فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹٬۶۰۱ تا ۹٬۶۲۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
زبان فارسی جزو زبان های ترکیبی است. پیوستن واژه های زبان به همدیگر با افزودن انواع وندها به واژه، یکی از شیوه های متداول جهت ترکیب سازی است. واژه سازی، نشانه زایایی زبان و از مهم ترین شیوه های تداوم و پایداری آن به شمار می رود. زلالی خوانساری (1025 ه.ق)، از جمله شاعران برجسته سبک هندی است. وی به عنوان شاعری آگاه به اسرار کیمیاگری زبان، برای بیان مفاهیم هنری و ذهنی خویش از واژگان زبان سود جسته است تا ترکیباتی تازه را بیافریند. چنانکه ساخت ترکیب، به عنصر غالب در شعر او در آمده است. از همین رهگذر، بسامد بالای ترکیبات بدیع، نوا و آهنگ خاصّ ترکیبات، زبان استوار و نیز تخیّل قوی و گنجاندن همه این موارد در سیاق ترکیبات، در باروری و غنای شعر وی تأثیر فراوانی داشته است. در این پژوهش انواع ترکیب سازی های خلّاقانه اشعار زلالی خوانساری در ذیل سه بخش: مضامین فکری، ساختمان دستور زبان و بلاغت بررسی شده است. دستاوردهای پژوهش ناظر بر این است که زلالی با استفاده از خصوصیّت زایایی زبان و ویژگی ترکیب پذیری آن، کلمات و ترکیبات بی نظیری ساخته است. از میان انواع نو ترکیبات شاعر، ترکیبات اسمی، هم از لحاظ بلاغت و فصاحت و هم از لحاظ بدعت و تازگی از اهمیّت فراوانی برخوردار است.
О роли деривационных процессов в формировании нетаксономических классов лексических единиц в русском языке(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
В статье рассматриваются группы лексических единиц, которые формируются в результате деривационных процессов – словообразования и семантической деривации, действующих как отдельно, так и совместно, на базе устанавливаемых в ходе деривации общих семантических оснований, связывающих цели и источники номинации. Единицы, входящие в состав анализируемых объединений, различны по своим денотативным характеристикам и по своим категориальным свойствам относятся к разным таксономическим классам и подклассам. Тем не менее, в метафорических переносах или словообразовании они семантически сближаются благодаря общности подобия по внешнему виду, форме и иным перцептивным признакам, локативным, темпоральным и другим свойствам и образуют особые нетаксономические подсистемы, отличающиеся от известных семантических таксономий. В работе описываются разные типы нетаксономических объединений русской лексики.
معمای ریاضی وار داستانی از تاریخ هرودوت (با تکیه بر نظریه تزوتان تودوروف)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۳ بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱
83 - 102
حوزههای تخصصی:
داستان کارآگاهی تاریخچه ای پرفراز و نشیب دارد، به طوری که هر یک از فولکلورهای قومی، قصه های کارآگاهی خاص خود را دارند، اما نکته ظریفی که ما را به انجام این پژوهش برانگیخت استناد به اشاره جان اسکاز مبنی بر وجود اولین رمان پلیسی جهان، معروف به «معمای اتاق دربسته» در تاریخ هرودوت بود. در این پژوهش، نظریه تزوتان تودوروف را پایه نظری پژوهش در نظر گرفتیم و در گام بعدی برای اثبات ادعایمان ارتباط ساختاری و طرح مشابه در داستان «پادشاه رامپسینیتوس و دزد» در تاریخ هرودوت را با نمونه ای از داستان پلیسی معاصر نوشته ادگار آلن پو در مقام مقایسه قرار دادیم. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که اگرچه داستان «رامپسینیتوس و دزد» در تاریخ هرودوت بنا بر نظر «جان -اسکاز» اولین «معمای اتاق دربسته جهان» معرفی شده، از نظر ساختاری کاملاً با نظریه تزوتان تودوروف همپوشانی دارد. همچنین در دستور زبان روایی ژانر پلیسی، چهار فعل روایتی وجود دارد که اساس تعلیق روایت را تشکیل می دهد.
نقطه و دایره در ادبیات عرفانی فارسی مطابق با مکتب ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال دهم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۸
163 - 182
حوزههای تخصصی:
محیی الدین بن عربی با نگاه رمزی و استعاری خود به عناصر طبیعی و هندسی، زمینه ساز ظهور استعاره های وحدت وجودی در ادب فارسی شد. استعاره های دوگانه او که غالباً به ظهور کثرت از وحدت اشاره دارد، پس از وی به آثار شاعران و ادیبان عارف فارسی زبان راه یافت. نقطه و دایره یکی از این استعاره های دوگانه است که به تقابل و عینیت توأمان حق و خلق اشاره دارد. به این استعاره در آثار ابن عربی از وجوه گوناگون پرداخته می شود و ویژگی های متفاوتی از رابطه نقطه وحدت با دایره کثرت تبیین می گردد. گاه از ارتباط نقطه احدیت با نقاط محیط دایره ممکنات از طریق شعاع های اسماء الهی سخن می رود، زمانی به حلقوی بودن ساختار دایره و یکسان بودن ابتدا و انتهای آن در معنی قوس نزول و صعود اشاره می شود و گاهی ضمن کاربرد استعاره نقطه آتش گردان، تجدد امثال تبیین می گردد. این نوع نگاه، پس از ابن عربی درآثار ادیبان عارفی نظیر حمویه، عراقی، نسفی، شبستری، مغربی، نعمت الله ولی، داعی شیرازی و نیز شارحان فصوص الحکم گاه به همان شکل مستعمل و گاه همراه با وجوه شباهت جدید به کار رفته است. روش تحقیق، کتابخانه ای و برمبنای آثار شاعران و نویسندگان یادشده بوده است.
جلوه های کهن الگویی ادبیات پایداری در آثار سیمین دانشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۹
71 - 95
حوزههای تخصصی:
سیمین دانشور در ادبیات داستانی ایران جایگاه ارجمندی دارد. او در آثارش به عموم گونه های ادبیات پرداخته است. چگونگی کاربست گونه ادبیات پایداری در داستان های این بانوی نویسنده و تحلیل آنها بر اساس جستارهای کهن الگویی، ظرفیت موضوعی یک پژوهش دانشگاهی را دارد؛ از طرفی تاکنون آثار داستانی دانشور، از این منظر مورد واکاوی قرار نگرفته است. با توجه به جایگاه کارل گوستاو یونگ در روانشناسی اعماق، پس از نمونه یابی ، مبانی تحلیلی تحقیق بر پایه آرای این روانشناس استوار گردید. چون موضوع پژوهش، بینا رشته ای (ادبیات و روانشناسی) است، پیش از ورود به بحث به قدر ضرور، زندگی و آثار داستانی دانشور و نظریات یونگ تبیین گردید تا به درک مفاهیم کمک کند. یافته های پژوهش، اعتنامندی نویسنده به ادبیات پایداری با زمینه های کهن الگویی و کاربست ویژه آن را در رمان سووشون آشکار می نماید و مشخص می کند که بن مایه این رمان بر پایه ادبیات پایداری است.
ظرفیت ها و محدودیت های اسطوره پردازی در رمان جنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۵۳
243 - 280
حوزههای تخصصی:
اسطوره و اسطوره پردازی از تمهیداتی اساسی است که مناسبت قابل توجهی با پدیده جنگ دارد و نویسندگان جنگ با توسل بدان می توانند آثار ادبی ماندگاری خلق کنند. در این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی، ظرفیت ها و محدودیت های اسطوره پردازی در رمان های جنگ بررسی شده است. نگارندگان با تأمل در ساختارهای سیاسی، اجتماعی، روان شناختی، فرهنگی و... مسلط در دوران جنگ، به کشف و واکاوی بسترها و موانع اسطوره پردازی در رمان های جنگ پرداخته اند. مطالعات انجام شده نشان می دهد، ظرفیت هایی مانند تأثیرپذیری و الگوبرداری جنگ از انقلاب اسلامی و تأثیر انقلاب در به کارگیری اسطوره ، تأثیر دین در خلق و بازپیدایی اسطوره ها، شباهت ساختار روایت انقلاب و جنگ با ساختار کلان پایه اسطوره ایرانی؛ یعنی تقابل خیر و شر و...، می توانستند محل توجه نویسندگان برای خلق رمان های اسطوره ای ماندگار باشند؛ از سوی دیگر، محدودیت هایی مثل نگاه تک ساحتی و احساس استغنای بسیاری از نویسندگان نسبت به شناخت اساطیر ایران و اساطیر دیگر ملل، و همچنین عواملی از این دست، در گرایش نویسندگان جنگ به اسطوره موانعی به وجود آورده است.
بررسی ساختارها و ظرفیت های معناسازی در اشعار فاضل نظری (مطالعه ی سبک شناختی پنج مجموعه ی شعری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال دهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۳۸)
159 - 180
حوزههای تخصصی:
از میان غزل سرایان معاصر، «فاضل نظری» یکی از شاعرانی است که در غزل، نامی برآورده است. شعر فاضل نظری از یک سو زیر نفوذ سبک هندی قرار دارد؛ اما از سوی دیگر، دارای ویژگی هایی است که می توان آن را پلی میان سنت و نوآوری دانست و امضای شاعر را در پای آن شناخت. از نظری تاکنون پنج مجموعه ی شعر به نام های گریه های امپراطور ، اقلیت ، آن ها ، ضد و کتاب چاپ شده است. در این پژوهش، پس از بررسی های آماری تمام غزل ها، ویژگی های سبکی و محتوایی شعرهای او بررسی و طبقه بندی شده است. شعر نظری به سبب جمع کردن مجموعه ای از ویژگی های ساختاری، مانند توجه ویژه به شمار ابیات، ردیف پردازی های خاص و وزن های آرام و همچنین مضمون سازی های ویژه که قابلیت مثل شدگی دارند و استفاده از اسلوب معادله یا استدلال های شاعرانه و پرداختن به محتواهایی چون تلفیق عشق و عرفان و گرایش های اجتماعی حافظ گونه، زمینه ی اقبال خوانندگان معاصر را فراهم آورده است.
مقایسه الگوی وزن در غزل معاصر و الگوی خانلری از وزن غزل فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از جنبه های اصلی تحول غزل معاصر، تغییر نسبی دایره عروضی و ورود وزن های تازه به این قالب است. با این حال در پژوهش ها، تنها به بررسی وزن های تازه برخی از شاعران بسنده شده و الگوی وزنی غزل معاصر استخراج و تحلیل نشده است. در این مقاله به روش تحلیلی- تطبیقی، ابتدا وزن بیش از 2500 غزل از ده شاعر برجسته معاصر استخراج و با الگوی خانلری از وزن های غزل مقایسه شده است. همچنین میزان سنت گرایی شاعران در پیروی از الگوی وزن کهن و نوآوری آنان در استفاده از وزن های تازه، تحلیل و مقایسه شده است. نتایج نشان می دهد که از میان بیست وزن اصلی غزل، سیزده وزن همچنان از وزن های اصلی اند و وزن هایی دیگر به این الگو اضافه شده است؛ هر چند بسامد سرودن غزل بر اساس الگوی خانلری، در کل پانزده درصد کمتر از معدل غزل فارسی است. همچنین در غزل معاصر از وزن های کوتاه کاسته و بر وزن های متوسط، بلند و دولختی افزوده شده است. البته وزن های متوسط، بیشترین بسامد را در غزل معاصر دارد. از شاعران معاصر، بهبهانی و منزوی بیشترین نوآوری و الگوشکنی را در وزن غزل داشته اند و عارف قزوینی، رهی معیری، شهریار و مردانی، بیشترین انطباق را با سنت های عروضی نشان داده اند و محمدعلی بهمنی، عماد خراسانی، فرخی یزدی و ابتهاج، در حد فاصل نوآوری و سنت قرار گرفته اند.
بررسی و مقایسه ساختاری دو غزل از حافظ و نشاط اصفهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال شانزدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۱
147 - 170
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی و مقایسه ساختاری یک غزل از حافظ و دیگری از نشاط اصفهانی پرداخته است، که غزل نشاط به تقلید از غزل حافظ سروده شده است. بررسی ساختاری از رویکردهای جدید در نقد ادبی است که همگام با پیشرفت های زبان شناسی نوین ظهور یافت، این رویکرد متاثرازدیدگاه های ساختارگرای قرن بیستم (پراگ) و مبتنی بر این اصل است که برای نقد و بررسی ساختاری یک اثر، باید اجزای آن را در ارتباط با کل سیستم بررسی کرد و هدف آن ، تعیین تناسب اجزا با کل سازه های متن است. تحلیل عناصر یک متن و تاثیر آن در محتوای شعر، باعث دقت بیشتر منتقد در بیان شاعر می شود. این پژوهش به منظور بررسی ساختاری و با شیوه تحلیل مقایسه ای در جهت این امر که؛از لحاظ ساختار و ارتباط عناصر کدام غزل منسجم تر از دیگری است؟پس از اشاره به تعاریف ساختار، مکتب ساختار گرا و ارائه ویژگی های ساختاری، به تحلیل اجزای هر دو متن از لحاظ توازن ها و قاعده کاهی ها، تناسب میان اجزاء و محتوا پرداخته است. تحلیل ها حاکی از آن است که هر دو شاعر بین عناصر صوری و معنایی شعر برای انتقال پیام، ارتباط برقرار کرده اند، اما میزان تناسب در غزل حافظ، به دلیل هنجار گریزی ها و قاعده کاهی های آوایی، واژگانی و بلاغی نمود بیشتری دارد.
بازیابی خود در شعر غنایی (ارتباط تعاملیِ خواننده با شعر غنایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بینِ انواع ادبی، نوع غنایی با رویکردهایی که بر نقش و اهمیّتِ خواننده تأکید می کنند، سازگاری بیشتری دارد. در این نوع ادبی تعاملِ متقابلی که در حینِ خوانش بینِ خواننده و اثر شکل می گیرد، معلول بازتاب عواطفِ جمعی و طبیعتِ عام، ذاتی و کلّیِ انسان ها در این نوع از آثار است. پدیده هایی که عواطفِ جمعی و مشترک انسان ها در آنها پدیدار می شود، وابسته به زمان و مکان خاصّی نیستند؛ بلکه با ذات و هستیِ انسان ها در ارتباطند. انسان ها در عشق، مرگ، غربت، هجران، وصال، شادی، غم و ... عموماً دچار حالات و عواطفِ مشابه و یکسان می شوند؛ از این رو در آثار غنایی، به ویژه شعر غنایی، به عنوان بسترِ این پدیده ها، حالات و موقعیّت هایی بروز می کند که انسان ها تقریباً تجربه های مشابهی در آنها دارند. با توجّه به این قضیه است که خواننده در خوانشِ آثار غنایی بیشتر از انواعِ ادبیِ دیگر بازتابی از عواطف و روحیاتِ درونیِ خود را احساس می کند. وجودِ این فرایند باعث می شود که عملِ درک و تفسیر خواننده از اثر با برقراری ارتباط بینِ زندگی و تجربه های شخصیِ خود با اثر همراه باشد. نتیجه چنین فرایندی، تعاملِ دو سویه بین خواننده و اثر است: 1 فهم و عینیت بخشی به اثر به کمکِ تجربیات و درونیّات شخصی؛ 2 تفسیر و بازنگری تجربه های گذشته خود با کمک متن. در این مقاله، ضمن تبیین نوع و چگونگیِ تعامل خواننده با گونه غنایی، به فرایند تعامل خواننده با هریک از دو نوع ادبیِ حماسی و حکمی تعلیمی نیز اشاره شده است تا تفاوت ارتباط تعاملی خواننده با متن در گونه های ادبی مشخّص شود. نتیجه کار نشان می دهد که برخلاف گونه غنایی که خواننده در حینِ خوانش، خود را در مرکز می بیند و تجربه های عاطفیِ خود را بازیابی می کند، در دو گونه حماسی و حکمی تعلیمی خود را در حاشیه و به عنوان ناظر عملِ دیگر/ دیگران می بیند.
نگاهی دوباره به قاعده حذف در زبان فارسی شکسته
حوزههای تخصصی:
دگرگونی در زبان در طول زمان امری بدیهی است. این دگرگونیها گاهی چنان انباشته میشود که گویی زبان جدیدی از دل زبان مادر تولد مییابد. این تغییرات محصول عوامل درونی و بیرونی هستند. از عوامل درونی، یکی اصل کمکوشی است که کاربران زبان را به سوی ادای راحتتر و سریعتر واژهها برمیانگیزد. یکی از جلوههای این اصل در زبان، شکسته شدن واژهها در زبان گفتاری و محاوره است. این شکستگی به صورتهای مختلف از جمله حذف، جابجایی، تخفیف و تبدیل خود را نشان میدهد. در عمل در بسیاری از موارد با ترکیبی از این تغییرات روبرو هستیم. در آموزش زبان فارسی به غیر فارسی زبانان تفاوت گفتار و نوشتار موضوعی مهم است که به تدریج باید به مخاطب تفهیم شود. در این پژوهش با روش استقرایی کوشش شده است تنها مواردی مورد کنکاش قرار گیرد که در واژه، حذف بدون پیامدی دیگر به صورت تغییراتی چون تبدیل و جابجایی رخ داده باشد. حذف به صورتهایی چون حذف حروف اصلی، حذف حروف میانجی و حذف حرکت (مصوت کوتاه) نمود پیدا میکند. کوشش شده است در مورد حذف کردن و حذف نکردن جزئی از واژه در موارد مشابه در حد امکان توجیهاتی معقول ارائه گردد. زبان فارسی، زبان شکسته، اصل کمکوشی، حذف حرف، حذف مصوت کوتاه.
بررسی یکی از راه های بیگانه سازی در سبک هندی: مطالعه موردی غزل های صائب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با نگاهی اجمالی به مطالعاتی که در باب سبک هندی انجام شده است، به صراحت می توان دریافت که بیشتر این پژوهش ها، اصطلاح «معنای بیگانه» و اصطلاحات معادل آن (چون معنای غریب و دور، مضمون سازی های پیچیده و ...) را از عناصر بایسته و از مختصات اصلی سبک هندی، و تلاش بسیار برای یافتن «معنای بیگانه» و مضامین تازه را سیره شعرای سبک هندی می دانند. این جستار، یکی از صناعات کنایه محور و پرکاربرد در غزل صائب با عنوان «استعاره ایهامیِ کنایه همراه با تشبیه» را که نامی است نونهاده برگونه ای صناعت رایج در سبک هندی، بررسی می کند. این شگرد ادبی، در مقام عنصری سبک ساز، در سراسر دیوان و در بدنه غزلیات صائب به فراوانی دیده می شود؛ چنانکه کمتر غزلی از غزل های اوست که از این صناعت بهره نگرفته باشد. در این شگرد، غالباً کنایه های انسانی، با لحاظ کردن معنایی دیگر، به اشیا، گیاهان و ... نسبت داده می شوند و از این طریق معنایی آشنا را از طریقی ناآشنا و بیگانه بیان می کنند.
چگونه از زیر سایه خود خارج شوم؟؛ نقدی بر مقاله «ایدئولوژی و فراخواندن جامعه سیاه پوستان آمریکا در شعر «به یاد رادیو» امیری باراکا»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از تمرد هایی که جسته و گریخته با آن مواجه می شویم، ترجمه نمودن مقالات منتشر شده به زبانی دیگر و انتشار آن به عنوان مقاله ای جدید در مجله دیگر است. این امر ممکن است با ایجاد تغییراتی در عنوان، کلید واژه ها، ساختار مطالب و محتوی صورت گیرد و نهایتاً این تغییرات کاذب، تحقیق دوم را دچار خطاهای علمی کند. در شماره نوزدهم از دو فصلنامه علمی – پژوهشی نقد زبان و ادبیات خارجی، دانشگاه شهید بهشتی، مقاله ای با عنوان «ایدئولوژی و فراخواندن جامعه سیاه پوستان آمریکا در شعر «به یاد رادیو» امیری باراکا: خوانشی آلتوسری» (پاییز و زمستان 1396، صص 208-187)، نوشته سید شهاب الدین ساداتی و علیرضا جعفری به چاپ رسیده که شباهت بسیاری به مقاله ای انگلیسی زبان با عنوان «تاثیر ابزارهای ایدئولوژیک حکومتی در شکل گیری هویت: خوانشی آلتوسری از شعر «به یاد رادیو» امیری باراکا»، منتشر شده در مجله بین المللی انگلیسی و ادبیات (دسامبر 2013، صص 485-480) دارد. نویسنده مقاله انگلیسی، سید شهاب الدین ساداتی، یکی از نویسندگان مقاله فارسی است که با اضافه نمودن نویسنده همکار، اعمال تغییرات در عنوان و کلید واژه ها و افزودن مطالب جدید، سعی در تولید مقاله ای جدید داشته که در این راه، تحقیق او دچار سرقت علمی شده است.
حرکت استعاری خیامیت؛ تبیین چرخش گفتمانی از «ترکیب طبایع تا ترکیب پیاله»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۴۳
63-90
حوزههای تخصصی:
خیامیت به مثابه یک گفتمان به تدریج در طول سه قرن (از قرن هفتم تا نهم هجری) شکل گرفته و با نقاط عطف تاریخی و اقلیمی علامت گذاری و در ساختی دیالوگی و دیالکتیکی برساخته شده است. واکنش شدید شریعت مداران به شیوه استدلال، پرسش و نوع استعارات رباعی مشهور «ترکیب طبایع» بیانگر این است که خیامیت با پرسش های فلسفی در دوره هژمونیک شدن گفتمان شریعت مدار آغاز شده است. شکل گیری رباعی «ترکیب پیاله» به دنبال رباعی «ترکیب طبایع» (جانشین سازی کوزه/ پیاله با طبایع/ بدن و چرخ کوزه گری با چرخ و فلک) حاکی از حرکتی استعاری است که می خواهد پرسش های فلسفی کلامی را به مقولات زیبایی شناختی تبدیل کند. با شکل گیری این استعاره بنیادی، در طول چند قرن رباعیات بسیاری ساخته می شود. با این نگاه، می توان مسئله «رباعیات سرگردان» و جست وجوی «رباعیات اصیل» را که مباحثی مستحدث و برخاسته از ایدئولوژی های معاصر و زاده ذهن انسان مدرن اند، به گونه ای دیگر تحلیل کرد. درواقع رباعیات سرگردان، به مثابه مکانیسمی دفاعی، با چشم پوشی از مؤلف اثر، به مؤلف گفتمانی روی می آورد و رباعیات سرگردان از بازی دال های دو گفتمان رقیب خبر می دهد. در این نوشتار، با ردیابی سفرِ جفت رباعی «ترکیب طبایع» و «ترکیب پیاله» به مثابه حرکتی استعاری و گزارش مواجهه چهار گروهِ شریعت مداران و کلامیان، مورخان، شاعران، و تدوین کنند گان و مجموعه سازان رباعیات خیام با این جفت رباعی، تلاش می شود گسست ها و تحولات سه قرن خیامیت نشان داده شود. آنچه که بر رباعیات خیامی در طول چند قرن افزوده شده است، درواقع از الگوی بازی حاشیه و متن پیروی می کند. تاریخ خیامیت تاریخ مواجهه تخیل جمعی با استعاره هایی است که پرسش های متناقض را تولید می کنند. خیامیت با انباشت تفسیرها، جوابیه ها، نظیره سازی ها، تکثیر سلولیِ استعاره ها و تولید استعاره ها علیه استعاره های دیگر ساخته شده است. اگرچه می توان با جست وجوی درزمانی استعاره های گفتمان خیامیت به پرسش های خیامی نزدیک شد، رابطه عمر خیام با رباعیات نه رابطه مؤلف با اثر، بلکه رابطه شخصیت مفهومی با گفتمان است.
فراواقع گرایی وهم انگیز در کشف الاسرار روزبهان بقلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و ششم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۰ (پیاپی ۸۵)
۱۷۷-۲۱۰
حوزههای تخصصی:
ادبیات وهمناک، شگفت و شگرف یکی از شاخه های شناخته شده در میان انواع ادبی جهان است که به دلیل گستردگی آن، نظریه های متعددی در این حوزه ادبی مطرح شده است. ازسوی دیگر، بسیاری از متون ادب فارسی نیز از این ویژگی برخوردارند، اما چنان که بایسته است هدف پژوهش واقع نشده اند. در حوزه عرفان، به دلیل ارتباط با امور ماوراءطبیعی، آثار متعددی به قلم عرفا خلق شده که با موضوعات وهم انگیز و فراواقعی گره خورده است. کشف الاسرار روزبهان بقلی از این زمره است که دربردارنده مکاشفات و سیر انفسی و روحانی نویسنده است. او در این سیر و سفر روحانی با موجودات فراطبیعی و مکان های شگفت انگیز روبه رو شده و ازهمه مهم تر ملاقات ها و گفت وگوهایی با خداوند داشته است. همین موضوع صبغه ای شگفت انگیز، ماورائی و وهم آفرین به اثر داده است. در این مقاله نویسندگان می کوشند تا علاوه بر تبیین ادبیات وهمناک و ماورائی، با استفاده از عناصر و ابزار مورد استفاده روزبهان ازجمله رمز، استعاره و...، به توصیف و شرح عناصر ادبیات وهم آمیز و فضاسازی فراواقع گرایانه در کشف الاسرار بپردازند. گفتنی است روزبهان برای تبیین این سیر و تجربه روحانی، با بهره گیری از ابزار متعدد، در سه ساحت عالم درونی، بیرونی و ماورائی، ارتباط خود را با عالم غیب و موجودات خارق العاده آن به تصویر کشیده و این به کشف الاسرار او رنگ وبوی منحصربه فردی داده است.
صوره الآخر الشرقی فی أدب الرحلات لغاده السمان «کتاب شهوه الأجنحه نموذجا»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال هشتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۲
165 - 184
حوزههای تخصصی:
یدرس علم الصوره فی معناه الخاص صوره الآخر وثقافته فی النص الأدبی، ویتناول تفاعله مع الأنا بالبحث. والحقیقه أن الوعی بالذات یمرّ بالآخر، والشعور بالهویه یبرز فی مواجهته، ویتمثل قدر کبیر من هذا التفاعل فی أدب الرحلات. أصدرت السمان لحد الآن خمسه أعمال فی أدب الرحلات توفر ماده دسمه للدراسات الصورولوجیه. وهذا البحث باعتماد المنهج الوصفی- التحلیلی ومن خلال الترکیز علی المنهج الاجتماعی والمقارن یحاول أن یلقی الضوء علی الجزء الأول من کتابها: «شهوه الأجنحه»، المکرس علی «الشرق الأقصی»، وذلک لفهم خصوصیه الأنا والآخر والأوهام والانحرافات الفکریه لکل منهما تجاه الآخر. والنتائج تدل علی أن الرحله إلی الشرق الأقصی تمت للهرب من الواقع الألیم، والسعی نحو المجهول، بعد ما أصیبت السمان بالاغتراب الروحی؛ أما الهرب من الواقع فلم یتحقق؛ إذ إن صوره لبنان ودمشق تطلّ من ثنایا کل سطر، ومن تضاعیف أی مشهد. ویبدو أن السمان تأثرت مسبقا بانطباعات أدباء الغرب الرومانسیین عن الشرق الساحر والغامض؛ کما أنها زارت الشرق الأقصی مباشره؛ فتجربتها حضوریه مباشره، ومتأثره فی الوقت نفسه بالصور والنصوص السابقه. والسمان أدیبه أوّلاً، ثم رحّاله ثانیاً، فتأخذ عناصر لوحاتها الفنیه والأدبیه من الواقع الألیم أو السارّ ثم تُضفی علیها کثیراً من الألوان والظلال حتی تخرج فی شکلها الفنی والمؤثر، مع هذا کله تبدو غالباً موضوعیه وصادقه وتتجنب - قدر الإمکان- الوقوع فی فخّ التعمیم والتشویه السلبی، ولکن مع المدن لا حیاد، والموضوعیه أکذوبه. ثم إن الاختلاط مع الشعوب المختلفه وضعت أمامها مجالا طیبا للمقارنه ودفعها إلی الإعجاب بحضاره الشرق الأقصی العریقه، وبجمالها وسحرها، مثلما حملها علی شجب مظاهر التخلف والفقر والخرافه فی هذا الشرق واستغراق أهله فی الحیاه الاستهلاکیه والحضاره المادیه.
تحلیل جایگاه فرهنگ عامه ایرانی در غزلیات بیدل دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اشعار بیدل دهلوی به عنوان یکی از شاعران طراز اول شعر فارسی که خارج از مرزهای جغرافیایی ایران می زیسته دربرگیرنده تنوع فرهنگ عامه و به ویژه، فرهنگ عامه ایرانی است. در پژوهش حاضر تلاش می شود غزلیات وی از منظر تبلور فرهنگ عامه بررسی شود. از این رو، در وهله اول نشان داده شد که بیدل دهلوی با وجود آنکه شاعری غیر ایرانی است، در بازتاب فرهنگ عامه در بطن اشعار خود، به انحای مختلف و به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه، به شدت متأثر از فکر و فرهنگ ایرانی بوده است. در این پژوهش، سرچشمه ها و خاستگاه های برخی از سنن و اعتقادات عامیانه مستتر در شعر بیدل که در فرهنگ های هندی و ایرانی دارای بن مایه های مشترکی هستند تحلیل و بررسی و مشخص شد که در این زمینه نیز نگاه اجتماعی و ادبی بیدل به سمت پیشینه فرهنگی ایران است و شعر او رنگ و بوی ایرانی دارد.
تحلیل ابعاد مختلف کهن الگوی آنیموس در افسانه های ایرانی (با تکیه بر کتاب فرهنگ افسانه های مردم ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۳۹۷ شماره ۷۸
196 - 173
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، ابعاد مختلف کهن الگوی آنیموس در افسانه های ایرانی سنجیده شده است. نتایج این نوشتار نشان می دهد که نیروی مردانه و مذکر در مسیر سفر زن قهرمان نقش مؤثر و حیاتی در رسیدن او به هدف نهایی دارد و با نمادهای ظاهری مانند «دزد» و «تبهکار» و یا مفاهیمی مانند «پوشیدن لباس مردانه»، «انتخاب نام مردانه» و «کنش های مردانه» تکرار شده است. این کهن الگو در روایت های ایرانی، صفاتی نیز مانند میل به خشونت، لجام گسیختگی، حسادت، آرزوی مرگ دیگران، جنگاوری و شجاعت، گفتار حکمیانه و... دارد.
La traversée de Montherlant dans l’univers de Khayyâm ou le croisement de deux visions du monde différentes?(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Dans <em>De Sa'di à Aragon</em>, ouvrage consacré à étudier l’influence de la poésie persane sur la littérature française, en insistant sur l’admiration de Henri de Montherlant pour Khayyâm et en mettant en clarté quelques thèmes communs dans l’œuvre de ces deux écrivains, Hadidi parle du cheminement du romancier français sur les traces du poète persan. Lisant cet aperçu, une question nous vient à l’esprit: étant donné que ces écrivains appartiennent à deux contextes sociaux absolument différents, pouvons-nous les intégrer dans une même famille intellectuelle? Dans cet article, après avoir exprimé les <em>Quatrains</em> de Khayyâm et quelques romans de Montherlant, nous cherchons à mener une étude comparative pour voir si ces deux auteurs, abordant les thèmes de l’angoisse existentielle de l’homme et la quête du plaisir, convergent vers les mêmes points. Ensuite, nous nous penchons sur leur situation sociale et les discours contre ou pour lesquels ils prennent position, pour observer que les points de convergence reconnus informent d’une parenté remarquable entre ces deux écrivains.