فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۲۱ تا ۵۴۰ مورد از کل ۴٬۴۲۰ مورد.
اثربخشی رفتاردرمانی پذیرش محور بر روی رفتارهای متمرکز بر بدن (وسواس موکنی، ناخن جویدن، کندن پوست): یک طرح خط پایه چند گانه با پیگیری سه ماهه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رفتاردرمانی پذیرش محور ترکیب دو روش درمانی پذیرش - تعهد و بازداری از پاسخ است که در پژوهش حاضر سعی شده است تا اثربخشی این نوع درمان در بهبود نشانه های بیماران مبتلا به رفتارهای متمرکز بر بدن از نوع موکنی ، کندن پوست آمیخته و ناخن جویدن مورد بررسی قرار گیرد .این پژوهش در چهارچوب طرح تک موردی از نوع از خطوط چندگانه پلکانی طی 10 جلسه همراه با پیگیری سه ماهه بر روی شش بیمار ( برای هر اختلال دو نفر ) صورت گرفت .داده ها از طریق مقیاس های موکنی ماساچوست، کندن پوست کتن ، شدت ناخن جویدن مسلر و مالون جمع آوری شد .تحلیل داده ها با استفاده از نمودار دیداری، درصد بهبودی و معنی داری بالینی نشان داد که رفتاردرمانی پذیرش محور می تواند در درمان بیماران مبتلا به اختلال موکنی ، کندن پوست و ناخن جویدن موثر باشد. درمان کاهش معنی داری را در نشانه ها ایجاد کرد و اثر درمانی تا سه ماه پیگیری ادامه یافتند. به نظر می رسد افزودن مداخلات مبتنی بر پذیرش به روش های سنتی رفتاردرمانی در کاهش نشانه های متمرکز بر بدن موثر است.
اثربخشی گروه درمانی شناختی-رفتاری بر آسیب به خود و خودانسجامی افراد معتاد به موادمخدر
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی گروه درمانی شناختی-رفتاری بر آسیب به خود و خودانسجامی افراد معتاد به موادمخدر بود. طرح تحقیق آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. در این پژوهش، ۳۶ نفر از معتادان مراجعه کننده به کلینیک های ترک اعتیاد شهر اراک به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. برای جمع آوری اطلاعات در پیش آزمون و پس آزمون از پرسشنامه آسیب به خود و خودانسجامی استفاده شد. برای گروه آزمایشی گروه درمانی شناختی-رفتاری به مدت 7 جلسه اعمال شد و برای گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای انجام نشد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل کواریانس چند متغیری استفاده شد. نتایج نشان داد که گروه درمانی شناختی-رفتاری بر آسیب به خود و خودانسجامی تأثیر معنی دار دارد. با توجه به یافته ها می توان گفت که درمان شناختی رفتاری گروهی در کاهش رفتار آسیب به خود و در افزایش خودانسجامی اثربخش بوده است و می تواند به عنوان یک روش مورداستفاده قرار گیرد. فرایند شناختی نقش مهمی در شکل گیری و تداوم رفتارهای نامتناسب و خود تخریبی و خودانسجامی دارد، ازاین رو می توان با تغییر شناخت به بهبود وضعیت زندگی فردی و اجتماعی افراد کمک کرد.
بررسی اثربخشی برنامه تربیت بدنی بر بهبود شایستگی اجتماعی دانش آموزان کم توان ذهنی در دوره پیش حرفه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: امروزه ضرورت پرداختن به شایستگی اجتماعی دانش آموزان کم توان ذهنی امری ضروری به نظر می رسد. آموزش برنامه تربیت بدنی در این راستا در جهت ارتقای شایستگی اجتماعی می تواند نقشی موثر و مثبت ایفا کند. پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی آموزش برنامه تربیت بدنی بر بهبود شایستگی اجتماعی دانش آموزان کم توان ذهنی اجرا شد.
فنیل کتونوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: فنیل کتونوریا نوعی بیماری سوخت وسازی مادرزادی و ژنتیکی از نوع اتوزومال مغلوب است که به علت کمبود یا فقدان آنزیم فنیل آلانین هیدروکسیلاز، اسید آمینه فنیل آلانین به تیروزین تبدیل نشده و باعث افزایش فنیل آلانین در خون به ویژه در مغز می شود. از آن جا که تیروزین پیش ساز انتقال دهنده های عصبی چون سروتونین، دوپامین و نوراپی نفرین است، کمبود آن باعث اختلال های عصبی، شناختی و اجرایی در مغز می شود.
بررسی اثربخشی آموزش تکنیک های تنظیم هیجان بر کاهش مشکلات روان شناختی زنان مبتلا به چاقی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف :یکی از دلایل شایع تر بودن مشکلات روان شناختی در افراد مبتلا به چاقی، کنترل کمتر هیجانات در این افراد است. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی تکنیک های تنظیم هیجان بر کاهش مشکلات روان شناختی زنان مبتلا به چاقی انجام شد. مواد و روش ها:این پژوهش از نوع کارآزمایی بالینی بود و با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری انجام گردید. نمونه گیری به روش در دسترس، از بین زنان دارای شاخص توده بدنی (Body mass index یا BMI) بالاتر از 25 شهر اصفهان در سال 1394 صورت گرفت و 24 نفر انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (تکنیک های تنظیم هیجان) و شاهد قرار گرفتند. داده ها با استفاده از پرسش نامه 90-Symptom Chek List (90-SCL) جمع آوری گردید. گروه آزمایش 8 جلسه آموزشی تنظیم هیجان مدل Gross را دریافت کرد؛ در حالی که گروه شاهد از این آموزش بی بهره بود. داده های پژوهش با استفاده از تحلیل کواریانس در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها:ابعاد آسیب شناختی روانی نشان داد که تنظیم هیجان بر کاهش اضطراب و وسواس در مرحله پس آزمون تأثیر معنی داری نداشت (050/0 < P)، اما این اثر در مرحله پیگیری معنی دار بود (050/0 > P). همچنین، تنظیم هیجان تأثیر معنی داری بر کاهش افسردگی و جسمانی سازی در دو مرحله پیگیری و پس آزمون داشت (050/0 > P). نتیجه گیری:آموزش تنظیم هیجان به شیوه گروهی، بر بهبود علایم آسیب شناختی روانی بیماران مبتلا به چاقی اثربخش است و تلویحات مهمی در توجه به درمان های گروهی تنظیم هیجان در کاهش مشکلات بیماران مبتلا به چاقی دارد.
بررسی تاثیر و ماندگاری یک دوره تمرینات ثبات مرکزی بر وضعیت تعادل پسران 16-10 ساله کم توان ذهنی آموزش پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف:هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر و ماندگاری تمرینات ثبات مرکزی بر تعادل ایستا، نیمه پویا و پویا در پسران کم توان ذهنی 10-16ساله کم توان ذهنی آموزش پذیر است. روش:پژوهش از نوع کاربردی است و در آن از طرح شبه آزمایشی پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. نمونه آماری 20 پسر کم توان ذهنی را شامل می شود که به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و تجربی قرار گرفتند (هر گروه 10 نفر). پیش از اجرای برنامه تمرینی ثبات مرکزی، تعادل ایستای آزمودنی ها توسط تست رومبرگ، تعادل نیمه پویا با تست ستاره و تعادل پویا نیز با استفاده از تست راه رفتن پاشنه به پنجه مورد سنجش قرار گرفت. جهت انجام پژوهش، گروه تجربی تمرین ثبات مرکزی را به مدت هشت هفته انجام داد و تعادل ایستا، نیمه پویا و پویای آن ها اندازه گیری گردید. سپس، جهت پی گیری ماندگاری اثر تمرین، متغیرهای مورد نظر دوباره اندازه گیری شد. یافته ها:نایج تأثیر معنادار تمرین ثبات مرکزی را بر عملکرد تعادل در گروه آزمایشی نشان داد (P≤0.05). نتیجه گیری:این پژوهش با توجه به ضعف تعادل در کم توانان ذهنی و اهمیت تعادل در فعالیت روزانه و تأثیر تمرینات ثبات مرکزی بر تعادل نشان می دهد که چنین تمریناتی باعث بهبودی تعادل در این افراد می شود. مربیان و معلمان نیز می توانند از تمرینات ثبات مرکزی برای افراد کم توان ذهنی استفاده کنند.
