فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۷۸۱ تا ۵٬۸۰۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
غیبت بهرام گور (بررسی مضمونی حماسی- اساطیری در روایاتِ پایانِ زندگیِ بهرام پنجم ساسانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مضمون که کسی به غار، چاه، گودال، قبر، زیر زمین و... می رود و در آنجا عروج می کند و غایب می شود یا زندگانی ابدی می یابد و تا رستاخیز زنده می ماند/ می خوابد تا در آخرالزمان ظاهر شود، نمونه های مختلفی در روایات حماسی- اساطیری، آیینی- اعتقادی و تاریخی دارد. بهرام پنجم ساسانی (ملقّب به بهرام گور) هم- که ظاهراً به مرگ طبیعی درگذشته- در داستانهای متعدّدِ پایانِ کارش در غار یا گنبدی ناپدید می شود و یا به چاه و مرداب یا شوره زار می افتد و پیکرش را نمی یابند. احتمالاً این روایات نیز مبتنی بر بن مایه مذکور است و ایرانیان که می پنداشتند بهرام گور پس از اتمامِ شهریاریِ دادگرانه اش غایب شده و زنده به آسمان رفته است تا در روز رستاخیز باز گردد و برای پیروزیِ فرجامینِ نیکی بستیزد، افسانه هایی پرداخته اند که در آنها بهرام همچون کیخسرو و دیگر همتایانِ منجی و جاویدانش در غار یا چاه ناپدید می شود. شاید تصوّرِ چنین سرنوشتِ داستانی و آیینی برای او به دو دلیل بوده است. نخست تبدیلِ شخصیّتِ تاریخیِ بهرام گور به شاه- پهلوانی حماسی- اساطیری و محبوب در روایات و معتقدات ایرانیان که هم دلیر بوده است و هم رعیّت پرور و دیگر، هم نامیِ او با یکی از نجات بخشانِ رستاخیزیِ زرتشتی یعنی بهرام ورجاوند و جابه جاییِ برخی خویشکاری هایِ بهرام های نامدار در سنّتِ داستانی و تاریخیِ ایران که موجبِ انتقالِ نقشِ آخرالزمانیِ بهرام ورجاوند به بهرام گور شده است.
زبان و مسائل پیرامون آن در مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توجه به زبان یکی از آراء و اندیشه های مولوی در مثنوی معنوی است. در تفکر عرفانی مولوی، حقیقت زبان نه چیزی از جنس لفظ که از جنس معنا است و آن معنا که سرچشمة اصلی کلمات است، ""بانگ حق"" است.
بر اساس آنچه که در سنت عرفانی «زبان در مقام تحلیل» نامیده می شود، مولوی خلافِ بسیاری از متفکران مسلمان دربارة زبان رویکردی صرفاً ظاهری و مبتنی بر قرارداد اتخاذ نمی کند، زیرا چنین تفسیری بیرون از عرصة آرا و اندیشه هایی است که او پیرامون زبان به دست می دهد.
این مقاله می کوشد با نگاهی تازه، فلسفه زبان و مسائل پیرامون آن را از منظر عرفانی در قالب طرح بسیاری از پرسش ها بحث و بررسی کند.
نقد کتاب: نقد و بررسی کتاب «موسیقی شعر»
حوزههای تخصصی:
رستم و سهراب، شورانگیزترین داستان شاهنامه (نظرخواهی درباره فردوسی و شاهنامه او)
حوزههای تخصصی:
انواع ادبی و اضطراب های بشری با توجه به آرا پل تیلیش
حوزههای تخصصی:
یکی از نکات مهم در حوزه تطوّر انواع ادبی این است که غلبه یک گفتمان و جریان فرهنگی در دوره ای مشخص در پیدایش نوع ادبی خاص تأثیر انکارناپذیری دارد. اگر برخی منتقدان ادبی بر مبنای نظریه داروین و با توجه به طبیعت موجودات نظریه انواع ادبی را مطرح کردند، می توان بر مبنای دیدگاه پل تیلیش با توجه به اضطراب های روحی انسان در سه ساحت اضطراب وجودی (مرگ)، اخلاقی (گناه) و معنوی (پوچی و بی معنایی) نظریه تطوّر انواع ادبی را تبیین و تفسیر کرد. بر اساس این، نویسنده مقاله ضمن بررسی دیدگاه پل تیلیش در حوزه مورد نظر، سعی می کند با توجه به غلبه یک گفتمان فکری و بروز سنخ روانی خاص (اضطراب) در دوره ای مشخص، کیفیت ظهور نوع ادبی متجانس با آن گفتمان را تحلیل کند.
بینامتنیت (بخش دوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی طرح نمایشی و معیارهای دراماتیزه شدن در مقامات حریری (بر مبنای سه مقامه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آثار ادبی، به ویژه ادبیات داستانی، از جمله منابع گوناگونی است که در هنر تئاتر به منظور نگارش نمایشنامه مورداستفاده قرار می گیرد.. این آثار، در اغلب موارد، تمام خصوصیاتِ یک داستان تئاتری خوب را دارند. «طرح» یک نمایشنامه می تواند با یکی از این سه منبع آغاز شود: 1- «درون مایه» ای که بتوان به تصویر کشید؛ 2- «دست مایه» ای که بتوان بسط داد؛ 3- «شخصیت» هایی که به صورت دراماتیک درگیر شوند. در این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی درصدد بررسی طرح نمایشی و معیارهای دراماتیزه شدن در سه مقامه از مقامات حریری هستیم. دراماتیزه کردن یک قصه به معنی استفاده از ویژگی های بالقوه نمایشی آن، ازبین بردن کاستی های اثر و بازنویسی داستان به صورت مناسب با موقعیت جدید است.
مقامات حریری (495-504هـ . ق.) مشتمل بر پنجاه حکایت درام گونه است، حکایت هایی کوتاه با درون مایه و موضوع واحد که با استمداد از واقعیت های جامعه و با ترسیم شخصیت های خیالی و با استفاده از گفت وگوهای شبه نمایشی به رشته تحریر درآمده است.
با بررسی سه مقامه از مقامات حریری، مشخص می شود که آن ها دارای درون مایه، دست مایه، موقعیت و شخصیت دراماتیک هستند و بین شخصیت های این مقامه ها مجادله و کشمکشی دراماتیک درجریان است. طرح های نمایشی این مقامه ها می توانند برای نمایشنامه نویسی یا ساخت نمایش مورد استفاده درام نویسان قرار گیرند. برای دراماتیزه کردن مقامه ها باید درون مایه ای مطابق با سلیقه مخاطبان امروزی از آن-ها اقتباس کرد و در طرح و موقعیتی جدید آن ها را به گونه ای نمایشی بازنویسی نمود، زیرا هدفْ افزودن چیزی به گذشته است، نه تکرار آن.
کلان ساختار مقامات های صوفیان و نقش ایدئولوژیک آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله ابتدا نشان داده ایم که در مقامات های صوفیان، کلان ساختاری وجود دارد که در این ژانر همواره تکرار می شود. آن گاه نقش ایدئولوژیک هر یک از عناصر این کلان ساختار را تشریح نموده و به نقش آن در روابط قدرت نیز پرداخته ایم. کلان ساختاری که شاکلة مقامات های صوفیان است از ذکر اصل و نَسَب مشایخ آغاز می شود و با بیان پیشگویی های دیگران دربارة درخشش معنوی آن ها، ریاضت های طاقت فرسا و کرامت ها ادامه می یابد و با مرگ شگفت انگیز آن ها به پایان می رسد. در این ساختار، کرامت نقشی برجسته دارد و کل ساختار را تحت تأثیر قرار می دهد. اصل و نسب سازی ها و پیشگویی ها و ریاضت ها همگی در حکم «تمهیداتی» برای ظهور کرامت عمل می کنند و مرگ-های شگفت و تنازع های گفتمانی در حکم «امتداد» نیروی کرامت اند. نقش عمده این کلان ساختار در مقامات های صوفیان این است که ضمن اثبات کرامت و امور خارق عادت برای مشایخ تصوف، دسترسی دیگران را به منبع قدرت گفتمان تصوف؛ یعنی کرامت، محدود یا غیرممکن سازد. این کارکرد ویژه موجب می شود تا در مفصل بندی گفتمان تصوف تغییراتی پدید آید و خُرده گفتمانی جدید به نام «گفتمان اهل کرامت» شکل بگیرد. همین گفتمان راه را برای ورود گفتمان تصوف در مناسبات سیاسی و اجتماعی هموار می سازد.
نقد ادبی: ساختار رمز
منبع:
کلک مرداد ۱۳۷۱ شماره ۲۹
حوزههای تخصصی:
مقایسه هفت وادی عطار و هفت مرحله سلوک در میترائیسم
منبع:
پژوهش های ادبی و بلاغی سال سوم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۱ (پیاپی ۹)
103 - 111
حوزههای تخصصی:
شاهکار عطار در خلق منطق الطیر توأم با تبیین مراحل هفت گانه طریقت موسوم به هفت وادی عرفان است.به این سیر تکاملی هفت مرحله ای، در آیین هایی همچون میترائیسم که قرن ها قبل از منطق الطیر پیروان زیادی داشته، اشاره شده است. این پژوهش در پی آن است تا جنبه های مشترک میان این دو فرایند هفت گانه را با مقایسه اندیشه های مستتر در اشعار عطار نیشابوری در منطق الطیر و بررسی رسوم و آیین های تشرف به میترائیسم، بازنماید. نتایج این پژوهش نشان می دهد از میان هفت مرحله این دو فرایند عرفانی، شش مرحله طلب در مقام نخست، عشق در مقام نیمف، معرفت در برابر مقام سربازی، استغنا (در پایان مرحله سربازی)در برابر شیرمردی، توحید در برابر پارسی یا پارسا شدن و یکی شدن سالک و میترا و در پایان، مرحله فنا در برابر پیر و مرشد کامل شدن در آیین میترائیسم قلمداد می شود. تنها وادی غیر قابل اطلاق در این فرایند وادی ششم یا حیرت است که در برابر مهرپویا یا پیک خورشید در مقام ششم میترائیسم قرار داشته و نمی توان ارتباط منطقی بین آنها یافت.
مقایسة تحلیلی رمان سیذارتا با حکایت شیخ صنعان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات روایی و داستانی گونه های کلاسیک منظومه های داستانی
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی نقد ساختارگرا
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی تطبیق زبان و ادبیات فارسی و ادبیات غرب
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه عرفان و تصوف در ادبیات متون عرفانی و تحلیل عرفانی متون ادبی
شگردهای ایجاد انسجام متن در کلیله و دمنه
منبع:
فرهنگ ۱۳۸۲ شماره ۴۶ و ۴۷
حوزههای تخصصی:
هنر انحطاط یا انحطاط هنر
شکل و ساختار شعر کودک
حوزههای تخصصی:
زن و اساطیر (ایزد بانوان)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی: