فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۱٬۵۶۱ تا ۱۱٬۵۸۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
ش عر نش انی، یکی از اشعار سهراب سپهری است که منت قدان بی ش از هر شعر دیگر وی به آن توجه داشته اند؛ اما علیرغم تعدد نقدهای نوشته شده، خواننده به تفسیر قانع کننده ای از این شعر دست نمی یابد.
هدف از نوشتن این مقاله، نقد و بررسی شعر نشانی برای دست یافتن به تفسیری است که مبتنی بر کلیت اندام وار اثر باشد. نگارندگان با اتکا بر متن شعر سع ی دارند با استفاده از روش تحلیل گفتمان و بر اس اس رابطه ی هم نشینی نشانه-ها از این شعر خوانشی دیگر ارائه کنند. بدین منظور از میان نشانه های شعر، نشانه های کلیدی تر برگزیده شده و پیوند آنها با سایر نشانه های شعر در محور افقی بررسی گردیده است.
در نقد حاضر تفسیری روشن از شعر نشانی ارائه گردیده است؛ بررس ی شعر نشان می دهد این اثر دارای بن مایه ای فلسفی و روان کاوی است. حرکت سوار به روزگار پیشابلوغی(بلوغ) و پیشازبانی(خش خش) نشان می دهد شناخت سپهری از انسان و جهان با نگاه فلسفی و روان کاوی فروید و لکان شباهت دارد. تعبیر «شاخه ی نوری که به لب داشت»، القاکننده-ی زبان است که در تعبیرات لکان در رشد روانی سوژه، مبین «امر نمادین» در رشد کودک است. «بل وغ»، که با «نام پدر» در تعبی رات لکان منطبق است، در کنار «کودک» نظریه ی فاز آینه ی لکان را تداعی می کند. همچنین، همین موارد و واژه ی «اساطیر» که به نوعی به انسان تاریخی و یا ناخودآگاه جمعی انسان ارتباط دارد، راه را بر نقد این شعر از منظر روان کاوی فروید و یونگ نیز باز می کند.
أنسی الحاج، احمد شاملو، الرّسولة بشَعرها الطّویل حتّی الینابیع، آیدا در آینه، نقد فمنیستی، ادبیّات تطبیقی.(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی آثار نویسندگان مرد و به چالش کشیدن بیان و ذهنیّت مردان از زنان، یکی از مهم ترین رویکردها در مطالعات فمنیستی به شمارمی رود. در شعر أنسی الحاج و احمد شاملو، با چهره ویژه ای از زنان روبه رو می شویم؛ چهره ایی که گاه با معیارهای دنیای مدرن همساز است و زن را در جایگاه برابر با مرد نشان می دهد و گاه تحت تأثیر ذهنیّت تاریخی دو نویسنده، زن از موضع امروزی خود به جایگاه سنّتی اش سقوط می کند. در این جستار اشعار «الرّسولة بشَعرها الطّویل حتّی الینابیع» و «آیدا در آینه»، از دریچه نقد فمنیستی و در حوزه مطالعات ادبیّات تطبیقی مکتب فرانسه مقایسه شده است. مه م ترین نتایجی که از این پژوهش به دست آمده است عبارتند از: - دو اثر مورد بحث، دارای کلّیّتی مشابه هستند و بیان شعری در این دو اثر، بیانی مردانه است که در مواردی با معیارهای مربوط به مکتب اصالت زنان مغایرت دارد. - ترسیم چهره زن در دو اثر، از تأثیر بن مایه های اساطیری و مسائل تاریخی و فرهنگی بر ذهنیّت دو شاعر، برکنار نبوده است. - در بخش هایی از دو متن، أنسی الحاج و شاملو تحت تأثیر اندیشه های اجتماعی مدرن بوده اند. تأثیرپذیری از یافته های فمنیستی و نیز مفهوم انسان گرایی در غرب، نمونه هایی از آن است.