بررسی تکانشوری در سوء مصرف کنندگان مواد قبل و پس از درمان نگه دارنده با متادون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴۴
243-256
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این مطالعه بررسی اثر درمان نگه دارنده با متادون بر سطوح تکانشوری سؤمصرف کنندگان مواد بوده است. روش: این مطالعه به صورت شبه آزمایشی به شیوه ی پیش آزمون- پس آزمون تک گروهی انجام شد. جامعه ی آماری این مطالعه سؤمصرف کنندگان مواد بودند که طی شش ماهه ی دوم سال 1394 به دو کلینیک ترک اعتیاد در شهر ساری مراجعه کردند. نمونه مورد مطالعه 30 سؤمصرف کننده مواد بود که به شیوه ی نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و قبل و 45 روز پس از درمان نگه دارنده با متادون مورد ارزیابی قرار گرفتند. از مقیاس تکانشوری بارات، آزمون خطرپذیری بادکنکی و آزمون برو- نه- برو برای سنجش تکانشوری شرکت کنندگان استفاده شد. یافته ها: نتایج آزمون تی وابسته حاکی از کاهش معنادار نمره ی کل تکانشوری و تکانشوری شناختی در مقیاس بارات و کاهش معنادار شاخص های تکانشوری در آزمون خطرپذیری بادکنکی و آزمون برو-نه-برو پس از درمان نگهدارنده با متادون بود. نتیجه گیری: مطابق با یافته های این مطالعه درمان نگه دارنده با متادون راهبرد مؤثری برای کاهش سطوح تکانشوری سوء مصرف کنندگان مواد می باشد. در مواردی که کاهش رفتارهای تکانشورانه ی سوءمصرف کنندگان مواد در دوره ی ترک مورد هدف باشد، می توان از درمان نگه دارنده با متادون استفاده کرد.
مقایسه سبک های دلبستگی، سبک های عاطفی و منبع کنترل در افراد وابسته به مواد و افراد بهنجار
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه سبک های دلبستگی، سبک های عاطفی و منبع کنترل در افراد وابسته به مواد و افراد بهنجار بود. روش پژوهش، علّی مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی مردان بهنجار و همچنین مردان وابسته به مواد مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر کرمانشاه بودند. نمونه پژوهش را 304 شرکت کننده وابسته به مواد و بهنجار تشکیل می دادند. روش نمونه گیری در دسترس بود. گروه ها از لحاظ سن و تحصیلات همتا شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس کنترل راتر، سبک دلبستگی بزرگسالان و پرسش نامه سبک های عاطفی استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین افراد سوءمصرف کننده مواد با افراد عادی در سبک های دلبستگی، سبک های عاطفی و منبع کنترل تفاوت معناداری وجود دارد. سبک دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا، سبک عاطفی پنهان کاری و منبع کنترل بیرونی در گروه وابسته به مواد بیشتر بود. با توجه به نتایج پژوهش، می توان گفت که سبک های دلبستگی، سبک های عاطفی و منبع کنترل در گرایش افراد به اعتیاد نقش دارند. بنابراین، می توان گفت که از دلایل احتمالی گرایش افراد به اعتیاد، سبک های دلبستگی ناایمن و سبک های عاطفی نادرست و منبع کنترل بیرونی است.
