فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۷۲۱ تا ۳٬۷۴۰ مورد از کل ۷٬۲۷۵ مورد.
منبع:
قبسات ۱۳۸۵ شماره ۴۱
حوزههای تخصصی:
مهمترین دیدگاه پلنتینگا این است که اعتقاد به خداوند در عین اینکه اعتقادی است کاملاً معقول و منطقی ولی به هیچگونه استدلال عقلی نیاز ندارد. یعنی از اعتقادات واقعاً پایه است؛ برخلاف دلیلگرایان ـ الاهیات عقلی ـ که میکوشند بر وجود خداوند برهان اقامه کند و بر این باورند که هیچ دینی مقبول نیست مگر آنکه معقول باشد و هیچ دینی معقول نیست مگر آنکه توسط قراین و دلایل تأیید شود. آنان اعتقاد دارند که به جز اولیات و وجدانیت که اعتقاد واقعاً پایه هستند، دیگر اعتقادات آنگاه ارزش عقلانی دارند که به اعتقادات یاد شده بازگردند. پلنتینگا معیار و مبنای یاد شده را ناتمام دانسته و نقضهایی را بر آن وارد کرده است. سپس معیار دیگری را در تشخیص اعتقادات پایه پیشنهاد میکند و آن اینکه: هر اعتقادی که در قبول آن به دلیل نیاز نباشد، اعتقاد پایه است. پلنتینگا بر اساس روش یاد شده، اعتقاد به خدا را برای فرد دیندار اعتقاد پایه میداند. زیرا اگر فرد دیندار اعتقاد پایه میداند. زیرا اگر فرد دیندار دریابد که اعتقاد او از سنخ اعتقاداتی است که پذیرش آنها منوط به استنتاج آنها از سایر اعتقادات نیست، اعتقاد وی، اعتقاد واقعاً پایه خواهد بود. در ادامه نقدهای مطرح بر این نظریه، طرح و بررسی شده است.
فلسفه و تاریخ در البدء و التاریخ مقدسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۵ شماره ۴۲
حوزههای تخصصی:
تحلیل و ارزیابی حسن و قبح اخلاقی در نزد معتزله و اشاعره
منبع:
علامه ۱۳۸۵ شماره ۱۲
حوزههای تخصصی:
معنا، مرجع و مصداق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله ضمن بررسی عمده ترین دیدگاههایی که در زمینه رابطه زبان با معنا، مرجع و مصداق ارائه شده است (برای نمونه سعید 1997 ، لاینز 1977 ، صفوی 1383 ) به بحث و نقد آن دیدگاهها خواهیم پرداخت و میکوشیم تصویر دیگری که در اساس مبتنی بر نشانه شناسی لایهای (سجودی 1382 ) است، ارائه دهیم. در این بحث به رد قایل شدن وابستگی اثباتگرایانه زبان به جهان خواهیم پرداخت؛ خلط مفاهیم دلالت و ارجاع از یکسو و خلط بین مفاهیم دلالت و مصداق را از سوی دیگر نقد خواهیم کرد و کوشش میکنیم نشان دهیم که معنا در درون شبکه نظام صوری زبان شکل میگیرد و سپسدر روابط بین نظامهای نشانهای و در بافت کلام بسط مییابد و در یکی از کارکردهایش البته میتواند به جهان خارج ارجاع دهد و ارجاع، خود یک کارکرد زبانی است که با توسل به دیگر نظامهای نشانهای تحقق مییابد.
ایمان و کارکردهای شریعت
بررسی و تحلیل مسأله تعقل از دیدگاه ابنسینا و دکارت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابنسینا با تمایز بین دو مقام ذات و فعل در نفس انسانی، از یک طرف توانست ادراک عقلی را که خود نوعی ادراک مجرد از ماده است به ذات و حقیقت نفس نسبت دهد؛ و از طرف دیگر رابطه نفس با بدن را براساس مبانی فلسفی خود تبیین نماید. وی هرچند در بیان این حقیقت که ادراک عقلی فعل حیثیت ذاتی نفس است و این نفس است که می اندیشد، مقدم بر دکارت است؛ اما برخلاف دکارت به هیچوجه تأثیر مبادیعالیه را در روند تعقل منکر نمی شود. از نظر وی اگرچه تعقل فعل خود نفس است اما این عقل فعال است که به مدد تأثیر خود هم نفس ناطقه را از مرتبه عقل بالقوه یا عقل هیولانی به مرتبه عقل بالفعل ارتقاء می دهد و هم معقول بالقوه را به معقول بالفعل تبدیل می کند؛ و همین تأثیر است که وی از آن با نامهایی از قبیل افاضه و اشراق یاد می کند. افاضه و اشراق به هیچوجه دو عمل یا دو فعل متمایز نیست تا چنین گمان شود که کلام ابنسینا در این باب دارای ابهام است بلکه از نظر وی افاضه و اشراق در حقیقت دو روی یک عمل واحدند.
فرهنگ خودشیفتگی (نارسیسم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دگرگونی های اجتماعی از نیمه قرن بیستم به این سو، چهره ای از انسان را شکل داده است که خصوصیات ذهنی و رفتاری اش را به عقیده بسیاری از متفکران حوزه روانشناسی و فلسفه، می توان در مفهوم «خودشیفتگی» (نارسیسم) خلاصه کرد. هدف این مقاله اولاً بررسی لایه های مختلف این مفهوم از دیدگاه کریستوفرلاش یکی از مشهورترین طراحان آن است. ثانیاً کوشش در نشان دادن بعضی کاستی ها یا یکجانبه نگری های دیدگاه او. شناخت دقیق این مفهوم امکان مؤثری برای تحلیل و درک بسیاری از رفتارهای انسان کنونی در فرهنگ غربی (و تا حدودی در فرهنگ های متأثر از آن) فراهم می کند.
شگفتی وجود و رسالت فیلسوف از دیدگاه مرلو پونتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از نظر مرلو ـ پونتی شگفتی وجود فیلسوف را مجذوب می کند و به سوی خود می کشاند. شگفتی وجود مبتنی بر چیزی است که مرلو ـ پونتی آن را عدم ضرورت می نامد. حقیقت وجود عاری از هرگونه ضرورتی است. وجود هیچ چیز در این عالم، از جمله وجود انسان، واجب و ضروری نیست و همین عدم ضرورت است که انسان را به موجودی تبیین ناپذیر و آزاد تبدیل ساخته است. انسان با استفاده از آزادی خود دست به خلق معنا می زند و ارزش می آفریند. او محکوم به خلق معناست زیرا فقط از این طریق است که می تواند به حیات خود ادامه دهد. فیلسوف به دنبال رسیدن به پاسخ نهایی مسئله وجود نیست. او می داند که جهان شروع شده و با همه ابهامش در حال پیشرفت است، اما نمی داند چرا و چگونه، و نمی تواند در خصوص برطرف ساختن شگفتی و ابهام آن در آینده هیچ تضمینی بدهد. فیلسوف فقط می تواند شگفتی وجود را نظاره و تا اندازهای توصیف کند اما نمی تواند آن را تبیین کند، زیرا هرگونه تبیین، شگفتی را نابود می سازد. انسان ها در طول تاریخ کوشیده اند تا با توسل به امور مطلق شگفتی وجود را برطرف کنند اما از نظر مرلو ـ پونتی رسالت فیلسوف حفظ شگفتی وجود و محافظت از آن در برابر هرگونه کوشش برای نابود کردنش از طریق توسل به امور مطلق است
مبانی نظری فلسفه دین کانت در نقدهای سه گانه
منبع:
علامه ۱۳۸۵ شماره ۱۰
حوزههای تخصصی:
ابن رشد و مسئله خداشناسی
ماده استعلایی تعین اشیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کانت در مبحث جدل استعلایی توضیح می دهد که فاهمه با تکیه بر مقولات محض، خود گرچه احکام ترکیبی پیشین را پدید می آورد؛ ولی قادر نیست میان این احکام پیوند و وحدت ایجاد نماید. از اینرو، عقل به مدد فاهمه می آید تا از یک سو با تشکیل سه سلسله قیاس حملی، شرطی و انفصالی میان احکام پراکنده فاهمه وحدت ایجاد نماید و از سوی دیگر با قرار دادن سه صورت عقلی نفس، جهان و خدا در انتهای این سه سلسله قیاس، بیشترین وحدت و وسعت دامنه را به احکام و شناخت مشروط فاهمه اعطا کند. خدا یا ایده آل عقل محض یکی از صورت های پیشین عقل محض است که به عنوان مفهومی استعلایی و شرط نهایی نامشروط در انتهای سلسله قیاس های انفصالی عقل قرار می گیرد. کانت با این روش نشان می دهد که اشیاء چگونه به لحاظ منطقی در ذهن تقوم می یابند. او بر این اعتقاد است که ایده آل عقل محض بهمثابه «مجموع کلی همه واقعیت ها» یا «مجموع کلی همه امکان ها» ماده استعلایی و شرط پیشین تعین همه اشیاء است. در واقع، ذهن آدمی به گونه ای ساخته شده است که برای ایجاد هر شئ، ابتدا مفهوم استعلایی ایده آل عقل محض یعنی «مجموع کلی همه واقعیت ها یا امکان ها» را به عنوان ماده تقوم مفهومی در نظر می گیرد و سپس با افزودن قیود عدمی و نفی ها، سهم هر مفهوم را از این ماده نامتعین جدا می سازد. مقاله پیشرو بر آن است تا چگونگی سروسامان یافتن اشیاء در ذهن با استفاده از مفهوم پیشین ایده آل عقل محض را تشریح نماید.