بررسی و نقد «ترجمه چونان تنها راه اندیشیدن برای ما»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال شانزدهم مرداد و شهریور ۱۳۹۵ شماره ۳ (پیاپی ۴۰)
حوزههای تخصصی:
مراد فرهادپور سال هاست نظری را طرح کرده است که طرف دارانی دارد و، بنا به آن، تفکر ما ناگزیر همان ترجمه یا از سنخ ترجمه است: از دید ایشان با دو گونه ترجمه روبه روییم: ترجمه به معنای عام و ترجمه به معنای خاص. وی در مقدمه کتاب عقل افسرده و سپس در مقاله ای مفصل در جلد دوم کتاب پاره های فکر (فلسفه و سیاست) نظر خود را توضیح داده و آن را توجیه کرده است. نوشته پیشِ ِ رو هم نقد آن نظر و هم فهم دیگری از نظریه هرمنیوتیک عام گادامر و نیز روان کاوی فهم لاکان است و به واسطه فهم یا تفسیری دیگرگون از این دو نظریه نظر فرهادپور را نقد می کند؛ او فهم را ترجمه می فهمد. نظر فرهادپور بر فهمی نافلسفی و سطحی از هرمنیوتیک گادامر استوار است که در این مقاله آن را روشن و نقد خواهیم کرد.
مقاله به زبان روسی: موضوع «تقدیر» در تعبیرات «قضا و قدری» لرمانتف ( Тема «предопределение» в вариациях лермонтовского Фаталиста )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر، مسئله تقدیر، آن گونه که در بخش «قضا و قدری» رمان لرمانتف به تصویر کشیده شده، بررسی و تحلیل می شود. این چالش به شکل دوگانگی معمولی میان ایمان یا عدم ایمان به سرنوشت مطرح نمی شود؛ بلکه طیف گسترده ای از تصورات گوناگون را از سرنوشت که در درون متن لرمانتف آزموده می شوند؛ مانند: تعبیر اسلامی، درک مسیحی و تصور عامیانه از سرنوشت، تقدیر در باورهای اساطیری، سرنوشت از دیدگاه عقل سلیم و ذهن منتقد معاصر برآمده از تجربه عمیق زندگی را در بر می گیرد. مبانی ترکیبی این تعبیرات گوناگون از موضوع سرنوشت، بر مبارزه میان دو نماینده اصلی دو نگرش به سرنوشت، در دو آزمون وولیچ و پیچورین استوار است.
بررسی اندیشه کمال گرایی Bildungsroman) ) در دو رمان نوجوان: «ماهی طلا» از لوکلزیو و «حتی یک دقیقه کافیست» از صالحی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کمال گرایی(Bildung) اصطلاحی آلمانی و به معنی «رمان رشد و شکل گیری» (Formation) نوجوان است. در این گونه رمان ها، نوجوان دوران کودکی را با تجربیاتی گوناگون پشت سرمی گذارد و معمولاً با بحرانی روحی مواجه می شود، سپس به بلوغ و رشد ذهنی می رسد و از هویت و اصالت شخصیت و نیز نقشش در جهان آگاهی می یابد. در رمان کمال گرایانه «حتی یک دقیقه کافیست» از صالحی با سیرتحول شخصیتی دختر نوجوان به نام «رها» مواجهیم که در انتهای رمان به مرحله تکوین که همانا هویت گمشده خویش است، دست می یابد. در رمان نوجوانِ پُرفروش خارجی «ماهی طلا» اثر ژان لوکلزیو(متولد1940م.)، دختر نوجوان مراکشی به نام «لیلا» که در کودکی ز قبیله خود دزدیده می شود. همه عمردرجستجوی هویت گمشده خویش است. این پژوهش به شیوه توصیفی تحلیلی با تلفیق الگو و تفکرکمال گرایی شخصیت رها ولیلا تلاش دارد به این مهم دست یابد. از نتایج تحقیق برمی آید که بسامد شخصیت «جستجوگر» و ماجراجو و کنجکاو در میان قهرمان دو داستان بیش از دیگر مصادیق درتکامل وتکوین شخصیت دو نوجوان مشهوداست.
La Fée aux miettes de Charles Nodier: Un récit à une double face(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
La Fée aux miettesde Charles Nodier, publié à Paris, en 1832 est un récit qui peut se prêter à une double interprétation. Ce roman reprend un type de récit, très populaire à partir du XIX esiècle, en France, celui de «fantastique». L'objectif du présent article est de proposer l'application de l'approche psychanalytique au texte de La Fée aux miettes, basée, en grande partie, sur des apports de la psychanalyse freudienne et jungienne. Cette étude psychanalytique nous permettra d'offrir au texte de nouvelles dimensions interprétatives et de comprendre la dynamique que suggère l'écriture de La Fée aux miettes. Ce qui est raconté comporte deux faces, apparente et sous-jacente. Nous avons l'ambition d'analyser, en une première étape, le contenu manifeste du roman et à en découvrir le schéma narratif pour discuter, en une deuxième étape, le contenu fantasmatique de ce récit en essayant de déchiffrer des sources sous-jacentes de ces fantasmagories apparentes en rapport avec le travail de l'inconscient, cette face obscure de la psyché.