مقایسه رفتارهای پرخطر، راهبردهای فرایندی نظم جویی هیجان و حافظه فردمحور و پیرامون محور در دانش آموزان دبیرستانی با و بدون گرایش به اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این مطالعه مقایسه رفتارهای پرخطر، راهبردهای فرایندی نظم جویی هیجان و حافظه فردمحور و پیرامون محور در دانش آموزان با و بدون گرایش به اعتیاد بود. روش: طرح پژوهش توصیفی از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری این پژوهش را دانش آموزان پسر دبیرستانی شهر تبریز در سال تحصیلی 96-1395 تشکیل می دادند. نمونه آماری این پژوهش شامل60 دانش آموز دارای گرایش به اعتیاد و 60 دانش آموز بدون گرایش به اعتیاد بودند که از میان دانش آموزان انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه های رفتارهای پرخطر، راهبردهای فرایندی نظم جویی هیجان و حافظه فردمحور و پیرامون محور استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین دو گروه از دانش آموزان با و بدون گرایش به اعتیاد در متغیرهای حافظه فردمحور، انتخاب موقعیت، تعدیل موقعیت، گسترش شناختی، تعدیل رفتاری، تعدیل تجربی، خشونت، سیگار کشیدن و مصرف الکل تفاوت وجود دارد. در واقع دانش آموزان با گرایش به اعتیاد از حافظه فردمحور و رفتارهای پرخطر بیشتری برخوردار بوده و از راهبردهای نظم بخشی هیجانی کمتری استفاده می کنند. نتیجه گیری: می توان گفت: رفتارهای پرخطر، راهبردهای نظم بخشی هیجانی و حافظه فرد محور، شدت اعتیاد را در دانش آموزان تحت تأثیر قرار می دهند.
نقش تشخیصی راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، همجوشی شناختی و راهبردهای کنترل فکر در اختلال وسواسی–اجباری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه:هدف پژوهش حاضر بررسی نقش تشخیصی راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، همجوشی شناختی و راهبردهای کنترل فکر در اختلال وسواسی–اجباری و افراد بهنجار بود. روش:طرح پژوهش حاضر از نوع پژوهش های علی -مقایسه ای بود. جامعه هدف پژوهش حاضر شامل کلیه مراجعه کنندگان مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی بود که در بازه زمانی مهر تا اسفند سال 1395 به مراکز درمانی شهر تهران مراجعه کرده بودند. از این میان تعداد 50 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. سپس از مقیاس وسواسی -اجباری ییل -براون فرم کوتاه پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجان، پرسشنامه کنترل فکر و پرسشنامه آمیختگی شناختی برای گردآوری داده ها استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش تحلیل تابع تشخیصی استفاده شد. یافته ها:نتایج تحلیل داده ها نشان داد که در کلیه متغیرها به جزء راهبردهای سازگارانه پذیرش و ارزیابی مجدد، همچنین راهبردهای کنترل فکر نگرانی، تنبیه، کنترل اجتماعی و ارزیابی مجدد، میانگین گروه بهنجار به صورت معناداری بیشتر از گروه وسواسی بود. در متغیرهای دیگر میانگین گروه وسواس به صورت معناداری بیشتر از گروه بهنجار بود. همچنین یافته های این پژوهش بیانگر آن بودند که بر اساس راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، همجوشی شناختی و راهبردهای کنترل فکر می توان عضویت افراد در دو گروه را پیش بینی کرد. نتیجه گیری:می توان نتیجه گیری کرد که فعال شدن باورهای درآمیختگیافکار، ارزیابی هایی را بر می انگیزاند که بر اساس آنها استفاده از راهبردهای ناسازگارانه تنظیم هیجان و کنترل فکر بیشتر و متعاقباً فکر وسواسی خطرناک تلقی می شود. این ارزیابی ها منجر به بروز احساس ترس، اضطراب، گناه و ناراحتی می شوند. اگر ارزیابی فرد این باشد که فکر وسواسی نشان دهنده آن است که اتفاقی خطرناک پیش از این رخ داده است، ممکن است راهبردهای وارسی یا اختلال ذهنی را به کار گیرد. راهبردها باعث می شوند فرد نتواند در واقعیت این باورها را بیازماید و اعتبار آنها را رد کند.
