فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۰۱ تا ۹۲۰ مورد از کل ۴٬۴۴۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با رویکرد نظری و تحلیل محتوا، برآن است تا الگوی سبک زندگی از دیدگاه دالایی لاما(ی چهاردهم)، رهبر بوداییان تبت را از میان آثار وی استخراج و مورد نقد و ارزیابی قرار دهد. دالایی لاما در سبک زندگی، بر چند اصل اساسی تأکید دارد. از نظر وی، شادی هدف زندگی است و باید تمامی فعالیت ها و برنامه ها در راستای این هدف سامان یابد. همدردی با دیگران براساس مهرورزی عام، زمینة آرامش و نشاط زندگی را فراهم می کند. تمرین آیات هشت گانه و مراقبه روزانه، معرفت نفس و گیاه خواری، از آموزه های وی در سبک زندگی به شمار می آید. این تعالیم براساس آئین بودایی ارائه شده است. اشکال اساسی تعالیم وی در سبک زندگی، منبعث از اخلاق سکولار و منعزل از مبانی و اهداف ماورایی است. نتایج این تحقیق، گویای این است که گرچه همسویی خاصی در توصیه به برخی عادت واره ها با آموزه های اسلامی مشاهده می شود، اما این آموزه ها فاقد پشتوانه اصیل متکی به وحی و غیرقابل اتکا می باشد.
نقد روایت سوئینبرن از برهان غایت شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ریچارد سوئینبرن در تقریر خود از دلیل غایت شناختی سعی در معقول جلوه دادن باور به خدا با استفاده از این دلیل دارد. البته سوئینبرن معتقد است هیچ یک از ادله اثبات وجود خدا نمی توانند یقینی ریاضی وار برای ما به همراه آورند؛ بلکه مجموع این ادله باور به وجود خدا را از نقیض آن محتمل تر می سازند. سوئینبرن با تفکیک نهادن میان دو نوع نظم: نظم زمانی و نظم مکانی، در ارائه دلیل خود بر نظم زمانی تأکید می کند. از طرف دیگر برای تبیین پدیده ها میان دو نوع تبیین تفاوت می گذارد: تبیین علمی و تبیین شخصی، و ادعا می کند که تبیین علمی توانایی تبیین اصل قوانین جهان را ندارد و برای تبیین این قوانین باید به تبیین شخصی توسل جست. سوئینبرن تبیین جهان به وسیلة تبیین شخصی را ساده ترین تبیینی می داند که خالی از تعقیدها و پیچیدگی ها در پاسخ به چرایی پدیده هاست. به عبارت دیگر، به میزان کمتر شدن علل برای تبیین یک پدیده، آن تبیین رو به سادگی می رود. مدعای این مقاله آن است که مفهوم سادگی یا ساده ترین تبیین در بیان سوئینبرن خالی از پیچیدگی نیست و ابهاماتی دارد و همچنین فرض وجود امری ماورائی در تبیین پدیده نظم، نه تنها نمی تواند ساده ترین تبیین باشد، بلکه آن را گرانبار از پیش فرض می کند.
تاریخچه و تبیین ساختار الهیات سیاسی و رهایی بخش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الهیات رهایی بخش، یک جنبش سیاسی و الهیاتی در جهان مسیحیت است که کانون عمده ظهور آن، امریکای لاتین بوده است. این جنبش الهیاتی، برای مبارزه با فقر، تبعیض و بی عدالتی پدید آمده و می کوشد با ارائه تفسیری از ایمان مسیحیِ انقلابی و ظلم ستیزانه، به حمایت از مستمندان برخاسته و به رنج آنها پایان دهد. این الهیات، از تفسیرهای مارکسیستی برای تفسیر واقعیت های اجتماعی بهره می گیرد. ولی از جهت هستی شناختی به اصول مسیحیت وفادار است. این نظام الهیاتی، با معناگذاری جدید عقاید مسیحی، تفسیری انقلابی و نو از مسیحیت عرضه می کند و فقرا را مجرای فیض خداوند می داند که مسیح به خاطر آنها قیام کرد تا آنها را آزاد کند. مفاهیمی همچون ترجیح فقرا، تأکید بر عمل انقلابی و اجتماعی، انتقاد از فقر و بی عدالتی، گناه ساختاری و نگاهی انقلابی به شخصیت مسیح و تعریف نقش رهایی بخشی برای کلیسا از محورهای اصلی این نظام الهیاتی است.
نقد جان مکی بر واقع گرایی اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واقع گرایی اخلاقی از مهم ترین مباحث مطرح در فرااخلاق است که نقدهای بسیاری را در پی داشته است. در این میان مهم ترین نقد از آن جان مکی است. از نظر مکی، واقع گرایی اخلاقی فهم ما را دچار خطا می کند. زیرا خاصه های اخلاقی برگرفته از احساسات و عواطف ما هستند و به واقع ارجاع داده نمی شوند. از همین رو نمی توانند تبیینی علی داشته باشند و در نتیجه غیرمعرفت بخش اند. بنابراین هرگونه داوری درباره احکام اخلاقی اساساً نادرست است. در این نوشتار نخست نظریه خطای مکی و دو استدلالی که او نظریه اش را بر آن ها مبتنی ساخته مطرح می شود. سپس، با در نظر گرفتن ادعاهای مفهومی و وجودشناسانه ای که از لوازم رأی مکی است و نظریه خطایی که پیش از او لاک مطرح کرده بود، ایده او بررسی و نشان داده می شود که ذهنیت ارزش های اخلاقی با چالش های متعددی روبه رو است.
تحلیل «فضایل مبتنی بر جهل» از منظر جولیا درایور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جولیا درایور با نگرشی نوین در باب فضیلت سعی می کند علی رغم قبول چارچوب های کلی، نقش اصیل معرفت در اخلاق ارسطویی را کمرنگ کند و دست کم برخی از فضایل شاخص را مبتنی بر جهل و بی خبری تعریف و توجیه نماید. فضایل مورد نظر وی عبارتند از تواضع، اعتماد، گذشت، شجاعت ارتجالی و احسان بی حساب. لازمه پذیرش فضایل مبتنی بر جهل، قبول دیدگاهی فرااخلاقی است که قصد و نیت خیر را برای تحقق فضیلت ضروری نداند؛ اما برای محدود ساختن دامنه بحث در این پژوهش، بی آنکه این پیش فرض مورد نقد واقع شود، تنها به تحلیل و واکاوی فضایل مبتنی بر جهل بسنده شده است.
سنت گرایی و تکثرگرایی دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سنت گرایی مکتبی نوپا و مربوط به سده بیستم است که در نزاع بین سنت و مدرنیته، که در عصر روشنگری به وجود آمد یا به اوج خود رسید، جانب سنت را می گیرد. باورهای این مکتب از قبیل حکمت جاویدان، که در دل هر سنت قرار دارد، سبب باور به حقانیت همه سنت های ریشه دار و در نتیجه، حقانیت و نجات بخشی همه سنت های بزرگ دینی، یعنی تکثرگرایی دینی، شده است. این نوشتار به بیان و بررسی مبانی تکثرگرایانه این مکتب می پردازد. مسئله مقاله این است که اساسی ترین باور سنت گرایی (که موجب پذیرش تکثرگرایی دینی شده) یعنی اعتبار و تقدس همه سنت های تاریخی، مخدوش است.
تأملی بر نسبت اکسپرسیونیسم با مذهب پروتستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از زمینه های پژوهش های میان رشته ای در حوزة فرهنگ، مطالعات مربوط به نسبت دین و هنر است. در میان نهضت های دینی، «پروتستانتیسم» به دلیل گره خوردن با «جریان اصلاح دینی» از اهمیت بالایی برخوردار شده است. در همین بستر فرهنگی، «اکسپرسیونیسم»، به عنوان یکی از مهم ترین مراحل تکامل اشکال هنری است. این نوشتار، درصدد بررسی وجوه ارتباط و اشتراک این دو جریان با استفاده از روش گردآوری اسنادی است. مبانی نظری در قالب بررسی موردی، با فیلم «اتاق کار دکتر کالیگاری»(1920) تطبیق داده شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که اکسپرسیونیسم و پروتستانتیسم، در یک وجه عام و سه وجه خاص با یکدیگر اشتراک دارند. بر این اساس می توان خوانش های دینی از آثار هنری ارائه داد. وجود تأثیر و تأثر میان دین، فرهنگ و هنر بر اساس فهم وجودی دین، وجه عام این ارتباط است. همچنین وجود اشتراک فرهنگی تاریخی، عنصر بیانی و محتوای تنش زا و تاریک در اکسپرسیونیسم، که نظیر آنها در الهیات پروتستانی نیز دیده می شود، بیانگر وجوه خاص این ارتباطند.
خود آیینی و اجتماع اخلاقی در فلسفه اجتماعی کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با اینکه کانت نوشته های قابل توجهی در فلسفه ی سیاسی و اجتماعی دارد، آراء وی در این حوزه عموماً در سایه فلسفه نظری وی و نیز فلسفه ی سیاسی و اجتماعی هگل واقع شده و بنابراین، کمتر مورد توجه جدی قرار گرفته است. اما برای درک اهمیت آراء سیاسی و اجتماعی کانت لازم است آراء او در این زمینه در نسبت با آراء پیشینیان وی خوانده شود. در این مقاله قصد داریم فلسفه ی سیاسی و اجتماعی کانت را در امتداد آراء ژان ژاک روسو و به ویژه مفهوم «اراده ی عام» وی مورد بازخوانی قرار دهیم و نشان دهیم که چگونه کانت در جهت تکمیل و بلوغ فلسفه ی سیاسی و اجتماعی روسو گام برداشت. در اینجا بررسی خواهیم کرد که چگونه کانت با تأثیرپذیری از روسو، نسخه ای بنیادین از «خود آیینی اراده» ارائه داد و قانون گذار بیرونی را به «خودقانونگذاری» تبدیل کرد و با رفع ناهمسازی های فلسفه ی سیاسی و اجتماعی روسو، فصل جدیدی را در فلسفه ی سیاسی و اجتماعی گشود.
بررسی دیدگاه ملاصدرا و جان هیک در باب ارتباط نفس و بدن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارتباط نفس و بدن از مباحث مهم فلسفة ذهن است. دربارة این ارتباط دو دیدگاه وجود دارد: یگانه انگاری و دوگانه انگاری؛ دوگانه انگاری دیدگاهی است که انسان را متشکل از دو جنبة بدن مادی و نفس مجرد می داند. یگانه انگاری که در تقابل با دوگانه انگاری است دو شاخه دارد: یگانه انگاری مادی گرایانه که حقیقت انسان را مادة محض تلقی می کند و یگانه انگاری ایدئالیستی که حقیقت انسان را نفس محض می داند.
ملاصدرا و جان هیک، که متعلق به دو سنت معرفتی متفاوتند، هر دو معتقدند که انسان دارای نفس مجرد و بدن مادی است. مقاله نشان می دهد که دیدگاه ملاصدرا در باب ارتباط نفس و بدن دیدگاهی یگانه انگارانه است، اما نه به معنای مصطلح آن، بلکه دیدگاهی بدیع و منحصر به فرد که مبتنی بر اصول فلسفی و نفس شناسی اوست. جان هیک در باب ارتباط نفس و بدن دیدگاه دوگانه انگاری جوهری را اتخاذ کرده است که با نفی نظریه های این همانی و پیامد ثانوی از دیدگاه خود دفاع می کند. در عین حال، صرف نظر از دیدگاه او در باب نفس و بدن، بسیاری از نظریات او شبیه یا نزدیک به دیدگاه های ملاصدرا است. باور به دوساحتی بودن انسان و وجود نفس، کیفیت پیدایش نفس، تجرد، جسمانیه الحدوث بودن، حرکت اشتدادی، ذومراتب بودن و تعامل نفس و بدن و تأثیر هر یک در دیگری از جملة آن هاست
بررسی تطبیقی آرای تربیتی ملامحسن فیض کاشانی و جان دیویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) سایر جریان ها پراگماتیسم
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و...]
این پژوهش به بررسی تطبیقی آرا و اندیشه های تربیتی فیض کاشانی و جان دیویی در زمینه-های مبانی، اصول و اهداف تربیت به منظور بهره گیری در تعلیم و تربیت می پردازد. این تحقیق از نوع تحلیل اسنادی است که با هدف مقایسه و تطبیق، و گردآوری اطلاعات نیز از طریق مطالعات کتابخانه ای انجام گرفته است. در این راستا یافته های پژوهش دلالت دارد که دیدگاه فیض کاشانی در مقایسه با دیویی تفاوت و تشابهاتی دارد. مبنای اختلاف نظر این دو اندیشمند در نگاه ایشان به انسان است. فیض انسان را موجودی مرکب از روح و جسم و دیویی آن را مادی محض می داند. در زمینه هدف تربیت، فیض هدف غایی را قرب الهی و دیویی آن را رسیدن به جامعه دموکراتیک می داند و در زمینه اصول تربیت، هر دو متفکر، اصل فعالیت و همراهی علم و عمل را جز اصول خود می دانند.
پدیدار تجربی، برساخت ذهنی و واقعیت هستی شناختی (تحلیلی بر مسائل تبیین علمی و مواضع رئالیزم انتقادی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین های پوزیتیویستی و ابطال گرایانه، هر دو در این فرض طبیعت گرایانه اتفاق نظر داشته اند که واقعیت محدود به سطح تجربی است و تبیین علمی باید به این سطح تجربی ارجاع دهد تا از وصف تحقیق پذیری، معناداری و علمی بودن برخوردار باشد. این در حالی است که از یک سو اصل علیت به مثابه ی شرط ضروری هرگونه تبیین علمی، به لحاظ منطقی از این سطح تجربی قابل استنتاج نبوده و در نهایت نه به صورت یک اصل تجربی بلکه به صورت یک اصل متافیزیکی و در زبان پوپر، ابطال ناپذیر باقی می ماند. از سوی دیگر، اصل عینیت تجربی به عنوان مبنای شرط آزمون پذیری تبیین های علمی نیز به دلیل مسبوقیت هرگونه مشاهده به نظریه، غیرقابل دفاع بوده است. ایده آلیست های کانتی همچون کهن و فایرابند نیز که بر بازنمایی واقعیت در قالب مقولات ذهنی تأکید داشته و از این رو قوانین علّی و نظریه های علمی را صرفاً بیانگر مدل ها و الگوهای ذهنی در تفسیر جهان واقع دانسته اند، از توجیه شناخت تجربی و ارائه ی معیاری برای مقایسه میان نظریه ها و پارادایم های علمی و همچنین ابطال نظریه ها و تحوّل علمی عاجز بوده اند. این مقاله ضمن بررسی و تحلیل مسائل تبیین علمی، بر روی پاسخ های رئالیزم انتقادی در این زمینه متمرکز می شود و به تحلیل این موضوع می پردازد که این رویکرد فلسفی چگونه تبیین علمی را مستلزم توجه همزمان به جایگاه پدیدار تجربی، برساخت ذهنی و واقعیت هستی شناختی در نظر می گیرد.
داوری معرفتی بین خداباوری و الحاد براساس فضیلت گرایی معرفتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سه نگره خداباوری، الحاد و لاادری گری با حجم انبوهی از مناقشات، در کانون مباحث فلسفه دین بوده و طرف داران هریک سعی در غلبه بر ادله مخالف و اثبات ادعای خود داشته و دارند. یکی از پیش زمینه های ضروری برای داوری بین این ادعاها، تعیین الگوی حاکم و مبنای ارزیابی است که قرینه گرایی، ایمان گرایی، معرفت شناسی اصلاح شده و رویکردهای مصلحت اندیشانه و عمل گرایانه، نمونه هایی از این معیارها به شمار می روند. معرفت شناسی فضیلت محور از رویکردهای نوین است که نقش فضایل عقلانی را در ارزش معرفتی باورها پررنگ می کند و راه اصابت باور را به صدق، برآمدن آن از فعالیت فضایل عقلانی می داند. درنتیجه برای ارزش سنجی معرفتی هر باوری باید کم و کیف به کارگیری فضایل پیش گفته را در فرایند معرفتی عامل ردیابی کرد. این پژوهش با سیری کلی در گونه های رایج برای داوری بین خداباوری و الحاد و نیز گزارشی کوتاه از معرفت شناسی فضیلت محور به روایت لیندا زگزبسکی درصدد نشان دادن ارزش معرفتی اعتقاد به خدا در مقابل عدم آن براساس رویکرد پیش گفته است.
آیا ویتگنشتاین ایمان گراست؟نگاهی مجدد به معرفت شناسی دینی منسوب به او(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه تحلیلی آباء فلسفه تحلیلی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه تحلیلی عبور از پوزیتیویسم منطقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
در باب ایمان گرایی ویتگنشتاینی دو پرسش مغفول افتاده: اولاً آیا ""ویتگنشتاین"" صراحتاً از ایمان گرایی دفاع کرده است؟ و ثانیا آیا ایمان گرایی از اندیشه های او. قابل استنباط می باشد؟ در مقاله حاضر پس از پژوهشی در چیستی ایمان گرایی، نشان داده شده ادعای انتساب ایمان گروی به ویتگنشتاین اغلب بر مبنای تفسیری خاص از بخشی از آموزه های «پژوهش های فلسفی» او بوده است. دقت و تأمل در مجموع آراء ویتگنشتاین به ویژه در «فرهنگ و ارزش» و «درس گفتارها» نشان می دهد ادله و شواهد متعددی در نفی ایمان گرایی ویتگنشتاین وجود دارد که می تواند بدیل نظریه رایج باشد. همچنین بایستی متوجه بود استنتاج ایمان گرایی از تمایز میان بازی زبانی دین و غیر آن به نوعی خلط نظریه بازی های زبانی به عنوان نگره فهم و معنا با نظریه استنتاج و قضاوت است و نهایتاً آنکه پیگیری سیر اندیشه دینی نزد ویتگنشتاین به نوعی نظر متداول تقسیم ساحت های فکری او. به دو دوره را دچار چالش می نماید.
بررسی و تحلیل تطبیقی مرگ و معنای زندگی از دیدگاه مولوی و هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای فلسفه های زندگی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
مرگ و تأثیر آن بر معنی زندگی از دغدغه های همیشگی بشر بوده است؛مولوی در شمار اندیشمندانی است که موضوع مرگ و رابطه ی آن با معنای زندگی را در مثنوی و کلّیّات شمس به تفصیل بیان نموده است. مولویِ عارف، بسیار «مشتاق مرگ» است و از آن با تعبیر «عروسی ابدی» یاد می کند.از دیدگاه وی، مرگ به معنی«قطع و پایان زندگی» نیست، بلکه« آغاز زندگی جاودانه ی دیگری» است.در اندیشه ی مولوی ، معنی زندگی ، تولّد دوباره یافتن، تکامل انسانی، روی کردن به صفای باطن، به دنیای قلب پا نهادن ، زمام عقل را به عشق الهی سپردن ، ایجاد تغییر و تحوّل در جریان زندگی و پرهیز از خشک اندیشی ، همراهی با زمان و...است. هایدگر نیز در شمار فیلسوفان معاصری است که بخش عظیمی از اندیشه ی فلسفی خویش را به مرگ و معنای زندگی اختصاص داده است.از دیدگاه هایدگر ، مرگ ، نوعی «انتخاب اجباری» و گاهی «هراسناک» توصیف شده است.از نظر وی، معنای صحیح مرگ، واقعیّتی بیرونی و عمومی در جهان نیست، بلکه «امکان درونی هستی» خود انسان است که نقطه ی پایانی بر زندگی اوست؛ انسان، تنها با مرگ است که« هستی غیر اصیلش» به «ساحت اصیل» در می آید و مرگ، حدّ پایان زندگی اوست. وی بر این عقیده است که مرگ واقعه ای نیست که در آینده اتفاق بیفتد، بلکه ساختاری بنیادی و جدایی ناپذیر از «در جهان بودن» ماست.ازاین رو ، رویارویی انسان با مرگ، نه تنها«کلید خودمختاری»، بلکه «کلید تمرکز» نیز هست. افزون بر این،هایدگر بر این باور است که زندگی دارای معناست و این معنی ،وظیفه ای است که سازنده ی «ماهیّت» انسان است..این پژوهش بر آن است تا به تحلیل تطبیقی موضوع مرگ و معنای زندگی از نگاه این دو اندیشمند بپردازد.
منجی موعود در ادیان بزرگ قبل از اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از روزگار کهن ، اعتقادبه ظهور مصلح ، اصلی اساسی بوده است . بسیاری از پیامبران پیشین ،آمدن دیگری را وعده می داده اند. همچنین در سرتاسر بشارتها واشارتهای پیشینیان ، همواره سخنانی درباره “موعودآخرین ” و “منجی آخرالزمان” گفته شده است . در هر کدام از دیانتهای قدیم ازاین موعود به عنوانی یاد شده است همچون کالکی، بودای پنجم ، سوشیانس ، مسیحا ، پسر انسان و... ، که متعارف و آشنای مردمان خاص آن زمان بوده است .همچنین نشانه ها و خصوصیاتی از او، آئین نجات بخش اش و علائم ظهور ووقایع پس از ظهور او در این آثار کهن آمده است که علی رغم بعد زمانی و جغرافیایی بسیار نزدیک و مشابه هم هستند که این مطلب نشانگر اعتقاد به یک حقیقت و اصل واحد در همه ادیان بزرگ است و آن چیزی جز ایمان و امید به ظهور منجی آخرالزمان نیست . البته گونه های مختلفی از اعتقاد به مصلح آخرین در ادیان دیده می شود . در یک جا ، نجات بخش صرفا یک مصلح اجتماعی است و درگونه دیگر فقط در صدد رستگاری معنوی افراد بشر است و در حالت سوم هر دو رسالت را به عهده می گیرد . از طرف دیگرموعود آخرین گاهی قوم گرا و گاهی در صد نجات تمام جهانیان است . همچنین در برخی ادیان وعده به آمدن شخص معین داده شده است ( شخصی ) و گاهی صحبت از شخص خاصی نیست بلکه وعده بیشتر راجع به نوید افق روشن در آینده بشر همراه با ظهور یک مصلح جهانی است ( نوعی ). در این مقاله با استفاده از روش کتابخانه ای و کتب مقدس و منابع غالبا درجه اول ، پس از مروری مختصر به برخی از بشارتهای گذشتگان وسخنان پیامبران الهی در ادیان قبل از اسلام به تحلیل و گونه شناسی اندیشه موعود در این ادیان پرداخته شده است .
تحلیل و بررسی پلورالیسم دینی و گوهر و صدف دین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کثرت گرایی دینی از مسائل پراهمیت کلام جدید به حساب می آید که مبانی و لوازم خاص به خود را دارد. یکی از مبانی پلورالیسم دینی، تقسیم دین به دو عنصر گوهر و صدف می باشد. نظریه گوهر و صدف دین، می تواند منتج به مسئله پلورالیسم دینی گردد. مدعای مقاله حاضر این است که علاوه بر اینکه پلورالیسم دینی خود، دارای آسیب ها و مشکلات درونی است، مبنای آن گوهر و صدف نیز توانایی تبیین رابطه میان گزاره ها و آموزه های دینی را نداشته، همچنین در حوزه «دین داری» به ناحق، حوزه ایمان و عمل صالح را از یکدیگر جدا نموده است. براساس رویکرد درون دینی هیچ یک از آموزه های دینی را براساس نظریه مذکور نمی توان عرضی خواند و هیچ دینی راضی به تقسیم آموزه هایش به ذاتی و عرضی نیست. همچنین در حوزه «دین داری» علی رغم تأکید دین بر توجه به باطن دین، رستگاری ملازم با پایبندی کامل به ایمان و عمل صالح، به صورت توأمان شمرده شده است و از همین رو تجزی در دین راه ندارد.
بررسی و نقد مبانی هستی شناختی تعلیم و تربیت پویشی وایتهد با تکیه بر آرای علامه طباطبایی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
هدف این مقاله بررسی انتقادی مبانی هستی شناختی تعلیم و تربیت پویشی وایتهد با تکیه بر آرای علامه طباطبایی است. وایتهد یکی از تأثیرگذارترین فلاسفة قرون اخیر در غرب بود که نظریاتش تأثیری مستقیم بر تعلیم و تربیت داشت و موجب تولد تعلیم و تربیت پویشی شد. او توانسته است با نقد تصور مکانیکی دکارت و نیوتن مقابله کند و با طرح سیلان در واقعیت و تعامل خداوند با هستی های بالفعل قدمی فراتر بگذارد و تحولی در عرصة تعلیم و تربیت بنا نهد؛ بااین حال مبانی هستی شناختی تعلیم و تربیت پویشی با نقدهایی روبه رو هستند. هستی های بالفعل از دیدگاه وایتهد مستقل و در سیلان اند و خلاقیت آنها تا جایی گسترده است که توسط ارادة خداوند هم محدود نمی شود. از سویی خداوند نیز به منزلة یک هستی مستقل دارای ذات ازلی است، ولی دارای ذات تبعی نیز هست؛ یعنی در تعامل با جهان، در حال تکامل است. بررسی آرای علامه طباطبایی نشان می دهد که ایشان توانسته با تکیه بر مبانی هستی شناختی همانند اصالت وجود و تشکیک در وجود، از سویی نتایج مثبت فلسفة پویشی را در خود داشته باشد و از سوی دیگر برداشت درخوری از خداوند و ارتباط او با جهان به دست دهد و این برداشت می تواند مبانی مستحکم هستی شناختی برای تدوین اهداف و اصول تعلیم و تربیت را فراهم آورد.
درنگی بر رویکرد شورای واتیکانی دوم در مواجهه با اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی شوراهای جهانی کلیسای کاتولیک این ادعا را اثبات می کند که رویکرد این کلیسا نسبت به ادیان غیرمسیحی، به ویژه اسلام، در طول تاریخ یکسان نبوده است. نگاه این کلیسا به ادیان دیگر در شوراهای جهانی هزاره اول، عدم پذیرش با ادبیات سکوت بوده است. در شوراهای جهانی قرون وسطا، ادبیات آن تبدیل به تهاجم شده و اسلام و سایر ادیان را آشکارا محکوم به تکفیر می کرد. اما امروزه کلیسای کاتولیک در رویکرد جدید و به سبب عوامل متعدد سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و علمی، نسبت به رویکرد ضداسلامی خود تغییر موضع داده و شورای واتیکانی دوم، محملی برای تجدیدنظر در عملکرد کلیسا شده است. این مقاله، با روش توصیفی تحلیلی تلاش دارد، تغییر رویکرد کلیسا را در ادوار تاریخی شوراهای جهانی، به ویژه شورای واتیکانی دوم بررسی کرده و نشان دهد که چگونه کلیسا در شورای واتیکانی دوم، عقبه اعتقادی و اجتماعی خود را نسبت به اسلام و سایر ادیان بازسازی کرده است.
بازتعریف معرفت بر اساس کارکرد فضیلت(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
بررسی رابطه اخلاق و هنر از نگاه افلاطون و کانت
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو افلاطون (428-348 ق.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه هنر
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
برخی متفکران معاصر همچون انسکوم، گیچ و فوت با نگاه به نظریات ارسطو در باب اخلاق، مکتب فلسفی جدیدی تحت عنوان فضیلت گرایی نوارسطویی خلق کردند که به واسطه آن بتوانند مسائل اخلاقی در دوران معاصر را حل کنند. فیلیپا فوت یک واقعگرای اخلاقی تمام عیار است و در این مقاله سعی می کنیم به بررسی دیدگاههای وی در این باب بپردازیم؛ به همین دلیل ابتدا تعریفی از واقعگرایی اخلاقی در دوران معاصر و مؤلفه های مختلف آن ارائه خواهیم دادیم. واقع گرایی اخلاقی دارای چهار مولفه متمایز می باشد که هر نحله واقع گرایی ممکن است یکی از این مولفه های چهارگانه را بپذیرد و دیگری را رد کند؛ اما فوت به هر چهار مؤلفه باور دارد.
فوت واقعگرایی خود را تحت نظریه هنجارمند بودن طبیعی مطرح می کند، به این معنی که هنجارهای اخلاقی را باید از طبیعت گونه ای که فرد به آن تعلق دارد استخراج کرد و رفتار افراد آن نوع را با توجه به ویژگی های طبیعی آن نوع مورد قضاوت قرار داد.