معرفت در مشرب عرفانی روزبهان بقلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اگرچه عرفان به تمامی معرفت و شناخت است، از آنجا که این مکتب فکری ابعاد مختلفی دارد، شناخت به معنای دریافت و وصول به حقیقت، بخشی از راه اتصال به حقیقت است. این پژوهش به تبیین شناخت به این معنا و همچنین راه ها و مراتب آن از منظر روزبهان بقلی فسایی شیرازی می پردازد. مسئله اصلی این پژوهش، تبیین معرفت به عنوان هدف غایی عارف، انواع و مراتب آن، روش های رسیدن به آن، مقدمات و آثار و نتایج آن در مشرب عرفانی این عارف بزرگ قرن ششم هجری است. روش تحقیق در این گفتار، اسنادی کتابخانه ای و از نوع توصیفی- تحلیلی است. ارائه نظریات روزبهان درباره معرفت، تقسیم بندی صاحبان معرفت به سه نوع عوام و خواص و خاص الخاص، بررسی انواع و مراتب معرفت، مقدمات و آثار و ثمرات آن از نوآوری های این پژوهش است. در نظر این عارف بزرگ، چهار عنصر نفس، روح، عقل و قلب دستگاه های دریافت و وصول به حقیقت اند، اما هریک از این چهار عنصر، ساحتی از معرفت را درمی یابند که در ساحت تجلی حق، این همه را به دست قادر حق بسوزاند و آماده جذبه ای شود که توسط حق او را در بر می کشد و به ساحت حضور می برد.
مقاله به زبان روسی: سبک گفتاری قدردانی در زبان روسی ( Речевой жанр благодарность в русском языке )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر ویژگی های «زبانی - پراگماتیک» و «زبانی – فرهنگی» عملکرد سبک گفتاری قدردانی در زبان روسی و قوانین پدیداری آن ها در شرایط تعامل گفتگویی بررسی شده است. سبک گفتار در واقع مکانیزمی کلیدی است که فعالیت گفتاری انسان را سازماندهی می نماید. هدف روش سیستماتیک بررسی تعامل گفتگویی- که شامل تحلیل سه مرحله انجام سبک گفتاری قدردانی: انگیزه، ابراز قدردانی و واکنش می شود- تعیین ویژگی های گفتار با منشأ فرهنگی و اجتماعی، شرایط پراگماتیک انجام سبک گفتاری مورد بررسی، روش های زبانی عینیت احساس قدردانی و ترکیبات همراه فرازبانی تعامل است. بر اساس نمونه های معاصر و کهن، رسمی و عامیانه، متکلف و ساده، و همچنین اصطلاحی بروز زبانی سبک گفتاری مورد بررسی اثبات می گردد که قدردانی، ترکیبی خشک و خالی نیست؛ بلکه مجموعه ای متنوع از اعمال و فرم های گفتاری با سرمنشأ پراگماتیک است
نقد و بررسی ترجمه ی عربی گلستان سعدی بر اساس نظریّة آنتوان برمن (مطالعه موردی کتاب الجُلستان الفارسی اثر جبرائیل المخلّع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ترجمة آثار سعدی شیرازی به عنوان یکی از نامدارترین سخن سرایان ادب فارسی، بنا به جنبه های متعدّد ساختاری و محتوایی، قابلیّت تحلیل و بررسی از منظر نظریّه های جدید فنّ ترجمه را دارد. آنتوان برمن در نظریّة گرایش های ریخت شکنانة خود، با هدف برجسته ساختن اهمیّت دیگری و فرهنگ بیگانه در ترجمه و احترام به غرابت و بیگانگی متن اصلی، بر این اعتقاد است که مترجم باید از نظر شکل و محتوا، مقیّد به متن مبدأ و وفادار به آن باشد. در این جستار، ترجمة عربی جبرائیل المخلّع از کتاب ارجمند «گلستان» بر اساس هفت مؤلّفه از مؤلّفه های تحریف متن از دیدگاه برمن بررسی می شود که عبارتند از: عقلایی سازی، شفّاف سازی، اطناب کلام، تفاخرگرایی، تخریب شبکه های معنایی زیرین متن، غنازدایی کیفی و غنازدایی کمّی. یافته های پژوهش نشان می دهد علّت اصلی انحراف ترجمة عربی گلستان از متن اصلی، ناآشنایی مترجم به زبان فارسی، تمایزهای مربوط به ساختار دستوری و نیز تطابق کامل نداشتن دامنة اطلاق واژه ها در دو زبان عربی و فارسی است که طبیعتاً ناشی از اختلاف فرهنگ، تمدّن، عادات و رسوم دو قومی است که به این دو زبان سخن می گویند.