مقایسه هیجان خواهی، جایگاه مهار و کمال گرایی در افراد وابسته به مواد و افراد غیروابسته به مواد
حوزههای تخصصی:
سوءمصرف مواد، از جمله مشکلات جامعه بشری است که روز به روز بر میزان آن افزوده می شود و کمتر کشوری را می توان یافت که از شیوع و خطرات ناشی از آن مصون مانده باشد. هدف از پژوهش حاضر مقایسه هیجان خواهی، جایگاه مهار و کمال گرایی افراد وابسته به مواد و افراد غیروابسته به مواد بود. این مطالعه یک طرح علی-مقایسه ای بود.50 نفر از افراد مبتلا به سوءمصرف مواد و 50 نفر از اعضای خانواده و وابستگان درجه اول افراد مبتلا به سوءمصرف مواد ترک کرده به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. هر دو گروه پس از همتاسازی بر اساس سن و تحصیلات، پرسش نامه های هیجان خواهی زاکرمن (1987)، مقیاس جایگاه مهار راتر (1975) و مقیاس کمال گرایی چندبعدی فراست و همکاران (1990) را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره تحلیل شدند. نتایج نشان داد که بین افراد وابسته به مواد و افراد غیروابسته به مواد در هیجان خواهی، جایگاه مه ار و کمال گرایی تفاوت معناداری وجود داشت. افراد وابسته به مواد در هیجان خواهی، جایگاه مهار بیرونی نمرات بالاتری داشتند. مدیریت موثر هیجان و کنترل درونی می تواند افراد را به سمت رفتارهای سازگارانه سوق دهد که این رفتارهای سازگارانه منجر به تقویت ترک رفتارهای مرتبط به اعتیاد می شود.
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر ولع مصرف، شدت وابستگی و تنظیم شناختی هیجان زنان وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر ولع مصرف، شدت وابستگی و تنظیم شناختی هیجان زنان وابسته به مواد صورت گرفت. روش: نوع پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه می باشد. جامعه آماری پژوهش تمامی زنان وابسته به مواد مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر تبریز در نیمه اول سال 1394 بود. به روش نمونه گیری در دسترس تعداد 30 نفر (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه گواه) انتخاب شدند. پرسش نامه های ولع مصرف، شدت وابستگی و تنظیم شناختی هیجان برای جمع آوری داده ها استفاده شد. روش درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی در 10 جلسه دو ساعته در گروه آزمایشی اجرا شد. یافته ها: نتایج نشان داد درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی باعث کاهش ولع مصرف و کاهش شدت وابستگی به مواد و افزایش استفاده از راهبردهای مثبت تنظیم شناختی هیجان در زنان وابسته به مواد شد. نتیجه گیری: درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی از روش های درمانی تاثیرگذار بر ولع مصرف، شدت وابستگی و تنظیم شناختی هیجان زنان وابسته به مواد می باشد.
الگوی روابط ساختاری فعالیت سیستم های مغزی رفتاری، احساس تنهایی، دشواری در تنظیم هیجان و وسوسه مصرف مواد در زنان سوءمصرف کننده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴۴
107-134
حوزههای تخصصی:
هدف: اعتیاد معضل اجتماعی پیچیده ای است که پیامدهای منفی زیادی برای فرد و جامعه دارد. هدف از پژوهش حاضر ارزیابی تجربی برازش مدلی بود که در آن نقش سیستم های مغزی–رفتاری، دشواری در تنظیم هیجان و احساس تنهایی در وسوسه زنان مبتلا به سوءمصرف مواد مد نظر قرار گرفت. روش: بدین منظور، 580 نفر از زنان معتاد شهر کرمان به روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب شدند و به مقیاس های عقاید وسوسه انگیز، پنج عاملی جکسون، مقیاس تجدید نظرشده ی احساس تنهایی راسل و مقیاس دشواری در تنظیم هیجان پاسخ دادند. یافته ها: نتایج نشان داد با وجود این که برخی از مسیرها به لحاظ آماری معنادار نبود، مدل پیشنهادی از برازش مطلوبی برخوردار است. نتایج بیانگر این بود که سیستم های مغزی رفتاری هم به صورت مستقیم و هم به واسطه ی دشواری در تنظیم هیجان در وسوسه زنان مبتلا به سوءمصرف مواد نقش دارند، درحالی که به واسطه ی احساس تنهایی در وسوسه زنان مبتلا به سوءمصرف مواد نقش ندارند. نتیجه گیری: براین اساس برای پیشگیری، درمان و کاهش احتمال عود، می توان این متغیرها را مورد هدف قرار داد.
اثربخشی گروه درمانی شناختی -رفتاری بر افسردگی، اضطراب و عزت نفس بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی نوع یک(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلال دوقطبی یک بیماری روان پزشکی مزمن و ناتوان کننده است که میزان شیوع نوع یک آن، 4/1 تا 6/1 درصد است. هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی گروه درمانی شناختی-رفتاری بر افسردگی، اضطراب و عزت نفس بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی نوع یک پس از تثبیت فاز حاد می باشد. روش کار: جامعه ی آماری این کارآزمایی بالینی شامل تمام بیماران مرد با تشخیص اختلال خلقی دوقطبی نوع یک بستری در بخش های بیمارستان روان پزشکی ابن سینای مشهد در سال 1390 بودند که با درمان دارویی فاز حاد در آن ها تثبیت شده بود. از میان این بیماران،30 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی به 2 گروه 15 نفری آزمون و شاهد تقسیم شدند. گروه آزمونتحت گروه درمانی شناختی-رفتاری 10 جلسه ای و گروه شاهد تحت درمان گروهی حمایتی غیر ساختاریافته قرار گرفتند. آزمون های افسردگی و اضطراب بک و عزت نفس آیزنک برای تمام بیماران، قبل، بلافاصله بعد و 2ماه و 6 ماه بعد از اتمام جلسات تکمیل شد. داده ها با شاخص های توصیفی و آزمون تحلیل کواریانس و تی مستقل با نرم افزار SPSS نسخه ی 19 تحلیل شدند. یافته ها: بعد از گروه درمانی شناختی-رفتاری، میزان افسردگی و اضطراب در پایان درمان و دو ماه و شش ماه پی گیری،کاهش معنی داری نسبت به گروه شاهد نشان داد (05/0>P) اما افزایش در میزان عزت نفس در پایان درمان و دوره ی پی گیری، معنی دار نبود. نتیجه گیری: رویکرد گروه درمانی شناختی-رفتاری به عنوان یک درمان موثر برای کاهش افسردگی و اضطراب بعد از تثبیت فاز حاد در کنار درمان های دارویی برای بیماران مبتلا به اختلال دو قطبی نوع یک می تواند مد نظر قرار گیرد و می توان در بازتوانی بالینی این بیماران، از آن کمک گرفت.
رابطه دینداری، عزت نفس و تاب آوری با پذیرش اعتیاد در نوجوانان
حوزههای تخصصی:
یکی از ابعاد مهم سوءمصرف مواد، عوامل موثر در شروع آن است. بدون تردید عوامل بسیاری می توانند به عنوان عوامل محافظت کننده در مقابل سوء مصرف موادمخدر شناسایی و تقویت شوند. پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه دینداری، تاب آوری و عزت نفس با پذیرش اعتیاد در نوجوانان انجام شد. روش پژوهش، توصیفی - همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه نوجوانان پسر شهر قزوین بود. نمونه شامل 374 نفر از نوجوانان پسر 14 تا 18 ساله دبیرستان های شهر قزوین بود که از طریق روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسش نامه دینداری خدایاری فرد، مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون، عزت نفس کوپراسمیت و پذیرش اعتیاد بود. یافته ها نشان داد که بین متغیرهای دینداری، عزت نفس و تاب آوری با پذیرش اعتیاد رابطه منفی معنی داری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که تاب آوری، دینداری و عزت نفس در مجموع 54 درصد از واریانس پذیرش اعتیاد را تبیین می کنند. می توان نتیجه گرفت که با تقویت دینداری، عزت نفس و تاب آوری نوجوانان می توان از سوءمصرف مواد در آن ها پیشگیری کرد.
اثربخشی آموزش خودشفقتی شناختی در ولع مصرف، شدت وابستگی و انعطاف پذیری شناختی افراد وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه:هدف مطالعه حاضر بررسی اثربخشی آموزش خودشفقتی شناختی در ولع مصرف، شدت وابستگی و انعطاف پذیری شناختی مردان وابسته به مواد بود. روش:روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری پژوهش را کلیه مردان وابسته به مواد ساکن کمپ های شبانه روزی و مراکز ترک اعتیاد شهر اردبیل در نیمه اول سال 1395 تشکیل دادند که از میان آنها، تعداد 30 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب و در دو گروه آزمایش و گروه کنترل به صورت تصادفی جایگزین شدند. به گروه آزمایش خودشفقتی شناختی به مدت 8 جلسه آموزش داده شد ولی گروه کنترل در فهرست انتظار بود و هیچ آموزشی دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها از مقیاس کوتاه ولع مصرف، شاخص شدت وابستگی و پرسش نامه انعطاف پذیری شناختی استفاده شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون آماری تحلیل کواریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شد. یافته ها:نتایج نشان داد که بعد از کنترل اثرات پیش آزمون، تفاوت معناداری بین میانگین پس آزمون دو گروه در ولع مصرف، شدت وابستگی و انعطاف پذیری شناختی وجود داشت. نتیجه گیری:نتایج این مطالعه نشان داد که آموزش خودشفقتی شناختی با تقویت نگرش مثبت نسبت به خود منجر به بهبود پیامدهای درمان وابستگی به مواد می شود.
عوامل رفتاری، هیجانی و اجتماعی مرتبط با اعتیاد
حوزههای تخصصی:
وابستگی به موادمخدر، تهدیدی جدی برای سلامت افراد است. این اختلال نه تنها زندگی فرد را تحت شعاع قرار می دهد، بلکه نواقص و ناراحتی های زیادی را برای خانواده و جامعه ایجاد می کند. در واقع اعتیاد یکی از آسیب های مهم اجتماعی است که باعث دگرگونی های ساختاری در نظام اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی یک اجتماع می شود. با توجه به مشکلات زیاد و گسترده حاصل از اعتیاد، پیشگیری از این معضل الزامی است. پیشگیری از این مشکل، مستلزم شناسایی عوامل خطر و عوامل محافظت کننده در برابر وابستگی به مواد است. تحقیقات مختلف نشان داده اند که فقدان مهارت های رفتاری و همچنین اختلال در تنظیم هیجانات در کنار عوامل اجتماعی اثرگذار، از حیطه های مؤثر در پیش بینی اعتیاد می باشند. اعتیاد در کشور ما مانند کشورهای شرقی دیگر، الگوی خاصی دارد که با الگوی موجود در کشورهای توسعه یافته غربی متفاوت است. در چنین شرایطی تولید اطلاعات و دانش داخلی می تواند نقش اساسی در بهبود سیاست گزاری ها، برنامه ریزی ها و انجام مداخلات ایفا نماید. در این مقاله مروری، سعی شده است تا سازه های رفتاری، هیجانی و اجتماعی مرتبط با اعتیاد که در پژوهش های ایران به دست آمده است، جمع آوری شود. نتایج این مطالعه نشان داد که در سطح فردی، عواملی مثل راهبردهای مقابله ای، عوامل مربوط به تحصیل و مدرسه، مکانیسم های دفاعی فرد معتاد و خانواده ی او و ویژگی های جمعیت شناختی؛ در سطح هیجانی عواملی مثل هوش هیجانی، هیجان طلبی و سبک تنظیم هیجان و در سطح اجتماعی عواملی مثل وضعیت آنومیک، سرمایه اجتماعی، شبکه ی روابط، حمایت اجتماعی، شکاف بین نسلی و معنویت نقش عمده در گرایش، شروع و ادامه ی مصرف مواد ایفا می کنند.