مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
دلبستگی به والدین و همسالان
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تاثیر روایت درمانی زوجی بر عملکرد خانوادگی زوجین شهر اصفهان بوده است. روش پژوهش نیمه تجربی با استفـاده از پیش آزمون ـ پس آزمون وگروه آزمایش و کنترل بود. 30 زوج از زوجین مراجعه کننده به بخش گفتاردرمانی بیمارستان کاشانی شهر اصفهان در سال 86 به عنوان نمونه انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 زوج) و گواه (15زوج) جایگزین شدند. متغیر وابسته در این پژوهش عملکرد خانوادگی بود که توسط آزمون عملکرد خانوادگی بلوم ارزیابی شد.گروه آزمایش در 9 جلسه روایت درمانی زوجی شرکت نمودند. فرضیه های تحقیق آن بود که روایت درمانی زوجی بر بهبود عملکرد خانوادگی زوجین و ابعاد آن مؤثر است و تاثیر آن بر عملکرد خانوادگی زوجین و ابعاد آن برحسب جنسیت متفاوت است و عملکرد خانوادگی در زنان و مردان متفاوت می باشد. نتایج نشان داد که روایت درمانی زوجی عملکرد خانوادگی را بهبود می بخشد (01/0P<) و بر ابعاد آن به جز تاکیدات مذهبی و به هم تنیدگی مؤثر است (05/0P<). تاثیر این رویکرد بر عملکرد خانوادگی و ابعاد آن برحسب جنسیت تفاوت نداشته است (05/0P<). هم چنین بین عملکرد خانوادگی زنان و مردان تفاوتی وجود نداشت ( 05/0P< ).
نقش دلبستگی به والدین و همسالان و ازخودبیگانگی روانی در پیش بینی رفتار خرابکارانه نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش پیش بینی کنندگی دلبستگی به والدین و همسالان و ازخودبیگانگی روانی در پیش بینی رفتار خرابکارانه نوجوانان است. به منظور دستیابی به این هدف، از بین دانش آموزان دبیرستانی با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، نمونه ای با حجم 320 نفر (176 دختر و 144 پسر) انتخاب و پرسشنامه های ازخودبیگانگی روانی (ملوین سیمن، 1959) پرسشنامه رفتار خرابکارانه و سیاهه دلبستگی به والدین و همسالان (آرمسدن و گرینبرگ، 1987) روی آن ها اجرا شد. نتایج همبستگی پیرسون نشان داد که بین مولفه های مختلف ازخودبیگانگی روانی و کیفیت دلبستگی با رفتارهای خرابکارانه رابطه وجود دارد. همچنین، تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که ازخودبیگانگی روانی و کیفیت دلبستگی، پیش بینی کننده-های نیرومندی برای پیش بینی رفتارهای خرابکارانه در نوجوانان بودند (62.3%R2= ). با توجه به نتایج حاضر، توجه به شرایط ازخودبیگانگی روانی و کیفیت دلبستگی بین نوجوانان با والدین و همسالانشان در بررسی رفتار خرابکارانه، اهمیت دارد. لذا تأکید بر ایجاد فضای اعتماد، محبت، عاطفه و صمیمیت در رشد و تحول بهنجارِ دانش آموزان؛ برای والدین و مسئولین مدرسه امری ضروری است.
نقش واسطه ای خودکارآمدی اجتماعی در رابطه بین دلبستگی به گروه همسال و والدین با احساس تنهایی در دانش آموزان دبیرستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با این هدف انجام شد تا امکان پیش بینی احساس تنهایی را در نوجوانان بر اساس دلبستگی آن ها به گروه همسال و والدین با بررسی نقش واسطه ای خودکارآمدی اجتماعی مورد کنکاش قرار دهد. روش پژوهش از نوع همبستگی و شرکت کنندگان در پژوهش شامل 460 نفر (235 دختر و 225 پسر) از دانش آموزان دوره ی دبیرستان شهر کرمان بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای تصادفی، انتخاب شدند. پرسشنامه دلبستگی به والدین و همسالان، پرسشنامه خودکارآمدی کودکان، و فرم کوتاه شده ی مقیاس احساس تنهایی اجتماعی- عاطفی مورداستفاده قرار گرفتند. ویژگی های روان سنجی ابزارها اعم از پایایی و روایی؛ به ترتیب با استفاده از روش آلفای کرانباخ و تحلیل عاملی بررسی شد و کفایت ابزارهای جمع آوری اطلاعات در حد مطلوب بود. نتایج تحلیل های آماری نشان داد که دلبستگی به والدین به صورت منفی و معنی دار و کناره گیری از والدین به صورت مثبت و معنی دار، احساس تنهایی را پیش بینی می کنند. همچنین، دلبستگی به والدین و دلبستگی به همسالان به صورت مثبت و معنی دار خودکارآمدی اجتماعی را پیش بینی کردند. علاوه بر این، خودکارآمدی اجتماعی، نقش میانجی میان سبک دلبستگی به والدین و احساس تنهایی ایفا کرد. یافته ها بر اساس ادبیات پژوهشی موجود و جایگاه نظری سازه تنهایی تبیین شده و به بحث گذاشته شده اند. در پایان ضمن اشاره به دلالت های نظری و کاربردهای عملی یافته ها؛ پیشنهادهایی برای انجام پژوهش بیشتر در حوزه مربوطه ارائه شده است.
تبیین علی سرزندگی تحصیلی بر اساس دلبستگی به والدین و همسالان و تنظیم شناختی هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ی بین دلبستگی به والدین و همسالان و سرزندگی تحصیلی، با واسطه گری تنظیم شناختی هیجان انجام شد. برای انجام این پژوهش 360 نفر (180 نفر دختر و 180 نفر پسر) از دانش آموزان دوره متوسطه اول شهرستان شیراز با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه دلبستگی به والدین و همسالان (Armsden & Greenberg, 1987)، تنظیم شناختی هیجان (Garnefski et al, 2001) و سرزندگی تحصیلی (Dehghanizadeh & Hosseinchari, 2012) بود. تجزیه و تحلیل داده ها در این پژوهش با روش آماری تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزار AMOSانجام شد. نتایج نشان داد که مدل این پژوهش از برازش مناسبی برخوردار است. با توجه به یافته ها، دلبستگی به والدین و همسالان، به نحو مثبت و معنادار سرزندگی تحصیلی را پیش بینی می کند. همچنین این متغیر اثر معناداری بر راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، نشان داد. راهبردهای تنظیم شناختی هیجان نیز به نحو معنادار سرزندگی تحصیلی را پیش بینی نمودند. علاوه بر این، دلبستگی به والدین از طریق راهبردهای سازگار و ناسازگار تنظیم شناختی هیجان و دلبستگی به همسالان تنها از طریق راهبردهای ناسازگار تنظیم شناختی هیجان، سرزندگی تحصیلی را تحت تأثیر قرار داد. در کل، نتایج پژوهش حاضر شواهدی را مبنی بر نقش واسطه ایاا تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین دلبستگی به والدین و همسالان و سرزندگی تحصیلی دانش آموزان فراهم آورد.
پیش بینی توانمندی منش و دلبستگی به والدین و همسالان براساس تعارض با پدر و مادر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۵۹
347-360
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر، رابطه توانمندیهای منش و دلبستگی نوجوان به والدین و همسالان با تعارض با پدر و مادر بررسی شد. بدین منظور 195 دانش آموز پایه نهم از سه منطقه تهران با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به نسخه کوتاه ابزار نیرومندیهای منش (SECS؛ فرنهام و لستر، 2012)، نسخه کوتاه تعارض نوجوان با والدین ( CBG؛ پرینز، 1979) و مقیاس دلبستگی به والدین و همسالان ( IPPA؛ آرمسدن و گرین برگ، 1987) پاسخ دادند. متغیرهای دلبستگی به مادر، دلبستگی به پدر، دلبستگی به همسالان، توانمندیهای منش (خرد، شجاعت، عشق، عدالت، اعتدال و تعالی) بعنوان متغیرهای پیش بین و تعارض با پدر و مادر بعنوان متغیرهای ملاک اندازه گیری شد. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که رابطه عدالت با تعارض با پدر مثبت و معنادار است. در گام بعد، رابطه تعامل عدالت و تعارض با پدر -بعنوان یک متغیر مجزا- با دلبستگی به پدر، عدالت، اعتدال، تعالی مثبت و معنادار بودند ( P<./001). همچنین رابطه تعالی با تعارض با مادر مثبت و معنادار بود. در گام دوم، رابطه تعامل تعالی و تعارض با مادر بعنوان یک متغیر مجزا- با دلبستگی به مادر، خرد، عشق، عدالت و تعالی مثبت و معنادار بودند (P<./001).
رابطه دلبستگی به والدین با قلدری نوجوانان در مدرسه؛ تحلیل نقش میانجی بهزیستی روان شناختی و دلبستگی به همسالان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قلدری یکی از مهم ترین مشکلات سلامتی نوجوانان است. هدف این پژوهش، بررسی رابطه دلبستگی به والدین با قلدری نوجوانان در مدرسه با تحلیل نقش میانجی بهزیستی روان شناختی و دلبستگی به همسالان بود. جامعه آماری پژوهش را همه دانش آموزان مقطع متوسطه اول شهرستان کوثر در سال 1400-1399 تشکیل دادند. شرکت کنندگان شامل 329 دانش آموز دختر بودند که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و به مقیاس قلدری ایلی نویز، مقیاس بهزیستی روان شناختی ریف و سیاهه دلبستگی به والدین و همسالان در نوجوانان پاسخ دادند. فرضیه های پژوهش با تحلیل مسیر آزمون شد. یافته های پژوهش نشان داد بین دلبستگی به والدین و قلدری رابطه منفی و معنی دار وجود دارد. علاوه براین، در رابطه دلبستگی به والدین و قلدری دو متغییر دلبستگی به همسالان و بهزیستی روان شناختی نقش میانجی دارند. همچنین، شاخص های برازش مدل نهایی پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار شد که همه این عوامل معنی داری پژوهش را تأیید کردند.
اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر دلبستگی به والدین و همسالان در نوجوانان دختر
زمینه و هدف: این پژوهش، با هدف تعیین اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی، بر دلبستگی به والدین و همسالان در نوجوانان دختر انجام شد. روش پژوهش: در این پژوهش از طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل همراه با پیگیری دو ماهه استفاده شد. جامعه آماری، کل دانش آموزان مقطع دوم متوسطه شهرستان ساوه (استان مرکزی) که در سال تحصیلی ۱۳۹۶- ۱۳۹۵ مشغول به تحصیل بودند، بود. از بین این دانش آموزان، تعداد ۳۰ نفر (۱۵ نفر گروه آزمایش و ۱۵ نفر گروه کنترل) به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و و کنترل جایگزین شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه دلبستگی به والدین و همسالان (آرمسدن و گرینبرگ، ۱۹۸۷) بود. دانش آموزان گروه آزمایش هشت جلسه آموزش ذهن آگاهی دریافت کردند و گروه کنترل آزمایشی دریافت نکرد. یافته ها: نتایج آزمون تحلیل کوواریانس و اندازه گیری مکرر نشان داد که آموزش ذهن آگاهی به شیوه گروهی بردلبستگی به والدین و همسالان در نوجوانان دختر موثر است و این تاثیر در آزمون پیگیری پایدار بوده است. نتایج پژوهش نشان داد؛ آموزش ذهن آگاهی باعث افزایش مولفه های ارتباط، اعتماد به والدین و همسالان و کاهش بیگانگی از والدین و همسالان در نوجوانان دختر شد. نتیجه گیری: به نظر می رسد این شیوه مداخله را می توان به عنوان شیوه مستقل یا در کنار سایر مداخلات برای دلسبتگی به والدین و همسالان به کار برد.
اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر دلبستگی به والدین و همسالان در نوجوانان دختر
زمینه و هدف: این پژوهش، با هدف تعیین اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی، بر دلبستگی به والدین و همسالان در نوجوانان دختر انجام شد. روش پژوهش: در این پژوهش از طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل همراه با پیگیری دو ماهه استفاده شد. جامعه آماری، کل دانش آموزان مقطع دوم متوسطه شهرستان ساوه (استان مرکزی) که در سال تحصیلی ۱۳۹۶- ۱۳۹۵ مشغول به تحصیل بودند، بود. از بین این دانش آموزان، تعداد ۳ ۰ نفر ( ۱ ۵ نفر گروه آزمایش و ۱ ۵ نفر گروه کنترل) به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و و کنترل جایگزین شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه دلبستگی به والدین و همسالان (آرمسدن و گرینبرگ، ۱۹۸۷) بود. دانش آموزان گروه آزمایش هشت جلسه آموزش ذهن آگاهی دریافت کردند و گروه کنترل آزمایشی دریافت نکرد. یافته ها: نتایج آزمون تحلیل کوواریانس و اندازه گیری مکرر نشان داد که آموزش ذهن آگاهی به شیوه گروهی بردلبستگی به والدین و همسالان در نوجوانان دختر موثر است و این تاثیر در آزمون پیگیری پایدار بوده است. نتایج پژوهش نشان داد؛ آموزش ذهن آگاهی باعث افزایش مولفه های ارتباط، اعتماد به والدین و همسالان و کاهش بیگانگی از والدین و همسالان در نوجوانان دختر شد. نتیجه گیری: به نظر می رسد این شیوه مداخله را می توان به عنوان شیوه مستقل یا در کنار سایر مداخلات برای دلسبتگی به والدین و همسالان به کار برد.
نقش مسائل دوران نوجوانی، نارضایتی از تصویر بدنی و دلبستگی به والدین و همسالان در پیش بینی اضطراب اجتماعی دختران نوجوان
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش بررسی نقش مسائل دوران نوجوانی، نارضایتی از تصویر بدنی و دلبستگی به والدین و همسالان در پیش بینی اضطراب اجتماعی دختران نوجوان می باشد. روش: پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود. 106 نفر از دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم شهرستان ارومیه که در نیمسال دوم 1398-1399 مشغول به تحصیل بودند . به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و مقیاس دلبستگی به والدین و همسالان ، پرسشنامه های نگرانی از تصویر بدنی ، مقیاس ارزیابی مسایل دوران نوجوانی و مقیاس اضطراب اجتماعی جرابک را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از روش آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد که مسائل دوران نوجوانی(74/0-65/0 r= )،دلبستگی به والدین و همسالان(52/0-/35/0- r= )و نارضایتی از تصویر بدن (75/0-45/0 r= ) با اضطراب اجتماعی دختران همبستگی مثبت و معنادار داشتند (01/0> p ). همچنین یافته های رگرسیون نشان داد که مشکلات مدرسه بیشترین (621/0= Beta )پیش بینی را دارد. مسائل دوستی از زیر مقیاس های مسائل دوران نوجوانی (012/0= Beta ) نمی تواند به صورت معنا دار اضطراب اجتماعی را پیش بینی کند. نتیجه گیری: در نتیجه می توان گفت که اضطراب اجتماعی در دختران به طور معنادار متاثر از مسائل دوران نوجوانی، دلبستگی به والدین و همسالان و نارضایتی از تصویر بدنی می باشد.
پیش بینی قربانی قلدری نوجوانان بر اساس دلبستگی به والدین و همسالان، شفقت به خود با توجه به نقش میانجی حل مشکل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۱۹ بهار ۱۴۰۲شماره ۱
71-91
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، بررسی ارائه مدلی در راستای پیش بینی قربانی قلدری نوجوانان بر اساس دلبستگی به والدین و همسالان، شفقت به خود با نقش میانجی حل مشکل است که در میان نوجوانان دوره اول مقطع متوسطه (کلاس ششم تا هشتم) انجام شد. در قالب یک طرح همبستگی به شیوه مقطعی، 320 نفر از نوجوانان 12 تا 15 سال شهر تهران به روش نمونه گیری هدفمند با استفاده از فرمول کلاین انتخاب شدند، که پس از گردآوری داده ها، تعداد 312 پرسشنامه قابل تجزیه و تحلیل بوده است و از شرکت کنندگان خواسته شد به پرسشنامه های استاندارد قلدری ایلی نویز (2001)، دلبستگی نوجوانان به والدین و همسالان آرمسدن و گرینبرگ (1987)، حل مشکل هپنر و پترسون (1982)، شفقت به خود نف (2003) پاسخ دهند. به منظور تحلیل داده از از نرم افزارهای Spss نسخه 19و Smart-PLS نسخه 3 استفاده شد. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که 88. 7 درصد از تغییرات قربانی قلدری ناشی از تغییرات متغیرهای انواع دلبستگی و شفقت به خود است و تمامی متغیرهای مذکور (به غیر از دلبستگی پدر) تأثیر معناداری بر قربانی قلدری دارند. همچنین نتایج مرتبط با نقش میانجی گری حل مسئله، نشان داد که انواع دلبستگی (به غیر از دلبستگی همسالان) و شفقت به خود از طریق حل مشکل بر قربانی قلدری نوجوانان به ترتیب 0. 047-، 0. 506- و 0. 268- اثر غیرمستقیم دارد (001/0>P). بر اساس یافته های این پژوهش، می توان نتیجه گرفت که حل مشکل در رابطه بین قربانی قلدری نوجوانان و انواع دلبستگی (مادر و پدر)، شفقت به خود نقش میانجی دارد. توجه به این مکانیسم ها می تواند در تدوین مداخلات پیشگیرانه و درمانیِ کارآمد برای نوجوان در مقابله با قربانی شدن توسط هم سالان و ابتلا به نشانه های افسردگی مفید باشد.