بررسی آراء امام محمد غزالی در باب اخلاق عرفانی و مقایسه آن با آراء توماس آکمپیس
منبع:
آینه معرفت ۱۳۸۵ شماره ۷
ذات حقیقت در اندیشه مارتین هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه مفید ۱۳۸۵ شماره ۵۶
حوزههای تخصصی:
حقیقت، همگام با وجود، محور اصلی فلسفه هایدگر است. او در این مبحث ابتدا به نقد دیدگاه سنتی و مابعدالطبیعی حقیقت، یعنی مطابقت معرفت و گفتار با واقعیت، اقدام می نماید و آن را برای توجیه معرفت انسان نسبت به اشیا و انتساب آن به واقعیت ناکافی می شمارد. سپس با ارایه تفسیری جدید از حقیقت، آن را ناپوشیدگی، ظهور و آشکاری معنا می کند. این تفسیر ریشه در برداشت یونانیان باستان از حقیقت دارد که با عبارت «الثیا» بیان می شده است. در این تفسیر، حقیقت با اموری چون دازاین، آزادی، ناحقیقت، پوشیدگی، خطا، ذات و وجود ارتباط می یابد که در این تحقیق به ترتیب از آنها بحث شده است. دازاین گشوده به عالم است و موجودات برای او ناپوشیده اند و این ارتباط در قلمروی گشوده که همان حقیقت است صورت می پذیرد. ذات حقیقت همان آزادی است که به معنای رها بودن موجود در قلمرو باز و آزاد بودن او برای نمایاندن خویش است. آزادی انسانی نیز به این معناست که انسان بگذارد موجودات باشند و آن گونه که هستند خود را نمایان کنند. ذات حقیقت همان ناحقیقت است. ناحقیقت هم به معنای پوشیدگی خود ناپوشیدگی با خودپوشانی آن و هم به معنای پوشیدگی موجودات ازدسترس انسان است. این پوشیدگی و ناحقیقت منشا خطاهای انسانی است. سرانجام، ذات حقیقت همان حقیقت ذات است که با وجود موجودات و تحقق آنها پیوند درونی دارد.
تاملی در فلسفه هم سختی مارتین بوبر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه مفید ۱۳۸۵ شماره ۵۶
حوزههای تخصصی:
فلسفه هم سخنی مارتین بوبر شامل بحث در باب دو نسبت اساسی انسان با جهان است: یکی نسبت «من- آن» که جهان تجربه را بنا می کند و دیگری نسبت «من- تو» که جهانی را بنا می کند که بوبر آن را جهان نسبت می نامد. جهان تجربه، جهانی است که در آن انسان موجودات را به عنوان ابژه هایی تلقی می کند که باید آنها را در مورد تجربه و مورد استفاده قرار دهد و جهان نسبت، جهانی است که در آن انسان موجودات را به عنوان سوژه هایی تلقی می کند که باید با تمام وجود خود به درون نسبت هم سخنی با آنها وارد شود. در این مقاله به نقد و بررسی این دو نسبت اساسی می پردازیم.
مبانی نظری فلسفه دین کانت در نقدهای سه گانه
منبع:
علامه ۱۳۸۵ شماره ۱۰
حوزههای تخصصی: