فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹٬۶۰۱ تا ۹٬۶۲۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
اشعار بیدل دهلوی به عنوان یکی از شاعران طراز اول شعر فارسی که خارج از مرزهای جغرافیایی ایران می زیسته دربرگیرنده تنوع فرهنگ عامه و به ویژه، فرهنگ عامه ایرانی است. در پژوهش حاضر تلاش می شود غزلیات وی از منظر تبلور فرهنگ عامه بررسی شود. از این رو، در وهله اول نشان داده شد که بیدل دهلوی با وجود آنکه شاعری غیر ایرانی است، در بازتاب فرهنگ عامه در بطن اشعار خود، به انحای مختلف و به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه، به شدت متأثر از فکر و فرهنگ ایرانی بوده است. در این پژوهش، سرچشمه ها و خاستگاه های برخی از سنن و اعتقادات عامیانه مستتر در شعر بیدل که در فرهنگ های هندی و ایرانی دارای بن مایه های مشترکی هستند تحلیل و بررسی و مشخص شد که در این زمینه نیز نگاه اجتماعی و ادبی بیدل به سمت پیشینه فرهنگی ایران است و شعر او رنگ و بوی ایرانی دارد.
بررسی و مقایسه موقعیت های طنز آمیز در داستان ها و نمایشنامه های محمود دولت آبادی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
محمود دولت آبادی از نویسندگان پر آوازه معاصر است که در آثار داستانی و نمایشی خود با دیدگاهی واقع گرایانه به بررسی معضلات و مشکلات جامعه پرداخته است و گاه برای به تصویر کشیدن معضلات اجتماعی از موقعیت های طنز آمیز سود جسته است. طنز موقعیت طنزی برگرفته از تصویر ها، تصور ها و مفاهیم است که می تواند آمیزه ای از رفتار، موقعیت، صحنه و گفتار باشد. در تحقیق حاضر تلاش می شود تا شگردهای ایجاد موقعیت های طنز آمیز در داستان ها و نمایشنامه های دولت آبادی با تکیه بر دو اثر داستانی و دو اثر نمایشی، بررسی و مقایسه شوند. با تفحص در موقعیت های موجود در چهار اثر می بینیم که عامل کلیدی ایجاد موقعیت های طنز آمیز در شبکه ارتباطی بین آنها آن-هاست که علاوه بر خنده انگیزی با ظرافت سیستم فرهنگی یا سیاسی جامعه را به سخره می گیرند. مهمترین موضوعاتی که نویسنده در قالب موقعیت های طنز آمیز به آنها توجه دارد عبارتنداز: معضلات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، بی-عدالتی و وجود فساد در بین ارگان های مختلف اداری.
فراواقع گرایی وهم انگیز در کشف الاسرار روزبهان بقلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و ششم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۰ (پیاپی ۸۵)
۱۷۷-۲۱۰
حوزههای تخصصی:
ادبیات وهمناک، شگفت و شگرف یکی از شاخه های شناخته شده در میان انواع ادبی جهان است که به دلیل گستردگی آن، نظریه های متعددی در این حوزه ادبی مطرح شده است. ازسوی دیگر، بسیاری از متون ادب فارسی نیز از این ویژگی برخوردارند، اما چنان که بایسته است هدف پژوهش واقع نشده اند. در حوزه عرفان، به دلیل ارتباط با امور ماوراءطبیعی، آثار متعددی به قلم عرفا خلق شده که با موضوعات وهم انگیز و فراواقعی گره خورده است. کشف الاسرار روزبهان بقلی از این زمره است که دربردارنده مکاشفات و سیر انفسی و روحانی نویسنده است. او در این سیر و سفر روحانی با موجودات فراطبیعی و مکان های شگفت انگیز روبه رو شده و ازهمه مهم تر ملاقات ها و گفت وگوهایی با خداوند داشته است. همین موضوع صبغه ای شگفت انگیز، ماورائی و وهم آفرین به اثر داده است. در این مقاله نویسندگان می کوشند تا علاوه بر تبیین ادبیات وهمناک و ماورائی، با استفاده از عناصر و ابزار مورد استفاده روزبهان ازجمله رمز، استعاره و...، به توصیف و شرح عناصر ادبیات وهم آمیز و فضاسازی فراواقع گرایانه در کشف الاسرار بپردازند. گفتنی است روزبهان برای تبیین این سیر و تجربه روحانی، با بهره گیری از ابزار متعدد، در سه ساحت عالم درونی، بیرونی و ماورائی، ارتباط خود را با عالم غیب و موجودات خارق العاده آن به تصویر کشیده و این به کشف الاسرار او رنگ وبوی منحصربه فردی داده است.
جامعه شناسی ادبیات؛ کاربست الگوی تخیل جامعه شناختی در تحلیل اشعار فروغ فرخزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی پاییز ۱۳۹۷ شماره ۷۷
33 - 66
حوزههای تخصصی:
پژوهشگران اجتماعی می توانند با توجه به بینش جامعه شناختی به عنوان ابزاری تحلیلی، عرصه های مختلف زندگی اجتماعی، جامعه و مسائل آن را بررسی نمایند. از این جمله می توان به حوزه های هنری و ادبی اشاره کرد که به نوعی بازتاب دهنده محیطی هستند که در آن خلق می شوند. در این مقاله، اشعار فروغ فرخزاد را که به شکل چشمگیری با رویدادهای اجتماعی جامعه خویش آمیخته است، از دیدگاه جامعه شناختی تحلیل می نماییم. پژوهش حاضر با بهره گیری از روش کتابخانه ای و اسنادی و در قالب چهار جستار «هستی شناسی»، «روش شناسی»، «ایستایی شناسی» و «پویایی شناسی» عناصر اجتماعی شعر فروغ فرخزاد را مشخص می کند. در هستی شناسی، فرخزاد به وجود خداوند متعال و شناختنی بودن جهان معتقد است. به لحاظ روش شناسی، وی قائل به روشی طبیعت گرایانه و دیالکتیکی است. در جستار ایستایی شناسی، به آسیب شناسی جامعه زمان خویش می پردازد و لایه های مختلف جامعه را اعمّ از زنان، روشنفکران، روحانیان، ثروتمندان و... نقد می کند. فرخزاد پس از توصیف وضعیت موجود، در جستار پویایی شناسی با ارائه راهکار، جامعه آرمانی خویش را ترسیم می کند. جامعه ای که در آن عشق، دوستی و سادگی حکم فرماست و افراد در آن به نوعی خودآگاهی نسبت به شرایط اجتماعی خود رسیده اند. در نمونه آرمانی، فروغ، زنان و مردان نه در برابر هم، بلکه در کنار هم به دور از هر گونه تبعیض و ناعدالتی زندگی می کنند. او اگرچه به ظهور منجی برای رسیدن به مدینه فاضله باور دارد، اما پیش قراول آن را بیداری و آگاهی درونی افراد قلمداد می کند که پیش از هر انقلاب یا تحول بیرونی باید در وجود آن ها احراز شود.
کهن الگوی مادر مثالی در قصه های مشدی گلین خانم با تکیه بر نظریات یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۵۲
211 - 247
حوزههای تخصصی:
یکی از رویکردهای نقد معاصر، نقد کهن الگویی است که بر پایه اندیشه های کارل گوستاو یونگ، روان پزشک سوئیسی، شکل گرفته است. کهن الگوها از عناصر مهم روان شناختی هستند که در ناخودآگاه جمعی بشر قرار گرفته اند. قصه ها و افسانه ها نیز به عنوان شاخه ای از ادبیات شفاهی، عناصر کهن الگویی فراوانی دارند. کهن الگوها انواع مختلفی دارند که یکی از شناخته شده ترین آن ها مادر مثالی است. کهن الگوی مادر مثالی در صورت های واقعی، مجازی و با نمودهایی مثبت و منفی نمایان می شود. هدف این پژوهش، یافتن جایگاه این کهن الگو در کتاب قصه های مشدی گلین خانم با تکیه بر تعاریف کهن الگویی یونگ است. برای این منظور قصه های مذکور مطالعه و نمونه های کهن الگویی آن استخراج و تحلیل شد. همچنین فراوانی حضور هر یک از مظاهر آن مشخص گردید. پژوهش نشان داد که این کهن الگو، عنصری تأثیرگذار و مهم در قصه های ایرانی است و قصه ها از لحاظ عناصر کهن الگویی و به ویژه، مادر مثالی، غنی هستند و بر نظریات یونگ، مطابقت می نمایند. در نتیجه شناخت کهن الگوها می تواند به درک درست و واقعی قصه های ایرانی از ابعاد شخصیت شناسی و نمادشناسی کمک کند.
تحلیل و تفسیر داستان دزآشوب بزرگ علوی بر اساس نظریه جامعه شناسی محتوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بزرگ علوی یکی از بزرگترین داستان نویسانی است که در تکامل داستان کوتاه و گسترش آن در ادبیات معاصر نقش بسزایی دارد. او در داستان هایش با واقع گرایی انتقادی به بیان مسائل مختلف جامعه می پردازد و همین داستا ن ها ما را با جامعه ای که علوی در آن می زیسته، آشنا می کند. یکی از داستان های او دزآشوب نام دارد. در این پژوهش تلاش بر این است تا به روش توصیفی- تحلیلی بر مبنای جامعه شناسی محتوا این داستان مورد بررسی قرار گیرد. این جستار نشان می دهد که گرچه با تحول جامعه، دختران روستایی با رفتن به شهر قادر به ادامه درس خواندن هستند اما تفاوت بین امکانات جامعه شهری و روستایی و فرهنگ متفاوت این دو جامعه باعث می شود که بسیاری از دختران در فرهنگ جامعه شهری حل شوند و دیگر به روستای خود باز نگردند.
بررسی پیرنگ «سه قطره خون» از منظر مدرنیسم و سورریالیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در میان داستان های هدایت «سه قطره خون» از جایگاه ویژه و خاصی برخوردار است. به عقیده بسیاری از منتقدان ادبی، سبک داستان پردازی هدایت در این داستان، نمونه تمام عیار سبک داستان نویسی خاص اوست. این داستان با درون مایه رازآلود و سمبلیک خود و ساختار پاره پاره و نامنسجم و روایت های گسیخته از وقایع نامرتبط، به خوبی نمایانگر نگرش خاص نویسنده به جهان پیرامون و همچنین جهان بینی ذهنی اوست. درواقع هدایت در این داستان با استفاده از عناصر سورریالیستی و مدرنیستی، پیرنگی نامتعارف و بدیع خلق کرده است که به وسیله آن نگرش ابهام آلود و شک گرایانه خود به رویدادهای جهان هستی را به تصویر می کشد. همین عوامل سبب شده اند که معنای مرکزی متن در لایه مشهود و بیرونی تا حدی غامض و پیچیده شود. به همین دلیل نگارنده در این مقاله سعی کرده است تا از طریق مطالعه دقیق داستان و با تکیه بر نظریات، کتاب ها و مقالات متعددی که در این باره وجود داشته، عناصر پیرنگ ساز داستان را بر مبنای نظریات مدرنیست ها و سورریالیست ها کشف و تحلیل کند. بر پایه همین نگرش، نگارنده درنهایت به این نتیجه رسیده است که اساس این پیرنگ نو و بدیع و نامتعارف بر پایه شک و ابهام و تکرار و تداعی نهاده شده است.
نشر ترجمه ادبیات کودک و نوجوان: وضعیت کنونی، معضلات و عوامل انتخاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، با بهره گیری از شیوه های مشاهده میدانی، مصاحبه حضوری و پرسش نامه در چارچوبی توصیفی، به بررسی ابعادی از وضعیت کنونی انتشار ادبیات کودک و نوجوان خارجی به فارسی در ایران با تمرکز بر معضلات ترجمه و عوامل موثر در ترجمه و نشر این اثار می پردازد. بدین منظور، از منتخبی از مترجمان و ناشران حرفه ای و شاخص ادبیات کودک و نوجوان برای مصاحبه حضوری و از بیش از یکصد دانش اموز دختر و پسر و به همان تعداد، والدین دانش اموزان دبستانی برای پاسخ به پرسش نامه ها دعوت شد و داده های بدست امده با استفاده از شیوه نظریه داده بنیاد تحلیل و بررسی شدند. به نظر می رسد عواملی چند، رونق و توسعه انتشار ترجمه ادبیات کودک در ایران را باعث شده اند و از ان جمله می توان به این موارد اشاره کرد: عضویت نداشتن ایران در کپی رایت و هزینه ناچیز تولید ترجمه به دلیل حذف هزینه های تصویرگری و تالیف، فراوانی نیروی تحصیل کرده و خوداشتغال در ترجمه با دستمزدهای اندک، جذابیت و تنوع بازار جهانی کتاب، تعداد محدود نویسندگان داخلی، گروه بزرگ نویسندگان زبردست جهانی و رقابت جدی مترجمان در دسترسی به اثار برگزیده بین المللی. برخی از معیارهای انتخاب و ترجمه اثار کودک و نوجوان مبتنی بر نیازسنجی، یاد کودکی و تولید اثار ارزشمند، و برخی معضلات این حوزه مربوط به ترجمه موازی و مجدد، عدم دسترسی به امکانات لازم، و عقد قرارداد ها می باشد. همچنین در پایان، مُدلی از عوامل مؤثر در انتشار اثار ادبی ترجمه شده برای کودک و نوجوان در ایران ارایه می گردد.
شهر مخوف نخستین رمان های فارسی؛ مدرنیته ایرانی و الگوی توسعه شهر آسیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نخستین رمان های فارسی، تصویری مخوف و سیاه از شهر و زندگی به دست داده اند. افزون بر نگاشت تباهی و سیاهی زندگی شهری و پیامدهای آن، گاه عناوین رمان ها نیز برگرفته از فضای تیره شهر است. مسیله بنیادین این پژوهش، بررسی ارتباط واقعیت های اجتماعی با فضای مخوف و سیاه بازتاب یافته در نخستین رمان های فارسی است که در دو دهه اول 1300 ش. به نگارش درآمده اند. به این منظور، ابتدا کوشیده ایم ویژگی های شهر مدرن و تصویر مخوف و اهریمنی آن را از رمان های این دوره، استخراج و دسته بندی کرده و در گام بعدی، ارتباط میان شهر مخوف و سیاه بازنمایی شده در رمان را با واقعیت های اجتماعی زمان نگارش آن ها بررسی کنیم. مبنای تحلیل بر پایه آرای بازتاب یافته در رمان های این دوره استوار شده است. سپس، نمودهای شهر مخوف بازتاب یافته در رمان، به پشتوانه داده های جامعه شناسی شهری تبیین و تحلیل شده است. جایگاه غیرتولیدی شهر مدرن ایرانی، مصرف گرایی و پیامدهای آن؛ نظیر حاشیه نشینی و فساد خانه های معروفه، مهم ترین نمودهای شهر سیاه و اهریمنی نخستین رمان های فارسی است.
اندیشه صعلوکانه در اشعار عبدالحمید الدیب از رهگذر شعر صعالیک جاهلی
حوزههای تخصصی:
در دوره های مختلف ادبی ازجمله عصر معاصر، شاهد حضور شاعرانی صعلوک در ادبیات عربی هستیم که با اشعارشان منادی آرزوها و شاکی از محرومیت های برخاسته از نظام اجتماعی بوده اند. عبدالحمید الدیب ازجمله این شاعران به شمار می آید. بررسی اینکه چه مؤلفه هایی در آثار وزندگی شاعر سبب شده صعلوک معاصر نامیده شود و آیا اشعارش قرابتی با پیشگامان صعالیک جاهلی دارد یا خیر، از اهداف مهم این پژوهش به شمار می آید که با روش توصیفی تحلیلی انجام یافته است. به نظر می رسد وحدت موضوعی و سخن از واقعیت ها در قالب مقطوعات شعری و عواملی همچون شورش بر محرومیت مالی و نداشتن جایگاه اجتماعی در نظام طبقه ای، فخر به خویشتن، غربت و تبعید، مرگ در راه آزادگی و بخشش، اساس این نام گذاری تلقی شود. عبدالحمید برخلاف گذشتگان به دنبال نشان دادن شجاعت و مبارزه طلبی و چاره گزینی نبوده و در اشعارش اغلب هجو و سخریه را کلید انتقاد و شکایاتش قرار داده است.
بررسی مقتضای حال و مقام در شعر از دیدگاه عبدالقاهر جرجانی و جفری لیچ
حوزههای تخصصی:
منظور از تناسب مقتضای کلام با حال و مقام در بلاغت سنتی مطابقت شکل با معنا و غرض است که در زبانشناسی صورت و محتوا نام دارد.بررسی این تناسب بر مبنای بافت درون زبانی یعنی روابط نحوی-معنایی واژگان ،صرف نظر از سیاق موقعیتی یعنی شرایط تولید و موقعیت گفتار ممکن نیست.گزینش شیوه اطناب،ایجاز ،تصریح ،کنایه و...و تعدد صورتهای کلام بسبب تنوع مقام هاست. بررسی واحدهای واژگانی به اعتبار رخداد،افعال و عادتهای زندگی اجتماعی و تجارب عینی نویسنده که از عوامل خارج ذهن یا سیاق موقعیتی هستند ،در کنار بافت متنی بسیار اهمیّت دارد. واضح نبودن مسئله مقام و بافت و سیاق در بلاغت سنتی؛هدف و ضرورت نگارش پژوهش حاضر است.بدین منظور دیدگاه سنتی عبدالقاهر جرجانی و زبان شناختی جفری لیچ به روش توصیفی- تحلیلی مقایسه گردید. نتیجه پژوهش نشان می دهد که؛بررسی دقیق تناسب مقتضای کلام با حال یا بافت درونی در پرتو مقام یا سیاق موقعیتی محقق می شود. تنوع مقام عامل مؤثر در تغییر ساختار و شکل کلام بشمار می رود.از نظر جرجانی و لیچ؛سبک شعر،اقتضای عدول از نحو و ترکیب متعارف واژگان دارد که متناسب با غرض بلاغی- معنای معنا یا مفهوم کلی(محتوا)- از طریق صورت کلام دریافت می شود.
بررسی انواع روابط بینامتنی اشعار احمد عزیزی و قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۱۹ بهار ۱۳۹۷ شماره ۳۶
207 - 231
حوزههای تخصصی:
بررسی تأثیرپذیری شاعران از متون دیگر، از جذّاب ترین مقوله های نقد ادبی است. شعر عزیزی از رهگذر تأثیرپذیری از قرآن و سرشار بودن از پشتوانه های قرآنی از عناصر و مناسبات بینامتنی فراوانی برخوردار است که با توجّه به رویکرد بینامتنیّت قابل مطالعه است. در این پژوهش با بهره گیری از روش تحلیلی-تطبیقی در صدد بوده ایم تا به بررسی وجوه همسانی و تأثیرپذیری عزیزی از قرآن کریم و چگونگی بازتاب واژه ها، تعبیرات، ترکیبات، مفاهیم و مضامین قرآن کریم در شعر او بپردازیم و سرانجام به این نتیجه دست یافته ایم که از میان انواع روابط میان متنی، رابطه اشعار وی با قرآن کریم از نوع درون نشانه ای، درون- فرهنگی، بینامتنی قوی و درزمانی است و از حیث فنّی و هنری دارای رابطه کامل متنی، کامل تعدیلی، جزئی، واژگانی، مفهومی و تلمیحی است. از این میان، رابطه واژگانی و تلمیحی بارزترین نوع هم حضوری دو متن مورد بررسی است.
مقایسه و بررسی تطبیقی موسیقی کناری غزلیات سلمان ساوجی و خواجوی کرمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۴۷
215 - 225
حوزههای تخصصی:
خواجوی کرمانی و سلمان ساوجی از شاعران نامدار و صاحب سبک قرن هشتم توانسته اند به کمک موسیقی شعر، توازن و تناسب کلمات را در محور هم نشینی زبان، به بهترین شکل به نمایش بگذارند. این مقاله در بررسی و مقایسه موسیقی کناری غزلیات سلمان و خواجو بر آن است که اثبات کند قافیه های دو همسان کم آهنگ ترین کلمات قافیه اند. این نوع قافیه در شعر خواجو بیش از سلمان است. وجود قافیه های سه همسان و بیش تر در شعر سلمان بیانگر این است که وی بیش از خواجو به موسیقی کناری حاصل از قافیه اهمیت داده است. خواجو تمایل چندانی به استفاده از ردیف های تصنّعی نشان نداده، حال آنکه ردیف های سلمان اغلب ساده و پیشوندی است. ردیف در غزلیات هر دو شاعر متنوع است. بکارگیری فعل مضارع بیش از ماضی، بیانگر خلاقیت و تحرّک تصاویر شعری آنان است.
توظیف عناصر السرد فی قصیده «الأطلال» لإبراهیم ناجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال دهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۸
27 - 50
حوزههای تخصصی:
اهتمّت الدراسات النقدیه الحدیثه بالسرد وما یرتبط به لما له من أهمیه کبیره فی دراسه النص الإبداعیه، فکأنّه الطریقه التی یختارها الروائی أو القاص لیقدّم الحدیث إلی المتلقی. السرد أداه من أدوات التعبیر الإنسانی وهو الطریقه التی یتخذها السارد فی الإخبار عن أحداث فی قصه ما، وهناک السرد فی المدوّنات الشعریه علی مرّ العصور ولذلک یمکن إعتبار الشعر أحد الفنون التی وظّفت السرد من خلال عملیه القص. قمنا فی دراستنا هذه بملائمه أهم عناصر السرد فی قصیده إبراهیم ناجی الطویله المعنونه ب «الأطلال» وهی المشهد(الزمان والمکان)، الشخصیه والخطه. نظم الشاعر هذه القصیده عقب الإنکسار فی الحبّ وعبّر فیها عن آلامه طیله ثبات الحبّ عنده. تهدف هذه المقاله ضمن الإستعانه بالمنهج الوصفی- التحلیلی أن تتوقف علی تمحیص البناء السردی فی هذه القصیده. أهمّ ما توصّلنا فی دراستنا هذه هو أنّ الشاعر إنقسم قصیدته إلی عده مقاطع بغیه التسهیل فی التعبیر عمّا یعانیه، کما تمثّل نمطا شعوریا فی التحدّث عن الأحداث الماضیه واعتمد فی بیان الأحداث علی الحوار الداخلی الذی یسمّی بالمونوج الدرامی وهو یتّصل بالعالم الباطنی للإنسان ویظهر بشکل إستفسارات داخلیه تثیر المعانی العمیقه، غیر أنّ للإسترجاع التمهیدی والإستباق دور هام فی القصیده لأجل التواصل مع القارئ أو لإنشاء التمهید أو التوطئه لأحداث لاحقه أو سابقه.
دراسه نقدیه حول دور المستشرقین فی رفض قضیه الإعراب فی اللغه العربیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال دهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۹
23 - 43
حوزههای تخصصی:
یعتبر الإعراب من أوضح خصائص اللغه العربیه وأقدمها. إحتلت هذه القضیه حیزاً کبیراً من الدراسات اللغویه والنحویه حتی یومنا هذا. حیث إنّ هذه الظاهره لم تغب عن دراسات الباحثین الغربیین المعروفین بالمستشرقین، بل اهتموا بها وتناولوا دارسه جذورها مما أدّی إلی ظهور آراء متباینه حول هذه المسأله. ففریق منهم قاموا بإنکارها قائلین بأنّ الإعراب لم یکن فی العربیه، بل من صنع النحاه. وفریق آخر إعترف بأصالتها ووجودها فی هذه اللغه. فعلی هذا الأساس، فقد وقفنا فی هذا البحث علی آراء المستشرقین الذین یذهبون بإنکار الإعراب فکان لهم التأثیر البالغ فی آراء اللغویین العرب وأحکامهم. ثمّ أردفنا علی إثره الدلائل التی أوردها المستشرقون المقتصدون واللغویون العرب المحدثون فی توطید آرائهم وإحکامها. ومع کل الجهود التی وقفت حول إنکار هذه القضیه، إلا أنّها باءت بالفشل. والدراسات الجذریه التی قام بها الباحثون أبطلت آراء المنکرین واثبتت وجود ظاهره الإعراب فی اللغه العربیه بأنّها ذات کیان إعرابی منذ نشأته. وقد إعتمدنا فی هذا المقال علی المنهج الوصفی- التحلیلی.
روایت شناسی حکایت های کلیله و دمنه در سطح داستان با تکیه بر حکایت پادشاه و برهمنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر داستان های کلیله و دمنه با تکیه بر حکایت «پادشاه و برهمنان» از دیدگاه روایت شناسان ساختارگرا بررسی شده است. در پیکره اصلی، ابتدا سطوح سه گانه یک متن روایی- داستان، گفتمان، و روایتگری - معرفی شده است ؛ آنگاه حکایت «پادشاه و برهمنان» در سطح «داستان» و مؤلفه های سه وجهی آن – پی رنگ، شخصیت و تعلیق - بررسی شده است. از مهم ترین یافته های این پژوهش برخورداری حکایت فوق از یک پیوند خطی و یکنواخت نقش ها بر روی زنجیره ای همگن و سلسله وار است که سازگاری معناداری با نظریه «سلسله» یا «پاره» رولان بارت در نقش ها دارد. همچنین در حوزه شخصیت، درست مانند الگوی «کنشگرا»ی گریماس از یک ساختار شش وجهی پیروی می کند (فرستنده، هدف، گیرنده/ یاریگر، فاعل، بازدارنده). درمجموع باید گفت ؛ حکایت های کلیله و دمنه اغلب با آرای روایت شناسان ساختارگرا تطابق دارد، درنتیجه می توان برای تقریباً همه حکایت های کلیله و دمنه یک ساختار روایی مشابه ترسیم کرد.
نقد جامعه شناختی نمایشنامه افول نوشته اکبر رادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
О роли деривационных процессов в формировании нетаксономических классов лексических единиц в русском языке(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
В статье рассматриваются группы лексических единиц, которые формируются в результате деривационных процессов – словообразования и семантической деривации, действующих как отдельно, так и совместно, на базе устанавливаемых в ходе деривации общих семантических оснований, связывающих цели и источники номинации. Единицы, входящие в состав анализируемых объединений, различны по своим денотативным характеристикам и по своим категориальным свойствам относятся к разным таксономическим классам и подклассам. Тем не менее, в метафорических переносах или словообразовании они семантически сближаются благодаря общности подобия по внешнему виду, форме и иным перцептивным признакам, локативным, темпоральным и другим свойствам и образуют особые нетаксономические подсистемы, отличающиеся от известных семантических таксономий. В работе описываются разные типы нетаксономических объединений русской лексики.
ویژگی های شخصیت پیکارسک در داستان های ایرانی و خارجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۳ بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱
237 - 254
حوزههای تخصصی:
پیکارسک(picaresque)به سبک داستانی ای اطلاق می شود که در قرن شانزدهم در اسپانیا شکل گرفته و از خصوصیات بارز آن ها وجود شخصیت های کلاش و پهلوان پنبه است. البته برخی محققان بر این باورند که سبک داستانی پیکارسک، به تقلید از نوع ادبی مقامه در ادبیات شرقی شکل گرفته است، آن چه ما را به انجام این پژوهش بر انگیخت وجود تشابه در ویژگی های شخصیتی داستان های پیکارسک در ادبیات جهان بود. حال با این مقدمه می خواهیم بدانیم کدام ویژگی های شخصیتی در داستان های پیکارسک ایران و جهان وجود دارد که ادعای ما مبنی بر پیکارو بودن این شخصیت ها را به اثبات برساند. همچنین در پی آنیم تا در انتهای پژوهش به یک دستور زبان روایی برای سبک داستانی پیکارسک، با تکیه بر ویژگی های مشترک پیکارسک ایرانی و خارجی دست یابیم. لذا پژوهش حاضر به شیوه توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای به بررسی و مقایسه ویژگی های شخصیتی پیکارو در چندی از داستان های ایرانی و خارجی می پردازد.
ارتباط بافت موقعیتی و لایه های معنایی زبان در رساله «در بیان سلوک» کتاب الانسان الکامل؛ با تکیه بر رویکرد نقشگرایی هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رساله «در بیان سلوک» یکی از رسایل بیست و دو گانه کتاب الانسان الکامل اثر عزیزالدین نسفی، نویسنده قرن هفتم هجری، است. او در این رساله با معرفی و تبیین مراحل سلوک و ملزومات آن، به تعلیم و ترغیب مخاطب پرداخته است. در این پژوهش سعی شده است با بهره گیری از نظریه «ارتباط متن و معنا با بافت موقعیتی» در دستور نقش گرای نظام مند هلیدی و بررسی بندهایی که بار ایدئولوژیکی و معنایی دارد، این موضوعات بررسی شود: 1) شناخت گفتمان غالب نسفی در بیان مفهوم سلوک و ابزارها و سازوکارهای بیانی او در این اثر؛ 2) بیان ارتباط لایه های سه گانه بافت موقعیتی (گستره و منش و شیوه سخن) با لایه های معنایی زبان (فرانقش اندیشگانی و بینافردی و متنی). مؤلف در این رساله گفتمان خطابی تعلیمی را در پیش گرفته است. مخاطب او چنانکه از گستره و منش سخن برمی آید، درویش مبتدی است و تأکید بر مفاهیم ایدئولوژیکی، برجستهترین سازوکار بیانی نسفی است. روش های تأکیدی، نفی و استثنا، تقدیم ادات نفی، کاربرد کلمات تأکیدی در ساختار جملات منفی، نوع چینشیِ ساختار نحوی، قراردادن افعال امر و نهی (اغلب از مصدرهای دانستن و فهمیدن) در آغاز جمله و استفاده بسیار از این مصدرها، بهره گیری از تمثیل و تشبیهات ساده و ملموس با زبان و بیانی عامیانه و نیز به طور ویژه انواع تکرار، از ابزارهای بیانی نسفی برای القای اندیشه خود به مخاطب با بیان مؤکد است. گستره سخن در فصل های مختلف این رساله آموزش مباحث اصلی در حوزه سیر و سلوک است. مشارکین مرکزی گفتمان سلوک، «رونده/ سالک» و «پیر/ هادی» اند که به ترتیب در محوریت فرآیندهای ذهنی و مادی قرار دارند.