بررسی تحلیلی آغاز و پایان منظومه شهریارنامه بر اساس روایتی نقالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهریارنامه یکی از منظومه های پهلوانی نسبتاً مفصل پس از شاهنامه فردوسی است که آغاز و انجام آن افتاده است. این منظومه تنها منظومه پهلوانی پس از شاهنامه است که به یکباره و بدون هیچ مقدمه ای آغاز می شود و بی فرجام به پایان می رسد و چندان توفیقی در میان عامه مردم نداشته است. به نظر می رسد دشواری ابیات، گسستگی پیوند معنایی میان بخش های مختلف داستان، افتادگی های روایت به ویژه در آغاز و پایان داستان از عوامل مؤثر در پذیرش نیافتن این منظومه در میان مردم بوده باشد. در منطقه کوهمره سرخی، چهار روایت شفاهی از منظومه های پهلوانی پس از شاهنامه موجود است که از این میان، دو روایت «برزونامه» و «بانوگشسب نامه» در میان برخی از قصه گویان و راویان رواج دارد اما دو روایت «فرامرزنامه» و «شهریارنامه» در ذهن و زبان مردم جایگاهی ندارد. این دو روایت تنها به وسیله مسن ترین و معروف ترین نقال این منطقه- علی حسین عالی نژاد، آخرین بازمانده نقالان و راویان منطقه- روایت می شود. در روایت وی منظومه دارای آغاز و پایانی سنجیده و روشن است و سراینده آن نیز – که بر اساس تحقیقات انجام شده معلوم نیست- مشخص است. در این جستار تلاش شده است با رویکردی تحلیلی به مباحث زیر پرداخته شود: ذکر خلاصه ای از آغاز و انجام داستان در روایت نقالی موجود، بررسی و تحلیل عناصر بومی و اساطیری در روایت نقالی، پاسخ به این پرسش که آیا راویان به نسخه ای کامل از منظومه شهریارنامه دسترسی داشته اند یا خود دست به آفرینش آغاز و انجام منظومه زده اند، اشاره ای به تفاوت ها و شباهت های روایت نقالی و روایت منظوم، ذکر حکایت چگونگی سرایش منظومه و پاسخ به این پرسش که تا چه میزان می توان به درستی این حکایت اعتماد کرد.
ضرورت توجه به تصحیف در تصحیح اشعار عربی خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به اعتقاد مصححان متون، بسیاری از مشکلات تصحیح به دلیل وجود تصحیفات است. در اشعار عربی خاقانی نیز تصحیفات فراوانی دیده می شود که عیناً از نسخه های خطی به چاپ های دیوان وی راه یافته است و گاهی نیز بدخوانی کلمات توسط مصححان بر دامنه این تصحیفات افزوده است. هدف این مقاله، بررسی تصحیفات در اشعار عربی خاقانی و نشان دادن ضرورت توجه به این موضوع در تصحیح این اشعار است. یافتن شکل صحیح واژه ها بر اساس توجه به تصحیف می تواند موجب حاصل شدن نسخه ای منقح تر از اشعار عربی خاقانی شود. در این مقاله 18 بیت از اشعار عربی خاقانی که در چاپ های موجود و حتی نسخه های خطی به غلط ثبت شده، بررسی شده است و با توجه به معیارهایی مانند نسخه های معتبر دیگر (لندن، مجلس و...)، اشعار فارسی و دیگر آثار خاقانی، ویژگی های سبکی شعر وی، محور طولی اشعار، معنای بیت و... تصحیح شده است. علاوه بر آن این مقاله به ارزیابی تصحیحات دیوان خاقانی پرداخته و نشان داده است که هر چند از میان این تصحیح ها، تصحیح سجادی جایگاه والاتری دارد اما در این تصحیح نیز موارد فراوانی از تصحیف به شکل غلط ثبت شده است.
تحلیل نشانه –معناشناسی بیش خوابی و بی خوابی در «نایب کنسول» اثر مارگریت دوراس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر رمان نایب کنسول مارگریت دوراس نویسنده معاصر فرانسوی را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد که در آن شخصیت ها از اختلالات مربوط به خواب رنج می برند. هدف ما اثبات ارتباطی مستقیم بین احساسات این شخصیت ها وکیفیت و کمیت خواب آنها می باشد، زیرا همانند اکثر آثار دوراس احساسات و عواطف پیش برنده داستان و شکل دهنده ساختار آن هستند.
از طرف دیگر باید گفت بیش خوابی و یا بی خوابی شخصیتهای داستان همانند ژان مارک دو اش، شارل روست و دختری که شخصیت اصلی و البته بدون نام می باشد، ریشه در احساساتی کاملا منفی و ناخوشایند نظیر بی تفاوتی، خشم، ملال، خستگی و نارضایتی دارد که خود این احساسات نیز از ناکامی و عدم توفیق شخصیت ها در رسیدن به خواسته هایشان ناشی می گردد. در واقع می خواهیم نشان دهیم که بیش خوابی یا بی خوابی نوعی بیان روان تنی در نوشتار هستند که از احساسات منفی شخصیت ها سرچشمه می گیرد. بدین منظور برای شناسایی، ریشه یابی و اثبات این حالات و عواطف منجر به اختلالات خواب، نشانه-معناشناسی عواطف را برای روش تحقیق برگزیده ایم، که از خلال افعال مؤثر رابطه بین فاعل و موضوع ارزشی را نشان می دهد. در حقیقت افعال مودال (مؤثر نظیر دانستن، خواستن، بایستن، توانستن و باور داشتن) تعیین کننده حالات روحی فاعل در ارتباط با موضوعات ارزشی می باشد. در تحلیل نشانه شناسی عواطف بیشتر از طرحواره احساسی ژاک فونتنی بهره برده ایم که روند عاطفی داستان را در پنج مرحله بررسی می نماید.
«ابرمتن» چالش نوین هرمنوتیک
حوزههای تخصصی:
درک نسبت نشانه های متنی با نشانه هایی که به نظام های متفاوت وابسته اند، نکته جذابی است که توجه هرمنوتیک مدرن را بیش از پیش به خود معطوف کرده است. امروزه در زمینه ی رایانه ها، با سرعت به سوی برقراری پایگاه های فوق رسانه ییپیش می رویم که می توانند به جز متن، مواد گرافیک، آواها و حتی نشانه های گفتاری و موسیقی را نیز انباشت کنند و «متن» در بستر انفورماتیک به «ابرمتن» تبدیل می شود، از این رو ایده ی گفتگو با متن در ساحت «ابرمتن» نمودی صد چندان خواهدیافت. معناهای پنهان «ابرمتن» دیگر مواردی مادی نیستند که یکبار برای همیشه کشف شوند و تأویل تا بی نهایت امتداد خواهد یافت و در آینده ادبیات سینتتیک فرارسانه ای، زاینده ی ساحت های ناموجود در متن و مجال فراخی خواهد بود که هرمنوتیک را نیز به چالش خواهدکشید. مقاله پیش رو با تأکید بر اشکال نوین ادبی در بستر مدیاها، به مرور هرمنوتیک در ساحت «متن» و «ابرمتن» می پردازد.
بررسی تطبیقی طنز سیاه در داستان های فارسی و انگلیسی با تکیه بر مکتب سوررئالیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲
403 - 430
حوزههای تخصصی:
طنز سیاه، یکی از زیر مجموعه های طنز و کمدی است. طنز سیاه نگاهی تمسخرانگیز به موقعیت های بیمارگونه و هولناک و موحش دارد و اغلب با مرگ، دلهره، رنج، ترس، اندوه و پوچی همراه است. اوضاع ناهمگون سیاسی و اجتماعی، نظریات فلسفی هگل و رمان های گوتیک، منجر به ظهور این گونه طنز در ادبیات غرب شد. اصطلاح «طنز سیاه»«Humour Noir» را نخستین بار آندره برتون، تئوریسین سوررئالیست فرانسوی، در سال 1935 در تشریح عبارت «ذهنیت عینی شده» هگل به کار برد و در کتاب گلچین طنز سیاه، جاناتان سویفت را به عنوان پیشگام این گونه، معرفی کرد. ویژگی های مهم طنز سیاه در ادبیات داستانی عبارتند از: تضاد، اغراق، مسخ و استحاله، انحراف از موضوع و توصیف و فضاسازی های گوتیک. این مختصات در داستان های فارسی، در آثار صادق هدایت، غلامحسین ساعدی و بهرام صادقی به صورتی برجسته، بروز دارد. هدف از این مقاله، تعریف، واژه شناسی طنز سیاه و معرفی ویژگی های آن به صورت تطبیقی در ادبیات داستانی فارسی و انگلیسی به روش توصیفی-تحلیلی است.
استعاره در ویس و رامین فخرالدین اسعد گرگانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
منظومه ی دلاویز «ویس و رامین» از داستان های روزگار اشکانیان است که فخرالدین اسعد گرگانی از شاعران بزرگ سبک خراسانی در میان سال های (432-446ه.ق.) آن را به نظم درآورده است. وی علاوه بر به کارگیری انواع صور خیال، با امتزاج گونه های متنوع استعاره در شعر خود به آفرینش سبکی فاخر و هنری دست یازیده که دربردارنده ی نهایت احساس و جهان بینی شاعر به این شگرد شاعرانه است. در حقیقت اهمیت استعاره در این است که رکن اساسی خلاقیت و نمود فردیت هنری شاعر شمرده می شود و سبک شناسان استعاره را به منزله یک سبک رده بندی می کنند؛ چرا که هر کدام از صورت های مختلف استعاره، زاییده ی نگرش خاص و وضعیت بخصوصی از ذهن شاعر است و از طریق هر کدام از این صورت ها، می توان زاویه ی دید و دریافت شاعر از رابطه ی میان اشیاء را مشخص نمود که در نتیجه سبب تفاوت محتوا و شکل اندیشه ی شاعر با دیگران می شود. هدف این پژوهش، شناساندن ویژگی های استعاره و دیدگاه شناختیان در ارتباط با آن و بررسی نقش ها و ساختار استعاره های فخرالدین است. روش پژوهش توصیفی است و نتایج با استفاده از تحلیل بیت ها و آمارگیری، به شیوه کتابخانه ای و سندکاوی بررسی شده است. نتیجه نشان می دهد، فهم استعاره از دیدگاه شناختی در شعر فخرالدین، علاوه بر کمک به شناخت هر چه بهتر جنبه های زیباشناسانه در شعر او، به شناخت ابعادی نوین از ذهنیت و ایدئولوژی شاعر در برخورد با جهان هستی کمک خواهد کرد.
نگاهی به تمثیل در «گل و نوروز» خواجوی کرمانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
تمثیل در زبان و ادبیات فارسی از جایگاه ویژه ای برخوردار است. به طوری که بسیاری از شاهکارهای ادب پارسی به زیور تمثیل آراسته است. گل و نوروز اثر فاخر و ارزشمند خواجوی کرمانی نیز از آن بی بهره نمانده، در واقع سراینده ی این منظومه با رویکرد تمثیلی این اثر را آفریده و تمثیل بر کل فضای داستان سایه گسترده است. گاهی در قالب حکایت و گاهی در قالب ضرب المثل. با بررسی و تحلیل نشان دادیم که نوروز: تمثیل سالک، گل: تمثیل معشوق، کشمیری: عارفی که از معشوق نشان دارد، پدر: مادیات و تعلقات، مهر سب حکیم: عقل، دو مرغ سبز: ندای غیبی، سفر: سیر و سلوک، اژدهای سیاه: نفس اماره و کشیش: پیر غیبی هستند. شاعر در پایان حکایات از ضرب المثل و چاشنی عرفان نیز استفاده کرده است.
تمثیل طوطی هندوستان از ابوالفتوح رازی تا خواجوی کرمانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی دوره ۸ زمستان ۱۳۹۵ شماره ۳۰
101 - 112
حوزههای تخصصی:
ادبیات تمثیلی، هنری است از مقوله ی زبان مجازی (بیان) در خدمت اصلاح رفتارهای فردی؛ لذا از آغاز، مورد توجه اهل ادب و هنر بوده است. در ادبیات فارسی چه در نثر و چه در نظم به آثاری برجسته بر می خوریم که تمثیل را ابزاری برای روشنگری و مستندسازی برخی مطالب که فهم آن ها به توضیح نیاز داشته، قرار داده اند. یکی از این تمثیل ها، داستان طوطی هندوستان است. این تمثیل که در سده ی ششم هجری، میان اهل فضل شناخته شده بود، به خود رنگ و بوی عرفانی و گاه فلسفی گرفت. شیخ عطار و حضرت مولانا، دیدگاهی مشابه درباره ی آن ارائه کرده اند؛ ولی خواجوی کرمانی در این مورد، نظریه ی تازه ای آورده که این مقاله می کوشد با نگاهی به ساختار درونی تمثیل، به کاوش دیدگاه های مختلف درباره ی تمثیل طوطی هند بپردازد.
از مخاطب خاص تا مخاطب عام (نگاهی جامعه شناسانه به تحول طیف مخاطبان ادبیات تعلیمی فارسی با تکیه بر مرصاد العباد و کتاب احمد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با تأمل در آثار تعلیمی فارسی می توان دریافت که در اکثر این آثار نوعی دسته بندی در طیف مخاطبان دیده می شود؛ دسته ای از آثار فقط خطاب به پادشاهان و شاهزادگان نوشته شده اند و دسته ای خطاب به وزرا یا مردم عادی. در برخی دیگر از آثار تعلیمی نیز نویسنده هر فصل از کتاب خود را به آموزش مطلبی به گروهی از مردم اختصاص داده است؛ مثل آنچه در باب پنجم مرصادالعباد مشاهده می شود. این درحالی است که در آثار تعلیمی پس از مشروطه، از جمله کتاب احمد، این مرزبندی میان مخاطبان از میان برداشته شده و این آثار خطاب به عموم مردم جامعه نوشته شده اند.نویسنده این مقاله بر آن است که میان ساختار سلسله مراتبی جامعه سنتی ایران با این تقسیم بندی در طیف مخاطبان ادبیات تعلیمی ارتباط معناداری وجود دارد. در واقع همان گونه که جامعه ایران به طبقات مختلفی از پادشاهان، زمینداران و زارعان تقسیم می شده است، مخاطبان ادبیات تعلیمی نیز به گروه های مختلفی تقسیم می شدند و به هر گروه متناسب با جایگاه اجتماعی آنها تعلیم خاصی داده می شد. اما همزمان با تحولات فکری انقلاب مشروطه، با باور به برابری مردم جامعه و در نهایت الغای رسم تیولداری در نخستین قانون اساسی، ادبیات تعلیمی نیز ساختار سلسله مراتبی خود را از دست داد و آثار تعلیمی خطاب به مخاطبان عام نوشته شدند.
بررسی تطبیقی مبانی رئالیسم در رمان «النهایات» اثر عبدالرحمان منیف و «آوسنة بابا سبحان» اثر محمود دولت آبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه در مباحث نقد ادبی، رئالیسم به عنوان مکتبی ادبی، جایگاه ویژه ای در ادبیات داستانی دارد؛ مکتبی که می کوشد خصوصیات انسان ها و اوضاع اجتماعی را آن گونه که در زندگی واقعی به نظر می رسند، بازتاب دهد. عبدالرحمان منیف، نویسندة سرشناس عربستانی تبار و محمود دولت آبادی، داستان نویس صاحب سبک ایرانی از جمله نویسندگانی هستند که در آثار خود بر مبنای مبانی رئالیستی، واقعیات جوامع خود را با رویکردی انتقادی و اصلاح جویانه، به رشتة تحریر درآورده اند. منیف در رمان «النهایات» و دولت آبادی در «آوسنة باباسبحان» با همین رویکرد، اقلیم روستا و شرایط اجتماعی- اقتصادی مردمان آن را به تصویر می کشند. پژوهش حاضر، به مبانی رئالیسم در رمان «النهایات» و داستان بلند «آوسنة باباسبحان» از جهت محتوایی می پردازد و نشان می دهد که در هر دو اثر، به موضوعاتی عینی و ملموس پیرامون زندگی روستانشینان می پردازند و درونمایه هایی برگرفته از واقعیت های زندگی آنان، همچون فقر، درد و رنج و ناکامی و محرومیت در محیط روستا را نشان داده اند. انتخاب موضوع و درون مایه ها با رویکردی انتقادی و اصلاح جویانه، منطبق بر واقعیت و معیارهای رئالیستی به ویژه رئالیسم انتقادی است.