به مواد به ترتیب بهترین عوامل تشحیص داده شده برای تمایز دو گروه بود. نتیجه گیری: یافته ها نشان می دهد، نقص درونی در سوءمصرف کنندگان، آن ها را مستعد سوءمصرف مواد می کند. هیجان های منفی، نگرش مثبت به مواد و ناتوانی در کنترل تکانه ها به مصرف انواع مواد منجر می شود.
بررسی بازداری رفتاری در مبتلایان به وسواس شستشو: پارادایم توقف علامت(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: علایم وسواس شستشو، احتمال نقص در بازداری رفتاری را مطرح می سازند. پارادایم توقف علامت در بررسی بازداری رفتاری به کار می رود و از آن جا که تکلیف توقف علامت، نیازمند بازداری یک پاسخ حرکتی به راه افتاده است، هدف این پژوهش، بررسی بازداری رفتاری در افراد مبتلا به وسواس شستشو در چهارچوب این پارادایم بوده است.
روش کار: نمونه های این مطالعه ی توصیفی پس-رویدادی از میان مبتلایان مراجعه کننده به مطب روان پزشکان در سطح شهر مشهد انتخاب شدند که شامل 30 نمونه ی بالینی مبتلا به اختلال وسواس شستشو و 30 نمونه ی غیر مبتلا به وسواس بودند. پرسش نامه های افسردگی بک ویرایش II، پرسش نامه ی بازنگری شده ی اختلال وسواسی اجباری و آزمون توقف علامت در کلینیک روان شناسی دانشکده ی علوم تربیتی دانشگاه فردوسی مشهد بر روی نمونه ها اجرا گردیدند. داده ها با تحلیل کوواریانس چندمتغیره و نرم افزارSPSS نسخه ی بیست، تحلیل شدند.
یافته ها: تحلیل یافته ها نشان دهنده ی معنی دار شدن عامل گروه است (05/0>P و 37/4=F). بررسی آزمون های تعقیبی مربوط به تاثیرات بین آزمودنی ها نشان داد که تفاوت میانگین ها در متغیر زمان واکنش علامت توقف معنی دار بوده است (05/0>P، 90/8=F). در این میان، تفاوت مربوط به میانگین های مربوط به متغیر تاخیر زمان واکنش معنی دار نشده است (18/0=P، 83/1=F).
نتیجه گیری: معنی دار شدن تفاوت مربوط به متغیر زمان واکنش علامت، نشان دهنده ی نقص بازداری حرکتی است که در افراد دچار وسواس شستشو با علایم اصلی این اختلال، هماهنگی دارد.
نقش درمان ترکیبی موسیقی به همراه بازی در تحول اجتماعی، جسمی و رفتاری کودکان با اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: اختلال طیف اتیسم نوعی اختلال عصبی–تحولی است که به طورمعمول در سال های اولیه زندگی ظاهرشده و در طول زندگی ادامه می یابد. از ویژگی های اصلی آن مشکلات مداوم در برقراری تعاملات اجتماعی، ارتباطات کلامی و غیرکلامی ناهنجار و الگو های کلیشه ای رفتار و علاقه مندی هاست. یکی از روی آوردهای درمانی که در حال حاضر راجع به آن بحث می شود موسیقی درمانی و بازی درمانی است. موسیقی همراه با بازی یکی از مهارت های لازم برای برقراری ارتباط در کودکان با اختلال طیف اتیسم است که از زبان برای برقراری ارتباط استفاده نمی کنند، در نتیجه، تجربیات موسیقی و بازی و روابط میان آنها باعث رشد ارتباطات که یکی از مشکلات اصلی این کودکان است، می شود. در طی یکپارچه سازی موسیقی و بازی، بیماران از طریق ارتباط درمانی با متخصصی که در این دوره آموزش دیده به سوی هدف های از پیش تعیین شده درمانی خود حرکت می کنند. این هدف ها می تواند شامل ارتقای حرکتی، تحول اجتماعی و بین فردی،کاهش رفتارهای کلیشه ای و دستیابی به خودآگاهی باشد ولی به آنها محدود نمی شود.
نتیجه گیری: در این مقاله ضمن بیان اهمیت آموزش موسیقی و بازی، به تفصیل تاثیر آموزش مهارت های موسیقی و بازی در کودکان طیف اتیسم به صورت ترکیبی موردبحث قرار گرفته و در پایان نتیجه گیری های لازم صورت گرفته است.
مقایسه اثربخشی آموزش حل مسئله و ایفای نقش بر مهارت های اجتماعی افراد کم توان ذهنی خفیف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش مقایسه آموزش حل مسئله و ایفای نقش بر مهارت های اجتماعی افراد کم توان ذهنی خفیف بود. روش: روش این پژوهش از نوع طرح های نیمه آزمایشی با پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. تعداد 21 فرد کم توان ذهنی خفیف پس از بررسی ملاک های ورودی به عنوان نمونه با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل (جمعاً سه گروه هفت نفره) قرار گرفتند. برای سنجش مهارت های اجتماعی از پرسش نامه مهارت های اجتماعی گرشام و الیوت (1999) استفاده شد. ابتدا نمرات مهارت های اجتماعی از طریق پرسش نامه جمع آوری شد. پس از اجرای پیش آزمون گروه های آزمایش به مدت 20 جلسه به صورت انفرادی آموزش دیدند. یکی از گروه های آزمایش آموزش حل مسئله و گروه دیگر آموزش ایفای نقش را دریافت نمود. پس از اجرای جلسات آموزشی پس آزمونی به منظور بررسی مهارت های اجتماعی در گروه های آزمایش و کنترل اجرا شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که آموزش مهارت های اجتماعی باعث افزایش میانگین نمرات مهارت های اجتماعی در پس آزمون در هر دو گروه شده است، اما این تفاوت از نظر آماری معنی دار نیست. با این وجود مقایسه میانگین ها نشان داد که روش ایفای نقش نسبت به روش حل مسئله تأثیر بیشتری بر اکتساب مهارت های اجتماعی داشته است. نتیجه گیری: با استناد به یافته های این پژوهش می توان گفت روش هایی که فرد را در آموزش درگیر نگه می دارند می توانند اثرگذاری بیشتری بر اکتساب مهارت های اجتماعی در افراد کم توان ذهنی داشته باشند.
عملکرد نوجوانان مبتلاء به اختلال افسردگی اساسی و اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) در حافظه فعال و سرعت پردازش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه عملکرد شناختی نوجوانان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه و افسردگی اساسی در حافظه کاری و سرعت پردازش اطلاعات انجام گرفت. در یک مطالعه علی- مقایسه ای با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 15 فرد مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه، 15 فرد مبتلا به افسردگی اساسی و 15 فرد سالم که در متغیرهای سن و هوش و شرایط اقتصادی و اجتماعی همگن شده بودند، انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل مصاحبه بالینی ساختار یافته برای اختلالات محور I در (SCID-I) DSM_IV، پرسشنامه خود سنجی تأثیر رویداد (IES-R)، سیاهه اضطراب حالت - رگه اسپیلبرگر، آزمون شاخص پردازش اطلاعات، خرده آزمون توالی حروف-اعداد آزمون حافظه وکسلر، خرده آزمون نماد ارقام (رمزگردانی) آزمون هوش وکسلر (سرعت پردازش). داده ها با روش های آماری تحلیل واریانس و آزمون تعقیبی توکی تجزیه و تحلیل شدند. بر اساس یافته های پژوهش، در بخش کلامی حافظه کاری میان گروه های افسرده و PTSD، میان افسرده و بهنجار و میان بهنجار و PTSD تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین، از نظر بخش فضایی معکوس حافظه کاری میان دو گروه بهنجار و PTSD تفاوت معناداری وجود دارد. از نظر بخش دیداری حافظه کاری میان دو گروه بهنجار و PTSD و میان دو گروه بهنجار و افسرده تفاوت معناداری وجود دارد. در مورد نتایج آزمون توکی از نظر سرعت پردازش اطلاعات میان گروه های بهنجار و PTSD و میان گروه های بهنجار و افسرده تفاوت معناداری وجود دارد. در نتیجه یافته های این پژوهش مهر تاییدی بر اختلالات در حافظه کاری و سرعت پردازش اطلاعات نوجوانان مبتلا به افسردگی و اختلال استرس پس از سانحه است.
نقش کنترل هدفمند و خودتوصیفی بدنی در پیش بینی علائم اختلال خوردن در دانشجویان دختر
حوزههای تخصصی:
این مطالعه توصیفی با روش همبستگی و پیش بینی انجام گرفته است. نمونه مورد مطالعه شامل 150 آزمودنی می باشد که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای از بین کلیه دانشجویان دانشگاه محقق اردبیل در سال تحصیلی 95-94 انتخاب شده است. آزمودنی ها در محل کلاس ها و به صورت انفرادی به پرسش نامه های نگرش به تغذیه، کنترل هدفمند و خودتوصیفی بدنی پاسخ داده اند، داده های جمع آوری شده نیز با استفاده از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه تحلیل شده است. با توجه به اهمیت تفاوت های فردی در کارکرد اجرایی و تصویر روانی افرد از ظاهر فیزیکی خود، پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش کنترل هدفمند و خودتوصیفی بدنی در پیش یینی علائم اختلال خوردن دانشجویان دختر انجام گرفته است.
متغیرها توانستند 12 درصد واریانس تمایل به خوردن، 21 درصد واریانس عادت غذایی و 27 درصد واریانس کنترل دهانی را پیش بینی کنند. تنظیم تلاشمند فعالیت های ذهنی و خودتوصیفی بدن یعنی تصویری روانی که فرد از ظاهر فیزیکی خود دارد، می تواند در علائم اختلال خوردن در دانشجویان دختر نقش داشته باشد.
اثربخشی طرحواره درمانی گروهی بر تعدیل طرحواره های ناسازگار اولیه و کاهش علائم اختلال اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش تعیین اثربخشی طرحواره درمانی گروهی بر تعدیل طرحواره های ناسازگار اولیه و کاهش علائم اختلال اضطراب اجتماعی (SAD) در دانشجویان بود. روش پژوهش از نوع نیمه تجربی و همراه با گروه کنترل و ارزیابی به صورت پیش آزمون- پس آزمون بود. بدین منظور 20 نفراز دانشجویان پسر دارای علایم اختلال اضطراب اجتماعی از دانشگاه اصفهان به شیوه داوطلبانه انتخاب شده و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایشی و کنترل گمارده شدند (10= 2n = 1n). سپس طرحواره درمانی گروهی طی 8 جلسه 90 دقیقه ای به صورت جلسات هفتگی بر روی گروه آزمایش اجرا شد و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. ابزار پژوهش پرسش نامه اضطراب اجتماعی (SPIN) و مقیاس طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ YSQ_SF)) بود. نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیره نشان داد که بین میانگین نمرات طرحواره های ناسازگار اولیه در مرحله پس آزمون در دو گروه تفاوت معنی داری مشاهده می شود و طرحواره درمانی موجب کاهش معنادار نمرات تمامی طرحواره های ناسازگار اولیه به جز دو طرحواره رهاشدگی/ بی ثباتی و اطاعت در افراد گروه آزمایش شده است. یافته ها همچنین نشان داد طرحواره درمانی علایم اختلال اضطراب اجتماعی را نسبت به گروه کنترل در مرحله پس آزمون به میزان معناداری کاهش می دهد. نتایج بیانگر آن بود که این تغییر در نمرات کل و ابعاد علائم ترس و اجتناب معنادار و بر بعد ناراحتی فیزیولوژیک معنادار نبود (05/0>p). می توان گفت که طرحواره درمانی برای اصلاح طرحواره های ناسازگار اولیه و کاهش علائم اختلال اضطراب اجتماعی از اثربخشی لازم برخوردار است.
مروری بر دو دهه تحقیقات شیوع شناسی اعتیاد زنان در ایران(از 1374 تا 1394)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این تحقیق مروری بر تحقیقات انجام گرفته در حوزه مطالعه شیوع اعتیاد در زنان جامعه ایران و بررسی چگونگی گرایش آنان به اعتیاد بود. تحقیقات انجام شده درباره مسأله اعتیاد، در سطح کشور همان آمار کلی معتادان است و تعداد زنان معتاد به وضوح در آن مشخص نیست. روش این تحقیق، کتابخانه ای و از بین پژوهش های انجام شده شامل پایان نامه ها، طرح های پژوهشی، مقالات، کتاب و سایت در زمینه شیوع شناسی اعتیاد استفاده شده است. یافته ها در اغلب تحقیقات انجام گرفته بیانگر بالاتر رفتن میزان آمار زنان معتاد بوده است و مهم ترین علت گرایش زنان به مصرف موادمخدر عوامل شخصیتی و روان شناختی است. بیشترین ماده مصرفی توسط زنان مواد محرک و اکستاسی بوده است. به نظر می رسد که آمار دقیقی از میزان جمعیت زنان معتاد در کشور وجود ندارد. سوءمصرف مواد تهدید بزرگی برای سلامتی زنان است که می تواند منجر به عوارض جبران ناپذیری شود. اگرچه آمار اعتیاد زنان نسبت به مردان در سطح پایین تری وجود دارد، ولی میزان اعتیاد در زنان نسبت به سنوات گذشته رو به افزایش است. با توجه به نقش مادری زنان در خانواده و جامعه به عنوان مهم ترین عامل تربیت فرزندان این موضوع بیش از گذشته می بایست مورد توجه قرار گیرد.
پیش بینی گرایش به مصرف مواد براساس سیستم های فعال ساز و بازدارنده ی رفتاری، انعطاف پذیری شناختی و تحمل آشفتگی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی گرایش به مصرف مواد براساس سیستم های فعال ساز و بازدارنده ی رفتاری، انعطاف پذیری شناختی و تحمل آشفتگی در دانش آموزان انجام گرفت. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. دانش آموزان پسر دوره ی متوسطه ی دوّم شهر اردبیل در سال تحصیلی 95-1394 جامعه ی آماری این پژوهش را تشکیل می دادند که از میان آن ها با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای، 255 دانش آموز به عنوان نمونه انتخاب شدند که 230 پرسش نامه قابل تحلیل بود. از پرسش نامه های آمادگی به اعتیاد زرگر و همکاران (1385)، شخصیت گری-ویلسون (1989)، انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال (2010) و تحمل آشفتگی سیمونز و گاهر (2005) استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که بین سیستم فعال ساز رفتاری با گرایش به مصرف مواد در دانش آموزان رابطه ی مثبت، و بین سیستم بازدارنده ی رفتاری، انعطاف پذیری شناختی و تحمل آشفتگی با گرایش به مصرف مواد رابطه ی منفی وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که سیستم های فعال ساز و بازدارنده ی رفتاری، انعطاف پذیری شناختی و تحمل آشفتگی در مجموع 45 درصد از واریانس گرایش به مصرف مواد را پیش بینی می کنند. نتیجه گیری: می توان گفت سیستم های فعال ساز و بازدارنده ی رفتاری، انعطاف پذیری شناختی و تحمل آشفتگی از متغیرهای مرتبط با گرایش به مصرف در دانش آموزان می باشند که باید در پیشگیری و درمان اعتیاد مد نظر باشند.
اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی (مبتنی بر آموزش مهارت ها) بر کاهش تکانشگری و افزایش تنظیم هیجانی زنان وابسته به متامفتامین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش، بررسی اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیکی بر کاهش تکانشگری و افزایش تنظیم هیجانی زنان وابسته به متامفتامین بود. پژوهش حاضر طرحی نیمه تجربی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود و جامعه آماری آن، کلیه زنان وابسته به متامفتامین بود که در مراکز درمانی ترک اعتیاد شهر بیرجند در سال 1393 تحت درمان نگهدارنده با متادون قرار داشتند. با روش نمونه گیری در دسترس، تعداد 34 نفر انتخاب و به صورت مساوی و کاملاً تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. سپس تنها گروه آزمایش به مدت 12 جلسه 90 دقیقه ای تحت رفتار درمانی دیالکتیکی به صورت گروهی قرار گرفت. برای جمع آوری داده ها از مقیاس تکانشگری بارت و پرسشنامه دشواری در تنظیم هیجانی (DERS) استفاده شد که در پیش آزمون، پس آزمون و دوره پیگیری، بر روی هر دو گروه اجرا گردید. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس در سطح معناداری 05/0P< تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که رفتار درمانی دیالکتیکی بطور معناداری در کاهش تکانشگری و افزایش تنظیم هیجانی زنان وابسته به متامفتامین موثر می باشد (001/0P<).
نقش میانجی بهزیستی روانی در رابطه بین باورهای فراشناختی و تیپ شخصیتی D با شدت علایم بیماری در بیماران مبتلا به پسوریازیس(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش باورهای فراشناختی، تیپ شخصیتی D و بهزیستی روانی در پیش بینی شدت علایم بیماری پسوریازیس انجام شد.
مواد و روش ها: این مطالعه، یک پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه مورد مطالعه را تمامی افرادی تشکیل داد که برای درمان بیماری پسوریازیس به درمانگاه های پوست شهر کرمانشاه در زمستان سال 1393 مراجعه کرده بودند. برای انتخاب نمونه، تعداد 115 نفر به صورت در دسترس انتخاب شدند. از بین این تعداد، 51 نفر مرد بودند. پس از تکمیل مقیاس درجه بندی شدت علایم پسوریازیس توسط پزشک، پرسش نامه های مورد نظر شامل مقیاس تیپ شخصیتی D، پرسش نامه بهزیستی روانی، پرسش نامه فراشناخت Cartwright-Hatton و Wells اجرا گردید. روش ضریب همبستگی Pearson و معادلات ساختاری برای تحلیل داده ها به کار گرفته شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد که باورهای فراشناختی و تیپ شخصیتی D رابطه منفی و معنی داری با بهزیستی روانی داشت. همچنین، باورهای فراشناختی و سنخ شخصیتی D، از طریق کاهش بهزیستی روانی، شدت علایم بیماری پسوریازیس را پیش بینی نمود.
نتیجه گیری: کمک در غنی سازی بهزیستی فردی در تمامی مؤلفه های آن از طریق مدخلات آموزشی روان شناختی متناسب می تواند کمکی در جهت تسریع درمان مبتلایان به این بیماری باشد.
شیوع اختلال بدشکلی بدنی در نوجوانان شهرستان گناباد در سال 1393(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در سنین نوجوانی، توجه نوجوان به ظاهر جسمانی خود افزون می یابد و نوع ظاهر و ویژگی های جسمانی برای آنان اهمیت ویژه ای می یابد. لذا محرز است که بروز اختلال بدشکلی بدنی در این مرحله از زندگی بالاتر از سایر مراحل زندگی باشد. اختلال بدشکلی بدنی به عنوان یک اختلال مزمن و ناتوان کننده ی روانی در سنین نوجوانی مشخص شده است. هدف پژوهش حاضر بررسی شیوع اختلال بدشکلی بدنی در نوجوانان شهرستان گناباد در سال 1393 بود.
روش: طرح پژوهش حاضر مقطعی ( توصیفی- تحلیلی) بود. جامعه ی آماری پژوهش حاضر تمامی دانش آموزان دختر و پسر دوره ی دوم دبیرستان های شهرستان گناباد بودند که در سال 92-93 مشغول به تحصیل بودند. نمونه ی آماری متشکل از 1522 نفر بود که به شیوه ی نمونه گیری تصادفی- طبقه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از مقیاس وسواس فکری- عملی ییل براون استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS-16 ، آماره های توصیفی و آزمون کای اسکویر استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد 8/21% از آنان اختلال بدشکلی بدنی داشتند. شیوع اختلال در دختران (4/23%) و در پسران (2/20%) حاصل شد. نتایج آزمون کای اسکویر نشان داد بین جنسیت و سن با اختلال بدشکلی بدنی ارتباط معنی داری وجود نداشت (05/0P>).
نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که شیوع اختلال بدشکلی بدنی در نوجوانان دختر و پسر شهرستان گناباد بالا می باشد. افکار منفی نوجوان در مورد ظاهر سبب می شود که عملکرد وی در محیط تحصیلی و اجتماعی شان کمتر از حد مطلوب باشد و آشفتگی های روحی و روانی زیادی را نشان دهند.