مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
الفاظ
حوزه های تخصصی:
چکیده
بهطور طبیعی، تمام قراردادها، ترکیبی از قالب و محتوا است و در غالب موارد، این قالب بهصورت لفظ و محتوا بهصورت معنا ظهور میکند و بهطور معمول بین الفاظ و معانی توافق و هماهنگی وجود دارد. بهعبارت دیگر، آنچه را متعاملین قصد میکنند به زبان آورده و مینویسند؛ امّا در مواردی بین آنچه گفته یا نوشته میشود و آنچه قصد میشود، تفاوت است. در این موارد، این سؤال پیش میآید که اصل در قرارداد، لفظی است که تلفظ شده یا معنایی است که قصد شده، و احکام شرعی کدام معامله بر این قرارداد مترتب میشود؟ فقیهان اسلام در این مسأله دو دیدگاه دارند: گروهی به لفظ و گروهی به معنا و مقصود گرایش دارند. این مقاله با بررسی موضوع و تبیین ادلّة طرفین، نشان میدهد که آنچه از دید آموزههای اسلام قابل دفاع است معنا و مقصود متعاملین است و احکام شرعی بر معاملة مقصود مترتب میشود.
موسیقی الفاظ و عبارات و جایگاه آن در تأثیر بر روح وروان مخاطب از دیدگاه ابوهلال عسگری (310- 395)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اگر بطور حاشیه ای به برخی قوانین و قواعد زبان عربی ‘ همچون عدم جواز ابتدا به ساکن ‘ اعلال ‘ادغام و ابدال بنگریم . این نکته به ذهن خطور می کند که عربها- همانند سایر نژاده - از موسیقی الفاظ و آهنگ ها و زیبایی لفظ لذت می برده وسعی فراوان داشته اند. که لفظ را از وحدتی منسجم برخوردار نمایند‘ تا لفظ به آسانی بر زبان جاری و آهنگش گوش نواز و دلنشین گردد. از این روی ابوهلال - بعنوان یک ناقد بلاغی -بطور مفصل از ارزشهای موسیقی درونی و برونی الفاظ و از تأثیرهای هر یک سخن گفته و در کتاب الصناعتین عمدتا به شعر پرداخته است ‘ زیرا معتقد است که شعر نسبت به نثر می تواند بار احساسی بیشتری رامنتقل نماید. این مقاله به تحلیل دیدگاههای ابوهلال در زمینه نغمه الفاظ و عبارتها و به بیان دلالتهای الهام بخش وکیفیت تاثیر آن بر مخاطب می پردازد و به عبارتی از یک سو به بیان دیدگاه وی در مورد موسیقی الفاظ‘ بعنوان یک قضیه نقدی ‘ و از دیگر سو به بیان قوانین آن ‘ که همان قواعد بلاغی است پرداخته است.
زبان و مسائل پیرامون آن در مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توجه به زبان یکی از آراء و اندیشه های مولوی در مثنوی معنوی است. در تفکر عرفانی مولوی، حقیقت زبان نه چیزی از جنس لفظ که از جنس معنا است و آن معنا که سرچشمة اصلی کلمات است، ""بانگ حق"" است.
بر اساس آنچه که در سنت عرفانی «زبان در مقام تحلیل» نامیده می شود، مولوی خلافِ بسیاری از متفکران مسلمان دربارة زبان رویکردی صرفاً ظاهری و مبتنی بر قرارداد اتخاذ نمی کند، زیرا چنین تفسیری بیرون از عرصة آرا و اندیشه هایی است که او پیرامون زبان به دست می دهد.
این مقاله می کوشد با نگاهی تازه، فلسفه زبان و مسائل پیرامون آن را از منظر عرفانی در قالب طرح بسیاری از پرسش ها بحث و بررسی کند.
دلالت الفاظ بر معانی از دیدگاه اصولیان و زبان شناسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان از دو مؤلفه «لفظ» و «معنا» تشکیل شده است و ارتباط وثیق میان «لفظ» و «معنا» موجب می گردد تا ذهن انسان از تصور «لفظ» به تصور «معنا» منتقل گردد. ماهیت، منشأ و خاستگاه این ارتباط همواره مورد توجه فلاسفه زبان، زبان شناسان و اصولیان بوده است. برخی این ارتباط را ناشی از وضع و قرارداد دانسته و برخی دیگر معتقدند که دلالت الفاظ بر معانی دلالت طبعی است. گروهی آن را حاصل جعل و اعتبار واضع می دانند و گروهی دیگر معتقدند که رابطه واقعی و تکوینی میان الفاظ و معانی وجود دارد. هم چنین دسته ای از صاحب نظران، وضع الفاظ برای معانی را فعل انسان می دانند و معتقدند که بشر الفاظ را برای معانی وضع کرده است و دسته ای دیگر معتقدند که واضع الفاظ و لغات کسی جز خداوند نیست. تمامی نظرات یاد شده و هر آن چه که به نحوی رابطه میان الفاظ و معانی را مورد توجه قرار می دهد تحت عنوان «نظریات وضع» در زبان شناسی و علم اصول مطرح می گردد.
بررسی آراء اصولیان و زبان شناسان در این مقاله روشن می سازد که انتقال ذهن از الفاظ به معانی، مطابق یک قانون عام از قوانین ذهن بشری صورت می گیرد که زبان شناسان و روان شناسان آن را قانون «تداعی معانی» نامیده اند. بدین معنا که اقتران أکید میان لفظ و معنا موجب می شود که تصور لفظ، معنا را در ذهن بشر تداعی نماید. اقتران میان لفظ و معنا خود، ریشه در وضع الفاظ دارد. انسان برای انتقال مفاهیم به دیگران و رفع نیازهای خود در جامعه اقدام به وضع یک سلسله الفاظ نموده است. این وضع و قرارداد، اقتران لفظ و معنا و در نتیجه علاقه و رابطه میان آن دو و در نهایت دلالت لفظ بر معنا را موجب می گردد.
تخصیص لفظ عام به وسیله ی مفهوم مخالف در اصول فقه اهل سنّت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تقدّم و برتری منطوق بر مفهوم، محلّ إتّفاق علما است. همین تقدّم سبب شده تا تخصیص عام به وسیله ی مفهوم مخالف، محلّ خلاف و نزاع باشد. منشأ اختلاف، ضعیف بودن تخصیص به وسیله مفهوم مخالف است. اختلاف در این باب، فرع بر پذیرش حجیّت مفهوم مخالف است. محلّ نزاع، دو کلام صادر شده از متکلّم واحد یا متکلّمانی است که در حکم متکلّم واحد هستند. نیز باید مفهومِ معارض با عامّ خود حجّت باشد. همچنین نباید دلیلی قوی تر از مفهوم مخالف، مانع تخصیص شود. جمهور، تخصیص را پذیرفته اند؛ با این استدلال که مفهوم مخالف در حکم منطوق است. لکن از این میان، برخی این تخصیص را به منزله ی قیاس و برخی، لفظ می دانند. در مقابل، عدّه ای چنین تخصصی را نپذیرفته اند؛ با این استدلال که عام، منطوق است و منطوق مقدّم بر مفهوم است. برخی هم توّقف کرده ِِِو قائل به ترجیح نشده اند. دیدگاه جمهور که إعمال هر دو دلیل، یعنی منطوق و مفهوم را در پی دارد، راجح است.
جستارى در ساحت هاى زبانى قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فهم قرآن کریم افزون بر دانش هاى رایج پایه، مبتنى بر شناخت قواعد زبانى است. قرآن به لحاظ محتوا، مشتمل بر انواع معارف عقیدتى، اخلاقى و تربیتى، فقهى و حقوقى و تاریخى است و به لحاظ ساختار لفظى، سرشار از زیبایى هاى بیانى، فصاحت و بلاغت و محسنات لفظى و معنایى. به همین سبب، سبک بیانى قرآن در انتقال معانى، منحصر در یک وجه و الگوى بیانى خاص نیست، بلکه به تناسب هر موضوعى از سبک بیانى خاصى نظیر زبان عرفى، کنایى، استعارى و رمزى استفاده کرده است. در مجموع، زبان قرآن زبان عرفى و عقلایى است. مقصود از زبان عرفى تنها کاربرد الفاظ در معناى موضوع له حقیقى آنها نیست، بلکه زبان عرفى گستره اش انواع استعمالاتى است که عقلا در محاورات خود به کار مى گیرند. راز استفاده از سبک هاى بیانى متنوع، تأثیرگذارى آن در معرفت بخشى و هدایت گرى است. نوشتار حاضر با روش توصیفى تحلیلى به بررسى این موضوع مى پردازد.
وجوه و نظایر حدیثی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
حدیث، یکی از ارکان مهم علم و عمل مسلمانان است و رجوع به آن از امور بایسته برای دستیابی به باید و نبایدهای دینی است. از آنجا که حدیث، مشتمل بر الفاظ و جملات است، برای دستیابی به مدلول حدیث، چاره ای جز مراجعه به الفاظ تشکیل دهنده آن نیست. از سویی دیگر، الفاظ نیز گاهی با وجود یک ریشه و اصل معنایی، در معانی متفاوت بنا بر اسباب و دلایلی مانند سیاق و مجازگویی، گاهی با حفظ ساختار صرفی و گاه با تفاوت هایی در ساختار صرفی، به کار می روند، شناخت این الفاظ و معانی متنوع آن ها از اهمیت به سزایی برخوردار است و موجب رفع ابهام در فهم روایت می گردد. استخراج و جمع آوری چنین الفاظی را - در گستره احادیث و ذکر معانی متعدد آن ها و گستره به کار رفته برای هر معنا در احادیث - می توان به قیاس وجوه و نظایر قرآنی، وجوه و نظایر حدیثی گفت؛ هرچند چنین تعبیری همچنان مصطلح نشده است. در این مقاله به روش کتابخانه ای و گردآوری و تجزیه و تحلیل داده ها، تلاش می شود به این پرسش اساسی پاسخ داده شود که وجوه و نظایر حدیثی چیست؟ با بیان معنای وجوه و نظایر و حوزه کارکرد آن نزد مسلمانان و نیز با ذکر مثال هایی از احادیث، می کوشیم تا جایی که ممکن است با ماهیت چنین علمی آشنا شویم و مقدمات کار گسترده در این حوزه را مهیا کنیم.
بررسی ماهیت زبان در فلسفه زبان فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۴۷ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
121 - 140
حوزه های تخصصی:
تلاش جستار حاضر آن است که رویکرد فارابی را نسبت به موضوع زبان در حیطه فلسفه زبان دریابد. در این راستا، نخستین چالش پیش رو، پرسش از چیستی ماهیت زبان است. فارابی با طرح سه معنای نطق، در پی بیان سطوح مختلف زبانی است. درجات سه گانه نطق یا زبان، ارتباطِ بیان الفاظ و کلمات را با قوای ادراکی موجود در نفس انسان و نیز قوه تعقل آشکار می نماید. فارابی تعریف معینی از زبان ارائه نمی دهد، بلکه زبان نزد وی تعبیرِ زبان از مافی الضمیر همراه با قصد گوینده است. همچنین، یکی از مراتب زبان، قوه تعقل فطری است. اگرچه رابطه الفاظ و معقولاتِ آن الفاظ، وضعی و قراردادی است، اما رابطه معقولاتِ الفاظ با جهان خارج بر اساس طبیعت انسانی، و مشترک میان انسان ها است. فارابی معتقد است، معقولاتِ موجود در نفس (آثارِ حاصل در نفس، که همان ادراکات خیالی و عقلی هستند) به نوعی جهان خارج را تعریف می کنند؛ و این دیدگاه فارابی را می توان تفسیر او از نظریه مطابقتِ صدق دانست. نتیجه گیری پژوهش حاضر این است که رویکرد فارابی نسبت به زبان، شناخت شناسانه است.
نقد کتاب مبانی استنباط حقوق اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال هجدهم مرداد ۱۳۹۷ شماره ۵ (پیاپی ۵۷)
167-186
پای بندی به اصول تدوین کتب آموزشی علوم انسانی، به خصوص در مباحث فقهی، حقوقی، و اصول فقه از الزاماتی اجتناب ناپذیر است. با کندوکاو در شیوة نگارش، پیکربندی مباحث و محتوای علمی کتاب مبانی استنباط حقوق اسلامی مواردی چون فقدان وحدت سبک در پیکربندی مطالب، نادیده انگاری منطق تدوین و دستاوردهای متأخران و معاصران، فقدان ارتباط منطقی میان برخی عناوین مطرح شده، فقدان بهره مندی از مستندات لازم، کاربردی نبودن برخی مباحث مطرح شده، ناهم گونی استدلال ها، چشم پوشی از آموزه های اساسی ، بهره نبردن از یافته های جدید حقوقی و قوانین موضوعی بازنگری شده، و جزم انگاری قواعد محل اختلاف این کتاب را از ابعاد گوناگون نقدپذیر کرده است. ازسوی دیگر، ضرورت کابردی کردن متون آموزشی حقوقی و انطباق ها با آخرین یافته ها و تطبیق با قوانینِ عرصه های مختلف، با تأکید بر نظریه های عالمان فقه و حقوق و دانش اصول بر اهمیت این نقد می افزاید. ازآن جاکه هدف نگارش این کتاب تهیة متن آموزشی متناسب با شرایط کنونی دانش حقوق و آماده سازی دانشجویان برای انجام دادن تحقیقات حقوقی است، دست کم بازنگری در مباحث آن به منزلة متن آزمون های تحصیلات تکمیلی و استخدامی ضروری است.
شیوه ها ی توصیف غیبیّات در نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تا کنون موضوع غیبیّات در نهج البلاغه از جهات گوناگونی همچون امکان علم به آن و اهداف ذکر آن بررّسی شده است، امّا شیوه های توصیف آن مورد برّرسی قرار نگرفته است. این مقاله ضمن بیان معنای مشخّصی از غیب،غیب را در برابر عالم شهادت می داند نه صرف اخبار و ملاحم غیبی؛ و برّرسی الفاظ را به عنوان راهی در یافتن شیوه توصیف غیبیّات معرّفی می کند و در این جهت نمونه هایی را انتخاب نموده و تحلیل کرده است که ما حصل آن چنین است که حضرت علی(ع) در نهج البلاغه، با شیوه هایی از قبیل: طرح مسائل خداشناسی با استفاده از ترکیب کلمات، تنزیه خداوند از صفات نقص با عبارات سلبی ، معرفی فرشتگان از طریق مفاهیم آشنا نزد اذهان، مبرّا ساختن فرشتگان از ادّعاهای ناروا از طریق الفاظ دال بر پاکی آنان، اثبات هدفمندی برای زندگی بشر از طریق استعمال لفظ غایت، توصیف عدل الهی در قیامت با استفاده از تعابیر بیانگر شدّت حساب الهی ، طرح حوادثی در آینده مشابه حوادث گذشته با استفاده از ضمائر خطاب و طرح حوادثی در آینده بدون مشابهت در گذشته با استفاده از ادوات تنبیه، غیبیّات را توصیف نموده اند.